مقالات
حوزه های تخصصی:
اصل توحید و تقویت و تثبیت باور به آن از یک سو و باور به معاد از سوی دیگر، شروط لازم و بسترساز سعادت اخروی و دنیوی انسان هستند و البته عمل بر اساس این دو رکن نیز تضمین کننده این سعادت است. در این مقاله اعتقاد به معاد و نقش آن در سلامت معنوی انسان به عنوان سؤال اصلی بررسی می شود و نکته ای که در این بررسی حائز اهمیت است این است که به اصل معاد در بیش از یک سوم آیات قرآن، اشاره شده است و خداوند پیوسته به کافران و حتی مؤمنان درباره عواقب معاد هشدار داده است. نقش بازدارنده اعتقاد به معاد، در زیست سالم انسان در دنیا و عدم ترس او از مرگ، عدم آزار رساندن و خیانت و ظلم به مردم، گناه نکردن به خاطر ترس از عقوبت اخروی و دوری از خشم خدا، فریفته نشدن به زرق و برق دنیا تأثیرگذار است و لذا اگر سلامت جسمی انسان به اموری از جمله تغذیه مناسب، خواب کافی و... وابسته است، سلامت معنوی او نیز به اتصال و ارتباط معنوی انسان با خدا وابسته است. در واقع آسایش برای تن است و آرامش برای روح و این میسر نخواهد شد، جز ارتباط با خداوند که انسان را از اضطراب، تشویش و دلهره نجات می دهد و امنیت روحی را برای او به ارمغان می آورد و در این میان اعتقاد به معاد نقش بنیادینی در نجات انسان و سلامت معنوی او دارد.
بررسی و نقد دیدگاه مفسرین درباره آیه 89 سوره صافات
حوزه های تخصصی:
در قصص انبیاء (ع) به مباحثی اشاره شده که شبهه ایجاد می کند و ظاهراً برداشت های گوناگون و بعضاً غیر معقولی از آنها می شود که با عصمت آن بزرگواران مغایر است. یقیناً ساحت مقدس معصومین (ع) اعم از پیامبران و امامان از بسیاری تهمت ها و توهین ها که در طول زمان به آنها نسبت داده شده مبرّاست. حضرت ابراهیم (ع) پیامبری اولوالعزم و دارای مقام امامت است؛ ولی قرآن کریم در عبارت « إِنىّ سَقِیم » ( صافات/ 89) به گونه ای درباره برخورد آن حضرت با نمرودیان صحبت کرده که در نگاه اول شائبه دروغ گویی آن بزرگوار به ذهن متبادر می شود و همین امر باعث ارائه تفسیرهای غیر واقع و خلاف حقیقت شده است. این مقاله با هدف بررسی آیه مذکور و نیل به تفسیر صحیح به روش تحلیلی توصیفی سامان یافته و به این نتیجه رسیده است که: الف) اتهام دروغ گویی به حضرت ابراهیم (ع) بر اساس روایتی از ابوهریره مطرح شده که به دو دلیل مردود است: اول: اینکه عصمت، لازمه پیامبری است، لذا با دروغ گویی منافات دارد. دوم: ابوهریره در نقل روایت منفرد است و اغلب علمای رجال او را جرح کرده اند. ب) اگر سقیم را به معنی مریضی جسمانی بگیریم حضرت ابراهیم (ع) واقعا بیمار بود. این دیدگاه از باقی دیدگاه ها به واقعیت نزدیک تر است. زیرا با ظاهر آیه مغایر نیست و اگر به معنی پریشان حالی بگیریم که در ادبیات گذشته بوده است نیز صحیح است. نتیجه نهایی این است که این جواب نه دروغ و نه حتی توریه بوده است؛ نه ایشان از مریضی فعلی و نه آینده خود خبر داده اند؛ بلکه بیان احوال روحی خود از کفر آنان بوده است.
واکاوی و بررسی شبهه تقدیرگرایی در قرآن کریم؛ با تأکید بر آیه 26 آل عمران
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که در طول تاریخ همواره توجه انسان ها را به خود معطوف کرده است مسئله تقدیرگرایی است، به این معنا که آیا انسان در انجام امور خود، مختار است و یا عوامل خارجی در امور او دخیل اند. از قدیم الایام یک تصور عامیانه در بین مردم وجود دارد مبنی بر اینکه یک عامل ماورائی از بدو تولد تا آخر عمر در کنار انسان وجود داشته و تمام جوانب زندگی او را کنترل و هدایت می کند. طبق این باور عامیانه، انسان از خود انتخاب و اختیاری ندارد. قرآن، این باور را رد کرده و از انسان می خواهد بر اساس اختیاری که خدا به او داده مسیر زندگی فردی و اجتماعی خود را انتخاب کند. مدتی است شبهه «تقدیرگرایی» را نویسنده ای با نام مستعار «دکتر سها» بار دیگر در کتاب «نقد قرآن» مورد توجه قرار داده است؛ سها بر اساس آیه 26 سوره آل عمران قرآن را متهم به تقدیرگرایی کرده است. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی با گرایش انتقادی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای سامان یافته، ضمن پاسخگویی به شبهه مذکور، به این نتیجه رسیده است که موضوع مطرح شده توسط سها اشکال مبنایی داشته و برداشت وی از آیات قرآن اشتباه است.
روش های شهید مطهری در تبیین مفردات قرآن
حوزه های تخصصی:
تبیین معانی واژه های قرآن برای فهم مرادِ جدّی خدا در آیات قرآن، از صدر اسلام در سیره مسلمانان رواج داشته است، به گونه ای که می توان حلاّجی واژگان را بخش جدایی ناپذیر تفسیر بیشتر مفسران دانست. شهید مطهری نیز در شمار افرادی است که در بخش هایی از آثار قلمی و گفتاری خود به تناسب رویکرد و نیازی که برای مخاطب احساس کرده است، برخی مفردات قرآن را مورد مُداقّه قرار داده و به عنوان مقدمه مباحث تفسیری سامان داده است. نوشتار حاضر درصدد است با بررسی و تحلیل واژه های ذکر شده در مجموعه آثار شهید مطهری، به بررسی روش های ایشان در تبیین مفردات قرآن بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد توجه به ریشه و اشتقاق واژه، ملاحظه قواعد ادبیات عرب، بررسی برخی عبارات جاهلی، نگاه به واژه های مترادف، در نظر گرفتن آیات، استفاده از روایات و تحلیل تطور معنای واژه به معانی اصطلاحی امروزی از مهم ترین روش های تبیین مفردات قرآن در آثار شهید مطهری است. استاد مطهری ضمن استفاده از منابع متعدد و مختلف، روش یکسانی برای تبیین معنای واژه ها در پیش نگرفته است و در هر واژه ای، به تناسب یک یا چند روش را انتخاب کرده و در مواردی نیز نظر علما را به چالش کشیده است.
بررسی موانع فرزندآوری از منظرآیات و روایات (با رویکرد نقد ادّله فمینیسم)
حوزه های تخصصی:
اسلام ضمن احترام به جایگاه زنان، آنان را به ازدواج و تشکیل خانواده سفارش کرده، چرا که زنان را مقوّم خانواده و تکثیر نسل می داند؛ در حالی که فمینیست ها نسبت به نقش حیاتی زایش زنان که استمرار نسل بشر وابسته آن است، دیدگاه چالش برانگیزی دارند و این مسئله عاملی برای کاهش باروری و نرخ رشد جمعیّت شده که به عنوان چالشی جدّی با پیامدهای بسیار، جوامع انسانی را تهدید می کند. پژوهش تحلیلی حاضر که داده های آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده به بررسی و نقد باور فمینیست ها در خصوص عدم فرزندآوری زنان از منظر تفسیر آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که استدلال فمینیست ها همچون کتمان غریزه مادری، رفع ستم بر زنان با نیاوردن فرزند، اولویت اشتغال بر داشتن فرزند و غیره با آموزه های اسلام ناسازگار است و راهکار همجنس گرایی، تجویز استفاده از فناور ی های نوینِ تولیدمثل، همچون خرید نطفه و غیره بن بست هایی است که نوعی از ظلم را به نوعی دیگر تبدیل می کند. غافل از اینکه زنان آنگاه در سلامتند که میل فطری و هویّت حقیقی خود را رشد دهند، لذا زنان مسلمانی که تحت تأثیر افکار فمینیست با ژستی روشنفکرانه از ایفای نقش مادری فاصله گرفته اند، در حقیقت از جایگاه ارزشمند خود فاصله گرفته اند.
بررسی جوامع حدیثی فریقین در چگونگی پرداخت به احادیث تفسیری معصومان (ع)
حوزه های تخصصی:
دانشیان، بخشی از تراث حدیثی فریقین را جوامع حدیثی نام نهاده اند. یکی از مسائلی که درباره جوامع حدیثی فریقین قابل طرح است اینکه این کتب چگونه به احادیث تفسیری پرداخته اند. در این زمینه پژوهش مستقلی تألیف نشده است. با مطالعه در ابواب و موضوعات این کتب، نحوه پرداختن به احادیث تفسیری مشخص می گردد. در این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به مطالعه در ابواب کتب جوامع حدیثی پرداخته است، این نتایج به دست می آید که جوامع اولیه حدیث شیعه چون بر اساس ابواب فقه تبویب شده اند، هیچ باب مستقلی برای احادیث تفسیری تدوین نکرده اند و احادیث تفسیری ذیل ابواب گوناگون پراکنده است. مؤلفین جوامع حدیثی متأخر نیز کتب حدیثی خود را به پیروی از آنان تحت همان ابواب تدوین نموده اند. در جوامع حدیثی اهل سنت نیز اگر چه بابی تحت عنوان «باب التفسیر» تدوین شده، ولی در سایر ابواب نیز احادیث تفسیری کم و بیش مشاهده می شود. نیاز به جمع آوری و تدوین احادیث تفسیری در فریقین احساس می شود.
تحلیل مقام صالحان و درخواست حضرت یوسف(ع) برای الحاق به آنها
حوزه های تخصصی:
مقام صالحان مفهومی مشکک است و گستره وسیع و افراد مختلفی را دربرمی گیرد. بالاترین رتبه این مقام مورد درخواست انبیاء بوده است. هدف از این پژوهش تبیین مقام صالحان و درک مقصود حضرت یوسف علیه السلام از صالحانی است که درخواست الحاق به آنان را دارد. در این باره فروض مختلفی مطرح شده از جمله اینکه منظور معصومین علیهم السلام، انبیاء دیگر، صالحان آخر الزمان و نیز عاقبت به خیری در آخرت باشد. این نوشتار با جمع آوری اقوال و آراء در این موضوع به روش کتابخانه ای و بررسی و تحلیل و نقد این نظریه ها و با توجه به قرائن و شواهد قرآنی و روایی، به این مطلب پرداخته است که با توجه به پژوهش انجام شده، به نظر می رسد دعای حضرت یوسف علیه السلام جهت الحاق به معصومان علیهم السلام بوده است و سایر نظریه ها نیز با آن قابل جمع است.
بررسی روش تفسیری ابوبکر أصم معتزلی
حوزه های تخصصی:
آرای مفسران متقدم، به دلیل نزدیکی آنها به عصر رسالت، همواره مورد توجه مفسران متأخر بوده است. در این میان، بسیاری از آرای تفسیری متقدم، به دلیل اختلاف های عقیدتی کلامی و نزاع هایی که جهان اسلام با آن درگیر بوده، از میان رفته است و صرفاً بخش هایی از آنها در میان سایر آثار، بر جای مانده است. یکی از مفسران متقدم که آثار وی چنین وضعیتی پیدا کرده است، ابوبکر أصم، مفسر معتزلی قرن سوم هجری است. با وجود آنکه وی تفسیری درباره قرآن داشته است، اما مجموعه مکتوبِ مدوّن و مستقلی از او، در دسترس نیست. با این حال، آرای تفسیری این عالِم معتزلی، در برخی کتب تفسیری، مانند مفاتیح الغیب، تبیان و مجمع البیان، به صورت پراکنده نقل و گزارش شده است. شناخت این تفسیر، از آن جهت ضروری است که نمایان گر پایه تفکر معتزلی و بیان گر سیر تکاملی تفسیر قرآن کریم است؛ لذا این نوشتار در صدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین روش تفسیری او بپردازد. بر اساس آثار بر جای مانده از تفسیر ابوبکر أصم، وی مفسری معتزلی و عقل گراست که در تفسیرش از روش های عقلی و جدلی و نیز توجه به سیاق آیات، اسباب نزول، ادبیات عرب و نیز مسائل فقهی بهره گرفته است.
تحلیل چالش های مترادف سازی در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
در حوزه زبان شناسی، وجود ترادف یا عدم وجود ترادف در الفاظ عربی، یکی از مباحث بحث برانگیز میان دانشمندان اهل لغت به شمار می آید. به تبع آن، وجود ترادف یا عدم آن در قرآن کریم نیز، از موارد اختلافی بین قرآن پژوهان است. در این میان، تاریخ تفسیر قرآن کریم، گویای آن است که برخی از مفسران، مانند طبرسی، زمخشری و دیگران با قول به ترادف در قرآن، موافق هستند. در مقابل، بعضی دیگر هم، مثل سیوطی و مرحوم استاد معرفت و سایرین، خلاف این را اعتقاد دارند. در این مقاله، ضمن تبیین ادّله هر یک از موافقان و مخالفان قول به ترادف، چالش های برخواسته از پذیرش ترادف در قرآن هم، مورد کندوکاو قرار گرفته است.رهاورد این پژوهش، با روش انتقادی، تحلیلی و شیوه درون متنی، معطوف به این حقیقت است که اولاً، قبول ترادف در قرآن کریم بر اساس ادّله محکم مخالفان ترادف، امکان ناپذیر است. ثانیاً، قول به وجود ترادف در قرآن، پیامدهای منفی، همچون حاکمیت افکار سطحی و ساده از فهم معانی آیات، طرح حشو و زیاده در الفاظ قرآن، مخدوش شدن اعجاز قرآن در ابعاد مختلف آن و غیره را به همراه می آورد که التزام به آنها را، هیچ قرآن پژوهی نمی پذیرد.
کمینه گرایی / بیشینه گرایی؛ شاخصی اثرگذار در روش تفسیری مفسران قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
در بررسی روش تفسیری مفسران قرآن کریم، بررسی پیش زمینه اولین گام شمرده می شود. یکی از پیش زمینه های معرفتی ازوتریک (باطنی و نهان)، نگاه کمینه گرا یا بیشینه گرا داشتن مفسر نسبت به مسائل مختلف است. مسئله اصلی این نوشتار بررسی زمینه های کمینه گرایی و بیشینه گرایی اثرگذار در روش تفسیری مفسران قرآن کریم است. با توجه به اینکه قرآن در درجه اول از محتوای دینی و مذهبی برخوردار بوده و همچنین به صورت یک متن است، لذا زمینه های کمینه گرایی و بیشینه گرایی مطرح شده در این مقاله هم تابعی از این دو ویژگی- دینی و ادبی- و ناظر به آنها است و به زمینه های دیگر پرداخته نشده است. از این رو در این نوشتار، دین، شریعت، متن (نصوص) و تأویل به عنوان چهار زمینه مهم در کمینه گرا یا بیشینه گرا بودن مفسران، با رویکرد توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و اثرگذاری آن بر نوع فهم و تفسیر از آیات تبیین شده است. همچنین راه های احراز کمینه گرا یا بیشینه گرا بودن مفسر در هر کدام از زمینه ها نیز تبیین شده است.
گونه شناسی و ریشه یابی تحریف در ادیان الهی با تکیه بر قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه قرآن کریم، ادیان الهی پیش از اسلام، دستخوش تحریف شده اند. هیچ دینی حتی دین اسلام، از گزند تحریف دست کم در برخی از ابعاد آن، ایمن نیست و تعدد فرق در ادیان مختلف و نیز دین اسلام، حاکی از این مطلب است. نوشتار حاضر با عنوان «گونه شناسی و ریشه یابی تحریف در ادیان الهی با تکیه بر قرآن کریم» گونه های تحریف در ادیان پیش از اسلام را با روش تحلیلی و استنباطی و با بهره گیری از آراء مفسران واکاوی نموده و انگیزه تحریف ادیان مختلف توسط تحریف کنندگان را از دیدگاه قرآن کریم به دست آورده است. همچنین گامی بر برقراری تناسب تطابق بین گونه های تحریف با انگیزه های موجود برای تحریف ادیان، به عمل آمده است. هدف پژوهش حاضر آن است که مخاطب را هر چه بیشتر در شناخت موقعیت ها و گونه ها و عوامل تحریف، یاری کرده و از رهرو آن، راه تشخیص حقیقت های دینی عصر خود را از انحرافات دینی بر وی هموار سازد. همچنین، شناخت عوامل و ریشه های تحریف، می تواند جامعه را هر چه بیشتر در شناخت انحرافات دینی روز و مبارزه با آن، یاری نماید. بر طبق یافته های پژوهش حاضر، «کتمان و انکار»، «تلبیس حق و باطل»، «تغییر معنا و مفهوم» و «بدعت دینی» چهار گونه تحریف است که در حقایق دینی روی می دهد. همچنین، از منظر قرآن کریم، به دست آوردن منافع دنیوی و حفظ منافع موجود که دین با آن مخالف است، دو انگیزه ای است که اشخاص را به تحریف دین وامی دارد.
واکاوی روش های فقه الحدیث فیض کاشانی در تفسیر صافی
حوزه های تخصصی:
پس از قرآن، حدیث مهم ترین منبع دریافت مفاهیم دینی است. لذا عالمان مسلمان برای حدیث اهمیت والایی قائل هستند و در طول تاریخ اقدام به شرح احادیث کرده اند هر کدام از دانشمندان نیز روش های خاص خود را دارند. هر یک از حدیث پژوهان در فرآیند فقه الحدیث و شرح حدیث دارای یک روش استاندارد بوده که آن روش را در روند کار رعایت نموده اند، اما در برخی از موارد با تکیه بر مبانی خاص خود، تغییراتی در شیوه عامه ایجاد کرده اند. فیض کاشانی نیز مانند دیگر حدیث پژوهان، در شرح احادیث دارای روش های مخصوص به خود است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی روش های شرح حدیث فیض کاشانی در تفسیر صافی می پردازد. برخی از روش های فقه الحدیث و شرح حدیث در تفسیر صافی، شرح محتوای حدیث با استناد به آیات قرآن، شرح مفردات، که در مواردی عیناً از کتب لغت نقل شده است اما بدون اینکه به آنها ارجاع داده شود، بیان نکات تأویلی، عرضه روایات بر قرآن و تشکیل خانواده حدیث و جمع بین روایات، و غیره است. البته شرح حدیث فلسفی و عرفانی نیز در این میان مسئله ای قابل بحث است؛ در مواردی هم فیض به نقد احادیث از باب مخالفت با عامه پرداخته و در جهت ترجیح روایات به مواردی از قبیل موافقت آن حدیث با کتاب و سنت و نیز شهرت روایت و عدالت و وثاقت راوی ها می پردازد.