مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
خستگی مزمن
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی میزان اثر بخشی دو روش درمان شناختی – رفتاری و آموزش تن آرامی عضلانی تدریجی در کاهش خستگی، پریشانی هیجانی و اختلال کارکردی پرستاران مبتلا به نشانگان خستگی مزمن انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مشتمل بر پرستاران زن شاغل در بیمارستانهای زیر مجموعه دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران بوده است. از جامعه مورد نظر به شیوه تصادفی طبقه ای 1088 پرستار جهت تشخیص نشانگان خستگی مزمن (CFS) مورد غربال گری قرار گرفتند. بدین ترتیب، مجموعا 72 آزمودنی CFS در سه گروه 24 نفری به طور تصادفی گماره شدند. از همان بیمارستانها، 24 پرستار بهنجار به طور تصادفی جهت گروه گواه بهنجار انتخاب شدند. پژوهش به شیوه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه و بهنجار در چهار گروه انجام شد. سه گروه متعلق به پرستاران CFS و یک گروه مربوط به پرستاران بهنجار بوده است. نوع مداخله در گروههای CFS به روش تصادفی تعیین شد. متغیرهای وابسته (خستگی، پریشانی هیجانی و اختلال در کارکرد) با استفاده از مقیاس خستگی چالدر و فرم خود سنجی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی – رفتاری در کاهش خستگی، و اختلال کارکردی مؤثر تر از آموزش تن آرامی می باشد. در حالی که برای کاهش پریشانی هیجانی، آموزش تن آرامی درمان کارآمدتری است.
کیفیت زندگی در بیماران دچار خستگی مزمن: نقش پیش بین عوامل روان شناختی و جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده مقدمه: عوامل روانی- اجتماعی در کیفیت زندگی بیماران دچار خستگی مزمن نقش دارند و پیامدهای درمانی این بیماران را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین عوامل روان شناختی و جمعیت شناختی در کیفیت زندگی بیماران دچار خستگی مزمن بود. روش: در یک زمینه یابی مقطعی، تعداد 393 بیمار (150 مرد و 243 زن) مبتلا به سندروم خستگی مزمن از میان بیماران سرپائی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس خستگی چالدر و برنامه مصاحبه ی بالینی، مقیاس کیفیت زندگی و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی جمع آوری و به کمک همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تحلیل شد. یافته ها: بین افسردگی، اضطراب، و سن با کیفیت زندگی رابطه ی منفی و معنادار به دست آمد. افسردگی، اضطراب و سن به طور معنادار تغییرات مربوط به کیفیت زندگی مبتلایان به سندروم خستگی مزمن را پیش بینی کردند و در مجموع 61% از کیفیت زندگی را تبیین می نمایند. سهم افسردگی در تبیین کیفیت زندگی بالاترین میزان بود. نتیجه گیری: افسردگی، اضطراب و سن بیمار در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندروم خستگی مزمن مهم هستند. تدارک برنامه هایی برای بهبود افسردگی و اضطراب در افراد مسن تر مبتلا به سندروم خستگی مزمن به عنوان مبنایی برای ارتقای کیفیت زندگی این بیماران ضروری است.
مقایسه باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به خستگی مزمن و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خستگی احساس ناخوشایند ذهنی است که فرد در آن وضعیت احساس تحلیل قوا در ابعاد جسمانی، شناختی و روانی می کند. شکل مزمن این موضوع امروزه در بین متخصصین بهداشت روانی به موضوعی شایع تبدیل شده است. این پژوهش با هدف مقایسه ی فراشناخت در افرد دارای خستگی مزمن و افراد عادی انجام گرفت. در این پژوهش 120 (60 نفر دارای خستگی مزمن و 60 نفر عادی) نفر از بین دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه تبریز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و از طریق سرند کردن، انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس تأثیر خستگی (FIS) و فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز (MCQ-30) را تکمیل کردند. داده های آماری با بکارگیری آزمونt گروه های مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که افراد دارای خستگی مزمن و افراد عادی در زیرمقیاس خودآگاهی شناختی و عقاید منفی درباره کنترل ناپذیری افکار، تفاوت معناداری با هم ندارند اما در زیرمقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، فقدان اطمینان شناختی و اعتقاد درباره ی نیاز به کنترل افکار، تفاوت به نفع گروه دارای خستگی مزمن معنی دار است.بر مبنای یافته های این پژوهش، تمرکز بر نقش متغیرهای فراشناختی در مداخلات درمانی افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن، می تواند بخش مهمی از درمان این افراد را تشکیل دهد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر خستگی مزمن و احساس گرفتاری در زنان شاغل
منبع:
زن و فرهنگ سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
75-85
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر خستگی مزمن و احساس گرفتاری در زنان شاغل شرکت ملی حفاری اهواز بود. نمونه پژوهش شامل30 نفر بود که به روش تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. طرح پژوهش تجربی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس خستگی چالدر و همکاران (1993) و مقیاس گرفتاری گیلبرت والن(1998) بود. گروه آزمایش مداخله درمان شناختی-رفتاری را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد درمان شناختی-رفتاری بر خستگی مزمن و احساس گرفتاری آزمودنی ها اثربخش است.
بررسی عوامل مولد و راه های مداخله در خستگی مزمن کارکنان پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال هشتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
541 - 557
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه :برخی از مدیران و فرماندهان پلیس از «خستگی روانی» تعدادی از کارکنان خویش شکایت دارند. آنان معتقدند که این عامل موجب تقلیل عملکرد شغلی و بروز و ظهور پاره ای از مشکلات رفتاری و بدکارکردی های سازمانی شده است.این پژوهش بر آن است تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهد. روش: در این پژوهش از روش پیمایشی و آزمون های همبستگی استفاده شد جامعه آماری شامل کلیه کارکنان (اعم از افسر و درجه دار) پلیس است که در دوره های «استاندارد سازی رفتار» شرکت کرده اند. حجم نمونه 682 نفر برآورد شد. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و از پرسشنامه محقق ساخته با اعتبار 86% استفاده شده است. یافته ها: هدف نخست شناسایی میزان شیوع نشانگان (سندرم) خستگی روانی در بین گروهی معرف از کارکنان پلیس بوده است. هدف دوم شناسایی عوامل مولد خستگی روانی، هدف سوم شناسایی آثار و پیامدهای فردی و سازمانی آن و سرانجام هدف آخر به دست دادن روش ها و راهکارهایی بوده است که با جامه عمل پوشاندن به آن ها می توان خستگی روانی را از میان راند. برای تحقق این چهار هدف، گروهی از افسران و درجه داران پلیس انتخاب و با استفاده از چند آزمون برخوردار از روایی و پایایی بسنده مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اولاً؛ خستگی روانی شیوع معناداری در بین کارکنان پلیس دارد. ثانیاً؛ هم عوامل درون فرد، هم عوامل خانوادگی، هم عوامل سازمانی و هم عوامل اجتماعی سهم و نقش معناداری در ابتلا به این نشانگان دارد. ثالثاً؛ ابتلا به سندوم خستگی روانی عملکرد شغلی و کارایی فردی را تقلیل می دهد. نتیجه گیری: از بین سه دسته عوامل مؤثر بر خستگی مزمن (یعنی عوامل سارمانی، عوامل فردی، و عوامل خانوادگی)، سهم عوامل فردی بیش از بقیه عوامل بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که خستگی مزمن بعضی از کارکنان پلیس در وهله اول ناشی از ویژگی های روان شناختی آنان، و در وهله های بعد ناشی از عوامل درون سازمانی و درون خانواده، است. آشکار است که برای از میان راندن این سندرم ناگزیر باید در هر سه این عوامل «مداخله» نمود.
مقایسه درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خوددلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۲۰۴-۱۹۳
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده و تشخیص سایکوسوماتیک پوستی دریافت کردند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان بازسازی شناختی معنایی (طی 12 جلسه) و خوددلگرم سازی (طی 10 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی مزمن CFS (چالدر، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که بازسازی شناختی معنایی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (47/89=F و 0004/0=p) شده است. همچنین، خوددلگرم سازی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (12/66=F و 0009/0=p) شد. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خوددلگرم سازی (84/40=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از خوددلگرم سازی جهت کاهش خستگی مزمن به صورت موثرتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی استفاده کرد.
اثربخشی خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن در افراد مبتلابه سایکوسوماتیک پوستی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به سایکوسوماتیک پوستی مراجعه کننده به بیمارستان بانک ملی شهر تهران در پاییز 1398 بودند. که در بیمارستان بانک ملی دارای پرونده پزشکی بودند سپس30 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و صورت تصادفی، در دو گروه آزمایشی و گواه (15-15) گمارش شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه 40 دقیقه ای تحت روش خود دلگرم سازی شوناگر (1980) قرار گرفتند. گروه گواه آموزشی را دریافت نکرد؛ اما در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن انجام شد. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و آنالیز مانکوا انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که خود دلگرم سازی باعث ایجاد تفاوت در میزان بهزیستی روان شناختی و خستگی مزمن در افراد مبتلابه سایکوسوماتیک پوستی پس از مداخله شد. همچنین خود دلگرم سازی بر خستگی مزمن تأثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در کنار درمان های دارویی، آموزش خود دلگرم سازی بر روی مبتلایان سایکوسوماتیک پوستی صورت گیرد.
رابطه رویدادهای استرس زای زندگی، کیفیت خواب و خشنودی شغلی با خستگی مزمن در کارکنان یک شرکت صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه ی ساده و چندگانه رویدادهای استرس زای زندگی، کیفیت خواب و خشنودی شغلی با خستگی مزمن در کارمندان یک شرکت صنعتی انجام شده است. نمونه ی مورد بررسی شامل 225 نفر از کارمندان شرکت صنعتی بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای مقیاس خستگی چالدر، مقیاس رویدادهای زندگی، شاخص کیفیت خواب پیتزبرگ و مقیاس خشنودی شغلی استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری به روش ورود مکرر و گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که رویدادهای استرس زا، کیفیت خواب و خشنودی شغلی با خستگی مزمن ارتباط معنی داری دارند. همچنین نتیجه نشان داد که کیفیت خواب، بهترین پیش بینی کننده ی خستگی مزمن در کارمندان است.