مطالب مرتبط با کلیدواژه

ابن جبیرول


۱.

اخلاق شوق در فلسفه ابن جبیرول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن جبیرول اخلاق شوق سعادت خلق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۲۷
ارتباط بین اخلاق و مابعدالطبیعه ابن جبیرول که به نوعی ارتباط بین دو رساله «ینبوع الحیاه» و «اصلاح الاخلاق» است، از طریق مفهوم «شوق» میسر می شود. جهان نوافلاطونی ابن جبیرول از دو قوس صعود و نزول یعنی تبدیل وحدت به کثرت و بازگشت کثرت به وحدت تشکیل شده است. شوق هم علت نزول و هم علت صعود است. انسان مرتبه ای است که از آن، صعود آغاز می شود. به همین دلیل، او باید شوق نزولی را به صعودی بدل کند. اخلاق آن چیزی است که به انسان کمک می کند تا با حاکم کردن شوق صعودی بر شوق نزولی، به سمت غایت یعنی امر نامتعین یا وحدت محض حرکت کند. اخلاق از طریق تنظیم طبایع حواس و تعادل خُلق ها انسان را در مسیر صعود قرار می دهد. در واقع، انسان به علت نفس حیوانی و شوق نزولی خود در تشخیص غایت خود اشتباه کرده و امور متعین و جزئی را متعلق شوق و غایت خود می داند. این امر سبب خروج نفس از تعادل و گرایش به خلق های متعدد می شود. این خلق ها خود، عامل دوری بیشتر انسان از غایتش یعنی امر نامتعین می شوند. اخلاق این خلق ها را به تعادل می رساند تا انسان بار دیگر به امر نامتعین شوق پیدا کرده و به صعود میل یابد.
۲.

مسئله وجود در فلسفه ابن جبیرول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود وحدت ابن جبیرول ماده صورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۵۸
ابن جبیرول (فیلسوف یهودی قرن 11 میلادی) در کتاب «ینبوع الحیاه» تقسیمات مختلفی را برای مفهوم «وجود» برمی شمرد که برخی از این تقسیمات در نگاه نخست با یکدیگر ناسازگار به نظر می رسند و این پرسش را برمی انگیزانند که علت این تقسیم بندی های متفاوت چیست و ابن جبیرول چه تعریفی از وجود دارد و چگونه می توان تقسیمات مختلف وجود را در نظام فلسفی او با هم انطباق داد؟ ما با روش تحلیلی – توصیفی مستقیماً به متن کتاب ینبوع الحیاه رجوع کردیم تا به این مسئله پاسخ دهیم. بر اساس یافته های این پژوهش، ابن جبیرول وجود را معادل وحدت می داند. با محور قرار دادن این مفهوم، می توان تقسیمات مختلف وجود را با هم سازگار کرد. در رأس سلسله موجودات، خداوند در جایگاه وحدت خالق و پس از او ممکنات در جایگاه وحدت مخلوق قرار دارند. هر موجود ممکنی از دو وجود -یعنی ماده و صورت- تشکیل شده است. صورت عین وحدت است اما ماده (وجود مادی) حامل وحدت و کثرت به حساب می آید و خود نه وحدت است و نه کثرت، بنابراین، ماده نه وجود است و نه عدم و به همین نحو، هم وجود است و هم عدم.