فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴٬۷۲۱ تا ۱۴٬۷۴۰ مورد از کل ۷۸٬۳۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اینکه کارگزاران یک نظام سیاسی چه کسانی باشند، تأثیر مستقیم بر کارآمدی آن دارد. به جرأت می توان گفت که در تمام نظام های سیاسی، لزوم برخورداری صاحبان مناصب حکومتی از ویژگی علم و مدیریت در کنار امانت داری، امری بدیهی و پذیرفته شده تلقی می شود. با این همه باید توجه داشت که در تفسیر ویژگی امانت داری، اتفاق نظر وجود ندارد. از منظر فقهی امین در حوزه تصدی مناصب سیاسی صرفا بر فرد عادل قابل تطبیق است؛ البته در تفسیر خصوصیت عدالت فردی، دو تفسیر وجود دارد؛ کسی که از ارتکاب کبیره و اصرار بر صغیره اجتناب می ورزد (عدالت به معنای عام) و کسی که علاوه بر خصوصیت مذکور از صحت اعتقادی نیز برخوردار است (عدالت به معنای خاص). مقاله حاضر با رویکردی اجتهادی بر این مهم تأکید می ورزد که ویژگی مذکور از منظر فقه سیاسی شیعه و در حوزه تصدی منصب سیاسی بر کسی قابل تطبیق است که علاوه بر صحت در رفتار از صحت در اعتقاد نیز برخوردار باشد. بنابراین اعم از آنکه تعیین متصدیان حکومتی از مسیر نصب بگذرد یا در قالب انتخاب مردم باشد، واجب است خصوصیت مذکور در فردِ منصوب یا منتخب، لحاظ گردد.
ارزیابی حدیث «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» و بررسی پیوند آن با اندیشه جبرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیث «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» و چگونگی پیوند آن با اندیشه جبرگرایی، مسئله ای است که در این مقاله، به روش تحلیلی توصیفی، مورد بررسی قرار می گیرد. اشعریان به خصوص فخر رازی این روایت را از دلایل جبری بودن افعال انسان می داند. آخوند خراسانی آن را از دلایل ذاتی بودن سعادت و شقاوت انسان ها قلمداد کرده اند. به باور بسیاری از محدثان شیعه و سنی و برخی فیلسوفان، مدلول این حدیث، همان مفاد آیات و روایات دلالت کننده بر قضا و قدر الهی است و به اعتقاد برخی مانند شیخ طوسی و ضیاء الدین عراقی و آیه الله بروجردی، مفاد این حدیث، همان مدلول آیات و روایاتی است که بر تعلق گرفتن علم ازلی حق تعالی به کلیه امور از جمله سعادت و شقاوت و سرنوشت انسان ها تأکید دارند. بر اساس یافته های این پژوهش، دیدگاه نخست، مردود، دیدگاه دوم غیر قابل دفاع، دیدگاه سوم، صحیح ولی قابل جمع با دیدگاه چهارم است که دلایل و شواهد بیشتری بر درستی آن یافت می شود.
تحلیل نظریه حکایت در علم حصولی از دیدگاه استاد فیاضی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
141 - 164
حوزههای تخصصی:
بحث معرفت شناسانه درباره ویژگی حکایت، از مباحث بنیادین در معرفت شناسی معاصر است. معرفت شناسان مسلمان نیز در مورد ذاتی بودن و بالفعل بودن حکایت مفاهیم، دیدگاه های متفاوتی دارند. رأی مشهور معرفت شناسان مسلمان بر آن است که حکایت، ذاتیِ باب برهان، و وصف بالفعل صورت های ذهنی است. برخی دیگر بر این باورند که حکایت بالفعل تنها در مرتبه تصدیق، صادق است و حکایت تصورات و قضایا، شأنی و بالقوه است. در مقابل این دیدگاه ها، استاد فیاضی حکایت را ذاتی باب ایساغوجی و بالفعل صورت های ذهنی می داند. در این مقاله تلاش شده است با تبیین تحلیلی دیدگاه استاد فیاضی و وارسی انتقاد ها بر این دیدگاه، ابعاد جدیدی از مسئله حکایت روشن گردد. تبیین دقیق مفاهیم دخیل در فرایند حکایت در آرای این حکیم نشان می دهد نقدهای وارد بر دیدگاه ایشان، از جمله نادیده گرفتن نقش فاعل شناسا در فرایند حکایت یا عدم دلالت ادله بر مدّعا، وارد نیستند.
ماهیت و مبانی خسارت تنبیهی و نهادهای حقوقی مشابه در فقه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
651 - 684
حوزههای تخصصی:
در حقوق برخی از کشورها در بحث مسئولیت مدنی، نهادی با عنوان خسارت تنبیهی وجود دارد که به موجب آن در مواردی که ورود زیان با قصد و سوءنیت بوده است، علاوه بر جبران خسارت مادی و معنوی، خوانده محکوم به پرداخت مبالغ دیگری می شود. از آنجا که چنین نهادی را در حقوق خصوصی نداشته ایم، ضروری است در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش آن در حقوق ایران، تحقیق و اظهار نظر شود و هدف از این تحقیق تعیین جایگاه این نوع خسارت در فقه و حقوق ایران است. تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا ضرورتی دارد که خسارت تنبیهی را در حقوق خصوصی ایران به رسمیت بشناسیم. این تحقیق از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و در آن از کتب و مقالات داخلی و خارجی فیش برداری شده و به روش کتابخانه ای تنظیم و تدوین شده است. با توجه به انتقادهای وارد بر خسارت تنبیهی و نظر به وجود نهادهای حقوقی مشابه در حقوق ایران مثل وجه التزام، دیه و اصول کلی حاکم بر مسئولیت مدنی، نیازی به پذیرش آن در حقوق داخلی احساس نمی شود و تصویب قانون صلاحیت دادگستری برای صدور حکم به خسارت تنبیهی علیه دول خارجی صرفاً اقدامی متقابل با برخی دولت های خارجی است و نباید آن را به معنی پذیرش این نهاد حقوقی در حقوق خصوصی و داخلی دانست.
ضمان ناشی از عدم نظارت شهرداری بر اماکن و معابر عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
735 - 756
حوزههای تخصصی:
وظایف نظارتی شهرداری نسبت به اماکن و معابر عمومی چیست؟ آیا می توان شهرداری را بر اساس قواعد ضمان، به جبران خسارت ناشی از عدم نظارت در این زمینه ملزم دانست؟ هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش هاست که با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای - اسنادی صورت می گیرد. این پژوهش نشان می دهد که قانونگذار به منظور صیانت از جان و مال شهروندان، از مرحله طراحی تا اجرا و پایان احداث اماکن و معابر، شهرداری ها را با اختیارات مناسب، ملزم به نظارت بر حسن اجرای اصول فنی شهرسازی و بهداشتی، در تمامی مراحل احداث آنها کرده است. همچنین، شهرداری ها مکلف شده اند که در مرحله نگهداری و بهره برداری نیز بر حسن اجرای اصول مذکور نظارت کنند. در این مقاله اثبات می شود که اگر در اثر کوتاهی در انجام وظیفه نظارتی و تقصیر شهرداری ها، در احداث، بهره برداری و نگهداری، به ویژه در مورد اماکن و معابر عمومی، به شهروندان خسارتی وارد شود، شهرداری ملزم به جبران خسارت وارده خواهد بود و برای تأثیر بیشتر این ضمانت اجرا، لازم است برای این گونه خطای شهرداری، معیار و ضابطه دقیقی تعیین شود.
رویکرد اخفش به قرائت در کتاب معانی القرآن با تأکید بر روایت حفص از عاصم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش دانش قرائت و تاثیر مستقیم آن در تفسیر آیات قرآن کریم انکارناپذیر است و از این رو مساله قرائات همواره مورد توجه قرآن پژوهان قرار داشته است. یکی از ابعاد مهم در مساله قرائت، بررسی رویکرد علماء سده های نخست هجری به قرائت، به ویژه رویکرد آنان نسبت به قرائت رایج امروزی (روایت حفص از قرائت عاصم) می باشد که می تواند بیانگر رویکرد تاریخی به این قرائت تلقی گردد. اگر چه اخفش از بزرگان ادبیات عرب است و روند کلی حاکم بر کتاب معانی القرآن وی، اهتمام به مباحث ادبی است اما وی در راستای مباحث ادبی، به صورت گسترده به مساله قرائت نیز توجه داشته است که با تحقیق در آن می توان به مبانی او در مساله قرائت و معیارهای وی در پذیرش یا گزینش قرائت دست یافت. بررسی عملکرد اخفش در مواجهه با روایت حفص از عاصم نیز نشان می دهد که اولاً وی در ترجیح و گزینش قرائت، بارها قرائتی مغایر با روایت حفص را برگزیده است و ثانیاً برداشت برخی نویسندگان از تعابیری چون «قرائه العامه» در کتاب اخفش که آن را به عنوان قرائتی رایج و مستقل بین مردم تفسیر کرده اند، برداشتی نادرست و بر خلاف گزارش های صریح تاریخی است افزون بر آنکه اینگونه تعابیر گاه بر خلاف قرائت امروزی (روایت حفص از عاصم) به کار رفته اند.
بررسی «اعتبار» از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه با ابن مسرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
353-374
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مورد تأکید عرفای مسلمان، سیر آفاقی است. یکی از عرفای اندلس که بر سیر در آفاق بسیار تأکید می کند، ابن برّجان (د. 536 ق/ 1141 م)، عارف و مفسر اندلسی است. ابن برّجان در توضیح سیر در آفاق، از اصطلاح «اعتبار» استفاده می کند و این اصطلاح در نظام فکری او، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش به دنبال بررسی مفهوم اعتبار از دیدگاه ابن برّجان و مقایسه آن با دیدگاه ابن مسرّه است و به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی انجام شده است. اعتبار از دیدگاه ابن برّجان عبارت است از معراج عقل در پرتو نور ایمان و وحی با تأمل بر آیات الهی (آیات وحی و آیات طبیعت) برای معرفت به غیب و رسیدن به یقین. اعتبار دارای دو مؤلفه تعقل و ایمان است که می تواند صعودی یا نزولی باشد. او معتقد است با اعتبار در مخلوقات می توان به معرفت الهی و شناخت موجودات اخروی دست یافت. دیدگاه ابن برّجان با ابن مسرّه در این باره قابل مقایسه است. با توجه به شباهت ها و قرینه های مختلف به نظر می رسد ابن برّجان تحت تأثیر ابن مسرّه بوده است. تفاوت مهم این است که ابن مسرّه معتقد است در اعتبار، عقل می تواند جدای از وحی به نتیجه برسد. تفاوت دیدگاه های آن ها می تواند ناشی از گرایش کلامی متفاوت آن ها باشد.
«نور» و «نار» جایگاه عقل و عشق برای نیل به غایت انسانی در اندیشه عرفانی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
115 - 130
حوزههای تخصصی:
درباره چیستی و ارتباط عقل و عشق (محبت) پژوهش های فراوانی انجام شده است. برخی به عدم ارتباط میان عقل و عشق قائل شده و رابطه آن دو را همانند دو ضد تعریف کرده اند به طوری که هرگاه در وجود انسان عقل ظهور یابد مجالی برای اظهار عشق نخواهد گذاشت و اگر عشق حاکم شود عقل، رنگ می بازد. نگارنده بر این باور است اگرچه عقل و عشق دو ابزار شناخت یا دو وسیله برای صعود انسان یاد می شوند؛ ولی ظهور حقیقت واحدی هستند که در فطرت انسان نهاده شده اند و همین امر فطری است که او را از سایر موجودات ممتاز می کند و به اقتضای ظهور در هر مرتبه از مراتب وجود انسان نام های مختلف می گیرد. هرگاه از وجه مخلوقی لحاظ شود، نام «عقل» و هرگاه در پرتو غیرت و نار عشق، وجهه خلقی اش در وجهه حقی فانی شود، نام «عشق» بر آن می نهند؛ بنابراین تقابل میان آن ها همانند تقابل واحد و کثیر است، یعنی همان گونه که کثرت، جلوه واحد است، عشق نیز ظهور تام و تمام عقل است. به رغم آنکه امام خمینی مانند برخی اسلاف خود، از ناتوانی عقل برای شهود حقیقت و وصول به معبود مطلق سخن گفته، اما از حیثی دیگر آن را اولین ظهور مشیت مطلقه می داند که آغاز و اِکمال انسان متکی به اوست. بنا به رأی ایشان؛ انسان برای نیل به فنای وجهه خلقی و ظهور وجهه حقی به نورانیت عقل و سوزندگی عشق نیازمند است.
نسبت «جاودانگی انسان» و «عمل اخلاقی» از دیدگاه بانوی مجتهده ایرانی (امین اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۹
51-68
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و حکمت اسلامی، اعمال انسان را همانند ذات او جاودانه و منشأ سعادت یا شقاوت اخروی می داند. بنابراین، اعمال اخلاقی، یعنی اعمال منطبق با معیارهای اخلاق دینی (اسلامی) منشأ سعادت اخروی انسان خواهند بود. بانو امین اصفهانی، مشهور به بانوی مجتهده ایرانی، پیرو تبیین دو مفهوم جاودانگی و اتحاد اعمال با ذات انسان، به این نتیجه رهنمون گشته است که معیار عمل اخلاقی، سعادت اُخروی انسان است؛ سعادتی که جاودانگی ویژگی ذاتی آن است. طبق بیان قرآن کریم، اتحاد عمل اخلاقی و ذات انسان، در حیات دنیوی حقیقتی در پرده بطون است که در حیات اُخروی به ظهور خواهد رسید. اگر انسان به جاودانگی ذات خود و به تبع آن اعمال خویش عقیده یابد، همه اعمال خود را بر اساس آن معیار، یعنی جاودانگی سامان بخشیده و منطبق بر معیارهای دینی عمل خواهد کرد. این پژوهش، با توجه به تکیه دیدگاه های بانو امین بر فرهنگ قرآن و حکمت اسلامی، به شیوه تبیینی و تحلیلی، رابطه جاودانگی انسان با عمل اخلاقی را سنجیده و به این نتیجه رسیده است که بانو امین اصفهانی، جاودانگی انسان و اعمال او را، معیار عمل اخلاقی می داند. این معیار، منطبق بر معارف قرآن و سنت بوده و نسبت به دیگر معیارها، برتری دارد.
مبانی، اهداف و اصول تربیت دینی دانش آموزان مبتنی بر پذیرش دورهرمنوتیک میان افکار، احوال و اعمال در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسیدن به قرائت جدید و کامل تری از حکمت متعالیه در خصوص ارتباط میان مؤلفه های افکار، احوال و اعمال و چگونگی آن در پیامدهای الگوی تربیت دینی در آموزش وپرورش، هدف از نگارش این مقاله است. در نگاه رایج، افکار انسان بر احوال و احوال او بر اعمالش مؤثر است. چنین به نظر می رسد که در برداشت فوق که به صورت دیدگاهی غالب درآمده است، رابطه افکار، احوال و اعمال، یک جانبه و خطی است و پیامد آن، اهمیت دادن به کلاس های نظری و تأکید بر محتوای آموزشی برای تربیت دینی خواهد بود که تاکنون نتایج ارزنده ای به همراه نداشته است. این مقاله با این پرسش اصلی که "دیدگاه انسان شناختی صدرالدین شیرازی در خصوص رابطه میان افکار، احوال و اعمال، چه اشارات تربیتی درزمینه مبانی، اهداف و اصول تربیت دینی فراهم می نماید؟"، نظر ملاصدرا را دراین باره بررسی نموده و در راستای تدوین الگوی تربیت دینی بر این اساس، برآمده است. دست آوردهای این پژوهش، حاکی از آن بوده است که صدرالمتألهین میان سه مؤلفه یادشده، معتقد به تأثیر و تأثر متقابل و هم سنگ است و به عبارت دیگر، قائل به دورهرمنوتیک میان سه مؤلفه افکار، احوال و اعمال است؛ بنابراین، در حکمت متعالیه، نه تنها نگاه خطی جایگاهی درخور ندارد، بلکه تأثیرات چند سویه مؤلفه ها و ارتقای وجود آدمی در این سیرِ رو به تزاید، مورد تأکید است. با توجه به چنین رویکردی، مبانی، اهداف و اصول تربیت دینی موردنظر ملاصدرا نیز به جای تربیت شناخت محور و یک سویه، بر تعلیم و تربیت چند سویه و چندجانبه نگر تأکید دارد.
نگاهی تحلیلی به چیستیِ حقیقت حکم شرعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
95 - 116
حوزههای تخصصی:
مسأله حقیقت حکم شرعی از جمله مسائلی است که اندیشوران اصولی معاصر بسیار بدان توجه کرده اند و دیدگاه های گوناگونی درباره آن ارائه داده اند؛ اما این نکته که مراد از حقیقت حکم شرعی چیست، در کلمات ایشان به صراحت نیامده است. در حقیقت به این نکته توجهی نشده که ممکن است دیدگاه های مطرح شده، هر یک از زاویه ای به تحلیل حقیقت حکم شرعی پرداخته باشند و بر این اساس، ممکن است همه یا بیشتر تحلیل های ارائه شده، هر یک از جهتی صحیح باشند. در پژوهش پیش رو برای نخستین بار با تحلیل کلمات اصولیان درباره حقیقت حکم شرعی، این نتیجه حاصل آمده است که می توان حقیقت حکم شرعی را از حیثیت ها و جهت های گوناگون تحلیل کرد و بر این اساس حقایق مخلتفی برای آن تصویر کرد.
بررسی معنای استوای بر عرش از دیدگاه مفسران فریقین
حوزههای تخصصی:
رویکرد عاشقانه (شاعرانه) به داستان حضرت موسی در آثار عرفانی قرن پنجم تا هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
53 - 76
حوزههای تخصصی:
داستان و شخصیّت پیامبران الهی، براساس نصّ صریح قرآن و روایات، یکی از ویژگی های اساسی عرفان اسلامی است که مورد توجّه عارفان در قرون مختلف بوده است. در حقیقت طرح نکات و ظرایف عشق و بیان لحظات و تجربیات عاشقانه با هدف گشودن نگاه معرفت شناختی و زیبایی شناسانه از رویکردهای مهم در تاریخ تصوّف اسلامی است که به مکتب یا رویکرد عاشقانه در عرفان شناخته شده است. این رویکرد با ویژگی های زبانی خاص خود، با بهره گیری از ظرفیت والای داستان پیامبران و تجربیات عاشقانه نهفته در این داستان ها به مهم ترین موضوعات و مفاهیم عشق پرداخته است، لذا هدف این پژوهش، شناسایی و تبیین رویکرد عاشقانه به داستان حضرت موسی در آثار عرفانی مطرح در قرن پنجم تا هفتم هجری است. دراین پژوهش مصادیق و شواهد مورد نظر در آثار عرفانی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان از بهره گیری از زبان اشارت با ویژگی های خاص آن در مقابل زبان عبارت است. بررسی شواهد و مصایق تحقیق نشان داد رویکرد عاشقانه هم از لحاظ فراوانی در آثار شعری و نثر و هم از نظر فراوانی در سه قرن مورد تحقیق از فراوانی نسبتا یکسانی برخوردار است. از نظر موضوعی نیز مکالمه خداوند با حضرت موسی و تجلّی حق بر وی بیشترین فراوانی را در پرداختن شاعران و نویسندگان به خود اختصاص داده است.
اندیشه های عرفانی گهلوی در شرح محبت نامه جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
193 - 214
حوزههای تخصصی:
شرح محبت نامه جامی اثر محمدبن غلام بن محمدگهلوی، از نویسندگان شبه قاره هند در اوایل قرن سیزدهم هجری است. اگرچه از آثار دست دوم فارسی است اما به دلیل داشتن دانش و اطلاعات عرفانی حائز اهمیت است. در شرح محبت نامه جامی، جوهر و روح تعلیم صوفیه انعکاس دارد. آنچه از این نسخه استنباط می شود شارح محبت نامه نه تنها مردم را به انزواطلبی و دوری از اجتماع و مدنیّت ترغیب نکرده است بلکه به عکس در ساماندهی حیات بشری و حدومرز حضور مدنّی انسان ها در جامعه انسانی توجه داشته است. او افقی وسیع تر به نام خدمت و شفقت بر خلق پیش روی آدمیان می گشاید. افکار گهلوی از جامی نشأت گرفته است. او در مقدمه شرح محبت نامه بیان می کند که دل سراپرده عشق است و آن دلی که از عشق بی بهره است جسمی بی حیات است و جهان و هرچه در اوست از نفحه عشق آفریده شده است. این پژوهش با هدف تبیین جایگاه و تأکید بر اهمیت شناخت شرح محبت نامه جامی در ادب فارسی، نخست به معرفی کوتاهی از این اثر و موضوع آن پرداخته، سپس به جستجوی اندیشه های عرفانی و اجتماعی محمدبن غلام گهلوی و بازیابی این اندیشه ها در عرصه ها و حوزه های گوناگون می پردازد.
الاتصال غیر اللفظی فی روایه موت صغیر لمحمد حسن علوان دراسه سیمیولوجیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
109 - 124
حوزههای تخصصی:
العلام ه هی ظاهره ملموسه ومرئیه یتم استبدالها ضمنیاً بعلاقه مع ظاهره غائبه. السیمیائیه هی العلم الذی یبحث عن أنواع الإشارات والإیماءات، والعوامل التی تنطوی علیها عملیه إنتاجها وتبادلها وتفسیرها، وکذلک القواعد التی تحکم العلامات. الاتصال غیر اللفظی هو أحد فروع السیمیائیه التی تشمل مجموعه متنوعه من السلوکیات الحرکیه للناس بما فی ذلک من تعبیرات الوجه وحرکات الجسم والإیماءات وحرکات تنظیم المحادثه وإلخ. یحتوی هذا النوع من الاتصالات على ستّ وظائف تتمثل فی الاستکمال والتفنید والتکرار والتحکم والاستبدال والتأکید. یروی الکاتب السعودی محمد حسن علوان فی روایته سیره ابن عربی بمزیج من الخیال، ویستخدم عناصر غیر اللفظیه إلى جانب لغه المنطوق. تسعى هذه الدراسه إلى دراسه هذه الروایه من وجهه نظر أنماط التواصل غیر اللفظی، بما فی ذلک من تعبیرات الوجه، وحالات العین، وحرکات الید، وحرکات الرأس، وما إلى ذلک، متمسکا بالمنهج السیمیائی. تعود أهمیه هذه الروایه إلى حصولها على جائزه بوکر فی عام 2017 م، وکان استعراضها الدلالی ضروره رئیسیه لهذه الدراسه . أظهرت النتائج بأن قد استفاد علوان من العلامات فی روایته من أجل تخصیص أو وضع الفضاء فی الروایه . استخدم المؤلف بشکل متکرر الطرق التالیه للتعبیر عن رسالته غیر اللفظیه بترتیب التردد : حالات الرأس، و حرکات الید، و حالات الوجه، و حالات العین، و السلوکیات الصوتیه، و علم اللمس والتماس وحالات الجسم . لقد استُخدمت هذه الحالات للتعبیر عن حالات، مثل: الغضب، والخوف، والقلق، والضیق، وهلمّ جرا. إلى جانب ذلک، تشارک وسائط وأجهزه أخرى أیضاً فی توصیل رسائل المؤلف. لمعظم هذه الرسائل أیضا وظیفه استبدالیه.
السّرد الروائی فی خطاب «ناجی العلی» الکاریکاتیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث الجوانب الروائیه لرسوم "ناجی العلی" الکاریکاتیریّه مستعیناً بمنهج السّردیّه. حیث إنّ حضور الجوانبِ الروائیّه فی هذه الرسوم والتی تمثلتْ فی الشخصیاتِ الثابته وتسمیّتِها، وکونِها مزوّدهً بالوحداتِ السّردیّه والنسیجِ اللغوی عبر التعلیق المرفَق بالرسوم والمشاهد أضفتْ علیها بعداً روائیّاً. یهدف البحث إلى استجلاء العناصر السّردیه فی أربعین لوحه مختاره قد تمّ اختیارها وفق الموضوع المتناول والمیزات السّردیه والروائیه فیها والتی شکّلتْ القضیّه الفلسطینیّه مادّه دَسِمه فیها بصفتها مِن ضمن أدب النضال أو فن المقاومه. وهی الاشتغال اللونی للأسود والأبیض، الحدث، والشخصیه والبنیه الزّمکانیه. وقام بالکشف عن الجوانب السّردیه للوحات فی خطاب اللوحات البصری، والخطاب الکتابی فی التعلیق الذی یشفعه "العلی" عاده برسومه. یُعدّ "ناجی العلی" رائد الکاریکاتیر السیاسی العربی بلْ المبدئ والمبدع فی هذا الفنّ. توصّل البحث إلى أنّ الاعتماد على الشخصیّات الثابته هی استراتجیه العلی السّردیه وأنّه بَرَعَ فی توظیفِ تقنیهِ الاسترجاع عبرَ النسیجِ اللغوی والاستباق بالخطوط والأحجام. وعن الحدث ووعاءه المکان ووظائفه فی أعماله، ففلسطین والأرض هی الحاضنُ المکانی الرئیس للأحداث فی أعماله ووظائفُ المکان تتجلّى إما عبرَ التصریحِ المباشر بالدوائر المکانیّه وإما عبر الخواءِ المکانی وغیابِ المکان. أیضاً تغطی لوحاته ثیمات الأبیض والأسود المتجلیّه فی ثیمات الفضاء السّردی لتوحی إلى دلالات الخواء المکانی عبر الأبیض والحاله السوداویه المؤلمه عبر الأسود.
تحلیل استعاری احساس حسد در روایات معصومین علیهم السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، روایات و احادیث پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهم السلام و چگونگی کاربرد استعاری زبان در توصیف احساس حسد، به عنوان یکی از وجوه انتزاعی وجود آدمی بررسی شده است. هدف پژوهش حاضر پاسخ به این مسأله است که آیا استعاره به عنوان یک ابزار تسهیل فهم، در احایث دینی استفاده شده است و اگر چنین است، تا چه میزان در انتقال مفاهیم مرتبط با احساس حسد کاربرد داشته است. چه حوزه ها ی مبدئی برای این احساس به کاررفته و اساساً در این احادیث از استعاره برای تسهیل درک چه مفاهیم ذهنی استفاده شده است. به این منظور کتب معتبر شیعه بستر پژوهش قرار گرفته و بر اساس نظریه لیکاف درباب استعاره ها ی شناختی، واکاوی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که استفاده از استعاره در 60 درصد از احادیث مرتبط با حسد به چشم می خورد و حوزه ها ی مبدا گزینش شده در این استعاره ها ی شناختی در کمال ظرافت و فراست، گویای ویژگی ها و تبعات حسد هستند. این استعاره ها به گونه ای ساختاربندی شده اند که همگی به شکلی منسجم و به هم پیوسته در راستای معارف و مفاهیم مورد نظر قرار دارند.
گونه های تجلی تفسیر موضوعی در عصر اهل بیت(ع)
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
34 - 13
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد در طول تاریخ تفسیر قرآن کریم، اسلوب غالب بر تفسیر، تفسیر ترتیبی بوده است و مفسران تا قرن چهاردهم اقبال کمتری به تفسیر موضوعی داشته اند، این در حالی است که تفسیر موضوعی ممکن است از نظر اصطلاحی، اصطلاحی جدید باشد، ولی اصل و ریشه آن از زمان نزول قرآن و همراه تفسیر ترتیبی وجود داشته است. این مطلب از روایات پیامبر و معصومین که منشاء علم تفسیر هستند و بیانات ایشان به عنوان مرجعیت علمی و محک داوری مورد توجه است، قابل اثبات است از سویی عنایت اهل بیت به تفسیر موضوعی می تواند دلیلی قاطع بر صحت و اعتبار این سبک تفسیری باشد. در ا ین نوشتار که با روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای احادیث اهل بیت(ع) و بررسی سیر تاریخی تفسیر ومنابع موجود صورت گرفته این نتیجه حاصل شد که تفسیر موضوعی در عصر اهل بیت (ع) در دو عرصه ظهورو نمود داشته است که یکی از دو عرصه نمود مربوط به بهره گیری گسترده اهل بیت از این روش و بیان معارف و اصول عقاید و احکام توسط معصومین(ع) به شیوه ی موضوعی است و عرصه دیگر نمود مربوط به آثاری است که توسط شاگردان و اصحاب معصومین(ع) به منظور بیان و تفسیر آیات به شیوه ی موضوعی در عصر اهل بیت(ع) و یا نزدیک به عصر ایشان تالیف شده است.
سیاست های مزورانه اموی برای تحریف واقعه کربلا و روشنگری های حضرت زینب (س)
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۹
73 - 92
حوزههای تخصصی:
تحریف، پرده و پوششی است که با آشکار شدن حقیقت، رخ در نقاب می کشد و همچون کف روی آب، نابود و مضمحل می گردد. عاشورا یکی از بزرگ ترین و ماندگارترین خیزش هایی است که در طول تاریخ بر ضد یک حکومت ظالم صورت گرفته است.. مقاله حاضر کوشیده است با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به بررسی سیاست های مزورانه ای که امویان پس از واقعه کربلا برای تحریف آن در پیش می گرفتند، پرداخته و در مقابل نقش عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری (س)، را در زدودن غبار تحریف و برملا کردن دسیسه ها و توطئه های بی اساس حکومت بنی امیه در وارونه جلوه دادن حقایق عاشورا و قیام امام حسین (ع) تبیین کند. نتایج پژوهش نشان می دهد تبیین پیروزی، شکست، مرگ و زندگی از جمله مفاهیم اصلی سخنان حضرت زینب (س) بود. خطبه غرّاء حضرت زینب (س) و اشعار ایشان تأثیر زیادی روی شناساندن حقانیت اهل بیت (ع) و آشکار نمودن ماهیت دغل کار یزید و دست پروردگان او و خاندان بنی امیه داشت.
«رؤیت در خدا» و «رؤیت با خدا»؛ دو رویکرد در نظام معرفت شناختی مالبرانش و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
61 - 74
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که فیلسوفان در نظام فکری خود آن را پی جویی می کنند، دستیابی به معرفت حقیقی و تبیین چگونگی امکان حصول آن است. مالبرانش و ملاصدرا از زمره فیلسوفانی اند که تلاش می کنند دستیابی به معرفت حقیقی و چگونگی امکان آن را در چهارچوب نظام فکری خود به منصه ظهور برسانند. مالبرانش با طرح نظریه «رؤیت در خدا» بر این باور است که برای ادراک حقایق باید آنها را در خدا مشاهده کرد. در باور او، انسان ابتدا ایده های اشیا را ادراک می کند و سپس به واسطه آن و با اتحاد با خدا به ادراک حقایق نائل می آید. ملاصدرا نیز معرفت حقیقی را مبتنی بر اراده الهی و شهود نفسانی انسان از رهگذر پیوند با عالم مجرد می داند که نگارنده از آن به «رؤیت با خدا» تعبیر می کند. ملاصدرا با ارجاع همه علوم به علم حضوری و نیز امکان معرفت حقیقی به واسطه شهود نفسانی، معرفت را مبتنی بر افاضه الهی می داند. از وجوه مشابهت آن دو، دریافته می شود نظریه معرفت شناختی آنها از نتایج دیدگاه هستی شناختی ایشان مبتنی بر اکازیونالیسم و وحدت وجود است که در مراحل بعد به نظریه بازنمایی ادراک منجر می شود. از وجوه مخالفت آن دو نیز دریافته می شود مالبرانش نظریه خود را امری فلسفی می داند و آن را در چهارچوب نظام فلسفی خود تبیین می کند؛ اما ملاصدرا دیدگاه خود را امری متعالی و در درجات والای عرفانی قلمداد می کند که انسان با پیوند با عالم مجرد به آن نائل می آید.