فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
73 - 92
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، ابزارهای هوش تجاری (BI) به عنوان یکی از ارکان اصلی ارزیابی عملکرد سازمان ها در بخش های مختلف از جمله بانکداری شناخته می شوند. این تحقیق به بررسی نقش هوش تجاری در ارزیابی عملکرد بانک ها پرداخته و تأثیر آن بر بهبود فرآیندهای تصمیم گیری و ارتقاء کارایی سازمان ها را بررسی کرده است. با استفاده از مدل های ارزیابی متوازن (Balanced Scorecard) و ابزارهای BI، بانک ها قادر به تحلیل داده های پیچیده و تصمیم گیری های استراتژیک می باشند. این تحقیق نشان داده است که پیاده سازی موفق BI در بانک ها می تواند باعث شفافیت بیشتر، تحلیل داده های دقیق تر و در نهایت بهبود عملکرد کلی سازمان ها گردد. با این حال، چالش هایی نظیر هزینه های پیاده سازی، نیاز به زیرساخت های مناسب و تغییرات فرهنگی در سازمان ها، از جمله موانع استفاده بهینه از این ابزارها به شمار می روند. تحقیق حاضر به شناسایی این چالش ها پرداخته و راهکارهایی برای رفع آن ها ارائه داده است.
بررسی تاثیر مسائل کلیدی منابع انسانی بر نتایج مدیریت منابع انسانی با نقش میانجی تصمیم گیری منابع انسانی و نقش تعدیل گری بلاکچین(مورد مطالعه: شرکت گلرنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
109 - 160
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بررسی تاثیر مسائل کلیدی منابع انسانی بر نتایج مدیریت منابع انسانی با نقش میانجی تصمیم گیری منابع انسانی و نقش تعدیل گری بلاکچین (مورد مطالعه: شرکت گلرنگ) باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری اطلاعات توصیفی و از شاخه پیمایشی است. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. درپژوهش حاضر به منظورتجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، متناسب با نیاز آماری از نرم افزار آماری SPSS.V24 و از نرم افزار معادلات ساختاری pls.V3 در قالب دو بخش آمارتوصیفی و استنباطی بصورت رگرسیون خطی و چندگانه استفاده گردیده است. جامع این تحقیق کارکنان شرکت گلرنگ می باشد که کل جامعه آماری بالغ بر 440نفرمی باشد. جهت محاسبه حجم نمونه موردنیاز برای پژوهش با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان 5 درصد برابر با 205نفر بدست آمده است.نمونه مورد مطالعه به روش در دسترس جمع آوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مسائل کلیدی منابع انسانی بر نتایج مدیریت منابع انسانی با نقش میانجی تصمیم گیری(473/0) نقش تعدیلگر بلاک چین بین مسائل کلیدی منابع انسانی و تصمیم گیری منابع انسانی (103/0) مقررات سازمانی بر مسائل کلیدی منابع انسانی(141/0) استخدام و انتخاب بر مسائل کلیدی منابع انسانی(135/0) پاداش و مزایا بر مسائل کلیدی منابع انسانی(233/0) آموزش و توسعه بر مسائل کلیدی منابع انسانی(368/0) شایستگی منابع انسانی بر مسائل کلیدی منابع انسانی(298/0) انطباق نرم افزار بر مسائل کلیدی منابع انسانی(385/0) فرهنگ بر مسائل کلیدی منابع انسانی(368/0) تصمیم گیری منابع انسانی بر مدیریت زمان و هزینه(409/0) تصمیم گیری منابع انسانی بر دیجیتالی شدن و تمرکززدایی(347/0) تصمیم گیری منابع انسانی بر اثربخشی و کارایی در عملکرد(211/0) در شرکت گلرنگ تأثیر مثبت دارد.
تحلیل پدیدارشناسی فضای حاکم بر آموزش حسابداری بخش عمومی از دیدگاه دانش آموختگان رشته حسابداری بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
794 - 816
حوزههای تخصصی:
هدف: موضوع آموزش حسابداری بخش عمومی، در زمره مطالعات چندوجهی قرار دارد که در ادبیات حسابداری کمتر به آن پرداخته شده است؛ در حالی که این موضوع، بر پیشبرد اهداف بخش عمومی تأثیر زیادی دارد. به دلیل ضرورت ایجاد جایگاه مناسب برای حسابداری بخش عمومی در ایران، گرایش حسابداری بخش عمومی، برای نخستین بار، از سال ۱۳۹۷ به مقطع تحصیلات تکمیلی رشته حسابداری افزوده شد و برنامه آموزشی مختص این رشته، در سال ۱۳۹۸ به تصویب شورای گسترش و برنامه ریزی وزارت علوم رسید. با این حال علی رغم توفیق فراوان تأسیس این رشته، به دلیل ظرفیت پایین پذیرش دانشجویان و متمرکز بودن آن در دو شهر کرج و تهران، دانشگاه ها در آموزش و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بخش عمومی، چندان موفق نبوده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف واکاوی نگرش ها و تجارب زیسته دانش آموختگان رشته حسابداری بخش عمومی، از آموزش حسابداری بخش عمومی در دانشگاه های کشور اجرا شده است.
