فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
131-149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای سبک های حل تعارض کارآمد در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای ارتباطی غیرمنطقی در قالب یک مدل انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. بدین منظور ۲۹۳ نفر از دانشجویان زن متأهل کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران که به وسیله نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند به پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ)، باورهای ارتباطی غیرمنطقیRB) I (و پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم نسخه دوم (ROCI-II) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های حل تعارض کارآمد (سبک یکپارچگی و سبک مصالحه) بر باورهای ارتباطی غیرمنطقی معنادار بود. هم چنین، در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای ارتباطی غیرمنطقی، سبک های حل تعارض کارآمد، نقش واسطه ای داشتند. بنابراین درمانگران می توانند، با بررسی طرحواره ها و افزایش مهارت های حل تعارض کارآمد مراجعان، میزان تأثیر باورهای ارتباطی غیرمنطقی را در روابط آن ها کاهش دهند.
محدوده جواز نظر به مخطوبه
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، «محدوده جواز نظر به مخطوبه» است. آرای فقهای شیعه درباره نگاه مرد به زنی که خواستار ازدواج با اوست، ذیل سه نظریه مطرح شده است: 1. محدودیت جواز نظر بر وجه و کفین؛ 2. جواز نظر بر وجه و کفین و محاسن؛ 3. جواز نظر بر تمام بدن بدون پوشش به استثنای عورت.
با بررسی اقوال، قول دوّم به عنوان نظر صحیح مطرح شده است؛ چرا که با وجود نصوص صحیح بر جواز نظر بر بیش از وجه و کفین مخطوبه، محدودیت جواز نظر بر وجه و کفین، نوعی اجتهاد در مقابل نصّ است و از طرفی در روایات، اطلاقی نسبت به جواز نظر به تمام اعضای مخطوبه وجود ندارد و بر فرض وجود چنین اطلاقی، نصوص صحیح، مقیّد این اطلاق می باشد؛ در نتیجه قول دوّم، قول صحیح است که محدوده جواز نظر به مخطوبه، وجه و کفین و محاسن است.
واکاوی چاقی در نظام معنایی زنان در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی چاقی و اضافه وزن در نظام معنایی زنان در باشگاه های بدنسازی شهر شیراز انجام شده و برای این منظور از نظریه زمینه ای به عنوان یکی از روش های کیفی استفاده نموده است. مشارکت کنندگان در پژوهش زنانی بودند که به باشگاه های بدنسازی شهر شیراز برای کاهش وزن مراجعه کرده اند، و از این بین تعداد 12 مشارکت کننده انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند. داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و نتیجه آن دستیابی به هفت مقوله محوری و یک مقوله هسته است. مقولات محوری شامل خوانش سیال از چاقی و اضافه وزن، کثرت باورها و اعتقادات مربوط به اندازه و جذابیت بدن، تصویر رؤیایی از بدن ایده آل، زمینه مندی اجتماعی و فرهنگی بدن، تفسیر اجتماعی دیگری و پزشکی شدن تناسب اندام می باشد. مقوله هسته نیز روایت کثرت گرا از بدن ایده آل است. ظهور این پدیده، با پیامدهایی مثل دوگانگی و ابهام و چندگانگی، مسئولیت شخصی و ننگ، نسبت دادن برخی از مشکلات به وزن، عدم امنیت غذایی و خوردن احساسی، ابهام و تردید نسبت به دستورالعمل های پزشکی، پارادوکس خوش استایلی و چاقی پذیرش برخی از کلیشه های مرتبط با چاقی و ناآگاهی و ابهام نسبت به رفتارهای مخاطره آمیز کاهش چاقی و ابهام در پیامدهای اصلی چاقی و اضافه وزن همراه بوده است.
Sociological Explanation of the Transformation of the Family Institution in the Light of Extramarital Affairs with the GT Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study is to provide a deep understanding and motivate women to establish an extramarital relationship. The study was conducted with a qualitative approach and grand theory method and data collection technique was semi-structured interview and was conducted with 17 married women in Qazvin who had experience or an extramarital relationship. In order to select the interviewees, we used the targeted sampling method, this sampling requires the use of a sequential sampling type called snowball. The results showed that women's interpretation and belief in the establishment of transnational relations emerge in areas such as: growth of social relations and change of social values, increase of leisure time and facilitation of new technologies. Factors influencing these relationships were sexual diversity, lack of sexual skills and knowledge, revenge, and the justification of extramarital affairs and the absence of a spouse. Individualism, gender bias, spousal indifference, divorce laws, a woman's inferiority in income and lack of awareness in choosing a spouse as interfering conditions, and acting on an extramarital affair lead to cravings, body management, and hesitation in later life. The consequences of such actions and reactions are an increase in hedonism and the normalization of the extramarital affair
تصویر زن در آثار سینمایی اصغر فرهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
541 - 559
حوزههای تخصصی:
سینمای اصغر فرهادی، برنده جایزه اسکار، با تمرکز بر حضور بیشتر زنان و ارائه نقش های کلیدی بدان ها، به مقوله «زن» توجه ویژه نشان داده است، اما باید دریافت بازنمایی زن در این آثار تا چه حد توانسته از تصورات قالبی و کلیشه های مردانه رها شود؟ فیلم های «رقص در غبار»، «شهر زیبا»، «چهارشنبه سوری»، «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته»، «فروشنده» و «همه می دانند» آثاری هستند که در آن ها زن نقطه کانونی فیلم به شمار می آید. در این پژوهش کوشیده ایم با روش تحلیل محتوای کیفی، و این رویکرد که فرهادی با بازنمایی زندگی زنان به اهمیت بخشی او توجه کرده، به بررسی این فیلم ها بپردازیم. بررسی کدها، مقولات و مفاهیم نشان می دهد که اگرچه تعداد و اهمیت کاراکترهای زن و نیز سپردن نقش های کلیدی بدان ها با گذشت زمان روبه فزونی بوده، در عین حال زنان با کنش های منفعلانه، نقش های شغلی جنسیت زده و عدم حضور در عرصه عمومی، به شکلی وابسته به همسر از نظر مالی، بحران زا، مستأصل، ناتوان و بی کفایت نمایش داده می شوند. به نظر می رسد جهت اهمیت بخشی به زن، تمرکز بر موضوع زن کافی نیست و باید به لایه های پنهان روایت ها که حاکی از ذهنیت و تصورات قالبی مردانه است، نیز توجه کرد.
خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
545 - 572
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان، هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنج زنان می شود. چنین رفتاری می تواند با تهدید، اجبار و سلب مطلق اختیار و آزادی به صورت آشکار و یا پنهان انجام شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بررسی خشونت علیه زنان در بین زنان شهر بوشهر با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روش نظریه زمینه ای می باشد. مشارکت-کنندگان در پژوهش حاضر ۱2 نفر از زنان شهر بوشهر بوده اند که به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است و سپس داده-های حاصل از آن با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل گردیده است. یافته ها نشان از وجود پنج مقوله محوری «فرهنگ مردسالار و نابرابری جنسیتی نهادینه شده»، «کیفیت تعاملات زوجین»، «مشروعیت بخشی سیستم فرهنگی به خشونت»، «استراتژی زنان در مقابله با خشونت» و «بازتولید نگرش های مردسالاری نسبت به زنان» می باشد. مقوله هسته پژوهش نیز «حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر» می باشد؛ خشونتی که از سوی مردان علیه زنان اعمال می شود در هر وضعیتی متأثر از جایگاه قدرتمند مردان در روابط بین فردی و اجتماعی است. مردسالاری به عنوان یک عامل قوی در خشونت علیه زنان تأثیر دارد و خشونت متأثر از نظام مردسالار است.
بررسی تأثیرات نوسازی بر الگوی تقسیم نقش های جنسیتی در مناطق روستایی (مطالعه مناطق روستایی شهرستان املش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیرات نوسازی بر الگوی تقسیم نقش های جنسیتی انجام شده است. روش پژوهش، پیمایشی و متکی بر حجم نمونه 227 نفری از افراد دو روستای آزاربن علیا و سفلی از توابع شهرستان املش است. در پژوهش حاضر، الگوی تقسیم نقش های جنسیتی، با پنج شاخصِ بررسی شد و انتظار می رفت افرادی که سنین بالاتری داشته ، به برابری جنسیتی در تقسیم نقش ها کمتر گرایش داشته باشند و برعکس. اما یافته های پژوهش نشان داد الگوی تقسیم نقش ها، در گروه های سنیِ مختلف، مشابه یکدیگر است. در بررسی رابطه الگوی نقش های جنسیتی با جنسیت افراد، پاسخگویان با جنسیت متفاوت به مساوات طلبی در تقسیم کار معتقد بوده اند. همچنین افراد با پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاتر ، نگرش های برابری طلبانه تری نسبت به افراد در پایگاه پایین تر، داشته اند. در این پژوهش، نوسازی در قالب چهار بعد (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی) سنجیده شد، نتایج نشان داد، نوسازی موجب تغییراتی در الگوی سنتی تقسیم نقش های جنسیتی گردیده و با تاثیرپذیری افراد از عناصر مدرن، نگرش های جنسیتی در تقسیم نقش ها کاهش یافته و تقسیم نقش های خانگی و اجتماعی، بسوی تساوی طلبی در حال تغییر است.
پذیرش خشونت علیه زنان به عنوان نقض حقوق بشر در سیستم سازمان ملل متحد
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی بررسی روند تدریجی پذیرش و بازشناسی معضل خشونت علیه زنان به عنوان موردی از نقض حقوق بشر در مباحث حقوق بشر بین الملل است. این نوشتار به بحث در مورد نقش چهار کنفرانس جهانی در خصوص زنان و کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) در راستای جلب توجه جهانی پیرامون این معضل می پردازد. چنین اقداماتی بر سکوت موجود در خصوص معضل خشونت علیه زنان در (CEDAW) و جبران این اهمال در قالب توصیه نامه کلی شماره 19 (روند تفسیری وضع شده به وسیله کمیته منع تبعیض علیه زنان) اثرگذار بوده و همچنین پاره ای از پیشرفت های برجسته صورت گرفته در سیستم حقوق بشری سازمان ملل متحد در زمینه مبارزه با خشونت علیه زنان را آشکار می سازد. این پیشرفت ها شامل اعلامیه منع خشونت علیه زنان (DEVAW)، خط فکری جنسیت محور در مکانیزم حقوق بشر سازمان ملل متحد و انتصاب گزارشگر ویژه در خصوص خشونت علیه زنان و علل و پیامدهای آن است. ملاحظات نهایی در این نوشتار نیز شامل برخی مداقه ها پیرامون تعداد کثیری از حق شرط های ضمیمه شده به (CEDAW) که منجر به کاهش ثمربخشی کنوانسیون گردیده و عدم تمایل کشورهای عضو به دست کشیدن از این حق شرط ها می باشد.
نظام حقوق بشر در آیینه حرکت جوهریه ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
نظام حقوق بشر به مثابه شاکله پرطمطراقی است که بنیان آن با هبوط بشر در ارض ناسوتی گذاشته شده و با مدد مبانی الهی، تعالیم مصلحان و مکاتب عقلی در بستر تاریخ، سیر حرکت تکوینی و تکاملی خود را می پیماید. این نظام تنومند حاصل مجاهدت های بی شماری است که بانیان آن با تمسک به روح مبانی تعالیم وحیانی، مکتب حقوق طبیعی و همچنین مفاهیم عدالت و کرامت، برای قوام و استمرارش بذل جان نموده اند. از منظر ماهیت فلسفی، حقوق بشر به عنوان یک مفهوم کلی در شمار معقولات ثانویه فلسفی است. نوشتار حاضر، حاصل تلاشی برای ایجاد بستری جهت طرح مبانی و منویات نظام حقوق بشر و نظریه حرکت جوهریه ملاصدرا برای نیل به ادراک مناسبات مشترک فی مابین آن ها است. نظریه حرکت جوهریه بیانگر نو شوندگی دمادم وجود جوهر و صیرورت دائمی نهاد هستی به سوی تجرد و فعلیت محض است. اما چرایی تقریب این دو منظومه فکری، ابتنای آن ها بر ارکان عالم امکان یعنی انسان و طبیعت پیرامون آن است. از سویی دیگر، این دو حوزه فکری در عام الشمولیت، تبعیض ناپذیری، استدراجی، استکمالی و ابتنای بر مبانی عقلانی و برهانی، وحدت نظر و مبانی داشته و دوئیت ماهوی بین آن ها نیست. در هردوی این حوزه های اندیشه ورزی، مبداء حرکت، ماده اولی عالم امکان (هیولی) همان ماده نامتعین است و منتها نیز، فعلیت و تجرد محض یعنی تحقق مقاصد متعالیه آرمانی است. در حکمت متعالیه صدرای شیرازی، نظریه ای به نام «لُبس بعد از لُبس» (پوشیدنی پس از پوشیدن) وجود دارد که بیانگر آن است که صورت و ماده یک موجود، در قوس صعود، ماده صورتی دیگر می شود. با مداقه در نظام حقوق بشر به خصوص ساختار آن، می توان مسیر این نظریه را نیز مشاهده نمود؛ به طوری که انعقاد کنوانسیون های بین المللی پس از صدور اعلامیه های غیرالزام آور در همان موضوعات، بدون این که خللی به اعتبار اعلامیه های موجود وارد کند، خود دلالتی بر التباس دیگری دارد که به عنوان مثال می توان به انعقاد میثاقین بین المللی (۱۹۶۶) پس از صدور اعلامیه حقوق بشر(۱۹۴۸) یا به انعقاد کنوانسیون حقوق کودک (۱۹۸۹) پس از صدور اعلامیه حقوق کودک(۱۹۵۹) اشاره کرد.
واکاوی مفهومی گزاره حق مادری در اندیشه امام خمینی (ره) و نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «حق مادری» برخلاف بداهت ظاهری، همواره با ابهام در معنا و گستره مواجه است. این حق از نیمه قرن بیستم در میان منابع فرعی حقوق بین الملل، جای گرفته و در برخی اسناد بین المللی قید شده است، اما هنوز تعریف کامل و جامعی از این حق ارائه نشده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و تشریح دیدگاه امام خمینی(ره) درباره «حق مادری» و بررسی رویکرد نظام حقوق موضوعه جمهوری اسلامی ایران انجام شد. اطلاعات پژوهش با بررسی منابع مکتوب مربوطه و با روش اسنادی- کتابخانه ای جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اگرچه در اندیشه حضرت امام(ره) و حقوق موضوعه جمهوری اسلامی ایران به صراحت عبارت حق مادری بیان نشده، حقوق زیادی برای مادر در نظر گرفته شده است. دامنه حقوق شناسایی شده برای مادر در نظام حقوقی ایران و به ویژه در اندیشه امام خیمینی (ره) گسترده تر از حقوقی است که در حقوق بین الملل مطرح است. همچنین حقوق برشمرده شده برای مادر در حقوق بین الملل، بیشتر در منابع فرعی مثل قطعنامه های مجمع عمومی منعکس گردیده، ولی در نظام حقوقی ایران، این حقوق در قالب قوانین الزام آور آمده و حتی در برخی موارد میزان بایستگی آنها تا اندازه ای است که نه فقط این حقوق برای مادر شمرده شده بلکه به مثابه تعهدی برای دیگران است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
241-256
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی بود. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 زن انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تعارض های زناشویی براتی و ثنایی و صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون استفاده شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه های آزمایشی تحت طرحواره درمانی هیجان محور (12 جلسه 120 دقیقه ای) و درمان کوتاه مدت راه حل محور (6 جلسه 120 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، هر دو درمان طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر افزایش صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز روان شناختی اثربخش بودند (0.01p <) و بین اثربخشی دو درمان بر افزایش صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز روان شناختی، تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05p>). بنابراین می توان، از طرحواره درمانی هیجان محور و درمان کوتاه مدت راه حل محور در جهت افزایش صمیمیت زناشویی در زنان بهره برد.
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری کنشی در زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
121 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان های شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش وتعهد بر انعطاف پذیری کنشی در زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شهر بجنورد در سال 1398بودند که بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 زن انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل(هرگروه 15زن) قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اضطراب اجتماعی ترنر وهمکاران (1989) و انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون(2003) استفاده شد. روش پژوهش آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. گروه های آزمایشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(8 جلسه 90دقیقه ای) و پذیرش وتعهد(8 جلسه 90دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، هر دو درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش وتعهد بر افزایش انعطاف پذیری کنشی در زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اثربخش بودند(0.01p <) و بین اثربخشی درمان های شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش وتعهد بر افزایش انعطاف پذیری کنشی در زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، تفاوت معناداری وجود نداشت(0.05p>). بنابراین می توان از این درمان درجهت افزایش انعطاف پذیری کنشی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بهره برد.
سوپرمام ها و مفهوم مادری در فضای اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
139 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش دست یابی به چهره ی ترسیم شده از مادری، بواسطه نقشی است که توسط سوپرمام ها در اینستاگرام اجرا شده و همچنین مطالعه سبک و ابعاد زندگی آنها از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. برای رسیدن به این اهداف از روش مردم نگاری شبکه ایی (نتنوگرافی) استفاده کرده ایم.نتایج بدست آمده از تحلیل تماتیک، شامل 6 تم اصلی «نمایش مادرانگی کامل»، «زیبایی شناختی کردن مادری»، «بازتولید الگوهای سنتی مادرانگی »، «نمایش من ایده آل»، «سبک مند کردن زندگی روزمره»، «نمایش خانواده خوشبخت و برخورداری از روابط مطلوب» است. سوپرمام ها از طریق زیبایی شناختی کردن مادری سعی در بازشکل دادن به مادری به عنوان الگویی مطلوب را دارند. تصویر ایده آل و دل فریب مادرانگی که با ظرافت تمام توسط سوپرمام ها در اینستاگرام به نمایش گذاشته می شود اگرچه ممکن است برای دیگر مادران دست نیافتنی باشد، با این حال چهره تازه ا ی از مادرانگی را ایجاد کرده است. درصورتیکه ضرورتا مادرانگی سنتی را به چالش نمی کشند بلکه این تصویر تداوم الگوی مادرانگی سنتی اما در لباس جدید است. اگرچه مادرانگی همچنان با فداکاری و مهر منسوب به آن معنا می شود و به لحاظ معنایی تفاوت چندانی با دهه های پیش از خود نمی کند، با این حال مادران اینستاگرامی در تعریف هویت مادری و فردی خود و همچنین راه و روش والدگری و فرزندپروری به شیوه ی متفاوت ایفای نقش کرده اند.
تأثیر خانواده در جامعه پذیری نقش های جنسیتی از دیدگاه اسلام و فمینیسم
حوزههای تخصصی:
در جامعه پذیری نقش های جنسیتی، خانواده به عنوان مهمترین واحد اجتماعی، بیشترین سهم را دارد. جنسیت، عامل مهمی در شکل گیری هویت فرد و ایفای نقش های زنانگی و مردانگی در جامعه است. اسلام با تأکید بر نقش خانواده در الگوپذیری سالم فرزندان از آن به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی یاد می کند، اما جامعه شناسان فمینیسم با انتقاد از کارکردهای خانواده به عنوان مهمترین عامل ایجاد کلیشه های جنسیتی در درون فرزندان و نقش والدین در جامعه پذیری جنسیتی آنها خانواده را علت نابرابری و انقیاد زنان در جامعه می دانند. نوشتار حاضر تأثیر خانواده در جامعه پذیری نقش های جنسیتی از منظر اسلام و فمینیسم را بررسی می کند.
پیامدهای اسلام هراسی برای زنان مسلمان بریتانیا بر اساس نظریه هراس اخلاقی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
69 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای اسلام هراسی برای زنان مسلمان بریتانیا بر اساس نظریه هراس اخلاقی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مسلمان بریتانیا و نمونه مورد بررسی زنان مهاجرمسلمان بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش کتابخانه ای (فیش برداری) اطلاعات مربوط به مفاهیم اساسی اسلام هراسی، اسلام ستیزی و دشمنی با اسلام بر اساس نظریه هراس اخلاقی مشخص، جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان داد که، تحول اسلام هراسی به اسلام ستیزی که درواقع نتیجه مباحث فرهنگی و هویتی بر اساس نظریه هراس اخلاقی بود. و بیشترین واکنش های خشونت آمیز علیه مسلمانان در بریتانیا، در مورد زنان محجبه و مسلمان رخ می دهد که از روبنده و چادر استفاده می کنند. این نشانه ها درواقع شاخصه قطعی مسلمان بودن در بریتانیا و حتی سراسر اروپاست. زنان مسلمان تقربیا نقشی در اقدامات تروریستی و افراطی مسلمانان تندرو در اروپا و تحول اسلام هراسی به اسلام ستیزی در ادامه آن را نداشته اند و در هیچ کدام از این اقدامات سهیم نبوده اند. اگرچه زنان مسلمان دارای نقشی مهم در افزایش جمعیت مسلمانان دارند اما حوادث خشونت آمیزی که گهگاه توسط مسلمانان در اروپا و به طور مشخص تر در بریتانیا انجام شده توسط مردان مسلمان بوده و زنان مسلمان دخالتی در آن نداشته اند. هم چنین در بحران مالی که از عوامل تحول اسلام هراسی به اسلام ستیزی است و با افزایش مهاجران در اروپا رابطه مستقیم دارد. مردان هم مانند زنان مسلمان به طور تقریباً یکسان نقش دارند اما واکنش غیرمسلمانان به این موضوع، بیشتر به زنان محجبه آسیب زده است.
بررسی تاثیر ویژگی های یادگیرنده از طریق میانجی سودمندی ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات(فاوا) بر نگرش های ریسک پذیر و قصد کارآفرینی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر آباده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
161 - 178
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، تبیین تاثیر ویژگی های یادگیرنده از طریق میانجی سودمندی ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات بر نگرش های ریسک پذیر و قصد کارآفرینی بود.مواد و روش ها: روش تحقیق، توصیفی- همبستگی (از نوع علی) و جامعه آماری، دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر آباده به تعداد 913 نفر و نمونه ای برابر 210 نفر با روش نمونه گیری تصادفی-خوشه ای از نوع تک مرحله ای بوده است. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه یادگیری در کارآفرینی تانگ و همکاران(2010)، فناوری اطلاعات و ارتباطات: آگوستینو(2002)، ریسک پذیری در کارآفرینی از ایورسون (2004)، توسعه کارآفرینی هیسریچ (1988) و اهداف کارآفرینی از اسکات و همکاران (2003) بود که روایی محتوایی آن تائید و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 705/0، 721/0، 704/0، 821/0 و 813/0برآورد گردید. برای تحلیل آمار توصیفی از نرم افزار26 SPSS و آزمون کردن فرضیه ها در بخش آمار استنباطی از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد ویژگی های کارآفرینی یادگیرنده بر قصد کارآفرینی(01/0>P )، سودمندی ابزار فاوا(001/0>P )، و نگرش های ریسک پذیر از طریق سودمندی ابزار فاوا بر درک از مراکز توسعه پروژه کارآفرینی تاثیر مثبت داشت(001/0>P ). همچنین، سودمندی ابزار فاوا بر نگرش های ریسک پذیر(001/0>P )، و قصد کارآفرینی از طریق نگرش های ریسک پذیر (05/0>P )؛ و نگرش های ریسک پذیر بر قصد کارآفرینی به صورت مثبت موثر بود(001/0>P ). درک از تعاملات تجربی با مراکز توسعه پروژه کارآفرینی بر نگرش های ریسک پذیر و بر قصد کارآفرینی، از طریق نگرش های ریسک پذیر تاثیر مثبت گذاشت(001/0>P ). اما سودمندی ابزار فاوا بر قصد کارآفرینی و همچنین درک از تعاملات تجربی با مراکز توسعه پروژه کارآفرینی بر قصد کارآفرینی تاثیر نداشت(05/0>P ).بحث و نتیجه گیری: از این رو به نظر می رسد توسعه کارآفرینی، از طریق ابتکار و خلاقیت در طرح های کارآفرینانه، همچنین تشویق دانش آموزان به تغییر نگرش نسبت به کارآفرینی و کارهای خلاقانه در سایه آموزش بیشتر کارآفرینی حاصل می شود.
کارکرد آموزش و جنسیت در خانواده
حوزههای تخصصی:
ارزیابی درست و دقیق یک اندیشه مشروط به تبارشناختی، یعنی بررسی ریشه های فلسفی، اجتماعی و تاریخی آن اندیشه است. توجه به تولید دانش و توانمندسازی و پایبندی به تداوم توسعه ارزش ها و بینش ها امروز بیشتر به تأثیر کارکرد خانواده پیوند دارد. سامانه نظام خانواده بر تعدیل هویت و ارتقا شخصیت انسان و تربیت افراد بر مبنای یک نظام تعلیم و تربیت شایسته استوار است. واکنش عقلانی در رشد مرحله مسئولیت پذیری و اخلاق محوری در نظام قانون گذاری و نیز، آموزش و پژوهش علمی مستند و بروز دارای اهمیت است. بررسی ها نشان می دهد رویکرد برابر آموزش در حوزه جنسیت؛ ناامیدی، کج اندیشی، کج سلیقگی را نمی پذیرد و برنامه های مدون، آموزش و هماهنگی را برای زدودن دغدغه نگاه جنسیتی در خانواده و جامعه پایدار می سازد. آموزش، نابرابری ها را به چالش می کشد یا تداوم می بخشد، اصلی است بسیار مهم که نیازمند ترسیم یک نظم کارآمد در اجراست. اصل منظم بودن و هماهنگی مرحله های تعلیم و تربیت به یکدیگر و هماهنگی تربیت جسمی و روانی نیز از نکته های مهم وحدت آموزش و پایداری خانواده است. یافته ها نشان می دهد هماهنگی در راستای شکوفایی ویژگی های جنسیتی و بهره مندی از مواهب تفاوت های جنسیتی در فرصت ها و زمینه های لازم، همواره برابر نیست. نتیجه کارآمدی پژوهش، ایجاد بسترهایی است که موضوع آموزش جنسیت را در فراهم نمودن فرصت های برابر و امکان انتخاب درست بر پایه تفاوت های جنسیتی ذاتی قرار می دهد.
فهم و تفسیر زنان از خشونت خانوادگی و ابعاد چندگانه آن با رویکرد پدیدارشناسانه ون مانن (مطالعه موردی: زنان در معرض طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده مجتمع قضائی شهید باهنر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف فهم و تفسیر زنان از خشونت خانوادگی و ابعاد چندگانه آن با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی تفسیری، با ابزار مصاحبه عمیق صورت گرفت. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان مراجعه کننده به دادگاه خانواده مجتمع قضائی شهید باهنر تهران بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و پس از مصاحبه با 25 تن از زنان مورد خشونت واقع شده داده ها به اشباع رسید. نتایج تحقیق نشان داد؛ از دیدگاه زنان مورد تحقیق خشونت در سه نوع بر علیه آنان اعمال شده است؛ خشونت فیزیکی، خشونت نهادی/قانونی و خشونت اقتصادی. در خشونت فیزیکی عامل خشونت که عمدتاً شوهران بودند با واردکردن ضربه یا پرتاب چیزی موجب آسیب و جراحات بدنی به زنان مورد تحقیق شده بودند. در خشونت نهادی یا قانونی قانون گذار برخی از حقوق زنان را حذف و از لحاظ قانونی نوعی خشونت حقوقی اعمال می گردد. در خشونت اقتصادی نیز به عنوان سومین نوع خشونت به عدم تصمیم گیری زنان یا اجازه زنان در مشارکت در اموراقتصادی و حق دخل و تصرف در اموال گفته می شود.
تحلیل و نقد ماده 1050 و 1051 قانون مدنی (حرمت ابدی ناشی از ازدواج در ایام عده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۱
107 - 123
حوزههای تخصصی:
اگر در ایام عده اقدام به ازدواج شود در دو صورت میان مرد و زن حرمت ابدی به وجود می آید. این دو حالت به تبعیت از فقه در قانون مدنی در مواد 1050 و 1051 متبلور گردیده است. حالت اول عقد کردن زنی که در عده است حتی اگر نزدیکی صورت نگیرد و حالت دوم جهل به عده اما با وقوع نزدیکی است. در خصوص این مواد ابهامات و سؤالات فراوانی وجود دارد، ازجمله اینکه چگونه باوجود اصول و قواعد در خصوص معذور بودن جاهل چنین حکمی در مورد فرد جاهل وجود دارد؟ آیا دخول موجب حرمت باید در زمان عده باشد یا بعد آن هم کفایت می کند؟ حکم شرعی فرزندان متولد از چنین نکاحی چیست؟ و از همه مهم تر آیا راهکاری برای تخلص از حرمت ابدی وجود دارد؟ یافته های این پژوهش حاکی است یکی از راه های رهایی از حرمت ابدی این است که معمولاً صیغه ی عقد ازدواج، توسط وکیل اجرا مى گردد. بنابراین، محدوده ی وکالت وکیل «ایجاد عقد صحیح» است، نه ازدواجى که فاسد بوده و حرمت ابدى به دنبال داشته باشد. بدین جهت، چنانچه وکیل صیغه ی عقد ازدواج فاسدى را اجرا کند، چنین عقدى اثرى ندارد و برای تحقق موضوع حرمت باید دخول هم در ایام عده باشد تا حکم حرمت ابدی ثابت شود، پس اگر نزدیکی بعد از پایان گرفتن عده صورت گیرد، زن به منزله ی زن شوهردار نبوده و نزدیکی موجب حرمت نیست.
تبیین جامعه شناختی نگرش نسبت به خشونت علیه زنان در میان دانشجویان پسر دانشگاه های استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر نگرش دانشجویان نسبت به خشونت علیه زنان صورت پذیرفته است. این مطالعه با استفاده از روش پیمایش در میان ۴۰۰ نفر از دانشجویان پسر دانشگاه های دولتی استان مازندران که بر اساس شیوه ی نمونه گیری احتمالی طبقه ای انتخاب شده بودند و با استفاده از نظریه های فمینیسم لیبرال و یادگیری اجتماعی انجام شده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که اغلب دانشجویان (۵/۷۲ درصد) دارای نگرش منفی، ۲/۲۶ درصد دارای نگرش میانه و ۲/۱ درصد دارای نگرش مثبت نسبت به خشونت علیه زنان بوده اند. همچنین، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیر های مستقل کیفیت هنجاری ادراک شده دیگران مهم، نگرش سنتی نسبت به زنان، کیفیت عکس العمل ادراک شده دیگران مهم، پاداش های ادراک شده و انتظارات سنتی از نقش زناشویی، به ترتیب دارای بیشترین تاثیر بر متغیر وابسته پژوهش بوده اند. در حالت کلی، نتایج به دست آمده، گزاره های مربوط به نظریه های فمینیسم لیبرال و یادگیری اجتماعی را تایید می کنند و نشان می دهند که نگرش نسبت به خشونت علیه زنان، امری اجتناب ناپذیر نبوده و تحت تاثیر ساختار و ایدئولوژی حاکم بر جامعه و پیوند های اجتماعی فرد با اطرافیان و پاداش ها و تنبیه هایی ایجاد می گردد که شخص در جریان کنش هایش دریافت می کند.