ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۳۴٬۶۸۵ مورد.
۲۲۸۱.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهی خودکارآمدی مراقبه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۳۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان 30 تا 40 سال دارای همسر وابسته به مواد در شهر تهران بودند که 30 شرکتکننده که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی از نوع قرعهکشی و به طور مساوی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامهی آموزش ذهنآگاهی در طی 8 جلسهی 90 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در انتظار ماندند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخصهای مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) و نرمافزار SPSS23 استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش ذهنآگاهی بر خودکارآمدی در زنان دارای همسر وابسته به مواد اثربخش است. نتایج پژوهش نشان داد که با استفاده از مداخلههای مبتنی بر ذهنآگاهی میتوان در ارتقای سطوح خودکارآمدی به زنان دارای همسر وابسته برای رویارویی با مشکلات موجود، کمک کرد.
۲۲۸۲.

بررسی پروتکل تفکر با صدای بلند به عنوان رویکردی آموزشی و پژوهشی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پروتکل تفکر با صدای بلند کلامی کردن تفکر تفکر گویا علوم شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۱۷۹
مقدمه: پروتکل تفکر با صدای بلند در زمینه های روان شناسی و علوم شناختی به عنوان یک روش گزارش کلامی مورد استفاده قرار می گیرد؛ هدف از انجام این پژوهش بررسی روش پروتکل تفکر با صدای بلند در دو بعد آموزش و پژوهش بود. روش کار: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی است که از طریق مرور نظام مند انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مقالاتی است که در منابع اطلاعاتی به این موضوع پرداخته اند. ابزار جمع آوری داده ها نیز سیاهه وارسی است. با استفاده از کلیدواژه های «پروتکل تفکر با صدای، تفکر کلامی، بلند فکر کردن و کلامی کردن تفکر تعیین شده در میان پایگاهای SID، Irandoc، Magiran، ISC،Emerald ، Scholar Google،Science Direct ، Web of Scienc، ERIC، ProQuestو Scopusطی چند مرحله به طور نظام مند بررسی شدند. یافته ها: در این پژوهش 17 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه آموزش به دست آمد که برخی از آنها عبارت است از: تحت تأثیر قرار دادن دانسته های فرد، بیان و تولید ایده های جدید، غنی کردن گفتمان کلاس درس، وسیله ای جهت هدایت رفتارها و فرایندهای حل مسئله. 13 مفهوم در خصوص کاربردهای پروتکل تفکر با صدای بلند در حوزه پژوهش شناسایی شد که برخی از آنها عبارتند از: روشی مفید و کارآمد در پژوهش جهت استخراج کافی و قابل اعتمادِ داده ها در راستای مطالعه فراشناختی خوانندگان و استفاده از استراتژی های ذهنی، دستیابی به تجزیه و تحلیل داده های عینی، اطمینان بینابینی در کدگذاری داده های پژوهش، فراهم آوری داده های مستقیم. نتیجه گیری: بهره گیری از این پروتکل سبب تولید ایده هایی جدید و داده های ناب و مستقیم در پژوهش می شود که به کارگیری آن، ارتباطات ذهنی و زبانی جدیدی در جامعه ایجاد می کند. همچنین اطلاعات جدیدی به روند ذهنی افراد اضافه می شود که سبب افزایش خلاقیت در آنان می گردد و به تبع آن حالات روحی و روانی دیگران بهتر درک می شود و می توان مطابق انتظارات تصور شده افراد رفتار کرد.
۲۲۸۳.

پیش بینی نیرومندی من بر اساس خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خداپنداره خودپنداره خداپنداشت نیرومندی من دانشجو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۸۳
این پژوهش با هدف شناسایی نقش خداپنداره/خداپنداشت – خودپنداره/خودپنداشت در پیش بینی نیرومندی من و خرده مقیاس های آن (امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد) انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. شرکت کنندگان 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خداپنداره – خودپنداره برای مداخلات معنوی و پرسشنامه نیرومندی من استفاده شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاصل رگرسیون چندگانه نشان دادند این مدل رگرسیونی معنادار و درصد واریانس تغییر برای خرده مقیاس های امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت، خرد معنی دار است. نتایج نشان دادند خداپنداشت و خودپنداشت نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت مثبت و خودپنداره و خداپنداره نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت منفی پیش بینی می کند. این یافته ها اهمیت بحث معنویت خداسو در پیش بینی نیرومندی من را نشان می دهد. 
۲۲۸۴.

Prediction of Marital Satisfaction Based on Health Anxiety and Self-Efficacy with the Mediation of Mindfulness in Women with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Marital satisfaction health anxiety Self-Efficacy Mindfulness Multiple Sclerosis

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۴۱
Objective: The purpose of this study was to predict marital satisfaction based on health anxiety and self-efficacy with the mediation role of mindfulness in women with multiple sclerosis. Method: The present research method was descriptive-correlational using structural equation modeling (path analysis). The statistical population included 14899 married women with diplomas and higher education who were members of the Tehran MS Association in 2021. Using the Cochran formula, 342 women were selected as research samples through convenience sampling. All participants responded to four questionnaires, including Olson et al.’s Marital Satisfaction, Salkovskis et al.’s Health Anxiety, Schwarzer and Jerusalem’s Self-efficacy, and Baer et al.’s Mindfulness questionnaires. Results: The results showed the direct effect of marital satisfaction through self-efficacy and health anxiety was significant (P<0/05). Also, the indirect effect of marital satisfaction through mindfulness was significant (P<0/05). Conclusion: According to the results, mindfulness plays a mediating role in the relationship between health anxiety, self-efficacy, and marital satisfaction.   
۲۲۸۵.

ارتباط بین ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان، خودخاموشی و استرس ادراک شده با سندرم پیش از قاعدگی: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس ادراک شده خودخاموشی دشواری در تنظیم هیجان ذهن آگاهی سندرم پیش از قاعدگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۴۴
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی بر سندرم پیش از قاعدگی از طریق نقش میانجی استرس ادراک شده انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. در همین راستا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، نمونه ای برابر با 380 نفر از میان دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شد. ابزار غربالگری سندرم پیش از قاعدگی (PSST)، پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (S-DERS)، مقیاس خودخاموشی و پرسشنامه استرس ادراک شده توسط شرکت کنندگان در پژوهش، تکمیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی و استرس ادراک شده رابطه مستقیم و منفی معنادار وجود دارد، اما بین دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی با استرس ادراک شده رابطه مستقیم و مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین استرس ادراک شده و سندرم پیش از قاعدگی نیز رابطه معنادار یافت شد. مهمترین یافته حاکی از آن است که استرس ادراک شده در ارتباط بین ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی با سندرم پیش از قاعدگی به عنوان میانجی گر عمل می کند. با توجه به یافته ها، مدل پیشنهادی با داده ها برازش دارد و مورد تأیید است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان، خودخاموشی و استرس ادراک شده در ابتلا به سندرم پیش از قاعدگی نقش مؤثری ایفا می کند. در همین راستا، نداشتن پذیرش و آگاهی نسبت به هیجانات و سرکوب احساسات، زمینه ساز ادراک استرس بالا می شود. در نهایت، مجموعه این الگو به تجربه شدیدتر علائم سندرم پیش از قاعدگی ختم خواهد شد.
۲۲۸۶.

معیارهای حوزه پژوهشیِ موسسه ملی سلامت روان (RDoC): معرفی چارچوب پژوهشی مرجع برای بررسی اختلالات روانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تشخیص طبقه بندی معیارهای حوزه تحقیق موسسه ملی بهداشت روانی ایالات متحده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۱۵۱
پروژه معیارهای حوزه پژوهشی (RDoC) موسسه ملی بهداشت روان (NIMH) در واکنش به نقص ها و ضعف های کتابچه آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM) و کتابچه راهنمای طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD) توسعه یافت. پروژه معیارهای حوزه تحقیقاتی چارچوبی را برای تسهیل تحقیقات یکپارچه برای روشن کردن مکانیسم های اصلی اختلالات روانی انسان براساس روانپزشکی فردنگر و رویکردی فراتشخیصی، عصبی-زیستی رفتاری ارائه می دهد. هدف پروژه RDoC رسیدن به یک سیستم تشخیصی مبتنی بر علوم اعصاب برای سبب شناسی، پیشگیری و درمان اختلالات روانی است. از آن جایی که این پروژه یک سیستم تشخیصی جدید است، پژوهش های زیادی روی آن انجام نشده است و ادبیات مربوط به آن هنوز در حال گسترش است. هدف از این مقاله مروری، در ابتدا توصیف تاریخچه ای کوتاه از طبقه بندی اختلالات روانی و سپس پرداختن به نحوه ی شکل گیری پروژه معیارهای حوزه تحقیقاتی و معرفی و توضیح ماتریس و واحدهای تحلیل RDoC است.
۲۲۸۷.

مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی و تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان

کلیدواژه‌ها: روان درمانی مثبت گرا پذیرش و تعهد امید به زندگی تصویر بدنی سرطان پستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۸۱
زمینه و هدف: سرطان به عنوان مشکل عمده سلامت قرن تلقی می شود و رشد روزافزون آن در دو دهه گذشته و اثرات مضر آن بر جنبه های بدنی، روانی، اجتماعی و اقتصادی زندگی انسانی بیش از همیشه باعث نگرانی کارشناسان است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی و تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن 20 تا ۴۵ سال مبتلا به سرطان پستان که با توجه به معاینات بالینی و آزمایشگاهی توسط متخصص، تشخیص قطعی بیماری سرطان پستان دریافت کردند، بود. از این بین تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایشی (روان درمانی مثبت گرا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه کنترل به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند (15 نفر در هر گروه). سپس گروه آزمایش اول در 10جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با روش های روان درمانی مثبت گرا و گروه دوم آزمایش با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تحت درمان قرار گرفتند و گروه لیست انتظار تا پایان پیگیری تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. داده ها با کمک پرسشنامه های امید به زندگی اسنایدر و پرسشنامه تصویر بدنی، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد در همه متغیرها بین گروه های آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0>p). همچنین آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از آن بود که روان درمانی مثبت گرا تأثیر بیشتری نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی (001/0>P) و تصویر بدنی (001/0>P) دارد. نتیجه گیری: در نتیجه، می توان گفت استفاده از هر دو روش در کنار سایر روش های درمانی در ارتقای وضعیت روان شناختی گروه های آسیب پذیر از جمله مبتلایان به سرطان پستان کارآمد باشد.
۲۲۸۸.

مقایسه اثر بخشی الگوی مشورت رفتاری مشترک و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در کیفیت خواب دانش آموزان دارای نقص توجه /بیش فعالی

کلیدواژه‌ها: الگوی مشورت رفتاری مشترک درمان مبتنی بر رابطه والد - کودک کیفیت خواب اختلال نقص توجه/بیش فعالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۷۵
زمینه و هدف: مشکلات خواب در دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی یک چالش قابل توجه برای والدین و معلمان است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی الگوی مشورت رفتاری مشترک (CBC) و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک (CPRT) در کیفیت خواب دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور از والدین داوطلب دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز مشاوره روزبه ماندگار تهران، مصاحبه نیمه ساختاری با هدف دارا بودن سلامت جسمانی، تحت درمان نبودن، عدم مصرف دارو توسط کودک و عدم دریافت مشاوره در حوزه فرزندپروری از دیگر مراکز مشاوره گرفته شد و جهت تشخیص ADHD از پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI4 استفاده شد. همچنین پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ ( PSQI ) نیز اجرا شد. از بین کسانی فرزند آن ها دارای اختلالADHD بودند و همچنین وضعیت بدی در کیفیت خواب داشتند، 45 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب و بطور تصادفی در گروه های 15 نفره به صورت دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جاگماری شدند. گروه های آزمایشی هر هفته یک جلسه ی 1 ساعته و به مدت 10 هفته تحت آموزش قرار گرفتند در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در هر دو گروه کیفیت خواب افزایش داشته است اما در مقایسه اثربخشی دو گروه، تفاوت معناداری وجود داشت (p<0.05)و الگوی CBC موثر تر بود و در پیگیری چهار ماهه مشخص شد CPRT ماندگاری بیشتری دارد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد لذا می توان از هر دو روش جهت افزایش کیفیت خواب دانش آموزان دارای اختلال ADHDاستفاده کرد.
۲۲۸۹.

الگوی روابط ساختاری یادگیری خودتنظیمی، هویت اخلاقی و هوش معنوی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم Learning self-regulation based on moral identity mediated by spiritual intelligence in students(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: دانش آموز هوش معنوی هویت اخلاقی یادگیری خودتنظیمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۸
تحولات جهانی، نبود اطمینان محیطی و لزوم سازگاری با چالش های ناشی از آن نظام های آموزشی را به سمت تربیت فراگیرانی سوق می دهد که صلاحیت های یادگیری مستقلانه و خودهدایت شده را دارند. پژوهش حاضر ضمن توجه به چنین چالش هایی، با هدف شناسایی الگوی روابط ساختاری یادگیری خودتنظیمی بر اساس هویت اخلاقی با میانجیگری هوش معنوی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام شده است. روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم مشغول به تحصیل در مدارس دولتی شهر اردبیل بود. تعداد 250 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت برخط به پرسش نامه های یادگیری خودتنظیمی، هوش معنوی و هویت اخلاقی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و الگو یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که نمره کل هوش معنوی، هویت اخلاقی و مؤلفه های آنها با خودتنظیمی در یادگیری و همچنین، هوش معنوی با نمره کل هویت اخلاقی و مؤلفه های آن ارتباط مثبت و معناداری داشت (001/0P<) و فرضیه پژوهش مبنی بر ارتباط بین متغیّرها و پیش بینی یادگیری خودتنظیمی بر اساس هویت اخلاقی با میانجی گری هوش معنوی تأیید می شود. نتیجه گیری: نتایج الگو یابی نشان می دهد که هویت اخلاقی دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم -از طریق هوش معنوی- بر یادگیری خودتنظیمی است؛ از این منظر توصیه می شود ارتقای معنویت و هویت اخلاقی فراگیران و عاملان آموزشی با استفاده از روش های فردی، بین فردی و موقعیتی مدنظر قرار گیرد و از آن طریق جنبه های شناختی، فراشناختی، رفتاری، انگیزشی و عاطفی یادگیری بهبود یابد.
۲۲۹۰.

نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی - راکدماندگی و بهزیستی فاعلی در میانسالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی ‏ذهنی پدیدآورندگی - راکدماندگی راهبردهای مدیریت زندگی روان شناسی گستره عمر میانسالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۹۳
هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکد ماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورنده ای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده می کنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روان شناسان می توانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمان ها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند.
۲۲۹۱.

بررسی تاثیر رهبری مخرب بر توسعه سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه سرمایه انسانی رهبری مخرب ادارات تربیت بدنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۲۴۶
هدف: توسعه و موفقیت هر سازمان به نیروی انسانی آن وابسته است. لذا سبک رهبری منابع انسانی برای سازمان ها بسیار حائز اهمیت است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رهبری مخرب بر توسعه سرمایه انسانی انجام گرفته است. روش: تحقیق دارای رویکرد کمی می باشد و از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها پیمایشی است. همچنین از نوع تحقیقات پس رویدادی است. جامعه آماری کارکنان ادارات تربیت بدنی دانشگاه های آزاد استانهای حاشیه دریای خزر به تعداد 120 نفر می باشد و با توجه به محدود بودن جامعه آماری، نمونه گیری به صورت کل شماری صورت گرفته است. همچنین تعداد 15 نفر از خبرگان ادارات که حائز شرایط خبرگی بودند به روش نمونه گیری هدفمند برای تشکیل گروه خبرگی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده نیز از تکنیک معادلات ساختاری در قالب نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد تمام مولفه های رهبری مخرب دارای ارتباط منفی و معنی داری با توسعه سرمایه انسانی هستند و متغیر سرپرستی توهین آمیز به میزان 554/0-، متغیر رهبری خودکامه به میزان 498/0- ، خودشیفتگی به میزان 215/0- ، جاه طلبی به میزان 630/0- و متغیر غیر قابل پیش بینی بودن به میزان 28/0- بر توسعه سرمایه انسانی تاثیرگذارند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، جاه طلبی بیشترین تاثیر منفی و خودشیفتگی کمترین تاثیر منفی را بر توسعه سرمایه انسانی در جامعه مورد مطالعه دارد.
۲۲۹۲.

نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودزنی غیرکشنده خودکشی دشواری تنظیم هیجان مشکلات بین فردی تنبیه خود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۹۰
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر سنین 12 تا 18 سال شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 300 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فهرست اظهارات خودزنی، مقیاس سنجش افکار خودکشی، پرسشنامه رفتارهای خودکشی-تجدیدنظر شده، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه دشواریهای بین فردی نوجوانان، و مقیاس اشکال انتقاد از خود بودند. تحلیل آماری داده ها با استفاده نرم افزار Smart PLS 3 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم خودزنی به خودکشی معنی دار است. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق دشواری تنظیم هیجان معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق مشکلات بین فردی معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق تنبیه خود معنی دار بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در افرادی که اقدام به خودزنی می کنند تنبیه خود می تواند پیش بینی کننده خودکشی باشد. با وجود رابطه معنادار خودزنی با خودکشی، دشواری تنظیم هیجان، و مشکلات بین فردی؛ و عدم معناداری نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی در پیش بینی خودکشی، به نظر میرسد دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی نمی توانند موجب سوق دادن خودزنی به خودکشی شوند. مداخله برای کاهش تنبیه خود می تواند در پیشگیری از خودزنی و خودکشی مفید باشد
۲۲۹۳.

اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: بازخورد هنجاری تکلیف پرتابی سندرم داون یادگیری حرکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۱۰
زمینه و هدف: امروزه در تمام جوامع بشری کودکان استثنایی بویژه کودکان عقب مانده ذهنی مورد توجه خاصی قرار دارند. توجه جدی به کودکان سندرم داون به علت نارسایی در رشد متضمن سرمایه گذاری های قابل توجه از سوی دولت ها بویژه در زمینه امر توانبخشی می باشد. بنابراین در نظر گرفتن تمرین های مناسب همراه با تشویق و بازخورد، برای رشد مهارت های حرکتی این کودکان الزامی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازخورد هنجاری بر یادگیری یک تکلیف حرکتی پرتابی در افراد دارای ناهنجاری سندرم داون بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی بود. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 30 نفر از افراد دارای سندرم داون در استان ایلام بودند که به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در سه گروه بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری منفی و کنترل، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. اطلاعات لازم برای این پژوهش در 4 مرحله پیش آزمون، اکتساب، یادداری و انتقال جمع آوری شد. مرحله اکتساب شامل 7 بلوک 10 کوششی بود. آزمون یادداری و انتقال 24 ساعت بعد برگزار شد. داده ها با نرم افزارSPSS 20  و به روش تحلیل واریانس یکراهه و مرکب با اندازه گیری مکرر و آزمون پیگیری توکی تجزیه تحلیل شد. یافته ها: طبق نتایج بین تاثیر بازخورد هنجاری مثبت، منفی و کنترل بر ثبات و دقت هدف گیری گروه های پژوهش در آزمون اکتساب، یادداری و انتقال تفاوت معنی داری وجود داشت و گروه بازخورد هنجاری مثبت نسبت به دو گروه دیگر بهتر عمل کرده بود. همچنین گروه بازخورد حقیقی (کنترل) نسبت به گروه بازخورد هنجاری منفی با وجود اینکه تفاوت معنی داری نداشت اما عملکرد بهتری داشت (0/05>p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بازخورد هنجاری مثبت بر میزان دقت و ثبات پرتاب در مرحله اکتساب، یادداری و انتقال افراد دارای سندرم داون تاثیر معنی داری داشت. در واقع مزایای یادگیری مربوط به بازخورد هنجاری در افراد دارای سندرم داون، زمانی که از ابزار انگیزشی تشویقی نه تنبیه برای یادگیری این افراد استفاده شود کارا است
۲۲۹۴.

اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی، آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار 13- 9 ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: برنامه قدرت مقابله حل مساله خانوادگی اقتداروالدینی پردازش اطلاعات اجتماعی آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۲
زمینه و هدف: سلامت کودکان و نوجوانان در هر جامعه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه به بهداشت روانی آن ها، باعث می شود تا از نظر روانی و جسمانی سالم باشند و بتوانند نقش های اجتماعی خود را در آینده بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی کودکان ناسازگار ۱۳-۹ ساله است. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه با پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناسازگار 9-13 ساله در سال تحصیلی 1402-1401شهر اصفهان بود. از جامعه آماری مذکور تعداد 40 دانش آموز و والد که دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه هر گروه 20 نفر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتاری راتر فرم معلم راتر(۱۹۶۷)، حل مسئله خانوادگی احمدی و همکاران(۱۳۸۸)، اقتدار والدینی جان بوری(۱۹۹۱)، پردازش اطلاعات اجتماعی تورکاسپا و برایان ( ۱۹۹۴) و آگاهی هیجانی ریف و همکاران ( ۲۰۰۷) بود و برنامه قدرت مقابله لاکمن (2003) طی ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای برای والد و ۱۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای برای کودکان اجرا شد. درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیروویلک و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری سطح معناداری 5 درصد مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه قدرت مقابله بر حل مسئله خانوادگی، اقتدار والدینی، پردازش اطلاعات اجتماعی و آگاهی هیجانی تأثیر معنی دار داشته است (P<0/05). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش می توان گفت برنامه قدرت مقابله برای کودکان ناسازگار مناسب است.
۲۲۹۵.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی - رفتاری درمان تعامل والد –کودک اضطراب تنهایی اختلال اضطراب جدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۵۳
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر اضطراب و تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر ساری در شش ماه نخست سال 1400 بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از مراجعه کننده به مرکز مشاوره بامداد و مرکز مشاوره باور که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک و گروه گواه در لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) و پرسشنامه تنهایی آشر و همکاران (1984) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزارSPSS-26 به اجرا درآمد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان تعامل والد –کودک بر اضطراب و تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد و درمان درمان شناختی- رفتاری سبب ایجاد تغییرات بیشتر در اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قویتر از درمان درمان تعامل والد-کودک در این گروه از بیمارن است. در درمان تعامل والد -کودک سبب ایجاد تغییرات بیشتر در تنهایی در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد و این درمان قوی تر از درمان شناختی- رفتاری در این گروه از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود (001/0>P). نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی-رفتاری بر اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و درمان تعامل والد –کودک می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود تنهایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی باشد.
۲۲۹۶.

اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مثبت اندیشی بر افسردگی، استرس و اضطراب مادران با سابقه ابتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی مثبت اندیشی افسردگی استرس اضطراب کووید-19

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۰۴
مقدمه: شیوع بیماری کووید-19 منجر به تغییراتی در زندگی عادی خانواده ها شده و سبک زندگی را به طور خاص تحت تأثیر قرار داده است. از سوی دیگر، زنان به دلیل رویدادهای بحرانی و استرس زا (بارداری، زایمان و...) در زندگی خود خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش می دهند. لذا هدف این پژوهش به بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مثبت اندیشی بر افسردگی، استرس و اضطراب مادران با سابقه ابتلا به کووید-19 بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش کلیه مادران با سابقه ابتلا به کووید-19 شهر همدان در سال 1401 بودند. در ابتدا دو مرکز بهداشتی_درمانی به صورت تصادفی انتخاب شدند و سپس از بین مادران مراجعه کننده که سابقه ابتلا به کووید-19 داشتند، تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه اضطراب و افسردگی Beck و پرسشنامه استرس Cohen جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سن 5/42 درصد مادران بین 30 تا 40 سال و 65 درصد آنها دارای مدرک دیپلم بودند. بر اساس نتایج بین سن مادران و استرس (0/000=P) و اضطراب (0/024=P) رابطه معناداری وجود داشت. تفاوت افسردگی پیش و پس از درمان شناختی مثبت اندیشی معنادار نبود (0/310=P)، اما این درمان بر استرس (0/038= P،2/486=F) و اضطراب مادران (0/000= P،11/96=F) تاثیر داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت اندیشی باعث کاهش افسردگی، استرس و اضطراب می شود که منجر به سازگاری با بیماری و کاهش مشکلات مربوط به اختلالات روانی و به طور کلی افزایش شرایط روانی بهتر در رابطه با بیماری کرونا می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر مثبت اندیشی در کلینیک های روان شناسی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر توصیه می شود.
۲۲۹۷.

نقش میانجی حمایت سازمانی در رابطه بین خودکارآمدی شغلی و تجربه غرقه شدن در کار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه غرقه شدن در کار حمایت سازمانی و خود کارآمدی شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۸۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی حمایت سازمانی در رابطه بین خودکارآمدی شعلی و نجربه غرقه شدن در کار انجام شد. روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. روش: جامعه آماری کلیه کارکنان شرکت نفت در سال 1400-1401 بودند و از این بین 320 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تجربه غرقه شدن در کار (طلابیگی، 1393)، پرسشنامه خود کارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) و پرسشنامه حمایت سازمانی آیزنبرگ (1986) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از الگویابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودکارآمدی شغلی اثر مستقیم و مثبت بر حمایت سازمانی و نجربه غرقه شدن در کاردارد (001/0 ≥P). همچنین حمایت سازمانی نقش مستقیم و مثبت در تبیین واریانس خودکارآمدی شغلی داشت (001/0 ≥P). در نهایت اینکه حمایت سازمانی در رابطه بین تجربه غرقه شدن درکار و خودکارآمدی شغلی نقش میانجی دارد (001/0 ≥P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، سازمان ها ممکن است با اجرای شیوه های منابع انسانی و با تسهیل رفتارهای رهبری تحول آفرین، تأثیر رفتار فعالانه کارکنان را تسهیل کنند، پس می تواند الهام بخش محققان و دست اندرکارانی که می خواهند تجربیات بهینه را در کار ایجاد، تقویت و تسهیل کنند، کمک کند.
۲۲۹۸.

اثربخشی گروه درمانی پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و شفقت به خود در زنان تحت دیالیز: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تصویر بدن شفقت به خود زنان دیالیز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۶۶
اهداف دیالیز برای درمان نارسایی مزمن کلیه اثرات قابل توجهی بر کیفیت زندگی می گذارد، فعالیت های روزمره را مختل می کند، همراه با تغییر سبک زندگی است و تأثیر مخربی بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و شفقت به خود در زنان تحت دیالیز بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی (کارآزمایی بالینی تصادفی) با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری مشتمل بر کلیه زنان تحت دیالیز مراجعه کننده به انجمن حمایت از بیماران دیالیزی خراسان رضوی در سال 1401 تا 1400 بودند. نمونه آماری شامل 30 زن از زنان تحت دیالیز شهر مشهد بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جای داده شدند. هر 2 گروه تحت درمان دیالیز قرار داشتند، گروه آزمایش، مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 10 جلسه و هر جلسه به مدت 120 دقیقه را دریافت کرد، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر 2 گروه پرسش نامه ها ی نگرانی از تصویر بدن و شفقت به خود را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر عاملی در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها نتایج مطالعه حاضر نشان داد گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل به بهبود معنادار تصویر بدن (0/001=P؛39/271=F) و شفقت به خود (0/001=P؛ 7/342=F) در زنان تحت دیالیز در پس آزمون منجر شد و نتایج در پیگیری 2 ماهه پایدار باقی ماندند. نتیجه گیری طبق نتایج این مطالعه، به کارگیری گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند روشی مناسب برای افزایش رضایت از تصویر بدن و شفقت به خود در زنان تحت دیالیز باشد.
۲۲۹۹.

اثربخشی ارتباط بدون خشونت بر تعارضات والد-فرزند و صلاحیت والدینی، والدین دانش آموزان متوسطه اول شهر هشتگرد

کلیدواژه‌ها: ارتباط بدون خشونت تعارضات والد-فرزند صلاحیت والدینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۲
هدف ها: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارتباط بدون خشونت بر تعارضات والد_فرزند و صلاحیت والدینی، والدین دانش آموزان متوسطه شهر هشتگرد، انجام گردید.مواد و روش ها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. که از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 30 نفر شامل والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر هشتگرد در سال تحصیلی 1403-1402 انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه مداخله (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه مداخله، برنامه آموزش مهارت ارتباط بدون خشونت را در ده جلسه ی 60 دقیقه ای و هفته ای دو روز دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند.ابزار استفاده شده جهت جمع آوری داده ها: پرسشنامه تعارض والد_ فرزند، رابین و فاستر (1989) در فرم والدینی و پرسشنامه احساس صلاحیت والدینی گیلباد-والستن و واندرزمن ، (1978) و جهت مداخله مهارت ارتباط بدون خشونت، در ده جلسه دو ساعته هفته ای دو جلسه در مدرسه به والدین آموزش داده شد.تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه ها :در این مطالعه از دو روش آماری در سطح توصیفی و در سطح استنباطی از تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS.26 استفاده گردید.یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمره های تعارضات والد_ فرزند در گروه آزمایش با گروه کنترل ازنظر آماری (001/0P<) تفاوت معناداری دارد و در گروه آزمایش تعارض کاهش داشته است. همچنین میانگین نمره های صلاحیت والدینی در گروه آزمایش با گروه کنترل ازنظر آماری (001/0P<) تفاوت معناداری دارد و در گروه آزمایش افزایش صلاحیت والدینی را نشان داد .و نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس تفاوت میانگین زیرمقیاس های صلاحیت والدینی، والدین دانش آموزان در گروه های مطالعه نشان داد که میانگین های پس آزمون زیرمقیاس های کارآمدی و رضایت که در گروه آزمایش تحت آموزش ارتباط بدون خشونت قرار داشتند، در مقایسه با گروه کنترل که تحت آموزش ارتباط بدون خشونت قرار نداشتند، افزایش داشته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش ارتباط بدون خشونت بر تعارضات والد- فرزند و صلاحیت والدینی اثر معناداری دارد.
۲۳۰۰.

واکاوی معنا و راهبردهای آرامش بخشی در خانواده مبتنی بر تجارب زوجین رضایتمند

کلیدواژه‌ها: آرامش زوجین رضایت مند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۳۳
ازدواج، یکی از اساسی ترین موضوعات موجود در جامعه است و درصورتی که توأم با رضایت زوجین باشد، می تواند باعث تعالی و آرامش خانواده و دستیابی به اهداف والا شود. رضایت زناشویی یکی از عوامل مهمی است که باید جدی گرفته شود و در سنجش یک ازدواج نقش بسزایی دارد و عوامل متعددی در حصول آن دخیل هستند. مقوله ی آرامش و رضایتمندی زناشویی را به نوعی می توان هم علت و هم معلول یکدیگر دانست زیرا حصول هریک، وابسته به وجود دیگری است. اگر آرامش بر زندگی زناشویی حکم فرما باشد، زوجین از زندگی مشترک خود رضایت دارند و همین امر زمینه ساز تربیت فرزندانی سالم و سپس جامعه ای سالم خواهد بود؛ بنابراین بررسی معنا و راهبردهای کسب آرامش در خانواده امری حائز اهمیت است و هدف این پژوهش را تشکیل می دهد. این پژوهش، از نوع کیفی است و به روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان این پژوهش را 9 خانم با دامنه سنی 24 تا 50 سال و میانگین 37 سال، که حداقل مدت شروع زندگی مشترک آن ها 2 سال و حداکثر آن 30 سال بود تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند گزینش شدند. همچنین دامنه تحصیلات مشارکت کنندگان از فوق دیپلم تا دکتری گسترش داشت. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و صوت مصاحبه ها کاملاً مکتوب شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها در این پژوهش، تحلیل مضمون بود. در فرآیند تحلیل یافته ها، 39 کدباز، 9 مضمون فرعی، 4 مضمون اصلی و یک مضمون هسته ای حاصل شد. طبق نتایج حاصل از این پژوهش، معنای آرامش در سه حیطه ی نقاط قوت موجود در زندگی مشترک، پایبندی به ارزش ها و اعتقادات شخصی و رعایت اصول اخلاقی در ارتباط با دیگران به دست آمد؛ همچنین راهبردهای آرامش بخشی نیز به شش بخش تقسیم شده اند که عبارت اند از: راهبردهای شخصی متمرکز بر ایجاد آرامش در ارتباط با همسر، راهبردهای انجام شده توسط زوجین برای بهبود زندگی مشترک، راهبردهای مرتبط با افزایش احساس ارزشمندی درونی، راهبردهای معنوی به وجود آورنده آرامش، راهبردهای متمرکز بر ایجاد صمیمیت سالم با دیگران و راهبردهای مرتبط با ایجاد مرز در ارتباط با دیگران. مطالعه ی این پژوهش به افرادی که خواهان تشکیل خانواده ای موفق و سرشار از آرامش هستند کمک های فراوانی می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان