فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۰۱ تا ۶٬۶۲۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عامل "منابع انسانی و مالی" بر فرایند برنامه ریزی عملیاتی در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است. در این پژوهش کاربردی که برای انجام آن از روش های مروری، تطبیقی و کمی استفاده شد، تعداد ۱۷۶ نفر از صاحب نظران برنامه ریزی شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده شد که بر اساس مطالعات مروری و تطبیقی الگوهای مختلف برنامه ریزی عملیاتی طراحی شده بود، روایی آن با نظرخواهی از صاحب نظران و پایایی آن با انجام مطالعات پایلوت و محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 96/0 تأیید گردید. پس از جمع آوری داده ها تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی با استفاده از نرم افزارهای Spss22 و Amos22 انجام شد. در نتایج حاصل از نظر خواهی از صاحب نظران متغیر "تأمین نیروی انسانی متخصص برای تدوین و اجرای برنامه ها" با میانگین ۴.۳۵ بیشترین امتیاز و در تحلیل به روش چرخش واریماکس متغیر "محاسبه دقیق هزینه برنامه ها" با بار عاملی 772/0 بیشترین اهمیت را داشته است، همچنین تأثیر عامل "منابع انسانی و مالی" در برنامه ریزی عملیاتی در بیمارستان های آموزشی بر اساس محاسبه ضریب رگرسیونی تحلیل عاملی مقدار 829/0 برآورد شد؛ بنابراین تأمین "منابع مالی و انسانی" بر کیفیت خدمات درمانی و آموزشی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی مشهد تأثیر دارد و استفاده بهینه از این منابع می تواند منجر به بهبود عملکرد برنامه ریزی عملیاتی در بیمارستان ها گردد.
بررسی تاثیر سرمایه فکری بر خودکارآمدی شغلی با در نظرگرفتن نقش میانجی هوش سازمانی (مطالعه موردی: شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سرمایه فکری بر خودکارآمدی شغلی با در نظرگرفتن نقش میانجی هوش سازمانی (مطالعه موردی: شهرداری تهران) است. این تحقیق از نظر ماهیت گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی می باشد و براساس هدف، از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل ۲۴۲ نفر از کارشناسان و مدیران شهرداری تهران می باشند. در نهایت 145 پرسشنامه برگشت داده شد. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه استاندارد 18 سوالی ژانگ و همکاران (2018) است. در ارتباط با روایی از روایی محتوایی و در ارتباط با پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن و در گام بعد از معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شد. جهت انجام محاسبات نیز، نرم افزار لیزرل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد سرمایه فکری بر خودکارآمدی شغلی با در نظرگرفتن نقش میانجی هوش سازمانی تاثیر معناداری دارد.
واکاوی رابطه بین استراتژی مومنتوم و رشد اقتصادی با بازده سهام غیرعادی شرکتها
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۵ (جلد ۲)
176 - 188
حوزههای تخصصی:
بازده سهام شرکت ها همواره مورد توجه افراد ذینفع بوده و قابلیت سودآوری شرکت ها درآینده و توان پیش بینی آن می تواند کمک بسیار مفیدی به تصمیم گیری آنها در خرید و فروش سهام و دادن اعتبار به شرکت ها و همچنین هشداری به مدیران جهت بهبود عملکرد خود و غیره باشد. نظر به اهمیت این موضوع؛ مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین استراتژی مومنتوم و رشد اقتصادی با بازده غیرعادی سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. بدین منظور؛ اطلاعات 108 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره ده ساله (از ابتدای سال 1392 تا پایان سال 1401) ، استخراج، متغیرهای پژوهش محاسبه و آزمون های آماری لازم صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و طرح آن از نوع تجربی و با استفاده از رویکرد پس رویدادی است که به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، از رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده که با استفاده از روش های آماری و اقتصاد سنجی به بررسی و آزمون فرضیه ها پرداخته شده است. یافته های پژوهش؛ حاکی از آن بود که بین استراتژی مومنتوم با بازده غیرعادی رابطه منفی و معناداری وجود داشته و بین رشد اقتصادی با بازده غیرعادی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
رابطه مدیریت دانش و ریسک پذیری مالی با درماندگی مالی بانک ها
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۵ (جلد ۲)
189 - 203
حوزههای تخصصی:
درماندگی مالی پدیده ای است که هر سازمانی احتمال مواجه با آن را خواهد داشت، به خصوص اینکه همواره ریسک هایی اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سلامت و ... در حال رخ دادن است. با توجه به نوسانات و اتفاقات احتمالی که همواره در حال رخ دادن هستند، امروزه بحث دانش و ریسک پذیری مالی و تاثیر آن بر موفقیت بانک ها از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این تحقیق تعیین رابطه مدیریت دانش و ریسک پذیری مالی با درماندگی مالی بانک ها در سال 1402 بود. ابزار پژوهش پرسشنامه 5 گزینه ای بسته محقق ساخته که در بین 100 نفر از کارکنان بانک ها با روش نمونه گیری هدفمند توزیع گردید. برای پیش بینی متغیر وابسته از رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین مدیریت دانش با درماندگی مالی بانک ها رابطه ای معنادار و معکوس وجود دارد. همچنین بین ریسک پذیری مالی با درماندگی مالی بانک ها رابطه ای معنادار و معکوس وجود دارد. بر اساس نتایج تحقیق بانک ها برای فرار از درماندگی مالی باید همواره مدیریت دانش و ریسک پذیری مالی خود را بر اساس اتفاقات داخلی و خارجی بهبود دهند. با توجه به پیشرفت مستمر دانش و ریسک های موجود بانک ها برای ماندن در صحنه رقابت نمی توانند از سیاست های حفظ ریسک پذیری و مدیریت دانش همراه با مدیریت ریسک های احتمالی دوری گزینند. این تحقیق برای کمک به موفقیت بانک ها دارای ارزش می باشد.
جامعه ریسک جهانی، بازپیکره بندی دین و سازمان های دینی فرا ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
1 - 34
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بازپیکره بندی دین در جامعه ریسک جهانی می پردازد. ظهور و بسط مخاطرات در مقیاسی جهانی، چالشی جدی برای بسیاری از سازه های اجتماعی ایجاد نموده است. هدف محوری این پژوهش، وارسی نقش دین در جامعه جهانی ریسک است. این هدف در قالب وارسی و پاسخ به چهار پرسش محوری حول چیستی جایگاه دین در جامعه ریسک جهانی پیگیری خواهد شد. رویکرد غالب این پژوهش کیفی، و روش آن از نوع توصیفی و اکتشافی است. نشان داده خواهد شد که پیدایش و گسترش مخاطرات و بحران ها در مقیاسی جهانی، جوامع مختلف را در معرض تحولات بنیادین قرار داده اند. این ریسک ها بیش از آنکه از طبیعت یا نیرویی خارجی ناشی شده باشند، برآمده از نتایج ناخواسته و عوارض جانبی قرن ها تلاش و سیاست های انسان مدرن جهت عقلانی سازی و متعین سازی جهانی عینی بوده اند. علم، تکنولوژی و بسیاری از نهادهای عقلانی که زمانی قرار بود پیشرفت و رفاه را برای انسان مدرن به ارمغان بیاورند خود به مهمترین تهدید و منشا خلق انواع ریسک ها بدل شده اند. سیطره و تعیین کنندگی ریسک ها در مقیاسی جهانی، جهان معاصر را در مقیاسی گسترده در معرض یک تحول بنیادین قرار داده اند، اما این یک تحول ساده و گذر از یک نظم و به نظم جدیدی نیست. این تحول قدم گذاشتن به عرصه عدم تعین ها، نااطمینانی ها و سیالیت هاست. در این روند بسیاری از نهادهای اجتماعی در معرض نوعی چالش و استحاله بنیادین قرار گرفته اند و این زمینه را برای بازپیکره بندی جوامع گوناگون فراهم نموده است. در این مقاله، این روند جهانی ذیل نظریه جامعه ریسک جهانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سعی خواهد شد ضمن مرور عوامل و همچنین ویژگی های این جامعه، بر تاثیرات عمیق جهانی شدن ریسک ها بر دین در عصر معاصر تمرکز شود. برخی از پیامدها و همچنین ظهورات دین در جامعه ریسک جهانی مورد واکاوی قرار خواهند گرفت. در نهایت به شکلی مبسوط به یکی از مهمترین ظهورات دین در روند جهانی شدن ریسک ها، یعنی سازمان های دینی فراملی و همچنین ویژگی ها، اشکال و نمودهای بنیادین آنها پرداخته خواهد شد.
قیمت گذاری ریسک های نقدشوندگی در روندهای متفاوت بازار با استفاده از بهینه ترین معیار عدم نقدشوندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
103 - 138
حوزههای تخصصی:
میزان بازدهی دارایی ها و فرصت های مختلف سرمایه گذاری، از اساسی ترین مبانی تخصیص بهینه منابع در اقتصاد کشورها هستند. میزان نقدشوندگی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر ریسک و بازده مورد انتظار دارایی ها است و ریسک های نقدشوندگی از آن ناشی می شوند. هدف اصلی این پژوهش، تعیین تأثیر ریسک های مختلف نقدشوندگی بر مازاد بازده سهام شرکت ها با به کارگیری مدل LCAPM و استفاده از بهینه ترین معیار عدم نقدشوندگی است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات بر اساس روش کتابخانه ای و اسنادکاوی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای متشکل از 167 شرکت طی سال های 1389 تا 1398 انتخاب شده است. جهت انتخاب معیار عدم نقدشوندگی از بین شش معیار مختلف از روش های تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شده و معیار شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش به عنوان بهینه ترین معیار انتخاب شده است. جهت تخمین مدل نیز از ساختار داده های تابلویی و روش گشتاورهای تعمیم یافته استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سرمایه گذاران در بازار نزولی علاوه بر کسب صرف ریسک از عامل عدم نقدشوندگی، به صورت مجزا اقدام به قیمت گذاری ریسک های نقدشوندگی نیز می نمایند، هرچند در بازار صعودی به این ریسک ها توجه اندکی دارند.
مسیر تحول توانمندی های هوش کسب و کار و رسانه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت در فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی در سال های اخیر و تولید حجم زیاد داده در وب 2، منجر به شکل گیری رویکرد جدیدی از همگرایی دو حوزه علمی هوش کسب وکار و تحلیل رسانه اجتماعی شده که برخی محققان آن را هوش کسب وکار اجتماعی یا به عبارتی هوش کسب وکار مبتنی بر تحلیل رسانه اجتماعی نامیده اند. گسترش مطالعات و زمینه های مطالعاتی، فرصت مناسبی را برای بررسی، ادغام و خلاصه سازی مطالعات قبلی فراهم نموده است. این پژوهش باهدف شناسایی توانمندی های حاصل از همگرایی هوش کسب وکار و رسانه اجتماعی و شناخت نقشه دانشی آن، از روش مطالعه کتاب شناختی مطالعات استخراج شده تا سال 2022 و تحلیل روند موضوعات، گراف تاریخی استنادات و شبکه هم رخدادی کلمات استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشانگر تغییر ماهیت مطالعات هوش کسب وکار به سمت تحلیل کلان داده رسانه اجتماعی و تلفیق توانمندی های تحلیل، راهبردی و مدیریتی در هوش کسب وکار با توان بازاریابی، ارتباطات و شبکه سازی در رسانه اجتماعی است. پنج دسته توانمندی بازاریابی اجتماعی، تحلیل داده، دانشی، ارتباطات و توانمندی تحول آفرین برای هوش کسب وکار اجتماعی شناسایی شده است. باتوجه به نقش هوش کسب وکار اجتماعی در توانمندسازی سازمان ها در عصر دیجیتال، به ویژه در کسب وکارهای مرتبط با اهداف بازاریابی و نوآوری، به کسب وکارها توصیه می شود تا خود را با این تکنولوژی و توانمندی های حاصل از آن مجهز سازند.
