ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
۳۸۱.

مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی و اضطراب تدریس دانشجو- معلمان آموزش فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش مثبت نگری شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی خودکارآمدی اضطراب تدریس دانشجو-معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۵
زمینه: نومعلمان در آغاز فعالیت های حرفه خود با چالش هایی مانند اضطراب و احساس ناکارآمدی مواجه اند که می تواند بر کیفیت آموزش و خودکارآمدی تدریس آنان تأثیر منفی بگذارد. این مشکلات روان شناختی ممکن است در درازمدت بر رشد حرفه ای و پیشرفت آن ها نیز اثرات منفی داشته باشد. با وجود پژوهش های فراوان در زمینه خودکارآمدی و اضطراب در محیط های آموزشی، مقایسه اثربخشی آموزش های مبتنی بر مثبت نگری و ذهن آگاهی هنوز به طور جامع مورد بررسی قرار نگرفته است.. هدف: این مطالعه به تحلیل مقایسه ای اثربخشی این دو مداخله روان شناختی بر کاهش اضطراب تدریس و ارتقای خودکارآمدی تدریس دانشجو معلمان پرداخته است و نتایج آن می تواند راه گشای رویکردهای نوین در آموزش و پرورش، به ویژه برای پیشگیری از مشکلات روان شناختی در مراحل ابتدایی حرفه تدریس باشد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجو معلمان آموزش فیزیک مرکز آموزش عالی شهید بهشتی تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از این تعداد، 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی وگروه گواه، هر گروه 15 نفر) قرارگرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه خودکارآمدی تدریس معلم (اسچانن- موران وهمکاران، 2001) و مقیاس اضطراب تدریس (هارت، 1987) بود. گروه های آزمایشی اول و دوم در طول 8 جلسه به مدت 90 دقیقه هر هفته یکبار به ترتیب تحت آموزش مثبت نگری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از نرم افزار 24 SPSS- و روش های آماری تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله، یعنی آموزش مثبت نگری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، به طور معناداری باعث افزایش خودکارآمدی تدریس و کاهش اضطراب تدریس در دانشجو-معلمان فیزیک شدند (05/0P<). با این حال، در مقایسه بین دو مداخله، آموزش مثبت نگری در افزایش خودکارآمدی تدریس مؤثرتر بود، در حالی که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب تدریس اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر اهمیت مداخلات مبتنی بر مثبت نگری و ذهن آگاهی در بهبود خودکارآمدی تدریس و کاهش اضطراب تدریس در دانشجو - معلمان تأکید دارد. به ویژه، آموزش مثبت نگری به طور معناداری خودکارآمدی تدریس را افزایش داده و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور ویژه در کاهش اضطراب تدریس مؤثر بود. این نتایج اهمیت به کارگیری این رویکردها در برنامه های آموزشی معلمان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان را مورد تأکید قرار داد.
۳۸۲.

اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحریف های شناختی، اجتناب تجربه ای، و مهارت خودمهارگری نوجوانان با علائم اختلال وسواس- بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال وسواسی- بی اختیاری تحریف های شناختی اجتناب تجربه ای مهارت خودمهارگری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۰
زمینه و هدف: اختلال وسواس- بی اختیاری یکی از اختلالات مزمن و ناتوان کننده در دوره نوجوانی است که با افکار مزاحم، بی اختیاری های ذهنی و رفتاری، و سطوح بالای اجتناب شناختی و هیجانی همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحریف های شناختی، اجتناب تجربه ای، و مهارت خودمهارگری نوجوانان دارای علائم اختلال وسواسی- بی اختیاری انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه یکم استان قزوین در سال تحصیلی 1403-1404 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری شامل مقیاس وسواسی- بی اختیاری ییل براون (اسکاهیل و همکاران، 1997)، مقیاس تحریفات شناختی بین فردی (حمامچی و بویوکوزترک، 2004)، پرسشنامه اجتناب تجربه ای پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011)، و مقیاس خودمهارگری (کندال و ویلکاکس، 1979) بود. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای درمام مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز و همکاران (2011) را دریافت کردند. در انتها داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره توسط SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت معناداری موجب کاهش طرد بین فردی (22/56=F)، انتظارات غیرواقعی از روابط (78/71=F)، ادراک نادرست بین فردی (99/39=F)، اجتناب تجربه ای (91/67=F)، و افزایش خودمهارگری (90/54=F) در نوجوانان دارای علائم اختلال وسواسی- بی اختیاری شد (01/0>P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با کاهش تحریف های شناختی بین فردی و اجتناب تجربه ای، نقش مؤثری در بازسازی باورهای ناکارآمد و افزایش پذیرش تجربیات درونی ایفا کرده است؛ این فرایند به کاهش تنش روانی و شکست چرخه های وسواسی در نوجوانان منجر شد.
۳۸۳.

بررسی تأثیر مربی گری روانشناختی مثبت گرا بر غر زدن و خودکارآمدی شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مربی گری روانشناختی مثبت گرا غرزدن خودکارآمدی شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
زمینه: مربی گری روان شناختی مثبت گرا نقش مهمی در بهبود عملکرد و افزایش خودکارآمدی شغلی ایفا می کند. همچنین خودکارآمدی شغلی، یکی از عوامل کلیدی در بهره وری و رضایت شغلی محسوب می شود. از سوی دیگر، غرزدن یا ابراز نارضایتی مکرر در محیط کار، می تواند جو سازمانی را تضعیف کرده و کارایی فردی و گروهی را کاهش دهد. اگرچه پژوهش های متعددی بر اهمیت مربی گری مثبت گرا در افزایش خودکارآمدی متمرکز شده اند، تأثیر این نوع مداخله بر کاهش رفتارهای منفی مانند غرزدن کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مربی گری روانشناختی مثبت گرا بر غرزدن و خودکارآمدی شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ایلام انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ایلام در سال 1402 بودند؛ که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس غرزدن (کووالسکی، 1996)، پرسشنامه خودکارآمدی شغلی (ریگز و نایت، 1994) بود و مدل مربی گری روانشناختی (وبلدینگ، 2020) در 8 جلسه 60 دقیقه ای فقط برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که بین غرزدن و خودکارآمدی شغلی در گروه آزمایشی (مداخله مربی گری روانشناختی مثبت گرا) و گروه گواه تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده می شود (000/0 P<). همچنین نتایج آزمون انکوا در متن مانکوا نشان داد که مداخله مربی گری روانشناختی مثبت گرا در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه موجب کاهش غرزدن (000/0 >P) و افزایش خودکارآمدی شغلی (001/0 P<) در کارکنان آموزش و پرورش می شود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که مدیران و سیاست گذاران آموزشی می توانند با بهره گیری از این رویکرد، محیط کاری مثبت تری ایجاد کرده و عملکرد کارکنان را بهبود بخشند. برگزاری دوره های مربی گری مثبت گرا برای کارکنان و مدیران، طراحی برنامه های آموزشی مبتنی بر رویکردهای روان شناختی مثبت گرا، و تقویت مهارت های ارتباطی و حل مسئله می تواند به کاهش تنش ها و بهبود بهره وری سازمانی منجر شود.
۳۸۴.

بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت هیجان بر رفتارهای خشونت امیز و مولفه های آن بر دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان تبریز سال تحصیلی 1403-1402

کلیدواژه‌ها: آموزش و پرورش آموزش مهارت های مدیریت هیجان رفتار های خشونت آمیز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۵۷
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت هیجان بر رفتارهای خشونت امیز و مولفه های آن بر دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی ناحیه 1 شهر تبریز انجام یافته است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی به روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه 1 شهر تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 بوده است، نمونه آماری متشکل از 30 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آموزش مهارت های مدیریت هیجانی و یک گروه کنترل جای دهی شدند. بعد از اجرای پیش آزمون دانش آموزان به صورت تصادفی در یک گروه 10 نفری آزمایش و یک گروه 10 نفری گواه تقسیم بندی شدند گروه یک آموزش های مبتنی بر مهارت های مدیریت هیجانی مبتنی بر فرایند گراس دریافت کردند و گروه دوم هیچ گونه آموزش دریافت نمی کردند.ابزار گرداوی اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خشم و رفتارهای خشونت امیز کودکان نیلسون و همکاران (۲۰۰۰) می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با پیش فرض های نرمال بودن توزیع نمارت از طریق آزمون شاپیرو ویلک، مفروضه همگنی شیب رگرسیون ها با استفاده از اثر متقابل گروه x پیش ازمون و ازمون لورین برای همگنی خطای واریانس متغیر وابسته در گروه ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 27spss استفاده می شود. نتایج پژوهش نشان داد. بین گروهی که تحت اموزش مهارت های مدیریت هیجان قرار گرفته بودند با گروه کنترل اختلاف معنی داری وجود نداشت.
۳۸۵.

مرور نظام مند و تحلیل مداخلات مبتنی بر نظریه دلبستگی برای بهبود کیفیت رابطه معلم-دانش آموز: یافته های جهانی، چالش ها و توصیه هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رابطه معلم-دانش آموز روش شناسی پریزما مداخله مرور نظام مند نظریه دلبستگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۱۹
کیفیت رابطه معلم-دانش آموز تأثیرات قابل توجهی بر نتایج تحصیلی و غیرتحصیلی دانش آموزان دارد و نظریه دلبستگی، به عنوان چارچوبی کارآمد برای توسعه مداخلات اثربخش با هدف بهبود کیفیت این رابطه شناخته شده است. این پژوهش مروری با هدف بررسی نظام مند وضعیت فعلی مداخلات مبتنی بر نظریه دلبستگی برای بهبود کیفیت رابطه معلم–دانش آموز در سطح جهان و ایران، تحلیل و مقایسه محتوای این مداخلات، و ارائه توصیه هایی برای کاربرد در شرایط ایران انجام شد. با استفاده از رویکرد نظام مند پریزما، 24 پژوهش واجد شرایط انتخاب و محتوای 19 مداخله ی معرفی شده در آن ها بررسی شدند. یافته ها نشان داد که توسعه مداخلات در این زمینه با چالش های قابل توجهی همراه است. نتایج حاکی از آن بود که مداخلات متنوع موجود، عمدتاً در فرهنگ های فردگرای غربی توسعه یافته اند و تاکنون مداخله ای متناسب با نیازها و ویژگی های فرهنگی ایران طراحی نشده است. همچنین در سطح جهانی، کمبود مداخلات برای مقاطع بالاتر از ابتدایی و عدم توجه کافی به نیازهای تحولی دانش آموزان شناسایی شد. این نتایج بر ضرورت توسعه مداخلات مبتنی بر نظریه دلبستگی، متناسب با فرهنگ و نیازهای تحولی دانش آموزان در ایران تأکید دارد. یافته های این پژوهش می تواند راهگشای سیاست گذاران آموزشی، پژوهشگران و معلمان در توسعه مداخلات اثربخش برای بهبود رابطه معلم-دانش آموز در کشور باشد.
۳۸۶.

اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش تعارضات و احتمال طلاق زوجین دارای کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنیک های تنظیم هیجان تعارضات زناشویی احتمال طلاق زوجین کودکان کم توان ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۶
زمینه: داشتن کودک معلول، سلامت جسمی و روانی والدین را به مخاطره انداخته و آن ها را با رویدادهای نامطلوب و چالش زا مواجه می کند. این زوجین فشارهای روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی زیادی را تجربه می کنند که می تواند بر روابط آن ها تأثیرگذار باشد و حتی منجر به طلاق شود؛ بنابراین با اتخاذ تدابیر و استفاده از آموزش و روش های درمانی مناسب باید به گونه ای عمل کرد که از شدت این تنش ها کاسته شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش تعارضات و احتمال طلاق زوجین دارای کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: روش پژوهش طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج های دارای کودکان کم توان ذهنی و تحت پوشش اداره بهزیستی ساکن شهرستان دره شهر (استان ایلام) و نمونه آماری شامل 20 نفر از زوج های دارای فرزند معلول ذهنی بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله تکنیک های تنظیم هیجان (گراس، 2002) قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مهارت های تنظیم هیجان (برکینگ، 2016)، پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی ذاکر و براتی، 1378) و پرسشنامه میزان بی ثباتی ازدواج (ادواردز و همکاران، 1987) در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS.25 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش تعارضات و احتمال طلاق زوجین دارای کودکان کم توان ذهنی مؤثر است (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش با آموزش مهارت های تنظیم هیجان به زوجین دارای کودک کم توان ذهنی می توان گام مهمی در کاهش تعارضات زناشویی و تنظیم هیجانی آن ها برداشت. لذا به مراکز آموزشی پیشنهاد می شود از راهبردهای تنظیم هیجانی به عنوان یک مداخله مستقل و ترکیبی در کنار سایر مداخلات مبتنی بر شواهد برای کاهش تعارضات زناشویی و احتمال طلاق زوجین دارای کودکان کم توان ذهنی استفاده شود.
۳۸۷.

