مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شناختی - رفتاری
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی - رفتاری بر صمیمیت زوجین صورت گرفت. روش تحقیق نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری شامل زوجینی بود که به دلیل مشکلات زناشویی به یکی از مراکز مشاوره ی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری شامل 32 زن و شوهر بود که با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری، مقیاس صمیمیت زناشویی و پرسش نامه ی بررسی نیازهای صمیمیت بود. گروه آزمایش در 10 جلسه زوج درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی - رفتاری شرکت کردند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد تکنیک های مبتنی بر نظریه ی شناختی - رفتاری میزان صمیمیت و صمیمیت عاطفی و جنسی زوجین را افزایش داده است
اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری گروهی بر دلبستگی، نگرش های ناکارآمد و میزان سازگاری زناشویی افراد متاهل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری گروهی بر دلبستگی، نگرش های ناکارآمد و میزان سازگاری زناشویی افراد متاهل انجام شد.
روش کار: شرکت کنندگان این کارآزمایی بالینی، 16 نفر از متاهلین با سبک دلبستگی ناایمن و سازگاری زناشویی پایین بودند که به صورت در دسترس از مراجعین به مجتمع بهداشتی-درمانی شهرداری مشهد در سال 1390 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفره ی آزمون و شاهد قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه با مقیاس های سبک های دلبستگی بزرگسالان کالینز و رید (RAAS)، سازگاری زناشویی لاک و والاس (LWMAS) و مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS) ارزیابی شدند. گروه آزمون در 8 جلسه ی هفتگی گروه درمانی شناختی-رفتاری (2 ماه) در مجتمع بهداشتی-درمانی شهرداری مشهد شرکت کردند. گروه شاهد نیز هم زمان تحت 8 جلسه آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های مک نمار، تحلیل کوواریانس یک سویه و تی گروه های مستقل با کمک نرم افزارSPSSتحلیل شدند.
یافته ها: آموزش شناختی-رفتاری گروهی باعث کاهش معنی دار نگرش های ناکارآمد (001/0P<) و اضطراب و افزایش میزان وابستگی در روابط می شود و
می تواند به بهبود سبک دلبستگی بینجامد (005/0P<). هم چنین تعداد بیشتری از افراد گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد به سازگاری زناشویی رسیده اند. درصد بهبودی آزمودنی های گروه آزمون در تمام متغیرهای پژوهش بیشتر از درصد بهبودی آزمودنی های گروه شاهد بود.
نتیجه گیری: آموزش شناختی-رفتاری گروهی به عنوان یک رویکرد درمانی
می تواند در تغییر میزان وابستگی،اضطراب، نگرش های ناکارآمد و سبک های دلبستگی زوجین، موثر باشد.
اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس (شناختی – رفتاری) بر سلامت روان زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناباروری افراد را مستعد افسردگی و اضطراب می کند. عدم توجه به اختلالات هیجانی زنان نابارورامکان باروری را کاهش می دهد. بنابراین مداخلات روانشناختی میتواند سهم بسزایی در ارتقاء سلامت روان زنان نابارور داشته باشد.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش مدیریت استرس(شناختی – رفتاری) بر سلامت روان زنان نابارور بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با جایگزینی تصادفی است. جامعه آماری، زنان ناباروری بودند که در تابستان 1390 به مرکز ناباروری شهر شیراز مراجعه کرده بودند. بدین منظور 24 زن نابارور بانمره استرس بالا انتخاب شدند و آموزش گروهی مدیریت استرس( شناختی – رفتاری)، طی 10 جلسه هفتگی با گروه آزمایش انجام شد. پرسشنامه سلامت روان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید.
یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss18 واستفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی( میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس) صورت گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که سلامت روان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون افزایش معناداری پیدا کرده بود، (5./.>P).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت مدیریت استرس (شناختی – رفتاری) می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش سلامت روان زنان نابارور بکار رود.
