فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه ، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش واسطه ای خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق شهر شیراز انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( 2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران ( 1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . هم چنین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی علاوه برتاثیر مستقیم ازطریق خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم مثبت ومعناداردارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداره جنسی به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی را تبیین نماید. شماره ی مقاله: ۳
پیش بینی فکر خودکشی براساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
129-173
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکشی پدیده اجتماعی مهمی است که می تواند سلامت روانی جامعه را به خطر بیندازد. به عبارت دیگر، میزان خودکشی و اقدام به خودکشی را می توان از مهم ترین شاخصهای بهداشت روانی افراد در یک جامعه به حساب آورد. این پژوهش با هدف بررسی، پیش بینی فکر خودکشی بر اساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 230 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های موردنیاز این پژوهش از سه پرسش نامه افکار خودکشی بک، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ و پرسش نامه نیازهای بین فردی استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها، فرضیه ها و مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تنظیم مثبت و منفی هیجان به ترتیب تأثیر منفی و مثبت بر تعلق پذیری خنثی دارند و همچنین تعلق پذیری خنثی بر فکر خودکشی تأثیر مثبت دارد. شاخصهای ارزیابی کلیت مدل در دامنه ای مطلوب است. بحث: با وجود اینکه تنظیم منفی هیجان و تنظیم مثبت هیجان به صورت مستقیم قادر به پیش بینی فکر خودکشی نبودند اما به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری تعلق پذیری خنثی پیش بینی کننده فکر خودکشی بودند. ازاین رو، متغیر تعلق پذیری خنثی در رابطه بین تنظیم مثبت هیجان، تنظیم منفی هیجان و فکر خودکشی دانش آموزان نقش واسطه ای دارد.
نقش میانجی باورهای فراشناختی در رابطه بین حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
12 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی باورهای فراشناختی بین حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری در جمعیت عمومی ساکن شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. از میان جمعیت عمومی ساکن شهر تهران 300 نفر از طریق فراخوان اینترنتی، با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدید نظر شده وسواس فکری عملی(OCI-R)؛ (فوا و همکاران، 2002)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ASI) (رایس و همکاران، 1986)، مقیاس نگرش مسئولیت پذیری(RAS)؛ (سالکووسکیس و همکاران، 2000) و پرسشنامه باورهای فراشناختی(MCQ-30)؛ (ولز، 1997) بودند. داده ها نشان داد که حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد و باورهای فراشناختی در رابطه حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری نقش میانجی دارد و اثر غیر مستقیم باورهای فراشناختی در رابطه بین حساسیت اضطرابی، مسئولیت پذیری و علائم وسواسی-اجباری معنادار بود. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است و می توان نتیجه گرفت که حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی می توانند با افزایش باورهای فراشناختی موجب بروز و تداوم علائم وسواسی-اجباری گردد. با توجه به نتایج پژوهش و نقش میانجی باور های فراشناختی در ارتباط علائم وسواسی-اجباری، برنامه ریزی جهت ارتقای آموزش افراد در حوزه حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی می تواند نقش مهمی در کاهش علائم وسواسی-اجباری به واسطه باور های فراشناختی داشته باشد.
الگوهای هویت زوجی زنان تهرانی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۰۵-۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: شرط اساسی برای پایداری یک ازدواج مطلوب، شکل گیری مناسب هویت زوجی است. هویت زوجی امری وابسته به فرهنگ است که برمبنای عوامل مختلف نظیر نحوه مشارکت زوجین می تواند اشکال متعددی به خود بگیرد و پیامدهای مختلفی به همراه داشته باشد. باتوجه به اهمیت این موضوع کمتر پژوهشی به شناسایی الگوهای هویت زوجی در فرهنگ ایران پرداخته است. هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی الگوهای هویتی زوجی در بین زنان شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر با روش کیفی از نوع نظریه داده بنیاد مبتنی بر رویکرد گلیزری در شهر تهران و در سال ۱۴۰۱ انجام شد. نمونه مورد پژوهش شامل 16 نفر از زنان متأهل شهر تهران بود که با روش نمونه گیری هدفمند (نظری) انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و پس از آن به روش گلیزری در سه گام کدهای باز، محوری و نظری مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در پژوهش حاضر چهار الگوی هویت زوجی زنان شامل مشارکتی، منفعت طلب-تسلی دهنده، ایثارگر و تحول نیافته شناسایی شد که هر کدام از این الگوها بر اساس مشخصه های موجود در چهار محور تجلی هویت شخصی زوجین، فضای ارتباطی، فضای حمایتی-عاطفی، فضای تقسیم قدرت از یک دیگر متمایز هستند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که با توجه به سهم گذاری متعادل طرفین رابطه در الگوی هویت زوجی مشارکتی، این الگو در قیاس با سایرین می تواند الگوی مطلوب رابطه درنظر گرفته شود. پیشنهاد می شود یافته های حاصل از پژوهش در اختیار متخصصین این حوزه قرار گیرد تا در قالب آموزش و درمان بتوانند زوج ها را به سمت هویت زوجی مطلوب هدایت کرده و کیفیت روابط زناشویی را ارتقا بخشند.
اثربخشی پروتکل درمانی تسریع واکاوی بر علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۷۷-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال وسواسی-جبری یکی از شایع ترین اختلالات ناتوان کننده عصب-روانشناختی است، که با ویژگی هایی چون وسواس های عودکننده یا اجبارها و یا هر دو مشخص می شود و زندگی فرد مبتلا را مختل می سازد. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر این اختلال مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج آن ها گاهاً متناقض گزارش شده است؛ بنابراین نیاز به تغییر در رویه های موجود و تدوین پروتکل درمانی جدید وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش تدوین و اعتباریابی پروتکل درمانی تسریع واکاوی و بررسی اثربخشی آن بر علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگان ه ناهمزمان و پیگیری 6 هفته ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مرکز مشاوره آرامش در شهر ارومیه بودند که از بین آن ها 4 نفر از طریق مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختاریافته بر اساس معیارهای ویراست پنجم تجدید نظر شده راهنمای تشخصیصی و آماری اختلالات روانی DSM-5-TR به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران پس از احراز معیارهای ورود و عدم احراز معیارهای خروج در پژوهش شرکت نمودند. اثربخشی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان و پیگیری) با استفاده از پرسشنامه بازنگری شده وسواسی-جبری (فوا و همکاران، 2002) مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ترسیم نمودار دیداری، شاخص d کوهن و درصد بهبودی در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج شاخص CVR به دست آمده، پروتکل تدوین شده قابلیت اجرا را داشته و براساس نتایج آماری گزارش شده می توان در جهت کاهش علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری بیماران مبتلا به اختلال وسواس از آن بهره گرفت (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که درمان تسریع واکاوی کاهش علائم اختلال وسواسی-جبری را به همراه دارد که شایسته است در برنامه های مدیریت بهداشتی کلان مورد توجه سیاست گذاران حوزه بهداشت و درمان و همچنین روانشناسان قرار گیرد.
اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
155 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعهد عاطفی و خود کارآمدی جنسی در زنان با طلاق عاطفی صورت گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان با تجربه طلاق عاطفی مراجعه کننده به کلینیک روان شناختی شهر رشت در سال 1402 بود که از بین آن ها 30 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری جایگذاری شدند. هر دو گروه پرسشنامه های تعهد عاطفی (ECQ) اپشتاین و همکاران (1983) و خودکارآمدی جنسی (SSEQ) وزیری و لطفی کاشانی (1392) را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت برنامه طرحواره درمانی گروهی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی گروهی به طور معناداری باعث افزایش تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی در گروه آزمایش شد (001/0>P) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. بنابراین استفاده از محتوا و دستورالعمل های طرحواره درمانی گروهی در افزایش تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی زنان با طلاق عاطفی موثر خواهد بود.
رابطه بین سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و اضطراب اجتماعی زنان با واسطه گری محرومیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
191 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی محرومیت هیجانی در رابطه سوءاستفاده عاطفی و جسمی والدین با اضطراب اجتماعی در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل بانوان بین 20 تا 40 سالی بود ساکن شهر کرج در سال 1401 بودند. 253 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ترومای دوران کودک (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ (SAS، جرابک، 1996)، و خرده مقیاس محرومیت هیجانی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻃﺮﺣﻮاره یانگ (YSQ-SF،1998) اﺳﺘﻔﺎده ﺷد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل از برازش خوبی برخوردار بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی زنان اثر مستقیم دارد (05/0P<). همچنین سوء استفاده جسمی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم دارد (05/0P<). ولی سوء استفاده عاطفی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم ندارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت سو استفاده جسمی و عاطفی والدین و همچنین محرومیت هیجانی اثر منفی بر بروز اضطراب اجتماعی در زنان دارد و در این میان سوء استفاده جسمی والدین اثر قوی تری دارد.
مقایسه تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در دانشجویان با و بدون اعتیاد به پورنوگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
13 - 24
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در دانشجویان با و بدون اعتیاد به پورنوگرافی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه گیلان رشت در سال های تحصیلی 1400-1398 بودند. بدین منظور 296 دانشجو بر اساس نمونه گیری هدفمند با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه میل شدید به پورنوگرافی کراوس و روزنبرگ (2014، PCQ)، پرسشنامه تحریف شناختی بک (2004، CDI) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراس (2003، ERQ) استفاده شد. داده های حاصله با تحلیل واریانس های چند متغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانشجویان با و بدون اعتیاد به پورنوگرافی در تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان تفاوت وجود دارد (00/0>P). بنابراین، می توان گفت که تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در دو گروه با و بدون پورنوگرافی متفاوت است و در تبیین پورنوگرافی در دانشجویان دانشگاه کمک کنند.
مقیاس های قلدری در بافت های آموزشی: مرور نظام مند دو دهه پژوهش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
47 - 58
حوزههای تخصصی:
قلدری مسأله ای جدی و نگران کننده در سراسر دنیا است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته است. با این حال، نتایج ناهمسانی در تعریف، اندازه گیری و شیوع قلدری وجود دارد. هدف پژوهش حاضر مرور مقیاس های قلدری سنتی و سایبری در بافت های آموزشی بود. از این جهت در یک مطالعه مروری نظام مند بر اساس دستورالعمل پریزما، پژوهش های کمی منتشر شده در حوزه قلدری در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین (Magiran, Noormags, SID) در طی سال های 1382 تا 1402 با استفاده از ترکیب کلیدواژه های "قلدری" یا "زورگویی" یا "آزارگری" و "مقیاس" یا "پرسشنامه" یا "ابزار" مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع 300 مقاله منتشر شده، 25 مطالعه بر اساس معیارهای ورود در مقوله های ویژگی های کلی، مفهوم سازی قلدری، ویژگی های گروه نمونه، حجم نمونه، محدوده زمانی، خرده مقیاس ها، پایایی و روایی استخراج شد. نتایج حاکی از تنوع زیاد در مفهوم پردازی سازه قلدری در پیشینه بود. بعلاوه، تنها 11 مطالعه از دستورالعمل های توصیه شده ساخت و اعتباریابی ابزارها پیروی کرده بودند. اگرچه اکثر ابزارهای قلدری پایایی متوسط به بالایی را گزارش کردند، تعداد قابل توجهی شاخص های روایی را مورد سنجش قرار ندادند. به طور کلی، این یافته ها اهمیت تعریف دقیق و استاندارد قلدری که می تواند مهم ترین عامل در اندازه گیری رفتارهای قلدری باشد را مورد تأکید قرار می دهد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی بر خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
101 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی بر خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی در زنان مبتلا به میگرن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان مبتلا به میگرن مراجعه کننده به کلینیک سردرد بیمارستان شهرکرد در سال 1401 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه خودکارآمدی درد نیکولاس (1990PSEQ, ) و نشانگان بالینی دراگوتیس و ملیسارانوس (1983 BSI,) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار تحت مداخله ی مبتنی بر درمان فراتشخیصی بارلو و همکاران (2011) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری خودکارآمدی درد و نشانگان بالینی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، و درمان فراتشخیصی دارای ماندگاری اثر در دوره پیگیری بود (05/0>P). در نتیجه درمان فراتشخیصی می تواند به عنوان درمانی مؤثر برای افزایش خودکارآمدی درد و کاهش نشانگان بالینی زنان مبتلا به میگرن مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری مردان و زنان دارای ازدواج مجدد مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزی در تهران در سال 1401 بودند. به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر واجد شرایط انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های روابط موضوعی (BORI) بل و همکاران (1986) و کیفیت رابطه زناشویی (RDAS) باسبی و همکاران (1995) بودند . برنامه درمان هیجان مدار (EFT) در 10جلسه 90 دقیقه ای هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شدند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار در کاهش روابط موضوعی و افزایش کیفیت رابطه زناشویی تاثیر دارد و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است (01/0>P). بنابراین درمان هیجان مدار می تواند روابط موضوعی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد را کاهش دهد و کیفیت رابطه زناشویی آنان را افزایش دهد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی – جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
589 - 606
حوزههای تخصصی:
زمینه: در مطالعات اخیر، نقص در فرآیندهای شناختی به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی اختلال وسواسی - جبری مطرح شده است و مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود این اختلال کمک کند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و توانمندی توجه به تجربیات در زمان حال و بدون سوگیری می شود. درمان فراشناختی نیز به شیوه پاسخ گویی فرد به افکار خود و شکل ارتباط با آن ها تأکید دارد. انجام پژوهش مقایسه ای این دو نوع درمان در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری کمتر مورد توجه قرارگرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی - جبری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. تعداد 45 نفر از این بیماران به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان فراشناختی) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1993) بود. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و بوران، 2008) و درمان فراشناختی (ولز، 2008) در طی هشت جلسه 60 دقیقه ای به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد ولی گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و نرم افزارSPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی بود (05/0 p<). همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی، بین دو گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی شرکت کنندگان به شکل معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با درمان فراشناختی داشته است. (05/0 p<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد هر دو نوع درمان مورد استفاده در پژوهش حاضر در بهبود کنش وری اجرایی بیماران وسواسی - جبری مؤثر بودند، اما اثربخشی ACT به شکل معناداری از MCT بیشتر بود.
مدل یابی آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
873 - 890
حوزههای تخصصی:
زمینه: آزار عاطفی نوعی خشونت بین فردی است که سبب از بین رفتن صمیمیت و جدایی زوجین را در پی دارد. فقدان صمیمت زناشویی همراه با بلوغ عاطفی پایین میل به آزار عاطفی در بین زوجین را افزایش خواهد داد. در مطالعات پیشین عوامل مؤثر بر آزار عاطفی مورد بررسی قرار گرفته است، اما مطالعه ای که آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی را در جامعه مورد پژوهش بررسی کند، یافت نشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی روابط ساختاری آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال 1401 بود که از میان آن ها 222 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه آزار عاطفی (براهیمی، 2008)، پرسشنامه بلوغ عاطفی (سینگ و بهارگاوا،1991)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (آسوده و تیموری،1387) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی 3-SMARTPLS و SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از برازش مدل کلی پژوهش با داده های تجربی بود. یافته ها نشان داد بلوغ عاطفی، تمایزیافتگی خود و صمیمیت زناشویی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی آزار عاطفی هستند (0/001P<). هم چنین، اثر غیرمستقیم بلوغ عاطفی (0/001P<) و تمایزیافتگی خود (0/001P<) با میانجی گری صمیمیت زناشویی بر آزار عاطفی معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده در پژوهش حاضر که بلوغ عاطفی پایین و تمایز یافتگی خود در بلند مدت سبب کاهش صمیمیت زناشویی می شود و این امر به مرور باعث ایجاد آزار عاطفی و بروز تعارض زناشویی در بین زوجین می شود؛ لذا پیشنهاد می شود برای کاهش آزار عاطفی از روش های آموزش بلوغ عاطفی و صمیمت زناشویی استفاده کرد و توجه بیشتر مراکز مشاوره و روان درمانی به این متغیر ها در پیش بینی آزار عاطفی زوجین ضروری به نظر می رسد.
ارائه الگوی مفهومی انسان عامل مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کار موفق: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پدیده کودکان و نوجوانان کار مسئله ای زیستی، روانی و اجتماعی است که در بسیاری از کشورها از جمله ایران به نگرانی جدی تبدیل شده است. بااین حال، غالب پژوهش های انجام شده با نگاه مددکاری اجتماعی و در حوزه توصیف و آسیب شناسی بوده است و مطالعه ای بر توانمندسازی این گروه به منظور غلبه بر محدودیت های محیطی نپرداخته است. باتوجه به جمعیت فزآینده و آسیب های متعدد فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان کار، انجام پژوهش هایی که منجر به توانمندسازی این افراد شود، ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی انسان عامل بر اساس تجارب زیسته نوجوانان کار بود. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش، رویکرد کیفی و روش داده بنیاد بود. جامعه مورد مطالعه شامل 15 نفر از نوجوانان کار موفق ساکن شهر تهران در سال 1402 بودندکه بصورت هدفمند، با مراجعه به مرکز طلوع بی نشان ها، موسسه مهر و ماه و کلینیک مددکاری آل یاسین انتخاب و پس از کسب رضایت و تمایل به شرکت در پژوهش، وارد پژوهش شدند. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده ها جمع آوری گردید و به منظور تحلیل داده ها از روش اشتراوس و کوربین استفاده شد. یافته ها: تحلیل حاصل از داده های مصاحبه به صورت کلی در هفت محور سرمایه های درونی، شرایط نابسامان محیطی، سیستم حمایتی، تجارب یادگیری، راهبردهای انسان گرایانه، طراحی مثبت و عاملانه زندگی و رشد همه جانبه و یکپارچه دسته بندی شد و نهایتاً الگوی مفهومی انسان عامل بر اساس کدهای به دست آمده ترسیم شد. نتیجه گیری: نتایج حاصله ضمن افزایش بینش نسبت به مؤلفه های الگوی انسان عامل زمینه های ایجاد آن، می تواند زمینه ساز پژوهش های بعدی و نیز طراحی برنامه های آموزشی و درمانی باهدف ارتقای توانمندی روانشناختی نوجوانان کار شود. بنابراین گروه های اصلی که با این نوجوانان در ارتباط هستند، مانند مشاوران بهزیستی، آموزش های بیشتری درباره مفهوم عاملیت و مؤلفه های آن داشته باشند. همچنین با توجه به اهمیت حمایت محیطی، افزایش حمایت های مالی و عاطفی سازمان ها کمک شایانی به تغییر شرایط این افراد خواهد کرد.
