فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل بلوغ انقلاب صنعتی چهارم در زنجیره ی تأمین خدمات بانکی و توسعه ی بانکداری دیجیتال با رویکرد داده بنیاد است. پژوهش جاری بر اساس استراتژی، از نوع کیفی بوده و از لحاظ هدف در دسته های پژوهش بنیادین قرار دارد. روش گردآوری داده ها از نوع تحقیقات میدانی بوده و ابزار گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضرمدیران ارشد بانک های کشور، صاحب نظران و فعالان حوزه بانکداری دیجیتال بوده و با استفاده از روش نمونه گیری، تعداد 10 نفر به عنوان مشارکت کننده در پژوهش انتخاب شدند. لازم به ذکر است که انجام مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری پیش رفته است. داده های کیفی بدست آمده از طریق مصاحبه از روش نظریه پردازی داده بنیاد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا نسخه 2020 انجام شده است. با توجه به نتایج بدست آمده مقوله های شناسایی شده دراین پژوهش شامل، ده مقوله در بخش شرایط علی، هفت مقوله به عنوان اجزای تشکیل دهنده ی پدیده ی محوری، چهار مقوله مربوط به شرایط زمینه ای، یازده مقوله در بخش راهبردها، هفت مقوله برای شرایط مداخله گر و در نهایت برای بخش پیامدی مدل نیز هشت مقوله می باشند.
مفهوم پردازی بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی با تأکید بر توسعه آموزش کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتار کارآفرینانه یکی از عوامل مهم در دستیابی به توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی است که می تواند با ایجاد شغل، تقویت نوآوری و بهبود سطح اقتصادی جامعه، تأثیر قابل توجهی بر پیشرفت کشورها داشته باشد. در این میان، آموزش کارآفرینی یکی از ابزارهای مؤثر برای ایجاد و تقویت این رفتار است. این نوع آموزش می تواند با تأثیرگذاری بر نگرش افراد، افزایش مهارت های عملی و ایجاد انگیزه، نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای کارآفرینانه ایفا کند. بااین حال، علی رغم تأکیدات نظری بر اهمیت آموزش کارآفرینی، در عمل، شکاف هایی در تدوین مدل های جامع و کاربردی برای ارتقای رفتار کارآفرینانه دانشجویان مشاهده می شود. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جامع برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی با تأکید بر توسعه آموزش کارآفرینی است.
روش شناسی: این پژوهش با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. در مرحله کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از اساتید دانشگاه رازی انجام شد. این مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی و کدگذاری شدند. فرایند مصاحبه تا زمان اشباع نظری ادامه یافت. در مرحله کمی، پرسشنامه ای بر اساس یافته های کیفی طراحی و بین 374 دانشجو توزیع گردید. نمونه ها به روش تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل کیفی نشان داد که ده عامل اصلی بر رفتار کارآفرینانه تأثیرگذار هستند: 1) بهبود زیرساخت های آموزشی و ارتباطی، 2) آموزش خصوصیات روان شناختی، 3) بهره گیری از تجارب، 4) تغییر نگرش نسبت به رفتار کارآفرینانه، 5) آموزش مهارت ها، 6) آموزش بهبود رفتاری، 7) الگوسازی، 8) بهبود قصد کارآفرینانه، 9) راهبردهای آموزشی و 10) انگیزه دهی به دانشجویان. تحلیل کمی نیز نشان داد که این عوامل با ضرایب بار عاملی معنادار (بین 53/0 تا 82/0) در مدل نهایی تأثیرگذار هستند. در این میان، تغییر نگرش نسبت به رفتار کارآفرینانه (بار عاملی 82/0)، بهبود قصد کارآفرینانه (76/0) و آموزش مهارت ها (69/0) بیشترین تأثیر را داشتند.
نتیجه گیری/ دستاوردها: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی جامع برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه رازی انجام شد و نتایج نشان داد که آموزش کارآفرینی از طریق عوامل مختلفی در شکل گیری و تقویت رفتارهای کارآفرینانه نقش ایفا می کند. از منظر نظری، این پژوهش مدلی مفهومی برای بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان ارائه می دهد که می تواند به عنوان یک چارچوب مرجع در مطالعات آتی برای توسعه رفتارهای کارآفرینانه مورد استفاده قرار گیرد. از نظر عملی، یافته های این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و دانشگاه ها در طراحی برنامه های آموزشی کارآفرینی کمک کند. در این راستا پیشنهاد می شود دانشگاه ها با تقویت زیرساخت های آموزشی و ارتباطی، ایجاد فرصت های تعامل با کارآفرینان موفق و ارائه دوره های عملی و مهارت محور، به ارتقای رفتار کارآفرینانه در دانشجویان بپردازند. همچنین، مدیران آموزشی باید استراتژی هایی را اتخاذ کنند که انگیزه دانشجویان را برای ورود به حوزه کارآفرینی افزایش دهند و آنان را به سوی انتخاب این مسیر شغلی هدایت کنند.
طراحی چارچوب رهبری عصب پایه ذهن آگاه برای توانمندسازی تاب آوری کسب وکارهای کوچک و متوسط در محیط های پر تلاطم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
511 - 568
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، غایت اصلی معطوف به طراحی چارچوب رهبری عصب پایه ذهن آگاه برای توانمندسازی تاب آوری کسب وکارهای کوچک و متوسط در محیط های پرتلاطم بوده است؛ الگویی که بتواند از رهگذر ارتقای ظرفیت های شناختی، هیجانی و راهبردی مدیران و رهبران، موجبات شکوفایی پایدار این دسته از کسب وکارها را در بسترهای متلاطم اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد. این مطالعه به لحاظ هدف شناسی، در زمره تحقیقات کاربردی طبقه بندی می گردد؛ زیرا ضمن برخورداری از ارزش های معرفت شناختی و غنای نظری، قابلیت انطباق عملی در سطح سازمان های راهبردی، نهادهای تسهیل گر و سیاست گذار را نیز داراست. از حیث روش شناسی نیز، با توجه به چندوجهی بودن مسئله و پیچیدگی ابعاد مفهومی آن، رویکرد آمیخته (ترکیبی از روش های کیفی و کمی) برگزیده شده است تا هم عمق مفهومی و هم اعتبار تجربی یافته ها تضمین گردد. یافته های حاصل از گردآوری و تحلیل داده ها، حکایت از آن دارد که مدل رهبری ذهن آگاه پیشنهادی، از پنج مؤلفه بنیادین شکل گرفته است که هر یک دربردارنده لایه هایی از توانمندسازی روان شناختی، مدیریتی و راهبردی می باشند. نخست، مؤلفه خودشناسی است که شامل ابعادی همچون هوش هیجانی، شفاف سازی ارزش های فردی، و توسعه ذهنیت رشد می باشد؛ مؤلفه ای که به مثابه شالوده بنیادین رهبری ذهن آگاه، نقش کلیدی در انسجام درونی و پایایی رفتاری رهبران ایفا می کند. دوم، مفهوم همدردی به عنوان تجلی گاه تعهد اجتماعی و التزام اخلاقی رهبران، از طریق مهارت گوش دادن فعال، تدوین مأموریت سازمانی معنادار و ارائه پاسخ های دلسوزانه به نیازهای ذی نفعان، تبیین شده است. سوم، مؤلفه هدف گذاری مطرح می گردد که با تمرکز بر ترسیم چشم انداز روشن، تبیین ارزش های اصلی سازمان و طراحی نقشه راه استراتژیک، بستر هدایت هوشمندانه سازمان را فراهم می سازد. چهارم، مؤلفه تطبیق پذیری به عنوان بازوی دینامیک مدل، با تکیه بر انعطاف پذیری شناختی و رفتاری، اشتیاق به آزمون گری، و توانایی یادگیری از ناکامی ها، امکان واکنش فعالانه به تحولات محیطی را مهیا می کند. در نهایت، مؤلفه تفکر سیستمی با رویکردی کل نگر، از طریق فهم روابط متقابل میان عناصر سازمانی، بهره گیری از حلقه های بازخورد و تدوین راهبردهای عملیاتی چندلایه، مدل را به سطحی از انسجام و کارآمدی ساختاری ارتقاء می دهد.در مجموع، مدل ارائه شده واجد انسجام مفهومی، تعادل ساختاری و قابلیت انطباق در محیط های پیچیده و پویای کسب وکارهای کوچک و متوسط است و می تواند به مثابه چارچوبی کارآمد برای توانمندسازی رهبری در سطوح خرد و کلان ایفای نقش نماید.
بررسی تاثیر اخلاق حرفه ای حسابرسان بر استراتژی های تعامل با صاحبکار(بحث های اولیه و مذاکرات نهایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸
134 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تاثیر اخلاق حرفه ای حسابرسان بر استراتژی های تعامل با صاحبکار(بحث های اولیه و مذاکرات نهایی) می باشد. پژوهش حاضر کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی– پیمایشی می باشد. جامعه آماری، کلیه حسابداران رسمی شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 319 نفر تعیین شده و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری اخلاق حرفه ای حسابرسان از پرسشنامه زارفر(2016) و برای اندازه گیری استراتژی تعامل با صاحبکار از پرسشنامه کولست و استوارت(2018) استفاده شده است. در بررسی روایی و پایایی ابزار پژوهش، ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوانی قرار گرفت. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. جهت بررسی روابط بین متغیرها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری، از نرم افزارهای SPSS22 و Smart PLS4 استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات حاکی از آنست که اخلاق حرفه ای حسابرسان بر استراتژی تعامل با صاحبکار(بحث های اولیه و مذاکرات نهایی) تاثیر دارد. در نهایت، نتایج و پیشنهادات بر این نکته تأکید دارند که اخلاق حرفه ای می تواند به عنوان یک عامل کلیدی در جهت دهی به تعاملات حسابرسان با صاحبکار در بحث های اولیه و مذاکرات نهایی عمل کند. با به کارگیری این پیشنهادات، می توان نه تنها اعتماد و همکاری بهتر بین طرفین ایجاد کرد، بلکه کیفیت حسابرسی و گزارشگری مالی را نیز بهبود بخشید.
ارائه مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا (رویکرد فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
129 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: فقدان انصاف ادراک شده از قیمت، پیامدهای مختلف مخربی همچون، بی اعتمادی به فروشنده و قیمت های موجود، کاهش تقاضا، کاهش رضایت مشتریان، تبلیغات منفی توسط مشتریان در خصوص شرکت، از دست دادن وفاداری مشتریان به شرکت یا برند، شکایت از شرکت، عدم تمایل به خرید مجدد را به همراه دارد. با توجه به تمامی پیامدهای مخرب اشاره شده، طراحی مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا لازم و ضروری است. بی انصافی درک شده از قیمت گذاری پویا، پیامدهای مخربی برای شرکت به همراه دارد که وجود یک مدل کاربردی در این حوزه، می تواند باعث کاهش این پیامدها شود. هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا با رویکرد فراترکیب است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از منظر گردآوری داده ها توصیفی و از منظر رویکرد کیفی است. روش این پژوهش، کیفی فراترکیب است. مراحل فراترکیب عبارت اند از: جست وجو، ارزیابی، ترکیب، بیان و تفسیر جزئی هر دو گروه پژوهش های کمی و کیفی. فراترکیب با روش های مختلف انجام می شود که در پژوهش حاضر از مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک گذشته از بین ۳۳ مقاله بوده است. شیوه تحلیل داده ها تحلیل محتوا است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که پیشران های مؤثر بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، در سه مقوله قرار می گیرد: عوامل مرتبط با مشتری (ویژگی های جمعیت شناختی، دانش قیمتی، انتظار قیمتی، تجربه مصرفی و رفتاری، آشنایی با قیمت گذاری پویا)، عوامل مرتبط با شرکت (شفافیت قیمت گذاری، ارتباط با مشتریان، اعتماد) و عوامل مرتبط با بازار (جایگاه قیمت، پراکندگی قیمت). پیشران ها به مجموعه عواملی گفته می شود که بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا اثر می گذارند. پیشران ها عوامل مختلفی را پوشش می دهند. انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، دو بُعد انصاف عاطفی و انصاف شناختی را دربرمی گیرد. مشتریانی که انتظار قیمت های پایین داشته باشند، به افزایش قیمت ها حس سوءظن و بی عدالتی خواهند داشت. اقدامات شرکت ها برای آگاهی دادن به مشتریان درخصوص دلایل افزایش قیمت، زمان تغییر قیمت ها، اقدامات مشابه در ادوار گذشته، در درک صحیح مشتریان از تغییر در قیمت ها تأثیر بسزایی دارد و باعث احساس بی انصافی در آن ها نخواهد شد. پیامدهای انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا در دو مقوله پیامدهای مثبت (رضایتمندی مشتریان، وفاداری مشتریان، قصد خرید مجدد) و پیامدهای منفی (احساسات منفی، رفتارهای منفی و تبلیغات منفی توسط مشتریان) دسته بندی شده اند.نتیجه گیری: هر تفاوت قیمت باید دلیل منطقی داشته باشد و به عنوان ابزار تقسیم بندی استفاده شود. هر سیاست قیمت گذاری بر قصد خرید مصرف کنندگان اثرگذار است؛ ولی سیاست های اتخاذ شده نباید به ادراک انصاف درک شده مشتری آسیب برساند. مجموعه پیشران های شناسایی شده بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، در تصمیم گیری برای قیمت گذاری کالاهای یکسان در شرایط متفاوت، مبنایی برای مسئولان قیمت گذاری در شرکت ها است.
احیای اراضی کشاورزی شهری و ایجاد ادیبل پارک ها در جهت توسعه پایداری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
91 - 118
حوزههای تخصصی:
گسترش و صنعتی شدن شهرها و افزایش روزافزون ساخت وساز در آن ها، موجب شده است تا نیازهای اقتصادی و اکولوژیکی، زیست محیطی و سبزینگی در شهرها به شدت احساس شود؛ اما مسئله اصلی این است که چگونه می توان در شهرهای صنعتی و پرجمعیت نیازهای پیش گفته را پاسخ داد؟ یکی از روش های پاسخ گویی به این مسئله، ورود هدفمند راه حل های مبتنی بر طبیعت در منظر شهری است. استراتژی ادیبل این قابلیت را دارد تا به منظور تأمین بخشی از نیازهای اکولوژیکی و زیست محیطی و غذایی، اجتماعی شهر و ساکنان آن وارد حیطه ی عمل شود و با رویکرد زیرساخت های سبز در لابه لای ساختار شهری تأمین کننده ی بخش وسیعی از نیازها باشد، شش های شهری که تنها کاربری تفرجی داشته اند و اغلب بخش های وسیعی از فضای درون شهر را به خود اختصاص داده اند، اکنون می توانند پاسخ گوی نیازهای مبرم شهرنشینان شوند؛ و فضای سبز صرفاً مصرف کننده، به فضای سبز تولید کننده تبدیل شود. با تداوم و گسترش این استراتژی در شهر، شهر پذیرای سبک جدیدی از زندگی خواهد شد که سبب ایجاد ارتباط نزدیک با طبیعت، افزایش تعامل اجتماعی، بهبود اوضاع اقتصادی و سبب افزایش بهره وری از طبیعت را سبب می شود، این پژوهش با تحلیل جامع مقالات علمی منتشر شده در پایگاه های معتبر اطلاعاتی به بررسی تأثیرات احیای اراضی کشاورزی و احداث ادیبل پارک ها پرداخته است. همچنین از رویکردهای سیستماتیک برای غربالگری و تحلیل مقالات استفاده کرده و بر اساس چندین موضوع که از اهمیت بالایی در ادبیات تحقیق برخوردارند، دسته بندی شده اند. با مرور و تحلیل دقیق ادبیات موجود و شناسایی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف مطالعات پیشین به بررسی زیرساخت ها و فرصت ها و ظرفیت های موجود در شهر و ارائه ی راه حل ها و مدل های راهبردی و کاربردی در جهت توسعه ی پایداری شهرها پرداخته است.
فرهنگ بکارگیری استانداردهای حسابرسی درخصوص رسیدگی به اسناد شرکت ها توسط حسابرس با روش قوم نگاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با پررنگ تر شدن نقش فرهنگ سازمانی ابعاد بیشتری از آن مورد بررسی قرار گرفته است. با بزرگ تر شدن شرکت ها فرهنگ سازمانی به عنوان رکنی اساسی مورد بحث قرارمی گیرد و تاثیرپذیران فرهنگ سازمانی می توانند دامنه وسیع تری از درون سازمان داشته باشند. تحقیق قوم نگاری بر اساس رویکرد کل گرایی و جامع می باشد. به علاوه،نظریات دراین گونه تحقیقات به پژوهشگرکمک می کنندتا درک بهتری ازچارچوب های مفهومی مرسوم درعلوم انسانی پیدا کندودرنتیجه،رشدفکری خودراافزایش دهدازاین روپژوهش حاضرسعی داشته است تا فرهنگ بکارگیری استانداردهای حسابرسی توسط حسابرس رابه کمک روش قوم نگاری ارزیابی نماید.جامعه آماری حسابرسان مستقل حاضردرمحیط حسابرسی ایران که درجایگاه سازمانی حسابرس ارشدحضورداشته اند،مورداستفاده قرارگرفته است و به عنوان نمونه،کاربرگ های رسیدگی تعدادی ازحسابرسان درطی مقطع زمانی۱۴۰۰، موردبررسی قرارگرفتند.دراین تحقیق با ورود به یک سازمان محلی وبااستفاده ازابزارمشاهده، تاثیرفرهنگ دربکارگیری استانداردهای حسابرسی توسط حسابرسان موردبررسی قرارگرفت.ازتحلیل اطلاعات مولفه ها:1-ماهیت کار و نوع گزارش حسابرسان2-نوع وماهیت وپیچیدگی فعالیت واحدموردرسیدگی3-نوع وماهیت وضعیت سیستم های حسابداری وکنترل داخلی واحدموردرسیدگی4-اعمال سیاست های کنترل کیفیت درهرکارحسابرسی شامل:هدایت،سرپرستی وبررسی کارانجام شده5-تکنیک های حسابرسی مورداستفاده درجریان رسیدگی ها6-انگیزه وعلاقه حسابرس به انجام رسیدگی های دقیق تربراساس استانداردحسابرسی7-دانش وتجربه کافی حسابرس ونیزآموزش حینکار8-کنجکاوری و حس جستجوگرایانه حسابرس وغیره بدست آمد.
Applying Preferred Information of the Decision Maker with Production Trade-offs in the Process of Evaluating the Performance of Banks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the methods to apply preferred information of the decision maker (DM) in the process of evaluating the efficiency of banks is the method of production trade-offs in data envelopment analysis (DEA). In this paper, we propose a two stage network DEA framework for incorporating value-judgments in the form of production trade-offs to analyze the efficiency of banks. We obtain technical and cost efficiency from banks based on bank manager's opinion. We use the production trade-off method to consider the importance of each of the inputs, intermediate measure and outputs relative to each other to evaluate the performance of commercial banks. We show that by changing the production trade-offs matrix, the technical and cost efficiency scores of banks also change. We propose efficient targets for inefficient banks. At the end, we bring the results of the paper.
Forecasting Influential Factors in Preventing Tax Evasion Through a Lemur Optimization Approach Utilizing a Perceptron Neural Network(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Taxes serve as a vital source of funding for governments and significantly influence economic growth and income distribution, which varies based on a country's level of development and economic framework. Recently, researchers have introduced methods to identify effective factors in preventing tax evasion. Most of these methods rely on basic techniques such as regression, structural equations, and non-intelligent methods that cannot effectively analyze the relationship between the values of the variables involved in this field. Therefore, in this study, we introduce a method that leverages artificial intelligence techniques, specifically a meta-heuristic optimization approach and a perceptron neural network. This method effectively analyzes the nonlinear relationships within the data while addressing both the intrinsic and extrinsic aspects of the data dimensions simultaneously. The research sample consists of 25 experts from the Tax Affairs Organization, and the study was conducted in the year 2022. The results indicate a high prediction accuracy of approximately 98%. Additionally, it highlights the significant role of various factors contributing to tax evasion, including income concealment, money laundering, economic crises, political trust, the weaknesses, and complexities of tax laws and regulations, inadequate clarification of tax laws, contradictions in legal tax articles, administrative bureaucracy, and an inefficient tax structure.
الگوی تأمین منابع انسانی الکترونیک در راستای ارتقاء سلامت نظام اداری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظام اداری سالم و کارآمد عامل اصلی پیش برنده برنامه های توسعه است و نیروی انسانی متخصص و شایسته نقش کلیدی در ارتقا آن دارد. تأمین منابع انسانی الکترونیک از طریق برخورداری از پیکربندی های سخت افزاری، نرم افزاری و منابع شبکه الکترونیکی کامپیوتری باعث کاهش زمان و هزینه های سازمانی، بهبود ارتباطات اثربخش و ایجاد شفافیت می شود؛ و از طریق تمرکز بر انتخاب و استخدام افراد شایسته، کاهش فساد اداری و توسعه سلامت نظام اداری را به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر تبیین معیارهای سیستم تأمین منابع انسانی الکترونیک در راستای ارتقا سلامت نظام اداری در شرکت ملی نفت ایران است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده و از روش تحلیل تم برای تحلیل داده ها استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان شرکت ملی نفت ایران هستند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای شناسایی شاخص ها و طراحی مدل پژوهش از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و کدگذاری با نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. اندازه گیری پایایی به روش پایایی بازآزمون و روایی از طریق چهار معیار اعتبارپذیری، تعمیم پذیری، اطمینان پذیری، و تاییدپذیری انجام گرفت و تأیید شد. الگوی نهایی در قالب 7 تم اصلی، 17 تم فرعی و 42 مفهوم استخراج شد. سیستم تأمین منابع انسانی الکترونیک در شرکت ملی نفت ایران در صورتی منجر به ارتقای سلامت نظام اداری می شود که دارای معیارهای: سیستم الکترونیک همه جانبه و یکپارچه، حمایت مدیریت، شایستگی، شفافیت، قانون مداری، عدالت محوری و پاسخگویی باشد.
بررسی تأثیر اقتصاد سایه بر عملکرد بازار مالی و بخش بانکی کشورهای عضو BRICS (رویکرد Panel SUR)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد بخش مالی و بانکی کشورها نقش تعیین کننده برای اهداف رشد و توسعه اقتصادی دارد. اندازه اقتصاد غیررسمی می تواند تأثیر مهمی بر عملکرد بازار و مؤسسات مالی داشته باشد؛ ولی بااین حال مطالعات قبلی به این موضوع کمتر توجه کرده اند. مطالعه حاضر تأثیر اندازه اقتصاد سایه یا غیررسمی را بر عملکرد بازارهای مالی و بانک ها در کشورهای عضو بریکس طی دوره 2000-2020 بررسی کرده است. باتوجه به ارتباط بازارهای مالی و بخش بانکی و برای بررسی هم زمان اثر اقتصاد سایه بر این دو بخش، از سیستم معادلات هم زمان بهره گرفته شده است. برای این منظور از تکنیک معادلات هم زمان رگرسیون به ظاهر نامرتبط به صورت پانل استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که اندازه اقتصاد سایه تأثیر منفی هم بر عملکرد بازارهای مالی و هم بر عملکرد بانک ها داشته است؛ بنابراین، می توان گفت اقتصاد سایه از مهم ترین تعیین کننده های عملکرد بازارها و نهادهای مالی است. سایر نتایج پژوهش نشان می دهد که ثبات سیاسی، رشد درآمد سرانه و توسعه انسانی تأثیر مثبت، ولی تورم و رانت منابع طبیعی تأثیر منفی بر عملکرد بازارهای مالی و بانک ها دارد. تأثیر جهانی شدن با اینکه بر عملکرد بازار مالی مثبت بوده است، ولی بر عملکرد بخش بانکی منفی بوده است؛ بنابراین، برنامه ریزی در جهت کاهش حجم اقتصاد غیررسمی، شفافیت و ثبات سیاسی، بهبود شاخص توسعه انسانی و کنترل تورم می تواند عملکرد بازارها و مؤسسات مالی را تقویت کند.