اثر بخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر شاخص های روانی و فیزیولوژیکی مادران متقاضی سزارین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر شاخص های روانی و فیزیولوژیکی مادران داوطلب به عمل سزارین بود. مواد و روش ها:طرح پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. تعداد 26 نفر از افراد قرار گرفته در لیست عمل جراحی در اسفندماه 1388 انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. مداخله درمانی طی 8 جلسه به طور هفتگی بر اساس راهنمای درمانی Anthony در مرکز درمانی امام خمینی رفسنجان انجام شد. گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسش نامه های اضطراب صفت- حالت Spilberger، پرسش نامه افسردگی Beck در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد و فشار خون، نبض و درد آن ها نیز اندازه گیری گردید. یافته ها:میانگین نمرات پس آزمون اضطراب، افسردگی، درد، فشار خون و نبض در نتایج گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری:با توجه به نتایج فوق، مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری را می توان به عنوان روان درمانی انتخابی جهت کاهش اضطراب، افسردگی و درد بیماران قبل از عمل جراحی به کار برد. با این حال، به منظور افزایش میزان اثربخشی مداخله، بایستی بر روی مؤلفه های شناختی (باورهای هسته ای و فرض های زیربنایی) بیشتر تأکید شود
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری، دارو درمانی و دارونما در کاهش اضطراب بیماران سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
59-74
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد یکی از مهم ترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره جهانی پیدا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه سه روش درمانی (گروه درمانی شناختی-رفتاری، دارو درمانی و دارونما) در کاهش اضطراب بیماران سوءمصرف مواد انجام شد. روش : پژوهش حاضر از تحقیقات شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 مرد معتاد که نمره بالایی در پرسش نامه اضطراب بک کسب کرده بودند و مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده شده بودند؛ انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (درمان شناختی رفتاری، دارو درمانی، دارونما) و گروه گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش شناختی رفتاری طی 6 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند، گروه دارو درمانی تحت درمان دارویی سرترالین، گروه دارونما نیز تحت درمان کپسول دارونما و گروه گواه تحت هیچ برنامه آموزشی قرار نگرفت. یافته ها : نتایج به دست آمده از تحلیل کوواریانس حاکی از اثربخشی گروه درمانی شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب در مقایسه با گرو ه های دارو درمانی و دارونما بود. نتیجه گیری : با توجه به نتایج فوق که نشان دهنده اثربخشی درمان گروهی شناختی - رفتاری برکاهش اضطراب است، می توان از این شیوه درمانی به عنوان یک درمان اثربخش استفاده نمود .
اثربخشی درمان های مثبت نگر و شناختی-رفتاری بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان کمال گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
143 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان های مثبت نگر و شناختی-رفتاری بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان کمال گرا است. این پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر کمال گرای مدارس متوسطه شهر رشت در سال1395 بودند. نمونه پژوهش 69 دانش آموز دختر کمال گرا بود که به صورت تصادفی به سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس کمال گرایی بالینی استوبر و فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی ریف استفاده شد. برای گروه های آزمایش، درمان های مثبت نگر و شناختی-رفتاری در 10 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. در حالی که گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج آنکوا نشان داد درمان های مثبت نگر و شناختی-رفتاری، بهزیستی روان شناختی دانش آموزان کمال گرا را افزایش می دهند. نتایج آنوا نیز نشان داد که درمان های مثبت نگر و شناختی-رفتاری کمال گرایی بالینی دانش آموزان را کاهش می دهد، اما بین اثربخشی دو درمان در افزایش بهزیستی روان شناختی و کمال گرایی بالینی تفاوتی به دست نیامد. این یافته ها بیان می کند که رویکرد مثبت نگر به عنوان درمان جدیدتر به اندازه درمان شناختی-رفتاری در ارتقاء بهزیستی روان شناختی مؤثر است و می توان از آن به عنوان درمان جایگزین استفاده کرد.
اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر کنترل خشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم تیر ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
151-166
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کنترل خشم است. طرح مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم شهر قم در سال تحصیلی 94- 1393 بودند. مقیاس خشم صفت- حالت اسپیلبرگر بر 148 دانش آموز شهر قم که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند اجرا شد. پس از اجرای تست از میان افرادی که بالاترین نمره را در مقیاس خشم داشتند تعداد 20 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی، 10 نفر از آنان در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. درمان گروهی کنترل خشم به مدت 11 جلسه برای گروه آزمایشی اجرا شد و پس از پایان نیز مقیاس خشم از هر دو گروه آزمایشی و کنترل به عمل آمد. داده های به دست آمده با آزمون t تحلیل شد. در مقایسه میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی، در سه خرده مقیاس خشم کلی، ابراز خشم درونی و ابراز خشم بیرونی، میانگین کاهش و در خرده مقیاس کنترل خشم میانگین پس آزمون افزایش معنادار داشت اما در گروه کنترل تفاوت بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون معنادار نبود. همینطور در مقایسه تفاوتهای گروه آزمایشی و گروه کنترل واریانس معناداری مشاهده شد. نتایج تحقیق نشان داد که درمان گروهی مدیریت خشم بر کنترل خشم دانش آموزان دوره متوسطه موثر است. نتایج این پژوهش به مسئولین مدارس متوسطه کمک خواهد کرد تا با آموزش گروهی مدیریت خشم در برنامه های خود باعث کاهش خشم دانش آموزان و در نتیجه پیامدهای ناگوار آن گردند.
