فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
103 - 130
حوزههای تخصصی:
ارزش های اخلاقی موضوعی مورد علاقه برای پژوهشگران و عامه مردم است. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سنجش ارزش های اخلاقی (EVA) بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 1401- 1400 در دانشگاه تهران بودند که 422 نفر از آن ها در پژوهش شرکت کردند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های سنجش ارزش های اخلاقی (پادیلا-واکر و جنسن، 2016)، ادراک شایستگی (هارتر، 1989)، تعهد مذهبی (ورتینگتون و همکاران، 2003) و کیفیت روابط بین فردی (پیرس و همکاران، 1991) که به صورت آنلاین در اختیار آنها قرار گرفت، پاسخ دادند. تحلیل ها در چند گام شامل تحلیل آیتم، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، محاسبه پایایی و روایی همگرا انجام شد. نتایج تحلیل آیتم نشان داد تمام آیتم ها از کفایت لازم برخوردار هستند. تحلیل عاملی اکتشافی منجر به استخراج سه عامل شد که به ترتیب بر اساس اندازه ارزش ویژه، عامل های اخلاق مبتنی بر الوهیت، اخلاق مبتنی بر جمع و اخلاق مبتنی بر خودمختاری بودند. تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم نیز ساختار سه عاملی به همراه یک عامل کلی ارزش های اخلاقی را تایید کرد. روایی همگرا، پایایی کل و پایایی عامل ها مناسب بود؛ بنابراین پرسشنامه سنجش ارزش های اخلاقی در جامعه دانشجویان ایرانی دارای پایایی و روایی مناسب است و می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر برای سنجش ارزش های اخلاقی در دانشجویان استفاده کرد.
تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری/ قربانی فضای مجازی نوجوانان مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جرم شناسان اتفاق نظر دارند که افزایش جرائم سایبری ازجمله قلدری سایبری نتیجه پیشرفت های تکنولوژیکی است که تعامل اجتماعی و رفتار مردم را تغییر داده است و به یک ناسازگاری و مشکل روانی- اجتماعی رایج در جمعیت کودک و نوجوان مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته پیشگیری از قلدری و قربانی فضای مجازی مبتنی بر نقش عوامل فرهنگی، شناختی و هیجانی بود.روش : روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش سنتز پژوهی ترکیبی بود. به منظور طراحی بسته پیشگیری، از مبانی نظری موجود در پژوهش های انجام شده استفاده شد و برای کسب اطمینان از روایی مطلوب بسته پیشگیری، از روش روایی محتوایی با استفاده از مدل لاوشه با پانل خبرگان 11 نفری و از دو ضریب کمی نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمامی جلسات بسته طراحی شده ضروری است. محتوای تمامی جلسات، کاملاً مرتبط با اهداف و یا مرتبط اما نیازمند بازبینی جزئی تشخیص داده شد. در ادامه، بازبینی های خواسته شده توسط متخصصان که 17 درصد تمامی پاسخ ها را در برمی گرفت، اعمال و بسته نهایی در ده جلسه تدوین شد.نتیجه گیری: با توجه به روایی مطلوب این بسته پیشنهاد می شود محتوای بسته حاضر به عنوان یک فصل درسی برای کتاب تفکر و سبک زندگی متوسطه اول در نظر گرفته شود. همچنین به مشاوران مدارس و مسئولین ذی ربط پیشنهاد می شود برنامه مداخله حاضر را در صورت لزوم به صورت بالینی و آموزشی مورد استفاده و بهره برداری قرار دهند.
