فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
رابطه بین سابقه سکته قلبی و طرحواره شناختی از انفکتوس میکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماران بازنماییهای شناختی از بیماری تشکیل می دهند که ممکن است بر سیر بهبودی و سازگاری با بیماری تاثیر گذارد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط سابقه سکته قلبی و ابعاد طرحواره شناختی بیماری در بیماران سکته قلبی است. در یک مطالعه مقطعی 176 بیمار سکته قلبی بستری در یکی از بیمارستان های مجهز به واحد مراقبت قلبی شهر اصفهان طی پنج ماه اول سال 1385، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. فرم کوتاه مقیاس ادراک بیماری، پرسشنامه های افسردگی بک و اطلاعات طبی و جمعیت شناختی مورد استفاده قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که %30.1 از آزمودنیها دارای سابقه سکته قلبی بودند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد بین دو گروه بیمار پس از سکته قلبی با سابقه سکته قلبی و بدون سابقه سکته قلبی تفاوت معناداری F=2.653) و (P=0.025 وجود دارد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه در سه بعد ماهیت بیماری F=4.776) و (P=0.03، پیامدهای بیماری F=7.671) و (P=0.006 و مدت زمان بیماری F=10.092) و (P=0.002 وجود دارد. معهذا تفاوت معناداری بین دو گروه در بعد کنترل پذیری F=0.165) و (P=0.687 و درمان پذیری F=0.26) و (P=0.611 مشاهده نشد. یافته ها نشان داد که احتمالا بیماران پس از سکته قلبی با سابقه حمله قلبی در مقایسه با بیماران با اولین حمله قلبی بازنمایی شناختی منفی تری از بیماری خویش تشکیل می دهند و تلقی ناگوارتری از بروز حمله قلبی فعلی خویش دارند. بنابراین احتمالا سابقه سکته قلبی بر ادراک بیماری از ماهیت بیماری، پیامدهای بیماری و مدت زمان بیماری تاثیر دارد. معهذا، یافته ها چنین تاثیری را در ابعاد کنترل پذیری و درمان پذیری مورد تایید قرار نداد. بنابراین احتمالا در نظام شناختی این بیماران، سابقه قبلی حمله قلبی سبب تکوین طرحواره های شناختی منفی در برخی از ابعاد شناختی بیماری می گردد.
اعتبار و روایی زیر مقیاسهای وابستگی پذیری و پرخاشگری شاخص رفتار ضد تولید (CBI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
با هدف بررسی اعتبار و روایی دو زیر مقیاس وابستگیپذیری و پرخاشگری شاخص رفتار ضد تولید CBI (گوداشتاین و لانیون، 2002)، از بین کارکنان ایستگاههای قطار و بخشی از صنایع شهرک صنعتی جی، 172 مرد به صورت نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای بررسی اعتبار از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب بازآزمایی و برای بررسی روایی سازه (از نوع همگرا و واگرا) همبستگی آنها با پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992)، دو زیر مقیاس تمایلات پرخاشگرانه و خطمشی متابعت در محیط کار پرسشنامه ترسیم نیمرخ خطر متقاضی کار ARP (لوبت، 2001) و دو زیر مقیاس مقبولیت و مسئولیتپذیری پرسشنامه NEO (کاستا و مککری، 1992) استفاد شد. اعتبار برحسب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای وابستگیپذیری، پرخاشگری و برای مجموع دو زیر مقیاس به ترتیب، 84/0، 86/0 و 92/0 به دست آمد. ضرایب اعتبار بازآزمایی برای وابستگیپذیری 77/0، برای پرخاشگری 73/0 و برای مجموع دو زیر مقیاس 76/0 بود. سؤالهای دو زیر مقیاس وابستگیپذیری و پرخاشگری CBI با یکدیگر همبستگی معنادار از 26/0 تا 34/0 داشتند. روایی همگرا بین زیر مقیاس پرخاشگری CBI با مقیاسهای پرسشنامه پرخاشگری باس و پری از 22/0 تا 69/0 در نوسان بود. روایی بین زیر مقیاس پرخاشگری CBI با زیر مقیاس تمایلات پرخاشگرانه پرسشنامه ARP، 58/0 به دست آمد. زیر مقیاس پرخاشگری CBI با زیر مقیاس مقبولیت از پرسشنامه NEO دارای ضریب همبستگی منفی معنادار (01/0 P <) بود و زیر مقیاس وابستگیپذیری CBI با زیر مقیاس مسئولیتپذیری از پرسشنامه NEO دارای ضرایب همبستگی منفی معنادار (01/0 P <) بودند.
"
بررسی ارتباط میان خوش بینی و راهبردهای مقابله با استرس در دانشجویان دانشگاه
حوزههای تخصصی:
رابطه ویژگی های شخصیتی با رفتار تیپ A با استفاده از آزمون شخصیت آیزنک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان رابطه ویژگی های شخصیتی با رفتارهای تیپ A بوده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مربیان پرورشی استان اصفهان تشکیل داده اند که از میان آنان 70 نفر به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه شخصیت آیزنک و پرسشنامه شخصیتی تیپ A یا B بوده است. تجزیه و تحلیل های آماری نشان دادند که بین ویژگی شخصیت نوروتیکی و رفتار تیپ A همبستگی، معنادار بود R=632. p<0.000; R.squire=0.423 و از بین ویژگیهای شخصیتی آیزنک، مهمترین متغیر پیش بین، نوروتیک یا روان رنجوری (N بیشترین سهم را در پیش بینی شدت رفتار تیپ A داشت. در مجموع، پژوهش حاضر با استفاده از آزمون شخصیت آیزنک، وجود رابطه بین ویژگی های شخصیتی و شدت رفتار تیپ A را تایید نمود و نشان داد که ویژگی روان رنجوری و متغیر جنس، رفتار تیپ A را پیش بینی می کنند و مر بیانی که روان رنجوری بالاتری دارند رفتارهای بیشتری از نوع A در مقایسه با رفتارهای نوع B از خود بروز می دهند. در مقابل آنهایی که برون گرایی بالاتری دارند رفتارهای بیشتری از نوع B در مقایسه با رفتارهای نوع A از خود بروز می دهند.
ارتباط منبع کنترل وخودتنظیمی با پیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
دراین پژوهش‘رابطه منبع کنترل دانش آموزان(شامل گرایش های سه گانه درونی‘افراد قدرتمند‘وشانس)وخودتنظیمی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی(نمره درس شیمی و ریاضی)مورد بررسی قرار گرفته است.150 نفر از دانش آموزان پسر رشته ریاضی-فیزیک سال سوم دبیرستان شهر تهران به پرسشنامه منبع کنترل لونسون(IPC)(1972)وپرسشنامه خودتنظیمی زیمرمان ومارتینز-پونز(فرمSRLIS وRSSRL) (1986) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان میدهد که در درس شیمی ‘به ترتیب اهمیت ‘منبع کنترل درونی و خودتنظیمی دانش آموز رابطه مثبت ومنبع کنترل در بعد شانس وافراد قدرتمند رابطه منفی با پیشرفت تحصیلی دانش آموز دارند.همچنین در درس ریاضی به ترتیب اهمیت ‘خودتنظیمی دانش آموز و منبع کنترل درونی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت ومنبع کنترل در بعد افراد قدرتمند وشانس رابطه منفی با پیشرفت تحصیلی دارند.بین خودتنظیمی دانش آموز با منبع کنترل درونی رابطه مثبت وبا منبع کنترل بیرونی شانس رابطه منفی وجود دارد .بین خودتنظیمی دانش آموز و منبع کنترل در بعد افراد قدرتمند رابطه معنی داری یافت نشد .همچنین رابطه ای بین خودتنظیمی دانش آموز از نظر دبیر با سایر متغیرها بدست نیامد.
تاثیر مداخلات به هنگام روان شناختی و آموزشی خانواده محور، بر سلامت روانی مادران دارای فرزند با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق ، بررسی علل عدم پیشرفت متناسب با استعدادهای دانش جویان درخشان در زبان انگلیسی و ارتباط این عدم پیشرفت با ویژگی های شخصیتی ایشان بوده . بدین منظور یک گروه نمونه از بین دانش جویان درخشان دانشگاه اصفهان و گروهی دیگر از بین دانشجویان عادی همین دانشگاه به طور تصادفی انتخاب گردید . مقایسه نمرات زبان انگلیسی دانشجویان دو گروه در کنکور ورودی دانشگاه نشان داد که دانشجویان درخشان در زبان انگلیسی بهتر از دانشجویان عادی بودند . سپس برای بررسی میزان پیشرفت دو گروه در زبان انگلیسی نمرات پایان ترم اول تحصیلی ایشان که درس زبان انگلیسی عمومی دریافت نموده بودند مورد استفاده قرار گرفت . مقایسه نمرات دو گروه نشان داد که اگرچه بازهم دانشجویان درخشان از نظر دانش زبانی بهتر از دانشجویان عادی بودند اما پیشرفت گروه درخشان کمتر از گروه عادی بود است . برای یافتن علت این مسئله آزمونهای سنجش خلاقیت ، شخصیت ، هوش و پرسشنامه فردی اجرا گردید . تجربه و تحلیل های نشان داد که پیشرفت در زبان انگلیسی فقط با هوش دارای همبستگی مثبت معنی دار است و با دیگر و با ویژگی های شخصیتی همبستگی ندارد .
رابطه بین مکانیزم های دفاعی با تجربه و ابراز خشم در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه بین مکانیزم های دفاعی، تجربه و ابراز خشم در یک نمونه دانشجویی بود.
روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل سال 89-1388 دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی به تعداد 4200 نفر بود که از میان آن ها 213 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه مکانیزم های دفاعی باند و همکاران (1983) و نسخه شماره 2 پرسشنامه بروز خشم زمینه ای- خصلتی اسپیلبرگر (1986) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد مکانیرم دفاعی رشد یافته با تجربه و مهار خشم رابطه مثبت و با ابراز خشم و برخی زیرمقیاس های آن از جمله بروز کلامی و جسمانی خشم، خلق و خو و واکنش خشمگینانه رابطه منفی دارد و مکانیزم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده با تجربه و مهار خشم رابطه منفی و با ابراز خشم و زیرمجموعه های آن رابطه مثبت دارد.
نتیجه گیری: افرادی که از مکانیزم های دفاعی رشدیافته استفاده می کنند می توانند احساس های خود از جمله خشم را تجربه کنند و به همین خاطر، خشم خود را بهتر می توانند مهار می کنند. اما افرادی که از مکانیزم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده استفاده می کنند از تجربه احساس های خویش اجتناب می کنند که به معنای از بین رفتن آن احساس نیست بلکه این احساس نادیده گرفته شده، به شکل رفتارهایی برون ریزی می شود که گاهی خارج از کنترل آن ها است. بنابراین باید افراد را برای استفاده از مکانیزم های دفاعی رشدیافته آموزش داد.
بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر عزت نفس و مهارت های حل مسأله دانش آموزان دخترمقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش بررسی اثربخشی پرورش تفکر انتقادی بر مهارت های حل مسأله و عزت نفس دانش آموزان و ارائه پیشنهادهایی براساس یافته های پژوهش به روان درمانگران، مشاوران، برنامه ریزان و کارشناسان آموزش و پرورش جهت پرورش تفکر انتقادی در دانش آموزان می باشد.
این پژوهش که به روش آزمایشی انجام شده است و سؤال اصلی آن این است که آیا آموزش تفکر انتقادی به افراد گروه آزمایش، باعث افزایش مهارت های حل مسأله و عزت نفس در آنان می گردد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان کلاله می باشند که روی 80 نفر از کسانی که مایل به شرکت در گروه بودندآزمون های عزت نفس، حل مسأله و تفکر انتقادی اجراگردید و از بین افرادی که نمره پایینی در این سه آزمون کسب کرده بودند (تعداد 30 نفر)، تعداد 22 نفر، به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) قرارداده شدند.
افراد گروه آزمایش در10 جلسه 2 ساعتی (هر هفته یک جلسه)، جهت آموزش تفکر انتقادی شرکت نمودند، سپس از هر دو گروه (آزمایش وکنترل) پس آزمون گرفته شد و با استفاده از آزمون t تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون از لحاظ آماری مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشانگر کارایی و اثربخشی عمل آزمایشی بوده است. از مجموع یافته های بدست آمده ازآزمودنی ها و اجرای t همبسته و مستقل نتیجه می شود که فرضیه های پژوهش تأیید شده و به نظر می رسدکه آموزش تفکر انتقادی به افرادگروه آزمایش موجب افزایش میزان عزت نفس و مهارت های حل مسأله آنان شده است.
رویکرد فرایند استرس در جامعه شناسی سلامت روان: مطالعه جامعه شناختی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد فرایند استرس، هم سو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعه شناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیل کننده یا میانجی استرس و واکنش به استرس. این رویکرد دارای این پیش فرض اساسی است که تمام رویدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی منبع تولید استرس هستند؛ گرچه به لحاظ تداوم زمانی، می توان پیوستاری از ضربه های شدید روانی (تروما) تا استرس زاهای مزمن را ترسیم کرد. همچنین، مهم ترین عوامل تعدیل کنندة تأثیر استرس، حمایت اجتماعی (ساختاری یا کارکردی) و نیز شیوه های مقابلة فردی هستند. درنهایت، واکنش به استرس، تحت تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، ازقبیل فرهنگ های عواطف، هنجارهای اجتماعی و فرایند یادگیری اجتماعی چگونگی بروز عواطف شکل می گیرد. تمرکز رویکرد فرایند استرس به مثابة چارچوبی جامعه شناختی، بر نقش ساختارهای کلان و بافت اجتماعی در تولید الگوهای غیرتصادفی توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس است. نوشتار حاضر لزوماً به دنبال برداشتن گام هایی عملی به منظور فهم جامعه شناختی استرس نیست، بلکه هدف اصلی آن، اشاره به مسائلی است که به هنگام مطالعة اجتماعی استرس باید کانون توجه جامعه شناسان قرار بگیرد. ازآنجاکه راهبرد اساسی پژوهش های اجتماعی، شناسایی حلقه های اتصال سامانه های اجتماعی با استرس فردی است، این مقاله سعی کرده است با پیشنهاد چارچوبی مفهومی و تحلیلی، به گسترش حوزة جامعه شناسی استرس کمک کند.
آموزش خودمتمایزسازی بوئن و عود نشانه های سوء مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش، اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بوئن در کاهش عود نشانه های مرضی مبتلایان به سوء مصرف مواد در استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفت. روش: به این منظور، تعداد 36 نفر از افرادی که مبتلا به سوء مصرف مواد بودند و قبلاً در مراکز ترک اعتیاد، سم زدایی و ترک جسمی شده بودند، از طریق اعلام عمومی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه 18 نفره آزمایش و گواه جای گرفتند. همه افراد جهت بررسی میزان بازگشت مجدد به وسیله مقیاس آمادگی به اعتیاد و همچنین آزمون خودمتمایزسازی پیش آزمون شدند. سپس افراد گروه آزمایش تحت آموزش خودمتمایزسازی بوئن قرار گرفتند، ولی در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. سرانجام پس از گذشت دو ماه از انجام مداخلات درمانی، هر دو گروه مجدداً به وسیله مقیاس آمادگی سوء مصرف مواد و پرسشنامه خودمتمایز سازی مورد پس آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حکایت از اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر متغیرهای مورد مطالعه داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش خود متمایزسازی بوئن در کاهش بازگشت مجدد مبتلایان به سوء مصرف مواد موثر است.
نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رفتارهای پرخطر دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رفتارهای پرخطر دانشجویان صورت گرفت.
مواد و روش ها: در یک طرح همبستگی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، از بین دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی 94-1393، 240 نفر دانشجو (146 نفر دختر و 94 نفر پسر) انتخاب شدند و پرسش نامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ( Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ ) ، تحمل پریشانی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی را تکمیل نمودند. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ضرایب همبستگی نشان داد که راهبردهای سازگارانه (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مثبت و دیدگاه پذیری) با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، مصرف الکل، دوستی با جنس مخالف) رابطه منفی معنی داری داشت. دو راهبرد ناسازگارانه (ملامت دیگران و فاجعه سازی) با رفتارهای پرخطر رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی رابطه مثبت معنی داری را نشان داد. بر اساس یافته ها، بین مؤلفه های تحمل پریشانی (تحمل، جذب و ارزیابی) نیز با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی) ارتباط منفی معنی داری مشاهده شد. از بین پنج راهبرد سازگارانه نظم جویی هیجان، به جز راهبرد دیدگاه گیری، هر چهار راهبرد دیگر (تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش) قادر به پیش بینی برخی رفتارهای پرخطر بودند. از بین راهبردهای ناسازگارانه نیز راهبرد فاجعه سازی و ملامت دیگران توانست برخی رفتارهای پرخطر را پیش بینی نماید. همچنین، از بین مؤلفه های تحمل پریشانی، ارزیابی و جذب نقش پیش بینی کنندگی برای برخی از رفتارهای پرخطر را داشتند. در مجموع، از بین سایر متغیرهای پیش بین، دو راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت با تبیین 11/0 درصد از واریانس نمرات خشونت، بالاترین ضریب تبیین را برای رفتارهای پرخطر به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیری: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و تحمل پریشانی، پیش بینی کننده مهمی در بروز رفتارهای پرخطر در دانشجویان به شمار می روند. بنابراین، در برنامه های آموزشی برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخطر دانشجویان، باید به راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی توجه ویژه داشت.
عوامل مؤثر در خوداثرمندی والدینی مادران کودکان 6-2 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در خوداثرمندی والدینی مادران کودکان 6-2 ساله است. این مطالعه در زمره مطالعـات توصیفی ـ پس رویدادی قرار دارد. بدین منظور پس از انتخاب خوشه ای چندمرحله ای 15 مهدکودک از سه منطقه شهر تهران، 350 مادر به پرسش های پژوهش پاسخ دادند. از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، پرسشنامه پیوند والدینی، شاخص استرس والدینی، مقیاس منابع حمایت اجتماعی، پرسشنامه اثرمندی مادرانه و فهرست رفتاری کودکان پیش دبستانی جهت جمع آوری داده ها استفاده شد.
نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد استرس والدینی، مشکلات رفتاری کودک، عزت نفس مادر و خرده مقیاس آشفتگی والدینی در شاخص استرس والدینی، در چهار گام، حدود 32 درصد واریانس خوداثرمندی والدینی مادران را تبیین می کنند. لذا برنامه های آموزشی و پیشگیرانه با در نظر گرفتن این متغیرها می تواند سطح خوداثرمندی در مادران را افزایش داده و از ناسازگاری های بعدی پیشگیری کند.
بررسی تاثیر خانواده درمانی کوتاه مدت ستیر بر الگوهای ارتباطی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان اثر بخشی بازی رایانه ای جمع اعداد در یادگیری و یادداری در درس ریاضی اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوش بررسی میزان اثربخشی بازی رایانه ای جمع اعداد در یادگیری و یادداری درس ریاضی اول ابتدایی بود. برای رسیدن به این هدف از روش شبه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان اول ابتدایی پسر شهرستان ورزقان و نمونه آن 30 نفر از این جامعه بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه گواه و آزمایشی قرار گرفتند. برای هر دو گروه پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری اجرا شد. آموزش برای گروه گواه از طریق روش مرسوم و برای گروه آزمایشی از طریق بازی رایانه ای جمع اعداد ارائه شد. برای تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی، شاخص هایی نظیر میانگین و انحراف استاندارد نمرات، مورد استفاده قرار گرفت. و در بخش آمار استتنباطی و برای بررسی فرضیه پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس بهره گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان دادند که تفاوت میان نمرات یادگیری و یادداری گروه کنترل و آزمایشی در سطح آلفای 0.05 معنی دار می باشد.
نقش رابطه ای رضایت از زندگی در رابطه بین خودتعیینی و بهداشت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش تدریس در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر تاثیر عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت (مشارکتی- آمرانه) در شادابی مدارس را بررسی کرده است.
روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و نمونه مورد مطالعه شامل 282 مدیر، مشاور و مربی پرورشی بوده که به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه از مقطع متوسطه دخترانه شهراصفهان انتخاب شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش های آماری t تک متغیره، آزمون F تک متغیری و چند متغیری، تحلیل عاملی و آزمون های تعقیبی مناسب استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان داد که عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت مشارکتی در شادابی مدارس مؤثر بوده و بین نظرات مدیران، مربیان پرورشی و مشاوران دراین زمینه تفاوت معناداری مشاهده شد و تنها در زمینه های عوامل فردی و سبک مدیریت آمرانه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
روش های تدریس در تعلیم و تربیت مبحث مهمی را شامل می شود. مقاله حاضر، روش تدریس مبتنی بر پرسشگری در تعلیم و تربیت را با توجه به هرمنوتیک گادامر بررسی می کند. در ابتدا، به تفاوت بین پرسش و توضیح مطلب از دیدگاه گادامر توجه کرده، برخی تفاوت ها و شباهت های بین این دو، مد نظر قرار می گیرد. پس از آن، مفهوم ""سؤال حقیقی"" از نظر گادامر، و امکان طرح چنین پرسشی از سوی معلمان بررسی می شود. سپس، درباره سه ویژگی روش پرسشگری با توجه به هرمنوتیک فلسفی گادامر بحث می شود. این سه ویژگی عبارت از: لاینفک بودن روش از محتوا، فروتنی (اذعان به ناکامل بودن دانسته های فرد) و دوری بودن می باشد.
"