فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
63 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه پیش بینی دل زدگی زناشویی بر اساس استرس شغلی و خودتنظیمی هیجانی در آتش نشان های شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی از نوع توصیفی از نوع همبستگی با هدف پیش بینی بود که در بازه زمانی 1401-1402 صورت گرفت و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آتش نشان های شهر تهران بودند(N=4260)که 270 آتش نشان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و وارد پژوهش شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه های استاندارد دل زدگی زناشویی باینز (1996) (CBM)، استرس شغلی اسپیو و اسپوکان (1987) و خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) استفاده شد. یافته ها: براساس آنالیز رگرسیون صورت گرفته، مشخص شد که متغیرهای استرس شغلی و خودتنظیمی هیجانی (سازگار، پنهان کاری و تحمل) پیش بین مناسبی برای دل زدگی زناشویی هستند (P<0.05 و ضریب تأثیر 027/0، 339/0، 187/0 و 441/0). همچنین دل زدگی زناشویی ارتباط معنی داری با استرس شغلی و مولفه های خودتنظیمی هیجانی داشته (P<0.05 و ضریب همبستگی 259/0، 525/0-، 463/0 و 313/0-) و نیز استرش شغلی نیز ارتباط معنی داری با مولفه های پنهان کاری و تحمل از خودتنظیمی هیجانی داشت (P<0.05 و 247/0 و 195/0-). نتیجه گیری: براساس یافته ها، دل زدگی زناشویی براساس استرس شغلی و خودتنظیمی هیجانی در آتش نشان های تهران قابل پیش بینی است. بنابراین پیشنهاد می شود که وزارت خانه و سازمان های اثرگذاری نظیر وزارت بهداشت با ورود به این بخش در راستای کنترل استرس شغلی در دسته شغل های استرس زایی مانند آتش نشانی فعالیت های مناسبی را صورت بخشند.
اثربخشی آموزش مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی بر مؤلفه های عزت نفس دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1151 - 1164
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس پژوهش های انجام شده عزت نفس در دانش آموزان یکی از مؤلفه های مهم در عملکرد تحصیلی آن هاست. از طرفی اثربخشی آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی نیز بر عملکرد دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفته است ولی تاکنون مطالعه ای به بررسی اثربخشی آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان نپرداخته است.
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان بود.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه با پیگیری یک ماهه بود. شرکت کنندگان دانش آموزان پسر پایه نهم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. نمونه ای به حجم 34 نفر (17 گروه آزمایش، 17 گروه گواه) با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. آن ها به دو گروه آزمایش و گواه به طور تصادفی گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی قرار گرفت و گروه گواه آموزش دریافت نکرد. 30 روز پس از مداخله پرسشنامه عزت نفس (کوپراسمیت، 1967) توسط دانش آموزان تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار 24SPSS استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی موجب افزایش عزت نفس خانوادگی 0/18، تحصیلی 0/37، اجتماعی 0/36 و عمومی 0/16 شد. اثر آموزش مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی تا مرحله پیگیری پایدار بود (0/05p<).
نتیجه گیری: عزت نفس و اثر های جانبی آن تابع مسئولیت پذیر شدن دانش آموزان در بعد اجتماعی است. براساس یافته های این مطالعه برای بهبود عزت نفس استفاده از مداخله آموزشی مسئولیت پذیری مناسب است و به روانشناسان، میدران مدارس و دست اندرکاران حوزه آموزش پیشنهاد می گردد از چنین یافته های برای ارتقای سطح کیفی آموزش استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی–رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1397 - 1416
حوزههای تخصصی:
زمینه: اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب مورد توجه پژوهشگران بوده و با توجه به اهمیت کاربست این دو روش در بافت کشور ایران، تشخیص درمان کارآمد تر در کاهش رشد پس از آسیب از اهمیت برخوردار است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی مراجعه کننده به مرکز توان بخشی بیمارستان فوق تخصصی فلج مغزی نورافشار و مرکز توان بخشی کارگران زعفرانیه شهر تهران در سال 1401 بودند که از میان آن ها 39 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه (هر گروه 13 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رشد پس از آسیب (تدسکی و کالهون، 1996) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش رشد پس از آسیب و مؤلفه های آن در آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخش بودند (0/01 >p). و درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا در مقایسه با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب اثربخشی بالاتری نشان داد
(0/05 >p).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش محتوای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آثار مولانا به دلیل نزدیکی با جو روانی مادرانِ دارای کودک فلج مغزی اثربخشی بیشتری بر ارتقاء رشد پس از آسیب دارد.
روابط موضوعی و نشانه های شخصیت نمایشی: نقش میانجی گر مکانیسم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1739 - 1754
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال شخصیت نمایشی (HPD) یک سندرم بالینی است که در آن افراد، دارای سبک تعاملی سبک بین فردی هستند که با اغواگری، سطحی نگری هیجانی و نمایش اغواگری، سطحی نگری هیجانی و نمایشی مشخص می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین نشانه های شخصیت نمایشی براساس روابط موضوعی و مکانیسم های دفاعی انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 508 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و ابزارهای این مطالعه شامل پرسشنامه های سبک های دفاعی (اندروز و همکاران، 1993)، نشانه های شخصیت نمایشی (چریستوفر و همکاران، 2014) و مقیاس روابط موضوعی (بل و همکاران، 1973) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL 8.8 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که روابط موضوعی به طور مستقیم 24/0 درصد و به واسطه مکانیسم های دفاعی 34/0 درصد از نشانه های شخصیت نمایشی را تبیین می کند (05/0 P<). در مجموع، برآورد مدل ساختاری که در آن روابط موضوعی متغیر پیش بین و مکانیسم دفاعی به عنوان متغیر میانجی وارد مدل شدند، نشان دادکه این مدل 47/0 درصد از نشانه های شخصیت نمایشی را تبیین می کند (05/0 P<).
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گیری نمود که نشانه های شخصیت نمایشی پدیده تک بعدی نیست و متغیرهای متعددی می توانند آن را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین در درمان نشانه های این اختلال بایستی متغیرهای ارتباطی و فردی را مورد بررسی قرار داد.
طراحی وارائه مدل رابطه ابعاد پنج گانه شخصیت با مهارت حل مسئله وکمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
175 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف طراحی و ارائه مدلی برای بررسی رابطه بین ابعاد پنج گانه شخصیت و مهارت های حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد. مواد و روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کمی و نمونه ای از دانش آموزان دختر از مدارس مختلف انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد که ابعاد شخصیت، مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی را اندازه گیری می کرد، جمع آوری شدند. تحلیل های آماری شامل تحلیل همبستگی و رگرسیون برای بررسی روابط بین این متغیرها انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد پنج گانه شخصیت و هر دو مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی وجود دارد. به طور خاص، ویژگی هایی مانند تاب آوری و وظیفه شناسی با مهارت های بالاتر حل مسئله و تمایل بیشتر به کمک طلبی تحصیلی مرتبط بودند. نتیجه گیری: مطالعه نتیجه می گیرد که ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در تأثیرگذاری بر مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر ایفا می کنند. تقویت ویژگی های شخصیتی مثبت می تواند بهبود این مهارت ها را تسهیل کرده و به نتایج تحصیلی بهتر منجر شود. تحقیقات آینده باید بر استراتژی های مداخله ای که این ویژگی ها را تقویت می کنند، تمرکز کنند.
Effect of Cognitive Restructuring in Reducing Cognitive Dimensions of Ethnic Intolerance among Adolescents in Taraba State, Nigeria
حوزههای تخصصی:
Objective: This study investigated the effect of cognitive restructuring in reducing cognitive dimensions of ethnic intolerance among adolescents in Taraba State.Methods: The population of this study was 1,514 secondary school students of SS1 in Wukari Education Zone, Taraba State, Nigeria. The researchers utilized purposive sampling technique in drawing a sample of 20 adolescents which were used as subjects of the study. The instrument used for data collection was the Ethnic Intolerance Questionnaire with a reliability index of 0.83. The data collected were analyzed using paired samples t-test to test hypothesis 1 and independent samples t-test for testing hypothesis 2.Results: The findings revealed that cognitive restructuring was effective in reducing cognitive dimensions of ethnic intolerance. Similarly, the findings revealed that rational emotive behaviour therapy has no significant gender difference in reducing cognitive dimensions of ethnic intolerance.Conclusion: The study concluded that cognitive restructuring is an effective intervention for reducing cognitive dimensions of ethnic intolerance among adolescents.
بررسی اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناخت و فراهیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
37 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناختها و فرا هیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره ی پیگیری دو ماهه بود. نمونه شامل 24 نفر که به روش هدفمند از بین جانبازان اعصاب و روان مراجعه کننده یا بستری در مراکز و بیمارستان های وابسته به بنیاد شهید شیراز در سال 1402 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان با مقیاس-های حساسیت اضطرابی ریس و همکاران (1986)، فراشناختها و فرا هیجان های مثبت بیر و مونتا (2010)، ضربه رویداد- تجدیدنظر شده ویز و مارمار (1997)، اختلال استرس پس ازضربه ویرایش نظامی، افسردگی بک و همکاران (1996) ارزیابی و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله ی نسخه ۲3 نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مرحله ی پیش-آزمون نسبت به پس آزمون و دوره ی پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0> P) و تفاوتها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0p> ) به این معنا که ثبات درمان در طول زمانحفظ شد..بنابراین مداخله ی درمانی بر متغیرهای پژوهش اثر بخش بوده است.
بررسی رابطه سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی مدیران شاغل در آموزش و پرورش نواحی پنج گانه شهرستان تبریز
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
54 - 62
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی مدیران انجام یافته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه اماری این پژوهش را کلیه مدیران زن و مرد شاغل در پست مدیریت مدارس اموزش و پرورش شهرستان تبریز که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به فعالیت می باشند را تشکیل داده بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی ساده بوده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 146 نفر تعیین گردیده بود. جهت گرداوری اطلاعات از سه پرسشنامه مدیریت مشارکتی کارتون(2010)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل 1961، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز(2004) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده تحقیق از روش کولموگروف – اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن متغییرها استفاده شد که برای رهبری مشارکتی 0/844سازگاری اجتماعی0/820 و هوش هیجانی 0/731 گزارش شد(p>0/05). جهت بررسی فرضیات از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار 27spss استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی با هم رابطه مستقیم و معنی دار دارند و به عبارت دیگر با افزایش نمره سبک رهبری مشارکت هوش هیجانی و سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. همچنین این نتیجه حاصل گردید که ارتباط مثبت و معنی دار متغیرهای مشارکت (154/1)، عدالت (038/1)، پاسخگویی (485/1) و مالکیت (174/1) و سازگاری اجتماعی وجود دارد. همچنین ارتباط مثبت و معنی دار متغیرهای مشارکت (188/1)، عدالت (304/1)، پاسخگویی (721/1) و مالکیت (156/1) و هوش هیجانی مشاهده گردید
ساخت و اعتباریابی یک محتوای آموزشی انگیزش-محور با هدف افزایش رفتار صرفه جویی برق؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتار صرفه جویی برق یکی از راهکارهای مهم در کاهش مصرف برق است. هدف از این پژوهش، ساخت و اعتباریابی یک محتوای آموزشی برای آموزش رفتار صرفه جویی برق بود.
روش: روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل مضامین و انطباق یافته ها با یک مدل بومی بود. برای این منظور در گام اول از مقالات منتشرشده در تارنماهای علمی در بین سال های 2010 تا 2020 مرتبط با رفتار صرفه جویی برق استفاده شد. نمونه مورد بررسی شامل 103 مقاله بود. در گام دوم یافته های حاصل از بررسی مقالات با ارکان مدل پیشنهادی عبدی ورمزان و همکاران (1399 و 1401) ترکیب و شبکه مضامین مشتمل بر یافته های گام اول و مدل مذکور ترسیم گردید. در گام سوم، یک محتوای آموزشی با پوشش مضامین استخراج شده و ارکان مدل پیشنهادی عبدی ورمزان و همکاران (1399 و 1401) تهیه گردید. در گام چهارم برای سنجش روایی محتوا از نظر 28 نفر از متخصصان حوزه های مرتبط استفاده شد. در گام پنجم، محتوای آموزشی از طریق مصاحبه با 6 نفر از صاحب نظران در حوزه آموزش و روان شناسی اجتماعی مورد بررسی مجدد قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش شامل استخراج ۴۲۲ مفهوم پایه بود که در قالب 17 مضمون سازمان دهنده طبقه بندی شده و همگی مضمون فراگیر رفتار صرفه جویی برق را تشکیل می دادند. محتوای آموزشی در 8 جلسه 90 دقیقه ای تدوین و اعتبار سنجی گردید و اعتبار آن مورد تائید خبرگان قرار گرفت.
نتیجه گیری: این برنامه می تواند به عنوان یک منبع جامع و ابزاری کارآمد در آموزش رفتار صرفه جویی برق مورد استفاده نهادها و متولیان امر باشد.
بررسی فرا تحلیل درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار،اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی فرا تحلیل درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی بوده است. مواد و روش کار: روش پژوهش فرا تحلیل و جامعه ی آماری آن شامل همه ی تحقیقات انجام شده که از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ در خصوص روش ها و راهکارهای درمانی اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی به چاپ رسیده اند بود. در بخش مبانی نظری از روش کتابخانه ای و در بخش گردآوری داده ها از روش میدانی استفاده شد. تعداد کل مقالات یافت شده با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 7724 مطالعه بود که پس از بررسی و غربالگری نهایتاً نتایج استخراج شده از 230 مطالعه مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش از نرم افزارMAXQDA برای اولویت بندی راهکارهای شناسایی شده و از روش تحلیل سلسله مراتبی در قالب نرم افزار EXPERT CHOICE استفاده شده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که در درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی، رویکرد رفتاردرمانی، رویکرد نظری غالب در پژوهش های بررسی شده است. هم چنین مشاوره فردی و روان درمانی اثربخشی بالایی نسبت به درمان های دیگر دارد. بحث و نتیجه گیری: انتخاب بهترین روش درمانی برای هر فرد به توصیه تخصصی پزشکان و متخصصان اعتیاد و ارزیابی دقیق فرد و توجه به ویژگی ها و نیازهای او بستگی دارد. درمان های جدید و ترکیبی می توانند نقش مهمی را در کاهش آسیب ها ایفا کنند.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی در دختران نوجوان بد سرپرست شهرکرد
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی در دختران نوجوان بد سرپرست شهرکرد بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دختران بد سرپرست شهر شهرکرد در سال 1401 که در بهزیستی تحت پوشش قرار داشتند بود. روش نمونه گیری هدفمند بود به این شکل که تعداد 30 نفر از دختران بد سرپرست که بر اساس پرونده بهزیستی و مصاحبه بالینی دارای مشکلات روان شناختی تشخیص داده شدند انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تحمل آشفتگی (DTS) سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس شفقت خود نف (2003) پرسشنامه خویشتن پذیری غیر مشروط چمبرلین و هاگا (2001) بود. جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس کابات زین (2006) برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه و به صورت یک بار در هفته برگزار شد. گروه کنترل پس از اجرای پیش آزمون در انتظار درمان بعد از پایان دوره ی مداخله، قرار گرفتند و در این دوره تحت هیچ گونه درمانی قرار نگرفتند. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی نوجوانان بد سرپرست تأثیر معنادار داشته است (0001/0P<).
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1017 - 1034
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به افزایش تعداد بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و مشکلات عمده آن ها در زمینه کیفیت خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجان، به نظر می رسد که بسیاری از این بیماران از شناخت و مهارت کافی برای مدیریت صحیح چنین مشکلاتی برخوردار نیستند.
هدف: هدف از انجام پژوهش مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال خواب، ناگویی هیجانی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود.
روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. به منظور انتخاب شرکت کنندگان، از بین زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز مشاوره دولتی شهر کرمان در سال 1400، 45 نفر بیمار بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در سه گروه درمان متمرکز بر هیجان (15 نفر)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. درمان متمرکز بر هیجان (گرینبرگ و همکاران، 1993) طی 8 جلسه هفتگی، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2002) طی 8 جلسه هفتگی انجام شد و گروه گواه هیچ گونه درمانی را دریافت نکرد. پرسشنامه های اختلال خواب (بویس، 1989)، ناگویی هیجانی (بگ بی و همکاران، 1994) و نشخوار فکری (نولن هوکسیما و مورو، 1991) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
نتایج: یافته های حاصل از تحلیل آنالیز واریانس آمیخته نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود اختلال خواب و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (0/01P<)؛ اما در متغیر ناگویی هیجانی تنها درمان متمرکز بر هیجان داری تأثیر معنادار بود (0/01P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود اختلال خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در زنان مبتلا به سندر روده تحریک پذیر می شود.
نقش همدلی، نشانگان اختلالات شخصیت و تکانش گری والدین در پیش بینی علائم بروننمود
حوزههای تخصصی:
هدف: به دلیل مطالعات اندک در زمینه برخی عوامل مؤثر نظیر همدلی، نشانگان اختلالات شخصیت و تکانش گری والدین در ایجاد علائم بروننمود کودکان، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش همدلی، نشانگان اختلالات شخصیت و تکانش گری والدین در پیش بینی علائم بروننمود کودکان 7-12 است. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است.100نفر(68پسر، 32دختر) از دانش آموزان دبستان های اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و از والدین دانش آموزان خواسته شد پرسشنامه میلون3، همدلی دیویس، تکانش گری بارات، سیاهه رفتاری کودکان را تکمیل کنند. تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه با روش گام به گام صورت گرفته است. یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد اختلالات شخصیت(مرزی، خودشیفته و منفعل) در والدین می تواندگرایش به علائم بروننمود را پیش بینی کند، اما همدلی و تکانش گری پیش بین گرایش به علائم بروننمود نبودند. درکل مؤلفه ها توانستند 9/22 درصد واریانس علائم بروننمود کودکان را تبیین کنند. نتیجه گیری: نقش نشانگان اختلالات شخصیت (مرزی، خودشیفته، منفعل) در گرایش به علائم بروننمود تائید می شود. معیارهای اختلالات شخصیت شدید مستقیماً به ناتوانی در کنترل کافی برخشم و یا سطوح بالای پرخاشگری اشاره دارد. بنابراین در زمینه طرح های مداخلاتی و بررسی عوامل مؤثر بر علائم بروننمود کودکان توجه به نقش نشانگان اختلالات شخصیت والدین نیز بااهمیت است.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسران سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
235 - 244
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسران سوءمصرف کننده مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان دارای همسر معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1400 بود که از میان آنها تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به روش در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (SF-36، سازمان بهداشت جهانی، 1996) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB-SF، ریف، 1989) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی زنان دارای همسران دچار سوءمصرف مواد در دو گروه آزمایش و کنترل در سطح 05/0 تفاوت معنی داری وجود دارد. آموزش درمان مبتنی بر شفقت می تواند ابزاری سودمند در بهبود بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسران دچار سوءمصرف مواد باشد.
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با کارکردهای اجرایی با سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
75 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با کارکردهای اجرایی با سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی ساختاری بود. جامعه آم اری پژوهش شامل کلی ه دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه اول (پایه هفتم و هشتم) مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان در نیمه دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ ب ود. تعداد ۳۴۰ نفر ب ه روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (AVQ) حسین جاری و دهقانی زاده (۱۳۹۱)، مقیاس نارسایی در کارکردهای اجرایی (BDEFS) بارکلی (۲۰۱۲) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (MJSES) مورگان - جینکز (۱۹۹۹) بود. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که کارکردهای اجرایی هم به صورت مستقیم با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد (05/0>P) و هم به صورت غیرمستقیم از طریق میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثرگذار است (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که کارکردهای اجرایی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم با میانجی گری خودکارآمدی می تواند تبیین کننده سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش باشد.
پیش بینی خود ناتوانمندسازی تحصیلی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
65 - 74
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی خود ناتوانمندسازی تحصیلی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در دانشجویان انجام شد. نوع پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از بین آن ها تعداد 235 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های خود ناتوان سازی (SHQ) میگدلی و همکاران (2001)، طرحواره های ناسازگار اولیه (PISQ) یانگ (1998) و باورهای فراشناختی (MBQ) ولز و کاتر-هایتن (2004) استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی با خود ناتوانمندسازی تحصیلی دانشجویان همبستگی معناداری وجود دارد (05/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 26 درصد از خود ناتوانمندسازی تحصیلی از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی تبیین می شود. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی پیش بین مناسبی برای خود ناتوانمندسازی تحصیلی دانشجویان است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویرسازی بر علائم افسردگی و حافظه اتوبیوگرافیک نوجوانان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی در دوران نوجوانی می تواند مشکلات روانی و اجتماعی بسیاری برای فرد به همراه داشته باشد که معمولأ تا بزرگسالی ادامه می یابد.
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویرسازی بر علائم افسردگی و حافظه اتوبیوگرافیک نوجوانان بوده است.
روش: پژوهش حاضر مطالعه موردی با خط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان 12- 18 ساله بود که در سال 1401-1402 به کلینیک های روان شناختی غیردولتی شهر رشت مراجعه داشتند. حجم نمونه شامل 3 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1996)، آزمون بازیابی خاطرات خودشرح حالی (ویلیامز و برودبنت، 1986) بود. شاخص تغییر پایا، شاخص اندازه اثر، شاخص درصد بهبودی و رگرسیون آمیخته با استفاده از نرم افزار SPSS24 برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بسته درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر تصویر ذهنی در کاهش علائم افسردگی نوجوانان (05/0p<) و افزایش خاطرات خود شرح حالی معنایی و کاهش خاطرات خود شرح حالی بیش کل گرا مؤثر بود (05/0p<).
نتیجه گیری: هنگامی که فرد به جای اجتناب یا نادیده گرفتن خاطرات اختصاصی، به تصاویر نزدیک می شود، هیجان پنهان در آن آشکار و معنایی جدید از آن تصاویر برای فرد محقق می شود که به بهبود خلق کمک می نماید. با توجه به اثربخشی بسته درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویرسازی بر علائم افسردگی و خاطرات اتوبیوگرافیک نوجوانان، پیشنهاد می شود درمانگران حوزه سلامت برای مراجعان دارای تشخیص افسردگی به یافته های این پژوهش توجه داشته باشند.
واژه های کلیدی: افسردگی، حافظه اتوبیوگرافیک، درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویر ذهنی، نوجوانان.
بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف فیبرومیالژی یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص می شود و علت شناسی آن ناشناخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا بود. مواد و روش ها روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بود که در نیم سال دوم 1401-1402 به مطب متخصصین روماتولوژی شهر تبریز مراجعه کرده اند و توسط فوق تخصص، روماتولوژی مبتلابه فیبرومیالژیا تشخیص داده شده بودند. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از این بیماران بود که به صورت دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه گمارده شدند؛ 18 نفر در گروه آزمایش که تحت کلاس های آموزشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند و 18 نفر در گروه کنترل که هیچ گونه مداخله ای دریافتند نکردند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ، پرسش نامه خستگی مزمن و پرسش نامه توانمندسازی روانشناختی بود. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد میانگین دو گروه آزمایش و کنترل بر مؤلفه های ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری داشت (0/05˂P). نتیجه گیری براساس یافته ها می توان گفت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث بهبود ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مبتلایان به فیبرومیالژیا می شود. بنابراین از این روش درمانی می توان در مراکز مشاوره و سلامت روان برای بهبود افراد مبتلا به فیبرومیالژیا بهره گرفت. ۸۱۹,۱
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پردازش اطلاعات هیجانی در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
7 - 23
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پردازش اطلاعات هیجانی در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام شد. روش پژوهش کاربردی و طرح نیمه آزمایشی، پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، سنین 20 تا 45سال مراجعه کننده به مراکز روان شناختی در جزیره کیش در سال 1403 تشکیل داد. نمونه ای 45 نفری که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند در 3 گروه (هر گروه 15 نفر) بطور تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های اختلال استرس پس از آسیب بود. گروه مداخله درمان شناختی–رفتاری 8 جلسه تحت درمان 90 دقیقه ای وگروه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای 8 جلسه تحت درمان 40 دقیقه ای قرار گرفتند. روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در موردداده ها اعمال شد. نتایج نشان داد که درمانِ شناختی-رفتاری پردازش اطلاعات هیجانی را بیشتر افزایش داده است. می توان نتیجه گرفت درمان شناختی_رفتاری به نسبت تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پردازش اطلاعات هیجانی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه موثرتر می باشد.
پیامدهای روان شناختی شکست عاطفی بر اساس تجربه زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
155 - 185
حوزههای تخصصی:
زمینه: شکست عاطفی یکی از مشکلات عمده ی افراد است به طوری که با کاهش سطح بهزیستی، نارضایتی زندگی، خشم و اندوه ارتباط مستقیم دارد. هدف: در این تحقیق هدف عبارت بود از بررسی پیامدهای روان شناختی ناشی از شکست عاطفی بر اساس تجربه زیسته دختران. روش: به منظور کشف تجارب زیسته دختران از روش کیفی " پدیدارشناسی توصیفی هفت مرحله ای کلایزی" استفاده شد که با معیارهای باورپذیری، انتقال پذیری، قابلیت اعتماد و تأییدپذیری ارزیابی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دختران 20 تا 25 سال دارای تجربه شکست عاطفی ساکن شهر اصفهان بودند و ملاک ورود آنها عبارت بود از گذشتن حداقل یک ماه و حداکثر 12 ماه از زمان قطع رابطه عاطفی آنها و وارد نشدن به رابطه عاطفی جدید. مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا اشباع داده ها یعنی رسیدن به تعداد 9 نفر ادامه یافت. ابزار: ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بود از مصاحبه نیمه ساختار یافته که هر کدام بین 50 تا 70 دقیقه طول می کشید. داده ها با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی و و نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. نتیجه: از تحلیل تجارب زیسته شکست عاطفی دختران تعداد 414 مقوله باز ، 7 مقوله میانی و یک مقوله اصلی بدست آمد. مقوله اصلی عبارت بود از پیامدهای روانشناختی و مقوله های میانی شامل کاهش احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس، ایجاد تغییردر ابعاد مختلف رفتاری، جسمانی، شناختی، اختلال در عملکرد اجرایی و بروز هیجانات مثبت و منفی بودند.