فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۶۱ تا ۵٬۱۸۰ مورد از کل ۶٬۰۰۰ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
7 - 37
حوزه های تخصصی:
واژه جایگزینی یا میزبانی به فرآیندی اطلاق می شود که در آن یک زن، نوزادی را برای شخص یا زوج دیگری که والدین سفارش دهنده، نامیده می شوند، حمل و به دنیا می آورد. هدف اصلی پژوهش حاضر، واکاوی پدیده مادری جایگزین از منظر مادران سفارش دهنده باروری و مادران جایگزین است. روش مورد استفاده در این مطالعه کیفی و نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان از دو گروه مادران جایگزین (12 نفر) و مادران سفارش دهنده (10 نفر) تشکیل شده است. مشارکت کنندگان از طریق مراکز پزشکی، معرفی و سپس مورد مصاحبه قرار گرفتند. مقوله های محوری به دست آمده در پدیده مادری جایگزین از دید مادران سفارش دهنده عبارت اند از: مثلث خانواده، مادری و همسری، بی پاسخ ماندن درمان های قبلی، تداوم نسل و داشتن فرزند ژنتیکی، تعاملات و ارتباطات در جایگزینی، استرس و نگرانی از عدم تحویل نوزاد ، تقلیل دادن نقش جایگزین به حامل بودن، تأکید بر ژنتیک، کنترل و مدیریت بارداری، تداوم هویت مادری و ادراک خانواده کامل. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران سفارش دهنده: عبارت است از: اثبات هویت مادری. مقوله های محوری به دست آمده از دید مادران جایگزین در مورد پدیده مادری جایگزین عبارت اند از: مشکلات و نیاز مالی شدید، محدودیت اقتصادی اجتماعی، تجربه بارداری آسان، آشنایی قبلی با جایگزینی، انجام کاری بزرگ و ماندگار، خنثی سازی بارداری، تعاملات با مادر اصلی، تسلیم پزشک شدن، انتظارات در مسیر جایگزینی. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران جایگزین عبارت است از: احساس دوگانه ارزشمند بودن یا احساس پشیمانی و رها شدگی.
بررسی تصویر زن در قالی های عشایری نقش «نُه زن» با تأکید بر مؤلفه اجتماعی پوشش زنان عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
251 - 266
حوزه های تخصصی:
تصویر زن به عنوان نقشی انسانی از نقش های رایج در قالی های عشایری است که در مناطق مختلف کشور در قالب ها و ساختارهای متفاوت بافته شده است و قطعاً مفهومی نمادین و خاص هم دارد. «نُه زن» از نقش هایی است که در آن تصویر زن بافته شده است و در این پژوهش در سه نمونه قالی از سه ایل متفاوت بررسی می شود. پژوهشگران در پی نوع تصویرگری زن در این دسته از فرش های دستباف ایرانی و ارتباط این نوع تصویرپردازی با شکل ظاهری و اجتماعی زنان عشایرند. در واقع، نوع پوشش و آرایش به منزله یکی از هنجارهای اجتماعی برای زنان در این تحقیق بررسی می شود. پرسش اصلی این تحقیق این چنین بیان می شود که: نوع تصویرپردازی زن در این قالی ها با ساختاری که جامعه عشایری برای زنان خود به عنوان هنجار، رسم و سنت در قالب پوشش و پوشاک می پسندد، تا چه میزان در رابطه است؟ این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی انجام شد. پوشش زنان در قالی بلوچ به پوشش اجتماعی زنان عشایر بلوچ نزدیک است، پوشش زنان در قالی کرد با پوشش اجتماعی زنان عشایر کرد خراسان شباهت لازم را ندارد و همچنین پوشش زنان در قالی افشار هیچ قرابت و شباهتی با پوشاک زنان در عشایر افشار کرمان ندارد.
رابطه علی بین سواد رسانه ای با مسئولیت پذیری اجتماعی با نقش میانجی سرمایه فرهنگی در دانشجویان دختر
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه علی بین ابعاد سواد رسانه ای با مسئولیت پذیری اجتماعی با نقش میانجی سرمایه فرهنگی در دانشجویان دختر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز در سال 1401 می باشد. تعداد آزمودنی های نمونه پژوهش 300 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه سواد رسانه ای (فلسفی، 1393)، پرسش نامه مسئولیت پذیری اجتماعی (طالبی و خوش بین، 1394)، و پرسش نامه سرمایه فرهنگی (بوردیو، 1999) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار بود. یافته ها حاکی از رابطه مستقیم و معنی دار ابعاد سواد رسانه ای (درک محتوای پیام های رسانه ای، آگاهی از اهداف پنهان پیام های رسانه ای، گزینش آگاهانه پیام های رسانه ای، نگاه انتقادی به پیام های رسانه ای و تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای) با مسئولیت پذیری اجتماعی و سرمایه فرهنگی بود. علاوه بر آن سرمایه فرهنگی با مسئولیت پذیری اجتماعی نیز رابطه مثبت و معنی دار داشت. هم چنین سواد رسانه ای با مسئولیت پذیری اجتماعی ، از طریق سرمایه فرهنگی رابطه مثبت و معنی داری دارد. بنابراین، افزایش سطح سواد رسانه ای افراد و سرمایه فرهنگی نقش مهمی در بالا بردن مسئولیت پذیری اجتماعی در دانشجویان دختر دارند.
چرخش مضمونی در تبیین روابط زن و مرد در خانواده: ظهور جامعه شناسی صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
109 - 131
حوزه های تخصصی:
مطالعات علمی اولیه درباره زنان و مردان در خانواده عموماً به مطالعه ساختار و کارکرد خانواده به مثابه نهادی اجتماعی و نقش های جنسیتی زنان و مردان در آن نهاد می پرداختند، اما در دهه های اخیر، جامعه شناسی خانواده دستخوش نوعی تحول مضمونی شده است: تغییر تمرکز از نهاد خانواده به روابط صمیمی زنان و مردان. این تحول فکری از دگرگونی های عمیق در زندگی خانوادگی معاصر و تحول نقش های زنان و مردان در خانواده ناشی می شود. جامعه شناسان و نظریه پردازان خانواده نظر به این دگرگونی ها، و لزوم اتخاذ شیوه هایی متناسب برای تحلیل پیچیدگی و تنوع شدید شکل های خانواده در دنیای معاصر، ناگزیر به بازتعریف سرشت موضوعی خود شده اند که این امر زمینه را برای ظهور حوزه جدید «جامعه شناسی صمیمیت» فراهم کرده است. تحول و چرخش مضمونی در جامعه شناسی خانواده و اتخاذ رویکردی نو به روابط صمیمی زنان و مردان می تواند واجد دلالت های پژوهشی و سیاسی گوناگونی باشد. مقاله حاضر با مرور و تحلیل تحولات نظری در جامعه شناسی خانواده می کوشد بروز نوعی تحول مفهومی یا به تعبیری، ظهور مفهوم صمیمیت را در این حوزه برجسته کند و وضعیت کنونی دانش خانواده را در چالش با تحولات معاصر با رویکرد تحلیل انتقادی تشریح و تبیین کند.
مقایسه بهزیستی روان شناختی زنان سرپرست خانواده با زنان دارای سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
531 - 542
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مقایسه بهزیستی روان شناختی زنان سرپرست خانواده و زنان دارای سرپرست شهر تهران انجام شد. پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان سرپرست خانواده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) و زنان دارای سرپرست در شهر تهران در سال 1391 تشکیل دادند. نمونه آماری پژوهش 280 نفر شامل 140 نفر از زنان سرپرست خانواده و 140 نفر زنان دارای سرپرست بودند که به طور تصادفی از جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها به وسیله روش تحلیل واریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزار رایانه ای SPSS18 صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره های زنان دارای سرپرست در بهزیستی روان شناختی و مقیاس های پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، و زندگی هدفمند بیش از میانگین نمره زنان سرپرست خانواده بود که آزمون آماری بیانگر تفاوت معنادار بین دو گروه است. در مقیاس های خودمختاری، تسلط بر محیط و رشد فردی میانگین نمره های زنان سرپرست خانواده بیش از نمره های زنان دارای سرپرست بود، اما فقط در مؤلفه خودمختاری، تفاوت موجود بین میانگین نمره های دو گروه معنادار بود. نتایج دلالت بر این دارد که زنان سرپرست خانوار در مقایسه با زنان دارای سرپرست از خطرپذیری و آسیب پذیری بالاتری برخوردارند. بنابراین، شرکت آن ها در دوره های آموزشی مهارت های ارتباطی و حل مسئله و تصمیم گیری می تواند موجبات افزایش بهزیستی روان شناختی و رشد و تعالی آن ها را در بر داشته باشد.
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار با تأکید بر برنامه های چهارم، پنجم و ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
319 - 338
حوزه های تخصصی:
بررسی سیاست های برنامه چهارم، پنجم و ششم توسعه در مورد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار موضوع این مقاله است. از زنان مطلقه، بیوه، مجرد خود سرپرست و زنان شوهردار، که به دلایل گوناگون همچون ناتوانی شوهر سرپرست خانوارند، ذیل عنوان کلی زنان سرپرست خانوار یاد می شود. توانمندسازی این گروه از زنان مستلزم توجه به دو مؤلفه «پیشرفت» و «قدرت و عاملیت» زنان در متن سیاست گذاری است، لذا مسئله اصلی پژوهش بررسی شاخص های مؤلفه های یادشده در برنامه های مذکور و ارزیابی مواد قانونی این برنامه ها در جهت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است. نتایج این تحقیق، که به روش تحلیل محتوای کیفی جمع آوری شده، نشان می دهد برنامه های توسعه اقدام مؤثری برای افزایش عاملیت زنان در ناحیه دسترسی به منابع و حضور در شبکه های اجتماعی و بازار نداشته و فقط به حمایت های اندک مالی و تا حدودی حمایت های اجتماعی بسنده کرده است؛ سیاستی که نمی تواند به کاهش فقر و بهبود زندگی این زنان در درازمدت منجر شود.
چالش های جامعه پذیری سیاسی دانشجویان دختر (ارائه یک نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
53 - 72
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و با هدف بررسی فرایند جامعه پذیری سیاسی دختران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و اصلی ترین کارگزاران این فرایند اجرا شده است. اهمیت فرایند جامعه پذیری سیاسی از آن روست که همه تفکرات و ایستارهای سیاسی افراد جامعه از خلال همین فرایند شکل می گیرند. روش استفاده شده، کیفی و از نوع گراندد تئوری است و داده ها با کمک تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته گردآوری شده اند. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز با در نظر گرفتن اشباع نظری، 20 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در این مطالعه شرکت کردند و مصاحبه های عمیق با آن ها انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در فضای فرهنگی ای که حوزه جامعه پذیری سیاسی در حاشیه قرار گرفته و در شرایطی که نهادهای آموزشی، رسانه، و گروه های دوستی نقش کارآمدی در جامعه پذیری سیاسی دانشجویان دختر ندارند، نهاد خانواده به منزله نهادی مورد اعتماد، وظیفه فرایند جامعه پذیری سیاسی دختران دانشجو را به دوش می کشد و سایر کارگزاران جامعه پذیری در این عرصه ناکارآمدند.
تحلیل پیامدهای سیاست زیستی در بین زنان متاهل 18 تا 40 سال شهر رشت( تابستان 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
669 - 690
حوزه های تخصصی:
در ایران با توجه به روند کاهش جمعیتی ، عنصر اصلی گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی، افزایش جمعیت است. میزان موفقیت سیاستهای جمعیتی در هر کشوری من جمله ایران، به میزان هژمونیک شدن آن در جامعه هدف بستگی دارد.این مطالعه به منظور بررسی زیست سیاست بین زنان متأهل 18 تا 40 سال شهر رشت به روش کیفی و بر پایه تحلیل قدرت فوکو صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی در ایران در ارتباط با زنان مورد مطالعه به دو طریق یعنی سوژه ساختن زنان در برابر نظام پزشکی و نظام فرهنگی توانست زمینه اعمال قدرت زیست سیاست بر آنها و هژمونیک شدن خود را فراهم سازد. در عین حال باید توجه داشت که صرف اعمال قدرت از طریق نظام پزشکی در این گفتمان باعث هژمونیک شدن این نوع زیست سیاست در بین زنان مورد مطالعه نمی گردد؛ چرا که در بین آن دسته از زنان متاهلی که در برابر این نوع از زیست سیاست مقاومت کرده اند و بر روی فرزند آوری کمتر تاکید داشته اند کماکان ابژه بودن در برابر نظام پزشکی مشاهده می شود.