روش: در این پژوهش برای فهم تجارب زیسته دانش آموختگان حسابداری بخش عمومی، از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، کلیه دانش آموختگان حسابداری با گرایش حسابداری بخش عمومی بود که ۵۳ نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا نیل به حد اشباع نظری انتخاب شدند. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه غیرساختاریافته با سؤال های باز بود و این امکان برای شرکت کنندگان فراهم شد تا به طور کامل، تجربه های خود را در خصوص آموزش حسابداری بخش عمومی تشریح کنند. در پژوهش حاضر، تحلیل داده ها در پنج گام و با بهره برداری از روش جیورجی انجام شد.
یافته ها: بر اساس دیدگاه های دانش آموختگان، سه مضمون اصلی، شامل موانع و چالش ها، منافع و فرصت ها و راه کارها و رویه های بهبود آموزش حسابداری بخش عمومی شناسایی شد. همچنین برای هر یک از مضامین اصلی، سه مضمون فرعی مختلف استخراج شد. از نگاه دانش آموختگان، در خصوص موانع اصلی یادگیری آموزش حسابداری بخش عمومی، در مجموع ۳۶ روایت مختلف بیان شد. بیشترین روایت ها به عملکرد مراجع متولی، همچون دانشگاه ها و سایر مؤسسه های آموزش عالی، حرفه حسابداری و همچنین، خود دولت و نهادهای تابعه آن مرتبط بود. همچنین ۱۶ روایت در خصوص منافع و مزایای آموزش حسابداری بخش عمومی شناسایی شد که بیشترین روایت، به سودمندی برای جامعه مربوط بود. در نهایت، ۲۲ راه کار و رویه برای ارتقای کیفیت آموزش حسابداری بخش عمومی ارائه شد که مهم ترین آن ها به مضمون آموزشی و دانشگاهی مرتبط بود.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش از این موضوع حکایت می کند که دولت و نهادهای زیرمجموعه آن، از جمله وزارت علوم، در رفع موانع و چالش های آموزش حسابداری بخش عمومی، نقش مهمی دارند و این نقش، از طریق بازنگری در برنامه درسی مصوب حسابداری بخش عمومی برجسته تر می شود؛ زیرا با توجه به تمایل مشارکت کنندگان به مسائل کاربردی و همچنین، موضوعات بین رشته ای، لازم است تا وزن این مباحث در محتوای آموزشی دانشگاه ها افزایش یابد و اساتید نیز در تدریس خود، اهمیت بیشتری برای این موضوع قائل شوند. این هدف زمانی محقق می شود که با همکاری سه جانبه نهادهای فعال در بخش عمومی، حرفه حسابداری و دانشگاه ها، برای تمام دروس مصوب رشته حسابداری بخش عمومی، محتوای آموزشی کاربردی و بومی شده با شرایط حاکم بر فضای حاکمیتی ایران تهیه شود.
طراحی شبکه تأمین درهم آمیخته سه سطحی تاب آورتحت اختلال و عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
502 - 534
حوزههای تخصصی:
هدف: شبکه تأمین درهم آمیخته، مجموعه ای از زنجیره های تأمین به هم پیوسته است که با همکاری بلندمدت میان این زنجیره تأمین ها تحت اختلال های متعدد، می تواند محصولات و خدمات را به مشتریان متعدد ارائه کند. در صنعت کاشی و سرامیک اختلال هایی وجود دارد، مانند اختلال در ظرفیت مراکز که از در دسترس نبودن مواد اولیه و ماشین آلات تولیدی، به دلیل اِعمال تحریم ها نشئت گرفته و به عدم مدیریت تولید مناسب و افزایش هزینه ها منجر شده است. شبکه تأمین درهم آمیخته کاشی و سرامیک برای مواجهه با این اختلال ها، می بایست تاب آوری و یکپارچگی را در تمامی زنجیره ها افزایش دهد. هدف پژوهش، طراحی شبکه تأمین درهم آمیخته سه سطحی تاب آور، تحت اختلال و عدم قطعیت با افزایش سود و تاب آوری است.
روش: این پژوهش برای مواجهه با اختلال در مراکز، از استراتژی توسعه ظرفیت و جداسازی تأمین کننده و در مواجهه باعدم قطعیت پارامتر تقاضا، از روش برنامه ریزی مقید به شانس فازی استفاده کرده است. مدل این پژوهش از نوع برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط چند دوره ای چند محصولی است. برای حل بهینه سازی دو هدفه (سود و ریسک) از روش اپسیلون محدودیت تقویت شده استفاده شده و مجموعه جواب پارتو به دست آمده است. برای اعتبارسنجی مدل، از داده های واقعی مربوط به شبکه تأمین درهم آمیخته کاشی و سرامیک (زنجیره تأمین های به هم پیوسته کاشی و سرامیک، لعاب و گلوله آلومینا) استفاده شده و در آخر، به کمک نرم افزار گمز حل شده است.
یافته ها: بر اساس خروجی مدل و نتایج متغیرهای تصمیم در حالت قطعی نسبت به حالت غیرقطعی، میزان سود ۳درصد افزایش و میزان ریسک ۷درصد کاهش داشته است. نتایج عددی تحلیل حساسیت نشان می دهد که تغییر مقدار پارامتر اپسیلون، سطح خطا در عدم ارضای قیود فازی، از صفر به 05/0 و از 05/0 به 1/0 به ترتیب باعث افزایش ۲ تا ۷ درصدی سود می شود. همچنین در حالت مطلوب، میزان افزایش ظرفیت در مرکز تولید گلوله آلومینا، ۲۰درصد، در مرکز تولید کاشی ۱۰ درصد و در مرکز تولید لعاب ۳۰ درصد است.
نتیجه گیری: در شرایط کنونی جهان که زنجیره تأمین ها به سمت شبکه های تأمین درهم آمیخته تکامل می یابد، تعداد مطالعات صورت گرفته روی این شبکه ها بسیار اندک است. با توجه به ماهیت شبکه تأمین درهم آمیخته، مدل عمومی ارائه شده، امکان ارسال مواد خام یا محصولات از روابط درون زنجیره ای (شامل رابطه میان تأمین کنندگان و تولیدکنندگان و رابطه میان تولیدکنندگان و مشتریان) و همچنین از روابط بین زنجیره ای (شامل رابطه بین تأمین کنندگان یک زنجیره با تأمین کنندگان زنجیره دیگر، رابطه بین تولیدکنندگان یک زنجیره با تولیدکنندگان زنجیره دیگر، رابطه میان مشتریان (مراکز تولید) یک زنجیره با مشتریان (نهایی) زنجیره دیگر، رابطه برگشتی تولیدکنندگان یک زنجیره به تأمین کنندگان زنجیره دیگر) وجود دارد و مدل به طور هم زمان تصمیم های استراتژیکی همچون انتخاب مجموعه ای از مراکز نیازمند به افزایش ظرفیت را در نظر می گیرد و تصمیم های عملیاتی (میزان تولید، میزان انبارش و میزان حمل ونقل) بر این اساس بهینه می شوند.
استفاده از اطلاعات حسابرسی مستمر در برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک: دیدگاه سنجی از مدیران و کارشناسان حسابرسی داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
114 - 143
حوزههای تخصصی:
با توجه به تنوع ریسک در محیط فعالیت شرکت ها، هماهنگی مداوم فعالیت های حسابرسی داخلی جهت شناسایی ریسک های مربوط مورد نیاز است. حسابرسی مستمر یکی از راه های ممکن برای تأمین این الزامات است. به طور خاص، واحدحسابرسی داخلی می تواند از اطلاعات حاصل از حسابرسی مستمر برای ارزیابی پیوسته ریسک ها استفاده کند. لذا، هدف پژوهش حاضر دیدگاه سنجی از مدیران و کارشناسان حسابرسی داخلی درباره عوامل مرتبط با استفاده از اطلاعات حسابرسی مستمر در برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک می باشد. بر این اساس، جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل مدیران و کارکنان واحد حسابرسی داخلی می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه استفاده شد و در نهایت پس از حذف پرسشنامه های مخدوش، داده های نهایی مورد آزمون قرار گرفت. دوره زمانی پژوهش حاضر سال 1402 می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تجزیه و تحلیل داده ها و اهمیت کمیته حسابرسی اثر مثبت و معناداری بر استفاده از اطلاعات حسابرسی مستمر در برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک دارد، لذا متغیرهای همکاری با حسابرس مستقل و کشف تقلب و برنامه ریزی غلتان ارتباط معناداری با آن ندارد. همچنین در بین پنج متغیر تجزیه وتحلیل داده ها، اهمیت کمیته حسابرسی، همکاری با حسابرس مستقل، برنامه ریزی غلتان و کشف تقلب، بالاترین اولویت از دید پاسخ دهندگان مربوط به تجزیه و تحلیل داده ها بوده و همکاری با حسابرس مستقل پایین ترین میزان اهمیت را دارا است.
تحلیل عوامل وفاداری به مقصدهای سبز؛ مورد تفرجگاه اندبیل در شهرستان خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم جز انواع گردشگری سبز محسوب می شود. توسعه اکوتوریسم منجر به رقابت شدید میان مقصدهای اکوتوریستی می شود. از طرفی جذب و حفظ مشتریان موجود، محور اصلی هر کسب و کار و مقصدی محسوب شده و عنصر کلیدی در بقای آنها است. ارزش ادارک شده، تجربه، دلسبتگی به مقصد و خاطره از مقصد از عوامل اصلی در رفتارهای آتی گردشگران هستند. لذا این پژوهش در پی بررسی این عوامل بر وفاداری گردشگران منطقه مورد مطالعه است. جامعه آماری گردشگران و اکوتوریست هایی هستند که از تفرجگاه اندبیل بازدید داشته اند. تحقیق حاضر جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است که شامل سازه های مختلفی از جمله ارزش ادراک شده، تجربه، دلبستگی به مقصد، وفاداری به مقصد و خاطره از مقصد می باشد. ابزار تحلیل داده ها نرم افزار معادلات ساختاری Smart-PLS است. پایایی سازه های با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب بررسی و مورد تایید قرار گرفت. تعداد 400 پرسش نامه به صورت الکترونیکی تکمیل شد. نتایج نشان می دهد که نقش دلبستگی به مقصد و تجربه، پر رنگ تر از ارزش ادراک شده است و دلیل آن نبود خدمات خاص برای ارائه به گردشگران در این منطقه است. در همین راستا فرضیه ارزش ادراک شده بر دلسبتگی به مقصد رد شد. در راستای نتایج، پژوهش پیشنهاد می شود که کیفیت خدمات ارائه شده در این تفرجگاه ارتقا یابد تا بر وفاداری گردشگران موثر گردد.
طراحی الگوی رهبری سلامت محور در شرکت های صنعتی به روش ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر جوامع، سلامت در سازمان رو به رشد است. افرادی که در شرایط پراسترس کار می کنند، مانند کارکنان شرکت های صنعتی و خدماتی، درمعرض خطر هستند. رهبری سلامت محور یک راهبرد منحصر به فرد است که با تغییر محیط فیزیکی و فضایی که کارکنان در آن مشغول به کار هستند، همراه خواهد بود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی یک مدل رهبری سلامت محور در شرکت های صنعتی انجام پذیرفت. این پژوهش بر پایه پژوهش آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم استقرایی قیاسی بود که ازنظر هدف، کاربردی و درزمره تحقیقات متوالی اکتشافی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اساتید دانشگاه و همچنین مدیران ارشد و میانی شرکت های صنعتی بودند که از این تعداد 27 نفر به عنوان اعضای نمونه با روش نمونه گیری هدف مند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بود. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و کدگذاری و نتایج کمی با روش ISM تحلیل شد. در بخش کیفی پس از انجام مطالعه و بررسی دقیق و عمیق مصاحبه ها و همچنین اطلاعات و داده های به دست آمده، نخست تک تک مصاحبه ها تجزیه وتحلیل شد و استخراج کدهای اولیه صورت گرفت. سپس مفهوم ها و مقوله ها ساخته شدند. یافته های این بخش نشان داد مقوله های اصلی مدل رهبری سلامت حور شامل، زمینه های رهبری سلامت محور، تقویت کننده های رهبری سلامت محور، ابعاد رهبری سلامت محور و پیامدهای رهبری سلامت محور هستند. درادامه و در بخش کمی پژوهش، با کمک مدل سازی ساختاری تفسیری، مدل سازی مفهومی انجام شد. رهبری سلامت محور در شرکت های صنعتی پیامدهای مثبتی دارد که می توان گفت به دلیل این نتایج، رهبری سلامت محور برای شرکت ها بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
اثر ژنوتیپ اطلاعات بر اینرسی سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باور ذهنی سرمایه گذاران به تداوم شرایط فعلی بازار و درنتیجه عدم واکنش به اطلاعات سود به این معنی است که آنها تمایل به تعویق در تصمیم گیری دارند. همچنین شرکت ها جهت کاهش شدید قیمت سهام، اطلاعات را با الگوهای متفاوتی افشا می کنند تا از این طریق بر تصمیم گیری سرمایه گذاران اثر بگذارند. آنها تمایل دارند اخبار مثبت و منفی را به صورت متوالی یا همه را به طور هم زمان افشا کنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر جهت ترتیب و الگوی ارائه اطلاعات (ژنوتیپ اطلاعات) بر اینرسی سرمایه گذاران است. به همین منظور نمونه ای شامل اطلاعات ۵ صنعت در ۵۸ شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ انتخاب شد. در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از روش میدانی و جهت آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون های خطی به روش داده های تابلویی استفاده شد و اطلاعات به دست آمده با کمک نرم افزارهای اقتصادسنجی Eviews و Excel تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ژنوتیپ اطلاعات بر اینرسی سرمایه گذاران اثر مثبت و معناداری دارد؛ بااین حال اگرچه توالی اطلاعات منفی به مثبت بر اینرسی سرمایه گذاران تأثیر مستقیم و معنادار دارد، توالی اطلاعات مثبت به منفی بر اینرسی سرمایه گذاران تأثیر مثبت و معناداری ندارد.
بررسی تاثیر پایداری اجزاء سود بر هزینه حسابرسی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳ (جلد ۳)
114 - 126
حوزههای تخصصی:
دیدگاه "فرصت طلبانه" این امکان را برجسته می کند که مدیران به عنوان یک رفتار فرصت طلبانه درگیر پایداری اجزای سود می شوند. این دیدگاه نشان می دهد که پایداری اجزای سود برای مبهم کردن اطلاعات مربوط به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت ها استفاده می شود، که می تواند منجر به کدورت سود و فرسایش ارزش شود. و از آنجایی که ریسک تجاری یک شرکت (یعنی مشتری) تعیین کننده حق الزحمه حسابرسی باشد، پایداری اجزای سود، ممکن است بر تصمیمات قیمت گذاری حسابرسان تأثیر مطلوبی داشته باشد و منجر به کاهش هزینه های حسابرسی شود. از سوی دیگر، پایداری اجزای سود می تواند توسط مدیران برای پنهان کردن عمدی اطلاعات مربوط به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت استفاده شود، که می تواند احتمال دخالت شرکت ها در مدیریت سود فرصت طلبانه و گزارش نادرست مالی عمدی را افزایش دهد. بنابراین این تحقیق به بررسی تاثیر پایداری اجزاء سود بر هزینه حسابرسی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد . برای انجام این تحقیق نمونه ای از 103 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب گردید.در این پژوهش، بررسی تاثیر پایداری اجزاء سود بر هزینه حسابرسی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره 1397 الی 1402 صورت گرفت که در مجموع 618 مشاهده برای تحقیق موجود می باشد. روش آماری مورد استفاده در این تحقیق روش رگرسیون چند متغیره به شیوه پانل دیتا است. نتایج حاصل از فرضیات تحقیق نشان دهنده این مطلب می باشد که بین پایداری اجزای سود و هزینه حسابرسی ارتباط معکوس وجود دارد.
بررسی تاثیر اندازه موسسه حسابرسی و تخصص مالی کمیته حسابرسی بر افشای داوطلبانه (مورد مطالعه: بانک های سازمان بورس اوراق بهادار تهران)
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳ (جلد ۳)
133 - 148
حوزههای تخصصی:
حفظ و توسعه توان اقتصادی هر جامعه ای در آینده در گرو عملکرد کمیته حسابرسی آن جامعه است. تخصص مالی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی شرکت ها شناخته می شود. به همین دلیل در تمامی کشورها شیوه هایی به کار گرفته می شود که افراد و بنگاه ها بخشی از درآمد خود را به امر افشای داوطلبانه تخصیص دهند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر اندازه مؤسسه حسابرسی و تخصص مالی کمیته حسابرسی بر افشای داوطلبانه بانک ها است. جامعه آماری پژوهش شامل 21 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سال های 1394 تا 1401 می باشد. برای استنباط فرضیه ها از نرم افزار ایویوز استفاده شده است. به منظور بررسی اثرات همزمان کلیه متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته، علاوه بر رگرسیون جداگانه هر یک از متغیرهای مستقل، رگرسیون کلی متغیرها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که فرضیه اول یعنی "اندازه مؤسسه حسابرسی تأثیر ناچیزی بر افشای داوطلبانه بانک ها دارد" با مقدار 3.666 تأیید می شود. همچنین فرضیه دوم یعنی "تخصص مالی کمیته حسابرسی تأثیر ناچیزی بر افشای داوطلبانه بانک ها دارد" با مقدار 5.043 تأیید می شود. این نتایج بیان می کند که کمیته حسابرسی و اندازه مؤسسه حسابرسی موضوعات مهمی هستند که با توجه به نقش خاص آن ها و تأثیری که بر جوامع و بانک های بورسی دارند، همواره مورد توجه سرمایه گذاران شرکت ها بوده اند.
چارچوب رویه های زمینه ای توسعه ی حسابداری جهت پیاده سازی استارتاپ های مالی در شرکت های بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۳
213 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه چارچوب رویه های زمینه ای توسعه ی حسابداری جهت پیاده سازی استارتاپ های مالی در شرکت های بازار سرمایه می باشد. این مطالعه به لحاظ نوع هدف در روش شناسی اکتشافی است و به لحاظ نوع جمع آوری داده ها ترکیبی تلقی می شود؛ زیرا در بخش کیفی از طریق تحلیل نظریه داده بنیاد و مصاحبه با خبرگان نسبت به شناسایی رویه های توسعه ی حسابداری جهت پیاده سازی استارتاپ مالی اقدام شد. سپس به منظور سنجش پایایی ابعاد شناسایی شده از فرآیند دلفی فازی بهره برده شد تا در بخش کمی از طریق ماتریس میک مک، محورهای تأییدشده از مرحله تحلیل دلفی فازی را بر اساس مقایسه ی زوجی موردبررسی قرار دهد. درنهایت نیز به منظور تعیین محورترین بعد زمینه ای توسعه حسابداری استارتاپ در بستر شرکت های بازار سرمایه، ماتریس شدت تأثیرگذاری مستقیم؛ غیرمستقیم و کلی بر اساس روابط ریاضی و متغیرهای زبانی مقیاس فازی ، به عنوان مبنای متناظر اثرگذاری هریک از ابعاد بر یکدیگر بسط داده شد. نتایج این مطالعه در بخش کیفی طی 13 مصاحبه، تعداد 4 مقوله؛ 8 مؤلفه و 41 مضمون مفهوم را شناسایی نمود و در قالب یک چارچوب نظری چندبعدی بسط داد. در بخش کمی نیز مشخص شد، شدت اثرگذاری بُعد تقویت زمینه های آموزشی « » نسبت به سایر ابعاد موردبررسی، بالاتر است و این بُعد به عنوان محوری ترین عامل زمینه ای توسعه حسابداری استارتاپ در بستر شرکت های بازار سرمایه انتخاب گردد.
مسائل پایدار زنان در سازمان های آینده و راهبردهای مدیریت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
147 - 166
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان داده اند که روندهای نقش آفرینی زنان در سازمان ها به گونه ای است که در آینده، زنان سهم قابل توجهی از پست های مدیریتی و نقش های رهبری را عهده دار خواهند شد. این در حالی است که زنان به علت مواجهه با موانعی همچون تفکرات کلیشه ای و مسئولیت های چندگانه، در بستری پر چالش تر نسبت به مردان فعالیت می کنند. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی آن دسته از مسائل زنان در سازمان ها است که در آینده نیز پایدار هستند و همچنین ارائه راهبردهایی برای آینده است. این پژوهش در فضای آینده پژوهی، با استفاده از روش اکتشافی با رویکرد کیفی و استراتژی تحلیل مضمون انجام شد. به گونه ای که مصاحبه با 21 نفر خبرگان دانشگاهی و اجرایی انجام و مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. سه دسته اصلی یافته ها شامل عوامل زمینه ای، مسائل و راهبردها می باشند. عوامل زمینه ای تحت مضمون «روندها و شرایط مرتبط با نقش آفرینی زنان در سازمان ها» مانند روند توسعه فناوری ها و تسهیل شرایط کاری برای زنان یافت شد. مسائل تحت مضمون «مسائل زنان که تا آینده پایدارند» مانند تفکرات کلیشه ای ناخودآگاه یافت شد و راهبردها تحت مضامین «راهبردهایی برای تصمیم گیران و سیاست گذاران» مانند حمایت هدفمند از زنان و «راهبردهایی برای زنان» مانند تحول آگاهی و تحول آفرینی حاصل شدند. پژوهش حاضر تأکید بر انجام مطالعات گسترده تر آینده پژوهانه در فضای سازمان و مدیریت و نقش آفرینی زنان در سازمان ها دارد.
ارائه مدلی برای ارزیابی عملکرد مراکز آموزشی و پژوهشی دفاعی با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و مدلسازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۵
27 - 79
حوزههای تخصصی:
امروزه به منظور افزایش کارایی ، اثربخشی، کاهش هزینه ها و ارتقاء سطح عملکردی سازمان ها مطابق با انتظارات ذینفعان، نظام ارز یابی عملکرد واحد های سازمانی، نه تنها در بخش خصوصی، بلکه در بخش دولتی نیز مهم تلقی گردیده و به یک چالش اساسی برای مدیران تبدیل شده است. با توجه به نقش قابل توجهی که مراکز آموزشی و پژوهشی دفاعی در توسعه صنعت دفاعی و در نتیجه ارتقاء بازدارندگی دارند، اندازه گیری و ارزیابی عملکرد آنها در دستیابی به این هدف، اهمیت روز افزونی پیدا نموده و وجود نظام کارآمد ارزیابی عملکرد این واحد ها در بخش دفاع، ضرورتی انکار ناپذیر است. گرچه در حال حاضر ارزیابی عملکرد این واحد ها تا تا حدودی صورت می گیرد اما بررسی ها نشان می دهد که نواقص موجود در نظام فعلی ارزیابی عملکرد آنها، از مهمترین دلایل عدم بکارگیری آن در عمل می باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی جهت ارزیابی عملکرد مراکز آموزشی و پژوهشی دفاعی مبتنی بر رویکرد های چند بعدی، از کارکرد آنها در رفع نیاز های دفاعی تا عملکرد در محور های مورد توجه ذینفعان مختلف، می باشد. ابتدا با مرور تحقیقات پیشین، معیارهای ارزیابی شناسایی شده و سپس با تشکیل گروه کانونی متشکل از 15 نفر از مدیران کارشناسان و اعضای هیئت علمی مراکز آموزشی و پژوهشی دفاعی، این معیارها بومی و تعدادی معیار جدید اضافه گردید. سپس برای رسیدن به عامل های اصلی و تایید معیارها، روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی به کمک نرم افزار SPSS و PLS به کار گرفته شد.
راهبردهای کارآفرینانه در توسعه خوشه های بندری برای دستیابی به زنجیره ارزش جهانی غلات (مورد مطالعه: بندر انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
69 - 92
حوزههای تخصصی:
بنادر به عنوان مراکز توزیع تجارت و شبکه حمل و نقل، نقش مهمی در توسعه اقتصاد ملی دارند. بندر انزلی، با موقعیت راهبردی در شمال ایران، نقطه ای مهم برای دسترسی به بازارهای اوراسیا محسوب می شود. این پژوهش با هدف تدوین راهبردهای کارآفرینانه در توسعه خوشه های بندری برای ارتقاء بندر انزلی به نسل سوم بنادر و ورود به زنجیره ارزش جهانی غلات انجام شده است. برای گردآوری داده ها از دو بخش اسنادی- میدانی استفاده شد. نمونه گیری هدفمند برای انتخاب خبرگان شامل 18 متخصص صنعتی، سازمانی و دانشگاهی انجام شد که در حوزه خوشه های بندری و صادرات صنایع تبدیلی غلات تجربه داشتند. تحلیل کیفی داده ها با روش تحلیل لایه ای علت ها نشان داد که عوامل تأثیرگذار بر نفوذ به زنجیره ارزش جهانی در چهار لایه ی (10 عامل در لایه عینی (لیتانی)، 8 عامل در لایه ساختاری و سیستمی، 5 عامل در لایه باورها و گفتمان و 4 عامل در لایه نمادین و استعاره ای) تقسیم بندی می شوند. بر اساس این یافته ها، راهبردهایی برای گذار از وضعیت فعلی پیشنهاد شد که در 5 محور کلیدی دسته بندی می شوند: مالی-مالیاتی، آموزشی-ترویجی، دیپلماسی-فرهنگی، زیرساختی-فناوری و قانونی-حقوقی. این گستردگی راهبردها نشان می دهد که صرفاً حمایت مالی از بنگاه ها کافی نیست و باید به جنبه های متنوع تری پرداخته شود. رویکرد پیشنهادی می تواند مدیران را در طراحی دورنمای واقعی صادرات، به ویژه در بخش کشاورزی، یاری دهد و از شکل گیری رانت های اقتصادی جلوگیری کند.
کاربرد رویکرد کنترل بهینه در بهینه سازی سیستم های موجودی تولیدی در زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف کاربرد رویکرد کنترل بهینه در بهینه سازی سیستم های موجودی تولیدی در زنجیره تأمین انجام گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و روش پیشنهادی آن بر اساس هسته ی چندجمله ای برای مدل سازی متغیرهای حالت و توابع کنترل توسعه یافته است. به منظور دستیابی به پارامترهای وزن دهی برای هسته ی چندجمله ای، از رگرسیون بردار پشتیبان کمترین مربعات در طول فرآیند آموزش استفاده شده است. روش پیشنهادی امکان پیش بینی دقیق و کنترل مؤثر سطوح موجودی را فراهم می آورد که درنهایت منجر به کاهش هزینه ها و بهینه سازی عملیات زنجیره تأمین می شود. در این پژوهش با ارائه نمونه های آزمایشی مبتنی بر اطلاعات شرکت موردمطالعه، اثربخشی رویکرد پیشنهادی را بررسی می کند و نمودارهای سطح تولید بهینه و سطح بهینه موجودی فروشنده و خریدار را نشان می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهند که شرکت سرنگ سازی می تواند ظرفیت تولیدی خود را از طریق بهینه سازی وضعیت فعلی با رویکرد مدل سازی عددی افزایش دهد. همچنین، با استفاده از کنترل بهینه و یادگیری ماشین، شرکت مذکور می تواند موجودی، هزینه های تولید و هزینه های نگهداری و جریان تولید را بهبود بخشد به گونه ای که تولید سالانه بهینه و مطلوب باشد. این تحقیق راه حل های متعددی برای افزایش اثربخشی فرآیندهای تولید ارائه می دهد که شامل بهبود فرآیندهای عملیاتی، فناوری و تجهیزات، زمان بندی، لجستیک، آموزش کارکنان، کیفیت محصول، تعمیرات و نگهداری، جریان اطلاعات و بازخورد مشتریان می شود. علاوه بر این، این تحقیق می تواند به عنوان مرجعی برای بهبود فرآیندهای تولید در صنایع مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
طراحی الگوی شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی با روش TISMفازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
99 - 137
حوزههای تخصصی:
اسکیزوفرنی سازمانی یک پدیده مخرب در سازمان ها است که به دلیل عدم پایش محیط، موجب پدیدآیی حالت سایکوتیک سازمانی شده و باعث قطع ارتباط سازمان با واقعیات محیطی می شود. درچنین حالتی ناپیوستگی و تناقض در اهداف و استراتژی های سازمان امری محتمل است که می تواند پیامدهای زیان باری برای سازمان داشته باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی با روش TISM فازی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان هستند که متشکل از استادان دانشگاه در حوزه مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی و همچنین مدیران سازمان های دانش بنیان می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری 20 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش درنظر گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه است. روایی و پایایی مصاحبه با استفاده از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تأیید شد. همچنین روایی و پایایی پرسشنامه با روش روایی صوری و پایایی باز آزمون مورد تأیید قرار گرفت. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار Atlas.ti استفاده شد. همچنین برای تحلیل کمی، از روش TISM فازی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی ابعاد و مؤلفه های اثرگذار بر شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی در چهار محور زمینه های شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی، عوامل تشدیدکننده اسکیزوفرنی سازمانی، ابعاد پدیده اسکیزوفرنی سازمانی و پیامدهای آن می باشد، که عدم وجود هوش استراتژیک و نبود داشبوردهای مدیریتی، فرهنگ اسکیزوئید، عدم وجود واحدهای مرز گستر و پایشگر محیط و نبود سیستم های اطلاعاتی دقیق مدیریتی و سازمانی از زمینه های شکل گیری اسکیزوفرنی سازمانی شناخته شد..
روایت پژوهی سیاست های هدایت اعتبار در صنعت بانکداری اسلامی (مورد مطالعه کسب و کارهای کوچک و متوسط)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
115 - 150
حوزههای تخصصی:
1. مقدمه و هدف هدایت اعتبار نقش مهمی در تأمین مالی کسب وکارهای کوچک و متوسط (SMEs) و تقویت بخش تولید کشور دارد. بی توجهی به این موضوع باعث می شود علیرغم وجود نقدینگی کافی، منابع مالی به سمت تولید هدایت نشود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی سیاست های هدایت اعتبار در تأمین مالی SMEs در ایران، با تمرکز بر صنعت بانکداری اسلامی و از رهگذر روش روایت پژوهی مسئله محور است. 2. مواد و روش ها این مطالعه از روش روایت پژوهی مسئله محور استفاده کرده است. برای تحلیل عمیق تر، فن تحلیل سه لایه ای (LFA) به کار گرفته شد تا انگاره ها، ساختارها و رفتارهای کنشگران اصلی شناسایی شود. نمونه گیری به شیوه هدفمند قضاوتی انجام گرفت و گروه های مختلف کنشگران انتخاب شدند. سپس داده ها از طریق گروه کانونی اعتباربخشی شدند تا صحت و جامعیت تحلیل افزایش یابد. 3. یافته های تحقیق یافته ها نشان داد که میان کنشگران اصلی در حوزه هدایت اعتبار، گره های متعددی در سطح انگاره ها، ساختارها و رفتارها وجود دارد که مانع تخصیص کارای منابع به SMEs می شود. همچنین مشخص شد که سیاست های تکلیفی و سلطه مالی دولت بر شبکه بانکی از مهم ترین موانع تحقق عدالت در هدایت اعتبار هستند. 4. بحث و نتیجه گیری بر اساس یافته ها، برای بهبود عملکرد نظام بانکی و پولی در حمایت از SMEs، اقداماتی همچون مقاوم سازی شبکه بانکی، بازنگری در تسهیلات تکلیفی، کاهش سلطه مالی دولت، افزایش بهره وری نظام تسهیلات دهی و ایجاد تعادل میان سیاست های پولی و حمایت از تولید ضروری است. این نتایج می تواند به سیاست گذاران در طراحی سیاست های کارآمد هدایت اعتبار کمک کند.
سخن سردبیر: اعتماد عمومی به فرایند کشورداری: تحلیل نقش حکمرانی، اداره امور عمومی و امور عملیاتی اجرای دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد عمومی به فرایند کشورداری بن سازه مقبولیت و کارآمدی دولت ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. این نوشته با تحلیل نقش سه رکن اصلی کشورداری یعنی حکمرانی، مدیریت دولتی و امور عملیاتی اجرایی، به واکاوی عوامل مؤثر بر اعتماد یا بی اعتمادی شهروندان می پردازد. نویسنده با بهره گیری از دیدگاه های هفت رشته علوم اجتماعی (مدیریت، مدیریت دولتی، علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد، روان شناسی و حقوق) نشان می دهد که کیفیت حکمرانی، شفافیت، پاسخ گویی، کارایی خدمات عمومی و ادراک عدالت از عوامل کلیدی در شکل گیری اعتماد عمومی هستند. ناکارآمدی در هر یک از این ارکان می تواند به بی اعتمادی منجر شود که پیامدهایی چون کاهش مشارکت مدنی، نافرمانی اجتماعی و بی ثباتی سیاسی را به دنبال دارد. در نهایت، راهبردهایی نظیر تقویت پاسخ گویی عمومی، شفافیت، مشارکت شهروندان و ترویج فرهنگ اعتمادپذیری برای بازسازی اعتماد پیشنهاد می شود. این رویکرد چندبعدی، اعتماد را فراتر از عملکرد صرف، به انصاف و تعامل دولت با مردم پیوند می زند.
تأثیر فناوری های نوین بر صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
161 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر فناوری های نوین بر صنعت بیمه انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش بر اساس هدف پژوهش، از انواع پژوهش های کاربردی و از منظر رویکردی، جزء پژوهش های کیفی و تحلیل مضمون است. جامعه آماری پژوهش حاضر را خبرگان و متخصصان حوزه صنعت بیمه تشکیل می دهند که با روش در دسترس و گلوله برفی، تعداد 12 نفر متخصص برای نمونه پژوهش برگزیده شده اند. همچنین این پژوهش از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز پژوهش حاضر، بهره گرفته است.
یافته های پژوهش: 75 پیامد (شاخص) انقلاب چهارم صنعتی در صنعت بیمه شناسایی شد که در 9 مؤلفه و دو بعد طبقه بندی شدند. 9 مؤلفه سازمان دهنده (شش مؤلفه بعد نرم افزاری و سه مؤلفه بعد سخت افزاری) عبارت است از: 1- تحول مهارت ها (11 شاخص)؛ 2- امنیت سایبری، تقلب ها و تخلف های مدیریتی و بیمه ای (10 شاخص)؛ 3- مدیریت کارآمد صنعت بیمه (12 شاخص)؛ 4- جهانی شدن صنعت بیمه (7 شاخص)؛ 5- کاهش ریسک (8 شاخص)؛ 6- افزایش ضریب نفوذ بیمه (9 شاخص)؛ 7- تحول محصولات بیمه ای (4 شاخص)؛ 8- تغییر کمیت و کیفیت مشاغل و امکانات فیزیکی (5 شاخص)؛ 9- توسعه زیرساخت ها (9 شاخص).
واکاوی منطق اقتصادی سیستم های شهری و منطقه ای از منظر تجمع و شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
69 - 92
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، مطالعات مختلف درباره منطق حاکم بر سازمان فضایی سیستم های شهری در ایران بر گذار پارادایم های اندازه-مبنا و شبکه-مبنا تأکید کرده اند. با این همه، معمولاً آن ها بیش از منطق اقتصادی سیستم های شهری، بر ویژگی های سازمان فضایی این سیستم ها تمرکز داشتند. در این راستا، مقاله حاضر سعی دارد با واکاوی و تبارشناسی صرفه های تجمع و شبکه، منطق اقتصادی رفتارهای فضایی سیستم های شهری را در تفسیر پدیده های نوین فضایی بیابد. با توجه به ترکیب تفسیری و گفتمانی، از مرور روایتی به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. شواهد تجربی و مطالعات مروری در پایگاه داده ای «گوگل اسکالر»، «آیدیز»، «ساینس دایرکت» و «اسکوپوس» جست وجو و بر مبنای «وابستگی به موضوع»، «جدید بودن» و «تعداد استنادات»، طبقه بندی و انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد نخست، بین شبکه و هم افزایی به عنوان یکی از ابعاد پویای صرفه-های تجمع قرابت معنایی وجود دارد؛ به طوری که دست کم مکمل یکدیگر و هر دو منبعی برای بهره گیری از صرفه های بیرونی مثبت هستند. دوم، در حالی که مفهوم صرفه های تجمع در مقیاس های فضایی مختلف، معانی متفاوتی می یابد، به نظر می رسد نتایج مطالعات مختلف در سطوح خرد صنعتی می تواند سنگ بنایی برای توضیح رفتارهای اقتصادی بازیگران در حوزه شهری و منطقه ای باشد. سوم، با توجه به تغییر مفهوم صرفه های تجمع از مفهومی تک بعدی و ایستا به مفهومی چندبعدی و پویا، پدیده های نوین فضایی را نمی توان در قالب یکی از این ابعاد تفسیر کرد؛ به این ترتیب، لازم است در برخی از مواقع برای توضیح آن ها علاوه بر منطق رقابتی، منطق شبکه و حتی گاهاً منطق قلمرویی را نیز اضافه کرد.