فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
قانونگذار در ماده 1043 ق.م. به تبعیت از دیدگاه ولایت اشتراکی، نکاح دختر باکره بالغه را به طورمطلق موقوف به اجازه پدر یا جدِ پدری کرده است. این دیدگاه به رغم امتیازاتی که دارد، هم ازدیدگاه نظری و هم در مرحله اجرا و عمل با چالش های فقهی و حقوقی روبه رو است و گاهی نیز با سیاست تقنینی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تسهیل امر ازدواج و تحکیم بنیان خانواده ناسازگار است. در مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی این چالش ها بررسی می شود و این نتیجه به دست می آید که وجود اختلاف نظر در تفسیر مفهوم واژه «بکر» و همچنین مفهوم «کفویت» در وضع حقوقی ازدواج باکره رشیده بدون اذن ولیّ اثر می گذارد؛ زیرا ازسویی درصورت اختلاف نظر مرجع تقلیدِ دختر با مرجع تقلیدِ پدر در این دو مسئله، هرکدام باید طبق فتوای مرجع تقلید خود عمل کنند که در بسیاری از موارد ممکن است موجب اختلاف شدید میان خانواده نیز شود. ازسوی دیگر، عدم تنفیذ چنین ازدواجی (بدون اذن ولی)، خلاف احتیاط است و در مواردی نیز طبق نظر برخی از فقها عقد صحیح است و نیازی به تنفیذ ندارد؛ افزون بر این ها، براساس نظر بعضی در موارد متعددی، در غیر مورد عضل مصطلح فقهی، اعتبار اذن ولیّ ساقط است. همچنین روشن نبودن لزوم رشد در نکاح ازجهت حقوقی، فراهم شدن زمینه ارتکاب جرم برای رسیدن به استقلال حقوقی ازدواج، آثار و تبعات منفی ابطال ازدواج دختر باکره بدون اذن پدر، ناکارآمدی صدور حکم ابطال نکاح ازسوی دادگاه و ابهام در اینکه بار اثبات علت موجه مخالفت در دادگاه با ولیّ است یا بر عهده دختر است که ناموجه بودن مخالفت او را اثبات کند، از مهم ترین چالش های حقوقی دیدگاه تشریک در ولایت است. در این مقاله، برای رفع اشکالات مزبور پیشنهادهایی مطرح شد.
نقش آیات پیرامون «صورتگری أحسن الهی» در انگاره «أشرفیت انسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
219 - 243
حوزههای تخصصی:
: یکی از فرضیه های مهم در حوزه های انسان شناسی، گیتی شناسی و حتی هستی شناسی، ادعای برتری انسان بر موجودات دیگر است و به طور عمده برای تأیید این ادعا، به برخی آیات قرآنی و روایات همسو رجوع شده است. از جمله: آیه 64 سوره غافر و آیه3 سوره تغابن است که در آنها با تعبیر «وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ» به حسن صورت انسان اشاره شده است. ازاین رو مفسران با رویکردهای گوناگون علمی در آثار خود چنین استنباط کرده اند که چون «أحسن» افعل تفضیل و دال بر انحصار صورتگری أحسن الهی درباره انسان است، پس نوع انسان أشرف مخلوقات خواهد بود. هدف این مقاله بررسی رابطه مبنایی این دو آیه با ادعای «أشرفیت انسان بر موجودات دیگر» و کشف حقیقت است. همچنین در این آثار با استناد به روایت «الصوره الانسانیه اکبر حجج الله ...»، تلاش شده تا آن مدعای أشرفیت انسان تقویت شود. اما روایت مذکور مورد تأیید علم الدرایه نیست و از حیث سند، دلالت و حکایت گری مورد نقد می باشد. یافته های این تحقیق حکایت از آن دارد که «أحسن»، افعل تفضیل نیست و فعل ماضی است، به نظر می رسد آن دو آیه و نیز روایت مذکور، نمی تواند ادعای مورد نظر را اثبات کند و لذا این فرضیه عرفانی، کلامی و فلسفی، از حیث استناد به این ادله درون دینی، نارسا و بی دلیل خواهد بود
الگوی جامع موضوع شناسی فقهی در مسائل مستحدثه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
167 - 198
حوزههای تخصصی:
الگوی رایج در موضوع شناسی فقهی به صورت تک وجهی و با روش توصیف و تحلیل عناصر ذات موضوع برای کشف عنوان فقهی منطبق بر آن است. گر چه این روش در شناخت مصادیق عنوان های فقهی مشخص پذیرفتنی است، در مواجهه با موضوعات جدید مرکب، تأثیر امور دیگری مثل آثار و لوازم موضوع در صدق عنوان های فقهی بر آنها انکارناپذیر است. در نتیجه بسنده کردن به بررسی ذات موضوع، موجب نقصان در فرایند موضوع شناسی است؛ براین اساس تحقیقی لازم است تا در پیِ الگویی باشد که بتواند همه ابعاد مؤثر در انطباق عنوان های فقهی بر موضوعات را ارائه دهد تا بتوان با رعایت آن، مجموعه مسائل و احکام فقهی موضوع را با توجه به همه جوانب دخیل در حکم آن کشف کرد تا زمینه ای برای طراحی نظام مسائل فراهم گردد. اهمیت تحقیق حاضر به جهت وابسته بودن استنباط فقهی در موضوعات مستحدثه به تبیین الگوی یاد شده است که با توجه به لزوم تعیین وظیفه ملت و حکومت در مواجهه با موضوعات نوپدید ضرورت آن روشن است. هدف تحقیق، توانمند سازی فقه در حل مسائل جدید و زمینه سازی برای طراحی جامع نظام مسائل موضوعات و جلوگیری از ضعف و انحراف در استنباط حکم مسائل مستحدثه است. تحقیق حاضر با روش تحلیلی– توصیفی و با بهره گیری از منابع نقلی و تعبدی و روش اجتهادی فقهی سامان گرفته است و نوآوری آن ارائه الگویی جامع در موضوع شناسی فقهی و الگویی برای طراحی نظام مسائل موضوعات مستحدثه است. نتیجه آن تبیین انحصار ابعاد تأثیر گذار در حکم فقهی در سه جهت است: ذات موضوع، اهداف فاعل، آثار و ملازمات موضوع. در نتیجه برای تعیین حکم فقهی موضوع های جدید باید انطباق عنوان های فقهی مربوط به همه جهات سه گانه بر موضوع جدید بررسی شود و به اقتضای نتیجه آن، حکم فقهی موضوع جدید استنباط گردد.
آینه های شکسته (2): نگاهی به ترجمه قدیم و ترجمه پیروز سیار از عهد عتیق در پرتو متن عبری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۰۵)
365 - 375
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در واقع ادامه یادداشت های پیشین با همین عنوان می باشد؛ البته در این شماره شواهد مورد مطالعه عمدتاً با محوریت ترجمه جناب پیروز سیار تدوین شده و در چهار محور ارائه می گردد که عبارت اند از: 1. اهمیت پاورقی ها؛ 2. جای خالی تفاسیر یهودی در انبوه پاورقی ها؛ 3. به گزینی در ترجمه؛ 4. برخی ملاحظات. به این ترتیب محور دوم برای اولین بار در اینجا مطرح می شود.
نقد و بررسی دیدگاه دین شناختی مجتهد شبستری در کتاب «هرمنوتیک، کتاب و سنت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۸
۱۴۴-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
مسئله این پژوهش نقد کتاب هرمنوتیک، کتاب و سنت مجتهد شبستری است. نقد دیدگاه های وی به روش توصیفی تحلیلی به دو بخش تقسیم می شود: نقد پیش فرض های برون دینی او با نگاه کلی به مقوله دین و نقد آرای خاص درون دینی او به ویژه مرتبط با قرآن و سنت. یافته های پژوهش نشان می دهد که آرای مجتهد شبستری به سبب خوش بینی به نظرهای هرمنوتسین های غربی و درمقابل، بدبینی به جامعه سنتیِ دینی، توأم با دغدغه کشاندنِ دین به عرصه زندگی، شاذ و گاهی التقاطی به نظر می آید. در بخش نخست نقد مبنایی دیدگاه های او، نسبیت گرایی، محدود انگاری کارکردهای دین، عدم اعتقاد به فطری بودن دین، نگاه برون دینی او به مقوله های دینی را دچار چالش جدی می سازد. غیرمعرفت بخش خواندن گزاره های قرآن و اجتهادی دانستن تفسیر قرآن به قرآن و ظنی دانستن دلالت سنت از دیدگاه های خطاکارانه مجتهد شبستری در کتاب یادشده است که نقد مبنایی بر آن در این مقاله وارد شده است.
بررسی موارد اشتراک و اختلاف فقه مذاهب خمسه در حج بانوان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۷)
19 - 48
حوزههای تخصصی:
بحث احکام اختصاصی زنان و بررسی تکالیف شرعی ایشان، قدمتی هم تراز با تاریخ فقه و فقاهت دارد؛ ولی با این همه، کمتر به عنوان موضوعی مستقل با رویکرد به احکام اختصاصی زنان در عبادات از دیدگاه فقه مذاهب اسلامی و استخراج احکام اختصاصی ایشان در یک نوشتار، مورد توجه قرارگرفته است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و به شیوه ی پردازش اطلاعات توصیفی و تطبیقی به جمع آوری این احکام اقدام نموده و نظرات فقهای مذاهب خمسه دراین باره، گردآوری و مقایسه شده است. در بحث عبادات احکام خاصی برای بانوان وجود دارد که گاهی تمایزات به جهت حریم عفافی زنان و گاهی به دلیل تسهیل امر برزنان یا متاثراز احکام خاص زنان است. این پژوهش فقط به بررسی نقاط اشتراک و افتراق و شناخت آن ها در باب حج از نگاه مذاهب فقهی خمسه پرداخته است. نتایج محتویات پژوهش، حاکی از وجود تفاوت در احکام شرعی زنان است مثلا در مواردی مانند همراهی بانوان با یکی از محارم، احرام مستحاضه، استفاده از زیور آلات، استعمال حنا در حال احرام، طواف نسا و ... افتراق داشته؛ و در مواردی دیگر مانند اجازه همسر در حج بانوان، احرام حائض، پوشیدن لباس دوخته و ... با هم مشابهت دارند. نگارنده بر این باور است که فقهای شیعه و مذاهب اربعه در اصل احکام اختصاصی زنان در عبادات اتفاق نظر دارند و اختلاف آن ها در جزئیات احکام حج می باشد.
بازخوانی تحلیلی- انتقادی استفتاء شیخ ابن بلیهد در مسئله تخریب بقیع با تکیه بر منابع اهل سنت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۷)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
قبرستان بقیع در شهر مدینه یکی از بزرگ ترین میراث فرهنگی مسلمانان است که هویت و اصالت تاریخ اسلام را در خود دارد. پس از استقرار آل سعود بر حجاز، شیخ عبدالله بن بلیهد قاضی القضات منسوب شده از سوی حاکم وقت، با مبانی فکری که از محمد بن عبدالوهاب و در رأس آن از ابن تیمیه حرانی به ارث برده بود از شیوخ مدینه استفتاء کرده و در پی آن در شوال سال 1344 هجری قمری حکم به تخریب این قبرستان تاریخی داد. مفتیان مدینه در پی این استفتاء برای توجیه اذهان عمومی و اقناع مسلمانان به روایات متمسک شدند تا به عملکرد خود مشروعیت بخشند. این پژوهش درصدد بازبینی ادله و روایاتی است که در این استفتاء برای تخریب بقیع مورد استناد قرار گرفته است. شواهد علمی بیان شده در این نوشتار روشن می سازد که مدعاهای مطرح شده توسط مفتیان سعودی برای تخریب این میراث اسلامی ، بی اساس بوده و فقط برای متقاعد کردن اذهان عمومی مورداستفاده قرارگرفته است. این نوشتار در پی این است که با استفاده از منابع معتبر اسلامی ، برخی از گزاره های مورداستفاده در این استفتاء را نقد نموده و تکریم قبور اولیای الهی را از قرآن و سنت اثبات نماید
بررسی خشونت علیه زنان در تفاسیر قرآن از منظر فریقین
حوزههای تخصصی:
اسلام کامل ترین دین است و راهکارهایی در قرآن برای تنظیم روابط خانوادگی توصیه می کند، اما به دلیل برخی گزاره ها متهم به تجویز خشونت علیه زنان شده است. برخی حکم ضرب ناشزه در آیات ۳۴ و 128سوره نساء را از احکام خشونت آمیز قرآن دانسته اند. پژوهش حاضر به بررسی تفسیری خشونت علیه زنان ازمنظر فریقین می پردازد و درپی پاسخ این سؤال است که چرا در قرآن کریم حکم ضرب ناشزه آمده و آیا این حکم ناظر به خشونت است؟ و فریقین نسبت به آن چه نظری دارند؟ نتایج نشان داد که پاسخ شیعه و عامه هردو آن است که حکم مذکور نسبتی با خشونت ندارد و تدبیری برای پیشگیری از بروز خشونت و مانع فروپاشی بنیان خانواده است که اجرای آن به زوج واگذار شده است. به نظر می رسد مقصود از نشوز در آیه ۳۴ سوره نساء نافرمانی زن از فرمان زوج در اطاعت از بستر است و با این عمل، زن مستحق ضرب است. نشوز زن موارد بسیار محدود و ضرب او نیز احکام دقیقی دارد و مرد می تواند حتی در برخی موارد از حق خود بگذرد. براساس آیه ۱۲۸ سوره نساء زن حق دارد برای گرفتن حقوق خود، همسرش را موعظه و در مرحله بعد به حاکم رجوع کند. پژوهش حاضر با بررسی تفسیری و به روش کتابخانه ای انجام شده است.
روش علامه شعرانی در مقام دفاع از اخبار اعتقادی با التفات به آیات قرآنی
حوزههای تخصصی:
مقام دفاع از اعتقادات در شبهات و عقاید علیه دین، وظیفه پایانی یک متکلم است که برای انجام این کار باید پس از بیان تفاوت های شک، سوال، شبهه و عقیده معارض، از روش های دفاع از اعتقادات بهره ببریم. شبهه، برخلاف عقیده معارض، قطعا مغرضانه است و عقاید معارض، شبهات را ایجاد می کنند و اگر مغرضانه باشند، نشات گرفتنشان نیز از شبهات می باشد. ما به منظور بررسی روش های دفاع از عقاید از آثار ابوالحسن شعرانی از روش توصیفی_تحلیلی بهره برده ایم. هر چند بیشتر روش هایی که استفاده کرده ایم، اساس آن برگرفته از کتاب روش شناسی علم کلام و سپس تطبیق بر آثار علامه می باشند. اما برخی از آن ها را نیز خودمان از آثار علامه یافته ایم و به دیگر روش ها افزوده ایم. مانند: همگامی با مخاطب و خود تخریب گری در رد شبهات و در رد عقاید معارض نیز روش عدم تعارض با عقل یا عدم استبعاد عقلی را افزودیم. برای همه روش ها نیز شاهد مثال هایی نیز از آثار علامه آورده ایم. پس از بررسی روش ها و مقایسه آن ها با یکدیگر معلوم شد علاوه بر آنکه روش های رد شبهات اعتقادی در پاسخ به پرسش های اعتقادی نیز کاربرد دارند، برخی از آن ها با روش های رد عقاید معارض دینی نیز مشترک هستند و برخی متفاوتند.همه روش های علامه شعرانی در قرآن هم به کار رفته است و روش هشدار دهنده بیش از بقیه استفاده شده است. ممکن است در بررسی یک مثال، ما بیش از یک روش را بیابیم.
روش های هدایتگری قرآن از منظر آیة الله محمدرضا مهدوی کنی
حوزههای تخصصی:
جریان شناسی تفاسیر شیعه در دهه های اخیر و هم چنین بررسی سیر تحولات و روی کردهای تفسیرنگاران قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران یکی از مهم ترین موضوعاتی است که قرآن پژوهان به آن توجه داشته اند. در آثار مختلفی تلاش شده تا این جریان ها و مؤلفه های اعتقادی هرکدام با ذکر مثال تبیین شده و گرایش های فکری مفسران معاصر معرفی شود. در این پژوهش تلاش شده با مطالعه موردی آثار تفسیری یکی از اندیشمندان معاصر، به این مسئله بپردازیم که وی جزء کدام جریان تفسیری بوده و چه وجوه اشتراک و افتراقی با دیگر مفسران گراینده به آن جریان فکری دارد. به همین منظور آثار تفسیری محمدرضا مهدوی کنی با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای بررسی شده و از میان انبوه مؤلفه های فکری مفسران مسئله وجه هدایتگری قرآن کریم به صورت توصیفی و کیفی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که مهدوی کنی به طورکلی از سه روش؛ طرح آیات تبشیری و انذاری، طرح مثال با سبک های مختلف، و اقامه براهین عقلی به عنوان روش های هدایتگری قرآن کریم نام برده و در توضیح هرکدام تلاش نموده تا مراحل یا کارکردهایی خاص هر مورد و مخاطبان ویژه اش را معرفی نماید. هم چنین در برخی موارد به پاسخگویی اشکالات مطرح در آن زمینه پرداخته و با گسترش حوزه مفهومی هرکدام، سعی نموده تا چگونگی هدایتگری قرآن کریم و الزامات تحقق آن را مطرح کند.
سیاست گذاری مسکن نبوی (سیاست گذاری رسول خدا ص در حوزه مسکن) و دلالت های آن برای حل مشکل مسکن در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سیره ی نبوی در حل مشکل مسکن مهاجران، با مشارکت دولت مردم، مصداق بارزی از ترکیب دو راهبرد «حمایت دولت» و «تقویت تکافل اجتماعی» است. پیامیر گرامی با اجرای سیاست «واگذاری زمین به خانوارهای فاقد مسکن» و «ایجاد سکونت گاه صفه برای اقشار ضعیف»، آنها را از حمایت دولت اسلامی بهره مند کردند و با اسکان موقت مهاجران در منزل انصار، زمینه ی مشارکت عمومی را برای حل مشکل مسکن فراهم نمودند. یافته های مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و متکی بر اسناد کتابخانه ای به دست آمده است، نشان می دهد رویکرد پیامبر اکرم می تواند دلالت هایی برای حل چالش مسکن در ایران داشته باشد. در این زمینه می توان علاوه بر تقویت همیاری عمومی و استفاده از ظرفیت خیران و واقفان، از سیاست عرضه ی گسترده ی زمین برای ساخت مسکن با رعایت اقتضائات آمایش سرزمین و ایجاد سکونت گاه های موقت و ارزان برای اقشار محروم استفاده کرد. نیز می توان به جای شرکت های مسکن ساز، زمین را به خود افراد واگذار کرد تا به تدریج مسکن موردنیاز خود را بسازند. از لوازم این کار، فاصله گرفتن از رویکرد توسعه ی عمودی مسکن به سمت توسعه ی افقی و اتخاذ رویکرد مردمی در ساخت مسکن است. برای تأمین مالی ساخت مسکن نیز می توان از ظرفیت های همیاری و مشارکت عمومی بهره گرفت. تقویت تکافل اجتماعی در حوزه ی مسکن مستلزم تدوین پیوست فرهنگی مسکن و استفاده از تمام ظرفیت های آموزشی و رسانه ای است.
بررسی انتقادی دیدگاه ناصر القفاری درباره آموزه شهادت ثالثه در اندیشه امامیه
حوزههای تخصصی:
اذان به عنوان یکی از شعائر اساسی اسلام، در مذاهب مختلف اسلامی جایگاه ویژه ای دارد. در این میان، شهادت ثالثه به عنوان یکی از عناصر مهم اذان در مذهب شیعه، همواره محل بحث و اختلاف میان مذاهب اسلامی بوده است. این پژوهش باهدف بررسی ادعای قفاری که شهادت ثالثه را ابداع و بدعت شیعیان در راستای تثبیت موضوع امامت می داند، به روش توصیفی تحلیلی با تبیین جایگاه شهادت ثالثه در منابع اسلامی، به مطالعه روایات و سیره عملی مسلمانان در این زمینه پرداخته است. با بررسی روایات خاص و عام، و همچنین نمونه هایی از سیره مسلمین در طول تاریخ، تلاش می شود تا نشان داده شود که افزودن شهادت ثالثه نه به عنوان اختراع، بلکه به عنوان استحباب و جواز شرعی مورد پذیرش قرار گرفته است. روایاتی همچون روایت خضرمی که مورد تأیید علماء شیعه و اهل سنّت قرار گرفته اند، به همراه قاعده تسامح در ادله سنن، پایه های فقهی استحباب شهادت ثالثه را تقویت می کنند. علاوه بر این، سیره پیامبر اکرم(ص) و شیعیان در تاریخ نیز گویای مقبولیّت و جایگاه این عمل دینی است. در نهایت، پس از اثبات استحباب و جواز شهادت ثالثه، این مقاله به رد ادّعای بدعت آمیز بودن این شهادت توسط قفاری پرداخته و نشان می دهد که این عمل، ریشه در سنّت های معتبر اسلامی دارد.
ادله قرآنی و روایی تأثیرات تعامل فقه و تربیت در ابعاد فردی و اجتماعی
منبع:
مطالعات فرهنگی قرآن سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
۳۶۶-۳۴۷
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در صدد پاسخگویی به این سؤال است که تأثیرات تعامل دو عرصه فقه و تربیت در زندگی فردی و اجتماعی یک مسلمان، از دیدگاه قرآن کریم و احادیث کدام اند. بررسی توصیفی تحلیلی این مسئله گویای آن است که تربیت و پرورش همه جانبه انسان از نیازهای اساسی اوست و انسان در پرتو تربیت صحیح به کمال مطلوب خویش نائل می آید. شریعت نیز جایگاه ویژه ای در زندگی انسان دارد و مجموعه ای از بایدها و نبایدها زندگی او را احاطه کرده است. پیشرفت زندگی بشر در عصر کنونی و تحولات فرهنگی و اجتماعی آن، موجب شده نیازهای بشر شکل جدیدی به خود گیرد. شریعت به منظور پاسخگویی به نیازهای انسان رسالتی نوین پیدا کرده است. نیازهای انسان از ایفای نقش در محدوده زندگی فردی انسان فراتر رفته و شریعت می بایست پاسخگوی نیازهای انسان در همه ابعاد فردی و اجتماعی باشد. جایگاه و نقش فقه در ابعاد مختلف جسمی، روحی، عقلی انسان بر مبنای اصولی چون عبودیت، اختیار و آزادی، موجب اثرگذاری فقه و شریعت در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی تربیت انسان شده و او را به کمال انسانیت خویش نزدیک می نماید.
گونه شناسی مغالطات منقول در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۲
3 - 12
حوزههای تخصصی:
اساسی ترین خطر در مسیر اندیشمندی، دام مغالطه و پوشاندن لباس حق بر باطل است. مغالطه به عنوان یکی از راه های مهم اشتباه در تفکر و استدلال، موجب عدم رهایى از اسارت جهل مرکب است. غفلت از اشتباه در ماده و صورت استدلال و نیز مسائل خارج از استدلال، عقل بشر را از واقع بینى دور می کند. قرآن کریم که به باور قطعی مسلمانان هیچ گونه کاستی و لغزشی در آن راه ندارد، مناسب ترین راهنما برای بررسی شیوه های برخورد با مغالطات مخالفان است. در این کتاب وحیانی به اشکال گوناگونی از مغالطات ناشی از برخورد معاندین با دعوت انبیاء اشاره شده است. شناسایی انواع مغالطات یاد شده در قرآن کریم برای داشتن تفکر صحیح، ضروریست. در این مسیر می توان از شیوه های برخورد پیامبران(ع) الهی و به ویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) بهره گرفت. این نوشتار با مراجعه به آخرین کتاب آسمانی به استقصای مهمترین مغالطات معاندان پرداخته و با روش توصیفی -تحلیلی به این نتیجه می رسد که انبیای الهی با الهام از ذات حق به ازای هر نوع مغالطه، شیوه ی برخورد مناسبی در پیش گرفته اند که می تواند به عنوان الگویی کاربردی برای انسانها به ویژه مسلمانان در مواجهه با مغالطه گران تلقی شود.
واکاوی مؤلفه های معنایی در ماده ثلاثی «ولی» با رویکرد ریشه شناسی در زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماده ثلاثی «ولی» یکی از پرکاربردترین ماده های لغوی به کار رفته در قرآن کریم است. از این ماده ساخت های متنوع اسمی و فعلی پدید آمده و برخی از واژگان و مفاهیم ساخت یافته از آن چون «ولیّ»، در ادبیات قرآنی محل مناقشات فراوانی شده است. یکی از دلائل این مسئله آن است که گرچه لغت شناسان و مفسران مسلمان برای این ماده مؤلفه های معنایی گوناگونی برشمرده اند، اما از دستیابی به معنای محوری در این ریشه بازمانده و نتوانسته اند میان تمام معانی این ماده ارتباط برقرار نمایند. در این پژوهش با کاربست روش ریشه شناسی و معناشناسی تاریخی تلاش شده تا ضمن بررسی نظائر ماده ولی در زبان های سامی، منشأ کهن آفروآسیایی آن شناسایی و سیر تحول لفظی و معنایی این ماده از ابتدا تا کنون مشخص گردد. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد، واژه مورد نظر در بُن ثنایی «لَی» ریشه دارد که در زبان های سامی به صورت «لوی» و در عربی نیز با صورت «ولی» ادامه حیات داده است. این ریشه در زبان عربی به معنای «با علاقه و محبت همراهی کردن» است که در آن تکیه اصلی معنایی بر همراهی و متابعت بوده و دوستی به عنوان مؤلفه معنایی ثانوی به آن افزوده شده است. توجه به مؤلفه های معنایی مذکور که در کاربردهای گوناگون ریشه ولی در سطوح گوناگون روابط خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و روابط انسان و خداوند در قرآن کریم قابل پی جویی است، کلید حل بسیاری از مناقشات علمی پیرامون ماده مورد نظر است.
بررسی الگوی انسان شناسی توماس آکویناس بر مبنای ایده «مشارکت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
403 - 423
حوزههای تخصصی:
روایت کتاب مقدس از رویداد آفرینش اشاره می کند که خداوند انسان را به صورت خود آفرید تا شبیه او باشد. این روایت دو حوزه الوهی و بشری را در ارتباط نزدیک نشان می دهد: یکی (انسان)، شبیه دیگری (خدا). با توجه به اینکه در الهیات مسیحی، آموزه گناه ازلی به معنای گسسته شدن ارتباط میان خداوند و بشر تلقی شده، نحوه بازیابی این ارتباط و چگونگی امکان آن (نجات) از جنبه های متعدد مورد بحث قرار گرفته است. آکویناس هستی و شباهت انسان به خداوند را از منظر مفهوم «مشارکت» مطرح می کند. او معتقد است که هستی انسان حاصل مشارکت در هستی الهی است. هستی مشارکتی انسان درواقع مشارکت در خیر الهی (فعلیت اول) است. و هدف اصلی انسان تلاش برای به فعلیت رساندن این خیر بالقوه در خود است. قوس نزولی انسان مشارکت در هستی الهی (آفرینش)، و قوس صعودی او تبدیل شدن به ابزار عملیاتی خداوند در طبیعت (تداوم مشارکت) است. درواقع او در فرآیند کمال است که غایت وجودی خویش را بالفعل نموده و به «صورت خدا» در می آید. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی وضعیت انسان و موضوعات فرعی آن از قبیل «شر»، «ایمان» و «نجات»، در نگاه آکویناس از منظر مفهوم مشارکت می پردازد.
کیفیت انتقال احادیث مهدوی ابن ابی عمیر به مدارس و بوم های حدیثی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
58 - 93
حوزههای تخصصی:
باوجود محدود بودن جغرافیای تحدیثِ ابن ابی عمیر به بغداد و کوفه، میراث حدیثیِ وی (مطالعه موردی روایات باب مهدویت و غیبت) در فاصله ای کوتاه از وفات او، با سرعت و بسامدی چشمگیر به سرزمین های دوردست انتقال یافت. این نکته با عنایت به پندارِ وارداتی بودن آموزه غیبت از جانب واقفه و نبود نصوص غیبت در آثار امامی عصر حضور، مطالعه دقیقِ سیرِ انتقال میراث مهدوی او را با هدفِ سنجش اصالت تاریخی آن، ضرورت می بخشد. افزون بر سفرِ پاره ای از وجوه شاگردان او به قم، نیشابور، فرارود و بصره، سهم قابل اعتنایِ اجلای قم در نسل دوم شاگردان وی و نقش مهم سفرهای صدوق در دریافت و انتقالِ آن، از مهم ترین عوامل انتقالِ پردامنه ی میراثِ اوست. داده های در دسترس در باب این انتقال گسترده، اگرچه گاه با حلقات مبهم نیز روبروست، اما اولاً این ابهام ها اندک اند، ثانیاً قابل توضیح و توجیه اند، و ثالثاً مهم ترین حلقه مفقود آن با درصد قابل ملاحظه ای از سوی أسانیدِ معطوف حمایت می شود. چنین بیانی از کیفیت انتقال میراث مهدوی ابن ابی عمیر، افزون بر تبیین اصالت میراث مذکور و دفع شبهات مطرح و مقدر در این باب، بخش مهمی از تاریخِ حدیثِ مهدویت را در سده های دوم تا چهارم ترسیم می نماید.
امکان تفسیر نظریه ی ابن سینا درباره ی عرض بودن وحدت به عروض تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۱)
1 - 16
حوزههای تخصصی:
نظریه ی عرض بودن وحدت، در آثار متعددی از ابن سینا به چشم می خورد که موردتوجه شارحان و منتقدان او قرار گرفته است. بیان عرض بودن وحدت، به این معنا نیست که در نظر او، وحدت در یکی از مقولات نه گانه ی عرضی جای می گیرد؛ بلکه او از عرض بودن، زیادت «وحدت» را بر «موضوعِ معروضِ وحدت» اراده نموده است و چنین زیادتی، تازمانی که به ظرف واقع سرایت نکند، می تواند براساس عروض تحلیلی نیز تفسیر گردد. با صرف نظر از عبارات صریح او در خصوص «عروض خارجی وحدت»، بازخوانی آثار ابن سینا، بر پایه ی پرسش از امکان تفسیر «عرض بودن وحدت» به «عروض تحلیلی وحدت»، سه نوع گزاره را به دست می دهد: (1) عباراتی که در نگاه ابتدایی می توانند دلالت بر عروض تحلیلی وحدت بر موضوعِ معروضِ وحدت داشته باشند. (2) عباراتی که در آنها درخصوص برخی از موجودات، ادعای عینیت وحدت با وجود، شده است و (3) عبارتی که بر عینیت وجود و وحدت به صورت مطلق، تصریح دارد. تحلیل عقلی مجموع این عبارات، ما را به این نتیجه می رساند که حکم صریح ابن سینا به عروض خارجی وحدت بر موضوع، با برخی دیگر از بیانات وی در این باره در تعارض است. به نظر می رسد که این تعارض یا ناشی از دگرگونی اندیشه ی ابن سینا در این باره است و یا بر ناهمگونی در ساختار فکری او، به سبب عدم درک روشن از مفاهیم فلسفی و نسبت آنها با واقع، دلالت می کند؛ و در نهایت، نمی توان دیدگاه او در عرض بودن وحدت را به عرض تحلیلی بودن وحدت تفسیر کرد.
بررسی امکان دستیابی به مقام رویت و لقاء الله بر اساس مناجات خمس عشر امام سجاد(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دعاپژوهی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
38 - 59
حوزههای تخصصی:
لقاءالله از مباحث مهم عرفانی و حد نهایی سیر و سلوک عارفان است؛ اگرچه عده ای از اهل نظر به دلیل عاجز بودن از درک این مقام، یا به گمان تنزیه ذات پروردگار و یا حمل آیات و روایات موجود در این زمینه به لقاء یوم آخرت و لقاء جزا آن را انکار می کنند. این در حالی است که در آیات و روایات بسیار از «لقاءالله» به عنوان نقطه اوج سیر انسان و مقصد نهایی او یاد شده است. بسیاری از بزرگان لقاءالله را شهود حضرت حق به واسطه معرفت قلبی معرفی کرده و انکار این مقام را مانع وصال به معرفت الله دانسته اند. هدف از این پژوهش یافتن شواهد مربوط به لقاء الله در مناجات خمس عشر امام سجاد(ع) برای صحه نهادن بر انکارناپذیر بودن این مقام است. بدین منظور به کمک روش کتابخانه ای و از طریق بازخوانی و تتبع و بررسی مناجات های پانزده گانه و شروح آن ها، با روش توصیفی عناوین مشاهده و لقاء و اشارات مستقیم و غیرمستقیم حضرت به مقام قرب حق و لقاءپروردگار و عبارات و واژه های مرتبط با این موضوع مانند رؤیت، نظر، بصر، جمال، وجه، وصل و جوار از متن این مناجات ها استخراج شده است. بسامد بالای عبارات مرتبط با موضوع لقاءالله در مناجات خمس عشر، نشان می دهد که این مفهوم در عرفان اهل بیت(ع) جایگاهی ویژه دارد که مُهر تأییدی است بر انکارناپذیر بودن آن.
مقایسۀ سه مرحلۀۀ استکمال نفس نزد ابن طفیل و شیخ اشراق: کودکی تا بلوغ نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
113-131
حوزههای تخصصی:
مسئله استکمال نفس و رسیدن انسان به سعادت از مباحثی بوده است که در بین فلاسفه ی اسلامی از جمله ابن طفیل و شیخ اشراق حائز اهمیت فراوانی بوده است. این فیلسوفان در باب استکمال نفس، مراحل و شرایط و مقدماتی را ذکر نموده اند. همین امر نشان از توجه فیلسوفان اسلامی به بحث سلوک و عرفان عملی دارد. از آنجا که تحقیق درباره نفس و غایت و کمال او تاثیر عمده ای بر نگرش انسان به زندگی دارد و موجب اصلاح رفتار و اعمال انسان ها می گردد، در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی بدنبال مقایسه میان نظر ابن طفیل و سهروردی در باب استکمال نفس و نحوه رسیدن به سعادت حقیقی هستیم. بر اساس یافته های این پژوهش، طبق دیدگاه ابن طفیل و شیخ اشراق، استکمال نفس انسانی در گرو گذر از سه مرحله است که در برخی از آنها مشابهت هایی یافت می گردد. هرچند وجوه افتراق نیز دیده می شود. بر این اساس مرحله اول به زعم هر دو فیلسوف خودآگاهی می باشد. اما مرحله دوم از نظر ابن طفیل تشبه به اجسام سماوی و نفوس فلکی است که یکی از مراحل استکمال نفس و رسیدن به سعادت است، همچنین مرحله دوم از نظر سهروردی مراجعه به طبیب روحانی است. اما مرحله سوم نزد ابن طفیل ارتباط مستقیم با واجب الوجود معرفی شده است در حالیکه این مرحله نزد شیخ اشراق اتصال به آفتاب جهان افروز معرفی شده که هم قابل تحلیل به عقل فعال است و هم واجب الوجود. نهایتا بررسی نظر این دو فیلسوف ما را به این نتیجه می رساند که سعادت در گرو علم و عمل توأمان می باشد که از علم به خود شروع و با وصول به ماورا طبیعت ختم می شود.