برآورد وضعیت تعارض بین زوجین و راه حل های رفع آن بر مبنای تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی خانواده در ایران
حوزه های تخصصی:
افزایش تعداد طلاق در کشور نشانه ای از افزایش تعارض بین زوجین است. پژوهش حاضر قصد دارد به شناخت وضعیت شاخص تعارض بین زوجین در سطح کشور بپردازد. داده مورد استفاده شامل داده های پیمایش ملی خانواده در ایران است که بر روی افراد بالای 15 سال کشور انجام شده است و در تحقیق حاضر نمونه افراد متأهل آن انتخاب شده است. نتایج بررسی شاخص میزان تعارض زوجین در ایران حاکی از این است که از کل پاسخگویان متأهل 15.3 درصد هیچ گونه تعارضی با همسرشان ندارند، 40.7 درصد دارای تعارض در حد کم، 26.6 درصد دارای تعارض در حد متوسطی و 17.5 درصد نیز دارای تعارض در حد زیادی با همسرانشان هستند. افراد متأهل کمترین تعارض را نسبت به سایر موضوعات دیگر در رابطه با تعارض در نوع شغل و مسائل مرتبط با آن دارند. از بین موضوعات مورد تعارض زوجین، حضور به موقع همسر در منزل با 22.1 درصد و گذراندن وقت با یکدیگر با 21.7 به ترتیب بیشترین درصد تعارض زیاد بین زوجین را به خود اختصاص دادند. از بین راه حل های موجود برای رفع تعارض، مراجعه به مراجع قضایی و دادگاه کمترین میزان را در بین راه حل های حل تعارض زوجین به خود اختصاص داده به طوری که (88.8 درصد) پاسخگویان عنوان کرده اند که برای حل تعارض با همسرشان اصلاً به دادگاه و مراجع قضایی مراجعه نمی کنند و در همین راستا 76.5 درصد به میزان زیادی از تحمل و سازگاری و 74.5 درصد در حد زیادی از گفتگو برای رفع تعارض با همسرشان بهره می گیرند که این دو مقوله بیشترین مقادیر را در بین راه حل های حل تعارض بین زوجین به خود اختصاص دادند.
عصر تصویر بی حجابی و بی حجابی اجباری بررسی وضعیت تصویر بی حجابی در دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
339 - 358
حوزه های تخصصی:
درباره مواجهه جامعه ایران با پدیده حجاب (به خصوص حجاب زنانه)، دو دیدگاه به ظاهر متفاوت وجود دارد؛ اول مقاومت مردم در برابر بی حجابی اجباری (کشف حجاب) در دوره رضاخان پهلوی و دوم مطابق با برخی از دیدگاه ها، واکنش به حجاب اجباری یا قانون حجاب در دوره جمهوری اسلامی. در دوره اول، در ذیل سیاست های «تجدد آمرانه» غربی، بی حجابی و در دوره دوم حجاب امری تحمیلی محسوب می شود. بین این دو دوره، حکومت 37 ساله پهلوی دوم قرار دارد که به رغم استمرار سیاست های تحمیل بی حجابی، کمتر مورد تحلیل قرار گرفته است. تحمیل بی حجابی در این دوره، برخلاف دوره پهلوی اول، مستقیماً در صحنه واقعی اجتماعی نبود، بلکه از طریق گسترش تصاویر رسانه ای و تبلیغاتی و تأثیر بر ناخودآگاه ذهن کنشگران اجتماعی صورت گرفت. به علاوه، این سیاست ها از دهه 1340 با طرح توسعه سرمایه داری پیوند خورد. در این مقاله، برای بیان ویژگی تصویری بی حجابی، از تعبیر «تصویر بی حجابی» استفاده شده است. این تصویر از اندام زنانه یا مردانه عمدتاً تحت تأثیر صنایع سینما و موسیقی پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. پیش از آن، آشکار شدنِ تصاویر بی حجاب از اندام زنانه یا مردانه چندان رایج نبود یا حداقل نشانه تجدد، ترقی و شخصیت تلقی نمی شد. در مقاله حاضر، با استفاده از نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت و چارچوب روشی صنعت فرهنگ، که در نیمه دوم قرن بیستم صورت بندی شد، به بررسی وضعیت تصویر بی حجابی و تأثیر سیاست های پهلوی دوم بر آن خواهیم پرداخت. در نتیجه گیری، اولاً اشاره خواهیم کرد که توجه به ویژگی تصویری تحمیل بی حجابی، که از دوره پهلوی دوم شروع شد، می تواند دو دیدگاه به ظاهر متضاد درباره واکنش جامعه ایران به حجاب را توضیح دهد. ثانیاً، با توجه به استمرار تصاویر رسانه ا ی در دوره جمهوری اسلامی، پژوهش درباره منازعه تصویر باحجاب تصویر بی حجاب ضرورت دارد.
تحلیل آنیما و تأثیر آن بر تفرّد و کامیابی امیرهوشنگ ابتهاج در غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
143 - 167
حوزه های تخصصی:
معشوق در ادبیّات غنایی به ویژه غزل، تجلّی گاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصرِ دگرجنس انسانِ دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت می یابد. تصویری اشباع شده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بی حد، مهربان و پرستار و مجموعه همه خوبی ها، که به گونه ای ناهشیار بر آمیزه ای از معیارهای زیبایی شناختی تمام دوران ها و تمام اقوام بشری تطبیق دارد. آنیما از اساسی ترین کهن الگوهای ناخودآگاهِ جمعی یونگ است که در تکوین شخصیّت مرد، کارکردی اساسی دارد؛ نیمه زنانه در مردان، که به خاطر ملاحظات نظام مردسالاری، عموماً با سرکوب، مانعِ ابراز وجود او می شویم، غافل که هرچیزی را که سرکوب می کنیم، خاموش نمی شود، بلکه با انرژی بیشتری در زمان و شکلی نامناسب از ناخودآگاه فوران می کند. برای پیشگیری از طغیان آنیما، مرد لازم است یاد بگیرد که چگونه در ارتباط با نیمه زنانه بکوشد و او را در زیستِ خودآگاهی شرکت دهد، تا از موهبت های آن برای شکوفایی و تعالی خود بهره مند شود. پژوهش پیشِ رو به شیوه توصیفی تحلیلی و آماری، مطالعه و مطابقت کهن الگوی «آنیما» بر غزل هایی از هوشنگ ابتهاج است که هم خوانی و قابلیّت تفسیر آنیمایی داشتند؛ میزان کامیابی «سایه» با کوشش او در شناسایی عنصر زنانه روان، رابطه ای مستقیم دارد، امّا به نظر می رسد شاعر در ارتباط پایدار با عنصر زنانه کامیاب نبوده و در بخش قابل توجهی از غزل های او غلبه با آنیمای منفی باشد، ولی در برخی از غزل هایش ناهمواری های تفرّد را کم وبیش پیموده است.
دسترسی زنان به فضاهای شهری (مطالعه موردی: زنان شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
461 - 470
حوزه های تخصصی:
گسترش شهرها در دوران معاصر، همراه با پیچیدگی های خاص خود از یک سو و طرح موضوع فضاها یا قلمروهای عمومی، امکان و کیفیت حضور و بهره برداری از این فضاهای شهری از سوی دیگر، سبب شد تا موضوع زنان و شهر در ادبیات جامعه شناسی شهری وارد شود. این پژوهش سعی در واکاوی تجربه و درک زنان از حضور در و دسترسی به فضاهای شهری طراحی شده در شهر ایلام دارد. بدین منظور و با استفاده از روش کیفی با 15 زن ایلامی مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام و دیدگاه زنان در خصوص دسترسی به فضاهای شهری بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که بدن زنانه یکی از عوامل مهم ایجاد محدودیت است. ترس از تعرض و تجاوز، زنان را از فضاهای شهری دور نگه می دارد. طراحیِ محیطیِ شهر که برای زنان دارای فرزند و زنان خانه دار و همین طور فیزیولوژی خاص زنان جایی در نظر نگرفته است، در دسترسی نداشتن زنان به این فضاها نقش مهمی دارد. از طرف دیگر، باید به مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر شهر اشاره کرد که حضور زنان را به شرایطی منوط می داند که این شرایط برساخته اجتماع است و عموماً فضاها را به تملک مردان درمی آورد یا به نوعی زنان را برای حضور در فضاها به همسران و کودکان خود وابسته می کند.
مطالعه کیفی مصرف آب در نگاه زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
271 - 293
حوزه های تخصصی:
زنان یکی از کارگزاران مهم مصرف آب در سطح مصرف خانگی اند و در شرایطی که کم آبی به ابرچالش تبدیل شده است، اطلاع از دیدگاه زنان به این وضعیت حائز اهمیت است. هدف این پژوهش کشف تجربه و تفسیر زنان شهر اصفهان از مصرف آب و کم آبی است. این تحقیق با روش کیفی انجام شده و از روش نظریه داده بنیاد برای اجرای پژوهش و تحلیل داده ها استفاده شده است. نحوه نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری هدفمند بوده است. همچنین، برای حصول اعتمادپذیری پژوهش، از سه تکنیک اعتمادپذیری از سوی اعضا، روش مقایسه تحلیلی و بازرسی خارجی از سوی استادان راهنما و مشاور استفاده شده است. به منظور گردآوری داده ها، با 30 زن ساکن در شهر اصفهان مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفت. بعد از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، 10 مقوله اصلی و مدل پارادایمی ارائه شد. مخاطرات محیطی و طبیعی و مدرن شدن به منزله شرایط علّی کم آبی، بیماری وسواس و دغدغه های اجتماعی و روانی به منزله شرایط زمینه ای، حکمرانی آب و فناوری های مصرف آب به منزله شرایط مداخله گر و صرفه جویی و آگاهی و آموزش به منزله استراتژی ها و در آخر درک خطر و مسئولیت پذیری و احساس گناه از مصرف بی رویه به منزله پیامدها به دست آمد. نظریه جوهری در این پژوهش، فرهنگ و زیرساخت در قالب یک مدل پارادایمی ارائه شد.
سنجش رابطه نارضایتی از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی با میزان استفاده از لوازم آرایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
251 - 264
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر سنجش رابطه نارضایتی از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی با میزان استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر بود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیلی بود. کلیه دانشجویان دختر دانشگاه محقق اردبیلی، که در نیمه دوم سال 1392 مشغول به تحصیل بودند، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. 110 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از این جامعه انتخاب شدند و به پرسشنامه های اختلال اضطراب اجتماعی، نارضایتی از تصویر بدن، و پرسشنامه محقق ساخته میزان استفاده از وسایل آرایشی پاسخ دادند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر با نارضایتی از تصویر بدنی (44 / 0 r=؛001 / 0>p)، اضطراب اجتماعی (26 / 0 r=؛001 / 0>p) و مؤلفه های آن، یعنی ترس (28 / 0 r=؛04 / 0>p)، علائم فیزیولوژیکی (22 / 0 r=؛02 / 0>p )، و اجتناب (21 / 0 r=؛ 03 / 0>p) ارتباط مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 19 درصد از کل واریانس میزان استفاده از لوازم آرایشی بر اساس نارضایتی از تصویر بدن و اضطراب اجتماعی تبیین می شود.نتایج این پژوهش نشان می دهد که نارضایتی از تصویر بدنی و علائم اضطراب اجتماعی در میزان استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر نقش دارند.
بازنمایی جنسیت در تصاویر مجله رشد دانش آموز در ایران و مجله أسامه در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 60
حوزه های تخصصی:
مجلات کودک و نوجوان از جمله رسانه های جمعی تأثیرگذار بر فرایند جامعه پذیری هستند؛ زیرا به روش های گوناگون مانند انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازی های هدفمند می توانند موجب القا، تغییر و تعدیل ارزش ها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجله أسامه در سوریه و مجله رشد دانش آموز در ایران، هردو از چنین جایگاهی برخوردارند. این دو مجله با داشتن مخاطبان گسترده و نیز تولید چنددهه ای می توانند از طریق تصویر، در ساخت فضای فکری مخاطبان خود نقش بسیار پررنگی داشته باشند. پژوهش حاضر با نگاه به جایگاه برجسته این مجلات، در پی مقایسه بازنمایی جنسیت در تصاویر مجله أسامه در سوریه و مجله رشد دانش آموز در ایران است. تجزیه و تحلیل نمونه ها با استفاده از الگوی کرس و ون لیوون در خوانش نشانه شناسی اجتماعی صورت پذیرفته است. در این الگو، تصاویر در سه سطح معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی بررسی می شود. نتایج تحلیل در این سه سطح نشان می دهد تصاویر این دو مجله کلیشه های رایج جنسیتی را به کودکان ارائه می کنند. نقش های «زن-مادر»، «زن-مادربزرگ» و «دختر» در جایگاه نقش های محورى یا فرعى در بیشتر تصاویر هردو مجله بازنمایی شده و در هیچ یک از آن ها، نقش های مهم اجتماعی، مانند آنچه در حقیقت این دو جامعه اسلامی رخ می دهد، نمود نیافته است. سه سطح ارائه تصویر نیز بر پایه دیدگاه کرس و ون لیوون به این شرح است: در سطح بازنمودی، تصویرها در این مجلات، مخاطبان را به دنیای خوب فرامی خوانند. حضور زنان، بیشتر در امور وابسته به درون منزل است و آنگاه که بیرون از خانه ظاهر می شوند، نقش های عادی و سنتی را پذیرفته اند؛ در سطح تعاملی، تصویرها فاقد تماس است و طراحان، نماهای دور و متوسط را برگزیده اند. حتی زاویه دید از روبه رو انتخاب شده است. در سطح ترکیبی، ارتباط میان معنای بازنمودی و تعاملی را می بینیم. بدین صورت که با بهره گیری از الگوی مرکز-حاشیه، نقش زنان برجسته شده است. البته جایی که مردان نیز در تصویر حضور دارند، همچنان نقش زن، کم رنگ و حاشیه ای می شود. این گروه از تصویرها عموماً بدون قاب بندی است و همین امر در گشایش فضای تصویر و موفقیت در برجسته سازی بصری نقش زنان تأثیر مثبت داشته است.
شناسایی و رتبه بندی چالش های سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
234 - 209
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و رتبه بندی چالش های سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش شامل دو مرحله کیفی و کمّی است. مرحله کیفی برای شناسایی چالش هاست که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این مرحله، روش نمونه گیری از داده ها، نمونه گیری هدفمند بوده است. مرحله دوم به روش کمی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP است. در این مرحله ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مقایسه زوجی شامل 32 چالش برای رتبه بندی چالش ها در اختیار خبرگان این حوزه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که چالش های ورود زنان به مناصب سیاسی شامل دو مضمون چالش های سیاسی و حقوقی است. چالش های سیاسی خود به دو مضمون فرعی چالش های حکومتی و غیرحکومتی تقسیم می شوند. رتبه بندی چالش ها نیز به این صورت است که چالش های سیاسی با وزن 694/0 رتبه اول و چالش های حقوقی با وزن 0.306 رتبه دوم را کسب کرده است. در بین زیرمعیارهای چالش سیاسی، چالش های حکومتی با وزن 713/0 رتبه اول و چالش های غیرحکومتی با وزن 0.287 رتبه دوم را کسب کرده است. از بین 32 چالش، سلطه مردان در سیاست (مردسالاری) با وزن نهایی 0.07719 رتبه اول را کسب کرده است. بعد از آن، فرهنگ اداری مردسالار با وزن نهایی 0.05542 رتبه دوم و فقدان حمایت قانونی از زنان با وزن نهایی0.05263 رتبه سوم را کسب کرده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که چالش های سطح کلان مرتبط با ساختار سیاسی نسبت به چالش های فردی و سطح خرد اهمیت بیشتری دارند. این نتایج با برخی از آثار پژوهشی همخوانی دارد.
تطبیق مصادیق اجتماعی زنان در دوره قاجار با جایگاه زن در نگارگری نسخه خطی هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
455 - 471
حوزه های تخصصی:
منابع تصویری به جای مانده از آثار هنری دوران قاجار می تواند به منزله یکی از مدارک معتبر جهت شناسایی هویت و نقش اجتماعی زنان در این دوره بررسی شود. از این منظر، نقاشی ها ی نسخه خطی هزارویک شب صنیع الملک، که از آثار ممتاز نگارگری ایران در دوران قاجار است، این قابلیت را دارد که به منزله مرجعی جهت شناخت بهتر زنان دوره قاجار بررسی شود. این نسخه مصور ویژگی ها ی منحصر به فردی دارد که آن را از دیگر نسخه ها ی مصور شده در این دوره متمایز می کند. یکی از این ویژگی ها استفاده نگارگر از منابع اجتماعی و شخصیت ها ی معاصر خود در ترسیم تصاویر این نسخه است. بر این اساس، هدف از این مقاله توصیف جایگاه اجتماعی زنان در دوره قاجار با استفاده از سفرنامه ها و منابع مکتوب دیگر و مقایسه تطبیقی آن با تصاویر این نسخه از هزارویک شب است. در این مقاله، تصویر ها یی مطالعه شده اند که حضور زن در آن ها پر رنگ تر است. بنابر یافته این پژوهش، گرچه صنیع الملک جهت ترسیم زنان این نسخه از شرایط اجتماعی معاصر خویش استفاده کرده است، در برخی موارد، نظیر تفکیک جنسیتی، بیشتر به متن وفادار بوده است تا ساختار اجتماعی و نقش واقعی زنان هم عصر خویش.