اثرات منفی روان درمانی های پویشی بر اساس ویژگی های درمانگر، درمانجو و رویکرد درمانی: یک مطالع کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثر منفی روان درمانی درمان های پویشی درمانگر درمانجو رویکرد درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۵۶
زمینه: همان گونه که اشکال مختلف روان درمانی پویشی می تواند به عنوان ابزاری مؤثر برای درمان اختلالات روانی مورد توجه قرار گیرد، می تواند با اثرات منفی نیز همراه باشد. با این حال، علی رغم مطالعات مختلف، در زمینه اثرات منفی روان درمانی های پویشی، مطالعات کیفی اندکی صورت گرفته است. هدف: هدف از انجام این پژوهش کیفی، ارائه مدلی مفهومی از اثرات منفی روان درمانی های پویشی بر اساس ویژگی های درمانگر، درمانجو و رویکرد درمانی بود.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد (گراندد تئوری) انجام شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی روان درمانگران پویشی تهران و درمانجویان ساکن شهر تهران در سال های 1402 و 1403 بود که از یکی از شیوه های روان درمانی پویشی، استفاده کرده بودند. نمونه مورد پژوهش شامل 18 نفر از درمانگران پویشی و 8 نفر از درمانجویانی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با روش اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شدندیافته ها: در تحلیل نهایی داده ها، 17 مضمون محوری شامل مکانیسم های دفاعی بدوی درمانجو،کیفیت رابطه با والدین، ویژگی های شخصیتی درمانجو، مقاومت به درمان، آشفتگی در ساختار خانواده، ویژگی های شخصیتی درمانگر، خطاهای حرفه ای درمانگر، تخطی از مرزهای درمانی، عدم تسلط حرفه ای، مشکلات زندگی جاری درمانگر، عینی نبودن معیارهای ارزیابی در رویکردهای پویشی، بدون ساختار بودن درمان های پویشی، تشدید نشانگان، تشدید مشکلات روان تنی، تشدید گرایش های خود تخریبی، اخلال در عملکرد، شناسایی شدند و در نهایت "بافتار تعاملی درمانگر و درمانجو" به عنوان مضمون مرکزی انتخاب شد.نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، مهم ترین عامل مؤثر بر اثرات منفی روان درمانی های پویشی، فضای تعاملی بین درمانگر و درمانجو بود،پیشنهاد می شود ویژگی های شخصیتی درمانگ
۳۸۸.

اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل پریشانی، تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری تحمل پریشانی تنظیم هیجانی سبک های فرزند پروری طرحواره درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل پریشانی، تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک توحید در شهر اصفهان در سال 1402 بود که تعداد 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005، CD-RIS)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003، DTS)، تنظیم هیجانی گروس و جان (2003، ERQ)، و سبک فرزند پروری بامریند (1972، PSI)، بود. گروه آزمایش طرحواره درمانی را طی دوازده جلسه، هر هفته یک جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون تحمل پریشانی و تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0>P وجود دارد. درنتیجه طرحواره درمانی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت بهبود تحمل پریشانی، تاب آوری، تنظیم هیجانی و سبک های فرزند پروری مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
۳۸۹.

نقش میانجی باورهای بیماری در رابطه بین اجتناب تجربی و سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی

کلیدواژه‌ها: باورهای بیماری اجتناب تجربی بیماری قلبی عروقی سازگاری با بیماری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۸
مقدمه: بیماری قلبی عروقی وضعیتی جسمانی وخیمی است که با تبعات متعدد همراه است. از طرفی وضعیت های ذهنی و روانشناختی تاثیر قابل توجهی بر روند بیماری آنها، بهبودی نسبی و میزان مرگ و میرشان دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری با بیماری بر اساس اجتناب تجربی با نقش میانجی باورهای بیماری در بیماران قلبی عروقی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و با استفاده از معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به بیماری های قلبی-عروقی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1397 بود که 300 نفر به روش نمونه گیری هدفمند برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه پذیرش و عمل، مقیاس سازگاری روانی با بیماری و پرسشنامه باورهای سلامتی استفاد شد. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی و مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج اجتناب تجربی و باورهای بیماری به ترتیب دارای رابطه معنادار منفی و مثبت با سازگاری با بیماری بودند (01/0>P). نتایج معادلات ساختاری نشان داد که مدل نقش میانجی باورهای بیماری در رابطه بین اجتناب تجربی و سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی از برازش مناسبی برخوردار بود و اثر غیر مستقیم اجتناب تجربی بر سازگاری با بیماری به لحاظ آماری در سطح 01/0 معنی دار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت اجتناب تجربی از طریق باورهای بیماری می تواند سازگاری با بیماری در بیماران قلبی عروقی را بهبود بخشد. بنابراین توجه به اجتناب تجربی به همراه باورهای بیماری می تواند سطح سازگاری با بیماری را در بیماران قلبی عروقی متاثر سازد.
۳۹۰.

The Effectiveness of Music Therapy on Behavioral Problems in Children with High-Functioning Autism Spectrum Disorder

کلیدواژه‌ها: Autism Spectrum Disorders behavioral problems High-Functioning Music Therapy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۷
 Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of music therapy on behavioral problems in children with high-functioning autism spectrum disorder.Methods: The research method of this study was quasi-experimental using a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the study included high-functioning children with autism spectrum disorder in special schools and counseling centers of Bandar Anzali city during the academic year 2023-2024. A total of 30 individuals were selected using purposive sampling and randomly assigned to two groups: experimental (15 individuals) and control (15 individuals). The Achenbach Child Behavior Checklist (CBCL) was used for both groups. The experimental group received ten 45-minute sessions of music therapy intervention, while the control group received no intervention. After the completion of the therapy sessions, the questionnaire was administered again to both groups. Data were analyzed using analysis of covariance (ANCOVA) statistical method with SPSS-27 software at a significance level of p < 0.05.Results: The results showed that music therapy is effective in improving behavioral problems of high-functioning children with autism spectrum disorder (p < 0.05).Conclusion: Therefore, it can be concluded that music therapy can be used to improve behavioral problems of high-functioning children with autism spectrum disorder in schools or rehabilitation centers.
۳۹۱.

اثربخشی برنامه زمانی پارادوکسی بر دشواری تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دشواری تنظیم هیجان اضطراب اجتماعی اضطراب تعامل اجتماعی درمان پارادوکسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۰
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه زمانی پارادوکسی بر دشواری تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روانشناسی شهر ساوه در سال 1403 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه های اضطراب اجتماعی کانر و همکاران (2000 SPIN,)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004 DERS,) و اضطراب تعامل اجتماعی هیمبرگ و همکاران (1998 SIAS,) بود. گروه آزمایش تحت درمان گروهی برنامه زمانی پارادوکسی طی 4 جلسه ۹۰ دقیقه ای هفته ای یک بار قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون گروه آزمایش و گوا تفاوت معناداری در سطح ۰۰۱/0>P وجود داشت. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه زمانی پارادوکسی بر کاهش اضطراب تعاملات اجتماعی و دشواری تنظیم هیجان بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی اثربخش بوده است.
۳۹۲.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و هیجان مدار بر آشفتگی های روان شناختی در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آشفتگی های روانشناختی درمان هیجان مدار درمان شناختی رفتاری مراقبین بیماران مبتلا به سرطان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۲
زمینه: مراقبین بیماران مبتلا به سرطان به دلیل چالش ها و عوامل استرس زا در معرض خطرات مرتبط با بار مراقبین قرار می گیرندکه اثرات روانشناختی زیادی از جمله آشفتگی های روانشناختی را در پی دارد. بر اساس پیشینه، درمان شناحتی رفتاری و درمان هیجان مدار هر کدام بر آشفتگی های روانشناختی مؤثر است، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در آشفتگی های روانشناختی در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار بر آشفتگی های روانشناختی در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بود که از خدمات بنیاد نیکوکاری کنترل سرطان ایرانیان (مکسا) شهر مشهد در سه ماه آخر سال 1402 برای بیماران خود بهرمند می شدند. از جامعه آماری مذکور تعداد 45 نفر دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند. سپس به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفره، (30 نفر در 2 گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. از مقیاس پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2002) جهت جمع آوری اطلاعات و به عنوان پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری استفاده شد. پروتکل ها شامل درمان شناختی رفتاری (یونگ و همکاران، 2001) به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار و درمان هیجان مدار (گرینبرگ، 2006) به صورت 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار بودند؛ در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی و نرم افزار SPSS نسخه 27 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادکه بین گروه های آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود داشت؛ و هر دو درمان شناختی رفتاری و هیجان مدار باعث کاهش آشفتگی های روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان مؤثر شد (05/0 >p). همچنین براساس نتایج بدست آمده درمان هیجان مدار در بهبود آشفتگی های روانشناختی مراقبین بیماران مبتلا به سرطان اثربخشی بیشتری از درمان شناختی رفتاری دارد (05/0 >p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش با هر دودرمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار، می توان آشفتگی های روانشناختی را در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان بهبود داد. یافته های مذکور می تواند برای انتخاب نوع درمان، یاریگر درمانگران باشد.
۳۹۳.

الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی مبتنی بر راهبردهای منفی تنظیم هیجان با نقش میانجی خودراهبردی در یادگیری دانش آموزان دروه دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۹۴.

تجربه زیسته بیماران فلج مغزی از فرآیند درمان: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته فلج مغزی پدیدارشناسی درمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۶
زمینه: مطالعه تجربه زندگی بیماران فلج مغزی از فرآیند درمان، اهمیت بسیاری در ارتقای بهبود و کیفیت زندگی این افراد دارد. این نوع مطالعات، با ارائه دیدگاه ها و تجارب واقعی بیماران، می تواند به پزشکان و متخصصان سلامت کمک کند تا بهترین روش های درمانی را با توجه به نیازها و تجربیات واقعی بیماران بررسی و به کار بگیرند. هدف: هدف پژوهش حاضر مروری بر تجربه زیسته افراد با فلج مغزی از درمان و متخصصان در شهر جدید پرند بود. روش: روش مطالعه حاضر پدیدارشناسی از نوع توصیفی بود، میدان پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به فلج مغزی در شهر پرند بود که از میان آنها 15 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها به شناسایی 3 مضمون شامل اضطراب ها و نگرانی ها، انتظارات و امید به درمان و 11 زیرمضمون، افزایش شدت معلولیت، هزینه های درمان و نداشتن بیمه درمانی مکمل، ترک همسر به دلیل افزایش شدت معلولیت، نبود متخصص، اطمینان از درمان قطعی، رایگان کردن خدمات درمانی، بی تفاوتی نسبت به درمان به دلیل افزایش سن، نبود درمان قطعی در بین افراد، به دلیل مراجعه مکرر و نگرفتن جواب قطعی ناامید شدن، ناتوانی متخصصین در تشخیص و درمان به موقع، ایمان به معجزه و پیشرفت علم استخراج شد. نتیجه گیری: این نتایج می توانند به پزشکان و متخصصان سلامت کمک کنند تا راه حل های مناسب تری را برای درمان و مدیریت بهتر بیماران فلج مغزی پیشنهاد دهند.
۳۹۵.

کیفیت والدگری متأثر از وضعیت ذهنی سازی در مادران با تجربه ترومای عاطفی دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهنی سازی والدگری ترومای عاطفی پدیدارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تبیین کیفیت والدگری متأثر از وضعیت ذهنی سازی در مادرانی که تجربه ترومای عاطفی در کودکی خود داشتند بود. روش این پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بوده و داده ها با روش پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. میدان پژوهش شامل مادران فرزندان ۳ تا ۶ سالی بوده که تجربه ترومای عاطفی در کودکی داشتند. از این میان با درنظرگیری اصل اشباع، ۹ نفر با روش نمونه گیری هدف مند جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. در نتیجه تحلیل داده ها، پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل «وضعیت ذهنی سازی مادر»، «حالات درون روانی مادر»، «رابطه مادر و فرزند»، «وضعیت انتقال تروما» و «وضعیت فرزندپروری» مادر بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مادرانی که توانایی بالایی در ذهنی سازی دارند، حالات درون روانی مثبت تری را تجربه کرده، قادر به برقراری رابطه امن با فرزند بوده، رفتار آسیب زای والدین خود را تکرار نکرده و یا سعی در جبران افراطی آن داشتند و در فرزندپروری خود رفتارهای مطلوبی را از خود نشان دادند. درحالی که مادرانی که نقص در ذهنی سازی داشتند، حالات درون روانی نسبتاً منفی تری را تجربه کرده، قادر به ایجاد امنیت در رابطه با فرزند نبوده، رفتار آسیب زای والدین خویش را تکرار کرده و در فرزندپروری خود عملکرد ضعیفی داشتند.
۳۹۶.

