لیدا لیل آبادی

لیدا لیل آبادی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی–رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مادران دارای کودک فلج مغزی رشد پس از آسیب درمان شناختی رفتاری تمثیل ها و حکایت های مولانا پذیرش و تعهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۳
زمینه: اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب مورد توجه پژوهشگران بوده و با توجه به اهمیت کاربست این دو روش در بافت کشور ایران، تشخیص درمان کارآمد تر در کاهش رشد پس از آسیب از اهمیت برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی مراجعه کننده به مرکز توان بخشی بیمارستان فوق تخصصی فلج مغزی نورافشار و مرکز توان بخشی کارگران زعفرانیه شهر تهران در سال 1401 بودند که از میان آن ها 39 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه (هر گروه 13 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رشد پس از آسیب (تدسکی و کالهون، 1996) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش رشد پس از آسیب و مؤلفه های آن در آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخش بودند (0/01 >p). و درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا در مقایسه با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب اثربخشی بالاتری نشان داد (0/05 >p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش محتوای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آثار مولانا به دلیل نزدیکی با جو روانی مادرانِ دارای کودک فلج مغزی اثربخشی بیشتری بر ارتقاء رشد پس از آسیب دارد.
۲.

مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری، مهارت های ذهن آگاهی و مهارت های خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی بر افسردگی و سلامت اجتماعی زنان دارای افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های شناختی رفتاری مهارت های ذهن آگاهی مهارت های خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی افسردگی سلامت اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۱
زمینه: زنان افسرده اختلال آشکاری در سلامت اجتماعی نیز نشان می دهند و با این که این مشکل نقش اساسی در سلامت خانواده و جامعه ایفا می کند، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. لذا مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری به عنوان یک درمان رایج اختلالات افسردگی با درمان ذهن آگاهی به عنوان یکی از درمان های موج سوم روان درمانی و درمان های مبتنی بر فضای مجازی به عنوان یک درمان دردسترس و کم هزینه جهت بهبود آسیب های روانی، عاطفی و اجتماعی زنان افسرده می تواند کمک کننده باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری، مهارت های ذهن آگاهی و مهارت های خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی بر افسردگی و سلامت اجتماعی زنان دارای افسردگی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به افسردگی منطقه دو شهر تهران در سال 1400 بود که از بین این زنان، 60 نفر (15 نفر گروه شناختی رفتاری، 15 نفر گروه ذهن آگاهی، 15 نفر گروه خودیاری شناختی رفتاری مجازی و 15 نفر گروه گواه) به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های سلامت اجتماعی (کییز، 2004) و افسردگی (بک، 1961) بود. پس از تکمیل پرسشنامه های پژوهش، شرکت کنندگان گروه شناختی رفتاری (لوپز و همکاران، 2019) در 12 جلسه، شرکت کنندگان گروه ذهن آگاهی (کابات زین، 1990) در 8 جلسه و شرکت کنندگان گروه خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی (ریچاردز و همکاران، 2018) در 7 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در مورد تفاوت اثربخشی سه گروه درمان بر افسردگی به ترتیب درمان شناختی رفتاری، خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی و ذهن آگاهی موثر بودند (0/05 P<) ولی در مورد تفاوت اثربخشی سه گروه درمان بر سلامت اجتماعی ابتدا ذهن آگاهی، سپس درمان شناختی رفتاری و در نهایت خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی اثربخش بودند (0/05 P<). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود درمانگران مراکز مشاوره و روانشناختی با ترکیب سه درمان شناختی رفتاری، ذهن آگاهی و خودیاری شناختی رفتاری مجازی باهم جنبه های مختلف روان درمانی افراد افسرده را تحت تأثیر قرار دهند.
۳.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان پذیرش و تعهد درمان شناختی رفتاری تحمل پریشانی فلج مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۴
زمینه و هدف: محققان علاقه مند به مکانیسم های تسهیلگر در مداخلات درمانی ازجمله سازوکارهای فرهنگی می باشند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش از نوعِ ترکیبی (کیفی-کمی) می باشد. طرح پژوهش در قسمت کیفی از نوع روش تحلیل محتوای قیاسی و در قسمت کمی از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 48 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی در 3 گروه آزمایشی (2 گروه) و گواه جای گزاری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. داده ها با بهره گیری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی و توسط نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت اثر دو شیوه درمان بر مؤلفه های تحمل (020/0=p)، ارزیابی (037/0=p) و به تبع آن نمره کل تحمل پریشانی (016/0=p) معنادار است، به طوری که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا علاوه بر نمره کل تحمل پریشانی میانگین نمرات دو مؤلفه تحمل و ارزیابی آن را بیشتر افزایش داده است. نتیجه گیری: می توان گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا روش مؤثرتری برای افزایش تحمل پریشانی در مادران کودکان فلج مغزی است.
۴.

مقایسۀ اثربخشی درمان امیدمحور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مرگ مردان و زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی اضطراب مرگ درمان امید محور درمان پذیرش و تعهد دیابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۸۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی درمان امید محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مرگ بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود که تعداد ۴۵ نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران که واجد ملاک های ورود به پژوهش بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند، برای گروه آزمایش، درمان امید محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اجرا شد اما گروه کنترل هیچ نوع درمانی دریافت نکرد. هر دو گروه پیش از انجام مداخله و پس از آن پرسش نامه افسردگی (بک و همکاران، 1996) و اضطراب مرگ (تمپلر، 1970) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی درمان امید محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش افسردگی و اضطراب مرگ بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شده است و در تفاوت اثر بخشی بین دو درمان، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان امید محور موجب کاهش افسردگی بهتر با اثربخشی بالاتر نسبت به درمان امید محور در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد (05/0=p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند در کنار پیروی از درمان های دارویی از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان امید محور جهت بهبود افسردگی و اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو می توان استفاده کرد تا به این وسیله از عوارض بیماری، پیشگیری به عمل آید.
۵.

Effectiveness of Emotion-focused therapy on Anxiety and Quality of Life in Women With breast cancer(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۴۶
Abstract Objective: The aim of this study was to evaluate the effectiveness of emotion-focused therapy on anxiety and quality of life in women with breast cancer. Method: A quasi-experimental design was used to collect pre-test, post-test and follow-up data (three months after) from treatment and control groups. The sample consisted of 30 women with breast cancer in Tehran who had a high score in anxiety after screening. They were selected based on purposive sampling and randomly placed in experimental and control groups of size 15. The experimental group received 12 sessions (50 minutes) of emotion-focused therapy (Greenberg, 2010). The control group did not receive an intervention. Data were collected using Beck Anxiety Inventory and Functional Assessment of Cancer Therapy - Breast Cancer (FACT-B) in three stages: pre-test, post-test, and follow up, and analyzed using mixed variance analysis. Findings: Results showed significant within and between subject differences (P<0.01) on measures of anxiety and quality of life. Emotion-focused therapy significantly reduced anxiety and increased quality of life in the treatment group relative to the control group. Moreover, post-test and follow-up levels of anxiety and quality of life differed significantly from pre-test levels, but not from each other. Conclusion: Emotion-focused therapy targeting emotional processing and expression improved [d1] regulation of clients' emotions and can be used as an appropriate intervention method to reduce anxiety and increase quality of life in women with breast cancer.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان