فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش جنسی بر افزایش دانش تربیت جنسی و احساس کفایت والدین انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی کلیه والدین شهر ارومیه بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تعداد 30 زوج به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 زوج به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و 15 زوج در گروه کنترل گنجانده شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش تربیت جنسی کودک قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از آزمون محقق ساخته دانش جنسی والدین و پرسشنامه احساس کفایت در پرورش کودک اوهان و جانستون استفاده شد. از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کواریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج مطالعه، میانگین نمره دانش والدین و احساس کفایت بعد از آموزش نسبت به میانگین نمره قبل از آموزش، در گروه آزمایش افزایش نشان داد در حالی که میانگین نمره دانش و احساس کفایت والدین گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون ثابت بود. بنابراین بسته آموزشی طراحی شده، بر افزایش دانش والدین از تربیت جنسی کودک و احساس کفایت والدین مؤثر است. با توجه به یافته های به دست آمده از این بررسی می توان نتیجه گرفت که انجام مداخله آموزشی بر مبنای آموزش جنسی می تواند موجب افزایش دانش تربیت جنسی و احساس کفایت و صلاحیت والدین گردد
آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین و تأثیرآن بر ادراک کودک از والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین و تعیین اثربخشی آن بر ادراک کودک - والد انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند، ابتدا والدین گروه آزمایشی 10 جلسه در کارگاه تربیت کودک / نوجوان اندیشمند شرکت کردند سپس گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت برنامه حل مسئله خانواده محور مورد آموزش قرار گرفتند، برای جمع آوری اطلاعات از نسخه ادراک کودک از والدین (گرولنیک، ریان و دسی، 1997) فرم کودکان استفاده شد. یافته ها طبق گزارش کودکان در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد، در گروه آزمایشی، بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیرمقیاس های ادراک کودک - والد تفاوت معناداری وجود داشت اما بین نمرات پس آزمون - پیگیری در زیرمقیاس های ادراک کودک - والد تفاوت معنادار نبود. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین بر ادراک کودک - والد اثربخش بود و ادراک کودک - والد را بهبود بخشیده است.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی برافزایش تاب آوری ، امیدبه زندگی وبهبودکیفیت زندگی زنان نابارور مرکز ناباروری صارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی آموزش واقعیت درمانی بر افزایش تاب آوری و امید به زندگی و بهبود کیفیت زندگی زنان نابارور مرکز ناباروری شهر صارم بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری شهر صارم بوده است، با توجه به اینکه پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و گمارش بصورت غیرتصادفی و داوطلبانه می باشد، حجم نمونه به منظور آموزش واقعیت درمانی در زنان نابارور مراجعه کننده به مرکزناباروری شهر صارم 30 نفر در نظر گرفته شد. روش جمع آوری اطلاعات جهت اندازه گیری متغییرهای مورد پژوهش، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون(2003)، پرسشنامه های امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1989) و نیز آموزش واقعیت درمانی براساس پروتکل درمانی در طی 8 جلسه برگزار و پرسشنامه ها بر روی نمونه مورد نظر اجرا گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس ونمودار و... ) و در آمار استنباطی به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون آماری (تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی) درمحیط نرم افزار spss صورت گرفت. نتایج نشان داد: آموزش به شیوه واقعیت درمانی موجب افزایش تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی بیماران نابارورشده است، ولی بر روی افزایش امید به زندگی در آنان اثر نداشته است. همچنین یافته ها حاکی از تاثیر واقعیت درمانی بر خرده مقیاس های تاب آوری نیز بود اما آموزش واقعیت درمانی بر تاثیرات معنوی تفاوت معناداری نداشته است .
اثربخشی آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی- اجتماعی) به مادران بر خودکارآمدی ادراک شده کودکان فزون وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک فرزندپروری والدین نقش مهمی در سلامت جسمانی و سلامت روان شناختی کودکان دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی– اجتماعی) به مادران بر خودکارآمدی ادراک شده کودکان فزون وزن انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. جامعه مورد بررسی شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبستان (منطقه 2 و 5 شهر تهران) که از لحاظ وضعیت شاخص توده بدنی چاق و یا دارای اضافه وزن هستند، به همراه مادرانشان می باشند. در مجموع 50 مادر به همراه فرزندانشان از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در نهایت به -واسطه افت 2 نفر از آزمودنی ها، 48 نفر در مطالعه باقی ماندند که در دو گروه آزمایش و کنترل، متشکل از 24 نفر به تصادف جایگزین شدند. آموزش فرزندپروری طی 10 جلسه (هفته)، هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریاغت نکرد. همه آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش به کلیه گویه های پرسشنامه های دموگرافیک و کودکان به پرسشنامه خودکارآمدی ادراک شده پاسخ دادند و همچنین شاخص توده بدنی آنها محاسبه شد. یافته ها: تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد آموزش فرزندپروری باعث ارتقاء نمرات خودکارآمدی ادراک شده کودکان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0>P). نتیجه-گیری: نتایج این بررسی نشان داد که آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی– اجتماعی) به مادران، به بهبود خودکارآمدی ادراک شده کودکان دارای اضافه وزن منتهی می شود. همچنین به نظر می رسد که شاخص توده بدنی کودکان به واسطه اصلاح سبک فرزندپروری مادر و بهبود خودکارآمدی ادراک شده شان، کاهش خواهد یافت.
تأثیر آموزش حل مسئله خانواده محور بر ارتباط والد- کودک دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین و تعیین اثربخشی آن بر ارتباط والد- کودک دانش آموزان انجام شد. طرح پژوهش تجربی حقیقی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش-آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند، ابتدا والدین گروه آزمایشی 10 جلسه در کارگاه تربیت کودک / نوجوان اندیشمند شرکت کردند سپس گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت برنامه حل مسئله خانواده محور مورد آموزش قرار گرفتند، برای جمع آوری اطلاعات از سیاهه رابطه والد - کودک جرارد (1994) فرم والدین استفاده شد. یافته ها طبق گزارش والدین در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد، در گروه آزمایشی، بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیر مقیاس های ارتباط والد - کودک تفاوت معناداری وجود داشت اما بین نمرات پس آزمون - پیگیری در زیر مقیاس های ارتباط والد - کودک تفاوت معنادار نبود. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین بر ارتباط والد - کودک دانش آموزان اثربخش بود و ارتباط والد - کودک را بهبود بخشیده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روابط مادر-فرزندی دختران تک والدینی مادرسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به این که بهبود روابط و حل تعارضات در بستر خانواده یکی از عواملی بهبود بهزیستی اجتماعی افراد است هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روابط مادر-فرزندی دختران بی سرپرست بود. روش کار: روش پژوهش این مداخله بالینی، با پیش آزمون-پس آزمون و گروه شاهد بود. 28 دختر مادرسرپرست دارای تعارض با خانواده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد گماشته شدند و پرسش نامه های مقیاس بهزیستی ذهنی و رابطه والد-فرزندی توسط افراد هر دو گروه تکمیل گردید. گروه آزمون 10جلسه 90 دقیقه ای هفتگی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. تحلیل داده ها با آمار توصیفی و تحلیلی صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پرسش نامه های گروه آزمون و شاهد، تفاوت معنی دار وجود دارد(05/0>P). نتیجه گیری: بنا بر نتایج درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی افراد و همچنین روابط مادر-فرزندی موثر است.
بررسی تاثیر آموزش خانواده مبتنی بر رویکرد اولسون بر بهبود انطباق و انسجام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروههای معادل با گروه شاهد و پیش- پس آزمون- پیگیری با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی برنامه کارکرد خانواده به شیوه اولسون بر انطباق و انسجام خانواده، طراحی و اجرا شد. با وجود تاکید اولسون بر آموزش، از این رویکرد تا کنون برای این منظور استفاده نشده بود بنابراین، به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس از بین جامعه آماری زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز سلامت بوشهر که در زمان انجام این مطالعه پرونده شکایت از همسر یا تقاضای طلاق در دادگاه خانواده نداشته، به صورت تمام وقت در بیرون از منزل شاغل نبوده و حداقل یک فرزند داشتند، 50 زوج داوطلب انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی در 24 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی برنامه آموزش خانواده به شیوه اولسون ) (olson,2000 شرکت کرده و گروه شاهد به عنوان فهرست انتظار، هیچ مداخله سازمان یافته ای دریافت نکردند. بمنظور سنجش متغیر وابسته از نسخه سوم انطباق و انسجام خانوادگی (FACES-III) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 برای محاسبه فراوانی، میانگین، تحلیل اندازه گیری مکرر پردازش شد. نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر نشان دادند که میانگین انطباق و انسجام خانواده زنان و مردان در گروه آزمایش بیش تر از گواه و تفاوت ها به لحاظ آماری در سطح احتمال 1 درصد (1%p<) معنادار است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش کارکرد خانواده به سبک اولسون می تواند باعث بهبود سیستم خانواده می شود. تز اصلی این پروژه نیاز جامعه ایرانی به آموزش های ساده و کاربردی برای ترمیم و پیشگیری از آسیب های روانی جدی می باشد
تأثیر آموزش مهارت های فرزندپروری به شیوه راه حل مدار بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه آموزش فرزندپروری به شیوه راه حل مدار بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها:روش پژوهش، نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد با اجرای پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-94 تشکیل داد. بدین منظور، 32 خانواده (پدر و مادر) به روش خوشه ای از بین مراکز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 16 والدی آزمایش و شاهد گنجانده شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه ها، گروه آزمایش طی 6 جلسه، مدت یک ماه تحت آموزش راه حل مدار مهارت های فرزندپروری توسط پژوهشگر قرار گرفت و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. سپس، در هر دو گروه پس آزمون و پیگیری اجرا گردید. جهت سنجش مشکلات رفتاری کودکان، از چک لیست رفتاری کودکان- فرم والدین (CBCL یا Child behavior checklist) استفاده و توسط نرم افزار آماری SPSS تحلیل گردید. یافته ها:آموزش مهارت های فرزند پروری راه حل مدار، میانگین مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی گروه آزمایشی را در تمامی حوزه های رفتاری: اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی/ تفکر/ توجه، رفتار قانون شکنی/ پرخاشگرانه و سایر مشکلات را نسبت به گروه شاهد در مراحل پس آزمون و پیگیری کاهش داده و تفاوت آماری معنی دار بود. نتیجه آزمون پیگیری بر روی متغیر مشکلات تفکر 102/0 = Pمعنی دار نبود که در پس آزمون معنی دار شد. نتیجه گیری:می توان از آموزش راه حل مدار مهارت های فرزندپروری به عنوان یک روش مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده نمود.
تأثیرگذاری آموزش مادران در زمینه مشکلات غذاخوردن کودک بر مشکلات خوردن و تنیدگی مادر - کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مداخلات مشکلات غذاخوردن، باید مؤلّفه های مربوط به مادر و کودک را در نظر گرفت. یکی از این مؤلّفه ها تنیدگی مادر و کودک است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش مادران در زمینه مشکلات غذاخوردن کودک بر درمان این مشکلات و کاهش تنیدگی مادر - کودکان مورد مطالعه است. 34 مادر که کودکانشان مشکلات خوردن داشتند با روش غیراحتمالی در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند (16 نفر گروه آزمایش و 18 نفر گروه کنترل). در این مطالعه شبه آزمایشی، آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در سه مرحله پیش آزمون (قبل از مداخله)، پس آزمون (پس از تمام شدن جلسات آموزشی) و پیگیری (22 روز پس از تمام شدن جلسات آموزشی) از طریق پرسشنامه تنیدگی والدین (PSI) و مشکلات غذاخوردن ارزیابی شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مادران در زمینه مشکلات خوردن، مشکل غذاخوردن کودکان گروه آزمایش را در پس آزمون (004/0=p) و پیگیری (001/0=p) به طور معناداری کاهش می دهد (004/0=p). همچنین این آموزش، تنیدگی کلّی (001/0=p)، تنیدگی مؤلّفه والد (001/0=p) و مؤلّفه کودک (05/0=p) را در پس آزمون به طور معناداری کاهش می دهد. همچنین این آموزش، تنیدگی کلّی (001/0=p)، تنیدگی مؤلّفه والد (001/0=p) و مؤلّفه کودک (05/0=p) را در مرحله پیگیری 22 روزه نیز کاهش می دهد. بنابراین آموزش در زمینه مشکلات خوردن از میزان این مشکلات و همچنین تنیدگی مادر و کودک می کاهد. درباره مشکلات غذاخوردن، مؤلّفه مادر و کودک اهمّیت فراوانی دارد و یابد به این مؤلّفه ها توجّه کرد.
تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر فرایندهای خانوادگی و شیوه های فرزند پروری آنها
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سبک های ارتباطی خانواده و نحوه ارتباط والد- کودک، از آموزش های حل مسئله تأثیر می پذیرد. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر شیوه های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی است.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. جامعه آماری مشتمل بر مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی شهر تهران در سال 1392 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 55 نفر از مادران این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1967) و مقیاس فرایندهای خانوادگی سامانی (1386) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند شرکت در دوره آموزش مهارت های حل مسئله اثر مثبتی بر عملکرد شرکت کنندگان در سبک های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی آنها داشته است؛ به طوری که این برنامه منجر به بهبود مهارت ارتباطی، انسجام و احترام متقابل، و مهارت مقابله والدین شده و سبب کاهش استفاده والدین از شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه شده است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر آموزش مهارت های حل مسئله به منظور بهبود سبک های فرزندپروری و کیفیت ارتباط های بین فردی درون خانواده و فرایندهای خانوادگی پیشنهاد می شود. شرکت در این برنامه با بهبود روابط و تغییر شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه می تواند موجب افزایش تجربه پیامدهای مطلوب توسط فرزندان، بهبود کیفیت روابط والد- فرزند و تبعات مطلوب روانی و اجتماعی گردد. به این ترتیب، مداخله حاضر را می توان به عنوان مداخله ای مفید به درمانگران پیشنهاد کرد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران کودکان ناتوان آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیّفیت زندگی و خود شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر بود. پژوهش نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 45 روزه انجام شد. بدین منظور از بین مراکز نگهداری کودکان ناتوان آموزش پذیر ذهنی و جسمی- حرکتی، دو مرکز (شمیم و سعادت) انتخاب و از بین مادران این کودکان که نمره پایین تری (طبق معیار نقطه برش) در مقیاس های کیّفیت زندگی (WHOQOL-BREF) و خود- شفقتی (نف) کسب کرده اند، به شیوه نمونه گیری هدفمند به حجم 30 نفر در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به دفعات 8 جلسه و به مدت 90 دقیقه در جلسات آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند، درحالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی، پرسشنامه ها مجدداً در هر دو گروه اجرا و داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از طریق تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها به واسطه تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بین نمره های دو گروه آزمایش و کنترل و پایداری نتایج در مرحله پیگیری در متغیرهای کیّفیت زندگی و خود- شفقتی تفاوت معناداری را نشان دادند. با توجه به نتایج پژوهش می توان روش آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان شیوه ای آسان، کم هزینه، مؤثر و کارآمد با قابلیت کاربرد وسیع در بهبود کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر به کار برد.
اثربخشی آموزش شناختی – رفتاری والدین در مشکل دیکته نویسی و تعلل در انجام تکالیف درسی: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: درصد قابل توجهی از دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری هستند. دانش آموزانی که دارای مشکلات یادگیری هستند در معرض مشکلات تحصیلی و سازشی متعدد قرار دارند و این مسئله والدین این دانش آموزان را هم تحت تاثیر آسیب های روان شناختی قرار می دهد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش شناختی – رفتاری والدین در درمان مشکل دیکته نویسی و تعلل در انجام تکالیف درسی دانش آموزان انجام شد. پژوهش حاضر به صورت آزمایشی و در قالب طرح تک آزمودنی ای-بی-ای اجرا شد و رفتارهای دانش آموز در مراحل پیش و پس از درمان مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش: جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دارای مشکل دیکته نویسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل در سال 1392 بودند. نمونه های پژوهش به صورت تصادفی ساده از بین مراجعان مرکز مشاوره انتخاب شدند. از آزمون ریون رنگی کودکان، آزمون مازهای پروتئوس و جدول مشاهده رفتار برای ارزیابی و گردآوری داده ها استفاده شد.
یافته ها: پیگیری وضعیت دانش آموز از طریق مدرسه و خانواده و بررسی فراوانی و نمودار رفتارهای عملکرد او نشان داد که این روش در درمان مشکل دیکته نویسی و تعلل در انجام تکالیف درسی دانش آموز موثر بوده است.
نتیجه گیری: به کارگیری شیوه آموزش شناختی – رفتاری والدین در مراکز مشاوره می تواند در درمان مشکل دیکته نویسی و مشکلات تحصیلی و سازشی دانش آموزان موثر باشد.
مداخله های پیشگیرانه خانواده محور: تأثیر بر روابط والد کودک و روش های تربیتی والدین
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال لکنت زبان ازجمله اختلال هایی است که علت آن هنوز به طور کامل مشخص نشده است و پژوهش های روان شناختی برای شناخت بهتر این اختلال ضروری است، ازاین رو هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش نایافته اولیه در نوجوانان مبتلابه لکنت زبان و بهنجار بود.
روش: طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شهر همدان دچار لکنت زبان ارجاع داده شده به گفتاردرمانگر در سه ماهه سوم سال ۱۳۹۳ بودند، با روش نمونه گیری در دسترس 21 نفر مبتلابه اختلال لکنت زبان و 21 نفر بهنجار انتخاب شدند و توسط پرسشنامه روان بنه های یانگ (۱۹۹۸)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱) و پرسشنامه ی فراشناخت ولز (۲۰۰۲) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار از راهبردهای سازش نایافته بیشتر و از راهبرد سازش یافته کمتری بهره می گیرند. همچنین میانگین نمرات نوجوانان مبتلابه اختلال لکنت زبان در مؤلفه های فراشناختی و روان بنه ها از گروه بهنجار تفاوت معناداری داشت (001/0 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشخص شد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار به میزان بیشتری از راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان، روان بنه های سازش نایافته اولیه و باورهای فراشناختی برخوردارند.
نقش واسطه ای بهداشت روانی همسر در بهداشت روانی و رضایت زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی، یکی از مهم ترین زمینه های مهم سازگاری در زندگی یک فرد بزرگسال محسوب شده و تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد. این مطالعه با هدف بررسی نقش واسطه ای بهداشت روانی همسر در بهداشت روانی و رضایت زناشویی هر کدام از زوجین انجام یافته است.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی، 228 زن و مرد (57 زوج روستانشین و 57 زوج شهرنشین) به روش نمونه گیری تصادفی از میان والدین دانشجویان دانشگاه پیام نور بناب در سال تحصیلی 90-1389 انتخاب و پرسش نامه ی رضایت زناشویی انریچ و چک لیست بهداشت روانی بر روی آنان اجرا شد. داده ها با آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین رضایت زناشویی زنان و مردان تفاوت معنی داری وجود نداشت اما زنان در این تحقیق از بهداشت روان ضعیف تری برخوردار بودند (05/0P<). بهداشت روانی همسر در رابطه ی بین بهداشت روانی و رضایت زناشویی فرد (در زنان و مردان) تا اندازه ای واسطه شده بود. هم چنین، بهداشت روانی فرد به طور مستقل نیز با رضایت زناشویی رابطه داشت (001/0P<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد با ارتقای بهداشت روانی همسران می توان بر بهداشت روانی و رضایت زناشویی آنان تاثیر مثبت گذاشت.
پیش بینی خیانت زناشویی براساس کیفیت زندگی زناشویی و پنج عامل بزرگ شخصیتی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل پیش بینی کننده خیانت بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و پنج عامل بزرگ شخصیتی در میان افراد با تجربه خیانت زناشویی انجام شده است. در پژوهش همبستگی حاضر، 110 نفر (70 زن و 40 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری انتخاب شدند و به نسخه کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیتی (BFI-SV، رامستد و جان،2007) مقیاس چند بعدی کیفیت زندگی زناشویی (W.H.O) و به پرسشنامه محقق ساخته خیانت زناشویی پاسخ داده اند. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تحلیل قرارگرفتند. شواهد حاصل از بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش نشان می دهد که بین ابعاد شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی با خیانت زناشویی در دوگروه زنان و مردان با تجربه خیانت تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که ابعاد شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی توان پیش بینی خیانت زناشویی را دارند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد بین پنج عامل بزرگ شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی با خیانت زناشویی رابطه وجود دارد و پنج عامل بزرگ شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی پیش بینی کننده خیانت زناشویی هستند. بنابراین پیشنهاد می شود در شاخص های بهزیستی روانی افراد با تجربه خیانت عوامل شخصیتی، کیفیت زندگی زناشویی به عنوان عوامل مهم تعدیل گر مورد توجه قرار گیرند.
اثربخشی درمان بین فردی گروهی بر سازگاری عاطفی، اجتماعی و ابراز وجود زنان دچار نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان بین فردی گروهی(IPT) بر سازگاری عاطفی، اجتماعی و ابراز وجود زنان دچار نارضایتی زناشویی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های سازگاری عاطفی و اجتماعی بل و ابراز وجود شرینگ 30 نفر از زنان دچار نارضایتی زناشویی که از سازگاری عاطفی، اجتماعی و ابراز وجود پایینی بهره مند بودند، به طور تصادفی ساده انتخاب و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل(15 نفر در هر گروه)جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه (هفته ای یک تا دو جلسه) فنون بین فردی را به طور گروهی بر اساس بسته آموزشی درمان بین فردی جرالد کلرمن دریافت کردند و گروه کنترل در این زمینه آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله، مجدداً سازگاری عاطفی، اجتماعی و ابراز وجود اعضای هر دو گروه اندازه گیری شد. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه تفاوت معناداری نشان داد. این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش های مشابه، بیان کننده این واقعیت است که روش IPT در افزایش سازگاری عاطفی، اجتماعی و ابراز وجود زنان دچار نارضایتی زناشویی نقش مؤثری دارد.
تاثیر درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برکیفیت زندگی وتاب آوری همسران جانبازان قطع عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: هدف از این پژوهش، تاثیر درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان قطع عضو شهر اهواز بود.مواد و روش پژوهش: اینپژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل بود. بدین منظور، از افرادی که به مرکز مشاوره ایثارگران شهر اهواز مراجعه کرده اند، بمنظور شرکت در پژوهش دعوت شد. سپس از بین داوطلبان 28 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به گونه تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش مورد مداخله ""گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی"" قرار گرفت و پس از 8 جلسه گروه درمانی، پس آزمون بر روی گروه کنترل و آزمایش اجراشد. ابزار این پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی و تاب آوری بود که به وسیله شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. یافته ها: نتایج بدست آمده از تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان دادند که مداخله درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به گونه معنادار منجر به افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. نتیجه گیری: درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک برنامه درمانی کارآمد منجر به افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان قطع عضو شود.
پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل کلیه معلمان متأهل مقطع ابتدایی شهرکرج در سال تحصیلی 94-93 بودند که براساس جدول مورگان 358 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری دوتایی و فرایندخانواده استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که عوامل فرایندی خانواده با سازگاری زناشویی رابطه معناداری دارند (01/0 >p) و نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که به غیراز باورها مذهبی، مؤلفه های انسجام خانواده، مهارت های ارتباطی، مهارت های مقابله و تصمیم گیری و حل مسأله باهم 6/49% از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کنند. می توان نتیجه گرفت که عوامل فرایندی خانواده توان پیش بینی سازگاری زناشویی را دارند.
مطالعه ی کیفی تجارب مادران از آموزش مسایل جنسی به دختران نوجوان با تاکید بر عوامل فرهنگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش مسایل جنسی بسته به هنجارهای فرهنگی هر منطقه و کشور، متفاوت است. مطالعات زیادی نشان می دهند که والدین، نقش بسیار مهمی در صحبت کردن با کودکان در مورد مسایل جنسی ایفا می کنند و در این میان، جایگاه مادر بارزتر است و بیشتر نوجوانان به خصوص دختران، این مسایل را از مادران خود فرا می گیرند. پژوهش حاضر نیز با هدف درک عمیق تجارب مادران از آموزش مسایل جنسی به فرزندان دختر انجام شد.
روش کار: این پژوهش مطالعه ای کیفی از نوع پدیدارشناسی است. نمونه گیری با استفاده از روش مبتنی بر هدف و تا حد رسیدن به اشباع انجام گرفت. نمونه ی مطالعه 13 مادر دارای فرزند دختر 11 تا 18 ساله ی ساکن در شهر مشهد بودند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای مورس صورت گرفت.
یافته ها: در طی پژوهش 4 مضمون اصلی که هر کدام حاوی طبقات و زیرطبقاتی بودند، استخراج شد. مضامین اصلی عبارت بودند از: ""آموزش درباره ی بلوغ و قاعدگی""، ""آموزش درباره ی رابطه ی جنسی""، ""سن مناسب برای آموزش مسایل جنسی"" و ""فرد مناسب برای آموزش مسایل جنسی"".
نتیجه گیری: با وجود تمام تحولات فرهنگی در خصوص آموزش مسایل جنسی در خانواده ها، هم چنان فرهنگ عرفی در جامعه و خانواده ها با بعضی جوانب آموزش مسایل جنسی با احتیاط برخورد کرده و مادران در این حیطه، احساس عدم کفایت می کنند. لذا طراحی و اجرای مداخلات آموزشی جهت ارتقای سطح آگاهی مادران و لزوم هماهنگی و همراهی خانه و مدرسه برای نتیجه گیری بهتر ضروری به نظر می رسد.
مقایسة کارآمدی مداخلات اسلامی و درمان شناختی رفتاری توسعه یافته در افزایش رضایت زناشویی زوج ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق درصدد مقایسة کارآمدی مداخلات اسلامی در زوج درمانی با زوج درمانی شناختی رفتاری توسعه یافته در افزایش رضایت زناشویی زوج هاست. تدوین زوج درمانی اسلامی بر اساس روش اجتهادی رایج در علوم اسلامی صورت گرفته است. روش «شناختی رفتاری» از آثار اپشتاین و باکوم برگرفته شده است. در مقایسة آماری دو رویکرد، از آزمون تحلیل «واریانس مکرر یا اندازه های وابسته» استفاده شد. زوج درمانی اسلامی در پنج بخش مداخله های شناختی، عاطفی، رفتاری، ساختاری (توزیع قدرت، حقوق زوجین و مرزها بر اساس فقه اسلامی) و معنوی (توصیه های اعتقادی، اخلاقی و عبادی) ارائه گردید. بررسی آماری نشان داد که هر دو روش تأثیر معناداری در افزایش رضایت زناشویی زوج ها دارند، ولی تفاوت معناداری بین کارآمدی دو روش به دست نیامد. همچنین زیرمقیاس های سازگاری شخصیتی، ارتباط همسری، تعارض، و اوقات فراغت در اثر دو روش تغییر معنادار داشتند، ولی بین دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد.