فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی درمان خودکارآمدی هیجانی بر یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر در سال تحصیلی 1402-1401 انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور 30 نفر از بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اهواز، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به ابزار پژوهش که شامل پرسشنامه های یادگیري خودراهبر فیشر و همکاران (2013) و پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1989)، پاسخ دادند. مشارکت کنندههای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت دوره درمانی خودکارآمدی هیجانی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره) تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد درمان خودکارآمدی هیجانی باعث افزایش یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر گردیده است.(p<0/05). با توجه به نتایج حاصل از پژوهش می توان جهت بهبود یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر از درمان خودکارآمدی هیجانی سود جست.
Modeling marital conflicts based on alexithymia with the mediating role of anxiety sensitivity and sexual dissatisfaction in married female students at University of Guilan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This research was conducted with the aim of investigating the structural relationship of marital conflicts, alexithymia, anxiety sensitivity and sexual dissatisfaction in married female students of University of Guilan.
Methods: The present research method was descriptive and correlational. A sample of 175 people was selected from the community of married female student in University of Guilan. To collect data, Toronto alexithymia TAS-20, anxiety sensitivity ASI-R, marital conflicts MCQ and sexual satisfaction ISS questionnaires were used. Data analysis was done using structural equation analysis method through Amos software environment.
Results: The results showed that the square of the multiple correlations 2R for the observed variable of marital conflicts was 0.45. This indicated that 45% of the variance in marital conflicts was explained by the variables of alexithymia, anxiety sensitivity, and sexual dissatisfaction. The square of the multiple correlations for the variable of sexual dissatisfaction was 0.05. This indicated that 5% of the variance in sexual dissatisfaction was explained by the variables of relationship alexithymia and anxiety sensitivity. Finally, the square of the multiple correlations for the variable of anxiety sensitivity was 0.58. This indicated that 58% of the variance in anxiety sensitivity was explained by changes in the scores of the alexithymia variable.
Conclusion: This study can be inferred that there is a significant relationship between alexithymia and anxiety sensitivity with marital conflicts and sexual dissatisfaction. It is hoped that different collection methods will be used in future studies. Also, this research can be carried out among different environments and in a larger and more diverse sample.
ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) و رابطه آن با شاخص توده بدنی (BMI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفاوت های فردی در پاسخدهی به نشانه های غذایی نقش مهمی می تواند در پیشرفت چاقی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا و رابطه آن با شاخص توده بدنی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری ۲۰.۹۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود. طبق جدول کریسی-مورگان، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) کنگ سیم و همکاران (۲۰۲۳)، مقیاس قدرت غذا (PFS) لو و همکاران (۲۰۰۹) و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS24 و به کمک روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا را تأیید کرد. روایی همگرای این مقیاس با مقیاس قدرت غذا (۷۷/0)= Rبود. هریک از زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا دارای قدرت پیش بینی کافی و رابطه مثبت با شاخص توده بدنی (BMI) بود که نشان دهنده روایی پیش بین مقیاس است. بررسی پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و روش بازآزمایی (90/۰) نشان داد که این مقیاس از پایایی عالی برخوردار است. همبستگی درونی هر گویه با نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا معنی دار بود (۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: مقیاس پاسخگویی نشانه غذا، مقیاسی با کفایت روانسنجی خوب برای بررسی رفتارهای تغذیه ای و پیش بینی تغییرات شاخص توده بدنی است.
پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس استعداد درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
125-137
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه وابستگی به تلفن همراه و تأثیر منفی آن بر زندگی روزانه افراد، بروز آسیب های ذهنی، جسمی و اجتماعی را در پی داشته است. لذا پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم انجام شد.