مطالعه بین نسلی ایدئال های فرزندآوری زنان (مطالعه زنان متأهل در شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
489 - 515
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی برخی عوامل مؤثر بر ایدئال های فرزندآوری زنان متأهل شهر تبریز پرداخته است. در این زمینه، از نظریات مختلفی استفاده شده است که از منظر اقتصادی، اجتماعی، جمعیت شناختی و فرهنگی به بحث باروری و فرزندآوری پرداخته اند. روش تحقیق، پیمایشی است و جامعه آماری کلیه زنان متأهل 15 49 ساله شهر تبریزند. از طریق فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 446 به دست آمده است. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. این مطالعه در مقایسه نسلی دو گروه سنی 15 34 و 35 49 ساله را با یکدیگر بررسی و مقایسه کرده است. طبق یافته های تحقیق حاضر، در هر دو نسل از زنان متأهل 15 34 و 35 49 ساله هزینه فرزندان رابطه منفی و معنادار با ایدئال های فرزندآوری زنان داشته است. در نسل جوان تر (15 34 سال)، بین سن ازدواج و با ایدئال های فرزندآوری رابطه معکوس و معنادار وجود دارد، ولی این رابطه در نسل 35 49 سال معنادار نبوده است. همچنین در هر دو نسل، رابطه بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان و ایدئال های فرزندآوری معنادار نبوده است. براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، برای دو نسل از زنان، متغیر هزینه فرزندان بر ایدئال های باروری نسل زنان متأهل 15 34 ساله تأثیر بیشتری داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت: «هزینه فرزندآوری» به یکی از دغدغه های مهم خانواده ها در جامعه امروزی تبدیل شده است. بالا رفتن سن ازدواج و افزایش دغدغه های معیشتی و تربیتی خانواده ها می تواند بر تعیین بعد خانواده و آینده جمعیت کشور تأثیر بگذارد.
تحلیل کهن الگویی فیلم روبان قرمز (1377) از دیدگاه جین شینودا بولن با محور قرار دادن شخصیت زن فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
345 - 368
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل کهن الگویی فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا با تکیه بر شخصیت زن فیلم نگاشته شده است. داستان فیلم به زنی به نام محبوبه می پردازد که پس از پایان جنگ به خانه خود در جنوب باز می گردد. او با دو مرد، به نام های داوود و جمعه، که اولی مأمور پاک سازی مین ها و دیگری مهاجری از کشور افغانستان است، مواجه می شود و حوادث فیلم در پی این آشنایی شکل می گیرد. چارچوب نظری مقاله بر مبنای دیدگاه جین شینودا بولن است که با ترکیب دستاوردهای روان شناسی یونگ و اساطیر به توضیح و تحلیل کهن الگوهای زنانه و مردانه همچون زئوس، هرمس، آتنا و آفرودیت می پردازد که به رفتار و افکار افراد شکل می دهند. اساس این کهن الگوها ملهم از ویژگی های غالب خدایان و خدابانوان اساطیر یونان همچون قدرت طلبی، جنگجویی، سخنوری و حس مادری است. نتایج این پژوهش، که با روش توصیفی تحلیلی و همچنین شیوه کتابخانه ای و میدانی انجام شده، نشان می دهد که در محبوبه، داوود و جمعه به ترتیب کهن الگوهای آفرودیت، هفایستوس و هرمس غالب است. اما تأثیر انرژی آفرودیتی محبوبه بر دو مرد دیگر به تحول جدیدی در آن ها می انجامد.
تحلیلی بر مبانی فقهی ولایت سیاسی زنان در فقه امامیه
حوزه های تخصصی:
عدم حضور زنان در سطوح عالی مشارکت سیاسی در کشور به دلیل وجود شرط ذکورت در فقه و قید رجل سیاسی در قانون اساسی یکی از مصادیق تمایزات جنسیتی براساس مبانی توسعه غربی و نظرگاه فمینیستی تلقی شده است. این مبنا در قانون گذاری جمهوری اسلامی به ویژه پس از انقلاب به یکی از چالش های مهم نظام اسلامی در حوزه حقوق زنان بدل شده که در موسم انتخابات و انتقال قدرت بیشتر رخ می نماید. این اثر با هدف بازخوانی ادله فقهی برای حل این چالش با تحلیل و بررسی مبانی دو قول ممنوعیت و جواز ولایت سیاسی برای زنان با طی روند اجتهادی با روش تحلیلی-توصیفی و مطالعه کتابخانه ای، ممنوعیت ولایت سیاسی برای بانوان و عدم ممنوعیت فروعات آن برای ایشان را نتیجه گرفته است.