نقش انگیزش، اراده و ارزش های فرهنگی در تبیین اهمالکاری تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی ایرانی: یک مطالعه داده بنیاد

کلیدواژه‌ها: اهمالکاری نظریه داده بنیاد انگیزش اراده فرهنگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۹
مقدمه: امروزه اهمالکاری تحصیلی به مشکلی عمده و فراگیر در آموزش عالی تبدیل شده است که با هزینه ها و اثرات شخصی و اجتماعی بسیاری همراه است. هدف: هدف این مطالعه، بررسی نحوه ارتباط و تعامل انگیزش، اراده و ارزش های فرهنگی در شکل دهی به اهمالکاری تحصیلی براساس روش داده بنیاد در دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه داده بنیاد بود. جامعه مطالعه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1402-1403 هستند که با ارسال اطلاعیه هایی در رسانه های جمعی از آنها دعوت به عمل آمد. 18 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری، انتخابی، نرم افزار مکس کیو دی ای نسخه 20 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش 16 مضمون فرعی و5 مضمون اصلی را مشخص ساخت. طبقه مرکزی، «عدم مراقبت گری» بود. مضامین مرتبط با پیشایندها، مداخله گرها، عوامل بافتاری، راهبردها و پیامدها عبارت بودند از موانع انگیزشی ارادی، آنومی اجتماعی تنظیم اراده و انگیزش، ارزش های فرهنگی ضد مراقبت گری، راهبردهای بقای خود و آسیب های اهمالکاری تحصیلی. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، اهمالکاری تحصیلی تنها یک نقص ارادی انگیزشی نیست و شاید تلقی آن به عنوان راهبردی تنظیمی برای مقابله با شرایط غیرمراقبت گری در افراد آسیب پذیر، صحیح تر باشد. پیشنهاد می شود با ترتیب دادن شرایط آموزشی و اجتماعی حمایتگر و مراقبت گر در سطح خرد و کلان دانشگاهی، از بروز این پدیده در افراد آسیب پذیر جلوگیری شود
۳۹۷.

ساخت و اعتباریابی مقیاس کامپیوتری سنجش نیم رخ حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم- نسخه والدین

کلیدواژه‌ها: ساخت مقیاس اعتباریابی پردازش حسی اختلال طیف اتیسم سنجش حسی والدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۴
مقدمه: کودکان با اختلال طیف اتیسم اغلب با مشکلات پردازش حسی مواجه اند. شناسایی دقیق نیم رخ حسی آنان می تواند نقش مهمی در طراحی مداخلات درمانی و آموزشی داشته باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی یک مقیاس کامپیوتری برای سنجش نیم رخ حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم - نسخه والدین انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات روان سنجی است. جامعه آماری شامل والدین (یا مراقبین اصلی) ۸۰۰ کودک دارای اختلال طیف اتیسم در تهران در سال ۱۴۰۲ بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه محقق ساخته نیم رخ حسی بود. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و برای روایی همزمان از ابزار پردازش حسی سه بعدی استفاده شد. برای سنجش پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ و امگای مک دونالد بهره گرفته شد. داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و AMOS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: در تحلیل عاملی اکتشافی، در بُعد حس طلب و حس گریز، هفت عامل (لامسه، عمق، وستیبولار، دیداری، شنیداری، بویایی و چشایی) استخراج شد. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول وجود این عوامل و تحلیل مرتبه دوم، قرار گرفتن آن ها در قالب دو ساختار حس طلب و حس گریز را تأیید کرد. ضرایب همبستگی بین این ابعاد و زیرمقیاس های ابزار پردازش حسی سه بعدی معنادار و مثبت بودند. ضرایب پایایی همه عوامل بیش از 7/0 گزارش شد. نتیجه گیری: مقیاس کامپیوتری نیم رخ حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و می تواند به عنوان ابزاری مناسب در پژوهش ها و ارزیابی های بالینی مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از این مقیاس در برنامه های غربالگری و درمانی، و بررسی اعتبار آن در گروه های سنی و فرهنگی مختلف توصیه می شود
۳۹۸.

اثر بخشی آموزش عزت نفس بر روی شفقت برخود در دوران بلوغ دختران متوسطه اول (مدرسه عصمت نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عزت نفس شفقت برخود نوجوانی آموزش روان شناختی دختران دوره متوسطه اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۹
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش عزت نفس بر میزان شفقت برخود در دوران بلوغ دختران پایه نهم متوسطه اول در مدرسه عصمت نوشهر بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل ۱۱۰ نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم بود که ۶۰ نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش عزت نفس بر اساس بسته های آموزشی معتبر شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه شفقت برخود فرم کوتاه بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش عزت نفس تأثیر معناداری بر افزایش سطح کلی شفقت برخود دارد (p < 0.05). همچنین، این آموزش به طور معناداری موجب افزایش مهربانی به خود، تجارب مشترک انسانی، ذهن آگاهی و کاهش قضاوت گری و احساس انزوا شد. اما در بعد همانندسازی افراطی، تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش عزت نفس می تواند به عنوان مداخله ای اثربخش در بهبود مؤلفه های روان شناختی مرتبط با خودپذیری و کاهش خودانتقادی در دختران نوجوان به کار گرفته شود. چنین مداخلاتی در بافت مدرسه می تواند در ارتقاء سلامت روانی و اجتماعی نوجوانان مؤثر واقع شود.
۳۹۹.

اثربخشی الگوی تلفیقی از سبک های یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پایه پنجم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری مشارکتی پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۷
زمینه: با وجود اهمیت پیشرفت تحصیلی در ریاضی و اثربخشی شناخته شده سبک های یادگیری مشارکتی، اغلب پژوهش ها به ارزیابی سبک های منفرد پرداخته اند. در نتیجه، یک خلأ پژوهشی مشخص در زمینه بررسی تأثیر الگوهای تلفیقی-مشارکتی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف پر کردن این خلأ، به ارزیابی تأثیر یک الگوی یادگیری ترکیبی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی می پردازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی الگوی تلفیقی از سبک های یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پایه پنجم دبستان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه پنجم شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1403 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از دانش آموزان پایه پنجم شهر اهواز بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسشنامه پیشرفت تحصیلی ریاضی (دارش و همکاران، 1999) و پروتکل الگوی تلفیقی یادگیری مشارکتی محقق ساخته، در قالب یک برنامه ۱۰ جلسه ای ۹۰ دقیقه ای به گروه آزمایش استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ و از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون مانکووا، بین گروه های آزمایشی و گواه در مؤلفه های درک و فهم (001/0 >P، 87/84 =(23 و 3)F)، انتخاب راهبردها (001/0 >P، 53/25 =(23 و 3)F)، محاسبه و ارزیابی و حل مسئله (001/0 >P، 57/42 =(23 و 3)F) و نمره کل پیشرفت تحصیلی ریاضی با (001/0 >P، 09/156 =(23 و 3)F) در دو موقعیت پیش آزمون و پس آزمون تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد الگوی تلفیقی یادگیری مشارکتی، تأثیری معنادار بر بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی دارد. پیشنهاد می شود معلمان از راهبردهای این الگوی تلفیقی برای طراحی فعالیت های کلاسی و تقویت یادگیری عمیق در ریاضی استفاده کنند. همچنین به برنامه ریزان درسی و سیاست گذاران توصیه می شود که این پروتکل آموزشی را به عنوان یک مدل کارآمد برای تدوین بسته های یادگیری و برگزاری دوره های بازآموزی معلمان در جهت ارتقای کیفیت آموزش ابتدایی مد نظر قرار دهند.
۴۰۰.

اثربخشی برنامه زمانی پارادوکسی بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی در زنان آسیب دیده از خیانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری شناختی تاب آوری آسیب دیده از خیانت پارادوکس درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۶
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه زمانی پارادوکسی بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی در زنان آسیب دیده از خیانت بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی از همسران مراجعه کننده به مراکز مشاوره مستقر در منطقه 1 شهر تهران از مهرماه تا اسفندماه سال 1403 تشکیل دادند که از بین آنان تعداد 30 نفر، 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010، CFI)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003 CD-RISC,) بهره گرفته شد و مداخله ی پارادوکس درمانی در چهار جلسه دوساعته، هفته ای یک بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه، پارادوکس درمانی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای زنان آسیب دیده از خیانت مورد توجه قرار داده شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان