فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عود مصرف مواد افیونی از چالش های مهم درمان وابستگی است و روش های مؤثر درمانی می توانند نقش بسزایی در کاهش آن داشته باشند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شد روش: مطالعه به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری شامل افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب در نیمه اول سال 1396 بود. از میان داوطلبان واجد شرایط، 36 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه 12 نفری (گروه درمانی شناختی-رفتاری، گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت، و گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس پیش بینی عود گردآوری شد. گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در 8 جلسه 2 ساعته و گروه درمانی شناختی-رفتاری در 12 جلسه 90 دقیقه ای ارائه شد. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد بین سه گروه تفاوت معناداری از نظر تأثیر بر قدرت میل (36/0=η²، 001/0p<)، احتمال مصرف (41/0=η²، 001/0p<)، و ترکیب خطی خرده مقیاس های قدرت میل و احتمال مصرف (77/0=η²، 001/0p< ) وجود دارد. گروه بهشیاری مبتنی بر شناخت نسبت به گروه شناختی-رفتاری و گروه کنترل نمرات پایین تری در قدرت میل و احتمال مصرف مواد داشت. نتیجه گیری: هر دو روش گروه درمانی شناختی-رفتاری و بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود مواد افیونی مؤثرند، اما روش بهشیاری مبتنی بر شناخت اثربخشی بیشتری نشان داد. این یافته ها بر لزوم بهره گیری از مداخلات مبتنی بر بهشیاری در درمان وابستگی به مواد تأکید دارد.
نقش میانجیگری استقامت معنوی در رابطه کشمکش های مذهبی / معنوی و دلبستگی به خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
استقامت معنوی یک متغیر نسبتاً جدید برای کمک به افراد برای عبور از چالش ها در طول زندگی می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری استقامت معنوی در رابطه بین کشمکش های مذهبی / معنوی با دلبستگی به خدا می باشد. تحقیق حاضر بر حسب هدف کاربردی و بر حسب شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای برآورد حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 380 نفر انتخاب شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار spss نسخه 22 و تحلیل مسیر استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های چالش های مذهبی / معنوی (اکسلین و همکاران، 2014)؛ استقامت معنوی (ونتونگرن و همکاران، 2019) و دلبستگی به خدا (بک و مک دونالد (2004) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد کشمکش های مذهبی / معنوی بر استقامت معنوی تأثیر مثبت دارد. کشمکش های مذهبی / معنوی بر دلبستگی به خدا تأثیر منفی دارد و در نهایت استقامت معنوی نقش میانجیگری را در تأثیر کشمکش های مذهبی / معنوی بر دلبستگی به خدا ایفا می کند. استقامت معنوی می تواند به عنوان عامل میانجی برای مقابله با کشمکش ها ازجمله کشمکش های مذهبی / معنوی باشد.
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
74 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل شهر شاهین شهر بوده است. روش پژوهش همبستگی از نوع پیش بینی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن در شهر شاهین شهر بوده که از بین آنها تعداد ۲۰۰ نفر به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (۱۹۷۶)، پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (۱۹۸۳) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. محاسبات آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، نسخه 24 و نرم افزار آماری AMOS، نسخه24 انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که شیوه های حل تعارض توان پیش بینی کنندگی سازگاری زناشویی را دارند. نتایج تحقیق نشان داد که از بین سبک های حل تعارض که شامل سبک یکپارچگی، سبک مصالحه، سبک مسلط، سبک ملزم شده و سبک اجتناب کننده بوده است، سبک های یکپارچگی و مصالحه با سازگاری ارتباط معنادار نشان داده اند (001/0 >P) و سبک های دیگر ارتباط معنادار نداشته اند (05/0 <P).
اثربخشی آموزش گروهی معنادرمانی بر انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی شهر رشت تشکیل دادند که در سال 1401 به مراکز روانشناسی و مشاوره شهر رشت مراجعه نموده بودند. از این جامعه، 32 نفر داوطلب واجد شرایط، به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. آموزش معنادرمانی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک بار) در مورد گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه احساس انسجام (COC) (آنتونووسکی، 1993) بود. نتایج نشان داد که در گروه آزمایش، میانگین نمرات انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام در پس آزمون به طور معنی داری کمتر از پیش آزمون است (01/0P<)، که نشان دهنده اثربخشی درمان بر متغیرهای ذکرشده است. همچنین بین میانگین نمرات انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت (01/0P<)، که نشان دهنده ماندگاری درمان بود. بنابراین، آموزش معنادرمانی گروهی ممکن است جهت بهبود انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی مؤثر باشد.
اثربخشی رویکرد روان پویشی فشرده و کوتاه مدت بر ترس از صمیمیت و تنظیم هیجان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاه مدت بر ترس از صمیمیت و تنظیم هیجان نوجوانان انجام شد. مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله شهر رشت در سال 1402 بود که از این بین تعداد 34 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 60 دقیقه ای در برنامه روان درمانی روانپویشی فشرده و کوتاه مدت (دوانلو، 1996) شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) گراتز و رومر (2004) و پرسشنامه ترس از صمیمیت (FIS) دسکاتنر و تلن (1991) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که رویکرد روان پویشی فشرده و کوتاه مدت باعث کاهش معنادار نمرات ترس از صمیمیت و مشکل در تنظیم هیجان نوجوانان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در مراحل پس آزمون (01/0P<) و پیگیری (05/0P<) شده است. می توان نتیجه گرفت که رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاه مدت می تواند بر ترس از صمیمیت و تنظیم هیجان نوجوانان مؤثر باشد.
رابطه هوش معنوی و بخشودگی بین فردی با نقش میانجی تاب آوری در همسران افراد تحت درمان نگهداره متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین رابطه هوش معنوی و بخشودگی بین فردی با نقش میانجی تاب آوری در همسران افراد تحت درمان نگهداره متادون انجام شد. این مطالعه توصیفی-همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه همسران افراد تحت درمان نگهدارنده متادون شهر رودسر در سال 1402 بود که به روش دردسترس 219 نفر در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه خود گزارشی هوش معنوی (SISRI؛ کینگ، 2008)، مقیاس بخشودگی بین فردی (IFS؛ احتشام زاده و همکاران، 1389) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC؛ کانر و دیویدسون، 2023) پاسخ دادند و در مجموع 219 پرسشنامه قابل تحلیل بوده است. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. یافته ها نشان داد که اثرات مستقیم هوش معنوی بر بخشودگی بین فردی، هوش معنوی بر تاب آوری و تاب آوری بر بخوشدگی بین فردی معنادار بود (05/0>P). یافته های حاصل از بوت استرپ نشان داد که تاب آوری در رابطه بین هوش معنوی و بخوشدگی بین فردی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج حاکی از این است که هوش معنوی به صورت مستقیم و با نقش میانجی تاب آوری بر افزایش بخشودگی بین فردی اثر دارد.
اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر فرسودگی شغلی و خستگی ذهنی پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر فرسودگی شغلی و خستگی ذهنی پرستاران انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از تمامی پرستاران بیمارستان شهید لواسانی شهر تهران در بهار سال 1402 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981، MBI) و خستگی ذهنی جانسون و همکاران (2010،MFS ) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین پس آزمون فرسودگی شغلی و خستگی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری 01/0 وجود داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (۰۰۰۱/0>P). در نتیجه آموزش تنظیم هیجان با بهره گیری از فنونی همانند افکار هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای کاهش فرسودگی شغلی و خستگی ذهنی پرستاران مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با نقش میانجی تاب آوری در زنان خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۷۵-۴۸
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل آشفتگی زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی با نقش میانجی تاب آوری در زنان خانه دار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و با طرح تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانه دار گروه مردم نهاد بوستان نرگس اکباتان شهر تهران در سه ماهه ی اول سال 1401 بود که از این بین384 نفر به صورت دردسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی آشفتگی زناشویی، پرسشنامه ی الگوهای ارتباطی، پرسشنامه ی سبک های دلبستگی و مقیاس تاب آوری بود. در نهایت داده ها با روش آماری رگرسیون خطی در متن تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی با آشفتگی زناشویی زنان خانه دار ارتباط مستقیم دارد (01/0>P). همچنین تاب آوری توانست در رابطه بین الگوهای ارتباطی و آشفتگی زناشویی و رابطه سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی با آشفتگی زناشویی زنان خانه دار نقش میانجی گری ایفا کند (01/0>P). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر این امر است که برای کاهش آشفتگی زناشویی در زنان خانه دار، می توان ضمن شناسایی سبک ارتباطی زوج ها و سعی در تغییر سبک های ارتباطی ناسالم، از طریق آموزش و مشاوره و سایر مداخله های مبتنی بر تاب آوری عمل کرد. شماره ی مقاله: ۳
اثربخشی درمان فراتشخیص یکپارچه بر نشخوار فکری، تحریف های شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیص یکپارچه بر نشخوار فکری، تحریف های شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی انجام شد. طرح پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زنانی بود که در سال 1403 به مراکز درمان افسردگی در شهر آبدانان مراجعه کردند. در این مطالعه، به دلیل حجم پایین جامعه و محدودیت جامعه آماری، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و 30 زن واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. داده ها با استفاده از ابزارهای استاندارد شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و داگاس (CAQ)، پرسشنامه نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991)، پرسشنامه تحریف های شناختی عبداله زاده و سالار (1389) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS) لایبوند و لاویبوند (1995) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 انجام شد و در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار برای نشان دادن وضعیت داده ها و در بررسی فرضیه ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده گردید. یافته ها نشان داد که درمان فراتشخیص یکپارچه تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری، تحریف های شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم یافته است. در نتیجه، می توان نتیجه گیری کرد که این نوع درمان می تواند به عنوان یک راهکار مؤثر در بهبود وضعیت روان شناختی این گروه از بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی تعامل کارآمد مادر- نوجوان و آموزش تنظیم هیجان بر احساس تنهایی وانعطاف پذیری روان شناختی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
375 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر مقایسه تأثیر بسته آموزشی تعامل کارآمد مادر- نوجوان و آموزش تنظیم هیجان براحساس تنهایی و انعطاف پذیری روانشناختی در دختران نوجوان بود.روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری دختران ناحیه 2 اصفهان در پاییز1401 بودند.60 نفر از جامعه مذکور برحسب معیارهای ورود به مطالعه وبه صورت هدفمند انتخاب و از طریق گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و ونادروال (2010) و پرسشنامه احساس تنهایی راسل و همکاران(1980) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. گروه های آزمایش 8 جلسه تحت آموزش تعامل کارآمد مادر- نوجوان و تنظیم هیجان قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بسته آموزشی تعامل کارآمد مادر- نوجوان و تنظیم هیجان در مراحل پس آزمون وپیگیری نسبت به گروه کنترل بر متغیر احساس تنهایی و نمرات انعطاف پذیری روانشناختی تأثیر معنادارداشته اند (05/0>P). همچنین تعامل کارآمد مادر- نوجوان تاثیربیشتری را برانعطاف پذیری روانشناختی داشته است. بر اساس یافته ها،بسته آموزشی تعامل کارآمد مادر- نوجوان و تنظیم هیجان برای کاهش احساس تنهایی وارتقاء انعطاف پذیری روانشناختی قابل استفاده است.
نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت و همدلی با کیفیت رابطه زوج های غیر بالینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد متأهل غیر بالینی ساکن شهر مشهد در سال 1402 بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. افراد نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس های بهره همدلی بارون و کوهن (2003)، صمیمیت زناشویی باسبی و همکاران (1983)، فضیلت زناشویی موسوی و دهشیری (2018) و کیفیت رابطه زناشویی تامپسون و والکر (1995) بود. داده ها با روش آماری معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: صمیمیت زناشویی در رابطه فضیلت زناشویی و همدلی باکیفیت رابطه زناشویی نقش میانجی دارد (P<0.05). همچنین بین فضیلت زناشویی و همدلی (P<0.05, r= 0.70)، فضیلت زناشویی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.65)، فضیلت زناشویی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و صمیمت زناشویی (P<0.05, r= 0.71)، همدلی و کیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.63)، صمیمت زناشویی وکیفیت رابطه زناشویی (P<0.05, r= 0.68) همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: فضیلت زناشویی و همدلی از طریق صمیمت زناشویی می توانند کیفیت رابطه زناشویی را پیش بینی نمایند. در نتیجه به زوج درمانگران پیشنهاد می شود به منظور بهبود کیفیت رابطه زناشویی بهتر است بر صمیمیت به کمک آموزش همدلی و فضیلت زناشویی تمرکز نمایند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ﺑﯿﻤﺎران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام.اس شهر تبریز در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از جامعه آماری بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی درگروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 60 دقیقه ای در طول چهار هفته و هفته ای دو جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (1970 ،DAS)، مقیاس کارآمدی در افتادن کمپن و همکاران (2008 ،FES-I) و پرسشنامه نشانگان افت روحیه کیسان و همکاران (2004 ،DS) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه تفاوت معناداری وجود دارد. (01/0P<). در نتیجه به کمک درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توان گام مؤثری در بهبود اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس برداشت.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تهران (مناطق 1 و 2) در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 39 نفر به روش نمونه گیری هدفمند بعد از غربالگری انتخاب و در گروه آزمایش (19 نفر) و کنترل (20نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربه قلدری – قربانی سایبری آنتیادو و همکاران (2016، CBVEQ)، مقیاس رابطه والد- کودک فاین و همکاران (1983، PCRS) و مقیاس پرسشنامه تکانشگری بارات پاتون و همکاران (1995،BIS-11) بود. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تکانشگری و روابط والد -فرزندی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. در نتیجه آموزش خودکنترلی هیجانی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت کاهش تکانشگری و بهبود روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر ادراک تعاملات اجتماعی و عشق ورزی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۱۸-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر ادراک تعاملات اجتماعی و عشق ورزی در دانشجویان متأهل انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال 1403 بودند. حجم نمونه مورد نیاز برای هر گروه 15 نفر و مجموعاً 30 نفر از افراد متاهل تعیین شد (30=n)؛ ابتدا به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از غربال گری به شیوه تصادفی ساده در گروه های کنترل و آزمایش جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ادراک تعاملات اجتماعی (SIQ؛ کالیش و ادلستین، 1996) و مقیاس عشق مثلثی استرنبرگ (TLS؛ استرنبرگ، 1997) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته درمان گروهی طرحواره محور را دریافت کرد و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون تعاملات اجتماعی و عشق ورزی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. در مجموع می توان نتیجه گرفت که طرحواره درمانی نقش موثری بر بهبود تعاملات اجتماعی و عشق ورزی در دانشجویان متاهل داشته است.
تدوین مدل رضایت جنسی بر اساس سبک دلبستگی و ابرازگری هیجان با نقش میانجی گری بخشش زناشویی در زوجین شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۵۶-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی بخشش زناشویی در رابطه سبک دلبستگی و ابرازگری هیجانی با رضایت جنسی در زوجین شاغل بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زوجین شاغل در شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه ای متشکل از 434 نفر (217 زوج) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت جنسی (SSQ) لارسون (1988)، سبک های دلبستگی (AAI) هازن و شاور (1987)، ابرازگری هیجانی (EEQ) کینگ و امونز (1990)، و بخشش زناشویی (FFS) پولارد و همکاران (1998) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و هر یک از متغیرهای سبک های دلبستگی، ابرازگری هیجان و بخشش زناشویی بر رضایت جنسی زوجین شاغل تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دارد (05/0>P). در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد سبک های دلبستگی و ابرازگری هیجانی با نقش میانجی بخشش زناشویی بر رضایت جنسی زوجین شاغل اثر معنی داری داشته و لذا استفاده از این یافته ها برای روان شناسان، مشاوران، درمانگران حوزه خانواده و زوج و سایر متخصصان جهت آگاهی از همبسته های رضایت جنسی در زوجین شاغل و ارتقای آن می تواند کمک کننده باشد.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه هوش فرهنگی و سازگاری اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۹۲-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه هوش فرهنگی و سازگاری اجتماعی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان واحد گرگان دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی (SAQ) سهرابی و سامانی (1390)، پرسشنامه هوش فرهنگی (CIQ) آنگ و همکاران و مقیاس خود کارآمدی عمومی (GSE-10) شواتزر و جروسلم (1991) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثرمستقیم هوش فرهنگی بر خودکارآمدی (002/0=P) و اثر مستقیم خودکارآمدی بر سازگاری اجتماعی (008/0=P) بود. اما اثرمستقیم هوش فرهنگی بر ساگاری اجتماعی معنادار نبود (05/0<P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم هوش فرهنگی بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بود (004/0=P). این نتایج نشان می دهد که خودکارآمدی با توجه به نقش هوش فرهنگی می تواند تبیین کننده سازگاری اجتماعی دانشجویان باشد.
رهیافتی پدیدارشناسانه از تجارب تعارضات خانوادگی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته دانش آموزان دختر از تعارضات میان آنان و والدین بود. روش پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 10 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان های قاین و نهبندان خراسان جنوبی بودند. در واقع داده های پژوهش، پس از مصاحبه با این 10 نفر، به اشباع نظری رسید. داده های استخراج شده از مصاحبه ها به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت اعتباربخشی به یافته ها از ملاک چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شد. تجارب دانش آموزان دختر در دو طبقه اصلی، شش طبقه فرعی و بیست کد طبقه بندی شد که طبقات اصلی آن شامل علل تعارضات و پیامدهای تعارض و طبقات فرعی شامل استقلال، شکاف بین نسلی، تعصبات فرهنگی و مذهبی و تبعیض های جنسیتی، پیامدهای عاطفی روانی، پیامدهای تحصیلی، از داده ها استخراج شد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که علل تعارضات والد-فرزندی ناشی ازدو مقوله ویژگی های نوجوانی از قبیل استقلال طلبی و رشد هویت فردی ارتباط زیاد با رسانه هاست که منجر به شکاف نسلی گشته و همچنین تعصبات فرهنگی و مذهبی علاوه بر موارد مذکور موجب تفاوت دیدگاه فرزندان با والدین و تعارض می گردد که تعارض و عاطفی-روانی پیامدهای تحصیلی را به دنبال دارد.
پژوهشی گسترده در شناخت شناسی، علل، رویکردها و روش های درمانی اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۱۶۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از اختلالات اضطرابی که همبودی بالایی با سایر اختلالات دارد، اختلال اضطراب فراگیر است. با توجه به میزان شیوع و ناتوان کننده بودن این اختلال، شناسایی درمان های مؤثر با پتانسیل بالا برای بهبود نتایج درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بسیار مهم است با این حال، در پیشینه این حوزه مطالعه ای که به بررسی و مرور رویکردهای رایج در درمان این اختلال به روش مروری نقلی بپردازد، یافت نشد. هدف: مطالعه حاضر با هدف مروری بر مداخلات درمانی مؤثر در اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های اختلال اضطراب فراگیر، روش های درمانی و درمان روانشناختی در پایگاه های اختصاصی نظیر Medline، SID، Magiran، PubMed، Scopus و Science Direct جستجو انجام شد. تعداد 73 مقاله بازیابی شده و پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 21 مقاله از جمله مقالاتی که ارتباط مستقیمی با موضوع بحث نداشتند و همچنین مقالات با یافته های تکراری حذف شدند. یافته ها: مروری بر مطالعات نشان داد رویکردهای عمده مورده استفاده برای درمان اختلال اضطراب فراگیر رویکرد دارویی و رویکرد روانشناختی هستند که درمان های روانشناختی مانند طرحواره درمانی هیجانی، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آرام سازی کاربردی نسبت به درمان دارویی اثربخشی بیشتری دارد. نتیجه گیری: نتایج مرور و بررسی مطالعات داخلی و خارجی پیشین نشان داد با توجه به ویژگی های اختلالات اضطرابی بالاخص اختلال اضطراب فراگیر که بر شناخت افراد تأثیر بسیاری دارند، فرآیندهای درمان روانشناختی با رویکرد شناختی-رفتاری از جمله مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی هیجانی را تأثیر بیشتر و طولانی تری بر درمان و کاهش نشانگان این اختلال دارند.
نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین شفقت به خود و احساس تنهایی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین شفقت به خود و احساس تنهایی در نوجوانان انجام شد. این مطالعه توصیفی - همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه نوجوانان دختر مقطع متوسطه اول منطقه ۱۵ تهران در سال ۱۴۰۲ بودند. در این مطالعه ۲۶۰ نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت آنلاین به مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNES؛ لری، ۱۹۸۳)، مقیاس شفقت به خود (SCS؛ نف، ۲۰۰۳) و مقیاس احساس تنهایی راسل (UCLA؛ راسل و کارولین، ۱۹۸۰) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحیل معادللات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی در مجموع ۴۹% از واریانس احساس تنهایی را در نوجوانان پیش بینی می کند و از برازش مطلوب برخوردار است. یافته ها نشان داد که شفقت به خود به طور منفی بر احساس تنهایی اثر مستقیم داشت (01/0=P). ترس از ارزیابی منفی به طور مثبت بر احساس تنهایی (01/0=P) اثر مستقیم داشت. همچنین شفقت به خود به طور منفی بر ترس از ارزیابی منفی (01/0=P) اثر مستقیم داشت (05/0> P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ترس از ارزیابی منفی بین شفقت به خود و احساس تنهایی (01/0=P) نقش میانجی داشت (05/0> P). نتایج نشانگر آن است که شفقت به خود به طور مستقیم و با نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر احساس تنهایی اثرگذار بود.
پیش بینی مسخ شخصیت و حالات تجزیه ای بر اساس ترومای کودکی : نقش میانجی دلبستگی و توانمندی ایگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دلبستگی و توانمندی ایگو در رابطه بین ترومای دوران کودکی، با مسخ شخصیت و حالات تجزیه ای بود. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را کلیه افراد 15 تا 35 سال دارای تجارب تروماتیک در شهر قم، در سال 1402 تشکیل دادند و نمونه شامل 250 نفر از این افراد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های مسخ شخصیت کمبریج (CDS، سیرا و بریوس، 2000)، تجارب تجزیه ای (DES II، کارلسون و پوتنام، 1993)، ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، توانمندی ایگو (ESS، بارون، 1953) و مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI، هازن و شاور، 1987) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. ضرایب مستقیم مدل نشان داد ترومای کودکی بر مسخ شخصیت (001/0>P) و حالات تجزیه ای (05/0>P) اثر مثبت و معنادار و بر توانمندی ایگو (001/0>P) و دلبستگی ایمن (001/0>P) اثر منفی معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد ترومای کودکی از طریق میانجی گری دلبستگی ایمن بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت (001/0>P) و از طریق میانجی گری توانمندی ایگو (05/0>P) دارای اثر غیرمستقیم است. بنابراین قدرت ایگو و دلبستگی ایمن می تواند بر تجربه بعد از تروما اثر گذارد و باعث ابتلا به اختلالات تجزیه ای هنگام مبارزه با محرک ها شود.