فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۰۲-۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالادر نیمرخ عصب روانشناختی دچار نارسایی هستند. در این میان برنامه جامعی که جنبه های حسی، حرکتی و شناختی را پوشش داده باشد، می تواند نیمرخ عصب روانشناختی آن ها را بهبود بخشد که تاکنون چنین برنامه ای طراحی نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی و اثربخشی آن بر نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: این پژوهش به صورت آمیخته در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی از نوع طراحی و اعتباریابی برنامه و بخش کمی شامل طرح نیمه آزمایشی از نوع گروه گواه نامعادل بود. جامعه بخش کیفی شامل مجموعه آثار منتشر شده و تمامی متخصصان بوده که براساس کلیدوازه ها محتوا انتخاب و تحلیل محتوا انجام شد و برای اعتباریابی برنامه 10 متخصص به صورت هدفمند انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا مراکز توانبخشی شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 20 آزمودنی، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش (هرگروه 10 نفر) جای دهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه عصب روانشناختی کانرز، 2004 ) بود. گروه آزمایش در 12 جلسه 40 دقیقه ای برنامه مداخله ای را دریافت کرد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی موجب بهبود نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا در مؤلفه سرعت پردازش (۰1/0 >P)، کارکردهای اجرایی (۰۵/0 >P) و حافظه (۰۵/0 >P) شده است. نتیجه گیری: مداخله طراحی شده در این پژوهش به عنوان یک مداخله چند بعدی که همزمان جنبه های حسی، حرکتی و شناختی را در برمی گیرد، می تواند نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا را بهبود بخشد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر حالت های نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: به نظر می رسد علی رغم نقش قابل توجه نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد، تداوم و تشدید نشانه های اختلال اضطراب فراگیر، مداخلات اندکی چنین متغیرهایی را مورد هدف قرار داده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر حالت های نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به 40 مرکز مشاوره روان شناختی منطقه 18 شهر تهران در سال 1402 بودند که از بین آن ها 34 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت طرحواره درمانی (یانگ، 1990) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. همه شرکت کنندگان توسط مقیاس اختلال اضطراب فراگیر 7 سؤالی (اسپیتزر و همکاران، 2006)، پرسشنامه حالت های نگرانی پن (مایر و همکاران، 1990) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره درمانی می تواند بر کاهش حالت های نگرانی (01/0 p<) و عدم تحمل بلاتکلیفی (01/0 p<) مؤثر باشد و این تأثیر در طول زمان نیز ماندگار بود (01/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود درمانگران و متخصصان بالینی، طرحواره درمانی را به منزله رویکرد درمانی مؤثر در زمینه اختلال اضطراب فراگیر مدنظر قرار دهند.
واکاوی شایستگی های کلیدی اعضای هیأت علمی به منظور آموزش برای پایداری، مورد مطالعه: دانشگاه فنی و حرفه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعضای هیأت علمی به دلیل وظایف آموزشی و پژوهشی و نقشی که در اشاعه علم و دانش بر عهده دارند، سهم بسزایی در آموزش برای پایداری ایفا کرده و شایستگی ها و مهارت های آنان بعنوان یک عنصر کلیدی در این زمینه مطرح می شود. از این رو، هدف این پژوهش واکاوی شایستگی های کلیدی اعضای هیأت علمی دانشگاه فنی و حرفه ای به منظور آموزش در جهت پایداری بود. روش ها: این پژوهش از لحاظ هدف، پژوهشی کاربردی است و از نظر چگونگی گردآوری داده ها، در گروه «پژوهش آمیخته» طبقه بندی می شود. مشارکت کنندگان در این پژوهش 12 نفر از متخصصان و صاحب نظرانی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و با استفاده از روش تحلیل محتوا کلیدی ترین شایستگی های آموزش پایداری اعضای هیأت علمی شناسایی شد. در بخش کمی به منظور وزن دهی، سنجش میزان اهمیت و رتبه بندی مؤلفه ها ی استخراج شده از تکنیک آنتروپی شانون استفاده گردید. یافته ها: برپایه بازکاوی داده های مصاحبه های نیمه ساختاریافته، در مجموع یازده زیرمؤلفه در قالب شش مؤلفه ی اصلی به عنوان شایستگی های آموزش پایداری اعضای هیأت علمی در دانشگاه فنی و حرفه ای شناسایی شد که در مرحله بعد با توجه به ضریب اهمیت به دست آمده حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با تکنیک آنتروپی شانون، مؤلفه های شایستگی فرادیسیپیلینی، شایستگی تخصصی، شایستگی دوراندیشی، شایستگی مسئولیت اجتماعی، شایستگی فرافرهنگی و شایستگی زیست محیطی به ترتیب، اهمیت بیشتری نسبت به سایر مؤلفه ها را به خود اختصاص دادند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، به منظور جهت گیری آموزش های فعلی دانشگاه فنی و حرفه ای به سمت آموزش پایداری، لازم است پرورش شایستگی های آموزش پایداری اعضای هیأت علمی مورد توجه قرار گرفته و اقدامات لازم جهت توسعه این شایستگی ها صورت پذیرد
روند تحول تفکّر انتقادی دانشجویان دوره کارشناسی روان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
7 - 39
حوزههای تخصصی:
تقویت مهارت های تفکّر علمی برجسته ترین کارکرد مؤسسات آموزشی است، و تفکّر انتقادی هدف اصلی مؤسسات آموزش عالی به منظور افزایش شایستگی دانشجویان در قرن 21 بوده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه روند تحول تفکّر انتقادی دانشجویان روانشناسی در طول چهار ساله تحصیل بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی در یک مطالعه مقطعی بود. جامعه آماری و نمونه مورد مطالعه همه دانشجویان ورودی1398 تا 1401 رشته روان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی که تعداد آنها 87 نفر بود. برای سنجش تفکّر انتقادی دانشجویان، از آزمون تفکّر انتقادی واتسون-گلاسر(1937) استفاده شد. این آزمون دارای 80 سوال و پنج خرده آزمون استنباط، شناسایی مفروضه ها، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی استدلال های منطقی است که هر 16 سوال آن یک مولفه را می سنجد. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل تشخیصی استفاده شد. نتایج نشان داد که تفکّرانتقادی و مولفه های تفکّر انتقادی دانشجویان پایین و ضعیف است. روند کلی تحول تفکّر انتقادی در دانشجویان در طول چهارساله تحصیل صعودی است، گرچه این روند در سال سوم کمی نزولی بود. مولفه های شناسایی مفروضه ها، استنتاج، تعبیرو تفسیر، و ارزشیابی استدلال های منطقی روند افزایشی معنی دار داشت، اما مولفه استنباط روند معنی داری نداشت. بعلاوه، مؤلفه های تعبیر و تفسیر، و شناسایی مفروضه ها بیشتر از سایر مؤلفه ها در ایجاد تمایز در چهار ورودی مورد بررسی تأثیر دارد و ارزشیابی استدلال های کمترین تأثیر را دارد. پس می توان نتیجه گیری کرد که با وجود اینکه تفکر انتقادی دانشجویان ضعیف ارزیابی می-شود، اما تحصیلات دانشگاهی بر روند رشد تفکّر انتقادی دانشجویان روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی موثر بوده است.
اثربخشی برنامه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف اثربخشی برنامه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر شفقت به خود مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام گرفت.روش: روش مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران 20 تا 50 ساله دارای کودک کم توان ذهنی تربیت پذیر مراجعه کننده به مراکز آموزش و توانبخشی کودکان کم توان ذهنی شهر شیراز در نیمه دوم سال 1401 بود. از بین آن ها تعداد 30 نفر بر اساس ملاک های ورود و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (گروه آزمایش و گروه کنترل) گمارده شدند. مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش برای هر مادر در 10 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خودشفقتی بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار وجود داشت؛ و مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش باعث افزایش سطح شفقت به خود مادران دارای کودکان کم توان ذهنی شده و تأثیر این مداخله درمانی در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش می تواند برای بهبود شفقت به خود مادران دارای کودکان کم توان ذهنی کارآمد باشد؛ و توصیه می گردد که درمانگران و مشاوران در راستای بهبود سطح شفقت به خود این مادران از این درمان در کنار سایر مداخلات درمانی استفاده کنند.
رابطه ادراک از فرهنگ مدرسه و نشاط ذهنی با میانجی گری جهت گیری هدف و ارزش تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ادراک از فرهنگ مدرسه با نشاط ذهنی دانش آموزان دوره متوسطه با نقش واسطه ای جهت گیری هدف و ارزش تکلیف بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهرستان خوی در سالتحصیلی 1403-1402 بودند. نمونه مورد مطالعه 300 دانش آموز دختر و پسر بودند که از جامعه ای به حجم 1280 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها مقیاس های فرهنگ مدرسه (هگینز و ساد، 1997)، جهت گیری هدف (میدلتن و میگلی، 1997)، ارزش تکلیف (پینتریچ و همکاران،۱۹۹۱) و نشاط ذهنی (رایان و فردریک، 1997) بودند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها نشانگراثرات مستقیم و غیرمستقیم مثبت ادراک از فرهنگ مدرسه بر نشاط ذهنی بود. مسیر جهت گیری هدف به نشاط ذهنی دارای بالاترین اثر مستقیم بوده و پس از آن ادراک از فرهنگ مدرسه وارزش تکلیف قرار داشتند. مسیر ادراک از فرهنگ مدرسه به جهت گیری هدف و ارزش تکلیف نبز معنادار بود. علاوه براین، ادراک از فرهنگ مدرسه بر روی نشاط ذهنی نیز اثر غیرمستقیم و معناداری را نشان داد. در مجموع ادراک از فرهنگ مدرسه ضمن داشتن اثر مستقیم بر روی نشاط ذهنی با واسطه گری جهت گیری هدف و ارزش تکلیف، اثر غیرمستقیمی را در این زمینه نشان داد.
پیش بینی آمادگی به اعتیاد براساس کژتنظیمی هیجانی و پایداری روانی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اعتیاد به عنوان مشکلی اساسی، از محدوده بهداشتی-درمانی فراتر رفته و به معضل روانی، اجتماعی و خانوادگی تبدیل شده است. این پژوهش با هدف پیش بینی آمادگی به اعتیاد براساس کژتنظیمی هیجانی و پایداری روانی در دانشجویان انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز در سال 1403 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آمادگی به اعتیاد (وید و همکاران، 1992)، کژتنظیمی هیجان (گراتز و رومر، 2004)، پرسشنامه پایداری روانی (کانر و دیویدسون، 2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار آماری SPSS-v26 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین نمره کل کژتنظیمی هیجان با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان همبستگی مثبت و معنادار (547/0=r و 008/0>P)، و بین نمره کل پایداری روانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (512/0-=r و 006/0>P). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم توان تبیین 29 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد در دانشجویان را داشته اند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان با شناسایی متغیرهای هیجانی و روانی میزان آسیب پذیری دانشجویان را در موقعیت های بحرانی کاهش داد.
اثربخشی آموزش گروهی معنادرمانی بر انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی شهر رشت تشکیل دادند که در سال 1401 به مراکز روانشناسی و مشاوره شهر رشت مراجعه نموده بودند. از این جامعه، 32 نفر داوطلب واجد شرایط، به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. آموزش معنادرمانی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک بار) در مورد گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه احساس انسجام (COC) (آنتونووسکی، 1993) بود. نتایج نشان داد که در گروه آزمایش، میانگین نمرات انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام در پس آزمون به طور معنی داری کمتر از پیش آزمون است (01/0P<)، که نشان دهنده اثربخشی درمان بر متغیرهای ذکرشده است. همچنین بین میانگین نمرات انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت (01/0P<)، که نشان دهنده ماندگاری درمان بود. بنابراین، آموزش معنادرمانی گروهی ممکن است جهت بهبود انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی مؤثر باشد.
تأثیر بسته خودآرام سازی با رویکرد یکپارچه توحیدی بر اضطراب ناشی از همه گیری کووید 19(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کووید 19 موجی از اضطراب و نگرانی خانواده ها به ویژه مادران را فراگرفت. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر بسته محقق ساخته خودآرام سازی با رویکرد یکپارچه توحیدی بر کاهش اضطراب ناشی از همه گیری کووید 19 در مادران تهرانی اجرا شد. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را مادران ساکن تهران تشکیل می دادند، که به روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از افراد واجد شرایط انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس اضطراب کرونا بود که پیش و پس از ارائه بسته آموزشی بر روی هر دو گروه اجرا شد. تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد میزان اضطراب گروه آزمایشی پس از مداخله به طور معناداری کاهش یافت (F=44/303, P < 0/01). بر اساس یافته های فوق، تأثیر آموزش بسته خودآرام سازی با رویکرد یکپارچه توحیدی در بهبود اضطراب ناشی از همه گیری بیماری کووید 19 در مادران تأیید گردید. بنابراین مشاوران و روان درمانگران برای کمک به افرادی که درگیر اضطراب هایی از این نوع هستند، می توانند از این بسته آموزشی استفاده نمایند.
الگوهای متفاوت رابطه ی سرریزشدگی کار-خانواده با اشتیاق کاری و شادکامی: نقش میانجی استرس ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، الگویابی رابطه سرریزشدگی منفی و مثبت کار-خانواده با اشتیاق کاری و شادکامی با نقش میانجی استرس ادراک شده در شاغلین شهر اصفهان بود.روش: این پژوهش از نوع مقطعی-توصیفی و الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن شاغلین شهر اصفهان بودند (1589044 نفر) که با استفاده از فرمول بنتلر و چو (1987) برای تعیین حجم نمونه در پژوهشهای معادلات ساختاری، 279 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس سرریزشدگی مثبت و منفی کار-خانواده گرزیواچ ومارکز(2000)، مقیاس استرس ادراک شده فرم4 سوالی وارتیگ، فورشاو، ساث و وایت (2013)، فهرست شادکامی آکسفورد هیلزوآرگایل (2002) و مقیاس اشتیاق کاری اوترخت- فرم کوتاه شافلی، باکروسالانووا (2006) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که استرس ادراک شده در رابطه بین سرریزشدگی منفی کار-خانواده با اشتیاق کاری نقش میانجی کامل و در رابطه با شادکامی نقش میانجی جزئی دارد. رابطه مستقیم سرریزشدگی منفی وشادکامی نیزمعناداربود (17/0-β= و 01/0p<). رابطه مستقیم سرریزشدگی مثبت کار-خانواده بااشتیاق کاری (31/0+β= و 01/0p<) وشادکامی (35/0+β= و 01/0p<) معناداربود واسترس ادراک شده نقش میانجی دراین رابطه ایفانکرد. الگوی نهایی پژوهش، برازش مطلوبی باداده ها داشت (075/0+RMSEA= و 01/0p<) و 28درصدواریانس اشتیاق کاری و20 درصدواریانس شادکامی راتبیین کرد.نتیجه گیری: با توجه به مسیرهای متفاوت رابطه سرریزشدگی مثبت ومنفی بااشتیاق کاری وشادکامی ونقش متفاوت استرس ادراک شده دراین روابط،سازمانها باید اقدامات خودرا برمبنای این الگوها برای تاثیرگذاری حداکثری روی اشتیاق کاری و شادکامی تنظیم کنند.
رابطۀ بین خُلق و خو و مشکلات برونی سازی در کودکان: نقش تعدیل گر ظرفیت تأملی والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیلکنندۀ ظرفیت تأملی مادر در رابطۀ بین خُلقوخوی کودک و مشکلات برونیسازی کودکان بود. طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی و جامعۀ آماری مادران کودکان 6 تا 8 ساله شهرستان ساوه در ایران بود. 200 نفر از این مادران با روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامۀ ظرفیت تأملی والدین (لویتن، مایز، نیجسنز و فوناگی، 2017). فهرست رفتاری کودک (آشنباخ و رسکورلا، 2001) و سیاهۀ منش و خُلقوخوی کودکان (کنستانتینو، کلونینجر، کلارک، هاشمی و پریزبک، 2002) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین پیشذهنیسازی و مشکلات برونیسازی کودکان رابطۀ مثبت و متغیرهای اجتناب از آسیب، نوجویی، وابستگی به پاداش با مشکلات برونیسازی رابطۀ مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد زیرهمقیاس علاقه و کنجکاوی در حالات ذهنی در رابطۀ بین نوجویی و مشکلات برونیسازی نقش تعدیلکننده دارد. بر این اساس میتوان گفت با افزایش ظرفیت تأملی مادران میتوان از بروز مشکلات در اوایل کودکی بهویژه در کودکان دارای خُلقوخوی دشوار پیشگیری کرد.
رابطه بین شفقت بدنی و اضطراب اجتماعی با نقش میانجی شرم بدنی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی شرم بدنی در رابطه بین شفقت بدنی و اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان در سال 1402 بودند؛ در این مطالعه 280 دانشجو به روش دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت به بدن (BCS؛ آلتمن و همکاران، 2020)، پرسشنامه اضطراب اجتماعی بزرگسالان (SAQ-A30، کابالو و همکاران، 2010) و مقیاس شرم از تصویر بدنی (BISS، دوارت و همکاران، 2014) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج ضرایب اثرات مستقیم نشان داد که شفقت بدنی به طور منفی بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم و معنادار داشت؛ شرم بدنی به طور مثبت بر اضطراب اجتماعی اثر مستقیم داشت؛ همچنین شفقت بدنی به طور منفی بر شرم بدنی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که شرم بدنی بین شفقت به بدن و اضطراب اجتماعی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه نشان داد که شفقت بدنی نقش موثری بر کاهش اضطراب اجتماعی داشت؛ همچنین این رابطه توسط شرم بدنی میانجی گری شد. در واقع می توان گفت که شفقت به واسطه کاهش شرم بدنی منجر به بهبود اضطراب اجتماعی شد.
تدوین مدل افکار خودکشی بر اساس تروماهای کودکی و مشکلات رفتاری با نقش میانجگیری وقایع استرس آور زندگی نوجوانان دختر شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
63 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف: تروماهای دوران کودکی ومشکلات رفتاری می توانند تأثیر عمیقی بر ویژگی های روان شناختی و سلامت روانی افراد در طول زندگی بگذارد. تروماهای کودکی و مشکلات رفتاری حاصله از آن به همراهی وقایع استرس آور زندگی می توانند دربروزشکل گیری افکار خودکشی در نوجوانی و جوانی مؤثر باشند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی افکار خودکشی بر اساس تروماهای کودکی و مشکلات رفتاری با میانجگیری وقایع استرس آور زندگی در نوجوانان دختر شهر خرم آباد انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل 800 نفر از نوجوانان دختر با گروه سنی 14 تا 18 سال شهر خرم آباد بودند که بصورت نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل، پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ)، مقیاس خودسنجی نوجوان (YSR)، مقیاس سنجش ایده پردازی افکار خودکشی (BSSI)، مقیاس میزان استرس تحصیلی (زاجاکووا)، مقیاس تبعیض جنسیتی (کلونوف و لندرین) و مقیاس میزان گرایش به مواد مخدر (موسوی و همکاران) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار SPSS-19 و Amos-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است (RMSEA=0/08 P < 0/001). در این مدل تروماهای دوران کودکی با میانجی گری مشکلات رفتاری اثر غیر مستقیم و معناداری بر افکار خودکشی داشتند (P < 0/05، (β = 0/59 همچنین تروماهای کودکی با میانجگیری وقایع استرس آور بر افکار خودکشی (0/22= β)، مشکلات رفتاری با میانجی گری وقایع استرس آور بر افکار خودکشی (β=0/54)، وقایع استرس آور زندگی (β= 0/48)، و مشکلات رفتاری (β=0/46) نیزاثر مستقیم و معناداری بر افکار خودکشی داشتند (p < 0/05).بحث و نتیجه گیری: افکار خودکشی می تواند تحت تأثیر تروماهای اولیه کودکی و مشکلات رفتاری حاصله از این تروماها با نقش میانجی گری وقایع استرس آور زندگی قراربگیرد. یافته های این مطالعه می تواند به مسولین درشناسایی عوامل و فاکتورهای خطر خودکشی کمک کرده و متخصصان سلامت نیزدر جهت تدوین برنامه پیشگیری از خودکشی برای دانش آموزان می توانند از این پژوهش استفاده نمایند.
مدل ساختاری افسردگی بر اساس فرایند و محتوای خانواده در زوجین بدون فرزند: نقش میانجی گر تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری افسردگی بر اساس فرایند و محتوای خانواده در زوجین بدون فرزند با نقش میانجی گری تمایزیافتگی خود انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل کلیه زوجین بدون فرزند ساکن شهرستان گنبدکاووس در سال ۱۴۰۲ بود که از بین آن ها ۱۳۰ زوج (۲۶۰ نفر) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک (BDI-II، بک و همکاران، ۱۹۶۳)، فرایند و محتوای خانواده (FPC، سامانی، ۲۰۰۵) و تمایزیافتگی خود (DSI-R، اسکورن و فریدلندر، ۱۹۹۸) بود. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که در بین زوجین بدون فرزند فرایند و محتوای خانواده به صورت مثبت و معنادار بر تمایزیافتگی خود اثر دارد (001/0>P). در بین زوجین بدون فرزند تمایزیافتگی خود به صورت منفی و معنادار بر افسردگی اثر دارد (001/0>P). همچنین تمایزیافتگی خود در زوجین بدون فرزند اثر فرایند و محتوای خانواده بر افسردگی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند (001/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت، تمایزیافتگی خود با توجه به نقش فرایند و محتوای خانواده می توانند تبیین کننده افسردگی زوجین بدون فرزند باشد.
تدوین و اعتباریابی برنامه عصب روان شناختی اینترنتی و اثربخشی آن بر بازداری پاسخ و تکانشگری کودکان 5 و 6 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، اختلالی عصب شناختی است که اغلب در کودکان رخ می دهد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی برنامه عصب روان شناختی اینترنتی و اثربخشی آن بر بازداری پاسخ و تکانشگری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود.
روش: برنامه به روش فرا ترکیب از مقالات پایگاه های اطلاعاتی بازه زمانی 1982 تا 2021 تدوین و استادان روان شناسی بالینی و روانپزشکی آن را تائید کردند. سپس با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 21 کودک 5 و 6 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی در سال 1402-1401 استان البرز به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برنامه عصب روان شناختی اینترنتی کودکان در16جلسه و والدین در 8 جلسه برگزار شد. جهت جمع آوری داده ها از آزمون های کانرز والدین(1978)، ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان(1938) و برو/ نرو(1984) استفاده شد. برنامه با روش تحلیل مضمون و داده ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSSنسخه 20 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد شاخص اعتبار محتوایی برنامه والدین87/0 و برنامه کودکان 1 و نسبت اعتبار محتوایی برنامه والدین 1 و برنامه کودکان 75/0 بود. مقدارF اندازه گیری شده تغییرات معنادار بازداری پاسخ (01/0P<) و تکانشگری (00/0P<) را نشان داد.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد برنامه عصب روان شناختی اینترنتی بر تکانشگری و بازداری پاسخ مؤثر بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای مؤثر در بهبود بازداری پاسخ و تکانشگری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده کرد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس صفات نسبت داده شده ی خاص موقعیت در تعارضات زوجین ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
79 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس صفات نسبت داده شده خاص موقعیت در تعارضات زوجین ایرانی بود. جامعه آماری دانشجویان متأهل دانشگاه های شهر تهران در سال 1402 بود که از این بین ۲۴۹ دانشجوی متأهل بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس صفات نسبت داده شده خاص موقعیت در تعارضات زوجین) CSCS؛ باکر-فولگهام و همکاران،2016)، مقیاس شادکامی زناشویی(MHS؛ آرزین و همکاران، 1973) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ؛ ثنایی،1379) بود. جهت بررسی روایی و پایایی مقیاس از روایی همگرا و واگرا از طریق محاسبه همبستگی پیرسون و آزمون آلفای کرونباخ و ضریب دونیمه سازی استفاده شد. نتایج نشان داد با توجه به میزان آلفای کرونباخ محاسبه شده (94/0) و ضریب دونیمه سازی (93/0)، مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار است. بر اساس همبستگی بالایی که بین مقیاس صفات نسبت داده شده خاص موقعیت در تعارضات زوجین با مقیاس شادکامی زناشویی (491/0-r=) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (532/0r=) وجود داشت می توان گفت این مقیاس روایی همگرا و واگرایی مطلوبی را داراست. جهت بررسی روایی سازه، تحلیل عامل تأییدی انجام و روایی مقیاس تائید گردید. ضریب همبستگی بازآزمایی مقیاس صفات نسبت داده شده خاص موقعیت در تعارضات زوجین معنی دار و برابر ۹۹۴/0 محاسبه شد. این نتایج نشان می دهد که نسخه فارسی مقیاس صفات نسبت داده شده خاص موقعیت در تعارضات زوجین روایی و پایایی مناسب را داشته و درنتیجه زوج درمانگران و روان درمانگران می توانند از آن به عنوان یک ابزار معتبر در کار با زوج های ایرانی استفاده کنند.
طراحی الگوی هویت یابی اجتماعی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
41 - 52
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی هویت یابی اجتماعی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان صورت گرفت. روش پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده آموزش دیدگان مرکز ندا (نهضت دختران امام) بود که در سال 1402به صورت نمونه گیری هدفمند از شهر اراک انتخاب شدند. سپس مقیاس هویت اجتماعی بر روی آنان اجرا و افرادی که نمره ی بسیار خوب را کسب نمودند و با در نظر گرفتن نقطه ی اشباع نظری تعداد 7 نفر، تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. بر اساس یافته ها الگوی هویت یابی اجتماعی شامل: شرایط علی رشد یافتگی و هدفمندی، شرایط زمینه ای دوری از واقعیت، عدم مهارت ارتباط میان فردی، ضعف شخصیت، بی هویتی، راهبردهای تقویت کنشگری اجتماعی، راهبری، پرورش استعداد، مهارت افزایی، نقش پذیری انقلابی، تربیت دینی و بینش افزایی به دست آمد. همچنین عوامل مداخله گر شامل عدم مهارت کار با نوجوان در مراکز و نهادها و تقابل خانواده با نوجوان و پیامدها شامل نقش آفرینی دینی و انقلابی، کنشگری اجتماعی، تربیت اجتماعی و هویت یکپارچه حاصل گردید. این مطالعه، می تواند به گونه ی کاربردی مورد توجه و کاربست ارگان ها و نهاد های دولتی و غیر دولتی، فعالان عرصه ی تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران فعال در عرصه ی سلامت روان و سیاست گذاران قرار گیرد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس ملال تحصیلی (ABS) و رابطه آن با انگیزه تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
215 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس ملال تحصیلی و رابطه آن با انگیزه تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع اعتبارستجی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران تشکیل دادند که در سال 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه، نمونه ای به تعداد 396 نفر به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس ملال تحصیلی (ABS) (پکران و همکاران، 2002) و پرسشنامه انگیزه تحصیلی (AMQ) (لپر و همکاران، 2005) را تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل عاملی تاییدی (CFA)، آلفای کرونباخ و ضرایب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد سازه ملال تحصیلی دارای 22 گویه و دو مولفه ملال کلاسی و ملال مرتبط با یادگیری بود. شاخص های برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی برازش مناسب مدل را تأیید کرد. بین مقیاس ملال تحصیلی و انگیزه تحصیلی رابطه منفی معنادار برقرار بود (01/0p<). ضرایب آلفای کرونباخ برای عوامل ملال کلاسی و ملال یادگیری مرتبط با یادگیری و کل مقیاس به ترتیب 86/0، 88/0 و 93/0 به دست آمد. بنابراین نسخه فارسی مقیاس ملال تحصیلی از ویژگی های روانسنجی مطلوبی در بین دانش آموزان ایرانی برخوردار بوده و می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بازخوردهای اصلاحی معلمان بر تغییر سطح ابراز وجود و پیوند با مدرسه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش اثربخشی بازخوردهای اصلاحی معلمان بر تغییر سطح ابراز وجود و پیوند با مدرسه دانش آموزان بود. روش تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون/پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل دان ش آم وزان دختر ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400بود. نمونه شامل40 دانش آموز که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش(دریافت بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین) و گواه گمارده ش دند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 12 هفته، مبتنی بر مدل باتلر و وین(1995) بازخورد دریافت کردند و گروه کنترل به طور سنتی بازخورد دریافت می کردند. ابزار جمع آوری دادها پرسش نامه ابراز وجود گمبریل و ریچی(1975) و پیوند با مدرسه اسپرینگر و همکاران(2009) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و گواه استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری و نرم افزار spss نسخه 21 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معناداری بین 2 گروه نشان داد. یافته ها حاکی از آن بود که میزان ابراز وجود و پیوند با مدرسه دانش آموزان به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است؛ بنابراین بازخورد اصلاحی معلم بر ابراز وجود و پیوند با مدرسه دانش آموزان دختر اثر مثبت و معناداری دارد. بازخورد اصلاحی معلم سبب افزایش اعتماد به نفس در رسیدن به اهداف و بهبود عملکرد با بهره گیری از یک خود کارا و توانمند می شود. لذا در طراحی و اجرای برنامه های تربیت معلم به آموزش انواع بازخوردهای اصلاحی توجه نموده و در راستای بهره گیری از بازخورد اصلاحی در کلاس درس پیش بینی های لازم صورت گیرد.
باورهای خودکارآمدی، هیجان های پیشرفت و بهزیستی تحصیلی: یک تحلیل میانجیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
52 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجا ن های پیشرفت در رابطه بین باور های خودکارآمدی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان انجام شد.روش: ۳۰۰ دانشجوی کارشناسی (۱۵۰ پسر و ۱۵۰ دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، به پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشادا، ۲۰۰۵)، نسخه کوتاه پرسشنامه هیجا ن های پیشرفت (عبدالله پور، ۱۳۹۴)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (سالملا آرو و آپادایا، ۲۰۱۲) و سیاهه فرسودگی تحصیلی (سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، ۲۰۰۹) پاسخ دادند. برای آزمون مدل پیشنهادی پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی واسطه مندی نسبی هیجا ن های پیشرفت در رابطه باور های خودکارآمدی تحصیلی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان با داده ها برازش مطلوبی داشت. همچنین، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، تمامی وزن های رگرسیونی (به جز ضرایب مسیر مربوط به اثر مستقیم باور های خودکارآمدی تحصیلی بر مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی) از لحاظ آماری معنادار بودند و در این مدل به ترتیب ۶۱ و ۵۹ درصد از پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی از طریق متغیر های مکنون خودکارآمدی تحصیلی و هیجا ن های پیشرفت تبیین شد.نتیجه گیری: این یافته ها با پیش بینی بهزیستی تحصیلی به عنوان یک نشانگر کیفی اثربخشی زندگی تحصیلی یادگیرندگان از طریق باور های خودکارآمدی تحصیلی، شواهدی مضاعف و تکمیل کننده ای را در دفاع از آموزه های نظریه کنترل ارزش هیجانات پیشرفت، فراهم آورد.