فرناز فرشباف مانی صفت

فرناز فرشباف مانی صفت

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

بررسی نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهنی سازی سبک دلبستگی رویدادهای آسیب زا نافرمانی مقابله ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: هدف ا ز پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ذهنیسازی در رابطه سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابله ای می باشد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. در این تحقیق جامعه آماری، کلیه نوجوانان پسر که در سال -١٤٠٠ ١٤٠١ در مدارس شهر ارومیه مشغول به تحصیل بودند می باشد. تعداد نمونه ٣٨٤ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های عملکرد تاملی فوناگی، سبک های دلبستگی هازن و شیور و رویدادهای آسیب زا احمدی و سیاهه رفتاری نوجوان اخنباخ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، رگرسیون چندگانه، و همبستگی پیرسون و نرم- افزار SPSS نسخه ٢٦ و LISREL نسخه ٨.٨ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد ذهنی سازی در رابطه سبک های دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابل های نقش واسطه ای دارد. ضریب اثر مستقیم ذهنی سازی در سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا بر نشانه های نافرمانی مقابله ای ٠/٥٤ و آماره تی آن ٧/٩٥ می باشد که در سطح ٠/٠٠١ معنادار و همچنین ضریب اثر غیر مستقیم ٠/٣٨ می باشد که در سطح ٠/٠٠١ معنادار است. و نیز اثر کلی ٠/٩١ است که در سطح ٠/٠٠١ معنادار می باشد. و تمامی مسیرها از معناداری و مدل از برازش مناسبی برخوردار میباشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد ذهنی سازی نقش واسطه ای بین سبک های دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نشانه های نافرمانی مقابله ای دارد.
۲.

Temperament, Emotion Regulation, and Affective Family Climate in Predicting Oppositional Behaviors in Male Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: oppositional defiant disorder Temperament affective family climate Emotion regulation

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۵۵
Aim: Background: Oppositional defiant disorder (ODD) is a condition in which children display a pattern of uncooperative, defiant, and angry behavior toward people in authority. Objectives: The present study aimed to determine the predictors of ODD among male teenagers in the city of Urmia, Iran. Methods: For this descriptive-analytical study, 384 male students between the ages of 13-16 were selected through cluster sampling. The instruments used comprised Hill Burns’ (1964) Affective Family Climate, Garnefski's Emotion Self-Regulation (2006), Cloninger’s (1994) Temperament and Character Inventory, and Achenbach’s (1991) Youth Self-Report questionnaires. Data were analyzed in SPSS v.19 using descriptive statistics, Pearson’s comparison, and regression at a significance level of p≤0.05 Results: The results showed a direct and significant correlation between emotion regulation and symptoms of ODD (0.19, p<0.01). A direct and significant relationship was also found between temperament and ODD symptoms (-0.20, p<0.01). Pearson’s correlation analyses revealed a meaningful relation between the family's emotional atmosphere and symptoms of ODD (-0.53, p<0.01). Furthermore, multiple linear regression models indicated that 39.9% of the variance of ODD is predicted by emotion regulation, family emotional atmosphere, and temperament. Conclusion: Based on the results of this study, it seems likely that ODD is influenced by emotion regulation, temperament, and affective family climate; to prevent the formation of this disorder, it is recommended that these three variables be addressed.
۳.

تاثیر برنامه توان بخشی شناختی بر کنترل شناختی و حل مسأله در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توان بخشی شناختی کنترل شناختی حل مسأله چاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۷۰
مشکلات شناختی و عصب روان شناختی در سیر، پیش آگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی برنامه توان بخشی شناختی و تأثیر آن بر کنترل شناختی و حل مسأله زنان چاق انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 40 بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که به طور تصادفی در دو گروه توان بخشی شناختی (20n=) و کنترل (20n=) تخصیص یافتند. گروه آزمایش در 16 جلسه مداخله توان بخشی شناختی را دریافت و مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم بزرگسال BRIEF-A، آزمون انعطاف پذیری شناختی و برج لندن در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. همچنین پس از اتمام دوره گروه کنترل نیز مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند. نتایج به دست آمده نشان دهنده عملکرد بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کنترل شناختی (بازداری، حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی) و زیر مؤلفه های حل مسأله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحله پس آزمون و پیگیری در مؤلفه های مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند. درمجموع از یافته های به دست آمده می توان چنین نتیجه گیری کرد که مداخله توان بخشی شناختی به عنوان یک گزینه درمانی کارآمد و مؤثر می تواند تأثیرات مثبت و پیامدهای شناختی- آموزشی قابل توجهی برای بیماران مبتلا به چاقی پی داشته باشد. ازاین رو متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه می توانند از این مداخله به عنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روان شناختی بیماران چاق و دارای اضافه وزن و به تبع آن بهبود شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.
۴.

بررسی مقایسه ای اثربخشی درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی بر بهبود مهارت های تنظیم هیجانی و مهارت های ارتباطی نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی - رفتاری اختلال نافرمانی مقابله ای نوجوان تنظیم هیجان مهارت ارتباطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۱۵
مقدمه: اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از مهم ترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که از طیف اختلالات رفتار ایذایی و برونی ساز می باشد. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی مقایسه ای اثربخشی درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی بر بهبود مهارت های تنظیم هیجانی و مهارت های ارتباطی نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: این پژوهش در قالب طرح کارآزمایی بالینی با پیش آزمون و پس آزمون و دوره پیگیری یک ماهه اجرا شد. از میان دانش آموزان مقطع دبیرستان شهرستان ارومیه، با تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای که در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ مشغول به تحصیل بودند، ۵۱ نفر به شکل هدفمند و با کمک مدیران و معلمان مدارس، والدین و استفاده از مصاحبه تشخیصی و همچنین معیارهای ورود انتخاب و در سه گروه (۱۷ نفر درمان شناختی رفتاری، ۱۷ نفر هیپنوتراپی و ۱۷ نفر کنترل) به شکل تصادفی جایگذاری شدند. سپس گروه شناختی رفتاری هیپنوتراپی براساس پروتکل های استاندارد مداخله ای تحت مداخله قرار گرفته، اعضای کنترل مداخله ای دریافت نکردند و پس از پایان یک ماه آزمون پیگیری به عمل آمد و مقیاس های پژوهش مجدداً استفاده شد. ابزارهای این پژوهش شامل: سیاهه رفتاری نسخه والدین (CBCL)، پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه مهارت های ارتباطی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه ۲۲ و آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که هر دو درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی در بهبود مهارت های ارتباطی (۰/۲۲۴>P، ۱/۵۳=F)، مهارت های سازگارانه تنظیم هیجان (۰/۵۷۵>P، ۲/۴۵=F) و کاهش مهارت های ناسازگارانه تنظیم هیجان (۰/۱۲۷>P، ۲/۵۶=F) به یک میزان مؤثر واقع شده اند و تفاوت معناداری بین آن ها وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که درمان هیپنوتراپی و درمان شناختی رفتاری به یک اندازه می توانند در بهبود مهارت های تنظیم هیجان و مهارت های ارتباطی مؤثر عمل کنند و می توان در کار با نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای از این مداخلات سود جست.
۵.

ساختار عاملی و کفایت روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه ذهن آگاهی بین فردی

تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۴۰
زمینه و هدف: گوش دادن آگاهانه نه تنها مستلزم حفظ توجه به محیط خارجی (یعنی گوینده) است، بلکه شامل حضور در بدن فرد و مشاهده غیرقابل قضاوت و غیرواکنشی تجارب درونی خود است. هدف این مطالعه ارزیابی ساختار عاملی نسخه فارسی پرسش نامه ذهن آگاهی بین فردی پراتسچر (2018) است که به منظور اندازه گیری پاسخ های فردی در تعاملات اجتماعی طراحی شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان شامل 248 نفر (164 پسر و 74 دختر) از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران و تبریز بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داد ه ها از پرسش نامه ذهن آگاهی بین فردی پراتسچر (2018) و پرسش نامه ذهن آگاهی براون (2003) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و نرم افزار LISREL8.8 و به کمک روش تحلیل عاملی تائیدی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تائیدی، مدل چهار عاملی (حضور در لحظه حال، آگاهی، پذیرش و واکنش) را تایید کرد. اعتبار همگرای این پرسش نامه با مقیاس ذهن آگاهی براون (2003) بسیار مطلوب بود (71/0). علاوه براین، ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاس کلی ذهن آگاهی 84/0 و چهار خرده مقیاس حضور در لحظه حال، آگاهی، پذیرش و واکنش به ترتیب 83/0، 83/0، 88/0 و 77/0 به-دست آمد. نتیجه گیری: مقیاس ذهن آگاهی بین فردی پراتچر، ابزاری معتبر و دارای کفایت روان سنجی مطلوب برای سنجش ذهن آگاه بودن در تعاملات اجتماعی جهت بکارگیری در موقعیت های پژوهشی در جمعیت غیربالینی ایرانی محسوب می شود.
۶.

طراحی و اعتبارسنجی پروتکل توان بخشی شناختی و تأثیر آن بر سوگیری توجه، خودتنظیمی و ولع مصرف زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۱۴
مقدمه: مشکلات شناختی و روان شناختی در سیر، پیش آگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی پروتکل توان بخشی شناختی و تأثیر آن بر سوگیری توجه، خودتنظیمی و ولع مصرف زنان چاق انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 40 بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که به طور تصادفی در دو گروه توان بخشی شناختی و کنترل گمارش شدند (هر گروه 20 نفر). گروه آزمایش 16 جلسه مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کرد. تکلیف dot-probe مقیاس خودتنظیمی و مقیاس ولع مصرف در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروه آزمایش و کنترل در سوگیری توجه، خودتنظیمی و ولع مصرف در مرحله پس آزمون بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحله پس آزمون در مؤلفه های مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند و نتایج در مرحله پیگیری نیز بادوام بود. نتیجه گیری: متخصصین، پژوهشگران و درمان گران می توانند از مداخله توان بخشی شناختی به عنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روان شناختی بیماران چاق و به تبع آن بهبود شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.
۷.

رابطه تبعیت از درمان با درک از بیماری، خودشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده: نقش واسطه ای امید به زندگی در بیماران قلبی عروقی

کلیدواژه‌ها: تبعیت از درمان درک از بیماری خودشفقت ورزی حمایت اجتماعی ادراک شده امید به زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۱۵۳
مقدمه: تبعیت از درمان یک استراتژی کلیدی در مدیریت بیماری های مزمن است که عوامل مختلفی بر آن تأثیرگذار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای امید به زندگی در رابطه درک از بیماری، خودشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده با تبعیت از درمان در بیماران قلبی عروقی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز تخصصی قلب شهید مدنی تبریز در بهار ١٤٠٠ بودند؛ که تعداد ٢٣٤ نفر از آن ها به صورت نمونه های در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل: پرسشنامه درک از بیماری برادبنت، مقیاس خودشفقت ورزی ریس، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، امید اشنایدر و پرسشنامه تبعیت از درمان مدانلو بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و آزمون سوبل به کمک نرم افزار SPSS و AMOS نسخه ٢٤ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان دادند که درک از بیماری، خودشفقت ورزی، حمایت اجتماعی ادراک شده و امید به زندگی بر روی تبعیت از درمان ؛ و همچنین درک از بیماری، خودشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده بر روی امید به زندگی تأثیر مستقیم و معنادار داشته اند (٠/٠٠١>p). در ادامه نتایج آزمون سوبل نشان داد که درک از بیماری (٠/٠٩٥=β)، خودشفقت ورزی (٠/٠٨٦=β) و حمایت اجتماعی ادراک شده (٠/٠٨٧=β) به واسطه امید به زندگی بر روی تبعیت از درمان، تأثیر غیرمستقیم و معنادار داشته اند (٠/٠١>p). نتیجه گیری: یافته ها نشان دادند که درک از بیماری، خوشفقت ورزی و حمایت اجتماعی ادراک شده به واسطه امید به زندگی موجب افزایش تبعیت از درمان شده اند. بر این اساس می توان برای آموزش و ارتقای سطح امید به زندگی و به تبع آن افزایش میزان تبعیت از درمان در بیماران قلبی عروقی، اهدافی را تعیین نمود.
۸.

مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال شخصیت مرزی ذهنی سازی رفتاردرمانی دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۲۵
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی صورت گرفت. پژوهش حاضر با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی درمانجویان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در سال 1400 به کلینیک های روان شناختی شهرستان ارومیه مراجعه کرده بودند که از این میان 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گواه جایگزین شدند. گروه اول رفتاردرمانی دیالکتیک و گروه دوم درمان مبتنی بر ذهنی سازی را به مدت 12 جلسه یک ساعته دریافت کردند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از مقیاس شخصیت مرزی (STB، لیشنرنیگ، 1999) استفاده شد.. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی مؤثر هستند و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (01/0P<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک تاثیر بیشتری بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی داشت (05/0P<). نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی اشاره دارد.
۹.

اثربخشی درمان فراتشخیصی بر سازگاری رفتاری، اضطراب و ترس دندانپزشکی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب ترس سازگاری رفتاری دندانپزشکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۲۷
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی بر سازگاری رفتاری، اضطراب و ترس دندانپزشکی کودکان بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان ۱۱ الی۷ ساله مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی تبریز در طول سال 1399 که دچار ترس و اضطراب بودند، تشکیل دادند. از بین کودکان مراجعه کننده به شیوه در دسترس تعداد30 کودک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. به طوری که گروه آزمایشی درمان فرا تشخیصی را به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه و طی 3 ماه دریافت کرد؛ در حالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بررسی ترس کودکان- زیر شاخص دندانپزشکی (CFSSS) (کاتبرت و ملامد، 1982)، پرسشنامه اضطراب دندانپزشکی (DAQ) ونیهام و همکاران، 1980) و مقیاس رفتاری سازگاری (ABS) (فرانکل، 1962) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). در واقع درمان فراتشخیصی باعث کاهش ترس و اضطراب و افزایش سازگاری رفتاری کودکان در دندانپزشکی می شود.
۱۰.

طراحی و اعتبارسنجی مدل شادمانی سازمانی کارکنان شرکت رجا با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شادمانی سازمانی اعتبارسنجی شرکت رجاء نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۱۳۲
هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی شادمانی سازمانی کارکنان شرکت رجاء با رویکرد نظریه داده بنیاد بود. پژوهش از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات بنیادی بود که با استفاده روش های تحقیق کیفی به انجام رسید. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات 20 نفر از متخصصان حوزه رفتار سازمانی در شرکت رجاء در سال 1399 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAX QDA به روش گرند تئوری (داده بنیاد) با کدگذاری مقوله ها و تکنیک دلفی استفاده شد. تحلیل محتوایی مصاحبه های تخصصی انجام گردید و 19 شاخص شناسایی شد برای فازی سازی دیدگاه متخصصان از اعداد فازی مثلثی استفاده گردید. در غربالگری تکنیک دلفی فازی امتیازی کمتر از 7/0 کسب نگردید و در نتیجه هیچ کد محوری حذف نشد. در این پژوهش مقوله "نگرش شغلی" به عنوان مقوله محوری انتخاب شده است. به بیان بهتر سایر مقوله ها حول نگرش شغلی جمع شده اند. مصاحبه شوندگان در نقل قول های مختلف به مفاهیمی همچون «رفتار شهروندی»، «تعهد شغلی»، «رضایت شغلی»، «تعهد سازمانی»، «درگیری شغلی»، «توانمندی روان شناختی» و «حمایت مدیریتی» اشاره داشتند. براساس نتایج این مطالعه مقوله های شناسایی شده به عنوان متغیرهای مرتبط با شادمانی سازمانی کارکنان شرکت رجاء مورد توجه قرار گیرند.
۱۱.

مقایسه سلامت روان، سرمایه روان شناختی و صمیمیت زناشویی در مادران کودکان کم شنوا، ناتوانی های هوشی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت روان سرمایه روان شناختی صمیمیت زناشویی ناتوانی هوشی کم شنوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۲۴۹
هدف : این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روان، سرمایه روان شناختی و صمیمیت زناشویی در مادران کودکان کم شنوا، ناتوان هوشی و عادی انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران کودکان کم شنوا (50 نفر)، ناتوان هوشی (50 نفر) و عادی مراکز نگهداری و مدارس ابتدایی شهر خوی در آذرماه سال 1395 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 120 نفر (40 نفر برای هر گروه) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های سلامت عمومی ( GHQ )، سرمایه روان شناختی لوتانز ( PCQ ) و مقیاس صمیمیت زناشویی ( MIS ) را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 21) با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری ( Manova ) و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه به همراه آزمون تعقیبی شفه انجام شد. یافته ها : تحلیل داده ها نشان داد که بین مادران کودکان ناتوان هوشی و کم شنوا با مادران کودکان عادی از نظر سلامت روانی کل (20/12 F= ، 0001/0 P= ) و سرمایه روان شناختی (362/14 F= ، 0001/0 P= )، تفاوت معنی داری از نظر آماری وجود دارد. ولی بین صمیمیت زناشویی (603/0 F= ، 010/0 P= ) مادران کودکان کم شنوا، ناتوان هوشی و عادی تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری : مادران کودکان ناتوان هوشی و کم شنوا، سلامت روانی و سرمایه روان شناختی پایین تری نسبت به مادران کودکان عادی دارند، ولی مادران هر سه گروه از صمیمیت زناشویی یکسانی برخوردارند.
۱۲.

مقایسه تحمل ابهام، سرمایه روان شناختی و سبک های مقابله ای بیماران قلبی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحمل ابهام سبک های مقابله ای بیماران قلبی سرمایه روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۷ تعداد دانلود : ۵۹۶
هدف: با توجه به این که عوامل روانی- اجتماعی بر پیدایش و سیر بیماری های قلبی موثر است، پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحمل ابهام، سرمایه روان شناختی و سبک های مقابله ای بیماران قلبی و افراد سالم انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد 20 تا 80 ساله سالم و مبتلا به بیماری قلبی شهرستان تبریز در سال 93 است که از بین این افراد 50 بیمار قلبی و 50 فرد سالم که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه بیمار همتا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسشنامه تحمل ابهام (ریدل و روزن، 1990)، سرمایه روان شناختی) لوتانز و همکاران، 2007) و مقیاس مقابله با موقعیت های تنیدگی زای (اندلر و پارکر، 1990) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد میانگین نمرات راهبردهای مقابله ای مسئله مدار (07/4=F)، سرمایه روان شناختی (35/7=F)، خودکارآمدی (67/5=F) و تاب آوری (47/4=F) در افراد بیمار کمتر از افراد سالم و میانگین نمرات راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (78/4=F) و عدم تحمل ابهام (17/11=F) در افراد بیمار بیشتر از افراد سالم است (001/0> P). اما در مولفه های امیدواری (68/3=F) و خوش بینی (49/3=F) تفاوت معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش تحمل ابهام و سرمایه روان شناختی در بیماران قلبی کمتر از افراد سالم است و این بیماران برای مقابله با استرس ها بیشتر از راهبردهای هیجان مدار استفاده می کنند

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان