فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۳۰۱ تا ۷٬۳۲۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۶۲)
173-184
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی عود مصرف مواد بر اساس روابط موضوعی و سازمان یافتگی شخصیت در معتادان مرد تحت درمان با متادون انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل معتادان مرد تحت درمان متادون شهرستان کاشان در بهار 1389 بودند که از این بین 170 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس عود مصرف (رایت و همکاران، 2001)، پرسشنامه روابط موضوعی (بل، 1955) و سیاهه سازمان شخصیت (کرنبرگ و کلارکین، 1995) استفاده گردید. داده ها با آزمون رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد روابط موضوعی و سازمان شخصیت به ترتیب 48/0 و 17/0 از واریانس عود مصرف مواد را تبیین می کند. ضریب رگرسیون در ابعاد دلبستگی ناایمن، بی کفایتی، مکانیسم های دفاعی نخستین، سردرگمی هویت و سازمان شخصیت مرزی به ترتیب 28/0، 29/0، 70/0، 16/0 و 18/0 بود (01/0 > p ). با توجه به یافته های پژوهش حاضر، روابط موضوعی و سازمان یافتگی شخصیت می توانند در پیش بینی آسیب پذیری افراد به عود مصرف مواد کمک کننده باشند.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی نشان داده اند که روان درمانی مثبت نگر در بهبود شاخص های سلامت روان در بیماران مؤثر بوده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 عضو انجمن دیابت شهر سنندج در سال 1398 تشکیل دادند که تعداد آنها 758 نفر بود. 40 نفر از بیماران به شیوه هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با گمارش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (1389) و جلسات روان درمانی مثبت نگر (رشید و سلیگن، 2013) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها: روان درمانی مثبت نگر به طور معناداری باعث افزایش بهزیستی ذهنی آزمودنی های گروه تحت مداخله در مراحل پس آزمون و پیگیری شد ( 0/01 > p ) . همچنین مداخله درمانی در افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی بیماران مؤثر بود (0/01 > p ). نتیجه گیری: زنانی که در جلسات روان درمانی مثبت نگر شرکت داشتند بهزیستی ذهنی شان افزاش یافت.
اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه نشخوار فکری مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
79 - 87
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشخوار فکری مشترک به گفتگوی مکرر در خصوص مشکلات شخصی در روابط دونفره اشاره دارد. هدف از این پژوهش اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه نشخوار فکری مشترک بود. روش: در یک طرح همبستگی، 167 نفر از افراد مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر مشهد با روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه نشخوار فکری مشترک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و مقیاس پاسخ نشخواری (RRS) صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه نشخوار فکری مشترک دارای سه عامل بازسازی، تشویق به گفتگو در مورد مشکل و ژرف اندیشی است که 01/66 درصد واریانس را تبیین می کنند. نشخوار فکری مشترک با استرس، اضطراب، افسردگی و پاسخ نشخواری رابطه مثبت و معناداری داشت (0/01>P). سن با نشخوار فکری مشترک رابطه معناداری نداشت، اما بر حسب جنسیت تفاوت ها معنادار بود و زنان میانگین بالاتری داشتند. نتیجه گیری: به نظر می رسد نسخه فارسی پرسشنامه نشخوار فکری مشترک از پایایی و روایی مناسبی در جمعیت عمومی برخوردار بوده و می تواند در پژوهش های مرتبط مورد استفاده قرار گیرد.
هنجاریابی شاخص رضایت از زندگی سالمندان (ALSI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
495 - 477
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر هنجاریابی شاخص 20 سؤالی رضایت از زندگی سالمندان بدون مشکل شناختی ساکن تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مقطعی و توصیفی و در زمره تحقیقات توسعه ای قرار داشت. جامعه این پژوهش، سالمندان شهر تهران، روش نمونه گیری قضاوتی و نمونه پس از حذف موارد ناقص به تعداد 199 نفر شامل، 116 زن و 83 مرد است. پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری و محتوای پرسشنامه تأیید شد. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزارSPSS-22 وAMOS-23 استفاده شد. یافته ها: پایایی پرسشنامه با روش همسانی درونی محاسبه و ضریب آلفای کرونباخ برای کل آزمون 840/0 و برای تمام خرده مقیاس ها بین 295/0 تا 678/0 است. روایی سازه پرسشنامه، با روش تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم بررسی شد. نتایج نشان می دهد پنج عامل، شامل میل به زندگی، ثبات قدم و شکیبایی، همخوانی میان آرزوها و اهداف تحقق یافته، خودانگاره مثبت و چگونگی خلق با اطمینان 99 درصد مورد تأیید بوده و 18 سؤال پرسشنامه با 99 درصد اطمینان زیر مجموعه مقیاس های آزمون قرار می گیرند. نتایج روایی همگرا نیز مطلوب بوده و همبستگی میان پرسشنامه رضایت از زندگی سالمندان و مقیاس رضایت از زندگی عمومی برابر 726/0 r= بدست آمد ( 001/0p < ). نتیجه گیری: تحلیل یافته ها نشان می دهد پرسشنامه 18 سؤالی رضایت از زندگی سالمندان، از نظر ویژگی های روان سنجی درحد قابل قبولی است. این ابزار می تواند جهت اندازه گیری رضایت از زندگی در بخش های پژوهشی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثر بخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی بر عملکرد شناختی در سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی بر عملکرد شناختی در سالمندان مبتلا به آلزایمر بود . روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را سالمندان مبتلا به آلزایمر مراجعه کننده به کلینیک های نورولوژی شهر تهران تشکیل دادند. از میان آنها 22 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل اختصاص یافتند. گروه آزمایش 14 جلسه تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی دریافت کردند؛ در حالی که افراد گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. به منظور گردآوری داده ها از نسخه تجدیدنظرشده آزمون شناختی آدن بروک ( ACE-R ) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی تأثیر معناداری بر عملکرد شناختی (توجه و جهت یابی، حافظه، زبان، سیالی کلامی و توانایی دیداری- فضایی) در سالمندان مبتلا به آلزایمر داشته است ( p<0.05 ). بر اساس پژوهش حاضر، می توان تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی را بعنوان روشی جهت بهبود عملکرد شناختی در سالمندان مبتلا به آلزایمر در نظر گرفت.
تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای در دختران مجرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، ازدواج به سادگی گذشته نیست و جوانان در آستانه ازدواج از یک ترس یا نگرانی در مورد ازدواج و مسائل آن رنج می برند که مربوط به تحریف های شناختی، طرح واره ها و سبک های مقابله ای است که افراد در برابر طرح واره ها بکار می گیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای در دختران مجرد شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دختران مجرد و دانشجوی شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل ۳۰ نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند که به روش نمونه گیری ذر دسترس انتخاب و به طور تصادفی و برابر به گروه آزمایش یا کنترل تخصیص یافتند. شرکت کننده ها در مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه های ترس از ازدواج سمیعی، یوسفی و نشاط دوست (۱۳۹۳) و ذهنیت های طرح واره ای یانگ (۲۰۰۸) پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت آموزش گروهی پیش از ازدواج طرحواره محور در ۱۵ جلسه ۹۰ دقیقه ای قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نسخه ی ۲۳ بسته ی آماری برای علوم اجتماعی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه کنترل نشان داد که کارکرد ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است. به عبارت دیگر، آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای دختران مجرد تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج حاکی از تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای دختران مجرد بود؛ و می توان از آن به عنوان یک مداخله مهم و کلیدی در حوزه پیش از ازدواج بکار گرفته شود. همچنین، نتایج این تحقیق می تواند مورداستفاده مشاوران خانواده و ازدواج قرار بگیرد.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس نگرش ناکارامد ویسمن و بک و رابطه آن با مقیاس کمالگرایی هیل
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس نگرش ناکارامد ویسمن و بک(DAS-40) و رابطه آن با مقیاس کمالگرایی هیل در افراد ساکن شهر تهران انجام گردیده است. هدف: این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انجام شده است. نمونه آماری مشتمل بر500 نفر (250 نفر مرد و 250 نفر زن) از افراد ساکن در چهار منطقه(شمال،شرق، غرب و جنوب)شهر تهران می باشند که به دو پرسشنامه نگرش های ناکارامد(DAS-40)ویسمن و بک و کمال گرایی هیل پاسخ دادند. یافته ها: آزمون مقیاس نگرش های ناکارامد(DAS-40) برای سنجش نگرش ها و باورهای غیر منطقی افراد مناسب بوده است. هفت عامل از راه تحلیل عاملی شناسایی شد: کمال گرایی در زمینه نگاه دیگران، ارزشمندی خود در نگاه دیگران، کمال گرایی در زمینه معیارهای شخصی ، وابستگی به نظر دیگران، وابستگی افراطی به دیگران و عدم کمال گرایی می باشد. اعتبار پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برآورد گردید، اعتبار کل پرسشنامه (839/0 = ) بدست آمد و اعتبار زیر مقیاس های پرسشنامه به ترتیب، کمال گرایی در زمینه نگاه دیگران (809/0 = ) ، ارزشمندی خود از نگاه دیگران (700/0= )، کمال گرایی در زمینه معیارهای شخصی(665/0= )، وابستگی به نظر دیگران(631/0= )، وابستگی افراطی به دیگران (607/0= )، تلاش برای عالی بودن در نگاه دیگران (528/0= ) و عدم کمال گرایی (336/0= ) بدست آمد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نسخه 40 عبارتی مقیاس نگرش های ناکارامد ویسمن و بک(DAS-40) واجد شرایط لازم برای تشخیص نگرش های ناکارامد افراد به طور کمی و کیفی می باشد.
مروری بر تبیین های آسیب شناختی اعتیادهای رفتاری و مقایسه آن با اعتیادهای دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۰۲-۹۱
حوزههای تخصصی:
اگرچه در گذشته اعتیاد فقط با اعتیادهای دارویی شناخته می شد اما امروزه تعریف آن بسیار گسترده تر شده است. قمار، خرید اجباری، اعتیاد به بازی های ویدیویی، استفاده آسیب رسان از اینترنت و حتی کار یا ورزش افراطی نیز نوعی اعتیاد محسوب می شوند. معیارهای موجود متخصصان برای تشخیص انواع اعتیادهای رفتاری بسیار بحث برانگیز است و همین مسئله تعریف اعتیادهای رفتاری را دشوار کرده است. برای تعریف دقیق تر اعتیادهای رفتاری لازم است مرز اعتیادهای رفتاری با اختلال های روان شناختی دیگر مثل اختلال های کنترل تکانه، اختلال های خوردن و اختلال وسواس اجباری نیز مشخص شود. از سوی دیگر شباهت و تفاوت های بین اعتیادهای رفتاری و اعتیادهای دارویی نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. برخی از متخصصین هر دوی این اعتیادها را از یک گروه می دانند و برخی آن ها را از یکدیگر تفکیک می کنند. همچنین توجه بیش از حد به اعتیادهای رفتاری می تواند مرز بین رفتارهای روزمره و این نوع اعتیاد را کمرنگ کند. در انتها عده ای از متخصصین معتقدند که باید به ویژگی های شخصیتی افراد درگیر در این اعتیادها و هر نوع اعتیاد به طور جداگانه توجه کرد و یکی کردن همه ی افراد و همه ی انواع اعتیادهای رفتاری ما را دچار اشتباه خواهد کرد.
بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خودنظم بخشی کوتاه مدت (SRCT) بر کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، تغییر الگوهای ارتباطی و کاهش نارسایی هیجانی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۲۳۸-۲۲۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: بسیاری از ازدواج ها و روابط زناشویی ناموفق وجود دارند که همسران به دلایل گوناگون طلاق نمی گیرند. اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی کوتاه مدت بر متغیر های مختلف تأیید شده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی کوتاه مدت (SRCT) بر کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، تغییر الگوهای ارتباطی و کاهش نارسایی هیجانی در زوجین متعارض پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی کوتاه مدت (SRCT) بر کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، تغییر الگوهای ارتباطی و کاهش نارسایی هیجانی زوجین متعارض انجام گرفت. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بیجار (۲ مرکز) در سال ۱۳۹۸ بود. با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد ۳۰ زوج (۶۰ نفر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گروه آزمایشی پروتکل زوج درمانی مبتنی بر خودنظم بخشی کوتاه مدت (هالفورد، ۲۰۰۱) به صورت گروهی و یک جلسه در هفته (در مجموع ۸ جلسه) اجرا گردید. در حالی که گروه گواه هیچ درمانی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کاول، ۲۰۰۶)، الگوهای ارتباطی (کریستنسن و هاوی، ۱۹۹۰) و نارسایی هیجانی تورنتو (باگبی، تیلور و پارکر، ۱۹۹۴) استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-21 و در سطح استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین پس آزمون دو گروه آزمایشی و گروه گواه از نظر متغیرهای وابسته (پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، نارسایی هیجانی و الگوهای ارتباطی سازنده متقابل، اجتنابی متقابل، توقع / کناره گیری) تفاوت معنی داری وجود دارد (0/0000 p<). نتیجه گیری: زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی کوتاه مدت (SRCT) باعث کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی و نارسایی هیجانی و بهبود الگوهای ارتباطی زوجین شد. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر پیشنهاد می گردد روانشناسان شاغل در مراکز آموزشی و مشاوره از این درمان استفاده نمایند.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به افسردگی غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همدلی عاطفی و مهارت های اجتماعی ضعیف از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز تیزهوش افسرده از آن رنج می برند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان دختر تیزهوش مبتلا به افسردگی غیربالینی اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود با گروه گواه. به منظور انجام پژوهش از میان دانش آموزان دختر تیز هوش مقطع متوسطه در شهر شاهرود در سال 1398 به صورت هدفمند 30 دانش آموز مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی و پرسشنامه همدلی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه ذهن آگاهی مثبت نگر به مدت دوازده جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مانکوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر با گروه گواه در مهارت اجتماعی مناسب،رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان و همدلی عاطفی و شناختی در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر در بهبود مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دختران دانش آموز افسرده درمان موثری است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۴۰-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به شیوع روزافزون اعتیاد، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوء مصرف کننده مواد بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوء مصرف مواد در شهر مشهد در سال 1399 بود. پژوهش حاضر بر روی 45 فرد در سه گروه طرحواره درمانی (15نفر؛20جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار)، رفتاردرمانی شناختی (15نفر؛ 12جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار) و کنترل در انتظار درمان (15نفر) انجام گردید. گروه ها با استفاده از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی (2001)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد (1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در دو گروه آزمایش به طور معناداری موثر بودند و رفتاردرمانی شناختی در پس آزمون تاثیر بیشتری بر تاب آوری و ولع مصرف مواد و طرحواره درمانی تاثیر بیشتری در مرحله پیگیری در تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری و ولع مصرف افراد داشت (0/05>P). نتیجه گیری: بنابراین، هر دو روش طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر متغیرهای پژوهش در افراد سوء مصرف کننده مواد موثر هستند. اما، طرحواره درمانی اثر موثرتری در پیشگیری از بازگشت نشانگان در دراز مدت دارد.
مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
77 - 90
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی در شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه آماری، به روش هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش بازسازی شناختی معنایی در 12 جلسه درمان بازسازی شناختی معنایی (سلیمی، 1388) و گروه آزمایش خود دلگرم سازی در 10 جلسه درمان خود دلگرم سازی (شوناکر، 1980) شرکت کردند. گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نرم افزار 21SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در مرحله پس آزمون مؤثر بوده اند (05/0> p ). یافته ها اثربخشی بیشتر خود دلگرم سازی را در بهبود بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند. نتیجه گیری: به دنبال ابتلا به روان تنی پوستی، افراد دچار کاهش در بهزیستی روان شناختی می شوند و درمان های روان شناختی بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی در افزایش بهزیستی روان شناختی افراد مبتلا به روان تنی پوست سودمند هستند.
اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان بین نسلی بوون و مدل مک مستر بر اضطراب، خودکارآمدی و خودکنترلی مردان و زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان بین نسلی بوئن و مقایسه آن با مدل مک مستر بر اضطراب، خودکارآمدی و خودکنترلی مردان و زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 تهران در سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه اضطراب زانک (1971) 45 زن و مرد به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایشی بین نسلی بوئن (15 نفر)، گروه آزمایشی مدل مک مستر (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله بین نسلی بوئن (1981) و مدل مک مستر (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس (1982) و خودکنترلی تانجی، بامستر و بونه (2004) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله بین نسلی بوئن بر نمره اضطراب (73/5=F، 024/0 =P)، خودکارآمدی (16/6=F، 019/0 =P) و خودکنترلی (24/9=F، 005/0 =P) و مداخله مدل مک مستر بر نمره اضطراب (25/5=F، 030/0 =P)، خودکارآمدی (96/7=F، 009/0 =P) و خودکنترلی (56/8=F، 007/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله بین نسلی بوئن و مدل مک مستر برای افزایش خودکارآمدی و خودکنترلی و همچنین کاهش اضطراب در زنان و مردان دچار تعارض زناشویی و در آستانه طلاق روش مناسبی است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گراس بر عملکرد تحصیلی و حلمسئله در دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گروس بر عملکرد تحصیلی و حل مسئله در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول در سال 1399 انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول منطقه 2 شهر تهران بود و با روش نمونه گیری در دسترس ، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت آموزش تنظیم هیجان بر مبنای مدل گراس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه حل مسئله کسدی و لانگ (1396) انجام گرفت، همچنین عملکرد تحصیلی بر مبنای معدل دانش آموزان موردسنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS 23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گروس بر عملکرد تحصیلی و حل مسئله در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول تاثیرگذار است.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
17 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران در سال 1398 بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1973) انجام گرفت. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS19 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش «نشخوار فکری» زنان مبتلابه سرطان سینه شد. همچنین نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث بهبود سلامت روان در زنان مبتلابه سرطان سینه شد. بنابراین یافته های مطالعه حاضر نشان داد که درمان پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی بر کاهش نشخوار فکری و افزایش سلامت روان بیماران مبتلابه سرطان سینه مؤثر است. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش نشخوار فکری در زنان مبتلا به سرطان سینه شد.
اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT-G) با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای بر بهبود شاخص های عملکرد زوجین متعارض(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در توصیف واقعیت عینی، آنچه به رابطه آسیب می رساند، الگوهای عملی تکرارشونده در رفتار است. درواقع آسیب به رابطه ناشی از رفتاری است که از ما سر می زند نه فکر یا احساسی که در درون ما جریان دارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای بر بهبود شاخص های عملکرد زوجین متعارض شهر زاهدان انجام گرفت . مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در بازه زمانی آذر و دی ماه ۱۳۹۸ بود که با گزینش خوشه ای سه مرکز و با نمونه گیری هدفمند در دسترس ۱۸ زوج انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. مداخله شامل ۱۰ جلسه ۲ ساعته به صورت هفتگی بود و تجربه عملی حین درمان منجر به شکل گیری مدل های مفهومی جدیدی در فرایند آسیب و درمان شد. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج انجام گرفت که قبل و بعد از مداخله از هر دو گروه کنترل و آزمایش اخذ شد. آزمون فرضیه های پژوهش به روش آماری تحلیل کوواریانس ( ANCOVA ) و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پروتکل تدوین شده درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای به طور معناداری بر بهبود عملکرد زوجین در تمامی خرده مقیاس های موردمطالعه اثربخش بوده است (۰۰۱/۰ ≥ P ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای بر عملکرد زوجین اثرگذار است. باوجوداین در جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
سیستم بازداری رفتاری و شدت نشانه های اضطراب اجتماعی: نقش واسطه ای کمال گرایی و عاطفه منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
209 - 223
