مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
نهادهای آموزشی
حوزه های تخصصی:
خودباوری ملی، امروزه یکی از عوامل متمایز کننده ملتهای پیشرفته و عقب مانده است. مطالعات نشان داده است که نیرویانسانی کشورهای پیشرفته از خودباوری بالایی برخوردار است و از اینرو تلاش برای افزایش این ویژگی یکی از برنامههای بلندمدت کشورها در سراسر جهان شده است. در این تحقیق تأثیر مدل چهار بعدی (الماس) عدالت در ایجاد و ارتقای خودباوری مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای تحقیق حاکی از وجود رابطه معنیداری بین این دو سازه است؛ یعنی هر قدر عدالت توزیعی، مراودهای، رویهای و اطلاعاتی در نهادهای آموزشی بیشتر باشد، خودباوری بالاتر است. لذا برای ایجاد و ارتقای خودباوری ملی ضروری است که نهادهای آموزشی بر استقرار عدالت در این نهادها اهتمام ورزند تا زمینه برای رشد این ویژگی در کل جامعه فراهم گردد. جامعه آماری شامل دانشگاهها و مدارس است که 2000 نفر برای نمونه انتخاب شدند و در نهایت 897 نفر به پرسشنامهها پاسخ دادهاند. طبق یافتههای تحقیق، همبستگی بین ابعاد چهارگانه عدالت و خودباوری مثبت و معنیدار است.
پیمایشی در باره کژکار کردهای پنهان مشتری گرایی در نهادهای آموزشی
حوزه های تخصصی:
مشتری گرایی به مثابه یک رویکرد جدید، از دنیای تجارت به کلیه نهادهای اجتماعی رسوخ کرده و نهادهای آموزشی را نیز تحت تاثیر قرار داده است. برخلاف تفکر متداول و غالب دنیای معاصر که علم را آزاد از ارزش می داند، این مقاله بر امکان ارزش ستیزی و ارزش آفرینی علم و نهادهای آموزشی تاکید داشته، بر اهمیت این کارکردهای پنهان اصرار می ورزد. در این مقاله از روش پیمایش استفاده شده و 263 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های حاصل از تحلیل معادلات ساختاری حاکی از آنند که تاثیرپذیری ارزشهای دانشگاهی و آکادمیک از رویکرد مشتری گرایی، حداقل پنج نوع آفت را برای نهادهای آموزشی به بار آورده است که موجب تحریف اهداف اصیل آنها می شوند.
کارکرد نهادهای آموزشی فرانسه در ایران از اوایل دوره قاجار تا جنگ جهانی اول
حوزه های تخصصی:
از اوایل دوره قاجار، سه نهاد آموزشی ـ فرهنگی فرانسه، که با اهداف جهانی در پاریس شکل گرفته بودند، به تدریج یکی پس از دیگری ایران را نیز تحت پوشش خود قرار دادند. این سه نهاد عبارت بودند از مدارس میسیونرهای لازاریست ها، مدارس آلیانس فرانسه و مدارس آلیانس یهود. اما چگونگی و گستره فعالیت های فرهنگی ـ آموزشی هر یک از این نهادها که بخشی از تاریخ فرهنگی ناشناخته دوره قاجار را تشکیل میدهند، چندان مورد مطالعه و تحلیل قرار نگرفته و بازتاب نیافته اند. هرچند که لازاریست ها جامعه مسیحیان ایران و آلیانس یهود جامعه یهودیان را مد نظر داشته اند، لیکن آلیانس فرانسه نهادی غیر مذهبی به شمار میرفت. با این همه، آن دو نهاد نیز به تدریج رویکردی عرفی و همگانی به خود گرفته و توانستند بسیاری از مسلمانان را نیز جذب نمایند. این نوشته پس از نگاهی به اهداف و آرمان های این نهادها، چگونگی برپایی این مدارس، گستردگی و کم و کیف فعالیت های آموزشی آن ها را بررسی میکند.
بررسی رابطة جامعه پذیری و مشارکت سیاسی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
در این نوشتار کوشش می شود تا تأثیر جامعه پذیری بر مشارکت سیاسی زنان در سطوح بالای تصمیم گیری در ایران پس از انقلاب، با رویکردی توصیفی تحلیلی، بررسی شود. به این منظور، با بهره گیری از روش تحلیل ثانویه و با مراجعه به داده ها و آمارهای موجود در وزارت خانه ها و مجلس شورای اسلامی، در گام نخست به بررسی میزان مشارکت سیاسی زنان در ساختار قوه مقننه و مجریه و قضائیه پرداخته شده و سپس نسبت بین مشارکت سیاسی زنان و جامعه پذیری بررسی شده است. به نظر می رسد که مشارکت سیاسی زنان در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران اندک است. در پاسخ به این سؤال، که چرا زنان در ساختار قدرت جمهوری اسلامی حضور اندکی دارند، نتایج پژوهش نشان می دهدکه زنان، بر اثر جامعه پذیری متفاوت و کلیشه های جنسیتی که در فرایند جامعه پذیری از طریق نهادهایی مثل خانواده، رسانه ها، مدارس، نهاد های آموزشی به آن ها القا می شود، سیاست را حیطه ای مردانه تلقی می کنند و تمایلی به مشارکت سیاسی، مخصوصاً حضور در عرصه قدرت، ندارند. به این ترتیب، تمایل نداشتن زنان به حضور در عرصه قدرت، بیش از آن که ناشی از ساختار های حاکم بر جامعه باشد، نشئت گرفته از جامعه پذیری متفاوت دختران و زنان ارزیابی می شود. اما شرط اول، برای افزایش مشارکت و حضور زنان در عرصه قدرت، زدودن و جلوگیری از بازتولید کلیشه ها و هویت های جنسیتی برخاسته از فرهنگ جامعه در فرایند جامعه پذیری است.
نهضت توسعه نهادهای آموزشی در دوره تیموری و نقش سلاطین و خواتین در پیشبرد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش از روزگار قدیم تا به امروز که به صورت نظامی پیچیده در آمده متناسب با درجه تمدن، نوع حکومت و مقتضیات سیاسی اجتماعی و مذهبی در هر دوره ای تغییر و تحول یافته است. یکی از این ادوار دوران زمامداری جانشینان تیمور (912-807 ه.ق) است. در این دوره نهاد آموزش جایگاه ویژه ای یافت و سلاطین، شاهزادگان، امرا، خواتین و عالمان هر کدام به سهم خود در رشد این نهاد اهتمام نمودند. با وجود آرامش نسبی، ثبات سیاسی و امنیتی که در پی مرگ تیمور در قلمرو شاهرخ، جانشین وی به وجود آمد وضعیت معیشت مردم نیز بهبود یافت و زمینه ای مناسب برای حرکتی علمی و فرهنگی آماده شد و مدارس، کتابخانه ها و محافل آموزشی فراوانی به همّت سلاطین، خواتین و امراء احداث گردید. سلاطین تیموری از یک سو با فراهم ساختن امکانات آموزشی و تسهیلات لازم در جهت رفاه حال اساتید و طلاب علم و همچنین ارتقاء سطح آموزش گام بر می داشتند و از سوی دیگر مشروعیت حکومت را دنبال می کردند. از بارزترین خصیصه های حکومت تیموری علاقه وافر برخی از این سلاطین به رشد علم، ادب و ساخت مراکز آموزشی بود. کثرت احداث این نهادهای آموزشی به حدی بوده که جامی مدعی شد در هیچ دوره ای از ادوار تاریخ ایران زمین به این اندازه مدرسه ساخته نشده است. در پژوهش حاض ر نگارن ده به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، به بررسی روند توسعه نهادهای آموزشی دوره تیموری پرداخته و وضعیت اداره این نهادها را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. از مهم ترین یافته های این پژوهش نقش قابل توجه سلاطین، خواتین و وزرای تیموری در احداث مدارس، کثرت نهادهای آموزشی، نقش و کارکرد کتابخانه ها در استنساخ بیشتر کتب و پیروی نهادهای آموزشی از یک نظام آموزشی مدون است.
سیاست فرهنگی حکومت تزاری در فرارود طی سال های (1917 1864) (مطالعة موردی: نظام آموزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست روسی سازی حکومت تزاری در بعد فرهنگی خود، تلاشی بود در جهت انضمام فرهنگی فرارودیان به قلمرو تمدن روسیه که جدا از فرهنگ اروپایی بود. استعمارگران روسی در این سیاست ورزی در قالب مخالفت با اسلام، تشکیلات دینی را هدف قرار دادند که نهادهای آموزشی فرارود نیز جزئی از آن بود. روند سیاست گذاری نمایندگان حکومت تزاری در حوزة آموزش (که آن را کانون تولید «تعصب اسلامی» می دانستند) و به تبع آن اقدام واکنشی مسلمانان، یکی از محوری ترین موضوعات مورد پرسش در این دوره است. طرح مشخص روس ها این بود که حمایت کامل دولتی از مراکز آموزشی کهنه و منحط فرارود سلب شود و سپس در رقابت با نهادهای جایگزین روسی(مدارس روسی و روسی بومی) تضعیف شده و اهمیت خود را از دست بدهند. برخلاف پیش بینی مقامات روسی، حاصل این تقابل، شکل گیری گونه جدیدی از نظام آموزشی محلی( مدارس اصول نو یا جدید) بود که گرچه ساختار آن تا حدود زیادی وارداتی بود اما توفیقاتی داشت که روس ها را ناگزیر ساخت چرخش کاملی در روند سیاستگذاری خود داشته باشند.
آموزش و نهادهای آموزشی دختران در دوره ی قاجار
حوزه های تخصصی:
تا قبل از انقلاب مشروطه اصولاً مراکز یا سازمانی که از سوی دولت یا افراد در خصوص آموزش و تعلیم و تربیت دختران ایجاد شده باشند، وجود نداشت. مراکز آموزشی در چارچوب مکتب خانه ها و تدریس خصوصی در منازل محدود می شد ومحتوای آموزشی آن ها نیز دگرگون نشده بود، اما در آستانه ی انقلاب مشروطه به واسطه ی نفوذ افکار تجددخواهی، شیوع تفکر آموزش برای رفع نواقص، اندیشه تأسیس مدارس دخترانه به سبک جدید قوت گرفت. در این دوره با توجه به فرصت های محدودی که فراهم شده بود و همچنین با حمایت دولت و حمایت های قانونی، مدارس دخترانه ابتدا به صورت ملی و سپس به صورت دولتی تأسیس شده که برنامه ی آموزشی این مدارس با توجه به ملی و دولتی بودنشان متفاوت بوده است. این مقاله که برمبنای روش کتابخانه ای و آرشیوی و شیوه تحقیق تاریخی، توصیف و تحلیل گردیده، به بررسی آموزش و نهادهای آموزشی دختران در دوره قاجار و از سویی شناسایی عوامل بستر ساز آموزش دختران و همچنین موانع پیش روی آنان، پرداخته است.
تحلیل ساختار ورزش تربیتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار کارآمد، مهم ترین عامل رسیدن به اهداف در تمامی نظام ها ازجمله نظام ورزش است؛ بنابراین، هدف از اجرای پژوهش حاضر، تحلیل ساختار ورزش تربیتی ایران بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود که با روش پژوهش اسنادی انجام شد. برای جمع آوری داده های موردنیاز با هدف تحلیل مسئولیت های نهادهای آموزشی در ورزش، اسناد بالادستی و مبانی قانونی ناظر بر تشکیلات ورزش در ایران مطالعه شدند. داده های موردنیاز برای تحلیل سازمان های مسئول در ورزش تربیتی و نهادهای آموزشی فعال در سایر حوزه های ورزش (همگانی، قهرمانی و حرفه ای) نیز با مطالعه قانون اهداف، وظایف و تشکیلات سازمان های مختلفی که در عرصه ورزش فعال هستند، جمع آوری شدند. یافته های پژوهش نشان داد که وزارت ورزش وجوانان، کمیته ملی المپیک، وزارت آموزش وپرورش، فدراسیون ورزش دانش آموزی، وزارت علوم، فدراسیون ورزش های دانشگاهی، وزارت بهداشت، دانشگاه آزاد اسلامی، ستاد کل نیروهای مسلح و باشگاه های ورزشی در حوزه ورزش تربیتی مسئولیت دارند. دراین بین، نهادهای آموزشی وزارت آموزش وپرورش، فدراسیون ورزش دانش آموزی، وزارت علوم، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه ورزش همگانی مسئولیت دارند و نهادهای آموزشی وزارت آموزش وپرورش، فدراسیون ورزش دانش آموزی، وزارت علوم، فدراسیون ورزش های دانشگاهی، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه ورزش قهرمانی مسئولیت دارند. دانشگاه آزاد نیز تنها نهاد آموزشی است که در حوزه ورزش حرفه ای مسئولیت دارد؛ بنابراین، پرهیز از بوروکراسی، حذف وظایف موازی ، توزیع متوازن اختیارات ، تبیین شرح وظایف و ارتباطات روشن برای تمام نهادها و برقراری هماهنگی بین آن ها از مهم ترین اصولی است که برای انسجام و یکپارچگی ساختار تشکیلات ورزش تربیتی ایران باید رعایت شود.
فرهنگ اسلامی و نهادهای آموزشی در عصر سلجوقیان
حوزه های تخصصی:
با پایمردی و همت طغرل بیک (465-455 ه ) بنیاد امپراطوری عظیمی نهاده می شود و در ادامه، اخلاف او، آلپ ارسلان (566-495 ه . ق) و ملکشاه سلجوقی (485-465 ه . ق) با بهره مندی از تجارب وزیر نامدار و باتدبیر خویش خواجه نظام الملک طوسی، آرامش و امنیت را بر قلمرو سیاسی و اجتماعی خود حکمفرما نموده و قدرت و عظمت امپراطوری را به اوج خود رسانیدند. روحیه دانش دوستی زمامداران و علاقمندی آنان به احداث بناهای عام المنفعه، مساجد، رباط ها، کتابخانه ها، منازل علمی، بیمارستان ها، مکتب خانه ها، حسن تدبیر و کارآمدی وزیران با فرهنگ ایرانی، به ویژه خواجه نظام الملک ( م 485 ه )، فصل نوینی را در تاریخ فرهنگ اسلامی، به ویژه شکل گیری مراکز و مدارس علمی فراهم آورد که این عصر را از ادوار پیشین متمایز نمود و به دوره «نهضت تأسیس مدارس» اشتهار یافت. نهضتی که از بغداد با تأسیس اولین مدرسه نظامیه (459 ه ) آغاز شد و دیری نپایید که آثار و برکات آن قلمرو سیاسی و اجتماعی خلافت عباسیان و شرق اسلامی را دربرگرفت و در جریان تبادل فرهنگی به الگو و سرمشقی برای مراکز علمی و دانشگاهی های کهن اروپا مبدل گشت. علاوه بر مدارس، دیگر نهادهای آموزشی نظیر: مساجد، کتابخانه ها، منازل علما، بیمارستان ها، مکتب ها نیز نقش موثری را در فرهنگ اسلامی و بسط و گسترش علوم و فنون و تربیت عالمان و فرزانگان داشته اند که در این مقاله به معرفی اجمالی این نهادها و چهره های برجسته فرهنگی این عصر مبادرت گردیده است.
جایگاه و کارکرد مدرسه بیهقیه در نظام آموزشی دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر سامانیان از جهت تحولات مهم علمی و فرهنگی در تاریخ ایران جایگاه ویژه ای دارد و به عصر شکوفایی خراسان بزرگ شهرت یافته است. شماری از بزرگترین چهره های علمی و فرهنگی ایران و اسلام همچون ابن سینا، بیرونی، محمد بن زکریای رازی در دامان این خاندان و یا بعدها در کانون های متأثر از آنها ظاهر شدند. با حمایت امیران و وزیران سامانی، در شهرهای بزرگ خراسان مانند بخارا و نیشابور برای نخستین بار نهادهای آموزشی مستقلی به نام مدرسه به وجود آمد. یکی از این مدارس نخستین، مدرسه بیهقیه در نیشابور است. ابوالحسن محمد بن شعیب بن ابراهیم بیهقی نیشابوری (متوفای 324) بنیانگذار مدرسه از پیشوایان مذهب شافعی بود که مدرسه خود را برای تعلیم و تربیت فقیهان شافعی تأسیس کرد. این مدرسه مهم قرون چهارم و پنجم هجری که پیش از نظامیه تأسیس شد، محل تدریس و تحصیل و وعظ و سکونت استادان، دانشجویان و طالبان علم پرشمار و نیز محل آمد و شد صوفیان بود. این پژوهش تلاش دارد روند فعالیت مدرسه بیهقیه، نقش و تاثیرگذاری آن در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت را مورد دقت نظر قرار دهد.
نقش نهادهای آموزشی فارس در گسترش علوم اسلامی در دوره آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آل بویه در قرون چهارم و پنجم هجری(322-447) با سه شاخه: آل بویه فارس، آل بویه ری و آل بویه عراق بر بخشهای گسترده ای از قلمرو خلافت شرقی در مرکز و غرب ایران فرمانروایی کردند. این روزگار عصر زرین فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی است و علوم مختلف از جمله دانشهای اسلامی پله های بزرگ رونق و ترقی را زیر پا نهاد. دوره طلایی تمدن اسلامی ایرانی در کنار تعالیم و آموزه های اسلامی، و همت و پشتکار عالمان و متعلمان، دستاورد حمایتهای مادی و معنوی امیران و وزیران بویهی و محصول رفتار ملایم و توأم با تسامح و تساهل آنان با پیروان ادیان و مذاهب مختلف است. عوامل دخیل در این عرصه را می توان به اختصار چنین برشمرد: امیران دانشمند، و حمایت، تشویق و ترغیب عالمان و متعلمان، تساهل و تسامح دینی و مذهبی آل بویه و نصب وزرای دانشمند، ادیب و دانش دوست همچون خاندان ابن عمید و صاحب بن عباد، و بنیاد زیرساختها، مراکز و نهادهای علمی و آموزشی قابل برای دانشمندان و دانشجویان در مناطق مختلف خصوصاً شهرهای بغداد، ری و شیراز نشان از همت بالای این امیران در عرصه فرهنگ و تمدن دارد. مساجد، بیمارستانها، کتابخانه ها، خانقاهها و رباطها مهمترین مراکز علمی و آموزشی فارس در این دوره اند و دانشمندان، خطیبان، پزشکان و عارفان بزرگی پرورش داده و علوم و دانشهای روز را به شکوفایی و درخشش بی مثال رسانده اند. این مردان دانشی در حوزه های مختلف از جمله علوم اسلامی و در رأس آن دانشهای قرآنی و علوم حدیث به شکوفایی و رونق تمدن اسلامی ایرانی مدد رساندند. بررسی تحول و نقش نهادهای آموزشی آل بویه فارس در رونق و گسترش فرهنگ و علوماسلامی خصوصاً دانشهای قرآن و حدیث، وجهه همت این پژوهش است.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
355 - 388
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز ایران بود. این پژوهش به لحاظ پارادایم از نوع پژوهش های تفسیری، از نظر ماهیت، اکتشافی، از حیث رویکرد، کیفی، از لحاظ استراتژی، گرندد تئوری، به لحاظ تاکتیک، تحلیل محتوای پنهان و از نظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، خبرگان حوزه تنیس روی میز ازجمله مربیان تیم های ملی تنیس روی میز ایران، مدیران ارشد در وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون تنیس روی میز و همچنین اعضای هیئت علمی در حوزه مدیریت ورزشی بودند که 16 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش به شیوه غیراحتمالی، هدفمند و گلوله برفی در نظر گرفته شدند. شیوه جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه عمیق با این افراد بود. 226 کد اولیه از مصاحبه های انجام شده درباره عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز ایران استخراج شد که فراوانی این کدها درمجموع برابر با 460 بود. 13 مقوله اصلی و 37 مقوله محوری درباره عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز ایران احصاء شد. عوامل مدیریتی و عامل تخصصی و فنی به ترتیب با ضریب اهمیت 104 و 80 بیشترین ضرایب و مقوله دولت و حاکمیت، ماهیت رشته و عامل رسانه به ترتیب با ضریب اهمیت 7، 12 و 13 کمترین ضرایب اهمیت را داشتند. مدیران فدارسیون تنیس روی میز ایران می باید به نقش شرایط علّی (عوامل اقتصادی، اجتماعی، توسعه زیرساخت ها و عوامل فنی و تخصصی)، شرایط مداخله گر (عوامل انگیزشی، عامل رسانه، ماهیت رشته تنیس روی میز) و شرایط زمینه ای (استعدادیابی، عامل مدیریتی، دولت و حاکمیت، نهادهای آموزشی و توسعه ورزش همگانی) به عنوان عوامل اثرگذار بر توسعه بین المللی تنیس روی میز اهتمام ورزند.
آسیب شناسی نهادهای آموزشی در تربیت نوجوانان از منظر احادیث
منبع:
مطالعات حدیث پژوهی سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
86 - 106
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی، تهاجم فرهنگی غرب قشر نوجوان را هدف قرار داده و با تبلیغات گمراه کننده، استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی موجبات دوری و جدایی این قشر را از فرهنگ اسلامی فراهم می آورند. از سوی دیگر عدم اطلاع و آگاهی لازم والدین و مربیان و نهادهای آموزشی بر روش های صحیح تربیت، موجب گشته تا همچنان شاهد عدم موفقیت ها و چالش های متعددی در تربیت نوجوانان باشیم، با توجه به اینکه نظرات تربیتی معصومین (ع) در جهت شناسایی و رفع آسیب های موجود در روند تربیت نوجوانان راهگشاست. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و جمع آوری کتابخانه ای از منظر احادیث، نهادهای آموزشی در تربیت نوجوانان را آسیب شناسی کرده است، نتایج تحقیق نشان می دهد که از جمله آسیب های تربیت در نهاد خانواده عبارت اند از بی توجهی به ادب و دانش آموزی، تنبیه، عدم رعایت عدالت بین فرزندان، عدم بردباری و بی توجهی به عنصر زمان و آموزه های دینی در خانواده؛ همچنین آسیب های تربیتی در نهادمدرسه عبارت بودند از عدم تربیت دینی صحیح مربی، انحراف در محتوای معارف، استفاده نکردن از روش های فعال و پویا، معلمان ناکارآمد و عدم توجه به تفاوت های فردی.
تأسیس و توسعه ی مدارس بهایی مازندران در تاریخ معاصر ایران؛ فرایند و واکنش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مازندران به عنوان یکی از کانون های اصلی جمعیتی و در عین حال هویتی- تاریخی بهائیت، مورد توجه ویژه ی رهبران بهایی قرار داشته است. جغرافیایی که بخش قابل توجهی از تاریخ و سرگذشت رهبران و پیروان و در نتیجه تعلقات جامعه ی بهایی در آن به وقوع پیوسته و به نوعی سرزمینی مقدس برای آنان محسوب می گردید. ایجاد و تأسیس نهادهای آموزشی و در رأس آن مدارس در نهایت اهتمام ازسوی محافل بهایی به طور اعم و در مازندران به طور اخص بوده است. ضمناً طولانی بودن دوره ی فعالیت مدارس بهایی مازندران و در قیاس با دیگر مدارس بهایی کشور، از دیگر وجوه متمایزه آن می باشد. لذا پژوهش با طرح این پرسش اساسی که تأسیس و توسعه ی مدارس بهایی مازندران در تاریخ معاصر ایران چه وضعیتی داشته است؟ به روش تاریخی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی دریافته است که کانون های مهم جمعیتی بهائیت همچون ساری، بابل، بهنمیر و قائمشهر بیشترین مدارس بهایی را به خود اختصاص داده اند. ضمن آن که در دوره ی فعالیت طولانی مدت خود واکنش هایی را موجب گردیدند. بخشی از جامعه در این مقطع با توجه به جاذبه های آموزشی- مادی این گونه مدارس و شرایط روز بدان اقبال نشان داده و البته بخشی دیگر نسبت به آن نگاه انتقادی و گاهی مخالف داشته است که خود به نفوذ محافل بهایی و بالطبع اعمال ایدئولوژی فرقه ی بهایی در سیاستگذاری و اداره ی این گونه مدارس باز می گردد.
جایگاه و کارکرد نهادهای آموزشی اتابکان فارس (حک. 543- 686)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت محلی اتابکان فارس (سلغریان)، با وجود کوچکی قلمرو، از حیث آموزشی و فرهنگی، درخشان و پرتحرک بود. محققان غالباً به رویکردهای سیاسی و اقتصادی حاکمان این سلسله پرداخته و به کارکردهای مهم نهادهای آموزشی آن دوره چندان توجهی نکرده اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی در صدد پاسخ به این سؤال است که جایگاه و کارکرد نهادهای آموزشی فارس در دوره اتابکان چگونه بوده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که کارکردهای آموزشی، پرورشی، مشروعیت زا و وقف محورانه نهادهای آموزشی اتابکان فارس، در توسعه و گسترش علوم عقلی و نقلی، درآمدزایی برای کادر آموزشی و شکوفایی فرهنگی و اجتماعی فارس در آن دوره تأثیرگذار بوده است. امنیت و رفاه نسبی، سیاست حاکمان سلغری در برابر یورش مغولان، ساخت مراکز و نهادهای آموزشی مانند مدارس، رباط ها، مساجد، دارالشفاها، خانقاه ها و جذب دانشمندان و هنرمندان موجب شکوفایی فرهنگی فارس در دوره سلغریان شده است.
بررسی تأثیر انجمن ایران و آمریکا بر ساختار نهادهای آموزشی در ایران (1357-1342 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، توجه سیاست گذاران بسیاری از کشورها را به خود جلب کرده است. دراین بین یکی از کشورهایی که درصدد رابطه سیاسی و فرهنگی با ایران برآمد آمریکا است. تغییر سیاست های کلی آمریکا بعد از جنگ جهانی اول موجب شد تا این کشور از انزوای سیاسی خارج شود و خود را در عرصه جهانی به عنوان یک کشور ابرقدرت مطرح نماید. در نیمه دوم قرن نوزدهم آمریکا بر آن شد تا روابط فرهنگی خود را با جهان ازجمله خاورمیانه گسترش دهد که ایران هم جزو این مناطق بود. در این برهه زمانی روابط فرهنگی آمریکا و ایران کاملاً در خطوطی مجزا از روابط سیاسی صورت می گرفت؛ اما در دوره پهلوی دوم اهداف فرهنگی آمریکا کاملاً منطبق بر اصول سیاست خارجی این کشور بود. راه اندازی نهادهای فرهنگی در ایران از جمله انجمن ایران و آمریکا برای رسیدن به همین اهداف بود. ازاین رو تلاش و فعالیت های مستقیم فرهنگی آمریکا از طریق انجمن برای جست وجوی شیوه نزدیک شدن به جوانان را می توان یکی از زمینه های کنترل نظام آموزشی و تربیتی عنوان کرد؛ بنابراین پژوهش حاضر به روش تاریخی و مبتنی بر اسناد و گزارش های آرشیوی و با بهره گیری از رویکرد توصیفی-تحلیلی درصدد تبیین این مسئله است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که برنامه های فرهنگی آمریکا در قالب انجمن ایران و آمریکا کاملاً با سیاست خارجی آمریکا در ایران برای تأثیرگذاری در سطوح آموزشی و دانشگاهی کشور منطبق بود.
چالش های جامعه پذیری سیاسی دانشجویان دختر (ارائه یک نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
53 - 72
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و با هدف بررسی فرایند جامعه پذیری سیاسی دختران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و اصلی ترین کارگزاران این فرایند اجرا شده است. اهمیت فرایند جامعه پذیری سیاسی از آن روست که همه تفکرات و ایستارهای سیاسی افراد جامعه از خلال همین فرایند شکل می گیرند. روش استفاده شده، کیفی و از نوع گراندد تئوری است و داده ها با کمک تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته گردآوری شده اند. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز با در نظر گرفتن اشباع نظری، 20 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در این مطالعه شرکت کردند و مصاحبه های عمیق با آن ها انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در فضای فرهنگی ای که حوزه جامعه پذیری سیاسی در حاشیه قرار گرفته و در شرایطی که نهادهای آموزشی، رسانه، و گروه های دوستی نقش کارآمدی در جامعه پذیری سیاسی دانشجویان دختر ندارند، نهاد خانواده به منزله نهادی مورد اعتماد، وظیفه فرایند جامعه پذیری سیاسی دختران دانشجو را به دوش می کشد و سایر کارگزاران جامعه پذیری در این عرصه ناکارآمدند.
طراحی مدل اکوسیستم ارتقاء کارآفرینی در سینمای ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۹ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۹
107 - 122
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: تحقیق حاضر در پی طراحی اکوسیستم کارآفرینی و شناخت عناصر اکوسیستم و ویژگی های آن جهت ارتقاء سینمای ایران است. عناصر این اکوسیستم عبارتند از: دولت، رهبران عرصه فرهنگی، منابع سرمایه ای، انجمن های غیرانتفاعی، نهادهای آموزشی، کارآفرینان داخل کشور و پیوند آنها با کارآفرینان خارج از کشور. هریک از این عناصر به نحوی مطرح شده اند که به ویژگی ها و ابعاد استفاده نشده نهفته در کارآفرینی جنبش و تحرک بخشند و موجب ارتقاء سطح کارآفرینی در سینمای ایران شوند. هدف کلی تحقیق عبارت است از ارائه رهنمود به مدیریت فرهنگی کشور در عرصه سینما جهت دستیابی به الگوی صحیحی جهت تولید آثار پرمخاطب فرهنگی در ایران از طریق بررسی مولفه های تحقیق.
روش پژوهش: روش تحقیق از نوع تحقیق های ترکیبی، در قالب شیوه های کیفی و کمی، با استفاده از روش های کتابخانه ای، پژوهش؛ مصاحبه و پرسشنامه به منظور گردآوری داده های موردنیاز برای آزمون مدل تحقیق و پاسخ به سوالات پژوهش است.
یافته ها: تمامی سازه های مستقل تحقیق بر سازه وابسته کارآفرینی تاثیر مثبت می گذارند. بیشترین تاثیر بر روی سازه کارآفرینی از نظر وزن تک تک گویه ها، توسط سازه منابع سرمایه ای و کمترین تاثیر توسط سازه گروه های پیوند دهنده داخل و خارج کشوراعمال می شود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان دهنده اشتیاق اهالی سینما برای ورود نیروهای جوان به بدنه سینما، تمایل بدنه سینما به بیرون آمدن از تصدی دولت، ترغیب جوانان و پرورش ایده های کارآفرینانه در حوزه سینما نیاز به ترسیم نقشه راه منسجم و طراحی چشم انداز بلندمدت سینما است.
بررسی نقش نهادهای آموزشی در گسترش علم و دانش در دولت امیران سامانی (خراسان بزرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
نهادهای آموزشی از جمله نهادهای بنیادی جامعه به حساب می آیند. اهمیت نهادهای آموزشی در تأثیرگذاری بر تمدن ها بدان حد است که بدون نهادهای آموزشی، هیچ تمدنی راه به جایی نخواهد برد. از این رو، دانشگاه ها، حوزه های علمیه، مدارس، پژوهشگاه ها، مراکز تحقیقاتی و ... کانون انباشت علم برای تمدن سازی محسوب می شوند. سرزمین پهناور ایران، از سال های دور به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، از کانون های اصلی علم و فرهنگ به شمار می رفت. در دوران اسلامی که سرزمین ایران، به مدت چندین قرن، پیشتاز و پرچم دار فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است، فراوانی مراکز آموزشی از جمله مساجد، مدارس، خانقاه ها، بقاع، .... در اغلب شهرهای ایران، مبین گسترش چشمگیر علم و دانش و وجود هزاران عالم و دانشمند و دانشجویان علاقه مند بوده است. هدف مقاله حاضر، بررسی نقش نهادهای آموزشی در گسترش علم و دانش در دولت امیران سامانی (خراسان بزرگ) است. این پژوهش از نوع تاریخی است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و داده های آن با استفاده از نظام کتابخانه ای، جستجو در منابع و یاداشت برداری انجام پذیرفته است. بررسی ها نشان می دهد که نهادهای آموزشی جزئی از فرهنگ هر جامعه هستند که جامعه عصر سامانیان نیز از این قضیه مستثنی نبوده است. دوره سامانیان، دوران رشد تفکر عقلی و فلسفی است. رویه ملایم و جهان بینی خاص امیران سامانی و احترامی که نسبت به شعرا، علما و دانشمندان داشتند، باعث شده بود که قلمرو حکومتشان مرکز علم و دانش، ادب فارسی، علوم و هنرهای مختلف گردد. مراکز آموزشی در عصر سامانیان از یک سو، استادان و دانشجویان را پیرامون هم گرد می آورد و از سوی دیگر، ابزار پژوهش و بحث علمی را فراهم می ساخت. سامانیان با افزایش مراکز آموزشی، بسیار کوشیدند آموزش و پرورش را همگانی کرده تا آموزش مختص یک طبقه خاص نشود. به همین منظور، مراکز بسیاری مسؤولیت ترویج آموزش و پرورش را بر عهده گرفتند تا همه مردم بتوانند به راحتی علوم عصر خود را فرا گیرند. نوشتار حاضر تلاش دارد این نهادهای علمی را معرفی و نقش آنها در پیشرفت علم و دانش را در عصر سامانیان بیان کند.