فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۳۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
109 - 125
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های زیادی به بررسی نقش تجاری سازی دانش و بحث کارآفرینی پرداختند، اما پژوهشگران به اهمیت رابطه بین دانش و مهارت کسب شده با کسب درآمد و نقش آن در پویایی و اشتیاق تحصیلی، کمتر پرداخته اند. همچنین پژوهشگران کمتری به مطالعه نقش تجاری سازی دانش بر کودکان پرداخته اند؛ بدین ترتیب هدف از این پژوهش، مطالعه نقش کاربردی بودن دانش و تجاری سازی آن در پویایی تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان بود.
روش: مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و مطالعه کتابخانه ای انجام شد، بدین ترتیب که اطلاعات مختلف درباره موضوع پژوهش از منابع اطلاعاتی مختلف شامل مقالات، کتاب های دانشگاهی، و منابع علمی داخلی و خارجی از پایگاه های معتبر جستجوی علمی مانند Magiran ، Elsevier ، PubMed و موتور جستجوی Google Scholar با کلیدواژه هایی چون تجاری سازی دانش، کاربردی کردن دانش، فواید و مزایای تجاری سازی دانش، تجاری سازی دانش و سلامت روان در بازه زمانی سال های 2004 تا 2023 گردآوری، توصیف، تبیین، و بحث قرار گرفت.
یافته ها: تجاری سازی دانش برای کودکان و خانواده هایشان در سراسر جهان فواید و کشاکش های زیادی را در برداشته است. تجاری سازی به مثابه یک شمشیر دو لبه است که از جهاتی می تواند سبب بهبود و ارتقاء زندگی و بهزیستی کودکان شده و از سویی دیگر ممکن است تأثیر منفی بر بهزیستی آنها گذارد.
نتیجه گیری: در این پژوهش ضمن پرداختن به مفهوم تجاری سازی، ضرورت، فواید و کشاکش های تجاری سازی دانش بر بهزیستی کودکان، عدم شاغل بودن فارغ التحصیلان و ارتباط آن با سلامت روان افراد، حرفه آموزی و مهارت های شغلی در کودکان و نوجوانان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
اثر افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، پژوهشگران افشای هیجانی نوشتاری را به عنوان روشی اثرگذار بر متغیرهای مختلف روان شناختی بررسی کرد ه اند و نشان داده اند که این مداخله اثرات مثبت جسمی و روانی بسیاری بر افراد دارد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام، نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد مشغول به تحصیل در دانشگاه دولتی شهر زنجان در سال 1399 بودند که از میان آن ها 40 دانشجو شامل 25 نفر زن و 15 نفر مرد به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروههای پژوهش شامل گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت دو هفته در پنج جلسه 30دقیقه ای در مکانی عاری از هرگونه عامل مزاحم افشای هیجانی نوشتاری را انجام دادند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای افشای هیجانی نوشتاری توسط پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد افشای هیجانی نوشتاری بر ذهن آگاهی، راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>p (. نتایج نشان میدهد نوشتن منظم درباره یک حادثه موجب می شود فرد آن را از نو تفسیر کند، چهارچوب جدیدی به آن بدهد و درنتیجه، درک بهتری از آن پیدا کند؛ بنابراین، می توان افشای هیجانی نوشتاری را به عنوان روشی کم هزینه، مؤثر و کارا برای مواجهه با وقایع و حوادث منفی و ناخوشایند در زندگی در نظر گرفت.
سبک های دلبستگی و اضطراب مرگ: نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی در اضطراب مرگ با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان صورت گرفت. روش: جامعه ی آماری پژوهش را افراد بزرگسال بالای 18 سال تشکیل دادند که از میان آن ها 230 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (DA)، پرسشنامه ی دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS)، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر صورت گرفت. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان رابطه منفی و معنادار اما سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت و معناداری داشتند (01/0p<). سبک دلبستگی دوسوگرا و دشواری در تنظیم هیجان با اضطراب مرگ رابطه مثبت و معناداری داشتند (001/0p<). نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد دشواری در تنظیم هیجان در رابطه ی بین سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا با اضطراب مرگ نقش میانجی معناداری ایفا می کند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی از طریق دشواری در تنظیم هیجان بر اضطراب مرگ اثر می گذارند.
Comparison of the Effectiveness of Autogenic Training and Progressive Muscle Relaxation on Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۴ - Serial Number ۱۸, Autumn ۲۰۲۳
19 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of autogenic training and progressive muscle relaxation in improving the anxiety components of women with chest pain.
Method: The research method was experimental with a pre-test-post-test design, a control group, and a three-month follow-up. The statistical population included all women with chest pain in Karaj city in 2021. using a purposeful sampling method, 60 patients with chest pain in Shahid Rajaei Hospital were selected and randomly assigned into three groups autogenic training, progressive muscle relaxation training, and control group. Autogenic training was provided in twelve 90-minute sessions, and progressive muscle relaxation intervention was administered in eight 2-hour sessions. Beck's (1988) anxiety questionnaires, Tylor & Cox (1998) revised anxiety sensitivity, and Rapee, et al (1996) perception of anxiety control was used to collect data. Data analysis was done using covariance analysis and post hoc test methods.
Results: The results showed that autogenic training and progressive muscle relaxation alone have been effective in reducing anxiety symptoms, anxiety sensitivity and perception of anxiety control and autogenic training was more effective in improving anxiety components compared to progressive muscle relaxation (p<0.05).
Conclusion: Considering the greater effectiveness of autogenic training on the anxiety components, it is suggested that relevant experts use this intervention to reduce the anxiety of patients with chest pain.
Effect of Gagne’s Learning Hierarchy on Cognitive and Metacognitive Skills of High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study was to investigate the effect of Gagne’s Learning Hierarchy on the cognitive and metacognitive skills of junior high school female students in Kerman. The research method was quasi-experimental with a pre-test/post-test and a control group. The statistical population of the research included all the junior high school female students of Kerman (N=1125) in the academic year of 2022-2023. From among these students, two classes of 20 students were randomly selected as the experimental and control groups. The Gagne’s Learning Hierarchy package was implemented in the experimental group and both groups responded to Rastegar Metacognitive Strategies Questionnaire (2006) and Karami Cognitive Strategies Questionnaire (2005) in the pre-test and post-test stages. The obtained data were analyzed using univariate covariance with SPSS 20 software. The findings of the research showed that there was a significant difference between the cognitive and metacognitive skills of the experimental and the control groups and the cognitive and metacognitive skills of the experimental group improved compared to those of the control group. These results showed that learning English can improve students' recognition of concepts, processing, learning, and self-control.
مرور نظری ارتباط فرسودگی تحصیلی، هوش معنوی و تاب آوری روان شناختی
حوزههای تخصصی:
زمینه: فراگیران در حین تحصیل با استرس ها و فشارهایی روبه رو می شوند که گاهی باعث نگرش و احساس منفی نسبت به درس و محیط تحصیل و در نهایت فرسودگی تحصیلی می شود. فرسودگی تحصیلی باعث ایجاد احساس خستگی جسمی، هیجانی، بی علاقگی و ناکارآمدی تحصیلی و در نهایت افت تحصیلی می شود. به همین جهت برای داشتن یک نظام آموزشی اثربخش، باید به وضعیت روانی و تحصیلی فراگیران و کاهش فرسودگی تحصیلی در آن ها توجه داشت.
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تعاریف و مبانی نظری سه متغیر فرسودگی تحصیلی، هوش معنوی و تاب آوری روان شناختی و ارتباط نظری و پژوهشی این سه متغیر با یکدیگر صورت پذیرفت. روش جمع آوری اطلاعات به صورت بررسی، مطالعه و جمع آوری اطلاعات از پایان نامه های در دسترس و مرتبط و پژوهش های شش اخیر ایران و خارج با جستجو کلیدواژه های فرسودگی تحصیلی، تاب آوری روان شناختی و هوش معنوی به فارسی و انگلیسی در مجلات پایگاه های معتبر صورت پذیرفت.
روش: روش پژوهش به صورت مروری نظری بر پایان نامه های مرتبط و در دسترس در مورد تاب آوری روان شناختی، هوش معنوی و فرسودگی تحصیلی و پژوهش های شش سال اخیر انجام شده در مورد این متغیرها و ارتباط آن ها با یکدیگر صورت پذیرفت. پس از محدودسازی جست و جو با واژگان فراگیران، دانش آموزان و مقالات علمی مصوب حدود 600 پایان نامه و پژوهش به دست آمد که بعد از بررسی و مطالعه چکیده و متن آن ها، 32 پژوهش و پایان نامه جامع و جدیدتر انتخاب و برای انجام پژوهش حاضر به کار برده شد.
یافته ها: پس از بررسی به این نتیجه دست یافتیم که مبانی نظری و پژوهشی فرسودگی تحصیلی با تاب آوری روان شناختی، فرسودگی تحصیلی با هوش معنوی و هوش معنوی با تاب آوری روان شناختی ارتباط دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، می توان با آموزش و افزایش مهارت تاب آوری روان شناختی و هوش معنوی فراگیران باعث پیشرفت تحصیلی و کاهش فرسودگی تحصیلی آنان گردید.
مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی در بین دانش آموزان متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده قلدری در مدارس از جمله مواردی است که می تواند امنیت دانش آموزان را تهدید کرده و به تبع آن موجب بروز مسائل آموزشی و تربیتی شود. هدف مطالعه حاضر آزمون مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت؛ جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1400 بود که طبق استعلام از اداره آموزش و پرورش شهر تهران تعداد کل آن ها 145398 نفر بود؛ که بر اساس ملاک میشل (1993) و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به ابزارهای پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی شوینگر و استینسمر پلستر (2011)، پرسشنامه قلدری اولیوس (1986) و فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نسخه پنجم راهنمای تشخیص و آماری (PID-5-BF) پاسخ دادند. یافته ها: یافته های حاصل از آزمون مدل ساختاری نشان داد که ابعاد شخصیت با خودناتوان سازی و قلدری رابطه مثبتی دارد. همچنین رابطه بین خودناتوان سازی با قلدری نیز مثبت بود. نتایج اثرات میانجی نشان داد که خودناتوان سازی تحصیلی در روابط بین ابعاد شخصیت نابهنجار و قلدری نقش واسطه دارند. نتیجه گیری: نتایج در حالت کلی نشان دادند که مدل آزمون شده با مدل مفهومی دارای برازش مناسبی می باشد.
اعتباریابی الگوی پارادایمی همسرگزینی زوجین رضایتمند شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۴۰-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگویپارادایمی همسرگزینی زوجین رضایتمند شهر تهران انجام شد و از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی به روش تحلیل عامل تاییدی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه زوجین مراجعهکننده به کلینیکهای مشاورهخانواده شهر تهران تشکیل داد. نمونهگیری با روش هدفمند بود که از میان کلینیکهای مشاوره مناطق چندگانه شهر تهران سه منطقه که نماینده پایگاههای مختلف اجتماعی و اقتصادی بود انتخاب و 6 کلینیک انتخاب شدند و به شکل نمونهگیری دردسترس از میان افرادی که ملاکهای ورود و خروج را داشتند و در ابزارغربالگری نمره بالایی کسب کرده بودند 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محققساخته الگویهمسرگزینی زوجهای رضایتمند و پرسشنامه رضایتزناشویی انریچ (1998) بود. برای بررسی رواییسازه الگوی پیشنهادی از تحلیل عامل تأییدی با نرم افزار AMOS24 استفاده شد. همچنین جهت بررسی الگوی پارادایمی پژوهش از رویکرد معادلاتساختاری مبتنیبر روش حداقلمجذورات جزئی با نرم افزار PLS-3 استفاده شد. بررسی شاخصهای برازش مدلپیشنهادی نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است و بارعاملی تمامی مقولههای اصلی و فرعی مدلپژوهش بزرگتر از 4/0 بود. پایاییترکیبی، دیلون-گلدشتاین و همسانیدرونی تمامی مقولههای اصلی و فرعی مدل پژوهش بالاتر از 7/0 و مناسب بود. همچنین نتایج نشان داد، مقدار رواییهمگرا و رواییواگرای مقیاسهای مدلپیشنهادی مناسب میباشد. نتایج اثرات مستقیم و غیرمستقیم مدلپژوهش نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای این پژوهش بیانگر این بود که در فرهنگایرانی عوامل متعددی در سطوح مختلف فرآیند همسرگزینی رضایتمند را تحت تاثیر قرار میدهند که باید مشاوران و زوجدرمانگران مداخلات خود را بر این اساس تنظیم نمایند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و تاب آوری زوجین جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: زوجین جوان به دلیل نداشتن تجریه و تاب آوری در تعارضات زناشویی، بیشتر در معرض دلزدگی زناشویی و در نتیجه تمایل به طلاق هستند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و تاب آوری زوجین جوان انجام شد. روش پژوهش: از روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. از جامعه آماری زوجین جوان مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده منطقه 1 شهر تهران 30 زوج (30 مرد و 30 زن) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش دلزدگی زناشوئی (پاینز، 1996)، تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش تاب آوری زوجین جوان تاثیر معنی دار و پایداری دارد (001/0 p<). نتیجه گیری: بنابراین به منظور بهبود دلزدگی زناشویی و تاب آوری زوجین جوان پیشنهاد می شود از رویکرد زوج درمانی هیجان مدار استفاده شود.
تأثیر توانمندسازی روانی-اجتماعی بر تحمل آشفتگی دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۲۴-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر توانمندسازی روانی-اجتماعی بر تحمل آشفتگی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد انجام گرفت. روش: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر هنرستان های شهر چالوس در سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل دادند. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه توانمندسازی روانی-اجتماعی را دریافت نمود. داده ها از طریق پرسشنامه آمادگی به اعتیاد و مقیاس تحمل آشفتگی جمع آوری شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که توانمندسازی روانی-اجتماعی بر تحمل آشفتگی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد تأثیر معناداری داشت و باعث افزایش معنادار تحمل آشفتگی در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: می توان این گونه نتیجه گیری کرد که توانمندسازی روانی-اجتماعی در افزایش تحمل آشفتگی دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد نقش مهمی دارد و باعث افزایش تحمل آشفتگی در این گروه از دانش آموزان می گردد.
نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و خشم در پیش بینی گرایش به اعتیاد نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۲۴۴-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و خشم در پیش بینی گرایش به اعتیاد نوجوانان انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان شهرضا بود. از این بین، 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه ی حمایت اجتماعی ادراک شده، پرسشنامه خشم کودکان، و مقیاس ظرفیت اعتیاد پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خشم و گرایش به اعتیاد ارتباط مثبت و معنادار و بین حمایت اجتماعی ادراک شده و گرایش به اعتیاد ارتباط منفی و معناداری وجود داشت. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که حمایت اجتماعی ادراک شده و خشم به طور همزمان با هم توانستند 48 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد نوجوانان را به طور معناداری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، افزایش خشم و کاهش حمایت اجتماعی ادراک شده عوامل مهمی در گرایش به اعتیاد نوجوانان هستند.
پیش بینی تصمیم گیری پرخطر بر اساس سبک های تصمیم گیری و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دختر و پسر
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی تصمیم گیری پرخطر بر اساس سبک های تصمیم گیری و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دختر و پسر بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانشجویان مؤسسه آموزش عالی احرار رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 1399-1400 بودند که 287 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج این مطالعه بیانگر این بود که سرسختی روان شناختی با سبک های تصمیم گیری در دانشجویان دختر و پسر رابطه معنادار دارد. همچنین سرسختی روان شناختی با تصمیم گیری پرخطر در دانشجویان دختر رابطه معنی دار نداشت؛ اما رابطه تمام مؤلفه های سرسختی روان شناختی با تصمیم گیری پرخطر در دانشجویان پسر معنادار بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر و مبارزه جویی دانشجویان پسر تغییرات مربوط به تصمیم گیری پرخطر را به صورت معناداری پیش بینی می کند. این مطالعه نشان داد که توجه به متغیرهای سرسختی روان شناختی و سبک های تصمیم گیری در دانشجویان جهت پیشگیری از تصمیم گیری های پرخطر و بهبود تصمیم گیری های آن ها بیش ازپیش باید موردتوجه دانشگاه ها و مراکز آموزشی قرار گیرد.
اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش پریشانی روان شناختی و الکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۰۶-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش پریشانی روانشناختی و الکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سوء هاضمه عملکردی مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی در بازه زمانی 1401-1400بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از این بیماران بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس به هر یک از گروه های آزمایشی و گواه ۱۵ نفر به طور تصادفی اختصاص داده شد. گروه مداخله درمان فراشناختی ولز (2004) را 8 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه پریشانی روان شناختی (DASS-21) و الکسی تایمیا تورنتو (TAS 20، 1994) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد به طور کلی نمرات پریشانی روانشناختی از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری کاهش یافته است؛ همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 79/8-=d)و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 6/10-=d) معنادار است. در متغیر آلکسی تایمیا تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 89/8-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 7/13-=d) معنادار است که نشان دهنده تأثیر مداخله پژوهش در کاهش پریشانی روانشناختی و آلکسی تایمیا است نتیجه گیری می شود این مداخله تا حد زیادی توانسته در کاهش پریشانی و آلکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی موثر باشد.
روابط ساختاری شیوه های فرزندپروری و شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران کودکان دارای نارسایی های ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۸۸-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان با نارسایی هوشی به دلیل نارسایی هایی که در زمینه رشدی، هوشی، شناختی، هیجانی و رفتاری دارند، باعث کاهش شادکامی والدین، به ویژه مادران خود می شوند. روابط سبک های فرزندپروری با متغیرهای مختلفی تأیید شده است، اما روابط آن با شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی مغفول واقع شده است. هدف: هدف بررسی روابط ساختاری شیوه های فرزندپروری و شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران کودکان دارای نارسایی های ذهنی می باشد. روش: روش این مطالعه همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند با نارسایی ذهنی از مراکز حرفه آموزی زیر 14 سال بهزیستی خراسان جنوبی بود که از بین این افراد تعداد 153 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از مقیاس های شادکامی آکسفورد (آرجیل و همکاران، 1989)؛ کیفیت زندگی (36 =SF)؛ رضایتمندی از زندگی داینر (1985) و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد مدلیابی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: از بین سبک های فرزندپروری تنها اثر سبک فرزندپروری مقتدارنه بر شادکامی (ضریب مسیر 0/216 و تی 2/643) مثبت و معنادار است (0/01 P<). تأثیر سبک فرزندپروری مستبدانه بر شادکامی منفی و معنادار (0/01 P<) و تأثیر سبک آزادگرایانه بر شادکامی معنادار نیست. در مورد اثر غیرمستقیم، سبک فرزندپروری مقتدارنه از طریق متغیر میانجی رضایت از زندگی در سطح (0/05 <P) و از طریق متغیر میانجی کیفیت زندگی تأثیر معناداری (0/01P<) بر شادکامی دارد. در حالیکه سبک های فرزندپروری آزادگذار و مستبدانه از طریق متغیرهای میانجی کیفیت زندگی و رضایت از زندگی تأثیر معنی داری بر شادکامی ندارند. نتیجه گیری: به نظر می رسد شیوه فرزندپروری از طریق رضایت و کیفیت زندگی می تواند از مادران دارای کودکان نارسایی های ذهنی در برابر فشارهای روانی محافظت کند و به شادکامی و بهزیستی آن ها کمک کند.
بازتعریف مفهوم حل مسئله اجتماعی بر اساس داستان های کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حل مسئله اجتماعی از جمله مهارت های ضروری در عصر حاضر است و به مثابه عالی ترین شکل یادگیری به شمار می رود. از این رو شناسایی الگوی حل مسئله اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی حل مسئله اجتماعی در داستان های کلیله و دمنه بود. روش کار: پژوهش حاضر به لحاظ هدف در حوزه پژوهش های بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده، کیفی مبتنی بر تئوری داده بنیاد بود. جامعه آماری شامل کتاب کلیله و دمنه بود که با توجه به ماهیت موضوع کتاب، داستان ها به عنوان نمونه انتخاب شد. در گام نخست، با توجه به متن داستان ها کدگذاری باز انجام شد. سپس بر اساس شباهت ها و تفاوت ها و بازخوانی کدهای باز، این کدها در کدهای محوری دسته بندی شد و در نهایت با ترکیب کدهای محوری، مولفه های اصلی حل مسئله اجتماعی شناسایی شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که الگوی حل مسئله اجتماعی مبتنی بر فرهنگ بومی مشتمل بر 6 مقوله اصلی و 21 مقوله فرعی بود که عبارتند از: نگرش به مسئله، شیوه های رفتاری در برخورد با مسئله، تفکر و تصمیم گیری، هیجانات و مدیریت آن، تعامل بین فردی و مشورت کردن به عنوان بود. نتیجه گیری: در مجموع، به سبب ابعاد گسترده و جامعیت تعریف حل مسئله اجتماعی به پژوهشگران پیشنهاد می شود که در جهت ساخت بسته های آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی بر ابعاد مفاهیم آن که در این مطالعه شناسایی شد، تمرکز کنند.
Identifying the Components of the Acceptance of the maternal role: A qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: mothering is one of the biggest challenges in women's lives that can affect their mental health. Awareness of the role of motherhood and acceptance of this role by women can help the health of mother and child. Therefore, it seems necessary to identify the components of accepting the mother's role. the aim was to identify the components of accepting the role of mother for married women without children. Methods: This study was conducted with a qualitative method and a library approach. The statistical population of the research was 75 books, articles and theses related to the topic of motherhood and the role of the mother in the years 2000 to 2022, from which 31 articles were selected in a targeted manner and the data were analyzed using the thematic analysis method of Brown and Clark (2006). Results: The findings were classified in the form of 25 organizing categories and 5 main categories including individual, family, social, cultural and economic components. Conclusion: The results of the present study showed that identifying the components of accepting the role of mother can be the basis for adopting educational and support measures for women.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تحمل ابهام و پریشانی روان شناختی زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۳۲۶-۳۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تحمل ابهام و پریشانی روان شناختی زنان دارای همسر وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی شهر دزفول در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های تحمل ابهام و پریشانی روان شناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش تنظیم هیجانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، آموزش تنظیم هیجان به طور معناداری باعث افزایش تحمل ابهام و کاهش پریشانی روان شناختی در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت زنان دارای همسر وابسته به مواد با یادگیری فنون مبتنی بر تنظیم هیجان می توانند به تحمل ابهام بیشتری دست یابند و پریشانی روان شناختی کمتری را تجربه نمایند. نتیجه این پژوهش می تواند در حوزه های آموزشی و درمانی مرتبط با وابستگی به مواد و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گیرد.
استخراج نماد بدن مند خلاقیت (مبتنی بر نظریه شناخت بدن مند) و بررسی تاثیر آن بر میزان خلاقیت دانشجویان طراحی صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش در حیطه خلاقیت به عنوان اساس طراحی و جنبه ای قابل تأمل از زندگی مدرن امروزی، همواره حائز اهمیت است. هدف از پژوهش دو مرحله ای حاضر که به روش آمیخته (کیفی_کمی)، و به صورت نیمه آزمایشی در مرحله کمی، با طرح پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه گواه انجام شد، استخراج نماد بدن مند خلاقیت (مبتنی بر نظریه شناخت بدن مند) در مرحله نخست و بررسی تاثیر این نماد بر میزان خلاقیت دانشجویان طراحی صنعتی، در مرحله دوم بود. روش کار: ابتدا نماد بدن مند خلاقیت بر اساس تصاویر نمایشی از 80 هنرجوی تئاتر، استخراج و توسط 5 متخصص، داوری و مجددا توسط 30 دانشجوی هنر داوطلب از دانشگاه هنر اسلامی تبریز، مورد رای گیری نهایی قرار گرفت. جامعه آماری مرحله دوم پژوهش، شامل تمامی دانشجویان طراحی صنعتی دانشگاه هنر اسلامی تبریز و گروه نمونه 30 تن از آنان بودند که به صورت تصادفی، انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزار سنجش، فرم ب تصویری آزمون خلاقیت Torrance در مراحل پیش آزمون و پس آزمون بود. با این تفاوت که گروه آزمایش حین اجرای پس آزمون، با تصویر نماد بدن مند خلاقیت مواجه شدند، اما گروه گواه، هیچ نوع مداخله ای دریافت نکردند. جهت تحلیل داده های آزمون نیز از روش کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از موفقیت در استخراج نماد بدن مند خلاقیت (نشانگر لحظه آهان) در مرحله نخست و تاثیر معنادار آن بر افزایش زیر مؤلفه سیالی خلاقیت در گروه آزمایش بود ( 18/545 F=0/01>P)، اما تاثیر معنا داری بر سایر زیر مؤلفه های خلاقیت مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل، امکان استخراج نماد بدن مند خلاقیت و کاربرد آن به عنوان تسهیل گر، محرک محیطی یا ماشه چکان هیجانی_شناختی موثر بر سیالی (اندازه اثر 436/0)، به عنوان یکی از اجزای شناختی خلاقیت مطرح می شود. اما نتایج تکمیلی در این حیطه، قطعا نیازمند شواهد عصب شناختی و آزمایش های گسترده تری است.
تحلیل کیفی عناصر ارتباطی موثر بر انتقال پیام های داستان های کودکان برمبنای دیدگاه کاربردشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک ابزاری برای کسب شناخت از جهان انتزاعی است که مطالعات اندکی از آن براساس دیدگاه های شناختی انجام گرفته است. پژوهش حاضر به تحلیل پیام های داستان های پنج گروه سنی پرداخته تا نه تنها آنها را از دیدگاه کاربردشناسی شناختی مقایسه نموده بلکه دریابد که پیام های داستانی چگونه بیان می شوند. بدین منظور، پانزده کتاب به شیوه تحلیل کیفی قیاسی با حصول اشباع نظری ارزیابی شدند. پیام ها در ماتریس مقوله بندی براساس دیدگاه کاربردشناسی شناختی، طبقه بندی شده اند. طبقه بندی برپایه دو شیوه انتقال پیام یعنی استاندارد و غیراستاندارد و عناصر مرتبط (غیرکلامی، بهره برداری، فریب و ناکامی) انجام گرفت. پیام های داستانی نونهالان بیان احساسات و واکنش های هیجانی و شناختی، و گروه خردسالان واکنش های هیجانی در تعامل با پیرامون شان است. در گروه الف محور پیام ها، احساسی- شناختی تحت تاثیر محیط است و نویسندگان در تلاش برای گره زدن آنها به واقعیت های زندگی هستند تا تصویر واقعی تر برای کودک ترسیم نماید. در گروه ب با پیام های انگیزشی مواجه هستیم که هدف از پرداختن بدانها کمک به کودکان برای تقویت اعتمادبه نفس و غلبه بر ناامیدی ها و دشواری های زندگی است. در گروه ج پیام های اخلاقی مورد نیاز برای زندگی جمعی، هسته اصلی پیام های داستانی بوده که استفاده از مضامین استعاره ای به انتقال عمیق تر آنها کمک بیشتری نموده است. براساس یافته ها، مبادله پیام در داستان های نونهالان و خردسالان بیشتر مبتنی بر تعامل غیرکلامی، در دو گروه الف و ب عمدتا استفاده از عبارات طنز و تمثیلی یا کاربرد بهره برداری و در گروه سنی ج نیز تعامل غیرکلامی می باشد.
ارائه مدل علی ادراک از محیط آموزش الکترونیکی (مجازی) و تفکر بازتابی با توجه به نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل علی ادراک از محیط آموزش الکترونیکی (مجازی) و تفکر بازتابی با توجه به نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز است. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده، از بین تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز شیراز، 400 دانشجو به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسشنامه های ادارک از محیط آموزشی سوئینی و همکاران (1994)، تفکر بازتابی کمبر و همکاران (2000) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) دنیس و وندروال (2010) را تکمیل کردند. تمامی پرسشنامه ها استاندارد و دارای روایی و پایایی است (آلفا بالاتر 70/0). داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزار لیزرل تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که اثر مستقیم و مثبت مشغولیت در تکالیف تحصیلی، اصالت یادگیری و احساس عضویت بر مولفه های انعطاف پذیری شناختی (ادراک کنترل پذیری، ادراک توجیه رفتار و ادراک گزینه های مختلف) معنی دار است. همچنین، اثر مستقیم و مثبت احساس حمایت بر مولفه های ادراک کنترل پذیری، و ادراک گزینه های مختلف معنی دار است. ضمن اینکه اثر مستقیم و مثبت احساس مالکیت بر مولفه ادراک توجیه رفتار معنی دار است. اثر مستقیم و مثبت مولفه های انعطاف پذیری بر تفکر بازتابی نیز معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که به طور کلی نقش واسطه ای مولفه های انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین ادراک از محیط آموزشی با تفکر بازتابی دانشجویان معنی دار است.