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی کمالگرایی، عاطفه منفی در رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و شدت نشانههای اختلال اضطراب اجتماعی انجام گرفت.طرح پژوهش حاضر به روش توصیفی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1398 بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس تعداد 333 نفر انتخاب شدند. پرسشنامههای اضطراب اجتماعی، سیستمهای مغزی بازداری و فعالسازی رفتاری (BIS/BAS) کارور و وایت، مقیاس چندبعدی کمالگرایی (MPS) و مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی (PANAS) بعنوان ابزارهای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیهو تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمال گرایی و عاطفه منفی میتواند رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و نشانههای اختلال اضطراب اجتماعی را میانجیگری کنند.یافته ها نشان میدهد که کمالگرایی و عاطفه منفی می توانند تأثیر سیستم بازداری رفتاری را بر اختلال اضطراب اجتماعی افزایش دهند
مدل ساختاری کیفیت زندگی در بیماران دیابت نوع دو بر اساس سرسختی روانشناختی و سواد سلامت با میانجیگری رفتارهای خود مدیریتی و حمایت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتقا کیفیت زندگی و کنترل گلوکز خون در بیماران مبتلا به دیابت یکی از مهمترین اهداف مداخلات و برنامه های ارتقا سلامتی این بیماران می باشد؛ بنابراین؛ هدف از این پژوهش حاضر تدوین مدل سلامت در بیماران دیابتی نوع ۲ بر اساس سرسختی روانشناختی، سواد سلامتی، خودکارآمدی و باورهای سلامتی با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی و حمایت اجتماعی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش تحلیلی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک های دیابت شهرستان آبادان در سال ۱۳۹۸ می باشد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ۲۵۴ بیمار مبتلا به دیابت بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سرسختی روانشناختی (کوباسا، ۱۹۸۴)، پرسشنامه سواد سلامت (منتظری، ۲۰۱۴)، پرسشنامه رفتارهای خودمدیریتی (توبرت و گلاسکو، ۱۹۹۴)، پرسشنامه کیفیت زندگی (بروگس، ۲۰۰۴)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (وکس، ۱۹۸۶)، پرسشنامه باورهای سلامت (کارتال، ۲۰۰۶) و پرسشنامه خودکارآمدی (استنفورد، ۲۰۰۱) می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که باورهای سلامت بر پیامدهای سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، اثر مستقیم و معنی داری دارد (۰۰۱/۰ ≥ P ) و خودکارآمدی بر پیامدهای سلامت اثرات مستقیم و غیرمستقیمی (با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی) دارد (۰۰۱/۰ ≥ P ). سواد سلامت بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اثر مستقیم و معنی داری نداشت (۰۰۱/۰ ≤ P ). سرسختی روانشناختی بر پیامدهای سلامت اثرات مستقیم و غیرمستقیمی (با میانجیگری رفتارهای خودمدیریتی) دارد (۰۰۱/۰ ≥ P ) و اثر حمایت اجتماعی بر پیامدهای سلامت معنی دار نبود (۰۰۱/۰ ≤ P ). نتیجه گیری: با توجه به نقش باورهای سلامت و خودکارآمدی و سرسختی بر پیامدهای سلامت در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد می گردد از این متغیرها در برنامه های ارتقا کیفیت زندگی و خودمراقبتی این گروه از بیماران استفاده گردد.
اثربخشی طرحواره درمانی در کمال گرایی تحصیلی و مؤلفه های آن در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر کاهش کمال گرایی تحصیلی و مؤلفه های آن در دانش آموزان بود. در قالب طرح آزمایشی بین گروهی از جامعه دانش آموزان دختر پایه دهم دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 98-97، به شیوه دردسترس و بر اساس معیارهای ورود، تعداد 30 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین گردید. گروه آزمایش طی شانزده جلسه یک ساعته طرحواره درمانی گروهی را دریافت نمودند. برای اندازه گیری متغیر وابسته در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، از پرسشنامه کمال گرایی تحصیلی رسولی خورشیدی و بهرامی استفاده شد . تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد طرحواره درمانی گروهی بر بهبود کمال گرایی تحصیلی و مؤلفه های آن اثربخش است. بنابراین، این یافته تلویحات عملی در موقعیت های آموزشی و تحصیلی داشته که به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
پیش بینی هراس کرونایی براساس استحکام روانی دختران: با نقش واسطه ای خودانتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
176 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی هراس کرونایی براساس استحکام روانی بواسطه خودانتقادی در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد واحد تنکابن بود که از میان آن ها، بر طبق فرمول کوکران تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهشی شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران (1398)، پرسشنامه استحکام روانی کلا، ارله و سویل (2002) و مقیاس سطوح خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی همزمان بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد استحکام روانی پیش بینی کننده معنا دار اضطراب کرونا است، همچنین خودانتقادی پیش بینی کننده معنادار اضطراب کرونا است و وقتی در رابطه بین استحکام روانی و اضطراب کرونا، خودانتقادی به عنوان متغیر واسطه ای وارد شود، این رابطه کاهش می یابد (01/0=P). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصله، توجه به استحکام روانی بواسطه خودانتقادی در میزان تجربه هراس کرونایی در دانشجویان دختر نقش بسزایی دارد.