فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
1072 - 1031
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف در این مقاله، استخراج مؤلفه های مفهوم «جریان اجتماعی» و «جریان شناسی» بر اساس آرای صاحب نظران بود. روش: این مقاله به روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رهیافتی درجه دومی به رشته تحریر درآمد. یافته ها: از مجموع آرای صاحب نظران، هفت مؤلفه «جریان» کشف شد که بر اساس آن می توان تعریفی جامع از جریان شناسی ارائه داد. نتیجه گیری: جریان شناسی، رهیافت جدیدی در آموزش و پژوهش مباحث تاریخی، فکری، فرهنگی است که بر خلاف شیوه های سنّتی، هم برای مخاطبان جذّابیت دارد و هم به مرحله کاربرد نزدیک است. با توجه به هفت مؤلفه مستخرج از تحلیل مضامین آرای صاحب نظران؛ یعنی «هویت اجتماعی»، «اصول و فروض معرفتی»، «سیلان و پویایی»، «عدم رسمیت»، «جمعیت»، «مدیریت»، «اثرگذاری» و همچنین «ضرورت ارتباط ارگانیک میان مؤلفه ها»(که هویت شبکه ای جریان را نتیجه می دهد)، تعریف منتخب از جریان بدین صورت است: «جریان، پدیده اجتماعیِ پویا و سیّال، با هویتی شبکه ای(= سیستمی) غیر رسمی و متشکّل از مجموعه اصول و فروض معرفتی(= نظام مشترک معنایی) است که جمعیتی نظام یافته(= مدیریت شده) بر اساس آن عمل کرده و اثر می گذارند».
الگوی راهبردی مقابله با جرایم سایبری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
77 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل و دغدغه های جوامع بشری، ایجاد و توسعه امنیت، برقراری نظم و تأمین آسایش عمومی جامعه می باشد؛ از این حیث، جوامع سایبری امروزی نیز از این امر مستثنی نبوده و نهادهای مربوط به دنبال ارائه راهبردهایی برای رسیدن به این هدف مهم هستند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف کلی ارائه الگوی راهبردی مبارزه با جرایم سایبری در ایران و همچنین، شناسایی، تبیین و تدوین مفاهیم، ابعاد، مولفه ها و شاخص های مطلوب مبارزه با جرایم سایبری در ایران انجام گردیده است. تحقیق حاضر، از نظر هدف، از نوع بنیادی بوده و روش تولید و تحلیل داده ها، ترکیبی از روش های کیفی و کمی است؛ به طوری که در مرحله کیفی، با مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ای پیرامون سیاست جنایی، فضای سایبری، جرایم سایبری و جرم انگاری و پاسخ ها به این نوع جرایم در سطح داخلی و بین المللی، چارچوب مفهومی تحقیق شکل گرفته و در ادامه این مرحله، با نمونه گیری هدفمند از طریق به کارگیری فن گلوله برفی، خبرگانی از جامعه علمی و تجربی فضای سایبری به تعداد 30 نفر شناسایی و انتخاب شده اند. برای مصاحبه با این افراد، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تولید داده های نهایی، از کد گذاری باز و محوری استفاده گردید. به منظور سنجش یافته ها، اولویت بندی و اعتبارسنجی، از نظرات تعداد 60 نفر از نخبگان و متخصصان جرایم سایبری به عنوان حجم نمونه با به کارگیری ابزار پرسش نامه در بخش کمی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که الگوی راهبردی مبارزه با جرایم سایبری در ایران چه می تواند باشد و نیز ابعاد، مولفه ها و معرف های آن کدامند.
ارائه الگویی برای توسعه اقتصادی مناطق محروم روستایی استان مازندران با رویکرد نظام نوآوری منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی جهت توسعه اقتصادی مناطق محروم روستایی استان مازندران با رویکرد نظام نوآوری منطقه ای می باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها با توجه به ماهیت پژوهش، کیفی، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. پژوهش حاضر یک مطالعه موردی است و جامعه پژوهش مناطق محروم روستایی استان مازندران بر اساس فهرست مناطق محروم و کمتر توسعه یافته در امور حمایتی در سال 1378 می باشد. که محققین کمک نهادهای استانی متولی مانند استانداری مازندران، فهرست مزبور را به روزرسانی نمودند و بر اساس وضعیت وجود به بیان چالشها و راهکارها بر اساس روش نظریه داده بنیاد پرداختند. جهت گرداوری داده های پژوهش، ضمن بررسی جامع ادبیات توسعه روستایی، نظام نوآوری منطقه ای و الگوهای مرتبط با معیشت پایدار، از طریق مصاحبه عمیق با 43 نفر از خبرگان علمی و تجربی در حوزه های توسعه روستایی، اقتصاد مناطق محروم، نظام نوآوری منطقه ای و همچنین بیش از 10 جلسه و نشست تخصصی با مسئولین استانی برگزار شد.. یافته های تحقیق نشان می دهد تقویت نقش و جایگاه نهادهای مدنی در فرآیند حکمرانی، استفاده از ظرفیت شرکتهای تعاونی توسط جامعه محلی، آگاهی رسانی ملی و رسانه ای جهت جذب فرصتهای سرمایه گذاری در بخش خصوصی، توجه به ظرفیت اکوسیستم نوآوری به خصوص از بعد تامین مالی و اصلاح الگوی کشت بر اساس قابلیتهای طبیعی منطقه ای و توانمندی های منطقه ای از مهم ترین راهکارهای توسعه اقتصادی مناطق محروم روستایی استان مازندران می باشد.
ماهیت شناسی حقوقی بستر رودخانه و جرائم ناشی از واگذاری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
333 - 363
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها به مثابه شریان های حیاتی زمین در زمره اموال ملی و ثروت های خدادادی هستند و عواملی نظیر واگذاری های غیراصولی بستر و تصرف حریم و تغییر کاربری غیرمجاز آنها، اکوسیستم محیط را با خطر جدی مواجه کرده است. در حال حاضر در قوانین عادی بهره برداری از بستر رودخانه ها به صورت کشت موقت در قالب عقد اجاره تجویز شده است و ایجاد اعیانی و هرگونه دخل وتصرف در این اراضی با مجوز وزارت نیرو میسور می شود. انتقال مالکیت منافع بستر رودخانه ها به اشخاص خصوصی بدون نظارت کافی و مؤثر سازمان های مربوطه منشأ معضلات و جرائم متعددی گشته است که قابل اغماض نیست. پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه بستر رودخانه چه جایگاهی در نظام حقوق اموال داشته و واگذاری آن در چه قالب حقوقی تجویز شده است تا از این طریق آثار کیفری آن مورد تحلیل و مداقه قرار گیرد. این پژوهش با مطالعه منابع کتابخانه ای و با بررسی ماهیت رودخانه ها در نظام حقوق اموال بدین نتیجه دست یافته است که بهره برداری از بستر رودخانه ها به عنوان اموال ملی باید به صورت استثنایی و با اذن دولت، بدون انتقال منافع آن تحت عقد اجاره، انجام شود.
مطالعه تطبیقی پیشران های شکل گیری علم شهروندان به عنوان رهیافتی نوین در سیاستگذاری بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
39 - 59
حوزههای تخصصی:
نوآوری در حکمرانی و استفاده از فرایندهای جدیدی برای رسیدگی به مشکلات جامعه مستلزم استفاده از رویکردی جدید است. یکی از رویکردهای نوین حکمرانی، تعامل شهروندان با دولت و نقش دادن به مردم برای درگیر شدن در تصمیمات و مشارکت در تعیین اولویت ها است. این مطالعه بر علم شهروندان به عنوان یک ابزار برای تحقق رویکرد مشارکتی میان مردم و دولت متمرکز شده و با مرور پیشینه و تحلیل محتوای کیفی به شناسایی پیشران های شکل گیری علم شهروندان پرداخته و پیشران ها را از سه منظر فراهم بودن زمینه، تمایل سیاستگذران به اتخاذ رویکرد مشارکتی و تمایل شهروندان به مشارکت بررسی کرده است. در این مرحله پیشران هایی مانند حفاظت از حریم خصوصی و مالکیت ایده، فراهم بودن فناوری برای مشارکت مردم، اعتماد شهروندان و شفاف سازی امور، کنترل تضاد منافع، آموزش رسمی، درآمد و میزان اوقات فراغت شناسایی شد. سپس با مطالعه تطبیقی، مبتنی بر آمارها و شاخص های بین الملل، وضعیت بالقوه کشور و توانمندی آن در اجرای پروژه های مشارکتی با سه کشور پیشرو آمریکا، استرالیا و آلمان مقایسه شده است. در این راستا، شاخص هایی به عنوان شاخص های بازنمای پیشرانِ علم شهروندان در چهار کشور مطالعه شد. یافته ها نشان داد ایران به لحاظ شاخص های بررسی شده در وضعیتی پایین تر از کشورهای ذکرشده قرار دارد که باعث ایجاد تعادلی نامطلوب میان شهروندان و سیاستگذاران شده است به طوری که هیچ یک از طرفین آمادگی لازم برای پذیرش رویکرد مشارکتی را ندارند و این به حفظ وضع موجود و دشواری تغییر، دامن زده است. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت در کشور ارائه شده است.
نقد کتاب درسی «فلسفه اخلاق با تکیه بر مباحث تربیتی» با روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله پیش رو در صدد بررسی کتاب «فلسفه اخلاق با تکیه بر مباحث تربیتی» به لحاظ حدود انطباق با استاندارد های کتاب درسی بود. سؤال اساسی پژوهش این بود که کتاب مذکور چه اندازه با ملاکهای ساختاری کتابهای درسی هماهنگ است. روش: روش استفاده شده در این مقاله، روش تحلیل محتوا بود. یافته ها: این کتاب با وجود برخی ویژگی های کتب درسی، از قبیل اهداف و تمرین و منابعی برای مطالعه بیشتر، از جهات دیگر با استانداردهای کتب درسی فاصله دارد. مواردی همچون: استاندارد نبودن اهداف یا مناسب نبودن پیش سازمانها که ساختاردهی نسبت به درس نداشتند. نتیجه گیری: این نکات بیانگر آن بود که برای تبدبل این کتاب به کتاب درسی استاندارد، باید تلاش مضاعفی صورت بگیرد و به رفع نقایص معطوف به بُعد درسی بودن کتاب مبادرت شود. با توجه به نوظهور بودن تدوین کتاب درسی در این حوزه، پیشنهاد می شود سایر صاحب نظران نیز، به بررسی این کتاب پرداخته، با ارائه پیشنهادهای مناسب، زمینه غنی تر شدن آن را فراهم کنند.
اهداف و کارکردهای دیپلماسی پلیس محور
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۹
87 - 118
حوزههای تخصصی:
در آغاز هزاره سوم میلادی، دیپلماسی پلیسی یکی از اشکال جدید و مهم دیپلماسی در زمینه همکاری امنیتی بین کشورها محسوب می شود که در آن، پلیس نقش محوری و پررنگی ایفا می کند. در همین رابطه، این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که چه عواملی موجب شکل گیری این نوع دیپلماسی در سطح بین المللی شده است؟ نگارندگان معتقدند از پیامدهای مهم پدیده جهانی شدن، ظهور تهدیدهای نوین امنیتی (غیر سنتی) و تهدیدهای مشترکی است که متوجه امنیت ملی دولت ها شده است. در این میان، مقام های امنیتی کشورها به منظور مقابله با این نوع تهدیدهای امنیتی با استفاده از عنصر پلیس در مذاکره ها و گفت وگوی های امنیتی بین دولت ها به افزایش همکاری و تقویت همگرایی امنیت منطقه ای و بین المللی و تبادل تجربه های پلیسی از طریق مذاکره و دیپلماسی، مانند دیپلماسی رسمی به شکل چندجانبه و دوجانبه، در قالب سازمان ها (پلیس بین الملل / پلیس اروپا) و موافقت نامه های مربوط پرداخته اند که چنین فرایندی به شکل گیری الگوی جدیدی از دیپلماسی در عرصه امنیت بین الملل در قالب دیپلماسی پلیس محور انجامیده است. دومین پرسش نیز به اهداف و کارکردهای دیپلماسی پلیس محور مربوط است. یافته ها حاکی از آن است که دیپلماسی پلیسی در موضوع مقابله با تهدیدهای امنیتی غیرسنتی باعث افزایش همکاری های امنیتی بین کشورها شده تا ضمن کاهش آسیب پذیری آنها، موجب افزایش توان ملی دولت ها در تأمین امنیت شهروندان خود به منظور مقابله با تهدیدهای امنیتی نوین شود که عبارت اند از: مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مهاجرت های غیر قانونی، گذرنامه های جعلی، امنیت مرزی، حفاظت از اماکن دیپلماتیک، جلوگیری از قاچاق انسان، تروریسم، جرایم سازمان یافته، استرداد افراد مجرم، تبادل اطلاعات امنیتی ، تبادل تجربه های آموزش و مبارزه با اقدامات تروریستی گروه های ضدسیستمی دولتی و بین الملل.
واکاوی دلالت های نظریه ارتباط گرایی در عناصر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۷
131 - 158
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی واکاوی دلالت های نظریه ارتباط گرایی در خصوص عناصر برنامه درسی است. در این پژوهش از روش کیفی "جستار نظرورزانه" به عنوان روش پژوهش و از ابزار "بررسی مستندات" به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. مبانی نظری و مستندات مرتبط با نظریه ارتباط گرایی با روش تأملی تجزیه و تحلیل شد و از این طریق ویژگی های عناصر برنامه درسی طبق نظر میلر استخراج شد. بر اساس یافته ها در این نظریه اهداف برنامه درسی انعطاف پذیر، زایا، تعاملی، واگرا و ارزشی است. دانش آموز آگاه و به روز، مستقل و مرکز فرایند یادگیری است. معلم با حضور مداوم در فرایند یادگیری مسئول خلق زیست بوم است. روش های یاددهی یادگیری فناورانه، فرایندمحور، غیرمستقیم و مبتنی بر ارتباط عوامل آموزشی است. محیط ارتباط گرا باز، منعطف، مشارکتی و فناورانه است. روش های ارزشیابی فرایندمحور، همیشگی، غیرخطی است و علی رغم ارزشیابی سریع، خطای ارزشیابی کم و دقت آن زیاد است.
سنجش تفکر انتقادی: معرفی شیوه های سنتی و نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
183 - 215
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، تفکر انتقادی به عنوان یک هدف آموزشی در بسیاری از نظام های آموزش عالی جایگاه ویژه ای یافته است. بنابراین، شناخت شیوه های سنجش این مهارت برای پرورش صحیح آن در میان یادگیرندگان، مستلزم بذل توجه است. مقاله حاضر، با هدف معرفی رویکردهای موجود در فرایند سنجش تفکر انتقادی به روش اسنادی نگاشته شده است. پس از جستجوی اسناد مرتبط در پایگاه های علمی خارجی ساینس دایرکت، وایلی، جی استور، اریک، پروکوئست، وب آوساینس، تیلور و فرانسیس و پایگاه های داخلی اس آی دی و نورمگز و سایت های مربوط به تفکر انتقادی شامل انجمن دانشگاه ها و کالج های آمریکا، خدمات آزمون آموزشی، تفکر انتقادی، آزمون کالج آمریکا و شورای کمک به آموزش، در بازه زمانی 1980 تا 2017، 32 سند بازیابی شد. از این تعداد، 20 سند طبق ملاکِ صاحب نظر بودن نویسندگان در زمینه تفکر انتقادی، به روز بودن و مرتبط بودن، انتخاب شدند. تحلیل اسناد، با استفاده از تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. یافته ها، به شناسایی ابزار های تفکر انتقادی در دو رویکرد سنتی و نوین منجر شد. درمجموع، بنا به چالش های موجود در آزمون های رویکرد سنتی، انتظار می رود برای ایجاد یک وضعیت مطلوب در سنجش این مهارت، ابزارهای بازپاسخ در رویکرد نوین با یک روش کیفی مورد توجه متخصصان این حوزه قرار گیرد.
مروری بر روش های تدریس و نقش آنها در توسعه مهارت های فراشناختی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۸
37 - 55
حوزههای تخصصی:
مدل های آموزشی که بر مهارت های فراشناخت تأکید دارند، در رشد فرایندهای حل مسأله و خودتنظیمی تأثیر معناداری دارند. در پژوهش حاضر، تأثیر روش های تدریس (حل مسأله، بحث گروهی، پرسش و پاسخ)، بر مهارت های فراشناختی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر تمام دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان است که شامل 4167 نفر بوده و نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 305 نفر برآورده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی محتوایی آن با بهره گیری از نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه گردید. نتایج نشان داده است که از دید دانشجویان، نقش روش های تدریس حل مسأله، بحث گروهی و پرسش و پاسخ بر رشد مهارت های فراشناخت، بالاتر از سطح متوسط است و آموزش مهارت های فراشناخت، مستلزم مربیانی است که متعهد به یادگیری مستمر و خودتنظیمی باشند. در واقع، به منظور هدایت نمودن مهارت های فراشناخت دانشجویان، باید روش های تدریس مناسبی را به کارگرفت. در مطالعه حاضر، نویسندگان، روش های تدریس چون حل مسأله، بحث گروهی و پرسش و پاسخ را مورد بحث قرار دادند که مهارت های فراشناخت را رشد می دهند.
تأثیر تحریم های اقتصادی بر تشدید رفتار مجرمانه از منظر جامعه شناسی جنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
177 - 197
حوزههای تخصصی:
تحریم مجموعه اقدام هایی است که یک یا چند بازیگر بین المللی بر یک یا چند بازیگر دیگر به منظور تحقق یک یا دو هدف به عمل می آورند؛ مانند تنبیه طرف مقابل برای جلوگیری از اقدام درخصوص اموری که برای تحریم کننده ارزشمند است یا وادار ساختن طرف مقابل به رعایت بعضی هنجارها که برای طرف اقدام کننده حایز اهمیت می باشد. بدون شک، جرم و جامعه دو واقعیتی هستند که در ارتباط مستقیم با یکدیگر قرار داشته و در تأثیر و تأثر متقابل با هم هستند. تحریم ها به دلیل ایجاد محدودیت در روابط اقتصادی بین المللی موجب بروز مشکلاتی برای اقتصاد کشور می شود و از آنجا که اقتصاد ملی از عوامل مهم در ثبات اجتماعی است، بنابراین، اختلال در اقتصاد ملی و بی ثباتی اقتصادی، به عنوان یکی از عوامل گرایش به جرم به ویژه در بخش مالی و تشدید ارتکاب جرم قلمداد می شود؛ از این رو، پرسش اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش تحریم ها در تشدید ارتکاب جرم است. لازم به ذکر است که غیر از متغیر تحریم ها، سایر مولفه ها همچون ساختار و مدیریت اداری و سیاسی، اقتصادی، فرهنگ عمومی و عرف جامعه، میزان تحقق اقتصاد شفاف و پیروی از راهکارهای اقتصادی، تبعیت از قانون یا قانون گریزی در ارتکاب جرم تأثیر دارد که در این مقاله تنها بر نقش تحریم ها تأکید شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیش برداری صورت گرفته است. اطلاعات پژوهش به شیوه کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است و نتیجه تحقیق حاکی از این امر است که اعمال تحریم ها به دلیل بروز مشکلات جدی و موثر بر روابط بازرگانی و همچنین، اقتصاد و تولید کشور، موجب درهم تنیدگی مشکلات داخلی می گردد که این امر، تشدید ارتکاب جرم به ویژه در امور مالی را موجب خواهدشد.
تحلیل هندسی و عددی آرایه های معماری آستانه ماهان از جنبه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام این پژوهش، تحلیل دو جنبه اصلی ریاضیات؛ یعنی تحلیل «هندسی» نقوش و تحلیل «عددی» آرایه های معماری مزار شاه نعمت الله ولی ماهان بود. روش: روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و برداشتهای میدانی است. در این مقاله ابتدا به شناخت اشکال و اعداد آرایه های معماری پرداخته شده و سپس احتمال ارتباط معنایی آنها را با مضامین عرفان اسلامی و اندیشه های شاه نعمت الله ولی بررسی می شود. یافته ها: نقش هندسی «چلیپا» و عدد «چهار» در تزئینات معماری آستانه بیشترین کاربرد را داشته و در ترکیب با هندسه هشت ضلعی منتظم، نمادی از «انسان کامل» و مظهر نور الهی و یادآور «حضور منجی موعود» است. نتیجه گیری: به نظر می رسد معماران این اثر، از نقوش هندسی منحصر به فردی بر پایه اعداد یک تا دوازده در شمسه ها و آرایه ها بهره برده اند که اشاره به اعتقادات شیعی اشاره دارند. «عدد دوازده» در نقاشی منحصر به فرد خطوط چلّه خانه برای معرفی امام دوازدهم شیعه به کار رفته و به نظر می رسد آموزه های شاه نعمت الله به صورت آرایه های معماری در مقبره وی مجسّم شده است. همچنین چرخش، پیچش و گردش این دوازده تَرک و وصول آنها به دایره ای واحد، نمایانگر اصل «وحدت در عین کثرت» است.
علوم انسانی و اجتماعی، تافته های جدابافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه در نگاه اول به نظر می رسد که بحث در خصوص اهمیت و نقش حیاتی علوم انسانی-اجتماعی نقل بسیاری از محافل علمی بوده و هست، اما با بررسی متون و منابع موجود در خصوص ابعاد مختلف این علوم، درمی یابیم که علوم انسانی-اجتماعی همواره و در همه جا در مظان اتهام بوده است. مفید نبودن، نداشتن نسبت مستقیم با صنعت و بازار، استعماری بودن، دنیاگرا بودن و... از جمله اتهاماتی است که در ادوار مختلف و بسته به جغرافیای فرهنگی مربوطه، گریبان گیر این علوم بوده است.گذشته از این، در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، این مسأله ابعاد ویژه تری می یابد. بررسی شواهد آماری نشان می دهد که تقریبا هیچ یک از دانشمندان ایرانیِ در زمره دانشمندان یک درصد برتر جهان در رشته های علوم انسانی-اجتماعی قرار ندارند. نقطه کور این ماجرا کجاست؟ آیا ماهیت ارزش و فرایند خلق آن در علوم انسانی-اجتماعی با علوم دیگر متفاوت است؟ و بنابراین نوآوری و زنجیره ارزش آن در علوم انسانی-اجتماعی اشکال متفاوتی می یابند؟مرور پیشینه مطالعات نوآوری نشان می دهد که شاید بتوان ریشه این مسأله را در ذهنیت اقتصادی محققان حوزه مطالعات نوآوری به مفهوم «نوآوری» جست و جو کرد. تسری چنین ذهنیتی در میان متولیان تأمین مالی و سیاست گذاران علم -به دلایلی از جمله تمایل به نشان دادن سودآوری فوریِ زمینه هایی که از آن ها حمایت می کنند- حمایت های مالی را منوط به جایابی دستاوردهای تحقیقاتی در مجموعه ای از معیارهای اقتصادی کرده است. این رویکرد اقتصادی که به عنوان منطق محبوب سیاستگذاران برای حمایت مالی برنامه های تحقیقاتی شناخته می شود منجر به مقایسه نتایج پژوهشی علوم انسانی-اجتماعی با علوم طبیعی توسط معیارهای ارزیابی یکسان شده است که چالش ها و آسیب های فراوانی در میان فعالان در حوزه علوم انسانی-اجتماعی داشته و آنها را دلسرد و ناامید کرده است. این رویه خطر انحراف تحقیقات به سمت حوزه هایی را دارد که منجر به دستاوردهای ملموس و قابل ارزش گذاری اقتصادی می شود، نه حوزه هایی که حیاتی هستند. اگرچه باید توجه داشت که «متفاوت بودن»، فقط ویژگی علوم انسانی-اجتماعی نیست، اما بحث اصلی این است که در شرایطی که مزایای کوتاه مدت و ملموس مطلوب به نظر می رسند، علوم انسانی-اجتماعی بی فایده و زاید می نمایند.حوادث تعیین کننده و تحول آفرین تاریخی، اقتصادی و سیاسی همواره برخواسته از اندیشه های صاحب نظران علوم انسانی-اجتماعی بوده است. بر این اساس شایسته است بجای تأکید مضاعف بر مصنوعات ملموس این علوم، توجه بیشتری بر ظرفیت های اندیشه آفرین و توسعه بخش آن به ابعاد وجودی انسان شود و موقعیت آن به عنوان علومی که قابلیت شکل گیری علوم دیگر را در ذهن و اندیشه بشر فراهم می آورد به رسمیت شناخته شوند. از این رو شناسایی مسیرهای خلق ارزش و ردیابی آن تا تبلور اقتصادی و اجتماعی به «توجیه پذیر شدن» تأمین مالی پژوهش های این حوزه و درنهایت توسعه آنها در مسیر اصلی خود کمک خواهد کرد.
مرور نظام مند بکارگیری مدل مارپیچ پنجگانه در دانشگاه نسل پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
39 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مروری نظام مند بر رویکرد کشور های مختلف جهان به دانشگاه نسل پنجم است. بر همین اساس، روش جمع آوری اطلاعات روش مبتنی بر وب بوده و مطالعه از نوع مطالعات ثانویه و به روش مرور نظام مند انجام شده است. محدودیت زمانی برای جستجو در نظر گرفته نشد تا تمام مقالات مرتبط منتشرشده تا 21 سپتامبر 2022 بازیابی شوند. با بررسی کلیدواژه ها در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar، SID، Science Direct، Irandoc، PubMed و Iranmedex براساس ملاک های از پیش تعیین شده و استفاده از چک لیست استروب از74 مطالعات مورد بررسی، 14 مطالعه به مؤلفه های مرتبط با سؤال پژوهش پرداخته بودند که محتوای مقالات به دقت مطالعه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درکشور های منتخب در قاره اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکا رویکرد مثبت و توأم با تاکید به مدل مارپیچ پنجگانه وجود دارد و این مدل توانسته به طور موفقیت آمیزی در توسعه نوآورانه کشورها بر اساس تولید دانش و انتقال نتایج تحقیق وتوسعه استفاده شده و نوآوری مورد نیاز را برای توسعه پایدار فراهم کند. اما به دلیل عملکرد پایین در شاخص های سرمایه انسانی و اقتصادی در کشور های مورد تحلیل افریقایی هنوز راه درازی به سمت توسعه پایدار با توجه به شاخص های پیشنهادی مارپیچ پنجم وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که عواملی همچون فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، فناوری اطلاعات و منابع انسانی بیشتر از سایر موارد بر چرخه مدیریت دانش متأثر از دانشگاه نسل پنجم تأثیر داشتند. در نتیجه فراحاکمیت می تواند از دانشگاه نسل پنجم به عنوان ابزاری برای تولید سطوح چندگانه حکمرانی هماهنگ، برای دستیابی به بهترین نتایج از دیدگاه ذی نفعان استفاده کند.
بررسی وضعیت ابعاد هویت ملی و دینی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
157 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت ابعاد هویت ملی و دینی دانشجویان دانشگاه کاشان و نوع تحقیق، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 7132 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و با نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 364 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته در طیف پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. روایی محتوایی و سازه پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ برای هویت ملی 73/0 و هویت دینی 78/0 برآورد شد. داده ها به صورت توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای آماری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که میانگین هر یک از مؤلفه های هویت ملی و دینی بالاتر از حد متوسط است. بین هویت ملی و دینی دانشجویان، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین بین هویت ملی و دینی دانشجویان برحسب جنسیت و مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری وجود ندارد اما این تفاوت برحسب رشته تحصیلی، معنی دار است.
تأثیر درس تفسیر موضوعی قرآن بر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در بعد شناختی (بر اساس کتاب دکتر نصیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق به منظور تبیین تأثیر یا عدم تأثیر درس تفسیر موضوعی قرآن روی دانشجویان به منظور ارائه راهکارهای کاربردی انجام شده است. روش: روش پژوهش، ترکیبی(آمیخته) از نوع تبیینی(مدل پیگیری تبیین ها) بود؛ بدین صورت که در مرحله اول(مرحله کمّی) به منظور بررسی تأثیر درس تفسیر موضوعی قرآن در تغییر بعد شناختی دانشجویان از طرح آزمایشی یک گروهی پیش آزمون، پس آزمون استفاده شد. در مرحله دوم به منظور تبیین نتایج کمّی، داده های کیفی جمع آوری و تحلیل شد. در نهایت، داده ها توسط گروه تحقیق بررسی شد. جامعه آماری تحقیق همه دانشجویان شرکت کننده در کلاسهای تفسیر موضوعی قرآن(نیمسال اول 98-97) دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز بود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه بود که با استفاده از آزمون تی وابسته، تحلیل واریانس یک راهه و روش تجزیه و تحلیل دیلکمن بررسی شدند. یافته ها: نتایج بخش کمّی نشان می داد که درس تفسیر موضوعی قرآن تأثیر معناداری در بعد شناختی روی دانشجویان نداشته است. در بخش کیفی، دانشجویان دلایل این امر را ارائه تعصب گرایانه مطالب، کمّی بودن مطالب و متن محوری ذکر کردند. نتیجه گیری: لازم است در محتوا و شیوه ارائه درس تفسیر موضوعی قرآن کریم بازنگری شود و به شیوه ای انتقادی، سؤال محور و بر اساس نیاز فراگیران با مطالبی عمیق متناسب با فهم دانشجویان ارائه شود.
نقد لوازم روش ابطال گرایی در نظریه جامعه باز کارل پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختمان معرفتی نظریه اجتماعی- سیاسی «جامعه باز» کارل پوپر(1902-1994 م) به عنوان اتوپیا و الگوی جامع نظری اصلاح طلبان غربگرا، بر روش ابطال گرایی در فلسفه علم او بنا شده است. پژوهش حاضر در پی ابطال عقلی این روش بود. روش: این پژوهش بین رشته فلسفه سیاسی و معرفت شناسی فلسفی و به روش کتابخانه ای و توصیفی- انتقادی انجام شد. یافته ها: روش ابطال گرایی پوپر به عنوان ملاک علمیت همه نظریه های تجربی و سیاسی- اجتماعی اش، ارتباط مستقیم با تمام مؤلفه های نظریه جامعه باز(= لیبرال دموکراسی منفی) دارد؛ مؤلفه هایی چون: خردورزی انتقادی، نفی مرجعیت طلبی و تمامیت خواهی و تأکید بر تساهل و مدارا و نیز پلورالیسم معرفتی و دینی؛ با ابطال منطقی این روش نظریه جامعه باز نیز مخدوش شده است. نتیجه گیری: روش اثبات گرایی عقلی و کشفی و تجربی مبتنی بر امکان و بلکه ضرورت کسب معرفت یقینی که مورد تأکید فیلسوفان سیاسی و اجتماعی مسلمان است، به ادلّه عقلی بر روش ابطال گرایی پوپری تفوّق دارد.
تبیین ماهیت، ابعاد و مؤلفه های علم تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تبیین ماهیت، ابعاد و مؤلفه های علم تربیت دینی است تا بتواند سهمی در افزایش دانشهای بنیادین در این حوزه معرفتی داشته باشد. روش: این پژوهش از نوع بنیادی- کاربردی و روش مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع (اسنادی) است. یافته ها: در این پژوهش مراد از علم تربیت دینی؛ علم تجربی یا انسانی است که از جهت گیری الهی برخوردار باشد و در راستای اهداف و انگیزه های دینی قرار گیرد. با این تعریف از تربیت دینی، لازم است که در رأس تمامی مسائلی که پیش روی نظام تعلیم و تربیت قرار گرفته است بر هماهنگی تربیت با فطرت انسان، تقدّم تزکیه بر تعلیم، کرامت انسانی، معرفت و بصیرت، عقلانیت و پیوند علم و عمل تأکید شود. نتیجه گیری: تکیه انحصاری بر عقل و پیشرفتهای علمی، راهگشا نیست. علم، نیاز به هدف متعالی دارد. به همین جهت، حضور دین به خوبی احساس می شود. در این راستا، علم تربیت دینی به واسطه اندیشه توحیدی به انسان، برای موجودات ماهیت از اویی و به سوی اویی قائل است و با توجه به تعریف از انسان و تبیین خاص از نیازهای او، در راستای کمال انسان و قرب الهی است. پس جای تردید نیست که عالم تربیتی اگر منابع نقلی دین را در کنار کاوشهای تجربی، دستمایه پژوهش علمی و نظریه پردازی قرار دهد، به نتایجی می رسد که با رهاورد عالم غیر ملتفت به منابع دینی، متفاوت خواهد بود.
بررسی و نقد بدنمندی ذهن (تأکید بر دیدگاه م.جانسون وج. لیکاف) بر اساس مبانی حکمت ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۳)
1047 - 1063
حوزههای تخصصی:
نظریه بدنمندی ذهن مارک جانسون و جورج لیکاف، در پاسخ به مسئله ذهن-بدن، و بر اساس نظریه استعاره اولیه مطرح کرده اند. مسئله مقاله تعریف بدنمندی از طرف آن دو و نقد و بررسی آثار این تعریف با تکیه بر دیدگاه صدرا می باشد. به این معنا که با بررسی وجوه اشتراک و اختلاف دو دیدگاه، به نقد دیدگاه جانسون و لیکاف توسط صدرا می پردازیم پاسخ مقاله این است که از نظر لیکاف و جانسون ذهن و کارکردهای آن به ویژگی های فیزیکی بدنی و سیستم عصبی وابسته است، و مغز نقش علیت در پردازش های ذهن دارد. آنان بر ضرورت بدن به مثابه منشأ جسمانی ساختارهای فهم مثل طرح واره های تصویری و تفصیل های استعاری که در مغز ما به صورت فیزیکی تحقق پیدا می کنند و عمدتاً در کنترل ما نیستند، تأکید می کنند. آن دو هرچند خود را هوادار حذف گرایی نمی دانند اما جسمانیت گرا هستند؛ اما در دیدگاه ملاصدرا، اگرچه حیثیت هستی شناختی بدن و نفس در ابتدای تکوّن یکی است و کارکردهای نفس در آن محقق می شود، اما در بحث بلوغ صوری و ادراکی نفس و تعامل نفس و بدن دیدگاهی فراتر از دیدگاه دکارتی و نوخاسته گرایی دارد، شباهت حدوث جسمانی ملاصدرا با نوخاسته گرایی در فراتر بودن هویت ذهن از ماده جسمانی و تفاوت آن دو در این است که در نهایت صدرا بدن را مرتبه نازله نفس و از شئون آن می داند نه برعکس؛ و از این روی با جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء دانستن نفس، تجرد خیالی و وحدت نفس و قوا و حرکت جوهری نفس به چالش های لیکاف و جانسون، ناشی از جسمانی دانستن فعل تعقل یا عدم تمایز عقل با دیگر جنبه ها در انسان، دچار نیست؛ و مثل آنان نیست که ضمن قبول واقعیات غیر جسمانی، هیچ امر غیر جسمانی را برای انسان نپذیرد! بلکه از دیدگاه او، نفس در ابتدای تکوّن بدنمند است با تعریفی متفاوت از بدنمندی جانسون ولیکاف، آنگاه در روند استکمال، که با فاعلیت نفس برای بدن همراه است به نفسمندی بدن می رسد. در این مقاله مشخص می شود که لیکاف و جانسون اگرچه خود را فیزیکالیست حذف گرا نمی دانند و بیشتر به کارکردگرایی تمایل دارند اما در عمل به این همانی ذهن و بدن می رسند و هر امر غیر جسمانی را رد می کنند بنابراین هم نقدهای حذف گرایی و هم کارکردگرایی بر آن ها وارد است.
نقد فردگرایی روش شناختی در اقتصاد نئوکلاسیک از دیدگاه رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
103 - 119
حوزههای تخصصی:
سیطره مکتب اقتصادی نئوکلاسیک بر برنامه های آموزشی و پژوهشی رشته اقتصاد در دانشکده های جهان و ایران، اهمیت نقد و تحلیل مبانی فلسفی آن را دوچندان می کند. در وارسی فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک، آموزه فردگرایی روش شناختی از جایگاه برجسته ای برخوردار است؛ زیرا در هستی شناسی ضمنی اقتصاد نئوکلاسیک و بنابر مغالطه معرفتی نهفته در رویکرد پوزیتیویستیِ آن، ویژگی های هستی شناختی به امور روش شناختی فروکاسته می شود. ازاین رو، تحلیل فردگرایی روش شناختی، مدخل مطالعه فلسفه اقتصاد نئوکلاسیک به شمار می رود. این مقاله می کوشد فردگرایی روش شناختی را از دیدگاه واقع گرایی انتقادی با روش تحلیلی نقد و ارزیابی کند. این نقد و تحلیل ازآن رو از منظر واقع گرایی انتقادی انجام می شود که با پوزیتیویسم در نگاه رئالیستی به جهان اشتراک دارد. نقد واقع گرایی انتقادی از فردگرایی روش شناختی اقتصاد نئوکلاسیک بر تحلیل مفاهیم فرمالیسم، قیاس گرایی، اتمیسم اجتماعی، انسداد و تقلیل گرایی استوار است. واقع گرایی انتقادی بر این باور است که علم اقتصاد نئوکلاسیک به دلیل مفروضات غیرواقعی فردگرایی روش شناختی، به علمی انتزاعی و قیاسی همچون ریاضیات تبدیل شده که توان توضیحی اندکی دارد.