فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه نقش ابعاد ترومای کودکی در پیش بینی شناخت اجتماعی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن با رده سنی 20 سال به بالا بودند، که در سال (1400-1401) مشغول به تحصیل بودند و از بین آن ها 336 دانشجو از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های این پژوهش از پرسشنامه ذهن خوانی از طریق تصویر چشم، (بارون- کوهن، 2001) (RMET)، و پرسشنامه ترومای کودکی (برنشتاین، 2003) (CTQ)، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS-27 انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که، ابعاد ترومای دوران کودکی (غفلت فیزیکی، سوء استفاده جنسی، سوء استفاده عاطفی، غفلت عاطفی و سوء استفاده فیزیکی) قادر به پیش بینی شناخت اجتماعی بصورت منفی و معکوس هستند (001/0> P، 05/0>P) و غفلت عاطفی با ضریب تاثیر (31/0-Beta =) و غفلت فیزیکی، با ضریب تاثیر (29/0-Beta =) قوی ترین پیش بینی کننده مشکلات، در شناخت اجتماعی دانشجویان بود.
نتیجه گیری: می توان گفت افرادی که تجربه ترومای کودکی داشته اند، ممکن است نقص هایی در شناخت اجتماعی نشان دهند که می تواند پیامدهای قابل توجهی داشته باشد و منجر به کاستی هایی در جنبه های مختلف فهم اجتماعی و دشواری ها در درک احساسات و نیات دیگران شود و باید مداخلات روانی اجتماعی، برای پیشگیری و کاهش اثرات دراز مدت ناملایمات دوران کودکی ایجاد شود.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آوری اطلاعات، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس استان مازندران در سال 1402-1403 بود که تعداد 36 بیمار ام اس به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش 18 نفر و گروه کنترل 18 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس وضعیت گسترش ناتوانی کرتزکه (EDSS)، پرسش نامه خودکارآمدی درد و مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) بودند. به منظور اجرای مداخله در پژوهش، پروتکل درمانی 10 جلسه ای از کتاب درمان متمرکز بر شفقت برای درمانگران ACT، استخراج و اجرا شد. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 27 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها مطابق نتایج، درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت به طور معنی داری باعث افزایش خودکارآمدی درد و کاهش فاجعه سازی درد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/05>P). این اثرات نشان دهنده تفاوت معنی دار بین دو گروه در پس آزمون بودند، به طوری که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود بیشتری در متغیرهای موردمطالعه نشان داد. نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان دادند درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مؤثر است. براین اساس، می توان گفت این درمان با ترکیب اصول پذیرش و تعهد همراه با پرورش شفقت به خود، به بیماران کمک می کند تا احساس کارآمدی بیشتری بر درد خود داشته باشند و توانایی مقابله با آن را افزایش دهند. همچنین، این درمان با کاهش فاجعه سازی درد و تمرکز بر ارزش ها باعث می شود بیماران به جای تمرکز بر افکار منفی، به فعالیت های معنی دار بپردازند. پیشنهاد می شود در مراکز مربوطه آموزش داده شود و مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس سیستم های مغزی رفتاری و فراشناخت در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
213 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس سیستم های مغزی رفتاری و فراشناخت در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سمنان در سال 1402 بود. از این بین، 310 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری و پرسشنامه فراشناخت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی با سیستم بازداری رفتاری، باورهای مثبت در مورد نگرانی، نیاز به کنترل افکار و فرایندهای فراشناختی خودآگاهی رابطه منفی معنادار و با سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت معنی داری وجود داشت . همچنین، 18 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی توسط مولفه های باورهای مثبت درمورد نگرانی، فرایندهای فراشناختی خودآگاهی و عدم اطمینان شناختی پیش بینی شد. نتیجه گیری: براساس نتایج، باورهای فراشناختی نقش مؤثری در بهزیستی روانشناختی در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده دارند. بنابراین، می توان با هدف قرار دادن باورهای فراشناختی برای بهبود روند درمان اعتیاد و افزایش سطح کیفیت زندگی در بیماران استفاده نمود.
مدل نقش میانجیگر بهزیستی روانشناختی در رابطه علّی سابقه ورزشی با اختلال خفیف شناختی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افت شناختی یکی از مشکلات اساسی بزرگسالان است که هزینه تشخیص و درمان آن بالاست و علی رغم اهمیت بالای سلامت جسمانی و روانی در مواجهه با این بیماری، پژوهش جامعی در زمینه نقش بهزیستی روان شناختی و سابقه ورزشی بر این اختلال انجام نشده است.
هدف: هدف پژوهش طراحی مدل نقش میانجیگر بهزیستی روانشناختی در رابطه علّی سابقه ورزشی با اختلال خفیف افت شناختی بود.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی و همبستگی بود. جامعه آماری مردان سالمند 55 تا 84 ساله تهران با سابقه فعالیت بدنی بودند که از بین آن ها 396 نفر به صورت هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. ابزار پژوهش نرم افزار آزمون حافظه کاری وکسلر (1945)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و پرسشنامه خود اظهاری سابقه ورزشی بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی در نرم افزار spss23 و آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و سوبل در نرم افزار smartPLS3.1.1 در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافته ها: بهزیستی روانشناختی با سابقه ورزشی (001/0=p؛ 280/23=t) و حافظه کاری (001/0=p؛ 227/18=t) ارتباط مثبت و معنی داری دارد. همچنین سابقه ورزشی با حافظه کاری ارتباط مثبت و معنی داری دارد (001/0=p؛ 429/31=t) و مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و بهزیستی روان شناختی نقش میانجی را در رابطه بین سابقه ورزشی و حافظه کاری ایفا می کند (001/0=p؛ 55/10=t).
نتیجه گیری: پرداختن به فعالیت بدنی مناسب و داشتن بهزیستی روان شناختی می تواند میزان اختلال خفیف شناختی در سالمندان را کاهش دهد، بنابراین این افراد باید همواره به فکر سلامت جسمانی و روانی خود باشند.
مقایسه تأثیر آموزش بازی های حرکتی موزون و بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک بر خودتنظیمی هیجانی و اضطراب جدایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
133 - 160
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب جدایی شایع ترین اختلال اضطرابی دوران کودکی است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ی تأثیر آموزش بازی های حرکتی موزون و بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک بر خودتنظیمی هیجانی و اضطراب جدایی دانش آموزان پایه ی اول شهر ملایر انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایش های میدانی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پایه ی اول ابتدایی شهرستان ملایر در سال تحصیلی1402-1401 بودند، که با روش نمونه گیری هدفمند از میان مدارس ابتدایی سطح شهر با استفاده از پرسشنامه ی غربالگری اختلال اضطراب جدایی، پرسشنامه ی خودتنظیمی هیجانی و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و یک گروه گواه گمارش شدند. دو نوع مداخله ی بازی درمانی اجرا و در نهایت داده های پس آزمون یک هفته بعد از انجام مداخلات جمع آوری شد. به طورکلی، نتایج حاصل نشان داد که هر دو مداخله ی بازی درمانی بر کاهش علائم اضطراب جدایی و افزایش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان اثر معناداری دارند(p>0.05). اما مداخله ی بازی درمانی مبتنی بر رابطه ی والد-کودک نسبت به آموزش بازی های حرکتی موزون در کاهش علائم اضطراب جدایی مؤثرتر بود. بنابراین پیشنهاد می شود تا تکنیک های بازی درمانی به مشاوران و معلمان مدارس ابتدایی و همچنین مربیان پیش دبستانی آموزش داده شود تا بتوانند در مواجهه با کودکان مضطرب کلاس خود از آن استفاده کنند.
مقایسه آموزش مبتنی بر مشارکت و آموزش مبتنی بر بیان داستان های علمی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان آماده برای آزمون تیزهوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
91 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسه آموزش مبتنی بر مشارکت و آموزش مبتنی بر بیان داستان های علمی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان آماده برای آزمون تیزهوشان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی بود، که در آن از طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل که دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر تبریز است که در سال تحصیلی1401-1402 مشغول تحصیل بودند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 45 دانش آموز پسر پایه ششم ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، استفاده از پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر، که شامل 33 گویه و هدف آن بررسی انگیزش تحصیلی در بین دانش آموزان می باشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین گروه های آزمایش(آموزش مبتنی بر مشارکت و آموزش بیان داستان های علمی) و گروه کنترل در متغیر وابسته پژوهش(انگیزش تحصیلی) تفاوت معنی داری وجود دارد یعنی آموزش مبتنی بر مشارکت و آموزش مبتنی بر بیان داستان های علمی منجر به افزایش انگیزش تحصیلی در دانش آموزان بود که با توجه به تفاوت میانگین ها در آمار توصیفی، روش آموزش مبتنی بر بیان داستان های علمی اثرگذاری بیشتری را ایجاد کرده بود.
رابطه عوامل روان شناختی با زورگویی سایبری در دانش آموزان: نقش واسطه ای استفاده مشکل آفرین از اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استفاده مشکل آفرین از اینترنت در رابطه بین ارتکاب زورگویی سایبری و عوامل روان شناختی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 325 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تجربه زورگویی- قربانی سایبری، مقیاس غربالگری استفاده پرخطر و مشکل آفرین از اینترنت، مقیاس کوتاه افسردگی- شادی، مقیاس عزت نفس و مقیاس بازنگری شده پیوند اجتماعی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین افسردگی با استفاده مشکل آفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه مثبت و معنی دار و مستقیم، بین عزت نفس با استفاده مشکل آفرین از اینترنت رابطه منفی و غیرمعنی دار و با زورگویی سایبری رابطه منفی و معنی دار و مستقیم، بین پیوند اجتماعی با استفاده مشکل آفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه منفی و معنی دار و مستقیم و بین استفاده مشکل آفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. اثر غیرمستقیم متغیرهای افسردگی و پیوند اجتماعی بر زورگویی سایبری از طریق استفاده مشکل آفرین از اینترنت، از نظر آماری معنی دار و اثر غیرمستقیم عزت نفس بر زورگویی سایبری از طریق استفاده مشکل آفرین از اینترنت، از نظر آماری معنی دار نبود. بر این اساس، عوامل روان شناختی هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم با واسطه استفاده مشکل آفرین از اینترنت با زورگویی سایبری رابطه دارند.
مدل ساختاری باور به دنیای عادلانه بر اساس حمایت اجتماعی با نقش میانجی طرحواره های هیجانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
117 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر طرحواره های هیجانی در رابطه بین باور به دنیای عادلانه و حمایت اجتماعی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی دیابت در تهران بود که 350 نفر به صورت تصادفی از میان مراجعه کنندگان سه ماه پاییز سال 1400-1399 به کلینیک دیابت تابان (منطقه 2 تهران) انتخاب شدند. این پژوهش به دلیل دوران پاندمی ویروس کووید-19 به صورت مجازی انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس باور به دنیای عادلانه (Dalbert و Sutton & Douglas)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (Zimet et al.) و مقیاس طرحواره های هیجانی (Leahy) بود. داده های به دست آمده به روش تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل پژوهش وضعیت مطلوبی داشت (9/0<GFI)، و طرحواره های هیجانی در رابطه بین باور به دنیای عادلانه و حمایت اجتماعی نقش میانجی ایفا کرد. این مدل 63 درصد از تغییرات باور به دنیای عادلانه را در بیماران دیابتی تبیین می کند. این بدان معنی است که طرحواره های هیجانی نقش میانجی گری در رابطه بین حمایت اجتماعی و باور به دنیای عادلانه دارد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوارفکری، انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
443 - 476
حوزههای تخصصی:
افسردگی، یکی از اختلالات شایع ناتوان ساز و عود کننده روانی است، که تغییرات آشکاری را در انواع عملکردهای زیستی، شناختی، عصبی و عاطفی افراد مبتلا برجای می گذارد. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار فکری، انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به اختلال افسردگی شهرستان اندیمشک بود. جامعه آماری، شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی در بازه زمانی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند. 45 نفر از بیماران به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) ثبت شد. سنجش متغیرهای پژوهش به کمک پرسشنامه نشخوار فکری (Nolen-Hoeksema & Morrow)، انعطاف پذیری شناختی (Dennis & Vander)، تاب آوری (Connor-Davidson) و پرسشنامه استرس ادراک شده (Cohen et al.)، صورت گرفت. در تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس، واریانس دوطرفه، اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرونی استفاده شد. نتایج نشان داد بین اثربخشی پذیرش و تعهد با روش شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، تفاوت معنی دار وجود دارد (P<0.05). در اثربخشی دو روش بر انعطاف پذیری شناختی و استرس ادارک شده تفاوتی دیده نشد. هیچ کدام از درمان ها بر تاب آوری مؤثر نبود. هر دو رویکرد شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد می توانند به عنوان روش های کارآمدی جهت کاهش علائم و نشانه های افسردگی به کار گرفته شوند اما لازم است تفاوت اثربخشی هر دو روش در متغیرهای مربوط به افسردگی در گروه های مختلف نیز مقایسه و ارزیابی گردد.
مدل یابی روابط بین اهمال کاری تحصیلی، تنظیم هیجان و بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان: آزمون تفاوت جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر انجام شد. این مطالعه توصیفی در رده مطالعات همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران است. در این مطالعه، 379 دانش آموز (221 پسر و 158 دختر) به مقیاس اهمال کاری تحصیلی پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده و بازدارنده سلامت تحصیلی، سیاهه مشغولیت تحصیلی، سیاهه فرسودگی تحصیلی و سیاهه راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان پاسخ دادند. در این پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری برای آزمون مدل واسطه مندی فرضی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان دادند مدل واسطه مندی کامل تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی، به خوبی با داده ها برازش دارد. همچنین، نتایج توزیع گروهی روابط بین چند متغیر نشان داد رابطه بین تنظیم هیجان، اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی در دو گروه نوجوانان دختر و پسر مشابه است. علاوه بر این، نتایج نشان داد تمامی وزن های رگرسیونی در مدل پیشنهادی از لحاظ آماری معنادار بودند. به طور کلی در مدل پیشنهادی، درصد شایان توجهی از پراکندگی نمرات فرسودگی تحصیلی و پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی ازطریق اهمال کاری تحصیلی و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان تبیین شد. نتایج این پژوهش، بر لزوم توجه بر نقش ویژگی های عملکردی تنظیم هیجان ازجمله راهبردهای شناختی تنظیم هیجان دانش آموزان دختر و پسر به طور مساوی در پیش بینی عملکرد تحصیلی آنها در موقعیت های چالش بر انگیز تأکید دارد.
پیمایش تعارضات زناشویی در خانواده های طلاب: یک تحلیل با توجه به دین داری و سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیمایش تعارضات زناشویی در خانواده های طلاب با توجه به سبک زندگی اسلامی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه پژوهش شامل 626 نفر (313 زوج) است که به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای از بین طلاب متأهل شهر قم انتخاب شدند و به پرسش نامه تعارضات زناشویی تجدیدنظرشده ثنایی (1387، MCQ-R) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که میزان تعارضات زناشویی در زوج های طلبه به طور چشمگیری کم و بهنجار است؛ بدین شرح ۴/۷۰ درصد تعارض کم، ۳/۲۸ درصد تعارض بهنجار و ۳/۱ درصد تعارض زیاد داشتند. این امر با توجه به سبک زندگی اسلامی، دین داری و برنامه های تهذیبی و تربیتی خاصی که طلاب دارند تبیین می شود. بنابراین در تحلیل روان شناختی عوامل تعارضات زناشویی و برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان آن بهتر است به عوامل زیربنایی همچون سبک زندگی و دین داری افراد توجه کافی شود. همچنین برنامه های آموزشی تربیتی با رویکرد معنوی و دینی که باعث ارتقای کیفیت زندگی زناشویی و سازگاری همسران خواهد شد، پیشنهاد می گردد.
تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
43 - 59
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه کودکانی که بخش اول زندگی خود را در پرورشگاه ها می گذرانند، عمدتاً از محیط های حمایت کننده محروم هستند و بیشتر در معرض خطر مشکلات رفتاری همچون پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی هستند، این پژوهش صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان بود. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) و جامعه آماری آن را نوجوانان ساکن در پرورشگاه صنعتی شهر کرمان تشکیل داده اند که تعداد آنان بالغ بر 200 نفر بود. 30 نفر به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. 15 نفر از آنها به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه رشد اجتماعی وایزمن جمع آوری گردیده است. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان تأثیرگذار بوده است.
مدل ساختاری رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناکارآمدی در فرایند تنظیم هیجان، مانع از بروز رفتارهای کارآمد و پاسخ های مقابله ای مناسب با موقعیت در روابط زناشویی، توسط فرد می شود که به نظر می رسد تحت تأثیر باورهای ارتباطی قرار داشته باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام زنان متاهل سنین 30 تا 50 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر تهران در شش ماهه اول سال 1401 تشکیل دادند که از میان آنها 371 زن با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه باورهای ارتباطی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSSنسخه 22 و AMOS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین باورهای ارتباطی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجانی مثبت رابطه غیرمستقیم و معنادار وجود دارد (003/0=P، 11/2-=Z). همچنین، بین باورهای ارتباطی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجانی منفی رابطه غیرمستقیم و معنادار وجود دارد (009/0=P، 78/1-=Z). نتیجه گیری: نتایج نشان داد رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل پیش بینی می شود. به متخصصان زوج درمانگر و خانواده درمانگر پیشنهاد می شود، در مشاوره و زوج درمانی جهت افزایش رضایت زناشویی، بر باورهای ارتباطی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشأت گرفته از آن توجه کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شاخص توده بدنی در بیماران مبتلا به دیابت تحت تأثیر رفتارهای ارتقادهنده سلامت، تحمل پریشانی و رفتار خوردن قرار دارد و تغییر در آنها ممکن است موجب تغییر در وضعیت بیماران دیابتی شود. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی 25-35 مراجعه کننده به آزمایشگاه تحقیق شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1400 بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه سه عاملی رفتار خوردن کاپلری و همکاران (2009) بود. پس از اجرای 8 جلسه، 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و 8 جلسه، 90 دقیقه ای درمان خودشفقت ورزی، داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تفاوتی وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: تایج پژوهش حاضر نشان داد درمان پذیرش و تعهد و درمان خودشفقت ورزی، درمان هایی اثربخش در کاهش مشکلات روان شناختی افراد دچار اضافه وزن اعم از رفتار خوردن و عدم تحمل پریشانی هستند.
Effectiveness of the Luthans Psychological Capital Intervention Model on Resilience and Social Adaptation of Turkmen Divorced Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the study was to investigate the effectiveness of the Luthans psychological capital intervention model on the resilience and social adaptation of Turkmen divorced women. Method: The research method was a quasi-experimental design with a control group, pre-test, post-test, and two-month follow-up. The population consisted of all Turkmen divorced women who had visited the Behravan counseling centers in Gonbad Kavous city in the first four months of the year 2019. Among them, 30 participants were selected and randomly assigned to either the experimental or control group. The experimental group received weekly group interventions in 10 sessions of 90 minutes each. Both groups completed the Resilience (Connor & Davidson, 2003) and Social Adaptation (Weissman & Paykel, 1974) questionnaires at three stages: pre-test, post-test, and follow-up. Data were analyzed using mixed ANOVA with repeated measures. Findings: The findings showed a significant difference between the two groups in resilience (F=8.79, p=0.006) and social adaptation (F=5.39, p=0.028) at the post-test and follow-up stages. Conclusion: Based on the findings of this study, it can be concluded that training in the psychological capital intervention model helps improve the quality of life of divorced women by enhancing resilience and social adaptation.
Developing a Pre-Marital Counseling Model Based on Compatibility and Interaction: Analyzing Work Adjustment Theory and Its Adaptation to a Pre-Marital Counseling Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to develop a pre-marital counseling model based on Davis's (2005) Work Adjustment Theory. Methods: The research was qualitative in nature and utilized content analysis. The environment for this study included all texts related to the aforementioned theory. Participants were selected purposefully from texts on work adjustment within the period from 2013 to 2022. The criterion for the number of texts was based on the principle of data saturation. The data collection method involved line-by-line examination of texts, based on questions related to the components of adjustment in this theory. Data derived from the text analysis were analyzed using the conventional content analysis method by Hsieh and Shannon (2005). Findings: The results of the content analysis indicated that all content from Davis's Work Adjustment Theory can be summarized into three main concepts: compatibility, interaction, and adjustment. When adapted to pre-marital counseling, these concepts were described as follows: the concept of compatibility is divided into two subcategories: satisfaction for the family and satisfaction with the family. The concept of interaction includes sub-concepts of adjustment styles. The third concept, adjustment, encompasses the style of managing marital life tasks. Accordingly, the compatibility-based pre-marital counseling model was designed based on these three dimensions. Conclusion: Overall, given the process of extracting this model, it can be qualitatively stated that this model is valid.
Comparing the Effectiveness of Schema Therapy and Emotion-Focused Therapy on Attitudes Towards Infidelity Among Individuals Experiencing Marital Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Marital conflict is one of the serious problems in couples' interactions, which is considered as the cause of marital infidelity or divorce in many cases. This research was conducted with the aim of comparing the effectiveness of schema therapy and emotion focused therapy on the attitude towards marital infidelity of people with marital conflict. Methods: The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design with two experimental groups and a control group along with a follow-up test period. From the statistical population of women referring to the clinics of the 1st district of Tehran, 45 people were selected using the available method and replaced in three groups using a random method. Whatley's marital infidelity questionnaire (2006) was used. First, the pre-test of the attitude towards extrapolation was implemented for all three groups, then schema therapy (Yang, 2003) and emotion focused therapy (Greenberg, 2004) were implemented for the experimental groups, but no intervention was applied for the control group; Finally, the post-test and the follow-up test were performed for all three groups. Findings: The results of the repeated measurement test showed that both schema therapy and emotion focused groups are effective in reducing attitudes towards marital infidelity (f=8.447 and p=0.001). Bonferroni's post hoc test showed that there is no significant difference in the effectiveness of the two schema therapy and emotion focused approaches. Conclusion: To improve the attitude towards marital infidelity of people with marital conflict, it is suggested to use both schema therapy and emotion focused interventions.
Effectiveness of Positive Cognitive Behavioral Therapy on Psychological Flexibility and Meaning in Life Among Single Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The current research aimed to examine the effectiveness of positive cognitive behavioral therapy on psychological flexibility and the meaning of life among single women aged 25 to 35 in Tehran. Methods: The method of the study was quasi-experimental with a pre-test-post-test design, including a control group and a follow-up phase. The population of this study consisted of single women aged 25 to 35 from Tehran, who had visited the community centers of District One during the second half of 2021. The sampling was purposive, and the study sample included a control group and an experimental group, each consisting of 20 randomly placed participants. The experimental group received 8 bi-weekly two-hour sessions in a group setting, following the protocol of Bannink (2014). Instruments used in this study included the Bond Psychological Flexibility Questionnaire (2011) and Steger's Meaning in Life Questionnaire (2010). Data analysis was conducted in two phases: descriptive statistics and inferential statistics. For inferential statistics, given the design of the study, parametric tests and the normality of data distribution were assessed using the Shapiro-Wilk test and univariate analysis of covariance, and data analysis was performed using SPSS version 24. Findings: The findings indicated that positive cognitive behavioral therapy significantly increased psychological flexibility (F = 75.22, p = .001) and enhanced the meaning of life (F = 57.13, p = .001) among the participants, and these effects were maintained during the follow-up phase. Conclusion: Positive cognitive behavioral therapy can be an effective method for improving psychological flexibility and meaning in life among single women and can be utilized by therapists and clients.
رابطه تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی با وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وابستگی به فضای مجازی نوعی وابستگی شناختی، رفتاری و عاطفی است که دارای علائم اعتیاد می باشد و به نظر می رسد که تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی با آن رابطه داشته باشند. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین رابطه تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی با وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم بود. روش و مواد: مطالعه حاضر توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان رامسر در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 742 نفر بودند که از میان آنها 160 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض با والدین (استراوس، 1979)، پرسشنامه بی ثباتی هیجانی (کاپرارا و پاستوریلی، 1993) و پرسشنامه وابستگی به فضای مجازی (صادق زاده و همکاران، 1397) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین تعارض با والدین (27/0=r) و بی ثباتی هیجانی (25/0=r) با وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت (01/0P<). علاوه بر آن، تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی به طورمعناداری توانستند 6/10 درصد از تغییرهای وابستگی به فضای مجازی در آنان را پیش بینی نمایند (01/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه برای کاهش وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم می توان زمینه را برای کاهش تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی از طریق کارگاه های آموزشی فراهم نمود.
نقش سرشت و منش در شکل دهی صفات چهارگانه تاریک شخصیت با اثر میانجی جاه طلبی در مدیران شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شرایط پیچیده و رقابت آمیز سازمان های امروزی سبب افزایش توجه به برخی ویژگی های منفی مانند صفات چهارگانه تاریک شخصیت شده است. در نتیجه، این مطالعه با هدف تعیین نقش سرشت و منش در شکل دهی صفات چهارگانه تاریک شخصیت با اثر میانجی جاه طلبی در مدیران شهر تبریز انجام شد. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران اداره های دولتی شهر تبریز در سال 1403 به تعداد 8280 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با توجه به ریزش های احتمالی 420 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در این پژوهش تعداد 39 پرسشنامه مفقوده وجود داشت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سرشت و منش (کلونینجر، 1994)، مقیاس صفات چهارگانه تاریک شخصیت (پلوف و همکاران، 2017) و پرسشنامه جاه طلبی (بوت، 2017) استفاده و برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل سرشت و منش در شکل دهی صفات چهارگانه تاریک شخصیت با اثر میانجی جاه طلبی در مدیران برازش مناسبی داشت. همچنین، اثر مستقیم سرشت بر جاه طلبی و صفات چهارگانه تاریک شخصیت منفی و معنادار، اثر مستقیم منش بر جاه طلبی مثبت و معنادار و بر صفات چهارگانه تاریک شخصیت منفی و معنادار و اثر مستقیم جاه طلبی بر صفات چهارگانه تاریک شخصیت مثبت و معنادار بود (01/0P<). علاوه بر آن، اثر غیرمستقیم سرشت و منش بر صفات چهارگانه تاریک شخصیت با میانجی جاه طلبی منفی و معنادار بود (01/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مذکور، برای کاهش صفات چهارگانه تاریک شخصیت مدیران باید برنامه هایی بر اساس سرشت و منش و جاه طلبی طراحی و اجرا کرد.