روش: این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم مدارس استعدادهای درخشان شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱ بود (1500N=) که 336 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد اعتیاد به تلفن همراه لیونگ (۲۰۰۸)، احساس تنهایی دی تاماسو (۲۰۰۴)، اضطراب اجتماعی پاکلک و ویدک (۲۰۰۸) گردآوری و با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که ابعاد احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی با مؤلفه های اعتیاد به تلفن همراه رابطه مستقیم و معناداری دارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد، از بین ابعاد احساس تنهایی، تنهایی خانوادگی و از بین ابعاد اضطراب اجتماعی، بعد رفتاری، سهم قوی تری در پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه دارد. همچنین از بین ابعاد احساس تنهایی، تنهایی عاطفی، سهم قوی تری در پیش بینی اضطراب اجتماعی دارد (۰5/۰>p). نتایج تحلیل مسیر هم نشان داد، احساس تنهایی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر اعتیاد به تلفن همراه و نیز اضطراب اجتماعی به طور مستقیم بر اعتیاد به تلفن همراه تاثیر داشته است.
نتیجه گیری: احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی سهم قوی و معنادار در اعتیاد به تلفن همراه دارند و آگاهی بخشی جامعه درباره فناوری و استفاده صحیح از آنها، حائز اهمیت است.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آوری اطلاعات، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس استان مازندران در سال 1402-1403 بود که تعداد 36 بیمار ام اس به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش 18 نفر و گروه کنترل 18 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس وضعیت گسترش ناتوانی کرتزکه (EDSS)، پرسش نامه خودکارآمدی درد و مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) بودند. به منظور اجرای مداخله در پژوهش، پروتکل درمانی 10 جلسه ای از کتاب درمان متمرکز بر شفقت برای درمانگران ACT، استخراج و اجرا شد. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 27 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها مطابق نتایج، درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت به طور معنی داری باعث افزایش خودکارآمدی درد و کاهش فاجعه سازی درد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/05>P). این اثرات نشان دهنده تفاوت معنی دار بین دو گروه در پس آزمون بودند، به طوری که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود بیشتری در متغیرهای موردمطالعه نشان داد. نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان دادند درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت در خودکارآمدی درد و فاجعه سازی درد بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مؤثر است. براین اساس، می توان گفت این درمان با ترکیب اصول پذیرش و تعهد همراه با پرورش شفقت به خود، به بیماران کمک می کند تا احساس کارآمدی بیشتری بر درد خود داشته باشند و توانایی مقابله با آن را افزایش دهند. همچنین، این درمان با کاهش فاجعه سازی درد و تمرکز بر ارزش ها باعث می شود بیماران به جای تمرکز بر افکار منفی، به فعالیت های معنی دار بپردازند. پیشنهاد می شود در مراکز مربوطه آموزش داده شود و مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل پیش بینی اضطراب مدرسه براساس ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان با میانجی گری تحمل پریشانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
186 - 197
حوزههای تخصصی:
به دلیل اهمیت تحصیل در جوامع امروزی، اضطراب مدرسه به عنوان یک مسئله در حیطه سلامت روان دانش آموزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش ارائه مدل پیش بینی اضطراب مدرسه بر اساس ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان با نقش میانجی تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که بر اساس آمار آموزش وپرورش تعداد آن ها 3521 نفر در قالب 16 مدرسه بود. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (۲۰۰۴)، پرسشنامه ذهنیت طرح واره ای لوبستال و همکاران (2010) و پرسشنامه اضطراب مدرسه فیلیپس (1987) استفاده شد. داده ها با مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی با اضطراب مدرسه رابطه معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان به طور مستقیم و با میانجی گری تحمل پریشانی بر اضطراب مدرسه در دانش آموزان تاثیر گذار و قابل پیش بینی می باشد (0/073=RMSEA و 0/906=GFI و 0/921=CFI و 0/913=NFI). نتیجه گرفته می شود دانش آموزانی که ذهنیت های طرحواره ای ناسازگار دارند و در تنظیم هیجان های خود مشکل دارند، قادر به تحمل پریشانی در موقعیت های پرچالش مدرسه نیستند و در نتیجه دچار اضطراب می شوند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
221 - 232
حوزههای تخصصی:
سالمندی یکی از مهم ترین مراحل زندگی انسان است که در این دوره، افراد با طیف وسیعی از تغییرات فیزیولوژیکی و روان شناختی مواجهه می شوند. در میان این تغییرات، موضوعاتی از قبیل اضطراب مرگ و احساس تنهایی اهمیت می یابند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان مقیم در آسایشگاه مهرگان شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند، که 45 نفر از افراد واجد شرایط به شیوه نمونه گیری دواطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج در سه گروه گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب مرگ کالت-لستر و احساس تنهایی دهشیری بود. مداخلات دو گروه به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و دوبار درهفته اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و آزمون های تحلیل کواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با مقدار احتمال 0/05 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب مرگ و احساس تنهایی این سالمندان مؤثر بود (0/000=P). همچنین تفاوت معناداری بین دو درمان مشاهده نشد (1=P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت استفاده از این روش های درمانی می تواند در بهبود اضطراب مرگ و احساس تنهایی سالمندان مفید و مؤثر باشد.
اثربخشی روان درمانی گروهی یکپارچه نگر بر بحران هویت و تصور از خود در افراد دارای ملال جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۲۸۴-۲۷۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: افراد دارای ملال جنسیتی اغلب با مشکلات، تبعیض های اجتماعی و مشکلاتی در تعیین هویت خود روبرو می شوند. ادبیات موجود نیاز به مداخلات درمانی مؤثر منطبق بر نیازهای روانشناختی منحصر به فرد این جمعیت را نشان می دهد. روان درمانی گروهی یکپارچه، که شامل ترکیب چندین رویکرد درمانی است، یک راه حل امیدبخش برای حمایت از افراد دارای ملال جنسیتی در بررسی و تأیید هویت های خود و بهبود تصور مثبت از خود و استقامت است. با این حال، تحقیقات تجربی در مورد اثربخشی چنین مداخلاتی در مقابله با بحران هویت و بهبود تصور از خود در افراد دارای ملال جنسیتی هنوز محدود است. هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثر بخشی روان درمانی گروهی یکپارچه نگر بر بحران هویت و تصور از خود، در افراد دارای ملال جنسیتی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری ش امل تمامی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی در استان اصفهان در سال 1401 بود. از میان آ ن ها با استفاده از روش در دسترس 30 نفر انتخاب شد و به روش تصادفی به دو گروه گواه (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) تخصیص یافت. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه بحران هویت (احمدی، 1378)، و پرسشنامه تصور از خود (بک و استیر، 1985) بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در متغیر بحران هویت و تصور از خود، گروه روان درمانی در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون، دارای میانگین کمتری بوده است (05/0 p<). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت با کمک اثر روان درمانی گروهش یکپارچه نگر می توان متغیرهای بحران هویت و تصور از خود در افراد دارای ملال جنسیتی را تحت تأثیر قرار داد و این رویکرد در این زمینه می تواند به دانش و تجربه کاربردی مفیدی برای عملکرد کلینیکی منجر شود و به بهبود روش های درمانی کمک کند.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: رابطه مادر-کودک یکی از عوامل مهم برای رشد کودک محسوب می شود. تاکنون اثربخشی شیوه های آموزشی مختلفی بر رابطه مادر و کودک انجام شده است ولی تاکنون مطالعه ای به بررسی مقایسه دو رویکرد پرکاربرد در این زمینه که می تواند به تدابیر عملی برای بهبود روابط مادر-کودک و ارتقای سلامت روانی کودکان منجر شود نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران و کودکان با مشکلات رفتاری مراجعه کننده به کلینیک های آگاه، آفرینش و نیمرخ شهر شیراز در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 40 نفر از مادران وکودکان بودند که با توجه به ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی) جایگزین شدند. پس از افت نمونه، ۱۵ مادر در گروه فرزندپروری مثبت و ۱۸ مادر در گروه فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی باقی مانند. شرکت کنندگان قبل و پس از آموزش پرسشنامه رابطه کودک- والد (پیانتا، ۱۹۹۲) را تکمیل کردند. یافته های پژوهش با استفاده نرم افزار SPSS-23 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش های فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک اثربخش هستند (001/0 >P). نتایج آزمون های تعقیبی شفه نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی در مقایسه آموزش فرزندپروری مثبت تأثیر بیشتری بر بهبود رابطه مادر-کودک داشت (001/0 >P). نتیجه گیری: این نتایج می توانند به والدین و متخصصان روانشناسی کمک کنند تا روش های بهتری را برای پرورش و پشتیبانی از کودکان انتخاب کنند و روابط خانوادگی سالم تری را تقویت نمایند. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت درمانگران می توانند به منظور اثربخشی بیشتر، از میان این دو آموزش، آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی را به منظور بهبود رابطه مادر-کودک انتخاب کنند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خشونت خانگی، پرخاشگری و اعتیاد به تلفن همراه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۳۱۲-۲۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: توجه به مسائل جوانان به ویژه مشکلات روانشناختی آن ها، از اهمیت زیادی برخوردار است. در دوران همه گیری کووید- 19 دسترسی به گوشی های هوشمند زمینه ساز پرخاشگری، خشونت و اعتیاد در بسیاری از دانش آموزان شد. لذا با استفاده از روش های درمانی مناسب باید به گونه ای عمل کرد که از شدت این مشکلات کاسته شود. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خشونت خانگی، پرخاشگری و اعتیاد به تلفن همراه در دانش آموزان متوسطه اول شهر سنندج انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی شبه آزمایشی از سری طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. نمونه پژوهش 30 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر سنندج بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند؛ درحالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خشونت نوجوانان (السادات حاجتی و همکاران، 1387)، پرسشنامه پرخاشگری (زاهدی فر و همکاران، 1376) و پرسشنامه اعتیاد به تلفن همراه (سواری، 1393) استفاده شد. داده های جمع آوری شده به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS-27 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که نمرات گروه آزمایشی در خشونت، پرخاشگری و اعتیاد به تلفن همراه در مقایسه با گروه گواه کاهش یافته است. به عبارت دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش خشونت، پرخاشگری و اعتیاد به تلفن همراه نوجوانان اثربخش است (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان از رویکرد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان برنامه مؤثر برای کاهش و مدیریت خشم و خشونت و اعتیاد به تلفن همراه در نوجوانان در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی، توسط مشاوران و مددکاران استفاده نمود.
Examining the Role of Social Networks and Subjective Norms within Rusbult's Investment Model Framework to Predict the Stability of Marital Relationships in Divorce-Seeking Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The primary aim of this study was to integrate the role of social networks and subjective norms into the theoretical framework of the investment model of relationships to predict marital stability among divorce-seeking couples in the city of Ilam. Methods: This research employed a correlational design. The statistical population included all divorce-seeking couples in Ilam during 2019–2020 who visited family courts, counseling centers, and divorce registry offices. A sample of 160 participants was selected using convenience sampling. Data collection utilized the following instruments: the Marital Instability Index (Edwards et al., 1987), the Social Networks in Marital Relationships Scale (researcher-developed, 2019), the Subjective Norms in Marital Relationships Scale (researcher-developed, 2019), and Rusbult’s Investment Model Scale (1980). Data analysis was conducted using path analysis via AMOS version 23. Findings: The findings indicated that the tested model exhibited acceptable fit. Significant positive correlations were found between marital satisfaction and marital commitment, while significant negative correlations were observed between the quality of alternative relationships and marital commitment. Additionally, relationship investment and marital commitment were significantly positively correlated. A significant relationship was identified between marital commitment and marital instability at the level of p<0.05. However, no significant relationship was observed between social networks and marital commitment or between subjective norms in marital relationships and marital commitment. Furthermore, the results demonstrated that marital commitment mediated the relationship between satisfaction with the relationship and marital instability (p≤.05), the quality of alternative relationships and marital instability (p≤.05), relationship investment and marital instability (p≤.01), and subjective norms and marital instability (p≤.05). However, marital commitment did not significantly mediate the relationship between the influence of social networks in marital relationships and marital instability. Conclusion: Based on the findings and the role of subjective norms and social networks within Rusbult’s investment model, the results of this study can be utilized in counseling centers to enhance and prevent the instability of marital relationships.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و مصاحبه انگیزشی بر نگرش به ازدواج زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و مصاحبه انگیزشی بر نگرش به ازدواج زنان مطلقه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مطلقه شهرستان خدابنده در سال 1401-1402 بود. تعداد 39 زن مطلقه به صورت دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 13 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس نگرش به ازدواج (MAS) براتین و روزن (1998) بود. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد اما یکی از گروه های آزمایش درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد را در 8 جلسه 2 ساعته و گروه آزمایشی دیگر نیز مداخله مصاحبه انگیزشی را در قالب 8 جلسه 2 ساعته دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون هر چهار خرده مقیاس نگرش به ازدواج (بدبینانه، خوشبینانه، واقع بینانه و ایده آل گرایانه) سه گروه آزمایش و کنترل در سطح 01/0 تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین نتایج نشان می دهد که بین اثربخشی دو مداخله تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج نشان داد که درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و مصاحبه انگیزشی برای بهبود نگرش به ازدواج زنان مطلقه مداخله های کارآمدی برای استفاده توسط مشاوران و روان شناسان هستند.
توصیف تجارب زیسته زنان و مردان با سقط جنین ناخواسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقط جنین ناخواسته تجربه دردناکی برای والدین است که همراه با پیامدهای منفی روان شناختی تجربه می شود. پژوهش حاضر باهدف توصیف تجربه زیسته زنان و مردان با سقط جنین ناخواسته انجام پذیرفت. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناسی توصیفی است. برای انتخاب مشارکت کنندگان، روش نمونه گیری هدفمند (متمرکز بر ملاک) به کار رفت. برای تعیین حجم نمونه نیز از معیار اشباع نظری داده ها استفاده شد. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 9 زن و 8 مرد ساکن قم که سقط جنین ناخواسته را تجربه کرده بودند، جمع آوری شدند. فرایند مصاحبه ها حدوداً سه ماه (آذر لغایت دی سال 1400) به طول انجامید. درنهایت اطلاعات با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. تحلیل متن مصاحبه ها 5 مضمون اصلی را آشکار کرد. این مضامین شامل ابراز غم و اندوه، احساس گناه و ناتوانی، میزان اضطراب، حمایت ها و روش های مقابله ای می شود. تحلیل متن مصاحبه ها نشان داد واکنش های خاص جنسیتی به تجربه از دست دادن وجود دارد. زنان به دلیل تجربه جسمانی بارداری و سقط جنین، غم و اندوه، احساس گناه و اضطراب بیشتری نسبت به مردان تجربه می کنند. در مقابل مردان به دلیل انتظارات اجتماعی و وابستگی کمتر به جنین، شدت کمتری از غم و اندوه را تجربه و اغلب احساسات خود را سرکوب می کنند. همچنین مشخص شد اغلب حمایت های اجتماعی مثبت معطوف به زنان است. درنهایت زنان برای مقابله با غم و اندوه خود بر باورهای مذهبی و حمایت های اجتماعی تکیه کردند و مردان با غوطه ور شدن در کار خود سعی در بازگشت به زندگی سابق خود دارند.
اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان
حوزههای تخصصی:
بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی نشانگرهای مهمی در ارزیابی سلامت روان هستند و بهبود آن ها منعکس کننده حفظ و ارتقای سلامت روانی در سالمندان است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان بالای 60 سال ساکن شهرستان ساری در سال 1402 بود که از میان آن ها نمونه 30 که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه هر هفته تحت مداخله معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله دریافت نکرد. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1987) جهت ارزیابی بهزیستی روان شناختی و از پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) جهت ارزیابی هوش معنوی در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. از روش تحلیل آماری آنکوا در نرم افزار SPSS نسخه 28 جهت تجزیه وتحلیل آماری داده ها استفاده شد. نتایج آزمون آنکوا نشان دهنده تفاوت معنادار در بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی بین دو گروه آزمایشی و کنترل در پس آزمون بود (P<0/05). به این معنی که معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا باعث بهبود بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. یافته های پژوهشی نشان دهنده اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی در سالمندان است، این رویکرد درمانی را می توان به عنوان یک راهکار مؤثر بر بهبود بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان استفاده کرد.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارآمدی و تصویر بدنی در افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارامدی و تصویر بدنی در مبتلایان به اضافه وزن و چاقی بوده است.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اضافه وزن و چاقی شهر اهواز در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نهایتا 63 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی تعداد40 نفر از آنها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تصویر بدن (لیتلتون) و مقیاس خودکارآمدی (کلارک) بود. گروه آزمایش، سیزده جلسه 20 دقیقه ای هفتگی دو بار تحریک آندی نقطه DLPFC را دریافت نمودند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-21 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنی داری میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ کارامدی (000/0F=124.4, P<) با اندازه اثر 89/0 و تصویر بدنی (000/0F=6.9, P<) با اندازه اثر 32/0 بوده است، همچنین میزان خودکارآمدی وزن در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. میزان ترس از تصویر بدنی در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند برای درمان اضافه وزن و چاقی سودمند و کارآمد باشد و در کلینیک های تغذیه، روانشناسی و مشاوره مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی تمرین های مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی بر کاهش مشکلات حافظه و توجه در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
255 - 264
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تمرین های مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی بر کاهش مشکلات حافظه و توجه در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه تعداد 30 نفر از کودکان مرکز توانبخشی پایا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت همتا قرار داده شدند و گروه آزمایش در معرض فعالیت های مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی قرار گرفت و گروه کنترل تحت برنامه مداخله ای قرار نگرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس هوشی وکسلر کودکان (2013) و مقیاس درجه بندی اسنپ سوانسون نولان و پلهام (1980) نسخه چهار (SNAP-IV) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل کواریانس چند متغیری بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توجه و حافظه در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح معناداری 01/0 وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که تمرینات مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی تاثیر قابل قبولی در بهبود مشکلات حافظه کاری و دقت و توجه کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی داشته است.
Predicting academic enthusiasm based on social adequacy and parenting styles considering the mediating role of social support in students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The purpose of this study was to predict academic enthusiasm based on social adequacy and parenting styles, considering the mediating role of social support in students. Method: In terms of the purpose of this research, it is of an applied type and in terms of data collection methods, it is of a descriptive correlational type. The statistical population in this research includes all the high school students of the 2nd district of Ardabil. the statistical sample of the research also includes 368 students (172 girls and 196 boys) of high schools in the 2nd district of Ardabil. They are selected by stratified sampling method. Research questionnaires include; The social support questionnaire (Vaux et al., 1986), the 30-question parenting style questionnaire (Baumrinds, 1973), the academic enthusiasm scale (Fredericks et al., 2004) and the social adequacy questionnaire (Fellner et al., 1990) were used, and the validity and reliability have been proven by psychologists and professors in this field. SPSS-16 software, Pearson's correlation method and multiple linear regression analysis were used to check the correlation between variables. Findings: The findings indicate that the mediating role of social support in the relationship between academic enthusiasm and social adequacy and parenting styles of students is positive and significant (P < 0.001). Conclusion: According to the findings, it can be said that social adequacy and parenting styles can predict students' academic enthusiasm due to the presence of social support.
تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، بر اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارامد مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه ارزیابی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) در کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو بود. مواد و روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی کنترل شده تصادفی (RCT) با گروه کنترل انجام شد. 30 مرد در حال ترک اعتیاد بدون دارو از شهر اهواز در سال 2022 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (برنامه MBSR) و کنترل تقسیم شدند. هر گروه شامل 15 نفر بود. برنامه MBSR شامل هشت جلسه هفتگی بود. اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد با استفاده از مقیاس اضطراب بک (BAI)، مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS) اندازه گیری شدند. داده ها در سه زمان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه جمع آوری شد. تحلیل های آماری شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS-27 انجام شد. یافته ها: گروه آزمایشی کاهش معناداری در اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد از پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری نشان داد. به طور خاص، اضطراب از میانگین 24.67 (انحراف استاندارد = 3.45) در پیش آزمون به 15.33 (انحراف استاندارد = 2.88) در پس آزمون (p<.001) و 16.45 (انحراف استاندارد = 3.12) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نشخوار فکری از 42.78 (انحراف استاندارد = 5.67) در پیش آزمون به 30.45 (انحراف استاندارد = 4.88) در پس آزمون (p<.001) و 32.12 (انحراف استاندارد = 5.13) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نگرش های ناکارآمد از 95.56 (انحراف استاندارد = 8.45) در پیش آزمون به 78.33 (انحراف استاندارد = 7.12) در پس آزمون (p<.001) و 80.01 (انحراف استاندارد = 7.34) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. گروه کنترل تغییرات معناداری در هیچ یک از متغیرها نشان نداد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) یک مداخله موثر برای کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو است. این نتایج بر پتانسیل مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی برای حمایت از بهبود شناختی و احساسی در درمان اعتیاد تأکید می کند.
بررسی نقش ابعاد ترومای دوران کودکی در پیش بینی شناخت اجتماعی در دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه نقش ابعاد ترومای کودکی در پیش بینی شناخت اجتماعی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن با رده سنی 20 سال به بالا بودند، که در سال (1400-1401) مشغول به تحصیل بودند و از بین آن ها 336 دانشجو از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های این پژوهش از پرسشنامه ذهن خوانی از طریق تصویر چشم، (بارون- کوهن، 2001) (RMET)، و پرسشنامه ترومای کودکی (برنشتاین، 2003) (CTQ)، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS-27 انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که، ابعاد ترومای دوران کودکی (غفلت فیزیکی، سوء استفاده جنسی، سوء استفاده عاطفی، غفلت عاطفی و سوء استفاده فیزیکی) قادر به پیش بینی شناخت اجتماعی بصورت منفی و معکوس هستند (001/0> P، 05/0>P) و غفلت عاطفی با ضریب تاثیر (31/0-Beta =) و غفلت فیزیکی، با ضریب تاثیر (29/0-Beta =) قوی ترین پیش بینی کننده مشکلات، در شناخت اجتماعی دانشجویان بود.
نتیجه گیری: می توان گفت افرادی که تجربه ترومای کودکی داشته اند، ممکن است نقص هایی در شناخت اجتماعی نشان دهند که می تواند پیامدهای قابل توجهی داشته باشد و منجر به کاستی هایی در جنبه های مختلف فهم اجتماعی و دشواری ها در درک احساسات و نیات دیگران شود و باید مداخلات روانی اجتماعی، برای پیشگیری و کاهش اثرات دراز مدت ناملایمات دوران کودکی ایجاد شود.
الگویابی ساختاری دلزدگی زناشویی و کلیشه های جنسیتی با واسطه گری بخشش زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
411 - 432
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از تهدیدات رشد و بالندگی در زندگی زناشویی زوجین، ناسازگاری و دلزدگی در زندگی زناشویی است، پژوهش حاضر با هدف الگویابی ساختاری دلزدگی زناشویی و کلیشه های جنسیتی با واسطه گری بخشش زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد متأهل (زن و مرد) دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران در سال (1399) بود. از بین آن ها 300 زوج (150 زن و 150 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشوییPines ، کلیشه های جنسیتی Bem و بخشش زناشویی Pollard et al.، استفاده شد. از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل معادله یابی ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین کلیشه های جنسیتی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی دار، بین بخشش زناشویی و دلزدگی زناشویی و کلیشه های جنسیتی و بخشش زناشویی، رابطه منفی و معنی داری وجود داشت (p< 0.01). هم چنین، کلیشه های جنسیتی از طریق بخشش زناشویی، تأثیر غیرمستقیم بر دلزدگی زناشویی داشت. نتیجه گیری: درمجموع، مدل فرض شده پژوهش برازش مناسبی داشت؛ بنابراین، لازم است تا در ساخت بسته های آموزشی و مشاوره ای در راستای کاهش دلزدگی زناشویی زوجین، به نقش متغیرهای کلیشه های جنسیتی و بخشش زناشویی توجه شود.