مؤلفه های انگیزش جهادی در منابع اسلامی با تأکید بر اندیشه های مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مؤلفه های انگیزش جهادی در منابع اسلامی صورت گرفته است. روش به کار رفته در این پژوهش، "تحلیل کیفی محتوای متون دینی" بود که برای فهم و استنباط آموزه های روان شناختی از منابع اسلامی کاربرد دارد (شجاعی، ۱۳۹۹). بدین منظور ابتدا آیات و روایات مرتبط با بحث انگیزش جهادی با استفاده از کلیدواژه های "جهاد و مجاهدت" استخراج شد و سپس با استفاده از بیانات مقام معظم رهبری مرتبط با انگیزش جهادی(شامل کلیدواژه های "کار جهادی"، "روحیه جهادی"، "مدیریت جهادی"، "مجاهدت" و جهاد) ۱۵ مؤلفه انگیزشی برای انگیزش جهادی شناسایی شد که شامل "ایمان پایدار"، "اخلاص"، "ولایت مداری"، "غیرت دینی"، "آمادگی برای فداکاری"، "توکل"، "خودباوری"، "نظم و انضباط"، "پایداری"، "خطرپذیری"، "خلاقیت"، "امیدواری" "درک چالش خصمانه" و "عقلانیت و تدبیر" است. در مرحله بعد با استفاده از نظرات کارشناسان، این مؤلفه ها در قالب سه عامل شناختی(بصیرت)، گرایشی(تولی-تبری) و شخصیتی(بلندهمتی) جمع بندی شدند. بر اساس این پژوهش می توان انگیزش جهادی را نوع خاصی از انگیزش درونی دانست که معطوف به اهداف خاص و همراه با پشتوانه گرایشی الهی است.
تدوین مدل ساختاری قربانی شدن سایبری بر اساس اعتیاد به اینترنت و حمایت اجتماعی ادراک شده با نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: قربانی شدن سایبری از جمله آسیب های نوین جامعه امروزی به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری قربانی شدن قلدری سایبری براساس حمایت اجتماعی ادراک شده و اعتیاد به اینترنت با نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان خوانسار بود که ۱۷۰ نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای مشخص شدند و ابزار گردآوری اطلاعات ۴ پرسشنامه استاندارد قربانی شدن سایبری آنتانیادو و همکاران (۲۰۱۶)، اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۹۹۸)، حمایت اجتماعی ادراک شده زمن و همکاران (۱۹۹۸) و فرم کوتاه ویژگی های شخصیتی کاستا و مک کری (۱۹۸۵) بودند.
یافته ها: داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS نشان داد که اعتیاد به اینترنت رابطه معنادار و معکوس بر مسئولیت پذیری و رابطه معنادار و مستقیم بر روان آزرده گرایی دارد. حمایت اجتماعی ادراک شده نیز رابطه معنادار مستقیم بر مسئولیت پذیری و برون گرایی دارد. خرده مقیاس روان آزرده گرایی رابطه مستقیم و معنادار بر قربانی شدن سایبری دارد و در نهایت عامل مسئولیت پذیری و برون گرایی به عنوان عامل میانجی با اعتیاد به اینترنت و حمایت اجتماعی، بر قربانی شدن سایبری رابطه معنادار دارند و رابطه غیر مستقیم سایر خرده مقیاس ها معنی دار نبود.
نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گیری می شود که افرادی که قربانی سایبری می شوندوقتی اعتیاد به اینترنت پیدا می کنند مسئولیت پذیری آنها کم می شود وروان آزردگی آنان بیشتر می شودو هرچه قدر حمایت اجتماعی آنان بیشتر باشد مسئولیت پذیری و برون گرایی بیشتر می شودو همچنین افراد روان آزرده بیشتر قربانی سایبری می شوند ودرنهایت می توان نتیجه گرفت که عامل مسئولیت پذیری و برون گرایی به صورت غیرمستقیم با اعتیاد به اینترنت و حمایت اجتماعی در قربانی شدن سایبری اثرگذار هستند.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی، پردازش هیجانی و ضریب سختی در نوجوانان دارای زمینه خود جرحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
419 - 442
حوزههای تخصصی:
یکی از شایع ترین مشکلاتی که امروزه در میان نوجوانان رواج یافته، رفتار خود جرحی است، که به میزان زیادی در همه فرهنگ ها یافت می شود. هدف این پژوهش اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی، پردازش هیجانی و ضریب سختی در نوجوانان دارای زمینه خودجرحی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم سال تحصیلی 1400-1399 بوشهر بود که دارای سابقه خودجرحی بودند. و حجم نمونه شامل ۴۰ نفر که بطور تصادفی ۲۰ نفر در گروه آزمایش و ۲۰ نفر در گروه گواه جایگیری و انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی قرارگرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رفتار خودجرحی (Sansone, et al.)، نیمرخ واکنش به سختی (Stoltz)، پرسشنامه امید میلر (Miller) و پرسشنامه پردازش هیجانی (Baker, Thomas, Thomas, et al. ) بود. نتایج نشان داد که مداخله موجب افزایش ضریب سختی، امید به زندگی و کاهش پردازش ناسازگارانه هیجانی در نوجوانان شده است (05/0p<). هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که رفتاردرمانی دیالکتیکی در پردازش هیجانی روش مؤثری می باشد (001/0p<). باتوجه به نتایج پژوهش می توان از این مداخله در بهبود ضریب سختی، امید به زندگی و پردازش هیجانی نوجوانان دارای زمینه خودجرحی در کنار دیگر مداخلات درمانی استفاده نمود.
