روانشناسی کاربردی

روانشناسی کاربردی

روانشناسی کاربردی سال پنجم تابستان 1390 شماره 2 (پیاپی 18) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

اثربخشی رفتار درمانگری شناختی در بهبود کیفیت زندگی بیمارن دچار سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی سرطان رفتار درمانگری شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲۷ تعداد دانلود : ۹۰۸
هدف: هدف پژوهش تعیین تاثیر رفتاردرمانگری شناختی بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دچار سرطان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری بود. آزمودنی ها 30 بیمار دچار سرطان بودند که از میان بیماران مراجعه کننده به مراکز شیمی درمانی و درمانگاه های منتخب آنکولوژی زاهدان اتنخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 60 دقیقه ای 1 جلسه در هفته متغیر مستقل، رفتاردرمانگری شناختی را دریافت کرد. در گروه گواه مداخلات روان شناختی صورت نگرفت. ابزار پژوهش ویراست سوم پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان پژوهش های اروپایی (آرونسون، 1987) بود که سه مقیاس حیطه کلی علائم/کیفیت زندگی، مقیاس عملکردی و مقیاس علائم را می سنجد و هر یک از این مقیاس ها نیز چندین ابعاد را ارزیابی می کند. برای تحلیل داده ها از کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از بهبودی و تفاوت معنی دار گروه آزمایش در تمامی ابعاد مقیاس های کیفیت زندگی در مقایسه با گروه گواه بود. همچنین وضعیت بهتر آن ها را در ابعاد ایفای نقش، عملکرد هیجانی، شناختی و اجتماعی مقیاس عملکردی نسبت به گروه گواه نشان داد. پیگیری بعد از 2 ماه، نتایج به دست آمده در دو گروه را تایید کرد. نتیجه گیری: رفتاردرمانگری شناختی باعث بهبود کیفیت زندگی و عملکرد بیماران دچار سرطان می شود. بنابراین از این روش می توان در مراکز آنکولوژی به عنوان یک درمان تکمیلی در کنار درمان های پزشکی سود جست و از طرفی از نقش اساسی آن در بهبود ارتباط پزشک و بیمار بهره مند شد.
۲.

رابطه نظام های مغزی - رفتاری و برخی عوامل جمعیت شناختی با ابتلا به بیماری های قلبی - عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتاری عوامل جمعیت شناختی عروقی نظام های مغزی بیماری قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۰ تعداد دانلود : ۷۹۵
هدف: هدف این مطالعه تعیین رابطه نظام های مغزی-رفتاری و برخی عوامل جمعیت شناختی با ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی بود. روش: روش پژوهش از نوع پس رویدادی و جامعه آماری حدود 360 نفر از بیماران قلبی- عروقی 20 تا 40 ساله بیمارستان شهید مدنی شهر تبریز بود. نمونه آماری پژوهش شامل 122 نفر که 62 نفر از آن ها سالم و 60 نفر بیمار قلبی بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش این پژوهش مقیاس بازداری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده عدم تفاوت بین افراد سالم و بیمار در نظام فعال سازی رفتاری، و تفاوت آن ها در نظام بازداری رفتاری بود. به علاوه نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که جنس اثر معناداری در هیچ یک از نظام های مغزی- رفتاری ندارد. نتایج رگرسیون لوجستیک نشان داد که وزن و سن می توانند پیش بینی کننده بیماری قلبی باشند و همچنین احتمال ابتلا به بیماری قلبی در مردان بیشتر از زنان است. نتیجه گیری: با توجه به این که ممکن است افراد سالم و بیمار در نظام بازداری رفتاری تفاوت داشته باشند، از فعالیت سیستم بازداری رفتاری می توان به عنوان مولفه مناسبی در تحلیل روان شناختی بروز بیماری های قلبی- عروقی سود جست. پیشنهاد می شود با شناسایی نوع نظام های مغزی-رفتاری به ویژه نظام بازداری رفتاری افراد و آگاهی آن ها نسبت به این نوع ویژگی، آن ها را در جهت بهبود سبک زندگیشان سوق داد و بدین وسیله بروز بیماری های قلبی- عروقی را در آن ها کاهش داد.
۳.

اثربخشی تحول راهبرد خود نظم دهی بر عملکرد نوشتن دانش آموزان دچار اختلال کمبود توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیش فعالی دانش آموزان کمبود توجه راهبردهای خود نظم دهی عملکرد نوشتن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۳ تعداد دانلود : ۱۰۸۵
هدف: پژوهش حاضر با هدف میزان اثربخشی تحول راهبرد خود نظم دهی بر عملکرد نوشتن دانش آموزان دچار اختلال کمبود توجه بیش فعالی صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه سوم تا پنجم ابتدایی شهر شیراز به تعداد 86521 نفر بود. به منظور انجام این پژوهش، تعداد20 دانش آموز دچار اختلال بیش فعالی پس از اجرای آزمون های تشخیصی (آزمون هوشی وکسلر کودکان (1385)، پرسشنامه علائم کودکان استونی بروک (1994) و آزمون اختلال نوشتن فلاح چای (1384) به شیوه نمونه-گیری خوشه ای چند مرحله ای به طور تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. راهبردهای خود نظم دهی به آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 1 ساعته هفته ای یک جلسه آموزش داده شد، گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد عملکرد نوشتن آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری بهبود یافته و خطاهای املای آن ها کم شده است. پیگیری پس از گذشت 3 ماه نیز موید پایداری آموخته ها بود. نتیجه گیری: بر مبنای نتایج این پژوهش راهبردهای خود نظم دهی سبب کاهش خطاهای املای دانش آموزان دچار کمبود توجه بیش فعالی می شود. بنابراین می توان به مربیان این کودکان، مشاوران و روان شناسان پیشنهاد نمود که با استفاده از این راهبردها برای بهبود عملکرد نوشتن دانش آموزان دارای اختلال نوشتن بکوشند.
۴.

رابطه ارزش ها و شخصیت مدیران با شایسته سالاری، مشارکت شهروندی و بیگانگی سازمانی در سازمان های دیوان سالار و سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش ها مشارکت شهروندی بیگانگی سازمانی دیوان سالار سازمان های سنتی شایسته سالار شخصیت مدیران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۵۸
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین نظام ارزشی مدیران و ویژگی های شخصیتی آن ها با سه متغیر مشارکت شهروندی، نگرش به شایسته سالاری و بیگانگی سازمانی بود. روش: روش پژوهش زمینه یابی بود. بدین منظور از میان مجموعه 1870 نفری مدیران و سرپرستان سازمان های دیوان سالار 288 نفر و از میان مجموعه 1100 نفری مدیران و سرپرستان سازمان های صنعتی 155 نفر به طور تصادفی طبقه ای انتخاب و روابط مذکور در این دو نوع سازمان بررسی و مقایسه شد. نظام ارزشی مدیران با پرسشنامه ارزش های شوارتز (1994) و ویژگی های شخصیتی مدیران با نسخه کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو (کاستا و مک کری، 1985)، مشارکت شهروندی با پرسشنامه آلموند و وربا (1963)، نگرش به شایسته سالاری با پرسشنامه پیرس و تسیو (1994) و بیگانگی سازمانی با یک پرسشنامه 4 سوالی پژوهشگر ساخته ارزیابی شد. به منظور بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و به منظور مقایسه دو نوع سازمان از z فیشر استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده تفاوت های معناداری بین سازمان های دیوان سالار و سنتی و نیز روابط معناداری بین نظام ارزشی و ویژگی های شخصیتی با متغیرهای ملاک به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج به نظر می رسد سازمان های دیوان سالار بیشتر ماهیتی انسان گرایانه دارند. بنابراین پیشنهاد می شود که برنامه های اصلاحی در سازمان های سنتی اجرا شود که معطوف به ساختار و فرهنگ سازمانی و مبنی بر ترویج و ترغیب ارزش های جهانی بودن، خیرخواهی و خودرهبری و افزایش انعطاف پذیری است. این پژوهش پاسخ مشخصی در اختیار مسئولین قرار می دهد که در بدو استخدام، در گزینش اولیه کارکنان، پس از استخدام، مراحل بالاتر، هنگام ارتقاء و در مدیریت افراد نخبه می توان از این نتایج استفاده کرد.
۵.

اثربخشی برنامه آموزش فلسفه به دانش آموزان دختر بر عزت نفس و توانایی حل مسئله آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عزت نفس حل مسئله دانش آموزان دختر آموزش برنامه فلسفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۹ تعداد دانلود : ۹۱۵
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر عزت نفس و توانایی حل مسئله در دانش آموزان دختر سال اول راهنمایی شهرستان بروجن در سال تحصیلی 89-88 انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. در این پژوهش از 1720 دانش آموز دختر اول راهنمایی، دو کلاس به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه سبک های حل مسئله لانگ و کسیدی(1996) و عزت نفس کوپر اسمیت (1967) را تکمیل کردند و سپس برنامه فلسفه، به کودکان گروه آزمایش به مدت 15 جلسه، هر هفته 2 جلسه آموزش داده شد. به گروه گواه آموزشی در این زمینه ارائه نشد. در پایان دوره مجددآٌ هر دوگروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل کردند. نتایج با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه مذکور به طور معناداری عزت نفس گروه آزمایش را افزایش داده و از سوی دیگر به افزایش معنادار استفاده از سبک حل مسئله مسئله مدار و کاهش معنادار در سبک هیجان مدار منجر شده است. نتیجه گیری: این برنامه می تواند در بهبود مهارت های شناختی و اجتماعی دانش آموزان موثر واقع شود هدف از برنامه آموزش فلسفه به کودکان این است که کودکان تبدیل همانگونه سازندگان آن معتقدند هدف این برنامه این است کودکان، انسان هایی متفکرتر، انعطاف پذیرتر، باملاحظه تر و منطقی تر شوند.
۶.

اثربخشی امید درمانی برای افزایش میزان رضایت زناشویی و تغییر سبک دلبستگی نا ایمن در دانشجویان متاهل دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک دلبستگی تاب آوری رضایت زناشویی امید درمانی ناایمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹۵ تعداد دانلود : ۱۳۱۴
هدف: این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی امید درمانی بر افزایش رضایت زناشویی دانشجویان متاهل دارای سبک دلبستگی ناایمن انجام پذیرفت. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری شامل دانشجویان متاهل دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 88-87 به تعداد 480 نفر بود. برای شناسایی افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن، آزمودنی ها پرسشنامه تجارب شخصی در روابط صمیمانه والر، فرالی و برنان (2000) را تکمیل کردند. پس از مرحله غربالگری 52 نفر از آزمودنی ها سبک دلبستگیشان ناایمن بود. از این میان 16 نفر تمایل به همکاری با پژوهشگر ان داشتند که این افراد در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ سلیمانی نژاد (1373) و امید اسنایدر (1991) پاسخ دادند. در گروه آزمایشی، امیددرمانی در 6 جلسه یک ساعته به صورت گروهی اجرا شد اما در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس پس آزمون اجرا شد یافته ها: نتایج نشان داد آموزش رویکرد امیددرمانی در گروه آزمایشی به طور معناداری موجب افزایش امید و رضایت زناشویی در دانشجویان متاهل دارای سبک دلبستگی ناایمن در مقایسه با گروه گواه شده ، اما منجر به تغییر سبک دلبستگی افراد از نا ایمن به ایمن نشده است. نتیجه گیری: در حوزه درمان و در زمینه کار با افرادی که نارضایتی زناشویی دارند، امید درمانی با توجه به ماهیت آن بسیار کارا و نویدبخش به نظر می رسد.
۷.

رابطه بین مکانیزم های دفاعی با تجربه و ابراز خشم در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابراز خشم تجربه خشم مکانیزم های دفاعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲۳ تعداد دانلود : ۱۵۵۴
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه بین مکانیزم های دفاعی، تجربه و ابراز خشم در یک نمونه دانشجویی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل سال 89-1388 دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی به تعداد 4200 نفر بود که از میان آن ها 213 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه مکانیزم های دفاعی باند و همکاران (1983) و نسخه شماره 2 پرسشنامه بروز خشم زمینه ای- خصلتی اسپیلبرگر (1986) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مکانیرم دفاعی رشد یافته با تجربه و مهار خشم رابطه مثبت و با ابراز خشم و برخی زیرمقیاس های آن از جمله بروز کلامی و جسمانی خشم، خلق و خو و واکنش خشمگینانه رابطه منفی دارد و مکانیزم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده با تجربه و مهار خشم رابطه منفی و با ابراز خشم و زیرمجموعه های آن رابطه مثبت دارد. نتیجه گیری: افرادی که از مکانیزم های دفاعی رشدیافته استفاده می کنند می توانند احساس های خود از جمله خشم را تجربه کنند و به همین خاطر، خشم خود را بهتر می توانند مهار می کنند. اما افرادی که از مکانیزم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده استفاده می کنند از تجربه احساس های خویش اجتناب می کنند که به معنای از بین رفتن آن احساس نیست بلکه این احساس نادیده گرفته شده، به شکل رفتارهایی برون ریزی می شود که گاهی خارج از کنترل آن ها است. بنابراین باید افراد را برای استفاده از مکانیزم های دفاعی رشدیافته آموزش داد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