بررسی رابطه بین ابعاد رهبری معنوی و انگیزش شغلی از دید کارکنان آموزش وپرورش شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال چهارم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
184 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبران با استفاده از نشانگرهای معنویت در سازمان یا گروه، هم یک نوع انگیزش درونی برای انگیزش بیرونی کارکنانش فراهم می کنند. رهبران معنوی و ارزش مدار به وظایف و فعالیت های پیروان در سازمان یا گروه، به وسیله مرتبط کردن آن ها به ارزش های عمیق درونی شان عمق می بخشد. هدف این تحقیق بررسی رابطه ابعاد رهبری معنوی و انگیزش شغلی کارکنان آموزش وپرورش شهرکرد بوده است.روش شناسی پژوهش: جامعه آماری کلیه کارکنان آموزش وپرورش شهرستان شهرکرد در سال 1399-1398 بوده که با روش طبقه بندی متناسب با حجم، تعداد 335 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه ی استاندارد انگیزش شغلی هربرت و پرسشنامه اصلاح شده رهبری معنوی از فرای[21] بود.یافته ها: بین هفت بعد رهبری معنوی (چشم انداز، عشق به نوع دوستی، ایمان به کار، معناداری در کار و عضویت سازمانی) با انگیزش شغلی کارکنان آموزش وپرورش رابطه معناداری وجود دارد، اما بین دو بعد دیگر رهبری معنوی یعنی تعهد سازمانی و بازخورد عملکرد با انگیزش کارکنان رابطه وجود ندارد. درواقع، هرچه در جو یک سازمان آموزشی مولفه های رهبری معنوی در سطح بالاتری در امور اعمال شود و تصمیم ها، رویه ها، سیاست ها و رسالت های آموزشی بر مبنای بعد رهبری معنوی تدوین و اجرا شود، میزان انگیزش شغلی در نزد کارکنان این سازمان آموزشی بیش تر خواهد بود.اصالت/ارزش افزوده علمی: نتایج حاصل از این پژوهش می تواند مورداستفاده مدیران، کارشناسان و پژوهشگران قرار گیرد.
بررسی ظرفیت تولیدی صنایع شیمیایی و فلزی در شرایط تحریم و توان اشتغال زایی آنها
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی مقایسه ای ظرفیت تولیدی صنایع شیمیایی و فلزی در شرایط تحریم و توان اشتغال زایی آنها است. ما در این مقاله دو صنایع شیمیایی و فلزی که بعنوان صنایع پیشرو در زمینه تولیدات هستند را با هم مقایسه کردیم. به منظور تعیین سطح بهینه ظرفیت تولید در صنایع شیمیایی و فلزی با کد سه رقمی ISIC.Rev.3 از تابع هزینه ترانسلوگ استفاده شد. بهینگی تولید، برابری کشش مقیاس یا کشش هزینه(معکوس کشش مقیاس) با یک است. برای به دست آوردن سطح بهینه تولید، ابتدا از برابری کشش مقیاس یا کشش هزینه با یک، یک سطح تولید به دست آمد که طبیعتاً شرط اول را تامین می کند سپس به منظور بررسی تحقیق شرط دوم در تولید به دست آمد. نتایج تحلیل نشان داد که میزان نرخ اشتغال زایی صنایع شیمیایی و فلزی در بازه زمانی بین سال های(1397-1380)، با در نظر گرفتن میزان تولیدی که انجام گرفته بصورت صعودی می باشد. میزان بازدهی و نرخ اشتغال زایی در صنایع فلزی در مقایسه با صنایع شیمیایی بیشتر است. میزان نرخ رشد اشتعال زایی در صنایع شیمیایی حدود 7/4 درصد رشد داشته است. در صورتی که میزان نرخ رشد اشتغال زایی صنایع فلزی 4/5 درصد بوده است. این تفاوت می تواند به این دلیل باشد که با متمرکز کردن سیستم مدیریت یکپارچه و نوع حمایت های بیشتری که دولت در اختیار این نوع صنایع قرار می دهد بیشتر است. نتایج حاصل از تحلیل ظرفیت تولید در بخش صنایع مواد شیمیایی نشان داد که مقدار ظرفیت تولید بهینه برابر با 598647 میلیون ریال بوده است. بنظر می رسد که بنگاه های تولید این بخش از ظرفیت خود بالاتر تولید کرده-اند. و از ظرفیت بهینه خود نهایت استفاده کرده اند. میزان استفاده از ظرفیت در صنایع 185 درصد تخمین زده شده است. سطح تولید واقعی در صنایع فلزی 57421.2 میلیون ریال در سال است، این موضوع نشان دهنده آن است که بنگاه ها در این گروه از صنایع کشور حدود 33.7 درصد از ظرفیت اسمی خود را مورد استفاده قرار می دهند. که بسیار کمتر از مقدار بهینه است لازم است.