مدل یابی تاب آوری تحصیلی مبتنی بر شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۵۰-۲۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: شفقت به خود و خودگویی مثبت دو عامل مهم در ویژگی های شناختی هستند که می توانند در عملکرد تحصیلی همچون تاب آوری تحصیلی نقش تعیین کننده داشته باشند، اما طبق پیشنه بررسی شده، در تحقیقات گذشته کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس بررسی رابطه شفقت به خود و خودگویی مثبت با بهزیستی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی یک خلاء پژوهشی می باشد. هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی تاب آوری تحصیلی بر اساس شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر کرمان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر کرمان به تعداد 8200 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 است. که طبق جدول مورگان 384 نفر روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (به نسبت جنسیت دانش آموزان) به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شفقت به خود تف و همکاران (2003)، خودگویی برین تاپت و همکاران (2013)، بهزیستی تحصیلی تومینین- سوینی و همکاران (2017) و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با آماره های توصیفی و استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای Spss25 و Amos24 انجام گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از برازش مدل تاب آوری تحصیلی مبتنی بر شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم استان کرمان می باشد (001/0 >p). بطوری که شفقت به خود و خودگویی مثبت از طریق نقش میانجی بهزیستی تحصیلی 67/0 درصد از واریانس تاب آوری را تبیین می کنند (001/0 >p). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، از جمله روش های ارتقاء تاب آوری تحصیلی و بهبود بهزیستی تحصیلی دانش آموزان، تقویت شفقت به خود و خودگویی مثبت می باشد.
بررسی تاب آوری در بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، باهدف بررسی تاب آوری در بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات انجام شده است. روش مورداستفاده در این پژوهش علی مقایسه ای است. نمونه آماری موردمطالعه به حجم 160 نفر (80 نفر بانوان معلول و 80 نفر بانوان غیر معلول) به روش نمونه گیری در دسترس بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه تاب آوری کانر دیویدسون بود. پس از نمره گذاری پرسشنامه و استخراج داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آزمون آماری t مستقل و تحلیل واریانس دوعاملی فرضیه ها موردسنجش و اندازه گیری قرار گرفتند. یافته ها نشان داد میانگین متغیر تاب آوری در بانوان غیر معلول بیشتر از بانوان معلول است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد بین بانوان معلول و بانوان غیر معلول در تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد و با توجه به میانگین دو گروه می توان گفت تاب آوری بانوان غیر معلول بیشتر از بانوان معلول است.
درمان اختلالات یادگیری دیکته نویسی با کمک توانبخشی گروهی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
9 - 20
حوزههای تخصصی:
اخیرا مساله اختلالات ویژه یادگیری به طور چشمگیری مورد توجه متخصصان و دست اندرکاران آموزشی قرار گرفته است. یکی از مشکلات اساسی معلمان در کلاس، حضور دانش آموزانی است که عقب ماندگی ذهنی و مشکلات جسمی ندارند، اما اختلال یا تاخیر در رشد یک یاچند فرایند اساسی و پایه شامل گفتار، خواندن، نوشتن، حساب و. . . باعث ضعف در رفتارهای اجتماعی و عاطفی و در نتیجه مشکلات جدی در یادگیری و فعالیت های تحصیلی آنان می شود. این مقاله با هدف تعیین اثر توانبخشی گروهی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مشکلات دیکته نویسی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری انجام شده است. روش پژوهش از نظر کنترل متغیرها، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بعد از یکماه می باشد. نمونه شامل ۳۰دانش آموز در دو گروه آزمایش و کنترل بود. برای جمع آوری داده ها از تست وکسلر جهت تشخیص اختلال یادگیری، از نمونه دیکته و فراوانی غلط های دیکته و چک لیست های معلم ساخته برای تشخیص اختلال دیکته، از پرسشنامه یکپارچگی حسی- حرکتی(لینکن-اوزرتسکی) و آزمون سرند برای تشخیص مشکلات یکپارچگی حسی- حرکتی استفاده شد. تمرین های گروهی یکپارچگی حسی مثل ادراک دیداری فضایی، تقویت مهارت های ظریف و درشت، جهت یابی و ... باعث برطرف شدن ضعف دیکته نویسی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری شد، که باعث معناداری نتایج قیاس پیش آزمون و پس آزمون گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که توانبخشی گروهی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مشکلات دیکته نویسی این گروه از دانش آموزان اثربخش بوده و به دست اندرکارن توصیه می گردد از این روش استفاده نمایند.
آزمون مدل ذهن آگاهی و ادراک از محیط کلاس با دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی با نقش میانجی خردورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
152 - 161
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلفی زمینه ساز و یا مانع تحصیل و یادگیری هستند که بررسی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل ذهن آگاهی و ادراک از محیط کلاس با دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی با نقش میانجی خردورزی در دانش آموزان انجام شد. شرکت کنندگان شامل 600 دانش آموزان متوسطه دوم بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به مقیاس های ذهن آگاهی (دروتمن و همکاران، 2018)، خِرد (آردلت، 2003)، آداب گریزی تحصیلی (اسپادافورا و ولک، 2021) و پرسشنامه های در این کلاس چه می گذرد (فراسر و همکاران، 1996)، دلزدگی تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) پاسخ دادند. نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل با داده ها و معناداری اثر مستقیم ادراک از محیط کلاس بر خردورزی، دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی، همچنین ذهن آگاهی بر خردورزی و آداب گریزی تحصیلی بود. اثر غیرمستقیم ذهن آگاهی و ادراک از محیط کلاس بر دلزدگی تحصیلی با نقش میانجی خردورزی نیز به لحاظ آماری معنادار بود. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت به منظور کاهش دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان، باید به خردورزی ناشی از ادراک از محیط کلاس و ذهن آگاهی آنها توجه کرد.
نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجی گری کیفیت رابطه والد-فرزند: یک مدل علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
194 - 205
حوزههای تخصصی:
اخت لال های روان تن ی به نش انه ه ای بدنی ناشی از علل روانشناختی اشاره دارد. با توجه به افزایش شیوع علایم روان تنی در سنین کودکی و نوجوانی، بررسی عوامل زیربنایی این مسئله از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر تبیین نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند می باشد. در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 120 نفر از والدین دارای فرزند با حداقل یک اختلال روان تنی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، سبک حل تعارض رحیم، رابطه والد-کودک پیانتا و شکایات روان تنی تاکاتا و ساکاتا را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و smartPLS تحلیل شد. طبق نتایج پژوهش ناگویی هیجانی ،سبک حل تعارض والدین و کیفیت رابطه والد کودک به طور مستقیم رابطه ی معناداری با تظاهرات روان تنی فرزندان دارد. همچنین ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین به طور غیر مستقیم و با میانجی گری کیفیت رابطه والد-فرزند با تظاهرات روان تنی فرزندان دارای رابطه معنی دار می باشد(50/0>P). مدل ساختاری نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند دارای برازش بود و نقش میانجی در مدل تایید شد. به طور کلی محیط خانواده و ویژگی های والدین ازجمله ناگویی هیجانی، نحوه حل تعارضات و کیفیت رابطه والد-کودک در تظاهرات روان تنی فرزندان نقش دارد.
رابطه شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان؛ نقش میانجی سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
302 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی سبک های هویت در رابطه شیوه های والدگری و انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 بودند که از بین آنها 206 نفر به روش نمونه گیری دردسترس با استفاده از فرمول کلاین به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اقتدار والدینی بوری (1991)، سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010) و سیاهه سبک های هویت برزونسکی (1992) بود. داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای AMOS24 و SPSS26 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین شیوه های والدگری ادراک شده و انعطاف پذیری شناختی هم به صورت مستقیم (01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم به واسطه سبک های هویت رابطه وجود دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت اطلاعاتی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (01/0 >p). همچنین والدگری ادراک شده به واسطه میانجی گری سبک هویت سردرگم- اجتنابی با سطوح انعطاف پذیری شناختی رابطه داشت (05/0>p)؛ اما رابطه ای به شکل میانجی برای سبک هویت هنجاری دیده نشد (05/0 <p). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که سبک والدگری در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان نقش مهمی دارد.