مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
راهبردهای شناختی تنظیم هیجان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و روان نژندگرایی و برونگرایی در نشانه های پانیک بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود که در راستای آن، 400 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)، پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO-FFI) و آزمون حساسیت اضطرابی (ASI) و برای تحلیل داده از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که راهبردهای تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و دیدگاه گیری بواسطه برونگرایی به صورت منفی، تغییرات نشانه های پانیک را پیش بینی می کنند. علاوه بر این، راهبردهای ملامت خود، نشخوارگری، فاجعه انگاری بواسطه روان نژندگرایی به صورت مثبت و راهبردهای پذیرش، بازارزیابی مثبت، تمرکز م جدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و دیدگاه گیری به واسطه روان نژندگرایی به صورت منفی تغییرات نشانه های پانیک را پیش بینی می کنند. این یافته ها تلویحات عملی در مداخلات بالینی داشته که به صورت تفصیلی مورد بحث قرار گرفته است.
نقش پیش بینی کنندگی ویژگی های شخصیت، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، سبک های دلبستگی و سیستم های مغزی-رفتاری در آمادگی فعال و غیرفعال به اعتیاد و تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین توان پیش ینی کنندگی ویژگی های شخصیتی، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، سبک های دلبستگی و سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی آمادگی فعال و غیر فعال به اعتیاد و تکانشگری در دانشجویان بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود که در سال تحصیلی 93-92 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش تعداد 360 دانشجو می باشد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس آمادگی به اعتیاد، مقیاس تکانشگری بارت، پرسش نامه پنج عاملی شخصیت، پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور، پرسش نامه سیستم های مغزی/رفتاری و پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. جهت تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی کاننی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد قوی ترین رابطه را با بعد اول کاننی بین متغیر تکانش گری از متغیرهای مجموعه اول (وابسته) و سیستم فعال ساز رفتاری از متغیرهای مجموعه دوم (مستقل) در نظر گرفت. نتیجه گیری: فردی که سیستم فعال ساز رفتاری بالاتری دارد، تکانش گری بیشتری نیز خواهد داشت. این امر در درمان و پیش گیری حائز اهمیت شایان است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی همراه با آموزش خانواده بر مؤلفه های مرتبط با خودکشی در دختران اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی همراه با آموزش خانواده بر مؤلفه های مرتبط با خودکشی در میان دختران اقدام کننده به خودکشی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی بود که از طرح گروهی پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه استفاده می کند. جامعه پژوهش حاضر را تمام دختران دارای پیشینه خودکشی در شهرستان سنندج تشکیل می دادند که پس از ارزیابی بالینی اولیه و کسب ملاک های ورود به پژوهش، تعداد 18 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت داوطلبانه در دو گروه آزمایش (8 نفر) و گواه (10 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایش، 12 جلسه هفتگی گروه درمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده را دریافت داشتند. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSII) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بودند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده اثر معنی داری بر کاهش علائم افسردگی، افکار خودکشی گرا و راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان داشته است. دستاوردهای درمانی، در پیگیری 3 ماهه همچنان حفظ شده بودند. می توان گروه درمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده را به عنوان درمان گروهی اثربخش برای دختران دارای افکار خودکشی گرا به کاربست.
تاثیر آموزش جایگزین پرخاشگری بر تکانشگری و راهبردهای شناختی مثبت و منفی تنظیم هیجان در پسران نوجوان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
93-110
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش جایگزین پرخاشگری بر تکانشگری و راهبردهای شناختی مثبت و منفی تنظیم هیجان در پسران نوجوان بزهکار انجام شد. بدین منظور در یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه از بین نوجوان پسر کانون اصلاح و تربیت شهر تهران 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان، قبل از شروع مداخله پرسشنامه-های تکانشگری و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان را تکمیل نمودند. سپس گروه آزمایشی تحت 8 جلسه 90 الی 120 دقیقه ای آموزش به شیوه "برنامه آموزش جایگزین پرخاشگری" قرار گرفت و گروه کنترل، آموزشی را دریافت نکرد. بعد از اتمام جلسات آموزشی و همچنین دو ماه بعد، مجدداً هر دو گروه پرسشنامه های مزبور را تکمیل نمودند. طبق نتایج بررسی تحلیل واریانس مختلط، در نمره های تکانشگری، راهبردهای شناختی مثبت و راهبردهای شناختی منفی تنظیم هیجان نوجوانان، با توجه به اثر اصلی مراحل زمانی، اثر اصلی روش های آموزشی و همچنین اثر تعاملی مراحل زمانی با روش های آموزشی، تفاوت معناداری دیده شد. با توجه به یافته های مطالعه می توان از روش آموزش جایگزین پرخاشگری برای اصلاح رفتار نوجوانان و پیشگیری از وقوع پرخاشگری و رفتارهای بزهکارانه در آن ها استفاده نمود.
بررسی مدل ساختاری نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی در پیش بینی مشکلات هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
321-328
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های زیادی درباره ارتباط راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی انجام شده است، اما نقش این راهبردها در پیش بینی مشکلات هیجانی مورد غفلت واقع شده است. هدف : بررسی مدل ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی در پیش بینی مشکلات هیجانی در دانش آموزان بود. روش : پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. 140 نفر (120 نفر دختر و 120 نفر پسر) به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه مشکلات هیجانی (مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) لاوبوند و لاوبوند (1995)، پرسشنامه ذهن آگاهی رایان و براون (2003) و پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی تهران (بشارت، 1386). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها : راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی با مشکلات هیجانی رابطه مثبت دارند (0/05 P< ). نتیجه گیری : مشکلات هیجانی را می توان با راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی پیش بینی کرد.
نقش تعدیل کننده راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین شدت تجربه آسیب جنسی و علائم جسمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به تأثیر رویداد تروماتیک جنسی بر عملکرد جسمانی و روان شناختی و اهمیت این موضوع در دانش آموزان، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شدت تجربه آسیب زای جنسی بر علائم جسمی با نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در دانش آموزان دختر آسیب دیده انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ۱۴ تا ۱۷ سال استان تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۸ بود. در این پژوهش دو منطقه به صورت در دسترس انتخاب شدند (منطقه آموزش وپرورش رودهن و منطقه چهار) که با غربالگری موارد تجربه آسیب زای جنسی (آزار و اذیت جنسی و سوءاستفاده جنسی)، ۲۷۳ نفر به عنوان نمونه اصلی در تحلیل شرکت کردند. داده ها توسط چک لیست تجارب آسیب زای زندگی نیجن هوییس، وندر هارت و کروگر (۲۰۰۲)، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، پرسشنامه سلامت جسمانی گرک (۲۰۱۵)، جمع آوری شد و با استفاده از روش همبستگی، آزمون بوت استرپ و اثرات شرطی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد از بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای فاجعه سازی و نشخوارگری به صورت مثبت و راهبرد پذیرش به شکل منفی توانستند اثرات آسیب جنسی بر علائم جسمی را به شکل معنی داری تعدیل کنند. نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل کننده راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، در رابطه بین شدت تجربه آسیب جنسی و علائم جسمی، پیشنهاد می گردد با تدوین برنامه هایی جهت بررسی تاریخچه تروما و به ویژه ترومای جنسی نوجوانان با علائم جسمی و آموزش راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در راستای ارتقای سلامت جسمانی و کاهش علائم جسمی، مداخلات مؤثری انجام شود.
مقایسه ویژگی های هیجانی شخصیت، عملکرد شناختی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سازگاری زناشویی در زنان با ترس زیاد و ترس کم از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1329-1313
حوزه های تخصصی:
زمینه: علی رغم پیچیدگی و شیوع بالای خیانت زناشویی و پیامدهای ناگوار و بار هیجانی در روابط زناشویی بویژه در زنان، به دلیل تابو بودن، تحقیقات کمی در این زمینه موجود است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی های هیجانی شخصیت و عملکرد شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سازگاری زناشویی در زنان با ترس زیاد و ترس کم از خیانت زناشویی صورت گرفت. روش: بدین منظور طی یک تحقیق علی مقایسه ای 89 زن به صورت نمونه در دسترس از بین زنان متأهلی که بدلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره در شهر کرج مراجعه کرده بودند، اتخاب و با استفاده از پرسشنامه عملکرد شناختی مونترال، پرسشنامه ویژگی های هیجانی شخصیت کلونینجر، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ( ERQ )، مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS ) و مقیاس ارزیابی محقق ساخته 9 درجه ای ترس از خیانت، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-23 و روش تحلیل عاملی و با استفاده از آزمون t مستقل و آزمون ناپارامتری من- ویتنی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه زنان با ترس کم از خیانت زناشویی در مقایسه با زنان با ترس زیاد از خیانت زناشویی، نمرات بالاتری در ویژگی های هیجانی شخصیت، راهبرد ارزیابی مجدد و میزان سازگاری زناشویی کسب نمودند (0/05 p≤ )، که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود اما در نمرات عملکرد شناختی و راهبرد بازداری هیجانی بین این دو گروه (0/05 < p ) تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج تحقیق حاضر و تفاوت در متغیرهای مورد بررسی در دوگروه زنان با ترس زیاد و کم از خیانت، می توان تلویحات مناسبی جهت کار در حیطه خیانت و کیفیت روابط زوجی در اختیار مشاوران خانواده و زوج درمانگران قرار داد.
اثربخشی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر معنای زندگی و تجربه سوگ در نوجوانان سوگوار
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر معنای زندگی و تجربه سوگ در نوجوانان سوگوار انجام شد. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهرستان کازرون تشکیل می دادند که از بین آن ها ۲۰ نفر که تجربه سوگ درجه یک داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی و مساوی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. همه آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسش نامه های تجربه سوگ و معنای زندگی را تکمیل کردند. آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی بر اساس مدل گرا، (۲۰۰۸) در هشت جلسه برای گروه آزمایش اجرا شدند. حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر نمره کل تجربه سوگ و معنای زندگی و تمام مؤلفه های این دو متغیر، به جز جستجو برای معنا، اثربخشی معنی داری داشت (05/0 < p). باتوجه به یافته های پژوهش کنونی، می توان استفاده از مداخله تنظیم شناختی هیجان گراس را برای افزایش معنای زندگی و کاهش تجربه سوگ نوجوان سوگوار پیشنهاد داد.
نقش واسطه ای ابرازگری هیجانی در رابطه بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و رضایت زناشویی در معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و رضایت زناشویی با نقش واسطه ای ابرازگری هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن متأهل شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 98-97 است که تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (1989)، پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکی (2001)، پرسش نامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از روش های آمار توصیفی، در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل مسیر با کمک نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از این بود که از یک سو بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و ابرازگری هیجانی با رضایت زناشویی رابطه معنادار وجود دارد (P<0.01) و از سوی دیگر ابرازگری هیجانی در رابطه ی بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و رضایت زناشویی نقش واسطه ای ایفا می کند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای شناختی تنظیم هیجان به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر رضایت زناشویی اثر می گذارند و اثر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر ابرازگری هیجانی و ابرازگری هیجانی بر رضایت زناشویی فقط به شکل مستقیم است. بنابراین با توجه به اهمیت رضایت زناشویی در زندگی افراد متأهل و نقش تعیین کننده ی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و ابرازگری هیجانی در رابطه با آن لزوم توجه و آگاه کردن افراد در رابطه با راهبردهای شناختی تنظیم هیجان وابرازگری هیجانی ضرورت می یابد.
مقایسه راهبرد های شناختی تنظیم هیجان، تکانشگری و افکار خودکشی در افراد مبتلا به اختلال وسواس، دوقطبی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۳
۱۹۲-۱۶۲
هدف: هدف پژوهش مقایسه راهبرد های شناختی تنظیم هیجان، تکانشگری و افکارخودکشی در مبتلایان به اختلال وسواس، دوقطبی و افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علّی_مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل افرادی که در سال 1400 در شهر سمنان مطابق نظر روانپزشک تشخیص اختلال وسواس و دوقطبی گرفته بودند و نیز افراد عادی که براساس خوداظهاری و استفاده از چک لیست نشانه های اختلالات روانی مبتلا به اختلال نبودند بود. 50 بیمار مبتلا به وسواس و 50 بیمار دوقطبی و نیز 50 فرد عادی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی، تکانشگری بارت و افکارخودکشی بک اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: تنظیم شناختی هیجان، تکانشگری و افکارخودکشی در سه گروه تفاوت معنادار دارد. میانگین نمرات گروه مبتلایان نسبت به گروه عادی در مولفه های منفی تنظیم هیجان، تکانشگری و افکارخودکشی بیشتر بود((p<0.05. در مولفه مثبت تنظیم هیجان میانگین نمرات گروه دوقطبی نسبت به وسواس بیشتر بود((p<0.05. در تنظیم هیجان منفی میانگین نمرات مبتلایان به وسواس نسبت به مبتلایان به دوقطبی بیشتر بود((p<0.05. همچنین میانگین نمرات گروه وسواس نسبت به دوقطبی در تکانشگری شناختی بیشتر بود((p<0.05 اما در مولفه های حرکتی و عدم برنامه ریزی بین گروه مبتلایان تفاوتی مشاهده نشد(p>0.05). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش برگزاری کارگاه های آموزشی جهت به حداقل رساندن آسیب های ناشی از نارسایی در تنظیم هیجان، تکانشگری و افکار خودکشی، طراحی برنامه های حمایتی در جمعیت عمومی و مبتلایان به وسواس و دوقطبی و نیز طرح درمان مناسب جهت پیشگیری از شدت یا عود علائم بیماران می تواند موثر باشد. شماره ی مقاله: ۶
تأثیر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در پیوندهای علّی بین طرحواره های ناکارآمد اولیه، نشخوار خشم و پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (بهمن) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۹
۲۲۸۴-۲۲۶۹
زمینه: سال های اخیر شاهد افزایش تحقیقات در مورد عوامل اجتماعی - هیجانی بوده ایم که می توانند تفاوت های فردی را در گرایش های پرخاشگرانه در میان نوجوانان توضیح دهند. به طور خاص، نشخوار خشم و طرحواره های ناکارامد اولیه به عنوان عوامل مهمی ظاهر شده اند که می توانند اهداف مهم پیشگیری را نیز تشکیل دهند. با این حال، مطالعات اخیر این احتمال را افزایش داده اند که روابط بین این متغیرها توسط سایر عوامل هیجانی شناختی نیز که با پرخاشگری مرتبط اند میانجی گری می شوند. هدف: مطالعه حاضر به دنبال تبیین روابط بین نشخوار خشم، طرحواره های ناکارامد اولیه و پرخاشگری با میانجی گری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. روش: این مطالعه، یک تحقیق همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان متوسطه دوم در سال تحصیلی 1398-1399 شهر یاسوج بودند که تعداد 340 نفر با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه های پرخاشگری باس و پری (AQ)، راهبردهای شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (CERQ)، نشخوار خشم (ARS) و طرحواره های ناکارآمد اولیه (YSOSF) انجام گرفته است. برای روایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ استفاده شد و ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری داده ها انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ارتباط مورد انتظار بین نشخوار خشم، طرحواره های ناکارآمد اولیه و پرخاشگری وجود دارد. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل اثرات غیرمستقیم نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در روابط بین نشخوار خشم و طرحواره های ناکارآمد اولیه با پرخاشگری نقش میانجی دارند. نتیجه گیری: به طورکلی، با توجه به نقش طرحواره های ناکارامد اولیه، نشخوار خشم و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، در ظهور و حفظ پرخاشگری نوجوانان، جهت کاهش پرخاشگری می توان این متغیرها را هدف قرار داد. شماره ی مقاله: ۹
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری و فراشناختی بر علایم افسردگی، اضطراب و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی کوتاه مدت فعال سازی رفتاری و فراشناختی بر علایم افسردگی، اضطراب و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (شامل خودسرزنشی، پذیرش، نشخوار فکری، بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی) در دانشجویان بود. در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون توأم با گروه کنترل، تعداد 41 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه درمان فعال سازی رفتاری (13 نفر)، درمان فراشناختی (14 نفر) و گروه کنترل (14 نفر) تخصیص یافتند. گروههای آزمایشی 8 جلسه درمان هفتگی فعال سازی رفتاری و یا فراشناختی را دریافت داشتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی بودند که در سه مرحله ی قبل از مداخله، پایان مداخله و پیگیری 2 ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که هر دو درمان فعال سازی رفتاری و فراشناختی به طور مساوی بر علایم افسردگی و اضطراب اثربخش بودند. با این حال، تکنیک های درمانی با توجه به اثربخشی شان بر جنبه های مختلف تنظیم هیجان مانند بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی به لحاظ آماری با هم متفاوت بودند؛ بدین صورت که درمان فراشناختی در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری در تعدیل این راهبردها اثربخش تر بود. در پیگیری 2 ماهه نیز نتایج درمانی کمابیش باقی مانده بودند؛ به جز متغیر پذیرش، که اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری بر روی این راهبرد همچنان حفظ شده بود ولی نمرات گروه درمان فعال سازی رفتاری تا حدودی بازگشت نشان داده بود. با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر علایم افسردگی، اضطراب و نیز راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، درمان گروهی کوتاه مدت فعال سازی رفتاری و یا فراشناختی می توانند برای مراجعینی که جهت دریافت درمانی اثربخش و مقرون به صرفه به مراکز مشاوره دانشجویی مراجعه می کنند گزینه ی درمانی مناسبی باشند.
اثربخشی آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و نشخوار خشم در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و نشخوار خشم در دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه ی اولیه، 400 دانشجوی دختر (میانگین سنی 57/21) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، انتخاب شدند و مقیاس نشخوار خشم ساخودولسکی، گلوب و کرومول و پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهوون را تکمیل نمودند. از بین 66 نفر دانشجو که دارای نشخوار خشم بالا بودند، 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایشی و گروه کنترل گماشته شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت گروه درمانی آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر قرار گرفت در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری داده ها نشان داد که آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر به صورت معنی داری، باعث کاهش نشخوار خشم شد (98/18F=، 001/0p<)، اما بر راهبردهای شناختی مثبت و منفی تنظیم هیجان تأثیری نداشت (37/1F=، 257/0(p< (85/1F=، 191/0p<). این یافته ها نشان می دهد که آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر، می تواند برای افراد با نشخوار خشم بالا، مفید باشد.
رابطه فرزندپروری ذهن آگاهانه و سرزندگی تحصیلی: نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
139 - 154
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرزندپروری ذهن آگاهانه و سرزندگی تحصیلی در نوجوانان با نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان انجام شد. روش : شرکت کنندگان پژوهش شامل 323 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر شیراز (174 دختر و 149 پسر) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی (ABQ)، فرزندپروری ذهن آگاهانه (MIPQ) و تنظیم شناختی هیجان (CERQ) استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامه ها از روش تحلیل عامل تأییدی و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرزندپروری ذهن آگاهانه دارای تأثیر مستقیم بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (راهبردهای سازگار و ناسازگار) و سرزندگی تحصیلی است. راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان نیز دارای اثر مستقیم بر سرزندگی تحصیلی دارد. همچنین، هر دو بعد سازگار و ناسازگار راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، نقش واسطه ای در بین فرزندپروری ذهن آگاهانه و سرزندگی تحصیلی داشتند. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برای افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان به فرزندپروری ذهن آگاهانه و راهبردهای شناختی تنطیم هیجان آن ها توجه شود.
مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با نقش واسطه ای اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
103 - 130
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان با نقش واسطه ای اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر اهواز در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که تعداد 350 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم هیجان (CERQ)، پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (CDAS2) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای spss24 و Amos.24 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل پژوهش دارای برازش بوده و تائید شد. راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و اضطراب کرونا به صورت مستقیم سرزندگی تحصیلی را پیش بینی نمودند و نتایج از نقش میانجی گری اضطراب کرونا در رابطه بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی حمایت کرد. نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای سازش یافته شناختی تنظیم هیجان می توانند سبب کاهش اضطراب کرونا و درنتیجه افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان شوند. درحالی که راهبردهای سازش نیافته شناختی تنظیم هیجان می تواند اضطراب ناشی از کرونا را افزایش و سرزندگی تحصیلی را بدین سبب کاهش دهد. بر اساس نتایج این تحقیق پیشنهاد می شود معلمان و مسئولان آموزش وپرورش با اجرای کارگاه های آموزشی و مداخلات روان شناختی و آموزش و ارتقاء راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانات با کاهش اضطراب کرونا در دانش آموزان سرزندگی و نشاط تحصیلی آنها را افزایش دهند.