فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۰)
107 - 128
حوزههای تخصصی:
یکی از نواندیشان معاصر به نام محمد مجتهد شبستری، لفظ و معنای قرآن را از خود پیامبر دانسته و چنین مطرح نموده که «آن نبی که آورنده قرآن بوده، آن را کلام خود معرفی کرده و با مراجعه به مجموعه آیات و شواهد تاریخی متوجه می شویم که قرآن خودش را کلام پیامبر معرفی می کند.» شبستری آیاتی را که قرآن را منسوب به خداوند دانسته اند، چنین توجیه می کند که خدا و پیامبر در طول هم قرار دارند؛ پیامبر علت طبیعی قرآن و خداوند علت اصلی تمام پدیده هاست، بنابراین اگر لفظ و معنای قرآن را از جانب پیامبر بدانیم، با این آیات منافاتی پیدا نمی کند. او با طرح برخی از آیات، به اثبات این نظریه پرداخته است. نتیجه این دیدگاه، نفی اعجاز قرآن و حجیت نداشتن آن است. هدف نوشتار حاضر، تبیین دیدگاه شبستری و بیان اشکالات آن در رابطه با دعوی پیامبر، درباره پدیدآورنده و علت طبیعی ایجاد قرآن می باشد. نتیجه حاصل از این نوشتار اینکه دلایل شبستری توان اثبات ادعاهایش را ندارد و نه تنها در قرآن پیامبر علت طبیعی قرآن معرفی نشده، بلکه آیات و روایات و شواهد تاریخی بسیاری برخلاف ادعای شبستری وجود دارد که در این پژوهش به برخی از آنها اشاره شده است.
امکان سنجی فقهی انحصار انتفاع یا مالکیت شهرداری بر پسماند جامد شهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
175-200
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت جامعه شهری، پدیده بازیافت به یک درآمدزایی تبدیل شده است. این مسئله چالش هایی را در حوزه های مختلف ایجاد کرده است. یکی از این چالش ها بحث تعیین مالکیت پسماند است. شهرداری به جهت سیاست های جدید مدیریت شهری، خود را تنها نهادی که دارای حق استفاده از منافع پسماند است، معرفی می کند اما از طرف دیگر شرکت های خصوصی با تمسک به تساوی مردم در حق حیازت اموال اعراض شده، این سیاست را مخالف اسناد بالادستی و قواعد عامه فقهی-حقوقی می دانند. سؤال اساسی این است که آیا می توان ادله شرعی ای برای اثبات انحصار مالکیت یا انتفاع شهرداری بر پسماند اقامه کرد؟ در این نوشتار ادله شرعی از دو مسیر: «اعراض و اباحه تصرف»، «حیازت، حق اولویت و مالکیت سطل زباله» و با روش تحلیلی-توصیفی موردبررسی قرار گرفته است. نتیجه حاصل شده امکان اثبات مطلوب از راه تطبیق بحث اعراض، اباحه تصرف و حیازت، البته بنا بر برخی مبانی فقهی است. همچنین می توان از راه قول به حق اولویت یا مالکیت بر سطل زباله، شرکت های خصوصی را از حیازت منع کرد و در پایان مسئله از منظر فقه حکومتی نیز بررسی و بیان گردیده است که درصورتی که مطالب ارائه شده از منظر فقه فردی مورد مناقشه قرار بگیرد، فقیه مسلط بر ملاکات می تواند با رویکرد فقه حکومتی چالش را حل کند.
حکم فقهی نکاح غرری با تمرکز بر مبهم بودن «طرفین عقد» و «صفات آنان»
حوزههای تخصصی:
یکی از اسباب باطل شدن عقد بیع و دیگر معاوضات، «غرر» است. غرر به این معنی است که ابهام موجود در ارکان عقد سبب شود یکی از طرفین از دچار شدن به ضررهای قابل توجه مصون نباشد، اما نحوه تأثیرگذاری این قاعده بر عقد نکاح که معاوضه حقیقی شمرده نمی شود، یکی از مسائل چالش برانگیز است؛ به خصوص درصورتی که وجود ابهام در «طرفین نکاح» یا «صفات آنان» باشد. برای مثال، هنگام عقد، اینکه زوجه کیست، مجهول باشد یا اینکه سن زوج مبهم باشد و بدون تعیین عرفی، زن جوانی به عقد پیرمردی فرتوت درآید. در این صورت حکم چنین عقدهایی از حیث غرری بودن آن چیست؟ این مقاله درصدد است تا با روش تحلیلی و کتابخانه ای و بر اساس ادله فقهی و فتاوای فقیهان، حکم چنین عقدی را از حیث صحت و بطلان تعیین کند. مسئله ای که طبق جستار انجام شده، پیش از این پژوهشی درباره آن انجام نشده است و از خلأ علمی رنج می برد. بر اساس یافته های این تحقیق، قاعده نفی غرر در عقد نکاح نیز جاری است؛ به طوری که اگر در هنگام عقد، «طرفین نکاح» مبهم باشند، عقد باطل است، اما درصورتی که اوصاف آنان مبهم باشد، غالباً عقلا صفت را مستقل از ذات تشخیص می دهند که قصد اصلی هریک از طرفین بر ذات طرف دیگر تعلق گرفته، ازاین رو منجر به صحت عقد شده است، اما گاه صفت مبهم در نگاه عرف آن قدر اهمیت بالایی دارد که عقلا آن را جدا از ذات طرف دیگر نمی دانند. در این فرض، عقد نکاح بر اثر جریان قاعده نفی غرر باطل است.
تحلیل ویژگی های طاغوتیان عصر حضرت موسی (ع)
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
143 - 166
حوزههای تخصصی:
طاغوتیان و متجاوزان از حدود الهی در هر عصری، با پیروی از هوای نفس، مردم را از راه حق بازمی داشتند. از آنجا که طاغوت شناسی بصیرت افزاست با تحلیل ویژگی های طاغوت اعصار مختلف، می توان طاغوت عصر حاضر را شناخت و با بیداری و بصیرت، از سلطه استبداد و استعمار، نجات یافت و به اقتدار و عزت نایل شد. نوشتار حاضر به تحلیل ویژگی های طاغوتیان عصر حضرت موسی(ع) پرداخته و با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه به آیات و روایات و منابع تاریخی، تصویر روشنی از مصادیق و ویژگی های طاغوتیان حضرت موسی(ع) ارائه کرده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که طاغوتیان، مردمانی متجاوز و شیطان صفت هستند که در هر عصری، وجود داشته اند. مصادیقی از طاغوتیان عصر موسی(ع)، فرعون، هامان، قارون، سامری و بلعم باعور بودند که در قرآن نیز درباره ایشان سخن به میان آمده است. در عصر حاضر نیز طاغوت هایی جولان می دهند که ویژگی های شان منطبق بر طاغوت اعصار پیشین است و مانند آنان به نسل کشی، کودک کشی، ظلم و تعدی و تجاوز به حقوق مردم و جوامع و گمراهی دیگران می پردازند؛ در نتیجه شناخت ویژگی های طاغوت آن عصر به شناخت و مقابله با طاغوت عصر کنونی نیز کمک شایانی می کند.
بررسی و نقد دلایل قائلین به زیادت صفات الهی طبق مبانی ملا شمسا گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
133 - 156
حوزههای تخصصی:
مسئله صفات الهی و رابطه آن ها با ذات، یکی از مباحث بنیادین در الهیات اسلامی است. اشاعره بر این باورند که صفات ثبوتی خداوند زائد بر ذات و قدیم هستند و برای اثبات مدعای خود، براهینی از جمله قیاس حاضر به غائب، حمل صفات بر یکدیگر و ذات الهی و قدیم بودن ذات خداوند ارائه می دهند. این پژوهش با هدف واکاوی و نقد این براهین بر اساس مبانی فلسفی ملاشمسا گیلانی و با روش تحلیلی-عقلی صورت گرفته است. یافته های حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که استدلال های مذکور مشتمل بر مغالطات متعددی هستند؛ چرا که در بخش نخست، به دلیل فقدان جامع مشترک میان موجود قدیم و حادث، قیاس معتبری شکل نمی گیرد. همچنین حمل صفات بر یکدیگر و ذات، صرفاً دلالت بر عینیت مصداقی و تفاوت مفهومی آن ها دارد و نه قدیم و زائد بودن. علاوه بر این، قدیم بودن ذات الهی، ملازمه ای با قدیم و زائد بودن صفات ندارد. در مجموع، اکثر این استدلال ها یا از اثبات هر دو مؤلفه مورد نظر اشاعره یعنی قدیم و زائد بودن صفات بر ذات عاجزند و یا تنها یکی از این دو مؤلفه را ثابت می کنند. بنابراین می توان گفت که حجیت و اعتبار براهین اشاعره در اثبات زائد و قدیم بودن صفات الهی، محل تأمل جدی است
تبیین مبانی فقهی «حلقه های میانی تربیت» و کشف دلالت های آن در حکمرانی تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده «حلقه های میانی» در دیدگاه آیت الله خامنه ای به معنای کنش گری واسطی گروه های نخبه مردمی در نیل به دولت جوان حزب اللهی است. این ایده لفظاً یا مناطاً شامل عرصه تربیت به عنوان «حلقه های میانی تربیت» هم می شود. مسأله نوشتار حاضر، عبارت است از تبیین و تعلیل مبانی فقهی ایده «حلقه های میانی تربیت» و استنتاج دلالت های آن در حکمرانی تربیتی. روش تحقیق روش توصیفی استنباطی و استنتاجی می باشد. براساس بررسی ها نتایج زیر به دست آمد: 1) «حلقه های میانی تربیت» به معنای تجویز تشکیل و پرورش گروه های مردمی و جوان انقلابی برای کنش گری در عرصه تعلیم و تربیت، مورد تجویز است؛ 2) براساس هفت استدلال فقهی که برخی ناظر به وظایف تربیتی حاکمیت و بعضی ناظر به وظیفه تربیتی توده ها و شماری دیگر ناظر به «میانی بودن کنش گری تربیتی» دلالت داشته، «حلقه های میانی تربیت» دارای مطلوبیت شرعی به نحو استحباب و وجوب می باشد؛ 3) این ایده به الگویی مردمی از «تسهیم اقتدار تربیتی» و حکمرانی تربیتی دلالت دارد که با الگو های رقیب که مردمی سازی دانش و آموزش را به خصوصی سازی و کالایی سازی فرو می کاهند، متفاوت است و در عرصه «تربیت مدرسه ای» می تواند ابتنائی برای رویکرد «مدرسه محوری» که محور مشارکت پذیری محله، خانواده، مسجد و سمن ها باشد، قلمداد گردد.
درآمدی بر تعهدات ایمان در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
ایمان، از مفاهیم محوری در آموزه های قرآن کریم است. با وجود اهمیت و کاربرد گسترده این واژه، قرآن کریم تعریف صریحی از آن ارائه نداده، بلکه بیشتر به تبیین ویژگی ها، آثار و لوازم آن پرداخته است. بررسی آیات قرآن نشان می دهد که می توان آن ها را به دو دسته کلی تقسیم کرد: دسته ای که به حقیقت ایمان، متعلقات، زمینه ها و بسترهای شکل گیری و تقویت آن می پردازند (جنبه معرفتی)، و دسته ای که آثار و لوازم ایمان را بیان می کنند (جنبه عملی). این پژوهش، با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و تحلیل محتوای توصیفی، به این نتیجه دست یافته است که ایمان، مستلزم تعهداتی معرفتی و عملی است. به این معنا که فرد مؤمن، هم باید نسبت به حقیقت ایمان، متعلقات، حالات، روحیات و بسترهای پیدایش آن آگاهی داشته باشد، و هم در عمل، به لوازم ایمان پایبند بوده و در راستای آن تلاش کند. در واقع، بدون التزام به تعهدات ایمان، نمی توان کسی را به معنای واقعی کلمه، “مؤمن” نامید.
وحدت ملاک فقهی و حقوقی و اخلاقی میان معدوم کردن جنین فریزشده با سقط جنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناباروری که یکی از مشکلات مهم جوامع انسانی است، به کمک یکی از دستاورد های دانش پزشکی، یعنی فریز کردن جنینِ حاصل از لقاح مصنوعی و خارج رحمی سلول جنسی والدین، تا حدودی حل شده است. فریزکردن و نگهداری جنین در بانک های انجماد موجب ایجاد مسائل فقهی و حقوقی و اجتماعی در این زمینه خواهد شد که یکی از آن ها وجود ملاک های مشترک میان معدوم کردن جنین فریز شده و سقط جنین است. پرسش اساسی در این پژوهش این است: آیا میان معدوم کردن جنین های فریز شده، که قسمی از جنین های آزمایشگاهی اند، با سقط جنین ازلحاظ فقهی و حقوقی و اخلاقی وحدت ملاک وجود دارد؟ روش پژوهش حاضر اسنادی کتابخانه ای و نوع تحقیق توصیفی تحلیلی است و با مطالعات به عمل آمده مشخص شد که میان معدوم کردن جنین فریزشده و سقط جنین ازاین جهت وحدت ملاک وجود دارد که جنین فریزشده به عنوان نطفه منعقدشده خارج رحمی مانند جنین داخل رحم، انسانی بالقوه است که توانایی بالفعل شدن را دارد و دارای حق حیات و کرامت انسانی است؛ زیرا انسان ازمنظر قانونی اززمان تشکیل کوچک ترین جزء وجودی دارای حق حیات و احترام است و ازبین بردن آن در هر مرحله، خلاف اخلاق و شأن انسانی جنین و خلاف رابطه امانت میان والدین و جنین بوده و صحیح نیست. همچنین ازبین بردن انسان در هر مرحله، موجب نقض یکی از اغراض نکاح یعنی فرزندآوری است که از ملاک های مشترک معدوم کردن جنین فریزشده و سقط جنین است؛ بنابراین، حرمت اتلاف در هر دو صادق است و انعقاد نطفه داخل رحم (امر شایع) یا خارج از آن مبدأ خلقت انسان بوده، و حداقل مرتبه انسانیت در آن طی شده است و شرط برخورداری جنین از حق تمتع (حق حیات)، انعقاد نطفه و زنده متولدشدن است؛ بنابراین شکل گیری و تکامل در رحم خصوصیتی ندارد که حق حیات منحصر به جنین در رحم باشد. از این منظر برخی از فقها قائل به وجوب احتیاط به حفظ جنین های فریزشده هستند و معدوم کردن جنین های فریزشده را در حکم سقط جنین و مستلزم پرداخت دیه می دانند.
تأثیر اندیشه اخباریگری در افول و سقوط تمدن شیعی ایرانی صفویه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دوره صفویه یکی از دوره های تمدنی ایران است که هویت و فرهنگ کنونی ایران یادگار آن عصر تمدنی است. این تمدن باشکوه و قدرتمند توسط تعدادی از سربازان افغان که از سلاح های ابتدایی برخوردار بودند، از بین رفت. آیا هیچ انسان اندیشمندی می تواند باور کند که تمدن عظیم صفوی به آسانی و تنها با قدرت نظامی از بین رفته باشد؟ یا علل دیگری دارد که این تمدن را به یک طبل توخالی تبدیل کرده بود؟ سؤال اصلی مقاله حاضر آن است چه علتی سبب شد که دولت صفوی اقتدار خود را از دست بدهد و با کوچک ترین ضربه از هم بپاشد؟ فرضیه مقاله بر این است که گسترش اخباریگری و کم رنگ شدن علوم عقلی در حوزه علوم عصر صفویه سبب شد عقلانیت و تفکر و نیروسازی انسان متفکر از جامعه حذف شود. طبیعی است هنگامی که علوم عقلی تضعیف شود و غلبه علمی با علوم نقلی و رویکرد اخباری باشد، سبب می شود علم قابل توجهی تولید نگردد و تفکر و عقل گرایی در جامعه کم گردد و به تبع آن نگاه های خرافی در جامعه گسترش یابد. برای اثبات این فرضیه از طریق مراجعه به منابع دست اول و گزارش های نویسندگان داخلی و خارجی از دوره صفویه، وضعیت مراکز علمی و روش مدیریتی دوران اوج و افول تمدن صفوی بررسی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد در دورانی که صفویه از لحاظ قدرت سیاسی، معماری، هنر، شهرسازی و غیر آن در اوج بود، نگاه حاکمیت و شخصیت هایی که در ساختار قدرت بودند و برنامه درسی مدارس و مراکز علمی نگاه های عقلانی و فلسفی بود و بعد از اینکه این نگاه ها و رویکردها در مراکز علمی و در بین شخصیت های سیاسی کم رنگ شد و رویکرد اخباری و نگاه های غیرعقلی و به تبع آن، خرافات گسترش یافت، صفویه رو به افول رفت و در نهایت، دولت صفوی سقوط کرد.
بررسی امکان اتّصاف هوش مصنوعی به شرایط معتبره مجتهد در فقه امامیه و مذاهب اربعه اهل سنّت
حوزههای تخصصی:
شرایط تصدی منصب اجتهاد در فقه اسلامی، که اتفاقا در سالهای اخیر، به جهت بروز هوش مصنوعی، بیشتر مورد توجه قرار گرفته، در نگاه اول، ممکن است بر اوصاف و ویژگیهای انسانی و غیرقابل انطباق بر ماشین تصور شود؛ ولی در نگاه دقیقتر، باید هریک از شرایط را به طور مجزا، نسبت به غرض و مقصود شارع، مورد واکاوی قرار داد. لذا در این پژوهش، با تکیه بر منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی شرایط معتبر برای مرجعیّت در فقه فریقین، امکان اتّصاف هوش مصنوعی به هریک از این شرایط، مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت و به دست آمد که شروط اتفاقی مشترک، بلوغ، اسلام عدالت و اجتهاد و شروط اختلافی عبارتند از رجولیت ، حیات و اعلمیّت است. لذا هوش مصنوعی با توانایی پردازش گسترده و اجتناب از گرایش های شخصی می تواند شروط عقلایی چون اجتهاد، اعلمیّت و عدالت نظری را احراز کند، اما فاقد شرایط جسمانی و معنویِ بلوغ، حیات، ایمان و ولایت مندی است. بنابراین، اگرچه در فقه امامیه اهلیت اجتهادی هوش مصنوعی، بخاطر فقدان ایمان و حیات مرجع، مورد تردید است اما طبق مبانی اهل سنت، فتاوای حاصل از هوش مصنوعی قابل اعتنا و حجّیت شرعی است.
مقاومت و مدارا در حکمرانی علوی (مطالعه ای بر حقوق شهروندی مخالفان)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمرانی سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیای ۳)
97 - 124
حوزههای تخصصی:
حکمرانی علوی، به عنوان الگویی بی همتا از مدیریت سیاسی در تمدن اسلامی، دارای مؤلفه هایی است که توازن بین اقتدار و مدارا را در رویارویی با مخالفان تضمین می کند. این مقاله با تمرکز بر مفهوم حقوق شهروندی مخالفان، می کوشد نشان دهد که سیاست های امام علی علیه السلام در برابر معترضان و مخالفان سیاسی، بر پایه اصولی چون عدالت، آزادی بیان و رعایت حقوق مدنی بوده است. در این راستا، مقاله می کوشد نسبت بین مقاومت شهروندان در برابر بی عدالتی و مدارای حاکمیتی را در نهج البلاغه و دیگر متون تاریخی مرتبط با دوره حکمرانی امیرالمومنین علیه السلام تحلیل کرده و نقش این اصول را در حکمرانی مطلوب تبیین می کند. روش تحقیق این پژوهش، کیفی و با رویکرد تحلیلی _ توصیفی است. داده ها از راه بررسی منابع اسلامی، به ویژه نهج البلاغه وآثار فقهی و تاریخی در زمینه حقوق شهروندی مخالفان گردآوری و بررسی شده است. در این مطالعه، ضمن بررسی مبانی نظری و فقهی مرتبط با مقاومت شهروندان و مدارای حکومتی، چگونگی تمایز بین اعتراض مدنی مشروع و فتنه انگیزی در سیره حکومتی امام علی 7 بررسی خواهد شد.یافته های پژوهش نشان می دهد که امام علی علیه السلام افزون بر پای بندی به اصول عدالت و حق مداری، مخالفت مدنی را تا جایی که به آشوب و تهدید نظم عمومی نینجامد، تحمل کرده و حتی به رسمیت شناخته است. ایشان در رویارویی با مخالفان، الگوی مناسبی برای تعامل مسالمت آمیز میان حکومت ها و گروه های معترض در جوامع اسلامی معاصر ارائه می دهند.
بررسی تطبیقی هفت مرحله عرفانی در آثار مولوی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
125 - 144
حوزههای تخصصی:
مراحل هفتگانه عرفانی یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل در سیروسلوک عرفانی به حساب می آیند. بررسی و فهمیدن معنی و مفهوم آن ها، سالک و رهرو راه حق را کمک می کند تا که این راه را با آگاهی بیشتری طی نماید. در این پژوهش سعی شده است با بررسی هفت مرحله عرفانی در آثارعطار و مولوی آشنایی مخاطبان را با مقامات عرفانی و طرز تلقی عرفا و صوفیان فراهم آورد. همچنین روشن کردن مفاهیم هر یک از این مقامات با توجه به نظر عطار و مولوی و بیان چگونگی کاربرد این مفاهیم در داستان های عرفانی و اخلاقی آن دو از دیگر اهداف این پژوهش است. نشان داد که در برخی موارد آراء عطار و مولوی متفاوت است . همچنین صوفیه و عرفا هر کدام نظرات مخالفی در خصوص سیر الی الله و لقاء الله دارند. آنچه در ابتدای پیدایش رسمی تصوف متأثر از غرب در ایران و حوزه تأثیر آیینی و زبانی آن به وجود آمد تا به مولوی و عطار رسید هرچند ظاهری زیبا و دگرگون بود و دائم با شریعت مداران در تضاد بود و ملغمه ای از انواع تفکرات از نوع نگرش فلاسفه یونانی و التقاطی از سایر افکار بود، جریان هایی به موازات هم و گاهی در تباین باهم را شکل داد.که در ادامه مسیر تصوف نقش بسزایی را ایفا نمود.
عمل نیک و اهمیت آن در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در صددیم تا واژه عمل و اهمیت عمل نیک را از منظر امیر مومنان (ع) با تکیه بر خطبه ها، نامه ها و جملات قصار آن حضرت در کتاب ارزشمند نهج ابلاغه مورد بررسی قرار داده، آثار اعمال نیک و موانع آن را بیان نماییم؛ در نهج البلاغه امام علی (ع) اعمال نیک با واژه هایی چون الاحسان، المعروف، البر، الخیر و خود کلمه عمل و نیز تقوی به کار رفته است. از منظر امیر مومنان (ع) تقوی و عدم خواری و حقارت، محو بدی ها، تسخیر قلوب، از جمله آثار مثبت اعمال نیک و بخل و منت گذاشتن و پاداش نیکوکار ندادن و ... هم از موانع انجام اعمال نیک محسوب می گردند. در مقاله حاضر به مباحث موضوعی عمل نیک و همچنین اهمیت آن در نهج البلاغه با روش توصیفی تحلیلی پرداخته شده و به ابهامات و سوالات متعدد در این زمینه پاسخ داده شده است.
حادثه فیضیّه در نوروز 1342 خورشیدی
منبع:
دانش ها و آموزه های قرآن و حدیث سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
127 - 132
حوزههای تخصصی:
رژیم شاهنشاهی اصول شش گانه ای را جهت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در تاریخ 6 بهمن 1341 با رأی گیری از مردم به تصویب رساند و آن را «انقلاب سفید» نامید. روحانیون که محتوای این اصول را مغایر با احکام اسلامی و رفراندوم را ساختگی می دانستند، به شدّت با آن مخالفت کردند. امام خمینی نوروز 1342 خورشیدی را به دلیل در نظر نگرفتن احکام اسلامی از سوی رژیم، عزای عمومی اعلام کرد.
باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی با تأکید بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
117 - 138
حوزههای تخصصی:
باورها و اعتقادات، بخشی از فرهنگ عامه مردم است که باورهای دینی و مذهبی، خرافی، طبی، نجومی و ... را در بر می گیرد. با ظهور دین اسلام، باورهای مذهبی تأثیر عمیق خود را بر جنبه های مختلف زندگی از جمله بر فرهنگ و ادبیات بر جای نهاد و شاعران مسلمان با تکیه بر قرآن و آموزه های دینی این باورها را در آثار خود منعکس نموده اند. نظامی از این دسته شاعران است که در خمسه خود؛ یعنی مخزن الأسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه، باورهای اسلامی و مذهبی را منعکس نموده است. از همین رو در این پژوهش باورهای دینی و اسلامی؛ در خمسه نظامی بررسی می شود. روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی بر اساس مطالعات کتابخانه ای است. تأثیر باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی نشان می دهد که این شاعر با قرآن مأنوس بوده و موج باورهای دین اسلام و مفاهیم قرآن کریم در همه مثنوی های خمسه مشهود است.
القصه القصیره جداً والآلیات التکثیفیه فی مجموعه "خیوط متشابکه" "ل محمد محقق"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ السرعه أصبحت تضع بصمتها على جمیع جوانب الحیاه البشریه بما فیها الجانب الأدبی، الذی یعدّ الصوره الکامله للمجتمع الإنسانی. ظهور القصه القصیره جدّاً لم یکن محض ظهور مباغت، وإنما کان بدافع متطلبات الحیاه الحدیثه التی ترید إنجاز الأمور بسرعه فائقه، فظهر هذا النوع القصصی القصیر جداً یحمل الأفکار المکثّفه والواسعه على أسس جوهریه لا غنى عنها. یعدّ التکثیف أحد هذه الأسس لبناء قصص حدیثه وقصیره ومکثفه کما یتضح من عنوانها، فالقاص ولکی یتوصل إلى التکثیف لا بدّ وأن یوظّف بعض الآلیات فی قصصه؛ لیتمکن من کتابه نص قصصی ممیز یجذب القارئ إلیه ویشدّه لقراءته. إنّ الاعتماد على المنهج البنیوی فی دراسه عیّنات قصصیه قصیره جداً أدّى إلى أنّ عدم اقتصار التکثیف على التقلیل من عدد الکلمات فحسب، وإنما شمل الفکره والشخصیه والزمکانیه، فضلًا عن التکثیف اللغوی والصوری والحدثی، فتمکن القاص محمد محقق باستخدام آلیات المفارقه وفعلیه الجمل أن یحقق نصوصاً قصصیه مکثفه، لکن الطرق التی اعتمدها القاص لم تختصر على هذه فحسب، بل إن التناص والرمزیه أیضاً یسجلان حضورهما کآلیتین تمکن القاص من خلالهما کتابه نصوص قصصیه مکثفه، ولکن بنسبه أقلّ عن المفارقه وفعلیه الجمل، وهذا ما یجعل الطرق المذکوره أکثر استخداماً فی المجموعه القصصیه موضع الدراسه، وذلک بإجاده وإتقان کبیرین.
تعدیل قاعده منع تحصیل دلیل در دعاوی تجاری با تأکید بر اصول حقوق بشری
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قاعده منع تحصیل دلیل از دیرباز در رسیدگی های حقوقی به جهت رعایت اصول دادرسی عادلانه مورد پذیرش قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر تبیین و تحلیل وضعیت فعلی این قاعده در حقوق ایران با تکیه بر اصول حقوق بشری دادرسی عادلانه می باشد.مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری است و به صورت توصیفی تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتاب خانه ای و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات انجام شده است.ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: در ارتباط با قاعده منع تحصیل دلیل با توجه به تحولات قانونی آن، میان نویسندگان و حقوق دانان اختلاف دیدگاه وجود دارد. یک رویکرد قائل به حذف این قاعده از فرآیند رسیدگی های حقوقی می باشد و در مقابل، برخی دیگر قائل به وجود قاعده مزبور کمافی سابق هستند.نتیجه : نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که قاعده منع تحصیل دلیل در پرتو تحولات قانونی دچار تعدیل شده است. به تعبیری، به واسطه حاکم شدن شرایط «اختصاصی شدن روابط میان تابعان حقوق و به تبع آن هنجارهای حقوقی» قاعده مزبور با افزایش ابزارها و اختیارات دادرسان، در دعاوی اختصاصی مانند دعاوی تجاری کم رنگ تر شده است.
بررسی حق بر مسکن و موانع تحقق آن در حقوق ایران در پرتو معیارهای حقوق بشری
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
49 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حق بر مسکن نیز به مثابه اکثر حقوق شهروندی در ایران، با موانع و چالش های متعددی مواجه گردیده است که تحقق واقعی و مطلوب این حق، در گرو رفع موانع مذکور است. در پژوهش پیش رو به بررسی موانع حق بر مسکن مطلوب در ایران پرداخته شده است.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری است و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتاب خانه ای و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: سرپناه و مسکن از نیازهای اساسی هر انسانی است و کیفیت زندگی بدون توجه به این نیاز معنایی نخواهد داشت. مقوله حق مسکن، با مقوله نظم عمومی، آرامش و امنیت اجتماعی پیوند می خورد که این اصول از اصول مهم در حقوق عمومی و بشری هستند و در رأس مباحث حقوق بشری مشاهده می شوند.
نتیجه : مفهوم حق مسکن علاوه بر امکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل مؤلفه هایی است که توسط کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در هفت مورد تصریح شده است. اگر افراد به خوبی از این حق بهره مند باشند، تضمینی برای تداوم اصل مردم سالاری در جامعه است.
مبانی فقهی حق بر اشتغال با تأکید بر حقوق بشر
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
37 - 54
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حق بر اشتغال یکی از حقوق اساسی بشری می باشد که در ادبیات نویسندگان حقوقی تحت عنوان حق بر کار کردن نیز مورد شناسایی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر تبیین مبانی فقهی حق بر اشتغال با توجه به تحولات و جایگاه آن در فضای حقوق بشر بین المللی است.مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتاب خانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است.ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که علی رغم اهمیت بسیار زیاد حق بر اشتغال که مبنای اصلی رفاه محسوب می شود، حق بر اشتغال در سلسله مراتب هنجاری حقوق بین الملل، یک حق غیر بنیادین محسوب می گردد.نتیجه : مبانی فقهی حق بر اشتغال در فقه امامیه اعم از قاعده تسلیط، قاعده لاضرر و اصل مداخله حکومت اسلامی در روابط کارگر وکارفرما است. این مبانی با مصادیق حق بر اشتغال در فضای حقوق بشر منطبق می باشند و تعارضی مشاهده نمی گردد.
اثبات وجود خدا در آثار فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
167-198
حوزههای تخصصی:
بحث از خدا به عنوان مبدأ عالم از جمله محوری ترین مباحث فلسفه فارابی است. فارابی در احصاء العلوم جزء سوم علم الهی را مختص بحث از خدا و موجودات غیر جسمانی و صفات آنها و اثبات وجود آنها می داند. بنابراین، از دیدگاه فارابی وجود خدا بدیهی نیست و یکی از مسائل علم الهی (مابعدالطبیعه) محسوب می شود و باید برای اثبات آن برهان اقامه شود. اما مراجعه به آثار مشهور فارابی نشان می دهد که او در این آثار بخش خاصی را به این برهان اختصاص نداده و برهانی با صورتبندی مشخص بر وجود خدا اقامه نکرده است. بنابراین، مسأله این پژوهش این است که چرا با وجودی که فارابی در احصاء العلوم اقامه چنین برهانی را ضروری دانسته ولی جایگاه مشخصی را در اکثر آثار خود به آن اختصاص نداده است. بر اساس یافته های این پژوهش، بر خلاف آثار قطعی الإنتساب، برخی از آثاری که به فارابی منسوبند حاوی برهان واضح و روشنی بر اثبات وجود خدا هستند که بر اساس تمایز وجود از ماهیت و تمایز واجب از ممکن اقامه شده است (برهان وجوب و امکان). ابتناء این برهان بر این دو اصل اساسی که فارابی در آثار قطعیِ خود به آنها دست نیافته و لذا آرای مابعدالطبیعی اش بر آنها بنا نشده است، و نیز برخی شواهد موجود دیگر در متن این آثار، فرضیه عدم انتساب آن هارا به فارابی تقویت می کند. از یافته های دیگر این پژوهش این است که هرچند فارابی در آثار قطعی الإنتساب برهان واضح و روشنی بر اثبات خدا اقامه نکرده اما نمی توان گفت که او هیچ اهتمامی به اثبات وجود خدا نداشته؛ چرا که برخی بیانات او در تشریح مراحل کسب علوم نظری دربردارنده نوعی برهان علیت بر اثبات موجود اوّل هستند. بنابراین می توان طریق او را در اثبات وجود خدا برهان علیت دانست. علاوه بر این، عبارتی در کتاب آراء اهل المدینه الفاضله وجود دارد که به نظر می رسد فارابی در آن از طریق تحلیل ذات موجود اوّل به اثبات وجود او می رسد. از جمله نتایج و دستاوردهای این مقاله می توان به ارائه گزارش و تحلیلی دقیق از مواجهه فارابی با اثبات وجود خدا در تمام آثار منسوب به وی و نیز بررسی قرائن و شواهدی اشاره داشت که فرضیه عدم انتساب سه رساله عیون المسائل، الدعاوی القلبیه و شرح رساله زینون کبیر به فارابی را تقویت می کند و در نتیجه بر اساس آنها با قطعیت می توان گفت که فارابی به هیچ وجه برهان امکان و وجوب را بر وجود خدا اقامه نکرده است.