مقایسه تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی با آموزش خانواده به شیوه شناختی – رفتاری بر سازگاری زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۴
125 - 143
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی با آموزش خانواده به شیوه شناختی- رفتاری بر سازگاری زناشویی زوجین به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شصت زوج (120 نفر) بود که فرزندان ایشان در سال تحصیلی 97 - 96 مشغول به تحصیل بودند که براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. مداخله آموزشی مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی و مداخله آموزش خانواده به شیوه شناختی- رفتاری هر کدام بر روی یک گروه آزمایشی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه سازگاری زناشویی، قبل و بعد از مداخله و یک ماه پس از آخرین آموزش از هر سه گروه نمونه جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر انجام گرفت. نتایج نشان داد که هر دو روش آموزشی بر سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بوده است و بین این دو روش از نظر اثربخشی تفاوتی دیده نشد. همچنین نتایج پیگیری یک ماهه نشان دهنده ماندگاری اثربخشی هر دو روش آموزشی بر سازگاری زناشویی زوجین بود. بنابراین، از هر دو روش مداخله می توان در ارتقای سازگاری زناشویی زوجین استفاده نمود.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد شناختی رفتاری مثبت گرا بر شادکامی دانش آموزان متوسطه دارای مشکلات سازگاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال دهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۲
54-71
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تأثیر آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد شناختی-رفتاری مثبت گرا بر شادکامی دانش آموزان متوسطه دارای مشکلات سازگاری بود. تحقیق براساس مطالعات آزمایشی میدانی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. با معرفی معلمان، اجرای آزمون ها و غربالگری، از بین جامعه دانش آموزان دختر 15-14ساله دارای مشکلات سازگاری دوره متوسطه اول شهرستان ساری در سال تحصیلی 94– 1393، 40 نفر انتخاب و با استفاده از روش آرایش تصادفی، 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار سنجش پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. سپس دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 14 جلسه (هر هفته دو جلسه 5/1ساعته)، تحت آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد شناختی-رفتاری مثبت گرا(فریدنبرگ، b2010) قرار گرفته و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس بیانگر تفاوت معنادار شادکامی در بین گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون بوده که نشان می دهد آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد شناختی-رفتاری مثبت گرا می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش شادکامی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانش آموزان دارای مشکلات سازگاری بکار رود.
اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افسردگی و سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک کم توان ذهنی
منبع:
زن و فرهنگ سال هشتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
19-30
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افسردگی و سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پی گیری می باشد، مادران دارای کودک کم توان ذهنی مدارس کم توان ذهنی شهر ایلام، پرسشنامه افسردگی بک (1996) و سازگاری اجتماعی بل (1961) را تکمیل نمودند. از میان افرادی که نمره بالاتر از حد طبیعی داشتند، 60 مادر به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، دوره آموزشی را در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. پس از اتمام جلسات درمانی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و یک ماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داده میانگین نمره میزان افسردگی در پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش تفاوت معنادار داشت، اما این نمره در پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری نداشت. همچنین تفاوت میانگین نمره سازگاری اجتماعی در پیش آزمون و پس-آزمون در گروه آزمایش معنادار بود، اما این نمره در پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری نداشت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و افزایش سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک کم توان ذهنی مؤثر بوده است.
فراتحلیل یافته های مربوط به اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۹
17 - 39
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور فراتحلیل پژوهش های انجام شده در زمینه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان است. جامعه آماری، پژوهش هایی است که سوالهای نسبتاً یکسانی در مورد اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری داشتند و روش آنها نیز آزمایشی و یا شبه آزمایشی بود. با بررسی پیشینه، تعداد 28 مقاله یافت شد. همگی این مقالات مربوط به سال های 1390 تا 1394 بودند. از این میان تنها 16 مطالعه، نتایج آماری خود را به خوبی گزارش کرده بودند. آزمون میانگین p برای ترکیب نتایج آزمون ها انتخاب شد و روش اندازه اثر کوهن برای دستیابی به مقدار اثر کلی استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که اندازه d متوسط در اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان به میزان 067/1 است. با تبدیل متوسط d به مقادیر z در یک منحنی توزیع نرمال، سطح پوشش منحنی نرمال 86/0 به دست آمد که مقدار نسبتاً بالایی است. سطح معناداری محاسبه ها نیز 01/0 بدست آمد و اثربخشی کلی درمان های شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان تأیید گردید.
مقایسه تأثیر زوج درمانی شناختی- رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره های عشق زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
190 - 210
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر زوج درمانی شناختی- رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره های عشق زنان متأهل بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل 40-25 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1397 بود که 60 زن متأهل به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه طرحواره عشق سینگلیز و همکاران (1995) بود. گروه آزمایش زوج درمانی شناختی-رفتاری شادیش و بالدوین (2005) 10 جلسه و گروه آزمایشی زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004) را در هشت جلسه به مدت 90 دقیقه دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: مداخله زوج درمانی شناختی-رفتاری بر طرحواره عشق ایمن (F=5.98، P=0.019)، طرحواره عشق چسبیده (F=9.20، P=0.004)، طرحواره عشق کناره گیر (F=8.55، P=0.006)، طرحواره عشق بی ثبات (F=8.15، P=0.007)، طرحواره عشق غیرجدی (F=5.71، P=0.022)، و طرحواره عشق بی علاقه (F=9.99، P=0.003) و در مداخله زوج درمانی هیجان مدار بر طرحواره عشق ایمن (F=9.18، P=0.004)، طرحواره عشق چسبیده (F=8.23، P=0.007)، طرحواره عشق کناره گیر (F=5.21، P=0.028)، طرحواره عشق بی ثبات (F=12.81، P=0.001)، طرحواره عشق غیرجدی (F=6.01، P=0.019) و طرحواره عشق بی علاقه (F=10.65، P=0.002) مؤثر بوده است و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار از مداخلات مؤثر بر طرحواره های عشق زنان است؛ لذا این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی زنان متأهل ارائه می کنند.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی درمانی شناختی-رفتاری بر ادراک زمان کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
200 - 219
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی درمانی شناختی رفتاری بر ادراک زمان کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود و جامعه اماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک توانبخشی شایان در سال 99-1398 بود. تعداد 59 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان با پرسشنامه فرم کوتاه و تجدید نظر شده مقیاس درجه بندی کانرز (1960) و آزمون بازتولید زمان نظری، میرلو و اسدزاده (1390) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی جکسون (2018) و گروه آزمایشی بازی درمانی شناختی-رفتاری جعفری و همکاران (2002) در دوازده جلسه و هفته ای دوبار مورد درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات ادراک زمان کوتاه (0/001=F=4/01, P) در دو گروه آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد و تفاوت در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون و در مقایسه با بازی درمانی شناختی رفتاری بطور معناداری بیشتر است و نیز بین میانگین نمرات ادراک زمان بلند (0/001=F=13/45, P) در دو گروه آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد و تفاوت در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون و در مقایسه با بازی درمانی شناختی رفتاری بیشتر است و بهبود نمرات بیشتری در آزمودنی ها دیده می شود و این تفاوت از نظر آماری نیز معنادار بوده است (0/01=P). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر معنی دار شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی درمانی شناختی رفتاری بر ادراک زمان کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی، پیشنهاد می شود از این دو روش در جهت افزایش سلامت این کودکان بهره برده شود.
بررسی و مقایسه میزان اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
244 - 261
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری در مقایسه با طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: این پژوهش با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری شامل زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع 2 بود که در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1399 به انجمن دیابت جزیره کیش مراجعه نموده بودند که پس از غربالگری 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پس از همتاسازی در سه گروه درمان شناختی-رفتاری (15 نفر)، طرح واره درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه شفقت به خود نف (2003) بود؛ در این پژوهش گروه درمانی شناختی-رفتاری به وسیله بسته درمانی لیهی (2004) و گروه طرحواره درمانی به وسیله بسته درمانی یانگ و همکاران (2006) به مدت هشت جلسه به مدت 90 دقیقه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی (70/10=F، 001/0=P) زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو موثر است؛ همچنین نتایج نشان داد گروه درمانی شناختی-رفتاری و طرحوراه درمانی بر مولفه های مهربانی با خود (54/4=F، 018/0=P)، قضاوت نسبت به خود (25/6=F، 005/0=P) و همانندسازی افراطی (45/3=F، 043/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار است؛ همچنین نتایج آزمون تعقبی نشان داد بین نمرات گروه های شناختی-رفتاری و طرح واره درمانی در خودشفقت ورزی و مولفه های مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود و همانندسازی افراطی وجود ندارد (05/0 p>). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان نمود شفقت ورزی به خود بر اساس افکار و باورهای فرد در مورد خویش شکل می گیرد
راهکارهای درمان اختلال خودشیفته مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری و آموزه های اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت خودشیفته یک الگوی فراگیر بزرگ منشی در اندیشه و رفتار است که با احساس نیاز به تحسین شدن و فقدان همدلی همراه است. این الگو از اوایل جوانی شروع می شود و در زمینه های مختلف ظاهر می شود. پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهای درمان خودشیفتگی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزه های اسلامی است. روش این پژوهش کیفی و به روش تحلیل محتوا بود. ابتدا پژوهش های مرتبط با اختلال خودشیفته در متون اسلامی و روانشناسی جمع آوری شد. بدین منظور مقالات و پایان نامه ها در پایگاه داده های ایران داک و نورمگز از سال 1380 تا 1400 و همچنین مطالب مرتبط در نرم افزار جامع الاحادیث و جامع التفاسیر جستجو و تحلیل محتوا شد. در مرحله اول 82 ویژگی مرتبط با اختلال خودشیفته جمع آوری شد. تحلیل ویژگی ها، ادغام و طبقه بندی آنها، نشان داد تمام ویژگی ها در دو دسته «نگرش های خودشیفته-مآبانه» و «رفتارهای خودشیفته مآبانه» طبقه بندی می شود. همچنین تحلیل متون دینی در خصوص راه کارهای درمان اختلال خودشیفته حاکی از آن بود که 23 راهکاری شناختی-رفتاری می تواند مسیر درمان این اختلال را تسهیل نماید. گزارش روایی محتوایی راه کارهای مبتنی بر نظر کارشاسان، همه موارد را تائید نمود.
مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان شناختی –رفتاری(CBT) برمکان کنترل سلامت، باورهای غیر منطقی سلامت و پیروی از درمان در مردان و زنان مبتلا به دیابت II(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
542 - 564
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی –رفتاری بر مکان کنترل سلامت، باورهای غیر منطقی سلامت و پیروی از درمان در افراد مبتلا به دیابت II بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پییگیری همراه با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش مردان و زنان دارای تشخیص اختلال دیابت نوع IIمراجعه کننده به درمانگاه امام حسین شهرستان ساری بود که طی یک فراخوان عمومی (درمانگاه امام حسین واقع در ساری)، مردان و زنانی حائز شرایط شرکت در پژوهش به صورت در دسترس 45 نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی –رفتاری (15 نفر)، درمان پذیرش و تعهد (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. گروه درمان شناختی رفتاری پروتکل درمانی فری (2005) را در دوازده جلسه و گروه درمان پذیرش مبتنی بر تعهد پروتکل هیز (2004) را در هشت جلسه دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با پرسشنامه های باورهای منطقی سلامت توسط کریستنسن و همکاران (1999)، چندوجهی کانون کنترل سلامت والستون و والستون (1982) و پرسشنامه پیروی از درمان مدانلو (1392) ارزیابی شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری و درمان پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر باورهای غیرمنطقی سلامت (043/0=P و 497/3=F)، کنترل بیرونی (022/0=P و 342/4=F)، کنترل درونی (023/0=P و 236/5=F) و پیروی از درمان (001/0=P و 606/12=F) در مرحله پس آزمون تاثیر دارد و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد. نتیجه گیری: هر دو روش درمانی می توانند باورهای غیرمنطقی سلامت، کنترل درونی و بیرونی و پیروی از درمان را بهبود بخشند؛ اما درمان پذیرش و تعهد دارای تأثیر بیشتری بر متغیرهای پژوهش بود.
