فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۱۲۱ تا ۱۰٬۱۴۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
دراسه شعر رشید الدین الوطواط العربی من منظور الاتساعیه النصیه لجیرار جینیت دراسه فی ضوء الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
185 - 200
حوزههای تخصصی:
تتلاقی الدراسات المقارنه والتناصیه، خاصه عند جیرار جینیت، الناقد الفرنسی، فی نقد النصوص لنظرتهما إلی الصلات التاریخیه بین النصوص الأدبیه والتأثیر والتأثر بینها. والاتساعیه النصیه من المتعالیات النصیه عند جینیت، والتی تعنى بصوره خاصه بکلّ علاقه توحد النص الحاضر بالنص السابق. یبحث جینیت بصراحه عن علاقات التأثیر والتأثر فی العلاقات النصیه ویجعلهما أساسا فی دراسه النصوص. فمن هذا المنطلق، یتطرّق البحث إلی دراسه الشعر العربی لرشید الدین الوطواط (م. 573ﻫ)، الشاعر الإیرانی ذی اللسانین، والذی عاش فی شرق البلاد الإسلامیه فی ظلّ الدوله الخوارزمشاهیه. تسعی هذه الدراسه من خلال المنهج المقارن أن تلقی الضوء علی شعره الذی لایزال فی خفایا المخطوطات، محاولهً کشف الصلات الأدبیه فی شعره مع النصوص الدینیه والشعر العربی فی ضوء الاتساعیه النصیه، حتّی یتبین مدی تأثر الشاعر الإیرانی بهذا التراث العریق. تحکی نتائج البحث عن أن الشاعر کان ملمّا بالأدب العربی واستفاد من ألفاظ الشعراء ومعانیهم وأخیلتهم فی شعره، حتی نری صدی القرآن الکریم ونهج البلاغه وأشعار الجاهلیین والعباسیین واضحا فیه، حیث یمکن أن نعدّه خیر ممثّل للشعر العربی فی العصر العباسی الثانی فی شرق البلاد الإسلامیه. وأما بالنسبه إلی کیفیه تعامل الوطواط مع هذا التراث وتوظیفه فی شعره، فنرى حضور الأقسام الثلاثه من أنواع التفاعلات النصیه فی الاتساعیه النصیه فی شعره، کما نرى أن الشاعر لم یکتف بالمحاکاه وإدخال اللفظ فی شعره، بل امتصّ المعانی الشعریه، وحوّلها إلی عقود شعریه، وفی القسم الثالث، أی المعارضات الشعریه، یتراءی الشاعر ممتلکا لناصیه الشعر، أبدع القصائد الغرّ التی تنافس روائع الشعر العربی.
طبیعت به مثابه بنیان برای اخلاق و نسبت آن با فطرت از منظر صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
93 - 110
حوزههای تخصصی:
در نظریه اخلاقی قانون طبیعی از دیدگاه ملاصدرا، طبیعت به مثابه بنیان برای اخلاق تلقی می گردد. ملاصدرا طبیعت را با نظر به ابعاد وجودی انسان ترسیم می کند و تمام استعدادهای انسان را اعم از قوای حیوانی و انسانی، مدّ نظر قرار می دهد. با مبتنی شدنِ اخلاق بر این طبیعت- که از دیدگاه صدرا دارای تقدس، تحرک ذاتی و هدفمند است- در حقیقت، اخلاق بر شاکله وجودیِ انسان بنا می شود و رابطه دو سویه میان این دو برقرار است و همسان با سیال و ذومراتب بودن طبیعت انسان، دارای تحرک و سیلان خواهد بود. این معنای طبیعت شباهت زیادی با فطرت اصطلاحی به معنای بینش ها و گرایشات ذاتی انسان دارد که ممکن است با آن یکسان تلقی گردد. سؤال اصلی تحقیق این است که طبیعت به معنای مذکور چه رابطه ای با فطرت و محتویات فطری دارد و آیا اساساً از هم متمایزند؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که گرچه میان طبیعت و فطرت وجوه تشابه زیادی است و در موارد متعددی به یک معنا به کار می روند، ولی اساساً این دو متمایز از هم اند و رابطه آنها به این نحو است که طبیعت انسان، بستر رشد و شکوفایی محتویات فطری است و ساختار و شاکله ذاتی انسان، قابلیت دریافت و شکوفا نمودن محتویات فطری را دارد. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی تلاش نموده تا با نظر به طبیعت به مثابه بنیان برای اخلاق، تفاوت های آن را با فطرت و رابطه متقابل آنها را با نظر به معنایی که ملاصدرا از طبیعت ارائه می دهد، تبیین نماید.
رگ رگ است این آبِ شیرین و آبِ شور بررسی و نقد فرهنگنامه تصوف و عرفان تألیف دکتر محمد استعلامی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۹)
219 - 232
حوزههای تخصصی:
نگارنده در مقاله پیش رو پس از بیان پیشینه فرهنگنامه نگاری در حوزه تصوف و همچنین معرفی فرهنگِ حاضر، انتقاداتی نیز به ساختار و محتوای کتاب وارد ساخته است.
«صوفی نَپَسَنْدَنْد که خَمّار نَباشَد» (واژه «خَمّار» دَر نیمْ بیْتی از سَعْدیِ شیرازی)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۹۰)
167 - 175
حوزههای تخصصی:
نویسنده در نوشتار حاضر می کوشد معنای واژه « خَمّار » را در مصرع « صوفی نَپَسَنْدَنْد که خَمّار نَباشَد » بررسی کند. وی در راستای این هدف، دیدگاه برخی از شارحان اشعار سعدی را پیرامون واژه «خمار» و معنای مصرع، بیان می دارد و در ادامه، به بیان دیدگاه خود می پردازد
زن در اندیشه موسی دلئون و یاکوب بومه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۱۴۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
جایگاه زن در اندیشه یهود، پست تر از مرد و عامل گناه است؛ زنان، گناه و تبلیس را از حوا ارث برده و گناهکارند، اجازه فعالیت اجتماعی ندارند و کمالشان تشویق شوهر و فرزند به آموزش تورات است. در مسیحیت با وجودی که زن و مرد نزد مسیح(ع) یکسان بودند ولی شاگردانش نظر مساعد به زن نداشته و از خلقت تبعی حوا و گناه او سخن گفته اند. به دلیل اهمیت شناخت مقام زن در ادیان، بنا شد به روش توصیفی و مقایسه ای، جایگاه زن در اندیشه دوعارف بزرگ یهودی و مسیحی، موسی دلئون و یاکوب بومه را واکاوی کنیم. آن ها نظراتی مطرح کرده اند که نیازمند تحلیل است. دلئون اختلال در آفرینش را به دلیل دور شدن خدا و ملکه می داند اما در نهایت به واسطه توبه، ریاضت و انجام مناسک، جدایی به هماهنگی تبدیل و باعث هماهنگی جهان می شود، با کامل شدن زن، مرد هم کامل شده و باعث تکامل عوالم علوی می شود. رابطه زن و مرد باعث پایداری ایمان و عاملی است که حضور الهی (شخینه) آن ها را ترک نکند. بومه پست تر بودن زن از مرد را رد می کند. او زن را موجودی می داند که از ماهیت آدم ساخته شده و می تواند به کمال برسد تا تصویر خدا باشد، به عقیده بومه در عمل زناشویی واکنشی الهی صورت می گیرد، اما تأثیرات دیگری نیز وجود دارد که از جنبه زمینی و شیطانی ناشی می شود.
نقد بر نحوه سازماندهی مبانی تفاسیر اجتهادی در الگوهای ذهبی، عمید زنجانی، رومی و بابایی
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
128 - 105
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم و اساسی در مبانی تفسیر، نحوه ی چیدمان و سازماندهی است. طبقه بندی جامع و ایده آل مبانی تفسیر بر اساس معارف الهی و معارف بشری صورت می پذیرد که به طور خلاصه عبارتند از: 1-مبنای نقل: و 2- مبنای عقل. مبنای نقل شامل قرآن و سنت و مبنای عقل شامل گرایش استدلالی، ذوقی، علمی-تجربی و تاریخی-اجتماعی است. اصولی- فقهی، کلامی و فلسفی زیر مجموعه گرایش استدلالی و عرفانی و ادبی زیر مجموعه گرایش ذوقی به حساب می آیند. این پژوهش با روش تحلیلی-انتقادی به ارزیابی دیدگاههای ذهبی، رومی، عمید زنجانی و بابایی روی آورده است. عمکلرد صاحبنظران فوق نشان می دهد که طبقه بندی های ارائه شده با لغزش های و ناکارآمدی هایی همراه است. ضعف های آنان مربوط به کاستی در تعداد مبانی تفسیر، بی توجهی به چینش صحیح، تداخل موضوعات گوناگون، خلط حوزه معنایی مباحث تفسیرشناسی، استفاده از شعبه های فرعی در جایگاه اصلی، تداخل انواع مبانی تفسیر، وجود ساختار مطلوب، بکارگیری استفاده انحصاری، عدم تمایز میان انواع مبانی تفسیر و انواع تفسیر و اراده کلی از عنوان جزئی و اراده جزئی از عنوان کلی است.
تأثیر آموزه های قرآنی و حدیثی بر تمدن عصر آل بویه و نفوذ آن بر اقدامات عملی عضدالدوله دیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
223 - 247
حوزههای تخصصی:
مستندات تاریخی بغداد قرن چهار و علاوه بر آن، تحلیل هایی که از جانب محدثان و مفسران و مورخان، تمدن پژوهان و فیلسوفان تاریخ و دیگران به دست آمده، حاکی از رشد و گسترش فکری و دینی اسلام در مقایسه با دیگر دوره هاست. لذا این پژوهش در نظر دارد بر ارتقای بی نظیر حوزه های گوناگون عمرانی عهد عضدی مانند ساخت اماکن درمانی و فرهنگی، شهرسازی و احیای ویرانی ها، توجه به مرمت مشاهد مقدسه، جمع آوری حدیث و رشد و گسترش تفاسیر و در نهایت امنیت در این عصر؛ که ریشه قرآنی و حدیثی داشته است؛ با استفاده از منابع و متون اصیل و تحلیل های جانبی، به کشف انگیزه های عمرانی این حاکم(عضدالدوله) بپردازد و انگیزه هایی که چرایی و چگونگی جهت گیری فعالیت های او را تا حدودی مشخص کند. به همین دلیل مسأله اصلی این است که تأثیرآموزه های قرآنی و حدیثی در شکوفایی و درخشش تفکر شیعی و ایرانی چقدر بوده است؟
رهیافتی بر نقش پیامبران در ایجاد تمدن ها (با تکیه بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی)
حوزههای تخصصی:
پیامبران درصدد ایجاد تمدن برای انسان ها ب همعنای شیوه زندگی در جامعه شهری بود هاند. آنان برای ساختن خود و جامعه،ساز ههای تمدنی را بر اساس ارتباط با عالم ماوراء به کار گرفت هاند. ارکان نظام تمدن الهی بر اساس عقاید، اخلاق، اقتصاد، سیاست،حقوق و قوانین شکل م یگیرد و انبیاء الهی به دنبال اصالح این ارکان بوده و در این راستا، دستاوردهای بزرگ علمی و فرهنگیبه دست آورد هاند. سؤال این تحقیق در جهت شناسایی چگونگی نقش پیامبران در ایجاد تمدن هاست. اهمیت این موضوع، درشناسایی مبانی حکومت الهی نهفته است که به دست انبیاء ایجاد شده و ضرورت آن، شناخت نیازهای جامعه و اصالح آنها براساس عملکرد پیامبران پیشین است. با توجه به رویکرد تمد نسازی انق الب اسالمی و بیانیه گام دوم برای جهانیان، الگوگیری ازشیوه ها ی انبیاء در این مسیر، راهکاری راهبردی در عرص ههای مختلف است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دستاوردهایحاکمیتی پیامبران در عرص ههای دنیایی، به پیشرفت جامعه منجر شده و از لحاظ اخروی، سعادت انسا نها را تضمین کرده اند.این تحقیق بر اساس منابع کتابخان های و با شیو ه توصیفی تحلیلی به نگارش در آمده است.
تحلیل واژگان کاوی در تفسیرهای ادبی قرآن (با تأکید بر مکتب تفسیر ادبی معاصر)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۹)
105 - 126
حوزههای تخصصی:
تفسیر ادبی قرآن، تفسیری مبتنی بر علوم ادبی است که در دوران معاصر به وسیله امین الخولی، به شکل یک مکتب درآمد. این مکتب، یکی از رکن های خود را «واژگان کاوی» قرار داده است از آن روی که کشف معنای درست مفردات قرآن، نخستین گام برای فهم آن است. پژوهش حاضر، با روشی توصیفی- تحلیلی، واژگان کاوی را در تفسیرهای ادبی معاصر و گذشته بررسی کرده، نتیجه آنکه مکتب معاصر، واژگان کاوی را بر مبانیِ «دگرسانی معنایی واژگان» و «تطابق زبان قرآن با زبان عربی» استوار ساخته و بر این پایه، کشف معنای دقیق کلمه را منوط به کشف معنای عصر نزولی آن نموده است، و کشف این معنا را در گرو استمداد از مولفه هایِ «تشخیص معرّب از عربی»، «تکیه به معنای حسّی»، «بهره گیری از ذوق عربی» دانسته است. از نگاه این مکتب، بعد از کشف معنای عصر نزولی، باید کاربردهای واژه را در قرآن کاوید تا معنای قرآنی آن به دست آید، و در گام پایانی- با تکیه بر مبنای عدم ترادف- معنایی ویژه بیان گردد. بررسی تطبیقی این مؤلفه ها نشان می دهد که بیشتر آنها در تفاسیر ادبی کهن نیز استفاده شده و تفاوت آن با مکتب معاصر، از ابعادِ «عدم پایبندی به مؤلفه ها»، «عدم پیوند میان مؤلفه ها» و «عمیق تر نبودن تحلیل ها» در تفسیرهای گذشته است.
نقدنگاشت ترجمه های قرآنی (6): نقد و بررسی ترجمه جناب آقای گرمارودی و جناب آقای استاد ولی از قرآن کریم دو ترجمه برگزیده سال 1390، بخش سوم
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۹)
271 - 285
حوزههای تخصصی:
نویسنده در نوشتار پیش رو، در تلاش است دو ترجمه از قرآن را (ترجمه سیدعلی گرمارودی و حسین استادولی) که حائز رتبه اول کتاب سال 1390 شده اند؛ ضمن مقایسه، در بوته نقد و بررسی قرار دهد. وی در راستای این هدف، با بیان آیات 25 تا 34 از سوره بقره هر دو ترجمه را مطابق با چاپ سوم ترجمه استادولی و چاپ دوم ترجمه گرمارودی، بیان کرده و سپس، دیدگاه خود را مطرح می سازد.
دستیابی به عکس پرتره افراد درصحنه های روز قیامت با کمک الگوهای چهره خوانی پل اِکمَن و والاس ویفریزن (مطالعه در واژگان مربوط به آیات قیامت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عکس ها به عنوان یک سند تاریخی پاسخ گوی کنجکاوی های بشر هستند. عکاسی پرتره یکی از شاخه های عکاسی است و شیوه ای مدرن در بیان چهره افراد است که در آن پیام درونی فرد با توجه به حالت چهره بیان می شود. زبان عربی زبان تصویر است واژه ها در عمق خود معنایی را بیان می کنند. در واژگان قرآن کریم تصاویری وجود دارد که هنرمندانه مفهوم را به خواننده منتقل می کند. گاهی واژه های قرآنی معرف یک چهره هستند که حالت های غم شادی نفرت را نشان می دهد. این حالت ها را می توان در چهره افراد در قیامت مشاهده کرد. برای دست یافتن به عکس پرتره این چهره ها نیاز به یک روش علمی داریم مانند علم چهره خوانی که در دنیا به عنوان یک روش روانشناسی در شناخت افراد از آن بهره می برند. علم چهره خوانی حالات چهره را بر اساس ظواهر و خطوط صورت بیان می کند و از طریق علم روانشناسی، شخصیت فرد را معرفی می کند. پل اِکمَن و والاس وی. فیریزن دو نظریه پرداز به بررسی علم چهره خوانی پرداختند. آن ها با تعداد زیادی عکس از چهره افراد که نشان دهنده احساس غافلگیری، ترس، شادی، نفرت، خشم و غم است، نشان دادند که چگونه، این احساسات اساسی را به درستی بشناسیم. در این جستار با توجه به روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر نظریات این دو در علم چهره خوانی، عکس پرتره افراد را در حالت های نامبرده در صحنه پردازی های روز قیامت را به دست می آوریم. یافته ی دیگر این پژوهش واژه شناسی؛ که در القای معنی آیات و تفسیرشان به ذهن خواننده، بسیار اثرگذار است.
تأثیر و نقش قوامیت مرد در خانواده بر تربیت فرزند؛ با رویکرد روان شناسی مثبت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری و استمرار نسل، از اهداف اصلی تشکیل خانواده می باشد، اما رسالت برتر، تربیت و پرورش فرزند است که نیازمند وقت و توان کافی، آرامش و آسایش است تا با کنش و واکنش های مناسب، فرزند نیز از تعادل روانی، اخلاقی و هماهنگی بیشتر شخصیتی برخوردار شود. الگوهای ساختار قدرت در خانواده، تأثیر به سزایی در این مقوله دارد. این پژوهش، درصدد بررسی نقش و تأثیر «قوامیت» به عنوان الگوی برگزیده قرآن از ساختار قدرت خانواده در تربیت و تعالی فرزند است که به روش توصیفی تحلیلی، سامان یافته است. یافته های پژوهشی حاکی از این است که مهم ترین راه ایجاد الگوی سالم در احترام به والدین، با نهادینه سازی فرهنگ قدردانی در فرزندان، استفاده بهینه از فرصت والدگری والدین، برقراری روابط محترمانه و صمیمانه بین فرزندان، رشد و تقویت سلامت جسمی شخصیتی فرزندان، تقویت و رشد نقش جنسیتی فرزندان، آموزش و نهادینه سازی غیرت و حیای فرزندان است که علاوه بر رضامندی و تحکیم خانواده ارتباط مستقیمی با تعالی جامعه نیز دارد.
بررسی محذور تأسیس فقه جدید در اثبات حکم با قاعده لا ضرر
حوزههای تخصصی:
قواعد فقهی گزاره هایی کلی هستند که نقشی کلیدی در استنباط احکام شرعی دارند. قاعده لا ضرر از جمله این قواعد است که به موجب آن هرگاه احکام موجود در شریعت اسلام سبب ایراد ضرر بر مکلفین گردد مرتفع می شود. اشکال مهمی که به قاعده فوق الذکر وارد شده، این است که در موارد عدم قانون گذاری شارع مقدس، لا ضرر کارایی لازم را نداشته و به موجب آن نمی توان احکامی وضع نمود که ورود ضرر را خنثی نماید چراکه در این صورت با محذور بزرگ تأسیس فقه جدید روبرو است. نکته فوق الذکر اساسی ترین محور مطالعه در پژوهش حاضر است. نگارنده به این نظریه نقد جدی دارد و در پژوهشی توصیفی - تحلیلی ضمن برشمردن قائلان و منکران شمولیت بر امور عدمی محذور ارائه شده توسط ایشان را در محک نقد فقهی قرار داده است. ضرورت بحث از آن روست که در فرض اثبات جریان قاعده در امور عدمی، می توان از این ظرفیت برای پاسخگویی به مسائل مستحدث و چالش های گوناگون فقهی در موارد خلأ قانونی بهره جست. نتیجه گیری بحث این است که تأسیس فقه جدید فی نفسه نمی تواند محذوری بر اثبات حکم با قاعده لا ضرر باشد؛ لذا لا ضرر اطلاق دارد و مفاد قاعده هم نفی حکم است هم اثبات حکم؛ لذا لا ضرر هم توان وتو و بی اثر کردن احکام ضرری را دارد و هم توان وضع حکم و قانون گذاری.
روش شناسی نقد آرای مفسران در تفسیر تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر تسنیم، پدیدآمده توسط آیت الله جوادی آملی، ازجمله تفاسیر اجتهادی قرآن در دوران معاصر محسوب می شود که به اقتفای تفسیر المیزان عمدتاً از روش قرآن به قرآن بهره گرفته است. نگارنده این تفسیر در مقام بیان معارف آیات کریمه، همت خود را مصروف تفسیری مستدل و روشمند از آیات کتاب الهی نموده و بر این پایه به آرای دیگر مفسران عنایت داشته و به نقد اندیشه های تفسیری آنان پرداخته است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی، با بررسی نمونه هایی از تفسیر تسنیم با محوریت روش نقد، نشان می دهد که آیت الله جوادی آملی، ضمن رعایت اخلاق، به نقدی هدفمند از طریق به کارگیری قواعد تفسیری مورد قبول طرفین و احیاناً نقد این قواعد در اندیشه تفسیری دیگر مفسران، اقدام کرده و با استدلالات عقلی و استنادات نقلی، مطابق با معیارهایی همچون: موافقت با دیگر آیات همسو، حجیت ظواهر، هماهنگی با سیاق آیات و مطابقت با عقل برهانی، نادرستی آرای برخی مفسران را تبیین نموده است. ایشان در تفسیر تسنیم با تحلیل نادرستی دلایل آن ها، برداشت های ناصواب آنان را نفی و مراد واقعی خداوند از آیات قرآن کریم را بیان می کند.
تصویرشناسی ایرانیان در شهرهای شرقی و غربی ایران در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
22 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی در دانش تصویرشناسی بازنمایی تصاویر اقوام و ملل در آثار ادبی ملتی دیگراست و سفرنامه ها ازجمله متون مهمی هستند که سفرنامه نویس از رهگذر سفر به کشورهای دیگر دیدگاه خود را به تصویر می کشد. این تصاویر از یک سو ویژگی های مردم آن کشورها را بازتاب می دهد و از سوی دیگر ویژگی های فردی و قومی سفرنامه نویس را آشکار می سازد.این هدف همانی است که در این جستار در پی آن بوده ایم تا با شناسایی و تحلیل سفرنامه ابن بطوطه، در جایگاه یکی از آثار مهم ادبیات سفرنامه ای در ادبیات عرب انواع تصاویر شهرهای شرقی و غربی ایران قرن هشتم را شناسایی و دلایل نگرش ابن بطوطه را تحلیل و تفسیر کنیم و تا حدّی به شناخت ابن بطوطه دست یابیم.در این راستا با روشی توصیفی مقایسه ای تصویر ایرانیان را در دو حوزه شهرهای شرقی و غربی در سه نوع تصویر مثبت، منفی و خنثی و بر اساس شاخصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مذهبی و سیاسی تقسیم بندی کردیم.ضرورت انجام این پژوهش از این جهت است که برای نخستین بار شهرهای شرقی و غربی ایران قرن هشتم با هم مقایسه می شود و نگاه یک جهان گرد مراکشی به ایرانیان تجزیه و تحلیل می شود.نتایج این تحقیق نشانگر این است که از مجموع 48 تصویر استخراج شده نظر ابن بطوطه مراکشی در حدود 80 درصد تصاویر ایرانیان مثبت و20 درصد آن منفی است. دلایل این نگرش مثبت ریشه در شباهت های اجتماعی و فرهنگی میان ایران و طنجه دارد و نیز به سامان بودن اوضاع ایران نسبت به دیگر کشورها و سرزمین ها. هم چنین در مجموع تصاویر شاهد وضعیت مناسب تر اقتصادی شهرهای غربی ایران نسبت به شهرهای شرقی هستیم که به علت تخریب گسترده زیرساخت های اقتصادی شهرهای شرقی ایران پس از حمله مغولان از جمله بازارها و کاروان سراها بوده است.
روش های شهید مطهری در تبیین مفردات قرآن
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
71 - 97
حوزههای تخصصی:
تبیین معانی واژه های قرآن برای فهم مرادِ جدّی خدا در آیات قرآن، از صدر اسلام در سیره مسلمانان رواج داشته است، به گونه ای که می توان حلاّجی واژگان را بخش جدایی ناپذیر تفسیر بیشتر مفسران دانست. شهید مطهری نیز در شمار افرادی است که در بخش هایی از آثار قلمی و گفتاری خود به تناسب رویکرد و نیازی که برای مخاطب احساس کرده است، برخی مفردات قرآن را مورد مُداقّه قرار داده و به عنوان مقدمه مباحث تفسیری سامان داده است. نوشتار حاضر درصدد است با بررسی و تحلیل واژه های ذکر شده در مجموعه آثار شهید مطهری، به بررسی روش های ایشان در تبیین مفردات قرآن بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد توجه به ریشه و اشتقاق واژه، ملاحظه قواعد ادبیات عرب، بررسی برخی عبارات جاهلی، نگاه به واژه های مترادف، در نظر گرفتن آیات، استفاده از روایات و تحلیل تطور معنای واژه به معانی اصطلاحی امروزی از مهم ترین روش های تبیین مفردات قرآن در آثار شهید مطهری است. استاد مطهری ضمن استفاده از منابع متعدد و مختلف، روش یکسانی برای تبیین معنای واژه ها در پیش نگرفته است و در هر واژه ای، به تناسب یک یا چند روش را انتخاب کرده و در مواردی نیز نظر علما را به چالش کشیده است.
مطالعه تحلیلی ابعاد مسأله انقلابیگری
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم دی ۱۴۰۰ شماره ۳۰
31 - 12
حوزههای تخصصی:
خداوند در آیه 11 سوره رعد می فرماید: «إنَ الله َلا یُغَیِرُ ما بِقُوم ٍحَتی ما بِأنفُسِهِم» (همانا خداوند سرنوشت هیچ قومی وملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه ،آنان آنچه را ،در وجود خودشان است ،تغییر دهند. همانا انقلاب یک موهبت الهی بود ، که خداوند به بندگان خویش هدیه داد ،موهبتی که آورنده و مجاهد حقیقی آن حضرت امام خمینی (ره)بودکه توانست درفضای خفقان آلود برای برقراری حکومت الهی مبتنی برارزشهای اسلامی سختی های زیادی را به جان بخرد. دوری از وطن ،نه تنها فکر ایشان را از اندیشه انقلاب وگسترش فرهنگ مبارزه ،سست نکرد ،بلکه بیشتر هم شد. تربیت بیش از پانصد شاگرد، مدیر و مدبر برای خدمت به انقلاب وگسترش کارهای تشکیلاتی اسلامی با دادن خط ومشی به نیروهای وارسته وانقلابی سبب شد تا ،دغدغه ی امام وحق رخ بدهد ومردم با توکل برخدا ،وتبعیت از امام پیروز شدند. باردیگر ارزشهای اسلامی ومعنویت به خانه و دیار مان برگشت لذا همیشه عرصه انقلاب و جهاد زنده و پابرجاست و افراد انقلابی به عنوان پاسداران وحافظان انقلاب هستند. همانا افراد انقلابی بایدبا حفظ شعار انقلاب ومنحرف نشدن از صراط مستقیم ،ضمن حفظ و تقویت نقاط قوت وعدم پنهان کردن نقاط ضعف و نهادینه نشدن آنها کوشا باشند، و با وجود تحریم و چالشهای دشمن روحیه استقلال ،و وحدت کلمه خویش راحفظ کرده،وبه سوی جلوورویش اندیشه های ناب انقلابی درمسیر پیشرفت جامعه قدم بردارند. آنها نه تنها درزمینه ی پیشرفت اجتماعی ،بلکه باید در زمینه پیشرفت اخلاقی و معنویت وتزکیه نفس ،به موازات پیشرفتهای علمی ومحقق شدن عدالت اجتماعی مورد نظر اسلام ،تلاش کنند و از مسائل و ارزشهای اصلی انقلاب ،و همچنین حفظ اتحاد و همدلی و هوشیاری در مقابل دشمن غفلت ننمایند.
جستاری در ماهیت فقه الاخلاق حکومتی
منبع:
فقه دولت اسلامی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
97-114
حوزههای تخصصی:
تفقه در دین از منظر آیات قرآن و روایات، شامل فهم مسائل دین در تمام عرصه ها می شود و برای عینیت بخشی به آن باید فهم و استنباط روشمند از منابع دینی، همان گونه که در احکام عملی رایج است، در ساحت های دیگر دین ازجمله اخلاق نیز گسترش یابد. لذا فقه اخلاق، فهم روشمند و اجتهادی مسائل اخلاقی از منابع معتبر دینی است. رباره ی مسائل اخلاقی دو رویکرد وجود دارد؛ رویکرد فعلی که اعمال و رفتار انسان ها را ارزش گذاری می کند و رویکرد فاعلی که بر تزکیه ی نفس و تطهیر باطن انسان ها تأکید دارد. با توجه به اینکه در فقه احکام، ارزش گذاری افعال مکلفان وجود دارد، رویکرد فاعلی جهت تمایز فقه اخلاق از فقه احکام مناسب تر است. فقه حکومتی، رویکرد و نگرشی به مسائل فقه بر مبنای وجود حاکم شرع در جامعه است. اگر فقه را به معنای اصطلاحی بگیریم، مسائلی را شامل می شود که عنوان «حاکم» در آن ها نقش دارد؛ اما اگر فقه را به معنای عام فهم مسائل دین بدانیم تمام مسائل دینی مرتبط با عنوان «حاکم» را شامل می شود. لذا فقه اخلاق حکومتی، فهم روشمند و اجتهادی مسائل اخلاقی مرتبط با عنوان «حاکم» از منابع معتبر دینی است و شامل وظایف اخلاقی حاکم و کارگزاران -حکومتی در رابطه با خود (به عنوان حاکم و کارگزار) و درباره ی جامعه و همچنین وظایف اخلاقی افراد جامعه نسبت به حاکم و دستگاه حاکمیت است و غایت آن هم تطهیر باطن و تزکیه نفس انسان ها با انجام وظایف اخلاقی مرتبط با عنوان «حاکم» است.
چگونگی بهره برداری فخررازی ازنظریه النظم در مفاتیح الغیب؛ موردپژوهی سوره انعام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی قرن های دوم تا پنجم مباحث بلاغی و ادبی قرآن تحت تأثیر رویکردهای کلامی و دینی مورد توجه شماری از عالمان و بلاغیان قرار گرفت و آثار مهمی در این دوران به نگارش آمد. اوج و پختگی این آثار به ظهور نظریه نظم جرجانی، زبان شناس ایرانی انجامید که وی در دو کتاب دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه آن را تبیین ساخته است. نظریه نظم در قرن ششم، که یکی از دوران طلایی تفسیرنگاری در میان ایرانیان به شمار می آید، آوازه بلندی یافت و برخی از مفسران با الهام از این نظریه به تفسیر زبانی و بلاغی قرآن روی آوردند. از جمله مفسران مهم این قرن امام فخر رازی است که تفسیر مفاتیح الغیب را به نگارش درآورد. یکی از ویژگی های مهم این تفسیر، مباحث زبانی و بلاغی آن است. نویسندگان در این مقاله کوشیده اند با شیوه تحلیلی توصیفی و به روش کتابخانه ای تأثیرپذیری وی را از نظریه نظم جرجانی بررسی و تبیین کنند. بر این اساس پس از معرفی این نظریه از دیدگاه جرجانی و فخر رازی، شش موضوع مهم نظریه نظم یعنی تقدیم و تأخیر، حذف و ذکر، فصل و وصل، قصر، تأکید و تعریف و تنکیر را در تفسیر سوره انعام مفاتیح الغیب بررسی کرده و به این نتیجه رسیده اند که فخر رازی افزون بر اینکه از این نظریه تأثیر پذیرفته و وامدار جرجانی است، خود نیز نوآوری هایی در بیان دلالت های بلاغی به دست داده است.