مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
پیوند والدینی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای باورهای ناسازگار مرکزی و باورهای اختلال خوردن در بروز علایم اختلال خوردن و پیوند والدینی است. روش: نمونه آماری این پژوهش را دانش آموزان سال دوم دبیرستان 18 کلاس (403 نفر) تشکیل می دادند که از میان دبیرستان های دولتی دخترانه شهر تهران، به شیوه خوشه ای مرحله ای، انتخاب شده بودند. تمام آزمودنی ها به نسخه فارسی پرسشنامه باورهای اختلال خوردن و شکل کوتاه پرسشنامه طرحواره ها یا باورهای ناسازگار مرکزی یانگ (1998)، پرسشنامه علایم اختلال خوردن و پرسشنامه پیوند والدینی پاسخ دادند. روایی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ محاسبه شد. با استفاده از تحلیل ساختار کوواریانس یا مدل معادله ساختاری، مدل علی احتمالی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که باورهای اختلال خوردن به عنوان متغیر میانجی و باورهای ناسازگار مرکزی به عنوان متغیر تعدیل کننده در پیوند والدینی با علایم اختلال خوردن نقش واسطه ای ایفا می کنند. نتیجه گیری: بر اساس این شواهد می توان چنین استنباط کرد که پیوند والدینی، باورهای ناسازگار اولیه و باورهای اختلال خوردن می توانند زمینه ایجاد علایم اختلالات خوردن را فراهم آورند، اگرچه نقش هر یک در ایجاد آسیب شناسی این اختلال متفاوت است.
عوامل مؤثر در خوداثرمندی والدینی مادران کودکان 6-2 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در خوداثرمندی والدینی مادران کودکان 6-2 ساله است. این مطالعه در زمره مطالعـات توصیفی ـ پس رویدادی قرار دارد. بدین منظور پس از انتخاب خوشه ای چندمرحله ای 15 مهدکودک از سه منطقه شهر تهران، 350 مادر به پرسش های پژوهش پاسخ دادند. از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، پرسشنامه پیوند والدینی، شاخص استرس والدینی، مقیاس منابع حمایت اجتماعی، پرسشنامه اثرمندی مادرانه و فهرست رفتاری کودکان پیش دبستانی جهت جمع آوری داده ها استفاده شد.
نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد استرس والدینی، مشکلات رفتاری کودک، عزت نفس مادر و خرده مقیاس آشفتگی والدینی در شاخص استرس والدینی، در چهار گام، حدود 32 درصد واریانس خوداثرمندی والدینی مادران را تبیین می کنند. لذا برنامه های آموزشی و پیشگیرانه با در نظر گرفتن این متغیرها می تواند سطح خوداثرمندی در مادران را افزایش داده و از ناسازگاری های بعدی پیشگیری کند.
هنجاریابی پرسشنامه خزانه دلبستگی والدین و همسالان تجدید نظر شده در کودکان 9 تا 11 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه تکاملی-کردارشناسی دلبستگی بالبی، کودک دارای یک سیستم رفتاری دلبستگی می باشد که از نزدیکی کافی مراقبین به نوزاد ضمانت می کند تا بقای نوزاد تأمین شود. برای بررسی سبک های دلبستگی در بزرگسالی، فرم هایی بصورت خودگزارش دهی ایجاد شده است اما پرسشنامه هایی که به سنجش دلبستگی در نوجوانان بپردازند اند اندکند. هدف از این پژوهش هنجاریابی و اعتبارسنجی و همچنین پایایی سنجی پرسشنامه دلبسستگی والدینی و همسالان تجدید نظر شده بوده است که به سنجش سه زیر مقیاس اعتماد، ارتباط و بیگانگی در دو بعد همسالان با 25 سؤال و بعد والدینی با 28 سؤال می پردازد. به این جهت پرسشنامه از نسخه انگلیسی آن مورد ترجمه قرار گرفت و بر روی نمونه ای تصادفی مشتمل بر 600 نفر که شامل 300 پسر و 300 دختر پایه چهارم و پنجم که در مدارس ابتدایی ناحیه 5 اصفهان مشغول به تحصیل بودند اجرا گردید. نتایج پایایی سنجی با استفاده از ضرایب آلفا پایایی مناسبی برای زیر مقیاس های ابزار نشان داد. همچنین نتایج سنجش اعتبار همزمان پرسشنامه، همبستگی این زیر مقیاس ها با زیر مقیاس های مراقبت و حمایت افراطی والدینی از پرسشنامه پیوند والدینی را معنی دار و در جهت پیش بینی شده نشان داد. هنجارهای درصدی نیز برای زیر مقیاس های پژوهش محاسبه گردید. در مجموع، اعتبار و پایایی مناسبی برای این پرسشنامه بدست آمد که بیانگر مناسب بودن این ابزار برای مقاصد علمی و عملی می باشد.
تحلیل عامل تاییدی بر نسخه فارسی مقیاس پیوند والدینی پارکر
حوزه های تخصصی:
ابزارهای متعددی برای سنجش جوانب مختلف خانواده طراحی شده که هرکدام از این ابزارها ابعاد متفاوتی را مورد بررسی قرار می دهد. از آنجایی که ابزار واحدی برای سنجش تمام ابعاد خانواده وجود ندارد، از این رو بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه های خانواده، به منظور استفاده در پژوهش ها، نقش مهمی در پژوهش های با محوریت خانواده ایفا می کند. جامعه آماری این پژوهش، شامل دانش آموزان دبیرستانی پایه های سوم و پیش دانشگاهی شهر شیراز و نمونه مورد مطالعه شامل340 دانش آموز دبیرستانی (170دختر و 170پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، نسخه فارسی پرسشنامه پیوند والدینی پارکر (PBI) بوده است. در این پژوهش ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه پیوند والدینی پارکر به وسیله تحلیل عامل تاییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی از وضعیت محتوایی چهار عاملی حمایت کرده و پس از انجام اعتبار همگرا، بررسی ها نشان می دهد که پرسشنامه پیوند والدینی پایایی و اعتبار مطلوبی برای انجام پژوهش های روانشناختی را داراست و از آن می توان در پژوهش ها، خانواده درمانی و بهبود روابط خانواده استفاده نمود.
مقایسه سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و مقایسه آن با افراد سالم بود. بدین منظور 144 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و پس از اعمال ملاک های ورود در این پژوهش شرکت کردند. نیمی از شرکت کنندگان را نمونه بالینی (افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری) به همراه مادرانشان و نیم دیگر را افراد سالم به همراه مادرانشان تشکیل دادند. این پژوهش توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای بود. از مقیاس غربالگری وسواس مادزلی، پرسشنامه سلامت عمومی، مقیاس کمال گرایی هیل و مقیاس پیوند والدینی به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی و همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد کمال گرایی مثبت مادران افراد سالم بیش تر از مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است و کمال گرایی منفی مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بیش تر از مادران افراد سالم است. هم چنین در زیرمقیاس حمایت افراطی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری و افراد سالم تفاوت معناداری دیده شد؛ بدین معنی که ادراک حمایت افراطی مادر در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بیش تر از افراد سالم است، ولیکن در زیرمقیاس های حمایت متعارف، مراقبت بی تفاوت و مراقبت متعارف از پرسشنامه پیوند والدینی در دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. بر طبق نتایج توجه به ویژگی های مادران مانند سطوح کمال گرایی و تأثیر آن بر آینده روانی فرزندان با اهمیت به نظر می رسد. بنابراین، توصیه می شود به منظور ارتقاء سلامت روان افراد جامعه، والدین و کارشناسان حوزه سلامت روان توجه لازم را به سطوح کمال گرایی مادران و تأثیر آن بر فرزندانشان مبذول دارند.
پیش بینی رضایت زناشویی فرزندان بر اساس سبک های فرزند پروری والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
) و پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که سبک های فرزند پرروی مقتدرانه و سهل گیرانه پدر و مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه مثبت معنادار و سبک فرزند پروری آمرانه پدر و مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه منفی معنادار دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سطوح رضایت زناشویی فرزندان احتمالاً تحت تاثیر سبک های فرزند پرروی والدین آنها قرار می گیرد.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و پیوند والدینی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
1137 - 1150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و پیوند والدینی در نوجوانان شهر ساوه در سال 1395 صورت گرفت. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه 2 شهر ساوه بودند که از این میان با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای 193 نفر از دانش آموزان به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. جمع آوری داده های بر اساس سه پرسشنامه استاندارد عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر (1992) و پرسشنامه پیوند والدینی لاک و همکاران (2005) انجام گرفت. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد بین عدم بلاتکلیفی و مؤلفه های آن با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین پیوند والدینی و رفتارهای پرخطر رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به طورکلی نتایج پژوهش نقش پیوند والدینی و عدم تحمل بلاتکلیفی را در پیش بینی رفتارهای پرخطر را مورد تأیید قرار داد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال خوردن در بیماران 16-23 سال مبتلا به پر اشتهای روانی با توجه به پیوند والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلالات خوردن از بیماری های روانی مزمن و رو به رشد است. یکی از انواع فرعی اختلال خوردن پر اشتهای روانی است که به موجب آن، فرد بین رژیم گرفتن افراطی و پرخوری شدید در نوسان است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی و رفتاری بر علائم اختلال خوردن در بیماران پر اشتهای روانی با توجه به پیوند والدینی بوده است. روش کار و مواد این پژوهش بدین شرحند: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل بیماران دارای اختلال خوردن مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان درمانی درمانی شهر تهران است که در رده سنی 16 الی 23 سال قرار دارند. تعداد بیماران دارای پرونده پزشکی 72 نفر بوده است. بعد از غربالگری، تعداد 39 بیمار با توجه به تشخیص روانپزشک و ملاک های تشخیصی و آماری اختلالات روانی به روش در دسترس انتخاب شدند. بیماران در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل با توجّه به سن و تعداد رفتار جبرانی نامناسب در هفته همتاسازی شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه (1- پیوند والدینی 2- سیاهه اختلال خوردن و 3- طرحواره های یانگ) و مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های تشخیص اختلال خوردن و تشخیص روان پزشک بود. یافته های این پژوهش از این قرارند: طرحواره درمانی نسبت به درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم اختلال خوردن در بیماران دارای پیوند بیش حمایت گر نسبت به مراقبت کم در مؤلّفه نارضایتی از بدن دارای اثربخشی و ماندگاری بیشتری بوده است. (05/0 > 001/0: p ; 430/0= f ) . نتیجه این پژوهش این است که بیمارانی با پیوند والدینی بیش حمایت گر به طرحواره درمانی بهتر پاسخ داده- اند، از این رو به درمانگران توصیه می شود که رویکرد طرحواره را با رویکرد های سیستمی و روابط شیء به صورت تلفیقی به کار گیرند .
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در بیماران 16 تا 23 سال مبتلا به پراشتهای عصبی با توجه به پیوند والدینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برطبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، اختلال خوردن از چالش برانگیزترین بیماری های دوران نوجوانی با شیوع رو به گسترش است. هدف: مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه در بیماران پراشتهای عصبی با توجه به پیوند والدینی بوده است. روش: آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون ، پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل بیماران دارای اختلال خوردن مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی شهر تهران در رده سنی ۱۶ تا ۲۳ سال می باشد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده است. در غربالگری صورت گرفته ۳۹ بیمار پراشتهای عصبی نشخیص داده شد، در نهایت بیماران در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل همتا سازی شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه(پیوند والدینی و طرحواره یانگ) و مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های تشخیص اختلال خوردن و تشخیص روان پزشک می باشد. یافته ها: بیماران در حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل دارای بیشترین مشکل بوده اند.، اما در حوزه گوش به زنگی، دیگر جهت مندی و محدودیت های مختل آسیب پذیری کمتری داشتند. همچنین درمان طرحواره نسبت به درمان شناختی رفتاری دارای اثر بخشی و ماندگاری بالاتری در بیماران دارای پیوند والدینی بیش حمایت گر بوده است. نتیجه گیری: یافته های بدست آمده از پژوهش می تواند در سبب شناسی اختلال پراشتهایی عصبی مبتنی بر نقش خانواده در این اختلال مهر تایید بزنیم.
نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور، 338 نفر از جامعه آماری دانش آموزان دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 1396-1395 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسش نامه های پیوند والدینی (PBI)، عزت نفس روزنبرگ ((RSES و هویت دینی کراسکیان (ARIQ) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین عزت نفس و دو مؤلفه واکنش پذیری و گریز عاطفی پیوند والدینی با هویت دینی موفق و هویت دینی کلیشه ای ارتباط مثبت و معنادار و با هویت دینی منع شده، هویت دینی آشفته و هویت دینی دیررس ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که عزت نفس، واکنش پذیری عاطفی و جایگاه من به خوبی هویت دینی موفق را پیش بینی می کنند. مؤلفه های گریز عاطفی، جایگاه من و عزت نفس نیز مهم ترین پیش بینی کننده های سبک هویت دینی منع شده می باشند. همچنین، عزت نفس و گریز عاطفی به صورت منفی و معناداری، سبک هویت دینی دیررس را تبیین می کنند. این یافته ها نقش مهم پیوند والدین و فرزندان و همچنین ویژگی شخصیتی عزت نفس را در شکل گیری سبک هویت دینی نوجوانان نشان می دهد.
پیش بینی تحول مثبت نوجوانی براساس سطح نیازهای بنیادین و پیوند والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تحول مثبت نوجوانی بر اساس سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف بنیادی و با توجه به ماهیت موضوع موردنظر، یک مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه موردنظر دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر بهمن بودند که همه آنها وارد پژوهش شدند (182 نفر). ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (2014)، مقیاس نیازهای روانشناختی اساسی دسی و رایان (2000) و پرسشنامه ی پیوند والدینی پارکر (1979) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) و مراقبت والدینی به صورت مستقیم، و کنترل والدینی به صورت معکوس، تحول مثبت نوجوانی را پیش بینی می کنند. در نتیجه می توان گفت که تحول مثبت نوجوانی از طریق سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی قابل پیش بینی است.
طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده ازکودکان براساس مؤلفه های ویژگی های شخصیتی و پیوند والدینی در والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
234 - 251
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت تعیین روابط بین ویژگی های شخصیتی وپیوندوالدین باسواستفاده ازکودکان بود. روش:روش پژوهش روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع حداقل مربعات جزئی و هدایت شده و جامعه آماری، شامل ک شامل کودکان دختر مقطع سنی13الی15سال مقطه دبیرستان دوره اول شهر مشهد و والدین آن ها در سال96-98که بالغ بر 248594 نفر بودند. نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای و حجم نمونه براساس نرم افزار برآورد اندازه نمونه (364دختر) و با توجه به احتمال 20 درصد افت آزمودنی ها تعداد نمونه384 نفرو والدین آن هاانتخاب شد.ابزار پژوهش پرسشنامه ویژگی های شخصیتی کاستا ومک کری فرم کوتاه1989،مقیاس پرسشنامه پیوند خانوادگی (PBI) ۱۹۷۹ گوردن پارکرو مقیاس پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) برنستاین، استین، نیوکمپ، والکر، پوگ و همکاران 2003بود. یافته ها: یافته هانشان داد که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده از کودکان براساس ویژگی های شخصیتی والدین و پیوند والدینی با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین مسیر مستقیم پیوند والدینی در مراقبت (097/0-0β=،001/0P)،حمایت عاطفی (263/0-0β=،001/0P) ، ویژگی های شخصیتی والدین سهم روان رنجوری(07/0=β،10/0=P)، برون گرایی(09/0-=β،100/0=P)،انعطاف پذیری(055/0-=β،100/0=P)، دلپذیر بودن (078/0-=β،002/0=P)و با مسئولیت پذیر بودن (12/0-=β،001/0=P)بر سوءاستفاده از کودکان معنادار است.نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شودبمنظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط والد-فرزندی در طول ملاحظات پیشگیرانه بپردازند.
نقش میانجی طرحواره های هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۶
209 - 241
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از پژوهش ها نشان داده شده که روابط اولیه والد کودک بر کیفیت روابط زناشویی فرزندان تأثیرگذار است؛ اما این مسئله که روابط اولیه با والدین از چه مسیرهایی بر کیفیت رابطه زوجی اثرگذار است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی طرحواره های هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی، انجام شده است. روش این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد متأهل ساکن شهر یزد در سال 1398-1397 است. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: متأهل بودن، داشتن سواد خواندن و نوشتن، زندگی زیر یک سقف حداقل به مدت دو سال و این که والدین فرد تا قبل از 16 سالگیِ او فوت نکرده باشند. از بین افرادی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، تعداد 426 نفر (227 نفر زن و 199 نفر مرد) در پژوهش شرکت کردند. شیوه نمونه گیری به صورت در دسترس و از طریق پرسشنامه کاغذی و فرم اینترنتی بود. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش عبارت بودند از: مقیاس پیوند والدینی (PBI)، مقیاس صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (MIS) و مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (LESS). داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمار استنباطی هم چون همبستگی و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که تعدادی از طرحواره های هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی نقش میانجی داشتند. بنابراین با توجه به نقش طرحواره های هیجانی در تجربه هیجانی و استفاده از راهبردهای کنترل هیجان، می توان گفت که این طرحواره ها از طریق تأثیر بر ادراک افراد از هیجان (مثل باور به غیرقابل کنترل بودن و منحصر بودن هیجانات به شخص) و نیز استفاده از راهبردهای مختلف (هم چون نگرانی، سرزنش دیگران، نشخوار فکری و اجتناب از موقعیت) جهت مقابله با هیجان، در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی نقش میانجی را ایفا می کنند.
اثربخشی آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی بر پیوند والدینی و نارسایی هیجانی کودکان دارای اختلال رفتاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی بر پیوند والدینی و نارسایی هیجانی کودکان دارای اختلال رفتاری بوده است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان 10 تا 12 سال مبتلا به اختلالات رفتاری (طبق تشخیص روانشناسان کودک یا روانپزشکان اطفال شهر ساری) و والدین آنها بودند که به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی ساری مراجعه کردند. تعداد 20 نمونه (شامل 20 کودک و یکی از والدین آنها) در دو گروه 10 نفره به شیوه هدفمند بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه اختلال رفتاری کودکان راتر (1994)، آزمون نقاشی آدمک گودیناف (1920) ، پرسش نامه پیوند والدینی پیانتا (1994) و پرسش نامه نارسایی هیجانی تورنتو (2005) بود. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در پس آزمون متغیرهای پژوهش تفاوت معنا داری وجود دارد و آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی توانسته است پیوند والدینی و مؤلفه های آن را در کودکان دارای اختلال رفتاری بهبود بخشد و نارسایی هیجانی و مؤلفه های آن را کاهش دهد. می توان نتیجه گرفت که از آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی می توان به عنوان روشی مؤثر در بهبود پیوند والدینی و کاهش نارسایی هیجانی و مؤلفه های آن را کاهش داد و برای کودکان دارای اختلال رفتاری استفاده نمود.
مطالعه نقش میانجی طرحواره های ناکارآمد اولیه بین پیوند والدینی و استعداد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
171 - 181
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش واسطه ای طرحواره های ناکارآمد اولیه در رابطه بین پیوند والدینی و استعداد اعتیاد در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا شهر همدان می باشد. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی هست. ازنظر هدف این پژوهش در زمره تحقیقات کاربردی و ازنظر شیوه جمع آوری داده ها در زمره تحقیقات همبستگی است. که به بررسی روابط مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها می پردازد. جامعه آماری در این پژوهش 1989 نفر هست که 322 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه و به شیوه نمونه گیری طبقه ای و با رعایت نسبت دانشکده، رشته و جنسیت انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه، پرسشنامه پیوند والدینی(PBI)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناکارآمد اولیه(SQ-SF) و پرسشنامه استعداد اعتیاد نسخه دانشجویان((ASQ-SV استفاده شده است. همچنین از نرم افزارهای SPSS و LISREL در جهت تحلیل اطلاعات گردآوری شده استفاده شده است.یافته های پژوهش نشان داد که پیوند والدینی (مراقبت پایین والدینی و محافظت بیش ازحد) چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به واسطه طرحواره های ناکارآمد اولیه بر روی استعداد اعتیاد تأثیرگذار می-باشند. درنهایت اینکه در این پژوهش نقش واسطه ای طرحواره های ناکارآمد اولیه در رابطه بین پیوند والدینی و استعداد اعتیاد در قالب یک مدل ارائه شد، که با توجه به مقادیر شاخص های به دست آمده برای این مدل، ملاحظه گردید که مدل از برازش خوبی برخوردار هست.
نقش میانجی واکنش های روانی مقاومت و تسلیم در رابطه بین ادراک از سبک های فرزندپروری و پیوند والدینی با رفتار جامعه پسند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
614 - 632
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی واکنش های روانی تسلیم و مقاومت در رابطه بین ادراک از سبک های فرزندپروری و پیوند والدینی با رفتار جامعه پسند انجام شد. روش مطالعه حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر در مقطع دوم دبیرستان در مناطق 2 و 5 شهر تهران، در سال تحصیلی 1401- 1400، تشکیل می دادند، که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، تعداد 258 نفر انتخاب و وارد تحلیل شدند و پرسش نامه های سبک های فرزندپروری، پیوند والدینی، واکنش روانی و رفتار جامعه پسند را پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داد ه ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS به روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد، بین ادراک از سبک های فرزندپروری، پیوند والدینی، واکنش روانی و رفتار جامعه پسند رابطه وجود دارد. به عبارتی، سبک های والدینی مستبد بر روی رفتار جامعه پسند، به طور مستقیم و غیرمستقیم دارای اثرات منفی و معنادار است و با افزایش واکنش روانی ، باعث کاهش رفتار جامعه پسند می شود. سبک والدینی مقتدر و پیوند والدینی به واسطه واکنش روانی، بر رفتار جامعه پسند اثرات غیرمستقیم معنادار می گذارد و با کاهش واکنش روانی باعث افزایش رفتار جامعه پسند می شود. لذا از طریق هدایت سبک های والدینی می توان به منظور ارتقای رفتار جامعه پسند در نوجوانان و کاهش واکنش های روانی در آن ها، که در آینده شان تأثیر بسزایی دارد، اقدام کرد.