مقایسه اثربخشی بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا و درمان شناختی رفتاری بر اهمال کاری و مسئولیت پذیری دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر اهمال کاری و مسئولیت پذیری دختران نوجوان بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر متوسط دوم ناحیه 5 اصفهان در سال 1400 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه فرسودگی تحصیلی 45 دختر نوجوان به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا (15 دختر)، گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری (15 دختر) و گروه گواه (15 دختر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا محقق ساخته و گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند؛ هر سه گروه به پرسشنامه اهمال کاری تاکمن (1991) و مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1951) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر نمره اهمال کاری (09/8=F، 007/0 =P) و مسئولیت پذیری (40/9=F، 004/0 =P) و مداخله شناختی رفتاری بر نمره اهمال کاری (51/5=F، 024/0 =P) و مسئولیت پذیری (11/9=F، 005/0 =P) مؤثراست و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله بسته درمان پذیرش و تعهد واقعیت گرا محقق ساخته و درمان شناختی رفتاری برای افزایش مسئولیت پذیری و کاهش اهمال کاری در نوجوانان روش مناسبی است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با زوج درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و انعطاف پذیری شناختی در زنان متأهل دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
317 - 339
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با زوج درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و انعطاف پذیری شناختی در زنان متأهل بود. روش پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر رشت در سال 1400 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر انتخاب و در سه گروه مساوی 20 نفری گمارش شدند. گردآوری داده ها علاوه بر چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی با پرسشنامه دلزدگی زناشویی، پرسشنامه تعارش زناشویی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی انجام شد. برای آزمودنی های گروه های آزمایش (هر دو برنامه مداخلاتی) 12 جلسه به صورت هر هفته یک جلسه یک ساعته اجرا. تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی با آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین نمره کل انعطاف پذیری شناختی و ابعاد آن در افراد سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون بین نمره تعارض زناشویی و ابعاد آن در افراد شرکت کننده در برنامه های مداخلاتی با افراد کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). این تفاوت در مرحله پیگیری نیز پابرجا بود (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که در میزان اثربخشی دو روش زوج درمانی بر متغیرهای وابسته تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که میزان تأثیر روش پذیرش و تعهد نسبت به روش شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و بهبود انعطاف پذیری روانی سودمندی بیشتری داشته است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر هیپنوتیزم شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی روی ادراک درد و خودکارآمدی در زنان مبتلا به سرطان سینه شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
209 - 227
هدف: بی تردید سرطان پستان یکی از پر استرس ترین رخ داد ها برای زنان است که بیماران معمولا در رو برو شدن با تشخیص سرطان دچار ضربه و شوک شدیدی خواهند شد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر هیپنوتیزم شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی روی ادراک درد و خودکارآمدی درد در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش پژوهش: طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز رادیوتراپی و انکولوژی میرداماد شهر گرگان در نیمه دوم سال 1398 بود . به همین منظور 45 نفر انتخاب شده، و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. در گروه آزمایش اول، از پروتکل درمانی هیپنوتراپی شناختی-رفتاری دونالد رابرتسون (2012) استفاده شد. در گروه آزمایش دوم، جلسات درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس راهنمای درمان مبتنی بر حضور ذهن سگال و همکاران (2002) طی 8 جلسه اجرا شد. گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی درد نیکلاس (1998)، و پرسشنامه ادراک درد مک گیل (1997) بودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در مقایسه با گروه گواه، هر دو روش درمانی تأثیر معناداری بر ادراک درد (19/55=F، 001/0>P) و خودکارآمدی درد (16/7=F، 001/0>P) در زنان مبتلا به سرطان پستان داشته است (05/0>P). درمان مبتنی بر هیپنوتیزم شناختی-رفتاری و درمان ذهن آگاهی اثربخشی متفاوتی در کاهش ادراک درد و افزایش خودکارآمدی درد بیماران نداشته است (05/0<P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر هیپنوتیزم شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی روی ادراک درد و خودکارآمدی درد در زنان مبتلا به سرطان پستان موثر بود.
اثر بخشی قصه درمانی شناختی-رفتاری بر علایم افسردگی و افسرده خویی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی قصه درمانی شناختی- رفتاری بر علایم افسردگی و افسرده خویی کودکان دبستانی انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود، بدین منظور 26 دانش آموز با نشانگان افسرده خویی و علایم افسردگی به شیوه دردسترس از بین دانش آموزان دختر پایه سوم و چهارم ابتدایی دارای اختلال افسردگی شهر یزد در سال تحصیلی 93 - 94 انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه علایم مرضی کودکان(csi-4)، فرم والدین بود. مداخلات مربوط به قصه درمانی بر روی گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای انجام و داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس اثر بخشی قصه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش علایم افسردگی و افسرده خویی را معنادار نشان داد، بنابراین قصه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری می تواند کاهش دهنده اختلالات خلقی کودکان سنین ابتدایی باشد.