مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
علامه مصباح
حوزه های تخصصی:
بحث درباره اسلامى سازى علوم انسانى با توجه به ضعف هاى علوم انسانى موجود از یک سوى و نقاط قوت علوم انسانى اسلامى از سوى دیگر ضرورتى انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایى و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایى براى اسلامى سازى علوم انسانى دست یافت. به اعتقاد علّامه مصباح، براى ایجاد تحول در علوم انسانى باید از سویى در مبانى آنها بر اساس آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد و از سوى دیگر با بهره گیرى از روش صحیح، احکام و ارزش هاى اسلامى را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علّامه مصباح مى کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانى» و «علوم انسانىِ دینى» و نیز مرورى بر ضعف هاى علوم انسانى موجود، به بررسى ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى، و موانع و راهکارهاى پیش روى علوم انسانى اسلامى بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامى سازى علوم از دیدگاه علّامه مصباح پرداخته شده است.
مبانی دین شناختی دیدگاه علّامه مصباح پیرامون علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با پژوهش در آثار گفتاری و نوشتاری علّامه مصباح، اموری نظیر رابطه دنیا و آخرت، نیاز همیشگی به دین، جهانشمولی دین اسلام، و هدف و قلمرو دین را به عنوان مبانی دین شناختی دیدگاه بدیع ایشان پیرامون علم دینی معرفی کرده و به توصیف و تحلیل آنها پرداخته است. به اعتقاد علامه مصباح، انسان ضرورتا و به صورت همیشگی به دین نیاز دارد و دین اسلام که آخرین دین الهی به شمار میرود جاودانه است. با پژوهشی درون دینی، روشن می شود که دین نسبت به بیان حقایق خارجی تعهدی ندارد و مسائلِ توصیفی علوم طبیعی و انسانی، بالذات جزء دین نیست؛ چراکه رسالتِ اصلی دین، نشان دادن راه کمال قرب به خدا از طریق بیان حکم افعال اختیاری انسان است. در عین حال، توجه به هدف و قلمرو دین نشان می دهد که دین به لحاظ احکام ارزشی در همه عرصه های زندگی انسان ازجمله در علوم طبیعی و رشته های مختلف علوم انسانی مانند مدیریت، فلسفه، سیاست و... حضور دارد و به راستی این گونه، می توان علوم را شایسته نام دینی دانست.
زبان قرآن و اوصاف آن از دیدگاه علامه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربارة زبان قرآن و اوصاف آن، به عنوان یکی از مصادیق زبان دین، آراء مختلفی وجود دارد. برخی نویسندگان این زبان را بی معنا، غیرواقع نما، اسطوره ای، تمثیلی و... می دانند؛ برخی هم زبان قرآن را تنها در برخی آیات، زبان عرف خاص می دانند. نسبت این آراء با یکدیگر گاه فراتر از تفاوت، و در حد تناقض است. این مقاله درصدد تبیین دیدگاه علامه مصباح دربارة زبان قرآن است؛ طبق بررسی و جمع بندی آثار استاد، زبان قرآن از نظر ایشان، در کل، همان زبان محاورة عرف عقلاست، و البته تفاوت هایی نیز با آن دارد؛ در این زبان مانند زبان عرف عقلا از انواع صناعات ادبی نظیر استعاره، مجاز و ضرب المثل به گونه ای استفاده شده که زبان قرآن همواره در اوج فصاحت و بلاغت است و همین ویژگی، وجه بارز اعجاز قرآن است. در مقابل، آراء دیگری نیز در مورد زبان قرآن مطرح شده که آن را تمثیلی، اسطوره ای، و... می دانند. البته زبان قرآن از نظر استاد ویژگی هایی دارد که آن را از کلام بشر عادی متمایز می سازد. فراگیری از حیث واقع نمایی و واقع بنیانی، عدم مصلحت اندیشی مذموم، و چندلایه بودن (اشتمال بر ظهرها و بطن های متعدد) ازجملة آنهاست.
اصول تربیت از دیدگاه علامه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام آبان ۱۴۰۰ شماره ۲۸۷
77-90
حوزه های تخصصی:
اصول تربیت از دیدگاه علامه مصباح برگرفته از نقطه نظرات استاد از لابه لای آثار گفتاری و نوشتاری ایشان است که به بخشی از معارف قرآن در زمینه اصول تعلیم و تربیت اسلامی اشاره دارد. این نوشتار ابتدا نقطه نظرات ایشان در این زمینه را تحت عنوان «اصول عملی تعلیم و تربیت اسلام» یادآور شده و آن گاه با جست وجو در آثار ایشان، مجموعه ای از اصول عام تعلیم و تربیت را استنباط و استخراج کرده است. هدف، آشنایی مخاطبان با نظرات استاد در زمینه اصول تعلیم و تربیت بوده که با روش توصیفی استنباطی انجام گرفته است. این اصول عبارتند از: اصل لزوم توجه به اختیار و آزادی انسان؛ اصل استمرار و استقامت؛ اصل اولویت سنجی؛ اصل زمینه سازی در متربی؛ اصل تدریج و اعتدال؛ اصل توجه به تفاوت های فردی و اجتماعی؛ اصل توجه به فطرت و ویژگی های آن؛ اصل لزوم استفاده از فرصت ها؛ اصل لزوم عمل (متربی) به علم (خود)؛ اصل لزوم مسئولیت پذیری و توازن مسئولیت و توانمندی در متربی؛ اصل پذیرش قانون و مقررات (توسط متربی)؛ اصل تقدم مصالح معنوی بر مصالح مادی.
مقایسه شخصیت علمی علامه مصباح و خواجه نصیرالدین طوسی؛ با رویکرد تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام آبان ۱۴۰۰ شماره ۲۸۷
91-104
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با عنوان «بررسی و مقایسه شخصیت علمی علامه مصباح و خواجه نصیرالدین طوسی با رویکرد تربیتی» به منظور تبیین برخی امتیازات آن دو عالم بین المللی شیعی تدوین شده است. این نوشتار به دلیل ارتباط مستقیم با متون دینی و آثار مکتوب شخصیت های مورد بررسی، باروش توصیفی تحلیلی انجام شده است. با وجود فاصله زمانی طولانی زندگی علامه مصباح با خواجه نصیر الدین طوسی، مشابهت آن دو بزرگوار در تحصیل، جایگاه علمی، فعالیت های علمی، تربیت شاگرد و آثار تألیفی نسبتاً زیاد است. همان گونه که خواجه نصیرالدین در قرن هفتم در موارد یادشده، سرآمد و پرآوازه بود؛ علامه مصباح در عصر حاضر در تنوع آثار، تربیت شاگرد و راه اندازی مراکز مؤثر علمی کم نظیر است. افزون براین امتیازات، علامه مصباح از ویژگی هایی همچون انگیزه دینی قوی، اندیشه جهانی نشر علوم اسلامی و نیز مدیریت اثربخش برخوردار بوده، که نتایج آن در اکثر مراکزعلمی کشورهای مخلف، به روشنی مشاهده می شود.
تحلیلی اکتشافی از مختصات مکتب علمی -تربیتی علامه مصباح بر پایه شاخص های دوگانه شخصیت و آثار ایشان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو کوشیده است تا با مروری بر شخصیت و آثار علمی علامه مصباح یزدی، به پشتوانه رویکرد تحلیل اکتشافی و با استفاده از روش «توصیفی تحلیلی»، مختصات مکتب علمی تربیتی ایشان را که صاحب آثار و تألیفات متعدد است، کشف، استنباط و استخراج کند تا زمینه معرفی مکتب ایشان فراهم آید. هر مکتب علمی تربیتی با ویژگی های ساختاری و محتوایی خود، قابل شناسایی و تحلیل و بررسی و تمایز از سایر مکاتب است. مکتب علامه مصباح نیز با برخورداری از چهارده ویژگی توانسته است در مقایسه با دیگر مکاتب مقارن و نظیر، رتبه خویش را ارتقا بخشد و ابعاد گوناگون خود را به منصه ظهور برساند. با این بیان، شخصیت شناسی علامه مصباح از نگاه دیگران و با تکیه بر محوریت آثار مکتوب و سخنرانی ها و گفت وگوها و سیره تربیتی ایشان ما را به مکتبی علمی تربیتی رهنمون می سازد که در این مقاله تنها به ذکر مختصات این مکتب براساس قابلیت های شخصیتی و ظرفیت های علمی علامه مصباح بسنده می شود. مراجعه و استناد به سایر منابع از آثار دیگران صرفاً از باب شرح و بسط و احیاناً نقد و بررسی مطالب مرتبط با موضوع و هدف مقاله است.
علوم انسانی اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی و عطاس (مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امکان و چگونگی علوم انسانی اسلامی، از جمله مسائل و موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و متفکران مسلمان قرار گرفته است. یکی از راه هایی که می تواند به پیشرقت این حوزه مطالعاتی و حل مسائل آن کمک کند مطالعه تطبیقی آرا و نظریات شخصیت های برجسته و تأثیرگذار این عرصه است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهم ترین مشابهت ها و تمایزات دیدگاه های علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیب العطاس در این زمینه را به اجمال بررسی نماید. از جمله مشابهت ها می توان به مواردی هم چون: امکان و لزوم تدوین علوم انسانی اسلامی، ابتنای علوم انسانی اسلامی بر مبانی خاص خود، نفی حصر روش شناختی تجربی، نقد سکولاریزم به عنوان یکی از مبانی مهم و اساسی علوم انسانی غربی و ... اشاره کرد. در مورد تقاوت ها نیز مواردی هم چون: تعریف علم، دین و علم دینی، معیار صدق و کذب گزاره ها، جایگاه شهود در ابزارها و منابع شناخت، هستی شناسی و تأثیر آن در علوم انسانی اسلامی و ... قابل ذکر و اشاره است.
معیارهای سنجش ارزش ها از منظر علامه مصباح یزدی با رویکرد استنتاجی-تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
۱۷۸-۱۵۹
ارزش ها سلسلۀ امور تجویزی هستند که مبتنی بر مجموعه ای از باور ها با هدف عینیت بخشیدن به مفاد آن باور ها تنطیم و ارایه می گردند. باورها به مثابۀ مبانی و ارزش ها به منزلۀ بایدها و نبایدها در واقع دو رکن اصلی یک مکتب فکری به شمار می روند. یکی از مسایل بنیادین در قلمرو ارزش ها کشف معیارهای سنجش مفاهیم ارزشی می باشد. مقالۀ حاضر با تمرکز بر انجام چنین رسالتی در صدد است ضمن مراجعه به آثار علامه مصباح یزدی، با روش توصیفی-تحلیلی و در مواردی نقلی-روایی با تکیه بر رویکرد استنتاجی، به هدف تبیین معیارهای مزبور از منظر علامه مصباح بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد عناصری چون نظام مندی، اصالت، عقلانیت، پایداری، انتقال پذیری، عمق، همسویی با هدف آفرینش، استحکام، اشراف ولایت الهی و انگیزه مندی نمونه معیارهای سنجش ارزش ها از منظر علامه مصباح به شمار می روند. مجموعه آثار و در مواردی سیرۀ رفتاری علامه مصباح از جمله ابزار و منابع این پژوهش خواهد بود.
تحلیل جایگاه مردم در حکومت اسلامی در اندیشه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از مباحث حائز اهمیت در هر نظام سیاسی، بحث از مشروعیت حکومت حاکم و به تبع آن، جایگاهی است که برای مردم در آن نظام سیاسی در نظر گرفته شده است. از آن جا که در اندیشه سیاسی اسلام، مشروعیت الهی است، بحث از جایگاه مردم اهمیت دوچندان می-یابد. از این جهت، این مبحث در آثار سیاسی علامه مصباح یزدی نمود روشنی یافته است و از زوایای مختلف، این جایگاه به تصویر کشیده شده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر روی آثار مکتوب ایشان، جایگاه مردم در حکومت اسلامی تحلیل شود. در پاسخ به این پرسش که با توجه به مشروعیت الهی حکومت، مردم در چه عرصه هایی در حکومت اسلامی نقش آفرینی می کنند، یافته تحقیق حاکی از این نکته است که حکومت اسلامی؛ هم در شکل گیری و هم در استمرار منوط به نقش آفرینی مردم است؛ کما این که از طریق نظارت و ایجاد تشکل های غیر رسمی اسلامی، این مشارکت جلوه های متنوعی به خود می گیرد. اساساً نظام سیاسی اسلام، نظامی مردم سالار است که از مبانی و نیز آفت های روشی دموکراسی مبرّا می باشد.
مشروعیت و مقبولیت حکومت دینی از دیدگاه علامه مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، مسأله مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی در کانون توجه اندیشمندان در حوزه مسائل سیاسی و فلسفه سیاست قرار گرفت. انگیزه برخی از پرداختن به این مسأله، روشن گری در راستای تبیین سرشت واقعی حکومت دینی بود و برخی دیگر با پرداختن به این مسأله، در پی ارائه تصویر دل خواه خود از حکومت دینی بودند. گروهی مشروعیت را همان مقبولیت نظام تفسیر می کنند، ولی بعضی دیگر مشروعیت نظام دینی را جدای از مقبولیتش تفسیر می کردند. در این میان، علامه مصباح خود را موظف به نظریه پردازی درباره مسأله مشروعیت و مقبولیت حکومت اسلامی می دیدند. ازاین رو، در این زمینه بسیار فعالانه کار کرده و نتایج تحقیقات شان را در اختیار دیگران قرار دادند. در این مقاله بر آنیم دیدگاه علامه مصباح را در این باره تبیین کنیم؛ چرا که دیدگاه این اندیشمند از سوی منتقدان ایشان تفسیر درستی نشده است لذا پاسخ به نقد منتقدان پیرامون دیدگاه علامه مصباح ضروری است.