مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
بیماری مزمن
حوزه های تخصصی:
"بیماری مزمن، نه تنها نوجوانان را در معرض خطر اختلالهایی مانند افسردگی قرار می دهد بلکه ممکن است به طردشدگی آنها از سوی همسالان نیز منجر شود. این پژوهش افسردگی و طردشدگی از سوی همسالان را در نوجـوانان دارای بیماری مزمن با نوجوانان سالم مقایسه کرد. نمونـه ای متشکل از 33 نوجوان بیمار مزمن و 33 نوجوان سالم از دبیرستانهای شهر تهران به روش نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه طـردشدگی از سوی همسالان (طهماسیان، 1384) و فهرست افسردگی کودک (کوواکس، 1992) پاسخ دادند. نتایج، همبستگی مثبت و معنادار بین افسردگی و طردشدگی از سوی همسالان (41/0=r، 001/0P<) را نشان دادند. میانگین نمره های افسردگی و طردشدگی از سوی همسالان در بیماران مزمن بالاتر از دانش آموزان سالم بود (001/0P<). افسردگی پسران و دختران دارای بیماری مزمن، با یکدیگر تفاوت نداشت. در حالی که پسران بیمار مزمن در مقایسه با دختران، طردشدگی بیشتری از سوی همسالان را گزارش کردند.
"
بازار بیمه درمان انفرادی، در واقعیت کم بحث ، در دیدگاه ها و اختلاف نظرها بحث انگیز
حوزه های تخصصی:
بیمه درمان انفرادی، انتخاب زیان دهی نسبت به بیمه درمان گروهی است و از هزینه اجرایی خیلی بالایی برخوردار است (به خصوص در اشخاص کم درآمد پرریسک). در این مقاله اشاره میشود که بازار بیمه درمان انفرادی در بلندمدت با شکست مواجه می شود، ولی درصورتی که اعتبار مالیاتی برای این قبیل بیمه ها درنظرگرفته شود، تحریک خواهد شد. مخالفان اصلی معتقدند در این بازار افرادی را باید تحت پوشش قرار داد که حق بیمه بالایی نسبت به دیگران پرداخت می کنند (براساس ریسک بیماری) و تأثیر حق بیمه، به پوشش ریسک و شانس خرید بیمه در سطوح درآمدی مختلف بستگی دارد. در واقع آنها از ارائه این نوع بیمه نامه با حق بیمه پایین و ریسک بالا احساس نگرانی می کنند. درنهایت به این نتیجه گیری می رسیم که بازار این قبیل بیمه برای حدود 80% از خریداران بالقوه قابل قبول و به خوبی اجرا خواهد شد، ولی برای 20% باقیمانده با درآمد پایین و ریسک بالا خیلی بحث انگیز است.
تأثیر بیماری های جسمی بر سلب حضانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه حضانت، تحقق مصالح طفل و دفع هر گونه ضرر و زیانی از اوست، بنابراین اگر والدین شایستگی و شرایط لازم را نداشته باشند، حق حضانت از آنها سلب می شود. در ماده 1173 قانون مدنی نیز امکان سلب حضانت از دارنده آن پیش بینی شده است. از آنجا که یکی از شروط سرپرست طفل، سلامت جسمی اوست، در این پژوهش با تحلیل آراء فقها به بررسی تأثیر بیماری ها در سلب حضانت پرداخته می شود. در ادامه مشخص می شود که اگر با بیماری مسری سرپرست، صحّت جسمانی طفل در معرض خطر قرار بگیرد؛ بدین نحو که بیماری به طفل سرایت کرده و موجب اضرار او شود، یا این که سرپرست به خاطر بیماری صعب العلاج، قادر به نگهداری طفل نباشد، حق حضانت وی ساقط می شود. اما اگر وی بتواند از سرایت بیماری به طفل جلوگیری کرده و یا از طریق مباشر، امور و مصالح مربوط به نگهداری و تربیت طفل را انجام دهد، اصل، بقای حضانت اوست.
اثربخشی یک مدل مداخله دلبستگی محور بر شاخص های سلامت و دلبستگی کودکان مبتلا به بیماری مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یک مدل مداخله دلبستگی محور ویژه موقعیت های پزشکی با عنوان مثلث مادر- کودک- بیماری (MCDT) بر شاخص های سلامت و دلبستگی کودکان مبتلا به بیماری مزمن انجام گرفت. به این منظور 22 زوج مادر- کودک واجد شرایط، پس از اعلام موافقت وارد طرح شدند. کلیه کودکان با تشخیص یک بیماری مزمن در مرکز طبی اطفال تهران تحت درمان پزشکی بودند. پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (IPPA) و مقیاس های افسردگی بک- ویژه مراقبت های اولیه (BDI-PC) و ادراک بیماری (IPI) توسط کودکان و پرسشنامه سلامت کودک- فرم والدین (CHQ-PF-28) و شاخص استرس والدینی (PSI) توسط مادران تکمیل شد. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله دلبستگی محور و گروه گواه نیز همزمان 10 جلسه گفتگوی ساده به عنوان مداخله ساختگی دریافت کردند. یافته های پژوهش نشان داد که کودکان گروه آزمایش پس از دریافت مداخله دلبستگی محور مذکور، بهبود معنادار در نمرات دلبستگی و زیرمقیاس های سلامت شامل افسردگی، سلامت جسمانی، سلامت روانی- اجتماعی و نمره کل سلامت عمومی در مقایسه با گروه گواه داشتند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که کاربرد مداخلات روان درمان گرانه، به ویژه مداخلات دلبستگی محور، در کنار درمان های پزشکی می تواند به افزایش میزان بهبودی و سلامت کودکان مبتلا به شرایط خاص پزشکی کمک کند.
اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تداوم رفتارهای مراقبتی در مادران کودکان دچار بیماری های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تدوام رفتارهای مراقبی در مادران کودکان دچار بیماری های مزمن بود. بدین منظور تعداد 4 مادر حائز کودکانی با بیماری های مزمن به شیوه در دسترس از بیمارستان اسدآبادی شهر تبریز انتخاب شده و در هشت جلسه حدوداً 1 ساعته و دو بار در هفته آموزش روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت نمودند. این پژوهش از نوع طرح آزمایشی تک آزمودنی با استفاده از طرح خط پایه منفرد بود. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه رفتارهای مراقبتی استفاده شد. برای تحلیل نتایج، فرمول درصد بهبودی و اندازه اثر برای بررسی معناداری بالینی تغییرات به کار رفت. از این رو نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر مداخله روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود رفتارهای مراقبتی است.
نقش رابطه مادر-فرزند و متغیرهای مرتبط با درد در میزان افسردگی مادران مبتلا به بیماری های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش رابطه والد-فرزند و متغیرهای مرتبط با درد در افسردگی مادران مبتلا به آرتریت روماتوئید (RA)، مالتیپل اسکلروزیس (MS) و کمردرد مزمن (LBP) بود. نمونه ای مشتمل بر 67 بیمار مبتلا به LBP، 60 بیمار مبتلا به RA، 63 بیمار مبتلا به MS از بیمارستان های آتیه، امام خمینی، و انجمن ام اس و 65 مادر غیربیمار به صورت در دسترس انتخاب شدند. تمامی شرکت کنندگان به مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی-42 (DASS-42؛ لاویباند و لاویباند، 1995) و مقیاس رابطه والد-کودک (PCRS-S؛ پیانتا، 1992) پاسخ دادند. مادران بیمار به مقیاس دیداری شدت درد (VAS؛ وورز و لویی، 1990) و پرسشنامه ناتوانی ناشی از درد (RDQ؛ رولند و موریس، 1983) نیز پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند شدت افسردگی مادران بیمار و سالم تفاوت معنادار دارد. افزون بر آن، ناتوانی ناشی از درد و تعارض در رابطه مادر-فرزند، افسردگی مادران بیمار را به شکل مثبت معناداری پیش بینی کرد. بنابراین می توان دریافت ناتوانی و تعارض در رابطه مادر-فرزند با سطح افسردگی مادران مبتلا به بیماری مزمن رابطه دارد.
سنجش تحریک پذیری ضربان قلب کودکان مبتلا به بیماری مزمن پزشکی براساس سبک دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۷ شماره ۶۸
443-452
حوزه های تخصصی:
زمینه: روانشناسی سلامت کودک و نوجوان و بررسی نقش عوامل روان شناختی در چگونگی سازگاری کودکان با شرایط پزشکی، از حوزه های قابل توجه در روانشناسی سلامت است. یکی از این عوامل روان شناختی که در پژوهش های متعدد نقش مهمی را در سلامت به خود اختصاص داده سبک دلبستگی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف سنجش تحریک پذیری ضربان قلب کودکان مبتلا به بیماری مزمن پزشکی بر اساس سبک دلبستگی انجام گرفت. روش: روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی است، به این منظور 45 کودک 15-12 ساله واجد ملاک های طرح، که با تشخیص یک بیماری مزمن تحت درمان پزشکی بودند، پس از اعلام موافقت وارد طرح پژوهش شدند. کلیه کودکان با تشخیص یک بیماری مزمن پزشکی تحت درمان پزشکی بودند. این کودکان مبتلا به بیماری های دیابت، نارسایی کلیوی و آسم بودند. پس از تکمیل پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید(1990) توسط این کودکان، آنها بر اساس نمرات اخذ شده در سه گروه با سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی قرار گرفتند. در گام بعد نیز سنجش تحریک پذیری ضربان قلب انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در کودکان با سبک دلبستگی ایمن، میزان معناداری 0/05 p< در نمرات دلبستگی و زیر مقیاس های تحریک پذیری ضربان قلب شامل نرخ ضربان قلب و نرخ تنفس در مقایسه با گروه های با سبک دلبستگی ناایمن دیده شد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد که ابتلا به بیماری های مزمن پزشکی کودکان می تواند منجر به عواقب روانی- اجتماعی مهمی در آنها و والدینشان گردد و میزان سازگاری آنها را تحت تأثیر قرار دهد و سبک دلبستگی کودکان می تواند در این میان نقش مؤثری داشته باشد.
نقش ارتباط درمانی در سازگاری با بیماری های مزمن: مرور نظام مند متون پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۱۰ (پیاپی ۵۵)
91-102
حوزه های تخصصی:
همراهی بیماران مزمن از رژیم مراقبتی - درمانی جزء چالش های جدی در این بیماران است؛ زیرا این فرآیند پیچیده و متأثر از عوامل مختلف بخصوص شرایط زمینه ای هست. یکی از عواملی که می تواند موجب استمرار همراهی در این بیماران گردد ایجاد رابطه درمانی بین بیمار و کادر درمان هست. با توجه به عدم وجود مطالعه جامع ثبت شده در بانک های مطالعاتی ایران، هدف مطالعه حاضر جمع بندی مطالعات سال های اخیر در زمینه نقش ارتباط درمانی در سازگاری با بیماری مزمن براساس مرور نظام مند متون پژوهشی بود. پژوهش حاضر یک مرور توصیفی و با توجه به روش اجرا جزء مطالعات مرور نظام مند است. جستجوی سابقه پژوهشی با استفاده از پایگاه های داده های الکترونیکی زیر شامل پایگاه اطلاعات علمی google scholar, pubmed, sciencedirect, SID, Proquest, Ovid با استفاده از کلمات کلیدی انگلیسی Therapeutic Relationships, Adaptation, Chronic Disease و کلمات فارسی ارتباط درمانی، سازگاری، بیماری مزمن از سال های ۱۳95 تا ۱۳۹9 گردآوری شدند. نتایج به صورت کیفی گزارش شد. پس از جستجو و ارزیابی مطالعات، تحلیل نهایی بر روی 20 مقاله انجام گرفت. در این مطالعات، ارتباط معناداری بین ارتباط درمانی در سازگاری با بیماری های مزمن مختلف گزارش شده است. مقالات مذکور ارتباط درمانی را عاملی مهم در تبعیت از درمان و افزایش کیفیت زندگی در این بیماران معرفی کرده اند هرچند نیاز به مطالعات تحلیلی آینده نگر با کنترل متغیرهای مداخله گر جهت مشخص تر شدن این رابطه لازم است.
مدل های سازگاری روانشناختی با بیماری های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
179-187
حوزه های تخصصی:
این مقاله به زبان انگلیسی و درباره مدلهای عمومی واختصاصی مقابله روانشناختی با بیماریهای مزمن نگارش شده است
راهبردهای مبتلایان اچ آی ی/ایدز برای مدیریت زندگی پس از بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
37 - 78
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر و با کشف و توسعه داروهای کنترل اچ آی وی/ایدز، امکان تبدیل آن از یک بیماری کشنده و غیر قابل کنترل به یک بیماری مزمن کنترل شونده فراهم شده است. تکوین چنین وضعیتی در کنار انگ اجتماعی و ابعاد پیچیده ای که این بیماری دارد، موضوع راهبردهای مبتلایان برای مدیریت زندگی را از اهمیت ویژه ای برخوردار می گرداند، مقاله حاضر راهبردهای مبتلایان اچ آی وی/ایدز برای مدیریت زندگی پس از بیماری را در نمونه ای 31 نفری بررسی نموده است. جامعه پژوهشی، افراد مبتلا به اچ آی وی/ایدز در شهر تهران بوده که در بازه زمانی پاییز و زمستان 1398 از طریق مراکز مشاوره بیماری های رفتاری و با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. روش مطالعه به صورت کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته بوده است که اطلاعات جمع آوری شده با کدگذاری سه مرحله ای و به شیوه تماتیک(مضمونی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. مبتنی بر یافته های پژوهش، مبتلایان برای مدیریت زندگی پس از ابتلا به بیماری از راهبردهای پنج گانه مدیریت افشاء، مدیریت روابط، مشارکت در راستای بیماری، تقویت خود و توسل به مذهب استفاده می کنند. این راهبردهای از 11 زیر مقوله و 30 مفهوم انتزاع پیدا کرده اند. مبتنی بر یافته ها انگ زدائی از ایدز، فراهم نمودن بستر مشارکت مبتلایان و حمایت لازم می تواند آنها را در مدیریت مطلوب زندگی پس از بیماری یاری نموده و همزمان به یاریگری آنها در فعایت های داوطلبانه مرتبط با بیماری بینجامد.
مدیریت بیماری مزمن در خانواده: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
57 - 73
حوزه های تخصصی:
ابتلای یکی از اعضای خانواده به بیماری مزمن، بر روابط، نقش ها، سلسله مراتب و به طور کلی سیستم خانواده تأثیر می گذارد و خانواده را برای مدیریت و سازگاری با شرایط جدید، با چالش هایی مواجه می کند. هدف از این مرور ادبیات پژوهشی، شناسایی مسائلی است که خانواده در مدیریت بیماری مزمن یکی از اعضا، با آن رو به روست. بدین منظور، به بررسی نظام مند مقالات چاپ شده به زبان فارسی یا انگلیسی در مجلات داخلی و خارجی از سال 201۴ (دی ۱۳۹۲) تاکنون، در پایگاه های SID، Magiran، Google Scholar، APA Psycnet، Cochrane Library، Science Direct و PubMed پرداخته شده و ۱۵ مطالعه انتخاب و مرور شد. نتایج نشان داد مطالعات انجام شده، مسائل ویژه مدیریت بیماری مزمن در خانواده را در قالب چند عنوان بیان کرده اند که عبارت اند از: انگیزه اعضای خانواده در مراقبت از بیمار، تأثیرات بیماری بر خانواده، نیازهای خانواده در شرایط مواجهه با بیماری مزمن و چگونگی مقابله با بیماری مزمن. آگاهی از این مسائل به متخصصان در ارائه حمایت و طراحی مداخلات مناسب برای این خانواده ها کمک می کند و به پژوهش های آینده جهت می دهد.
مروری بر تاثیر معنویت بر ارتقاء سازگاری با بیماری های مزمن در دوران پاندمی ویروس کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازگاری با بیماری های مزمن، راهبرد اساسی برای رضایت بیماران از زندگی فردی و اجتماعی، و نیز برای ارتقا سطح عملکرد و کارآمدی آنها به همراه ابتلا به بیماری های مزمن می باشد. بیماری های مزمن علاوه بر ایجاد اختلالات بیولوژیک، مشکلات و اختلالات روانی را برای بیماران به وجود می آورد، به طوری که تاب آوری آنها را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. کاهش تاب آوری باعث می شود علاوه بر احساس رنج جسمانی، همواره یک رنج روانی را نیز تجربه نمایند. سازگاری با بیماریهای مزمن، پیامدهای نابهنجار روانی را کاهش داده و رضایت از زندگی را در بیماران مبتلا به بیماری های مزمن افزایش می دهد. اضطراب، استرس و افسردگی ناشی از بیماریهای مزمن در شرایط شیوع جهانی کرونا، به دلیل ترسناک و مرموز بودن ویروس، و میزان مرگ و میر بالای آن، به اضطراب ناشی از بیماری مزمن، اضافه شده است. لذا برای سازگاری با بیماریهای مزمن در شرایط پاندمی، کوشش بیشتری لازم است و ضرورت دارد که در پروتکل های سنتی تجدید نظر شده و با شرایط کنونی، منطبق شوند. از بین عواملی که درکاهش پیامدهای روانی ابتلا به بیماریهای مزمن، موثر هستند، معنویت نقش پر اهمیتی دارد که دراین مقاله توضیح داده شده است.
رابطه بین سبک های دلبستگی بزرگسال با پیروی از درمان در بیماران مزمن: نقش میانجی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از چالش های اصلی درمان بیماری مزمن، تبعیت بیماران از دستورات درمانی است. هدف این پژوهش تعیین نقش میانجیگرانه تاب آوری در رابطه بین در رابطه بین سبک های دلبستگی و تبعیّت از درمان در مبتلایان به بیماری مزمن بود. طرح پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت و فشار خون استان گیلان درسال 1399 بود. تعداد 399 نفربه روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس دلبستگی کالینز و رید(RAAS)، مقیاس تاب آوری کونر و دیویدسون (CD-RISC) و پرسشنامه تبعیت از درمان مدانلو انجام شد. پردازش داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر در محیط نرم افزار AMOS-24 و تحلیل بوت استراپ در برنامه Macro پریچر و هایز (2008) انجام شد. بین تبعیّت از درمان با تاب آوری و سبک دلستگی ایمن و اجتنابی رابطه مستقیم معنی دار یافت شد (01/0p<). اما بین تبعیّت از درمان با دلسبستگی دوسوگرا رابطه ای مشاهده نشد (05/0p>). برازش مدل میانجی پس از حذف دو مسیر غیرمعنادار بهبود یافت و با آزاد کردن خطای کوواریانس بین دلبستگی دوسوگرا با دلبستگی ایمن و اجتنابی برازش مطلوبی حاصل شد (00/1CFI=،086/0RMSEA=). تحلیل بوت استراپ آشکار ساخت تاب آوری در رابطه بین متغیرهای درونزا و برونزا به طورمعنی داری میانجیگری می کنند. ضریب تعیین مدل نهایی نشان داد تمامی متغیرهای برونزا و میانجی، 21 درصد از تغییرات تبعیت از درمان را پیش بینی می کنند. تاب آوری و الگوی دلبستگی در تبعیت بیماران از پروسیجر درمان دارای اهمیت هستند و پیشنهاد می شود در برنامه درمانی مبتلایان به بیماری مزمن مهارت ها و راهبردهای مقاومت در برابر استرس بیماری و افزایش ظرفیت مقابله سازگارانه با شرایط تهدید کننده زندگی گنجانده شود. شماره ی مقاله: ۲
سلامت معنوی مادران دارای کودک مبتلا به سرطان و سایر بیماری های مزمن: مطالعه مقایسه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
38-49
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: ازآنجایی که هنگام تشخیص بیماری سرطان، سلامت معنوی بیشتر بیماران و خانواده های آنان دچار مخاطره می شود؛ این مطالعه با هدف مقایسه سلامت معنوی مادران کودکان مبتلا به سرطان و سایر بیماری های مزمن انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر به صورت در دسترس درباره 250 نفر از مادران دارای کودک مبتلا به سرطان مراجعه کننده به درمانگاه و بخش انکولوژی و مادران کودکان مبتلا به سایر بیماری های مزمن مراجعه کننده به بخش های کودکان و اورژانس اطفال بیمارستان شهید صدوقی یزد در سال 1399 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه سلامت معنوی پالوتزین و الیسون بود. داده ها با روش های آماری توصیفی و تحلیلی (آزمون تی و کای دو) تجزیه و تحلیل شد و سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: در مطالعه حاضر سلامت معنوی مادران در دو گروه مورد مقایسه در حد متوسط بود. میانگین سلامت معنوی مادران کودکان بستری در بخش اطفال (13/13±24/91) بالاتر از میانگین سلامت معنوی مادران کودکان بستری در بخش انکولوژی (67/12±84/85) بود و تفاوت آماری معناداری بین سلامت معنوی مادران دو گروه با استفاده از آزمون تی مستقل مشاهده شد (001/0=P). همچنین تفاوت آماری معناداری بین سلامت معنوی مادران کودکان 12 سال به بالا (با میانگین 86/11±00/97) بر اساس سن کودک در گروه کودکان بستری در بخش انکولوژی با استفاده از آزمون f یک راهه (آنوا) مشاهده شد (022/0=P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، سلامت معنوی مادران در بخش انکولوژی کمتر از مادران کودکان مبتلا به سایر بیماری های مزمن در بخش اطفال بود. این یافته نیاز به انجام اقدامات لازم را برای ارتقا و بهبود سلامت معنوی مادران در بخش انکولوژی مشخص می سازد.
پدیدارشناسی تجربه زنانه از بیماری مزمن در زنان مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری های مزمن هرچند منشاء پزشکی-زیستی دارند، اما، با توجه به تأثیرات طولانی مدت آن ها بر بدن و اختلالات عملکردی ناشی از این تأثیرات، ابعادی فراتر از یک پدیده زیستی پیدا کرده و جنبه های مختلف حیات فردی و اجتماعی فرد مبتلا و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار می دهند. از جمله ؛ بیماری های مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبه های حیات فردی و اجتماعی بیمار دارد، ام اس است. افزایش میزان ابتلای زنان به بیماری ام اس در چند دهه اخیر و همچنین، افزایش نسبت ابتلا در بین زنان در مقایسه با مردان، باعث شده است که این بیماری چهره ای زنانه به خود بگیرد. در این مقاله از منظر جامعه شناسی بیماری های مزمن و با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی فمینیستی، تجربه زنان مشارکت کننده در تحقیق از بیماری ام اس به عنوان تجربه خاص زنانه که محصول تلاقی تجربه این بیماری با جنسیت، بدن و زمینه اجتماعی است، مورد توجه قرار گرفته است. تلاش شده است تا تجربه زیسته زنان از زندگی با بیماری ام اس و دلالت های معنایی این تجربه برای آنها، براساس داستان ها و روایت های خود این زنان فهم شود. براساس مصاحبه های صورت گرفته، پنج مضمون اصلی زندگی در تعلیق، شرم بی قدرتی، ناکنش ورزی جنسی، مخاطره مادری و دلهره همسری استخراج شد و با توجه به این مضامین، تجربه زنان مشارکت کنند ه در تحقیق از بیماری ام اس، ذیل فرامضمون «اضطراب هویتی» مفهوم پردازی شد. منظور از «اضطراب هویتی»، تجربه و احساس نگرانی ناشی از هویت جنسیتی تحقق نیافته توسط این زنان است.