The Role of Sleep Quality and Self – Efficacy in Job Burnout of Teachers
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the influence of teachers' sleep quality and self-efficacy on burnout in Iranshahr City. The statistical population for this study comprised all secondary high school teachers in Iranshahr city during the academic year 2023 – 2024. The sample consisted of 118 teachers who were chosen using the convenience sampling method. To gather the data, the job burnout questionnaires developed by Maslach, Jackson, and Leiter (1986), the Petersburg sleep quality questionnaire (1989), and the teacher self-efficacy questionnaire created by Schanen, Moran, and Woolfolk (2001) were utilized. To analyze the data, Pearson correlation and multiple regression were conducted, with all analyses carried out using SPSS software version 24. The results of the Pearson correlation coefficient indicated that emotional exhaustion and depersonalization had a negative correlation with comprehensive involvement, educational strategies, and class management (p<.01), while personal accomplishment showed a notable positive correlation with comprehensive involvement, educational strategies, class management, and sleep quality (p<.01). The overall model accounted for 24.7% of the variance in emotional exhaustion and 11% of the variance in depersonalization. Thorough involvement accounted for 14.5% of the variance in personal accomplishment, while sleep quality explained 9% of the variance in personal accomplishment.
Does Stress Coping Strategies Predict the Quality of Life and Life Satisfaction among University Employees?
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research was to examine how stress coping strategies predict quality of life and life satisfaction among staff at Sistan and Baluchestan University. A total of 94 employees from the University of Sistan and Baluchestan, Iran were chosen using a simple sampling method. To gather data, the Coping Inventory for Stressful Situations (CISS) by Endler & Parker (1990a), Huebner's Life Satisfaction Scale (1994), and the WHOQOL BREF Quality of Life Questionnaire were utilized. The data was analyzed using Pearson and multiple stepwise regression. The findings indicated a significant negative correlation between the avoidant approach to stress management and quality of life (r=.243, p<.01), whereas the problem-focused and emotion-focused strategies did not show a significant link with quality of life and satisfaction with life. The avoidant coping style accounted for 5.9% of the variance in quality of life. The other coping styles were excluded from the regression and did not make it into the regression equation. Avoidant style (Beta=.525, p=.0001) exhibited a negative and significant relationship with quality of life. It is determined that avoidant-oriented coping was a negative unique predictor of the employees' quality of life.
اثربخشی بسته آموزش گروهی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق بر بهزیستی ذهنی و نشخوار فکری زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۵۰-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزش گروهی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق بر بهزیستی ذهنی و نشخوار فکری زنان مطلقه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مطلقه شهر اراک در سال 1402-1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت بسته آموزش گروهی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه بهزیستی ذهنی (SWBQ، 2003) و نشخوار فکری نولن- هوکسما و مارو (RRS، 1991) بود. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون بهزیستی ذهنی و نشخوار فکری در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود داشت و همچنین بین میانگین پس آزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود نداشت. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته آموزش گروهی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق روش مداخله ای مناسبی بر بهبود بهزیستی ذهنی و نشخوار فکری زنان مطلقه است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی، نشخوار خشم در مبتلایان وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
48 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی و نشخوار خشم در مبتلایان وسواس فکری علمی بود.روش شناسی پژوهش: در این مطالعه ی نیمه آزمایشی جامعه ی آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی شهر تهران مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره در سال 1401 میشد. از میان افرادی که شرایط ورود به مطالعه داشتند تعداد 30 نفر به روش در دسترس جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. کسانی که در گروه مداخله جایگزین شدند در 10 جلسه 2 ساعته تحت مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند. در این مطالعه پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، باورهای غیرمنطقی جونز و نشخوار خشم ساکودولسکی و همکاران (2001) و وسواس فکری عملی پادوآ(1988) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با اندازه های مکرر و در نرم افزار SPSS، تجزیه تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه مداخله وکنترل در تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی و نشخوار خشم پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیک در بهبود تحمل پریشانی، باورهای غیرمنطقی و نشخوار خشم در مبتلایان وسواس فکری علمی اثربخش است.بنابراین رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود بیماران مبتلا به وسوسا فکری عملی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل ابهام و دشواری در تنظیم هیجان افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۲۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل ابهام و دشواری در تنظیم هیجان افراد وابسته به مواد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1402 بود. از این بین 34 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (17 نفر) و کنترل (17 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تحمل ابهام (ATQ) مک لین (2009) و دشواری در تنظیم هیجان (DERS) گراتز و رومر (2004) بود. طرحواره درمانی در 10 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و طرحواره درمانی باعث افزایش تحمل ابهام (05/0> p) و کاهش دشواری در تنظیم هیجان (05/0> p) در افراد وابسته به مواد شد. همچنین دارای ماندگاری اثر در دوره پیگیری بود (05/0> p). با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین اعتیاد می توانند با استفاده از طرحواره درمانی بر افزایش تحمل ابهام و کاهش دشواری در تنظیم هیجان افراد وابسته به مواد تاکید کنند.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روان شناختی بر بهبود مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روانشناختی بر بهبود مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت در زنان نابارور بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان نابارور گیرنده تخمک اهدایی مراجعه کننده و تحت درمان در مرکز درمان ناباروری مام شهر تهران در سال 1402 بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. همه آنها قبل از اجرای مداخله پرسشنامه شناخت مثبت خودکار اینگرام و همکاران (1988، APAC) و رضامندی همسران افروز (1390، AMSS) را تکمیل کردند. پس از آن گروه آزمایش مداخله برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روانشناختی را در 8 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار دریافت کردند. داده های پژوهش به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون در بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). همچنین نتایج نشان داد در متغیرهای مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت بین دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). بر این اساس می توان گفت استفاده از برنامه آموزشی مبتنی بر بهزیستی روانشناختی می تواند در افزایش مثبت اندیشی و رضامندی زوجیت در زنان نابارور موثر باشد.
نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی در رابطه بین سرمایه های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج با جهت گیری ازدواج در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۴۶-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی در رابطه جهت گیری ازدواج، سرمایه های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج در دانشجویان مجرد بود. این مطالعه توصیفی- همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مجرد دانشگاه های آزاد اسلامی استان اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که باتوجه به تعداد متغیرهای پژوهش به روش در دسترس تعداد 500 نفر به عنوان نمونه (303 دختر و 197 پسر) به پرسشنامه های جهت گیری ازدواج (MOQ، گوانجی، 1399)، سرمایه روانشناختی (PCQ، لوتانز، 2007)، نگرش به روابط قبل از ازدواج (PRAQ، کردلو، 1380) و مطلوبیت اجتماعی (SDSA، کراون و مارلو، 1964) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد سرمایه های روانشناختی با جهت گیری ازدواج رابطه مثبت و معنادار داشت (001/0>P)؛ همچنین اثر مستقیم مطلوبیت اجتماعی بر جهت گیری ازدواج مثبت و معنادار بود (001/0>P). علاوه براین، اثرغیرمستقیم سرمایه های روانشناختی بر جهت گیری ازدواج با نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی معنادار بود (001/0>P). اما بین متغیر نگرش به روابط قبل از ازدواج با جهت گیری ازدواج اثر مستقیم و غیرمستقیم معنی داری مشاهده نشد (001/0<P). باتوجه به نتایج می توان گفت مطلوبیت اجتماعی در رابطه بین سرمایه روانشناختی و جهت گیری ازدواج نقش میانجی دارد و این رابطه میان نگرش به رابطه و جهت گیری وجود ندارد.
نقش ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی در غذا خوردن هیجانی: عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی بر غذا خوردن هیجانی با در نظر گرفتن عامل واسطه ای مکانیسم های دفاعی انجام گرفت.
روش: در یک طرح همبستگی با روش مدل سازی معادلات ساختاری، تعداد 800 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند داده ها با پرسشنامه های رفتار خوردن داچ، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسش نامه سبک های دفاعی و فرم کوتاه مقیاس سطوح کارکرد شخصیت توسط افراد نمونه جمع آوری شد.
یافته ها: سطح کارکرد شخصیت (52/0) و سبک های دلبستگی ایمن (91/0)، اضطرابی (39/0) و اجتنابی (51/0) بر غذا خوردن هیجانی اثر ساختاری مستقیم دارد (05/0>P). سطح کارکرد شخصیت با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته (76/0)، رشدنایافته (83/0) و روان آزرده (79/0) بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (61/0)، اضطرابی (61/0) و اجتنابی (72/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (78/0)، اضطرابی (60/0) و اجتنابی (79/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدنایافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (86/0)، اضطرابی (67/0) و اجتنابی (73/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی روان آزرده بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: از آنجا که اختلال در شخصیت با پرخوری و خوردن کنترل نشده ارتباط دارد لذا می توان این طور نتیجه گیری نمود که افراد دارای پرخوری، کارکرد شخصیت ناسازگار بالاتر و کارکرد شخصیت سازگار پایین تری دارند. بر اساس نظریه ی تنظیم هیجان که یکی از نظریه های رفتار غذا خوردن هیجانی است، خوردن هیجانی می تواند با کاهش هیجانات منفی، خلق و خو را بهبود بخشد. لذا با توجه به همپوشی بین مفاهیم تنظیم هیجان در دو متغیر سطح کارکرد شخصیت و غذا خوردن هیجانی به نظر می رسد این اشتراک علت ارتباط این دو متغیر با یکدیگر باشد. دفاع نابالغ با خوردن هیجانی مرتبط است و خوردن هیجانی نیز همچون مکانیزم دفاعی راهبردی برای کاهش هیجانات منفی می باشد که در نهایت آسیب های بسیاری را به دنبال دارد. هماهنگی مادر با کودک در موقعیت های پراسترس خودتنظیمی و مبانی شناختی و هیجانی و راهبردهای مقابله ای کودک را شکل می دهد؛ در صورتی که دلبستگی ایمن در فرد شکل نگیرد، قادر به تنظیم هیجانات و کنترل هیجانات خود به شیوه ی صحیح نخواهند بود و از راهبردهای نامناسبی همچون پرخوری برای تنظیم هیجانات خود استفاده خواهد کرد. نتایج پژوهش می تواند به تدوین و طراحی مداخلات روانشناختی و پروتکل های درمان پرخوری و چاقی کمک کند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خودمراقبتی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
58 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خودمراقبتی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش بیماران قلبی عروقی شهر اصفهان در سال 1401 بود که تعداد 51 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه(هر گروه 17 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری روانی اجتماعی با بیماری دراگتیس(۱۹۸۶) و خودمراقبتی جارسما و همکاران(۲۰۰۳) بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یکبار در هفته و درمان فراتشخیصی نیز در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یک بار در هفته اجرا و گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده روش آماری واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی تحلیل شدند. نتایج نشان دهنده اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(753/0= اتا) خودمراقبتی(362/0= اتا) بیماران قلبی عروقی بود بطوریکه در مرحله پیگیری نیز این تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود(001/0>P) نتایج آزمون بونفرنی نشان داد میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خود مراقبتی بیماران بیشتر بود. بنابراین از هر دو مداخله می توان جهت سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خود مراقبتی بیماران قلبی عروقی و ارتقاء کیفیت زندگی آنها استفاده نمود.
رابطه کژرفتاری دانش آموزان و تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی: نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
175 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجیگری خستگی هیجانی و نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سمنان بود که در سال تحصیلی 1400_1401 مشغول به کار بودند (723 نفر). شرکت کنندگان 150 معلم (84 معلم زن و 64 معلم مرد) بودند. از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. همه آنها پرسشنامه خستگی هیجانی جانگ (1995)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003)، پرسشنامه تمایل به ترک خدمت کیم و همکاران (2007) و پرسشنامه کژ رفتاری دانش آموزان رستمی و راد (1392) را تکمیل کردند. فرضیه ها با مدل تحلیل مسیر و تحلیل فرآیند شرطی آزمون شدند. یافته ها نشان داد که کژرفتاری دانش آموزان اثر ساختاری مستقیم بر خستگی هیجانی و تمایل به ترک خدمت معلمان داشت. خستگی هیجانی در رابطه بین کژرفتاری دانش آموزان با تمایل به ترک خدمت معلمان نقش میانجی ایفا می کرد. نقش تعدیلگر تنظیم هیجانی در رابطه میانجی خستگی هیجانی تأیید شد. در سطوح پایین تنظیم هیجان رابطه خستگی هیجانی با تمایل به ترک خدمت بسیار ملایم و معنادار بود، اما در سطوح بالای تنظیم هیجان، خستگی هیجانی با شدت بیشتری تمایل به ترک خدمت را پیش بینی می کرد. نتیجه آنکه پیشایندهای میل به ترک خدمت روابط ساختاری پیچیده ای دارند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانش آموزان با شکایات روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
121 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانش آموزان با شکایات روان تنی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه دوم با شکایات روان تنی شهرستان خمینی شهر در سال تحصیلی 1400-1399 بود. در این پژوهش تعداد 37 دانش آموز با شکایات روان تنی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 نفر در گروه آزمایش و 19 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسش نامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس شکایات روان تنی (Takata & Sakata)، پرسش نامه همجوشی شناختی (Gillanders et al.) و پرسش نامه ناگویی هیجانی (Bagby et al.) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانش آموزان با شکایات روان تنی تأثیر معنادار دارد (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با فعالیت ها و نگرش ذهن آگاهانه و پرداختن به احساسات و هیجان های مشکل ساز می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش همجوشی شناختی و ناگویی هیجانی دانش آموزان با شکایات روان تنی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان یکپارچه فراتشخیصی بر تنظیم هیجان و بهبود علائم کودکان دچار اختلال بی نظمی خلق اخلال گر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
207 - 230
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان یکپارچه فراتشخیصی بر تنظیم هیجان و بهبود علائم اختلال بی نظمی خلق اخلال گر انجام شد. پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی تک موردی از نوع طرح خط پایه چندگانه با 3 آزمودنی متفاوت (8، 9 و 10 سال) بود که طی 15 جلسه درمانی و دو دوره پیگیری 2ماهه اجرا شد. داده ها با استفاده از روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده شامل چک لیست تنظیم هیجان Shields and Cicchetti و مقیاس تحریک پذیری عاطفی Stringaris et al. بود. یافته های به دست آمده، نشان داد که هر سه کودک مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلال گر، درمان یکپارچه فراتشخیصی باعث کاهش هیجانات منفی، افزایش هیجانات مثبت، تنظیم هیجان انطباقی و نیز بهبود علایم اختلال بی نظمی خلق اخلال گر در مرحله مداخله گردید و دستاوردهای درمانی در دو دوره ی 2ماهه پیگیری حفظ شد. بر اساس نتایج این پژوهش، درمانگران کودک برای کمک به تنظیم هیجان و بهبود علائم کودکان دچار اختلال بی نظمی خلق اخلال گر می توانند از این پروتکل مؤثر درمانی استفاده نمایند.
بررسی نقش ترومای کودکی در نشانه های وسواسی-جبری با میانجی گری ترس از خود، باورهای هیجانی، باورهای وسواسی و آلودگی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
215 - 225
حوزههای تخصصی:
تجربه تروما در کودکی اثرات جبران ناپذیری بر ذهن کودک می گذارد و با نشانه های وسواسی-جبری مرتبط است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تجربه تروما در پیش بینی نشانه های وسواسی-جبری با میانجی گری متغیرهای ترس از خود، باورهای هیجانی، باورهای وسواسی و آلودگی ذهنی است. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. نمونه مورد مطالعه دربرگیرنده 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابرازهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تجارب آسیب زای کودکی (CTQ)، پرسشنامه ترس از خود (FOS)، پرسشنامه باورهای هیجانی (EBQ)، پرسشنامه باورهای وسواسی (OBQ-44)، مقیاس آلودگی ذهنی سیاهه وسواسی-جبری ونکوور (VOCI-MC) و سیاهه وسواسی-جبری ونکوور (VOCI) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. بر این اساس می توان گفت که تجربه تروما در دوران کودکی با تأثیری که بر ادراکات فرد از خود تأثیر می گذارد به نوعی تجربه دوسوگرایی و تردید در خود منجر می شود. این عدم اطمینان نسبت به خود با آلودگی ذهنی، باورهای وسواسی و باورهای هیجانی همراه می شود و افکار ناخوانده ای که در حوزه های حساس خود تجربه می شوند را به سمت نشانه های وسواسی-جبری سوق می دهد. به نظر می رسد که توجه به ترس از خود و باورهای هیجانی در طراحی مداخلات مربوط به اختلال وسواسی-جبری می تواند اقدامی کمک کننده باشد.
اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
199 - 205
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اوتیسم به عنوان یک اختلال عصبی-تحولی همواره با ضعف هایی در کودکان مبتلا به این اختلال در حافظه و نگهداری ذهنی همراه است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد.روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مراجعان کودک مبتلا به اختلال اوتیسم در سال 1402 به مراکز درمانی شهر تهران بودند. که از بین آن ها 30 کودک به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و گواه (15) قرار داده شدند. مداخله شناختی رایانه محور به صورت انفرادی در 10 جلسه 50 دقیقه ای در طول چهار هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. در صورتی که گروه کنترل هیچ مداخله ای در زمینه توانبخشی شناختی رایانه محور دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظه آشکار و نهان و تکلیف نگهداری ذهنی مایع بود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 26 صورت گرفت.یافته: نتایج نشان داد مداخله شناختی رایانه محور بر بهبود حافظه آشکار و نهان و نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم معنادار بود. (0/001>P).نتیجه گیری: یکی از مهم ترین اهداف آموزشی و توانبخشی کودکان مبتلا به اوتیسم ارتقای شناختی آن ها است. به کارگیری مداخله شناختی رایانه محور برای ارتقای حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی ایشان مفید خواهد بود.
نقش واسطه ای استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه اول بود. پژوهش از نوع همبستگی، و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان اشنویه در سال 1401 بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 339 نفر (170 دختر و 169 پسر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های سبک های فرزندپروری بامریند ( PSI ) 1967، اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم ( PASS ) 1984 و شبکه های اجتماعی جهان بانی (1397) استفاده شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر در خصوص میانجی گری استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با اهمال کاری تحصیلی نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه نه تنها به صورت مستقیم بلکه به صورت غیرمستقیم و با میانجی گریِ استفاده از شبکه های اجتماعی نیز بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد.