مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
امین الخولی
حوزه های تخصصی:
امین الخولی (1895- 1966م) با تأکید بر اولویت داشتن پژوهش ادبی در مطالعه قرآن، مکتب ادبی معاصری در تفسیر قرآن پایه ریزی کرد که از سوی محققانی نظیر محمد احمد خلف الله، عایشه بنت الشاطی و نصر حامد ابوزید مورد استقبال قرار گرفت و امتداد یافت؛ اما بهره گیری این جریان از بعضی آراء مفسران معتزلی مانند زمخشری و نیز تأکید بر اندیشه خلق قرآن سبب شد که برخی، آنها را متأثر از اندیشه های معتزله بدانند. در این مقاله، پس از معرفی مکتب ادبی در تفسیر، به معرفی الگوهای اثرگذار بر این جریان پرداخته و معلوم می گردد که نظریات مطرح شده از سوی این جریان، ارتباط روشن و مشخصی با اندیشه های معتزله ندارد. تنها مطلب قابل ذکر، تأکید ابوزید بر نظریه خلق قرآن است که آن نیز کاملاً به صورت گزینشی و در راستای اثبات تاریخ مندی قرآن مورد استفاده قرار گرفته است؛ بنابراین حتی نتیجه ای که ابوزید از این نظریه گرفته به لحاظ مبنایی با معتزله متفاوت است.
واکاوی پیوند تفسیر و تحلیل های اجتماعی در مکتب ادبی معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
211 - 230
حوزه های تخصصی:
مکتب ادبی−فرهنگی در تفسیر قرآن، که از سوی امین الخولی در دوران معاصر در مصر بنیاد نهاده شد و از بُعد کمّی و کیفی دارای گستره ای فراتر از تفسیرهای ادبی کهن است، بر بایسته هایی تکیه دارد که یکی از آنها ارائه تحلیل های اجتماعی و داشتن نگاه اجتماعی به آیات قرآن است. پژوهش حاضر با بهره گیری از شیوه متن پژوهی، پیوند میان تفسیر و تحلیل های اجتماعی از آیات را در نگاشته های پیروان مکتب ادبی−فرهنگی واکاوی کرده و بدین نتیجه رسیده است که: پیوند مزبور در تفسیرهای ادبی معاصر، به دو گونه بازتاب یافته است که یکی از آنها با توجه به نقش فضای اجتماعی عصر نزول در فهم قرآن، در گونه پژوهش های «حول القرآن» قرار می گیرد و دیگری، با مدّنظر قرار دادن بیان کلیات مسائل و راه حل های اجتماعی در قرآن، از رسته مطالعه «درون متنی قرآنی» به شمار می آید، که گونه نخست را می توان از مسائل هم راستا و نزدیک به «جامعه شناسی معرفت» و مشترک با «نقد جامعه شناختی ادبی» به شمار آورد، و گونه دوم را می توان تفسیری عصری با لونی غالباً اجتماعی دانست. این جستار با دقت در نگره خولی، با اینکه از امتیازهای این نظریه، چون «کمک به فهم ملموس تر قرآن» سخن می گوید؛ اما به آسیب های آن، مانند «امکان ملازمه با تفسیر به رأی» از بُعد روشی و «تمثیلِ غیرواقعی دانستنِ قصه های قرآن» از بُعد غایی نیز توجه دارد.
شکری محمد عیاد و کتاب «من وصف القرآن لیوم الدین والحساب»
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۸۸)
345 - 358
حوزه های تخصصی:
رهیافت ادبی به تفسیر قرآن یکی از رهیافتهای نوین تفسیری است که اولین بار امین الخولی آن را معرفی کرد. شکری محمد عیاد، پیرو استادش امین الخولی، تفسیر ادبی را بهترین روش برای رسیدن به فهم آیات قرآن میداند. کتاب من وصف القرآن لیوم الدین والحساب تنها کتاب وی در زمینه مطالعات قرآنی است. این کتاب از مقدمهای نسبتا مفصل و سه فصل «مفردات»، «اسلوب» و «مرامی» (اهداف) تشکیل شده است. وی کوشیده تا در راستای اصول و مبانی مکتب ادبی و توجه به نظرات سایر مفسران و خاورشناسان به فهمی صحیح از معانی اوصاف قیامت برسد. بطوریکه از این طریق به زیباییشناسی قرآن و تأثیرات درونی و وجدانی آیات به شیوهای نوین و ادبی هنری دست یابد. در این مقاله، پس از ارائه توضیحاتی مختصر از اصول و مبانی مکتب ادبی و زندگینامه شکری عیاد، کتاب من وصف القرآن لیوم الدین والحساب را معرفی خواهیم کرد و در قسمت پایانی به برخی روشها و رویکردهای تفسیری عیاد اشاره خواهیم داشت.
تحلیل روان شناختی آیات قرآن به مَثابه یکی از مؤلفه های مکتب ادبی (معاصر)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امین الخولی با تأثیرپذیری از محمدعبده و طه حسین «مکتب ادبی در تفسیر قرآن» را در مصر بنیاد نهاد. این مکتب بر مؤلفه هایی تکیه دارد که یکی از آنها «تفسیر روان شناختی» است که مُلهَم از ادبای متقدم چون جاحظ و مبتنی بر رابطه ای می باشد که میان تفسیر ادبی و روان شناسی وجود دارد. هدف این پژوهش عبارت از تعیینِ «گونه»، «کمیت» و «کیفیتِ» آن مؤلفه است. پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل محتوا به این نتیجه رسید که: 1. امروزه مؤلفه روان شناختیِ حاضر در تفسیر قرآن، بسیار گسترده تر از دیدگاه امین الخولی است؛ 2. دیدگاه ایشان ناظر به گونه استخدامیِ دوراندیشانه تفسیر علمی است؛ 3. تفسیر علمی (روان شناختی) در فضای علمیِ کنونی دارای هفت سطح است؛ 4. دیدگاه امین الخولی ناظر به سطح اول است و به فضای نزول، تجزیه و ترکیب آیات روان شناختی اشاره دارد و به بقیه سطوح اشاره ای نمی کند؛ 5. این سطح با توجه به شأن نزول، زمینه پیوند میان علم النفس و علم الاجتماع را در این مکتب هموار می سازد؛ 6. این نظریه با وجود اینکه محدود به سطح اول از سطوح هفت گانه است، ولی امتیازهای تربیتی و آسیب های روشی خود را دارد.
تحلیل واژگان کاوی در تفسیرهای ادبی قرآن (با تأکید بر مکتب تفسیر ادبی معاصر)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۹)
105 - 126
حوزه های تخصصی:
تفسیر ادبی قرآن، تفسیری مبتنی بر علوم ادبی است که در دوران معاصر به وسیله امین الخولی، به شکل یک مکتب درآمد. این مکتب، یکی از رکن های خود را «واژگان کاوی» قرار داده است از آن روی که کشف معنای درست مفردات قرآن، نخستین گام برای فهم آن است. پژوهش حاضر، با روشی توصیفی- تحلیلی، واژگان کاوی را در تفسیرهای ادبی معاصر و گذشته بررسی کرده، نتیجه آنکه مکتب معاصر، واژگان کاوی را بر مبانیِ «دگرسانی معنایی واژگان» و «تطابق زبان قرآن با زبان عربی» استوار ساخته و بر این پایه، کشف معنای دقیق کلمه را منوط به کشف معنای عصر نزولی آن نموده است، و کشف این معنا را در گرو استمداد از مولفه هایِ «تشخیص معرّب از عربی»، «تکیه به معنای حسّی»، «بهره گیری از ذوق عربی» دانسته است. از نگاه این مکتب، بعد از کشف معنای عصر نزولی، باید کاربردهای واژه را در قرآن کاوید تا معنای قرآنی آن به دست آید، و در گام پایانی- با تکیه بر مبنای عدم ترادف- معنایی ویژه بیان گردد. بررسی تطبیقی این مؤلفه ها نشان می دهد که بیشتر آنها در تفاسیر ادبی کهن نیز استفاده شده و تفاوت آن با مکتب معاصر، از ابعادِ «عدم پایبندی به مؤلفه ها»، «عدم پیوند میان مؤلفه ها» و «عمیق تر نبودن تحلیل ها» در تفسیرهای گذشته است.
بررسی اعتبارسنجی بایسته های مفردات پژوهی در قرآن از نگاه امین الخَولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
421 - 435
حوزه های تخصصی:
مفردات پژوهی در قرآن، از ارکان بنیادین فهم عبارات قرآن محسوب می شود که از زوایا و نگاه های گوناگون مورد واکاوی قرار گرفته است و از جمله اندیشمندانی که به این مهم پرداخته، امین الخولی- محقق معاصر مصری- است. این جستار با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، بایسته های مفردات پژوهی از منظر وی را مورد بررسی قرار داده و بدین رهیافت رسیده است که خولی، مفردات پژوهی را در سه گام لازم می داند: 1- مفردات پژوهی لغوی؛ 2- مفردات پژوهی قرآنی؛ 3- تحلیل داده های بدست آمده از مراحل قبل با رویکرد عدم ترادف. از منظر خولی، در گام نخست باید به چند بایسته توجه لازم را مبذول داشت که عبارتند از: 1- تطور معنایی واژگان؛ 2- فهم معنای عصر نزولی کلمات؛ 3- تشخیص معرّب یا عربی بودن واژگان؛ 4-محور قرار دادن اصل حسی؛ 5- تحلیل معنا با تکیه بر حس و ذوق عربی. با این حال، نظریه خولی با وجود همه نقاط قوتی که دارد، از سه بُعد با انتقاد مواجه است: 1- استقراء ناتمام شواهد؛ 2-وجود ابهام در برخی از بایسته ها؛ 3- عدم احصاء همه بایسته ها.