چارچوب تنظیم گری سازمان بورس و اوراق بهادار در ارتباط با تشکل های خودانتظام در بازار سرمایه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان نهاد ناظر بازار سرمایه ایران به تنظیم و نظارت بر تشکل های خودانتظام، نهاد های مالی و ناشران می پردازد. این سازمان، از طریق تشکل های خودانتظام شامل شرکت های بورس تهران، فرابورس، بورس کالا، بورس انرژی، سپرده گذاری مرکزی و تسویه وجوه و کانون ها با فراهم آوردن یک نظام داد و ستد مناسب و کارآمد برای تسویه و پایاپای داد و ستدها فعالیت می کند. این پژوهش در نظر دارد پس از مطالعه تطبیقی نظام تنظیم گری در ساختار بازار سرمایه کشورهای منتخب، ناکارآمدی های عملیاتی در ساختار ارتباطی مقام ناظر بازار سرمایه ایران و تشکل های خودانتظام را از طریق مصاحبه با خبرگان علمی و اجرایی این حوزه ریشه یابی کند و ضمن آسیب شناسی وضعیت موجود در ساختار فعلی بازار سرمایه، با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی چارچوبی عملیاتی جهت تعیین حد و مرز تصمیمات، اختیارات و اقدامات ارکان بازار سرمایه در ابعاد سیاست گذاری، نظارت و اجرا ارائه دهد تا ضمن تشخیص و رفع خلاءها، از همپوشانی ها و تزاحم های احتمالی به ویژه در امور نظارتی نیز جلوگیری به عمل آمده و ضمن ارتباط بین ارکان، استقلال هر یک نیز در حد بهینه حفظ گردد. مضامین اصلی و فراگیر استخراج شده حاصل از این پژوهش عبارتند از: حاکمیت شرکتی، الگوی تنظیمی و نظارتی نهاد ناظر و استقلال نظام بورس و اوراق بهادار و تفکیک فرآیندی. در انتهای پژوهش نیز مکانیزم پیشنهادی محقق جهت تنظیم گری نهاد ناظر در ارتباط با تشکل های خودانتظام با هدف بیهینه سازی ساختاری ارائه شده است.
ارائه مدل توسعه یافته پیش بینی تقلب با تمرکز بر مؤلفه های کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت حسابرسی در شرکت های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه مدل توسعه یافته پیش بینی تقلب با تمرکز بر مؤلفه های کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت حسابرسی است. جامعه آماری پژوهش را شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می دهد. در این پژوهش دستکاری سود با ۵ شاخص برای تشخیص تقلب و تعیین شرکت های سالم و ناسالم مورد استفاده قرار گرفته است که شامل مجموع اقلام تعهدی، اقلام تعهدی اختیاری و هموارسازی سود در سطوح سود ناخالص، سود عملیاتی و سود خالص است. در این مطالعه از عوامل کیفیت گزارشگری مالی، کیفیت حسابرسی (رتبه بندی سازمان بورس و جامعه حسابداران رسمی از مؤسسات حسابرسی)، مثلث تقلب (مؤلفه فرصت با معیار ارزیابی کنترل های داخلی) و نقش افشاگران تقلب بر اساس شاخص راهبری شرکتی (وجود کمیته حسابرسی و واحد حسابرسی داخلی) برای پیش بینی احتمال وقوع تقلب استفاده شده که ماحصل آن ارائه الگوی توسعه یافته پیش بینی تقلب است. برای این منظور عوامل مطرح شده در سه مدل اولیه بررسی شده و نتایج با دستاوردهای قبلی مورد مقایسه قرار گرفته و قدرت مدل ها تخمین زده شده است. یافته های حاصل از بررسی 101 شرکت در بازه زمانی 1388 تا 1400 بیانگر این است که دقت مدل اولیه بنیش از مدل توسعه یافته بنیش و مدل کردستانی و تاتلی بالاتر است. همچنین با اضافه نمودن متغیرهایی مانند کیفیت حسابرسی، افشای گزارشگری مالی، مثلث تقلب و حسابرسی داخلی مؤثر، می توان به الگویی متناسب با محیط اقتصادی حاکم بر کشور دست یافت و دقت مدل بنیش را در احتمال وقوع تقلب به میزان محسوسی بالاتر برد.
بررسی رابطه ارزش های فردی و تصمیم گیری با معنا و هدف در زندگی خیرین
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین ارزش های فردی و تصمیم گیری با معنا و هدف در زندگی خیرین می پردازد. خیرین شهر مشهد به عنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب شده اند. نوع تحقیق بنیادی و روش پژوهش توصیفی است. در این تحقیق از پرسش نامه های ارزش های شخصی شوارتز، سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس و معنا و هدف در زندگی کرامباخ و ماهولیگ استفاده گردید. برای نمونه آماری پس از جمع آوری 148 پرسش نامه، آزمون کفایت حجم نمونه انجام شده که مناسب بودن تعداد نمونه را تأیید کرده است. روش تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی ( فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و برای بررسی فرضیه های پژوهش از آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده تمامی فرضیه های اصلی و فرعی بیان شده تأیید شدند. یافته های پژوهش در فرضیه اصلی نشان داد بین ارزش های فردی و سبک های تصمیم گیری با معنا و هدف در زندگی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین دو فرضیه فرعی این تحقیق نشان داد که بین ارزش های فردی (خودرهبری، هیجان خواهی، لذت جویی، موفقیت، قدرت، امنیت، هم نوایی، سنت گرایی، خیرخواهی، جهان نگری) با معنا و هدف زندگی رابطه معنادار وجود دارد و نیز بین سبک های تصمیم گیری (عقلانی، شهودی، وابستگی، آنی، اجتنابی) با معنا و هدف در زندگی رابطه معنادار وجود دارد. بر این اساس می توان بیان کرد در ارزش های فردی که در معنا و هدف مندی زندگی تأثیر دارد و هرچه ارزش های فردی والاتر شوند به سمت ارزش های اجتماعی پیش می روند.
واکاوی تاثیر مولفه های مدل شبکه ای مدیریت دانش مدیران فدراسیون کشتی بر آموزش اثربخش ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مطالعات جدید و گسترده دانشی در حوزه ورزش و اهمیت مدیریتِ دانشِ این دستاوردها در خط مشی گذاری های مدیران ورزشی جهت آموزش بهینه و اثربخش ورزشکاران به منظور رسیدن به عملکرد بالاتر و جلوگیری از صدمات ورزشکاران، این مقاله با استفاده از روش معادلات ساختاری، تاثیر مولفه های مدیریت دانش در مدیران فدراسیون کشتی را بر آموزش اثربخش ورزشکاران بررسی کرده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش جمع آوری داده ها توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش ورزشکاران کشتی در سال 1401 بوده است که تعداد 50 نفر به عنوان حجم نمونه و با استفاده از فرمول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات، شامل پرسشنامه مدیریت دانش نیومن و کنراد (2000) 21 آیتمی، پرسشنامه آموزش یاوری (1396) شامل 32 آیتم، و پرسشنامه اثربخشی پارسونز شامل 28 آیتم بوده است. روایی محتوایی پرسشنامه به تایید جمعی از صاحب نظران رسیده است. سنجش پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بیش تر از 7/0 محاسبه گردید. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از معادلات ساختاری نرم افزار PLS نشان می دهد که مولفه ایجاد دانش در مدیران فدراسیون کشتی با عدد 8522/43 بیشترین وزن از بارهای عاملی و مولفه انتقال دانش با 7366/21 کمترین وزن را به خود اختصاص داده است. در این میان مولفه کاربرد دانش با عدد 154/30 و مولفه حفظ و نگهداری دانش با 6228/26 به ترتیب بعد از مولفه ایجاد دانش قرار می گیرند. همچنین چهار مولفه مدل شبکه ای مدیریت دانشِ مدیران ورزشی رابطه مثبت و معناداری با اثربخشی آموزش های ورزشکاران دارد.
بررسی رابطه بین موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی و رفتارهای خریدار، نوآوری مبتنی بر مصرف کننده و مدیریت چرخه عمر محصول با نقش واسطه ای مدیریت بازخورد مشتری در آژانس های مسافرتی استان البرز
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۲ (جلد ۲)
121 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی رابطه بین موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی و رفتارهای خریدار، نوآوری مبتنی بر مصرف کننده و مدیریت چرخه عمر محصول با نقش واسطه ای مدیریت بازخورد مشتری در آژانس های مسافرتی استان البرز می باشد. جامعه این پژوهش شامل 1000 نفر از مشتریان در آژانس های مسافرتی استان البرز می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان محاسبه شده و تعداد 278 نفر نمونه مورد استفاده قرارگرفته است. داده های لازم ازطریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شده است.یافته های تحقیق نشان می دهدکه رفتارهای خریدار تأثیر مثبتی بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی دارد،رفتارهای خریدار تأثیر مثبتی بر مدیریت بازخورد مشتری دارد،مدیریت چرخه عمر محصول تأثیر مثبتی بر مدیریت بازخورد مشتری دارد،نوآوری مبتنی بر مصرف کننده تأثیر مثبتی بر مدیریت بازخورد مشتری دارد،نوآوری مبتنی بر مصرف کننده تأثیر مثبتی بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی دارد، مدیریت بازخورد مشتری تأثیر مثبتی بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی دارد،مدیریت بازخورد مشتری تأثیر رفتارهای خریدار، مدیریت چرخه عمر محصول و نوآوری مبتنی بر مصرف کننده را بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی واسطه می کند.
