مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
میل به طلاق
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی دو روی آورد گشتالت درمانگری و معنا درمانگری، در کاهش میل به طلاق مردان متقاضی مشاوره صورت گرفت. روش: جامعه تحقیق شامل کلیه مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره سنندج بود که از این جامعه 45 مرد به شیوة تصادفی انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه میل به طلاق و مصاحبة تشخیصی تکمیلی میزان میل به طلاق آزمودنیها تعیین شدند و به تصادف در سه گروه 15 نفری (گروه گشتالت درمانگری، معنا درمانگری و گواه) قرارگرفتند. با استفاده از پرسشنامه میل به طلاق میزان میل به طلاق آزمودنیها، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که روی آورد گشتالت درمانگری و معنا درمانگری درکاهش میل به طلاق مؤثرند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، بین دو روی آورد گشتالت درمانگری و معنا درمانگری در کاهش میل به طلاق تفاوت معناداری و جود ندارد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه اخیر اثربخشی قابل ملاحظه ای از گشتالت درمانگری و معنا درمانگری، در کاهش میل به طلاق مردان متقاضی مشاوره نشان داد.
مقایسه اثربخشی روش های مشاوره فردی و زوجی بر میل به طلاق زوج های دارای روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :با توجه به ماهیت پیچیده خیانت و تأثیرات فاجعه انگیز آن بر میل به طلاق، ضروری است که مداخلات مؤثر برای کمک به زوج هایی که با این مشکل مواجه هستند، ایجاد شود. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه مشاوره ایی تدوین شده بر میل به طلاق زوج های درگیر در روابط فرازناشویی زن انجام شد. مواد و روش ها:این مطالعه به صورت نیمه تجربی انجام شد. افراد مورد مطالعه از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر اصفهان (ایران) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. افراد شرکت کننده به صورت غیر تصادفی در 4 گروه مشاوره زوجی (8 زوج)، مشاوره فردی با مرد (16 نفر مرد خیانت دیده و همسران آن ها)، مشاوره فردی با زن (16 زن خیانت کننده و همسران آن ها)، و گروه شاهد (8 زوج) قرار گرفتند. مداخله در 3 گروه آزمایش در 10 جلسه آموزشی 80 دقیقه ای اجرا شد. در این مطالعه، از پرسش نامه میل به طلاق به منظور بررسی اثربخشی مداخله و مقایسه گروه های مورد مطالعه استفاده شد. روایی و پایایی این ابزار در مطالعات مختلف مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها:اطلاعات کلیه مشارکت کنندگان (96 نفر زوج های کلیه گروه ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمون تکرار سنجش، جهت ارزیابی اثرات اصلی و تعاملی زمان و گروه های مورد مطالعه بر میزان میل به طلاق و مؤلفه های آن نشان داد که اثر تعامل گروه (مشاوره فردی، زوجی و گروه شاهد) و زمان (3 مرحله: پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) در کلیه متغیرهای مورد مطالعه معنی دار بود (001/0 > P). نتیجه گیری:بر اساس نتایج برنامه مشاوره ایی تدوین شده به روش مشاوره زوجی در مقایسه با روش های مشاوره فردی از اثر بخشی بیشتری بر میل به طلاق زوج های درگیر در روابط فرازناشویی برخوردار است.
تدوین مدل آموزش زوج درمانی بوم شناختی چند بعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی (مطالعه کیفی با تمرکز بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوج درمانی بوم شناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعهآماری این پژوهش را کلیه مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل می دهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکت کنندگان در پژوهش با استفاده از روش در دسترس با توجه به شرایط محیطی پژوهش و شناخت و معرفی اساتید و کارشناسان برجسته و باسابقه در مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی استان مرکزی تعداد 30 نفر به عنوان افراد مشارکت کننده انتخاب شدند. در انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی از اصل اشتهار استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل داده های کیفی و نرم افزار MAXqda انجام شد. نتایج نشان داد که کدهای معنایی بدست آمده از متن مصاحبه ها را می توان در 2 مقوله اصلی ، 5 مقوله میانی و 12 خرده مقوله دسته بندی کرد. مقوله های اصلی شامل طرحی اولیه برای مشکل خاص و اجرا و به روزرسانی بودند. مقوله های میانی شامل تجزیه و تحلیل و طراحی دوره های آموزشی (برای مقوله اصلی اول) و اجرا، ارزشیابی و اصلاح و تجدید نظر (برای مقوله اصلی دوم) بودند. خرده مقوله ها شامل تعریف مشکل، شناسایی منبع مشکل، تعیین راه حل های ممکن (مقوله میانی اول)، تعیین اهداف یادگیری، تهیه محتوای دوره ها، تعیین روش های آموزشی و تعیین نیروی انسانی (مقوله میانی دوم)، اجراهای آزمایشی و اصلی (مقوله میانی سوم)، ارزشیابی درونی و بیرونی (مقوله میانی چهارم) و اعمال اصلاحات و اجرای مجدد (مقوله میانی پنجم) بودند. در نهایت این مقوله ها در قابل مدل مفهومی برای آموزش مشاوران طراحی شدند. نتیجه گیری : با استفاده از مدلی که برای آموزش زوج درمانی در این پژوهش به دست آمد می توان دوره هایی آموزشی متناسب با هر یک موراد اختلاف زوجین را طرحی و اجرا کرد، از طرفی می توان به طور سازمان یافته و منسجم به حل مشکلات زوجین و مشاوران در زمینه های آموزشی اقدام کرد.
مدل سازی معادلات ساختاری میل به طلاق بر اساس متغیرهای سیستمی(مثلث سازی، رابطه با همسر) و متغیرهای روان شناختی (توافق پذیری و شیوه های کنترل) و متغیر اجتماعی (نحوه گذراندن اوقات فراغت) مادران شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۷
155-170
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مدل سازی معادلات ساختاری میل به طلاق بر اساس متغیرهای سیستمی(مثلث سازی، رابطه با همسر) و متغیرهای روان شناختی (توافق پذیری و شیوه های کنترل) و متغیر اجتماعی (نحوه گذراندن اوقات فراغت) مادران شهر اصفهان بود که در سال 95-94 بررسی شد. نمونه آماری شامل 320 نفر از مادران دانش آموز شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه میل به طلاق روزلت جانسون و مورو (1986)، مثلث سازی یوسفی و بهرامی (1394)، رابطه با همسر اولسون (2004)، مرزبندی یوسفی و بهرامی (1394)، شخصیت پنج عاملی NEO-PI-R، صبح ترجیحی- عصر ترجیحی یوسفی (1394)، شیوه های کنترل یوسفی و بهرامی(1394) و نحوه گذران اوقات فراغت یوسفی و باقری (1394) استفاده شد. داده های گردآوری شده به کمک آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که رابطه با همسر، مثلث سازی، شیوه کنترل هیجان مدار، توافق پذیری و اوقات فراغت از نوع سرگرمی قدرت پیش بینی متغیر میل به طلاق را دارد، متغیرهای مذکور پس از تحلیل عامل تأییدی وارد مدل سازی معادلات ساختاری شدند و سایر متغیرها از مدل حذف شدند. نتایج نشان داد مدل معادلات ساختاری میل به طلاق بر اساس مثلث سازی، رابطه با همسر، توافق پذیری، شیوه کنترل هیجان مدار، و اوقات فراغت از نوع سرگرمی از شاخص های برازش قابل قبول برخوردار است. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت بین مثلث سازی، رابطه با همسر، توافق پذیری، شیوه های کنترل و اوقات فراغت از نوع سرگرمی با میل به طلاق رابطه علیوجود دارد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر کیفیت زندگی و گرایش به طلاق زوجین تازه ازدواج کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی « شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن» بر افزایش کیفیت زندگی و کاهش میل به طلاق در زوجین پرداخت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری از بین زوجین تازه ازدواج کرده مراجعه کننده به مرکز خدمات مشاوره حکمت بود که تعداد 40 زوج (40 نفر مرد و 40 نفر زن)، به صورت در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه 20 زوجی (گروه آزمایش و گروه گواه) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی که در سال 1996 توسط گروهی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی ساخته شد و پرسشنامه استاندارد میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986)؛ به نقل از قادر پور (1393) استفاده شد. در اجرای مداخله درمانی، گروه آزمایش به مدت هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) به شیوه گروهی، با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن قرار گرفتند؛ درحالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. دادها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که ش ناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش کیفیت زندگی و مؤل فه های سلامت ج سم (05/0; P-Value<59/3F=)، سلامت روان (05/0; P-Value<13/6F=) و سلامت محیط (05/0; P-Value<10/6F=) در مرحله پس آزمون مؤثر بوده است، اما ماندگاری اثر نداشته است. همچنین شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر کاهش میل به طلاق مؤثر بوده است (05/0; P-Value<67/6F=)، اما ماندگاری اثر نداشته است. از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مداخلات بالینی و درمانی جهت افزایش کیفیت زندگی و کاهش میل به طلاق زوج ها استفاده کرد.
اثربخشی مدل بوم شناختی درکاهش میل به طلاق و تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
126-139
حوزه های تخصصی:
آمارها نشان می دهند که طلاق در چند سال گذشته در حال افزایش است. این وضعیت نشانگر تغییرات عمده در ساختار نهاد خانواده می باشد. یکی از روش های کاهش این آمار و کاهش می به طلاق استفاده از فن زوج درمانی می باشد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی براساس مدل بوم شناختی درکاهش طلاق و حفظ بنیاد خانواده (حل تعارض زوجین) مطالعه موردی زوجین ارجاعی به شورای حل اختلاف و مراکز مداخله بهزیستی استان مرکزی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام زوج های ارجاعی که خواستار مشاوره قبل از طلاق بوده اند، بود و نمونه آماری شامل 30 زوج (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) که به صورت تصادفی در دو گروه تقسیم بندی شدند. برای اندازه گیری میل به طلاق پرسشنامه «روزلت، جانسون و مارو» استفاده شد و برای اندازه گیری تعارض زناشویی از پرسشنامه ثنایی (1379) استفاده شد که روایی و پایایی هر دو پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی با استفاده از مدل بوم شناختی بر کاهش میل به طلاق و به تبع آن طلاق و افزایش ثبات خانواده و حل تعارض زوجین تاثیر مثبتی دارد. لذا پیشنهاد می شود که مشاوران مراکز مشاوره با استفاده از تکنیک زوج درمانی بر اساس مدل بوم شناختی به رفع مشکلات زوجین اقدام نمایند.
اثربخشی رویکرد تلفیقی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در روابط زوجین تعارض زناشویی است که ممکن است به صورت افسردگی، اعتیاد، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی بروز نماید . پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی رویکرد تلفیقی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مداخله در بحران شهر مشهد در زمستان ۱۳۹۷ بود. نمونه شامل ۳۰ زوج (۱۵ زوج گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه کنترل) بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای پروتکل طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند در گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. هر دو گروه مقیاس تعارضات زناشویی و میل به طلاق را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و تحلیل کوواریانس مانکوا تجزیه وتحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق منجر به ایجاد تفاوت معنی داری در پس آزمون گروه مداخله شده و مقایسه میانگین ها حاکی از کاهش تعارضات زناشویی ( ۰۳/۶۷= F ،۰۰۱/۰= p ،۵۲/۰=۲ ƞ ) و میل به طلاق( ۱۸/۶۶= F ،۰۰۱/۰= p ،۵۴/۰=۲ ƞ ) زوجین متقاضی طلاق در گروه مداخله بو د (۰ ۰۱/۰ > p ) . نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش، بیانگر سودمندی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق است. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از یافته های پژوهش حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کرده و از این رویکرد تلفیقی و مؤثر در جهت حل تعارضات و کمک به بهبود روابط زناشویی افراد بهره ببرند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعارضات زناشویی سبب بروز دلزدگی زناشویی و تمایل به طلاق در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سه ماهه پاییز سال 1398 خواهد بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج متقاضی طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش زوج درمانی هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 2 زوج در گروه آزمایش و 2 زوج در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) و پرسشنامه میل به طلاق (روزلت و همکاران، 1986) بود. دانتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق تأثیر معنادار داشته (p <0/001)
اثربخشی مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل متمایل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1436-1423
حوزه های تخصصی:
زمینه: میل به طلاق در بین زنان متأهل می تواند ناشی از تعارضات زناشویی و در نتیجه کاهش رضایت و سازگاری زناشویی باشد که می تواند به کمک روش های آموزشی از جمله روش گاتمن کاهش یابد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل مایل به طلاق بود. روش: روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به سه مرکز مشاوره در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن متأهل مایل به طلاق بودند که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی (راگ و فانک، 2007) و سازگاری زناشویی (اسپاینر، 1976) به دست آورده شد. زنان گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مشاوره زناشویی به روش گاتمن می تواند موجب افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی و مؤلفه های آن رضایت، همبستگی، توافق و ابراز محبت در زنان مایل به طلاق گردد (0/001> p ). نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد مشاوره زناشویی به روش گاتمن به کمک آموزش هفت اصل موفقیت زوجی و فنون دستیابی به آن، روشی مؤثر و کارآمد در افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی است و می تواند توسط درمانگران در مداخلات خانواده استفاده گردد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق و تعیین اثر بخشی آن بر میل به طلاق زنان متاهل مایل به طلاق در مقایسه با روش گاتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: میل به طلاق زمینه ساز از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق و تعیین اثر بخشی آن بر میل به طلاق در مقایسه با روش گاتمن در زنان متأهل مایل به طلاق انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. بخش کیفی با هدف کشف بازدارنده های طلاق و تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق انجام شد. نتایج در دو دسته کلی چرایی انصراف از طلاق و چگونگی مکانیسم های تداوم از هم تفکیک شدند. در بخش کمی از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری، زنان متاهل مایل به طلاق شهر اصفهان و نمونه آماری شامل 45 زن متاهل بود که به شکل در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه آموزش مبتنی بر نظریه و گروه آموزش گاتمن و گروه کنترل) (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش 8 جلسه آموزش نود دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه میل به طلاق ( روزبلت و همکاران ۱۹۸۶). یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش بر کاهش میل به طلاق موثر بوده اند و بسته آموزشی انصراف از طلاق اثر معنادارتری داشته است. بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر شاهدی بر مفید و موثر بودن بسته آموزشی انصراف از طلاق، در مداخلات خانواده بود.
اثربخشی آموزش گروهی آنلاین تاب آوری بر میل به طلاق، بخشش، امیدواری و انعطاف پذیری شناختی در زنان دارای تجربه خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۷۹)
160-149
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی آنلاین تاب آوری بر میل به طلاق، بخشش، امیدواری و انعطاف پذیری شناختی در زنان دارای تجربه خیانت زناشویی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل زنان دارای تجربه خیانت زناشویی در اصفهان و مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1400 بودند، که ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند و به پرسشنامه میل به طلاق DTS (روزولت و همکاران، ۱۹۸۶) ، پرسشنامه بخشش FQ (مالت و همکاران، ۲۰۰۳) ، پرسشنامه امیدواری LEQ (ا شنا یدر و همکاران، ۱۹۹۱) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی CFI ( دنیس و وندروال ، ۲۰۱۰) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش تاب آوری در 10جلسه یک ساعته و هفته ای یک بار برگزار شد . تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت گرفت. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیرهای میل به طلاق (73/5= F ؛ 026/0= P ) و انعطاف پذیری شناختی (57/9= F ؛ 005/0= P ) تفاوت معناداری وجود دارد. اما در متغیر بخشش (22/2= F ؛ 150/0= P ) و امیدواری (19/3= F ؛ 087/0= P ) تفاوت معناداری وجود ندارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله گروهی آنلاین تاب آوری بر میل به طلاق و انعطاف پذیری شناختی موثر بود .
اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
362 - 378
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوج ها بود. جامعه این پژوهش مشتمل بر کلیه زوجینی بودند که به دلیل مشکلات و تعارضات زناشویی و عدم صمیمیت در روابط به سرای سلامت مراجعه نموده بودند. در این پژوهش با بهره گیری از شیوه نمونه گیری در دسترس، 20 زوجی که بالاترین نمرات را در ابزارهای پژوهش کسب کرده بودند، انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 زوج) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، ابزار دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و مقیاس میل به طلاق روزولت، جانسون و مورو (1986) بود که توسط شرکت کنندگان هر دو گروه قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش رویکرد هیجان مدار، باعث کاهش معنادار دلزدگی زناشویی و دو مؤلفه خستگی عاطفی و خستگی روانی در زوجین تحت مداخله شده است، اما در کاهش خستگی جسمانی زوجها مؤثر نبوده است. دیگر نتایج حاکی از آن بود که میل به طلاق در زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری پیدا کرده بود. با توجه به یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش رویکرد هیجان مدار توانسته بر کاهش دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین مؤثر واقع شود. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از یافته های پژوهش حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کنند.
رابطه ویژگی های شخصیتی و میل به طلاق در جانبازان جنگی: نقش میانجی اختلال استرس پس از سانحه
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
33 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جانبازان به واسطه مواجهه با رویداد جنگ درمعرض اختلال استرس پس از سانحه و مشکلات در روابط زوجی قرار دارند. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش میانجی استرس پس از سانحه در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و میل به طلاق در جانبازان جنگی است. روش : این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. تعداد 128 جانباز ازطریق نمونه گیری هدف مند از بین مراجعین به دادگاه های خانواده و مراکز مشاوره شهر تهران انتخاب شدند. مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد، پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی و آزمون میل به طلاق به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شدند. از آزمون آماری همبستگی و تحلیل مسیر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی شامل برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن و مسئولیت پذیری با میل به طلاق دارای رابطه عکس و روان نژندی دارای رابطه مستقیم است. همچنین نشان داده شد که در جانبازان ویژگی های شخصیتی ازطریق ایجاد اختلال استرس پس از سانحه موجب مشکلات زناشویی و میل به طلاق می شود. بحث: براساس نتایج حاصل، در جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه می توان با اصلاح آسیب های شخصیتی و به دنبال آن رفع این اختلال، آنها را در کاهش نارضایتی زناشویی کمک کرد.
مدل سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق براساس باورهای بدکارکردی جنسی، باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی میل به طلاق بر اساس باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی در زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهراردبیل بود. روش: این پژوهش از نظر روش شناسی در زمره ی پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان مراکز مشاوره شهر اردبیل بود که از این میان 290 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه پرسشنامه باورهای بد کارکردی جنسی نوبره، پنیتو وگویا (2007) ، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسون و اپشتاین (1981)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه میل به طلاق روزبولت، زمبروت (1983) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به شاخص های برازش ارائه شده، مدل پژوهش پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، اثر مستقیم باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی بر میل به طلاق معنادار بود و در رابطه بین باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میل به طلاق، دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی به صورت مستقیم تاثیر مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای بد کارکردی جنسی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثر غیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق نشان می دهد. به تعبیری سرخوردگی و دلزدگی زناشویی، کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی، بی علاقگی و بی تفاوتی به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است بنابراین، با در نظر گرفتن پیامدهای ناشی از دلزدگی زناشویی زوجین می توان تا حد زیادی تمایل زوجین به طلاق را پیش بینی کرد.