مکان های سوم بستری برای اجتماع پذیری شهری؛ شناسایی مکان های سوم کوی گلستان (سبزوار) در راستای کاهش جدایی گزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
186 - 202
حوزههای تخصصی:
مقدمه در حالی که فضاهای اجتماع پذیر در مناطق محروم و کم توسعه شهری نقش مهمی در تقویت انسجام اجتماعی، افزایش احساس امنیت و حس امنیت ادراک شده، دریافت حمایت محلی، اعتماد اجتماعی و افزایش مشارکت ایفا می کنند، مزایای متعددی برای مکان های سوم به عنوان نوعی از فضاهای عمومی اجتماع پذیر شهری که مردم برای تعامل، زندگی عادی و گردهمایی های اجتماعی غیررسمی انتخاب می کنند، ذکر شده است. مکان های سوم، به عنوان فضاهایی میان خانه (مکان اول) و محل کار (مکان دوم)، قلمروی اجتماعی برای معنابخشی به زندگی غیررسمی، ترمیم زندگی رسمی و خانوادگی، و تسهیل روابط اجتماعی دوستانه را تشکیل می دهند. مکان های سوم افراد را به شبکه های سرمایه اجتماعی، حمایت، منابع و اطلاعات متصل می کنند و از طریق ایجاد فرصت های اقتصادی، ارتباطات حرفه ای و کسب حمایت برای کاربرانشان عمل می کنند. آن ها نه تنها به عنوان مکان هایی برای تأمین نیازهای فیزیکی مردم عمل می کنند، بلکه به عنوان فضاهایی برای تأمین نیازهای روانی و عاطفی آن ها مانند دریافت همبستگی و حمایت عاطفی، دوستی تجاری و وفاداری، تسهیل زندگی شهری برای زندگی عمومی و غیررسمی دوستان، همسایگان و غریبه ها خدمت می کنند. کوی گلستان، به عنوان سکونتگاه قومیتی در مرکز تاریخی و تجاری شهر سبزوار، از جدایی گزینی شدید رنج می برد و برای چندین سال ساکنان آن به دنبال راهی برای خروج از بن بست اقتصادی و اجتماعی ناشی از جدایی گزینی فضایی اجتماعی، و ادغام جدی در جامعه شهری هستند. این محله با مساحت 6/7 هکتار و جمعیت 765 نفر با مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و کارکردی مواجه است. تعاملات اجتماعی و مبادلات اقتصادی بین ساکنان محله و سایر شهروندان سبزوار در پایین ترین سطح قرار دارد. از طرفی دیگر، عدم پذیرندگی فضایی فیزیکی و کارکردی محله، همراه با فقدان هرگونه تعامل اجتماعی همراه با پیش فرض های ذهنی و دیدگاه های قالبی محله و ساکنانش توسط جامعه شهری، ایجاد و تطبیق فضاهای موجود و ممکن که تعاملات اجتماعی بین ساکنان محله و جامعه شهری را تقویت کند، ضروری می سازد. مواد و روش ها این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. در این رابطه، برای شناسایی مکان های سوم در کوی گلستان، چارچوب مفهومی نظریه مکان سوم و نظریه قرارگاه رفتاری به کار گرفته شده است. مطالعه قرارگاه های رفتاری مکان های سوم در دو بُعد مکان (قرارگاه رفتاری) شامل ویژگی های فضایی فیزیکی و کارکردی، و رفتارهای جاری در فضا با استفاده از روش نقشه برداری رفتاری انجام پذیرفته است. گردآوری داده ها در چندین مرحله انجام گرفته است. ابتدا، با در نظر گیری شرایط انزوا و جدایی گزینی کوی گلستان، پژوهشگران پس از ارائه توضیحات به معتمدان محلی و بازدیدهای متعدد از محله، سعی کردند از طریق گفت وگوهای دوستانه اعتماد و پذیرش لازم را کسب کنند و در عین حال، با شرایط کلی محله آشنا شوند. سپس برای شناسایی مکان های سوم یادشده، مبتنی بر چارچوب مفهومی، طرح پژوهش، و ویژگی های فضایی و اجتماعی مطرح شده برای مکان های سوم در ادبیات پژوهش و بر اساس مشاهدات غیرمشارکتی انجام شد و در مرحله بعد نیز در بررسی ویژگی های فضایی کالبدی، کارکردی، و اجتماعی مکان های سوم شناسایی شده مبتنی بر طرح پژوهش به کمک مشاهدات، ثبت تصاویر، و تهیه نقشه برداری های رفتاری اقدام شده است. به این منظور پس از حضور چندین باره در کوی، شناسایی فعالیت های اصلی در جریان در فضا، با توجه به مشاهدات روزانه، تصاویر ثبت شده، و نُت برداری های شماتیک و اختصاص آیکون به هریک از فعالیت های جاری در فضا و همچنین نمایش موقعیت وقوع هر یک از فعالیت ها روی نقشه، طی سه روز در دو نوبت صبح و عصر و هربار به مدت نیم ساعت روی هر مکان سوم مورد هم پوشانی قرار گرفت. علاوه بر این، برای دستیابی به تجربیات زیسته ساکنان، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با افرادی که به صورت تصادفی از حاضران ثابت در مکان های مختلف محله انتخاب شده بودند، انجام شد. درخور یادآوری است فرایند نقشه برداری رفتاری شامل شناسایی فعالیت های اصلی در فضا، مشاهدات روزانه، تصاویر ثبت شده و یادداشت برداری شماتیک با تخصیص نماد به هر فعالیت جاری در فضا، و همچنین نمایش موقعیت وقوع هر فعالیت روی نقشه ها بود. همچنین باید توجه داشت که رفتارهای خرید، با توجه به وقوع غیرمکرر آن ها، شامل هر رفتار تعاملی مربوط به خرید مانند سلام کردن، پرسش درباره محصولات، چانه زنی و پرداخت (چه منجر به خرید شود یا نه) می شد، در حالی که رفتارهای غیرتعاملی مانند نگاه کردن به کالاها به دلیل ماهیت غیراجتماعی آن ها ثبت نشد. یافته ها بر اساس یافته های این پژوهش و مطابق با ویژگی های فضایی فیزیکی، کارکردی و اجتماعی پیشنهادشده برای مکان های سوم، پنج مکان واجد شرایط و منطبق با ویژگی های مکان سوم در کوی گلستان شناسایی شد. همه این مکان ها در نیمه بالایی کوی گلستان، نزدیک به فضاهای تجاری محله یا در درون بافت مسکونی محله واقع شده اند. هیچ مکان سومی در نیمه پایینی محله که فضاهای باز و جمعی کمتری وجود دارد، شناسایی نشد. از نظر موقعیت فضایی، این مکان ها عمدتاً در نقاطی واقع شده اند که نسبت به گذرگاه های اطرافشان دارای گشودگی فضایی هستند. فضاهای مجاور مناطق باز، تقاطع چندین گذرگاه، یا عقب نشینی در امتداد گذرگاه به دلیل گشودگی فضایی، امکان حضور افراد بیشتری را در این مکان ها فراهم کرده و زمینه تشکیل مکان های سوم محله را فراهم کرده اند. فعالیت غالب در این مکان ها گفت وگو است که ایستاده یا نشسته رو به میدان یا گذرگاه مجاور صورت می گیرد. همچنین، نتایج مصاحبه ها نشان می دهد انتخاب مکان برای تعاملات اجتماعی توسط ساکنان کوی گلستان به مجموعه ای از عوامل فیزیکی و اجتماعی بستگی دارد. مصاحبه شوندگان به طور خاص ویژگی هایی مانند سایه مناسب، فضای باز مطلوب، پله ها برای نشستن، نزدیکی به خانه و پوشش گیاهی مطلوب را ذکر کردند. تحلیل این یافته ها، علاوه بر انطباق این ویژگی ها با معیارهای پیشنهادشده برای نظریه مکان سوم، نشان می دهد فضاهای مورد استفاده ساکنان محله، محیط های خنثی هستند که افراد به راحتی می توانند در آن ها حضور داشته باشند و گفت وگو فعالیت اصلی آن ها است. از طرفی، در میان مکان های سوم شناسایی شده، دو مکان (شماره های 1 و 2) در امتداد گذر گلستان واقع شده اند که علاوه بر تعاملات اجتماعی معمول در میان ساکنان، فعالیت های تجاری نیز در آن ها انجام می شود. بخشی از این تعاملات اقتصادی بین ساکنان محله و شهروندانی که برای خرید وارد گذر تجاری اصلی محله می شوند، رخ می دهد. در مقابل، سه مکان سوم دیگر (شماره های 3، 4 و 5) که در مناطق درونی محله و دور از فضاهای تجاری و کارگاهی واقع شده اند، تنها شاهد حضور ساکنان محله در گردهمایی ها و فعالیت های مشترک مانند تقسیم کارهای خانگی، مراقبت از کودکان، خوردن غذا و کشیدن قلیان هستند. این مطالعه نشان می دهد فضای باز مناسب و وجود پله ها برای نشستن عوامل مهمی در تشکیل مکان های سوم در محله هستند. از طرف دیگر، در شرایط محدودیت فضای سبز در محله و آب وهوای نیمه خشک شهر سبزوار، سایه اندازی و پوشش گیاهی نسبتاً مطلوب برخی مکان های سوم از دیگر موارد مهم گزارش شده در مصاحبه ها توسط ساکنان بود. نتیجه گیری یافته های این پژوهش نشان می دهد پنج مکان سوم در کوی گلستان قابل شناسایی است که می تواند نقش مهمی در کاهش جدایی گزینی در این منطقه ایفا کند. مکان های سوم تجاری شناسایی شده (شماره های 1 و 2)، با ظرفیت های اجتماع پذیری و ایجاد پذیرش اجتماعی در میان ساکنان محله و شهروندان، می توانند زمینه مناسبی برای کاهش جدایی گزینی و ادغام فضای عمومی محله در عرصه عمومی گسترده تر بافت تاریخی و تجاری سبزوار فراهم کنند. مناسب سازی این مکان های سوم تجاری در برنامه های آتی می تواند تأثیر بسزایی بر ارتقای اجتماع پذیری و کاهش مشکلات جدایی گزینی محله داشته باشد. علاوه بر این، پرداختن به سه مکان سوم دیگر به دلیل اثرات آن ها بر سرمایه اجتماعی، سلامت روانی و اجتماعی، تاب آوری و توانمندسازی ساکنان بسیار مهم است. در این رابطه، بر اساس نظریه تماس، تماس روزانه بین فردی بین گروه های مختلف به طور بالقوه زمینه کاهش دیدگاه های قالبی، تعصب و ایجاد نگرش های مثبت نسبت به گروه های دیگر را فراهم می کند. بنابراین، بهبود دسترسی، امنیت و ایمنی این فضاها، همراه با امکان برآوردن نیازهای مختلف کاربران، به ویژه فراهم کردن سرپناه، مکث و فضاهای نشستن از طریق طراحی های ساده و بی تکلف ولی مناسب، می تواند نقش مهمی در فراهم کردن زمینه حضور و تعاملات تجاری گروه های اجتماعی مختلف ایفا کند. این مطالعه پیشنهاد می کند که ارتقای مکان های سوم تجاری شناسایی شده می تواند به طور قابل توجهی اجتماع پذیری را بهبود بخشد و مسائل جدایی گزینی در محله را کاهش دهد. پژوهش حاضر نشان می دهد این فضاها، به ویژه آن هایی که مجاور مسیر اصلی تجاری کوی واقع شده اند، پتانسیل پذیرش تعاملات اقتصادی و اجتماعی بین ساکنان و شهروندان میزبان را دارند و به این ترتیب به ادغام جامعه حاشیه نشین در جامعه شهری گسترده تر کمک می کنند. بنابراین مناسب سازی مکان های سوم شناسایی شده کوی از طریق ویژگی های مطرح شده در نظریه مکان سوم شامل رسیدگی به کیفیت ظاهری محیط، مناسب سازی فضا به منظور امکان حضور اقشار مختلف، ایجاد فضاهای مناسب برای توقف و نشستن در مکان، تأمین روشنایی در شب، بهبود کیفیت فضای سبز، و استقرار تجهیزات پشتیبان و ارتقادهنده حضورپذیری فضا همچون اختصاص میان افزاهایی همچون فضاهای خدماتی و تجاری محلی همچون نانوایی، قصابی، آرایشگاه، و غیره، در کنار استفاده از تجهیزات ورزشی، بازی کودکان، و آبخوری و سایبان می تواند نقش بسزایی در تقویت جایگاه مکان های سوم یادشده در زندگی اجتماعی محله داشته باشد.
طراحی مدل هوش مصنوعی برای بهبود فرایند خرید آنلاین محصولات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
135 - 168
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی مدل هوش مصنوعی برای بهبود فرایند خرید آنلاین محصولات ورزشی در عراق انجام شده است. روش پژوهش به صورت کیفی و با رویکرد گلیزر بوده و جامعه آماری شامل خبرگان در حوزه بازاریابی ورزشی و صاحبان شرکت های تولیدی و فروشندگان محصولات ورزشی در عراق بوده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و براساس معیار اشباع نظری، مجموعاً 13 مصاحبه انجام شد. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختاریافته بود که تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری صورت گرفت و روایی و پایایی نتایج تأیید شد. نتایج نشان داد که عوامل کلیدی مانند شخصی سازی توصیه ها، سهولت استفاده و امنیت در تجربه کاربری، تأثیر زیادی بر رضایت و تصمیم گیری خرید مشتریان دارند. در زمینه تعاملات هوشمند، استفاده از چت بات ها و سیستم های پاسخ دهی خودکار به مشکلات خرید، به بهبود تجربه مشتری کمک می کند. همچنین، تأثیرات روان شناختی و اجتماعی، از جمله اعتبار اجتماعی و تبلیغات هوشمند، نقش مهمی در رفتار خرید ایفا می کنند. در حوزه داده کاوی، تحلیل رفتار مشتری و هوش تجاری به عنوان ابزارهای مؤثری برای بهبود استراتژی های بازاریابی شناسایی شدند. همچنین، عوامل اعتماد و اعتبار برند، از جمله تقویت برند از طریق هوش مصنوعی و شفاف سازی اطلاعات، به افزایش اعتماد مشتریان کمک می کند. نوآوری های تکنولوژیکی مانند واقعیت افزوده و اتوماسیون در خدمات نیز به بهبود فرآیند خرید اشاره دارند. برای بهینه سازی رفتار خرید محصولات ورزشی آنلاین با استفاده از هوش مصنوعی، کسب وکارها نیاز دارند یک پلتفرم هوشمند ایجاد کنند که شامل چت بات های پیشرفته، شخصی سازی توصیه ها بر اساس تحلیل رفتار مشتری و سیستم های امنیتی قوی باشد.
Enhancing Privacy and Efficiency Techniques in Federated Learning Systems: Applications in Healthcare, Finance, and Smart Devices(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
45 - 62
حوزههای تخصصی:
Federated Learning (FL) has emerged as a revolutionary technique for distributed machine learning for training a model on shared data without sharing the data itself. Nevertheless, privacy-related concerns and scalability difficulties remain a problem. This paper discusses the state-of-the-art works to improve the privacy and convergence at FL frameworks for targeted healthcare and financial applications, as well as smart devices. It focuses on methodologies that preserve user privacy, such as differential privacy, homomorphic encryption, secure multi-party computation, and methods that enhance the model’s efficiency, including model compression, communication optimization, and adaptive optimization algorithms. To overcome these challenges, this study helps in the future design of FL systems for vital domains with high scalability.
بررسی ارتباط هوش هیجانی با رفتارهای انحرافی در محیط کار با نقش میانجی مدیریت برداشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین ارتبط هوش هیجانی با رفتارهای انحرافی در محیط کار با نقش میانجی مدیریت برداشت است، جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)بودند، که تعداد آن ها 660 نفر است، با استفاده از فرمول کوکران 242 نفر حجم نمونه انتخاب گردید و افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد رفتار های انحرافی در محیط کار رابینسون و بنت (2000(، پرسش نامه استاندارد هوش هیجانی وانگ و لاو(2013) و پرسش نامه استاندارد مدیریت برداشت بولینو و ترنلی (1999) بود که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی، صوری و سازه مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0 ، 80/0 و 90/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت .یافته ها نشان داد هوش هیجانی با رفتارهای انحرافی در محیط کار رابطه منفی دارد و مدیریت برداشت در بین رابطه بین هوش هیجانی با رفتار انحرافی در محیط کار ، به عنوان متغیر میانجی ایفای نقش می کند
بررسی تاثیر بالندگی سازمانی بر رفتار مشارکت جویانه کارکنان با در نظر گرفتن نقش میانجی رفتارهای فرا وظیفه ای، مطالعه موردی: دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان هرمزگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۱
95 - 125
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر بالندگی سازمانی بر رفتار مشارکت جویانه کارکنان با در نظر گرفتن نقش میانجی رفتارهای فرا وظیفه ای در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان هرمزگان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کارکنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان هرمزگان می باشد که تعداد آنها 22727 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 378 نفر به عنوان نمونه انتخاب و برای توزیع پرسشنامه از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه می باشد که از پرسشنامه بالندگی سازمانی (اسپایدز)، رفتار مشارکت جویانه کارکنان (رزماری و همکاران) و رفتارهای فرا وظیفه ای (ویاجانتی و همکاران) استفاده شد روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات پنج تن از خبرگان این حوزه مورد تایید قرار گرفت و در نهایت استاد راهنما نیز پرسشنامه ها را تایید کردند. و جهت تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و مشخص شدن نرمال بودن متغیر با توجه به آزمون کولموگروف-اسمیرنوف با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrel از آزمون آماری معادلات ساختاری جهت تجزیه و تحلیل داده ها و برای بررسی رابطه بین متغیرها استفاده گردید.
درک سازه تفکر استراتژیک در مطالعات سازمان و مدیریت: مرور کتاب سنجی و تحلیل محتوا
حوزههای تخصصی:
هدف: تفکر استراتژیک به عنوان یک شایستگی محوری برای مواجهه با پیچیدگی و عدم قطعیت محیطی، در طول حدود چهار دهه گذشته از طریق نظریه ها و رویکردهای متعدد و مختلف مراحل تکامل خود را طی کرده است. هدف اصلی پژوهش حاضر انجام یک مطالعه جامع کتاب سنجی بر دانشی است که در حدود چهار دهه اخیر در این حوزه انباشته شده است تا بینشی عمیق و کاربردی ارائه نماید.روش پژوهش: با پیروی از روش شناسی استاندارد کتاب سنجی، ابتدا پایگاه استنادی اسکوپوس مورد جستجو قرار گرفت و تعداد 766 مقاله یافت شد که پس از فاز پیش پردازش مقالات براساس الگوریتم پریزما، تعداد 148 مقاله وارد مرحله تحلیل گردید. به منظور تحلیل مطالعات، رویکردی آمیخته مورد کاربرد قرار گرفت، بدین صورت که تحلیل کتاب سنجی (کمی) بر روی پژوهش ها اعمال شد تا عملکرد، ساختار فکری، ساختار مفهومی و ساختار اجتماعی حوزه تفکر استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد. همچنین در فاز کیفی، تعداد 30 مقاله برتر تحت تحلیل محتوای پنهان قرار گرفتند.یافته ها: بررسی شبکه همکاری نویسندگان نشان دهنده عدم وجود شبکه های همکاری در حوزه تفکر استراتژیک است. رهبری، فرهنگ سازمانی، مدیریت تغییر، کارآفرینی، نوآوری، مدیریت دانش و هوش مصنوعی به عنوان جهت گیری های کلیدی پژوهش در حوزه تفکر استراتژیک شناسایی شدند که دو مورد اول توجه بیشتری را در مطالعات به خود معطوف داشته اند. هفت مضمون اصلی (پیش نیازها، پیامدها، ابعاد، فعالیت های پشتیبان، ویژگی ها، حوزه های مرتبط در رشته مدیریت و روش شناسی) در تحلیل محتوای پنهان ظهور یافتند.نتیجه گیری: بینش های جامع ارائه شده در این مطالعه راهنمای ارزشمندی برای پژوهشگران، دانشجویان، مدیران و نشریات حوزه استراتژی خواهد بود که الزامات آن ها مورد بحث قرار گرفته است.
Optimization of Inventory with Fuzzy Multi-Objective Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Resource management is a part of project management and its ultimate goal is to achieve maximum efficiency with the lowest level of inventory. Resource management is built around optimization and increased efficiency. In this paper, inventory optimization is done using fuzzy approach and statistical averaging methods are used to solve fuzzy multi-objective linear programming problems. These methods have been used to form a goal function of fuzzy multi-objective linear programming problems. First, in order to optimize inventory and find the weight of each product in Isfahan Steel Company, a model of fuzzy multi-objective linear programming problem is estimated. The highest weight of products is related to commodity ingots and the lowest weight related to other products. The Fuzzy Multi-Objective Linear Programming Estimation Model has compared the statistical methods with the Chondrasen method. The results show that this method has the capacity to optimize the amount of inventory, reduce storage costs and reduce interest costs due to working capital.
طراحی مدل بومی معماری اخلاق مدارانه سرمایه انسانی در صنعت بانکداری خصوصی ایران (رویکردی ساختاری–تفسیری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
97 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی مدلی بومی برای معماری اخلاق مدارانه سرمایه انسانی در صنعت بانکداری خصوصی ایران است. پژوهش با رویکردی ترکیبی انجام شده است و از روش کیفی برای شناسایی مؤلفه های مدل و روش کمی مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) برای تبیین روابط میان شاخص ها بهره گرفته شده است. داده ها از طریق پرسشنامه با خبرگان منابع انسانی و تحلیل اسناد و گزارش های سازمانی گردآوری گردید. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای عدالت، فرهنگ سازمانی، خودمداری سازمانی، مشتری مداری، سبک مدیریت، شرایط محیط کاری، رضایت شغلی، و ایجاد استراتژی اخلاقی از جمله مؤثرترین مؤلفه های مدل هستند. مدل نهایی ارائه شده، روابط علی میان این مؤلفه ها را در سه سطح اصلی مستقل، رابط و وابسته ساماندهی می کند. یافته ها نشان داد که به کارگیری معماری اخلاق مدارانه در مدیریت سرمایه انسانی منجر به ارتقای عملکرد شغلی، کاهش رفتارهای ضدشهروندی و بهبود اعتماد سازمانی می شود. از منظر کاربردی، مدل طراحی شده می تواند به عنوان ابزاری راهبردی در برنامه ریزی منابع انسانی بانک های خصوصی مورد استفاده قرار گیرد.
الگوی تعلیم و تربیت عقلانی بر اساس آموزه های اسلامی در راستای بهره وری منابع انسانی در زندان با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
131 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر الگوی تعلیم و تربیت عقلانی بر اساس آموزه های اسلامی در راستای بهره وری منابع انسانی می باشد برای رسیدن به این هدف از روش فراترکیب استفاده شده است؛ بدین ترتیب که ابتدا متون، منابع و تحقیقات مختلف پیرامون موضوع تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت، مضمون های مربوط به الگوی تعلیم و تربیت عقلانی در راستای بهره وری منابع انسانی بر اساس آموزه های اسلامی شناسایی شد و سپس کدهای شناسایی شده در قالب پرسشنامه خبرگی در اختیار خبرگان قرار گرفت تا با اعلام نظرات و اعمال آن ها در الگو، الگوی نهایی ارائه گردد. الگوی ارائه شده اعتبارسنجی گردید. الگوی نهایی تعلیم و تربیت عقلانی بر اساس آموزه های اسلامی در زندان تبریز در راستای بهره وری منابع انسانی شامل 5 بعد، 16 مؤلفه و 98 شاخص می باشد که عبارتند از: بعد اول: تعلیم و تربیت قدرت تدبیر، شامل مؤلفه های عقل پروری اسلامی، تفکرپروری اسلامی، اندیشه پروری اسلامی. بعد دوم: یادگیری بر مبنای آموزه های اسلامی، شامل الگوپروری اسلامی، تجربه پروری اسلامی. بعد سوم: بهره مندی از آموزش های پویا، شامل روش های آموزشی، آموزش نوین عدالت محور. بعد چهارم: برنامه ریزی فرآیندهای آموزشی، برنامه ریزی نرم افزاری آموزش، برنامه ریزی سخت افزاری آموزش. بعد پنجم: تعلیم و تربیت مؤلفه های دینی انسانی که شامل مؤلفه های تربیت اجتماعی، تربیت اخلاقی، تربیت جسمی، تربیت معنوی و اعتقادی، تربیت خصوصیات نیکوی انسانی، نفس پروری اسلامی می باشد.