نقش ابعاد مختلف نظریه سرمایه فکری در تبیین نگرش حسابرسان نسبت به ایفای مسئولیت پذیری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ابعاد سه گانه نظریه سرمایه فکری، می توانند بر مسئولیت پذیری اجتماعی حسابرسان تاثیر داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش ابعاد مختلف نظریه سرمایه فکری از دیدگاه انسانی، ساختاری و ارتباطی در تبیین نگرش حسابرسان نسبت به ایفای مسئولیت پذیری اجتماعی انجام گرفته است.روش: این پژوهش از جهت هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه حسابرسان شاغل در کشور ایران طی سال 1400 است که طبق فرمول کوکران تعداد 319 نفر به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد، دارای طیف لیکرت 5 سطحی، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده و همچنین، آزمون فرضیه ها، به صورت تحلیل توصیفی و آمار استنباطی با بکارگیری نسل جدید مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) صورت گرفت.یافته ها: نتایج حاصل نشان داد میانگین متغیرهای سرمایه فکری و مسئولیت پذیری اجتماعی بالاتر از میانگین نظری بود و تاثیر سرمایه انسانی و سرمایه ارتباطی بر مسئولیت پذیری اجتماعی حسابرسان مثبت و معنادار بود، اما بین سرمایه ساختاری و مسئولیت پذیری اجتماعی حسابرسان ارتباط معناداری مشاهده نشد.نتیجه گیری: سرمایه فکری و ابعاد آن (انسانی، ساختاری و ارتباطی)، تاثیر مثبت و معناداری در تبیین نگرش حسابرسان نسبت به ایفای مسئولیت پذیری اجتماعی در حرفه حسابرسی دارد.دانش افزایی: نتایج این پژوهش ضمن غنای ادبیات پژوهشی موجود، می تواند نقطه عطفی بدیع و شروعی مناسب برای جلب توجه به توسعه روزافزون ابعاد سرمایه فکری در حرفه حسابرسی باشد که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و در نهایت، منجر به افزایش سطح مسئولیت پذیری اجتماعی حسابرسان گردد.
دستکاری جریان نقد عملیاتی و اظهارنظر حسابرس: نقش تعدیل گر کنترل داخلی و حسابرس رتبه اول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جریان نقد عملیاتی به عنوان یک شاخص عملکرد برای استفاده کنندگان به شمار می رود که اطلاعات کاملی را از وضعیت عملیاتی شرکت ارائه می دهد اما، مدیریت در جهت رسیدن به اهداف خود ممکن است به دستکاری اطلاعات جریان های نقد عملیاتی بپردازد. بنابراین، نیاز به حسابرس جهت بررسی و نظارت بر اطلاعات ایجاد می شود. حسابرس با انطباق صورت های مالی با استانداردهای حسابداری و کشف این دستکاری به ارائه اظهارنظر تعدیل شده می پردازد. همچنین حضور حسابرسان رتبه برتر و کنترل های داخلی منجر به نظارت قوی تر در شرکت و تعدیل این ارتباط می شوند. با توجه به اهمیت این موضوع و خلاء پژوهشی، مطالعه حاضر به بررسی رابطه دستکاری جریان نقد عملیاتی و اظهارنظر حسابرس با توجه به نقش تعدیل گر کنترل داخلی و حسابرس رتبه اول می پردازد. در این راستا نمونه ای شامل 130 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب گردید. بررسی نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که شرکت هایی که دستکاری جریان نقدی عملیاتی بیشتری انجام می دهند با گزارش تعدیل شده حسابرسی بیشتری روبه رو می شوند. همچنین، حضور مؤسسات رتبه اول حسابرس در شرکت منجر به تشدید رابطه دستکاری جریان نقد عملیاتی و گزارش حسابرسی می شود. اما، کنترل های داخلی در شرکت قادر به تأثیرگذاری بر رابطه دستکاری جریان نقد عملیاتی و گزارش حسابرسی نمی باشد.
موانع و راهکارهای ارتقای مدیران زن در سازمان های بهداشتی و درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
حدود 5/49 درصد جمعیت ایران در سال 1400 زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب 63 و 11 درصد در سال 1400 بود. [1] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [2]زنان حدود 7/60 درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [1]ولیکن، حضور آنها در پست های ارشد سازمان های بهداشتی و درمانی محدود است. در حالی که یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشه ای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پست های مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشه ای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشه ای) مواجه هستند. [3] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمان ها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آن ها می شود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیت های مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آن ها موافقت نکنند. علاوه براین، والدین در خانواده به نوعی در برنامه های توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل می شوند. آنها برای پسران نقش های فعالی برای حضور در جامعه تعیین می کنند، ولیکن، ترجیح می دهند که فعالیت های دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران می شود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیم گیری ها، دسترسی محدود به شبکه های ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشه های سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمی توان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمی توان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی می شود. [4] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهره وری سازمان می شود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پست های رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصت های بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمان های بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارت های مدیریت و رهبری آن ها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمان های بهداشتی درمانی، باید سهمیه ای برای مدیران زن این سازمان ها تعیین کنند و سیاست ها، استراتژی ها و برنامه هایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمان ها تدوین و اجرا کنند.
اثرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط با میانجی گری سرمایه فکری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط با میانجی گری سرمایه فکری می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارکنان شرکت های دانش بنیان شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان تشکیل داده که 160 نفر از آنها به عنوان نمونه به روش تصادفی انتخاب شده اند. ابزار های پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته بوده که روایی پرسشنامه تایید و پایایی آنها با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 81/0 برآورد شد. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل معادلات ساختاری و رویکرد کمترین مربعات جزئی استفاده گردیده است. بر اساس یافته های پژوهش تاثیر اثرات اقتصادی فناوری اطلاعات و ارتباطات بر سرمایه فکری تائیدشده است. تاثیر اثرات اقتصادی فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط نیز معنادار بوده و نقش میانجی سرمایه فکری در تاثیر اثرات اقتصادی فناوری اطلاعات و ارتباطات بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط نیز تایید شده است.
رابطه هوش فرهنگی و هوش معنوی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش فرهنگی و هوش معنوی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی بود. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، جامعه آماری کلیه معلمان نهضت سواد آموزی شهر مریوان در سال تحصیلی 1400-1401 به تعداد حدود 290 نفر می باشد. نمونه آماری 200 نفر از معلمان مذکور بر اساس نمونه گیری تصادفی و از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ وهمکارانش (2007)، هوش معنوی عبداله زاده (1398) و رفتار کارآفرینانه در سازمان مقیمی (1390) می باشد. یافته ها با استفاده ار روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه نشان داده شد که بین هوش فرهنگی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (032/0p= و 41/0= r). بین هوش معنوی با میزان کارآفرینی معلمان نهضت سواد آموزی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده می شود (0001/0p= و 63/0 = r). متغیرهای هوش معنوی و هوش فرهنگی به ترتیب پیش بینی کننده کارآفرینی معلمان می باشند.
بررسی رابطه بین محافظه کاری مشروط و مسئولیت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین محافظه کاری مشروط و مسئولیت اجتماعی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور در این پژوهش چهار معیار میزان افشای اطلاعات مربوط به روابط کارکنان، میزان افشای اطلاعات مربوط به مشارکت اجتماعی، معیارمیزان افشای اطلاعات مربوط به تولید و میزان افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست برای مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. جامعه آماری پژوهش حاضر با توجه به موضوع و کاربرد آن شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بدین منظور تعداد 87 شرکت در بین سالهای 1394 - 1398 انتخاب گردید. در این پژوهش از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت برای بررسی فرضیه ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبت و معناداری بین محافظه کاری مشروط و معیارهای مسئولیت پذیری اجتماعی وجود دارد.