فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه: کودکان کم توان ذهنی دارای اختلال های گوناگون هستند. شناسایی مشکلات آنان و عوامل مرتبط با آن و در نظر گرفتن مداخله های درمانی و آموزشی می تواند در حمایت و راهنمایی این کودکان و خانواده های شان توسط سازمان های حمایتی مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر اضطراب اجتماعی کودکان کم توان ذهنی با اختلال ادراک بصری غیروابسته به حرکت انجام شد.
ارتباط رشد حرکتی و شاخص توده بدنی کودکان با کم توانی ذهنی با کیفیت زندگی والدین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ویژگی های رشدی کودکان با کیفیت زندگی والدین شان ارتباط دارد. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی ارتباط رشد حرکتی و شاخص توده بدنی کودکان با کم توانی ذهنی با کیفیت زندگی والدین آن ها بود.
بررسی اثربخشی برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی در دوره پیش حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه ضرورت پرداختن به شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی امری ضروری به نظر می رسد. آموزش برنامه تربیت بدنی در این راستا در جهت ارتقای شایستگی اجتماعی می تواند نقشی موثر و مثبت ایفا کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی اجرا شد.
بررسی تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات ثبات مرکزی بر وضعیت تعادل پسران 16-10 ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا، نیمه پویا و پویا در پسران کم توان ذهنی 10-16ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش:پژوهش از نوع کاربردی است و در آن از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه آماری 20 پسر کم توان ذهنی را شامل می شود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). پیش از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها توسط تست رومبرگ، تعادل نیمه پویا با تست ستاره و تعادل پویا نیز با استفاده از تست راه رفتن پاشنه به پنجه مورد سنجش قرار گرفت. جهت انجام پژوهش، گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته انجام داد و تعادل ایستا، نیمه پویا و پویای آن ها اندازه گیری گردید. سپس، جهت پی گیری ماندگاری اثر تمرین، متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. یافته ها:نایج تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی را بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی نشان داد (P≤0.05). نتیجه گیری:این پژوهش با توجه به ضعف تعادل در کم توانان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت روزانه و تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان می دهد که چنین تمریناتی باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. مربیان و معلمان نیز می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی استفاده کنند.
تاثیر بازی های گروهی و محلی بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر بازی های گروهی و محلی بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 16 تا 19ساله بود.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی الگوی چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی و اعتبار سنجی آن از نظر متخصصان، انجام شده است. برای انجام تحلیل محتوای کیفی، ابتدا سؤال پژوهش را تعیین کردیم.روش پژوهش برای مرحله طراحی الگوی چندرسانه ای، روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد مرور نظام مند ادبیات پژوهشی [1]و جهت اعتبار سنجی الگو از روش توصیفی- پیمایشی، استفاده شد. جامعه ی آماری این تحقیق جهت طراحی الگوی آموزشی، شامل تمامی کتب، مقالات پژوهشی و مروری، پایان نامه ها و منابع اطلاعاتی اینترنتی مرتبط درزمینه ی طراحی الگوی چندرسانه ای بود و جامعه آماری جهت اعتبار سنجی الگو، متخصصان تکنولوژی آموزشی و متخصصان آموزش ویژه به تعداد ۱۶ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و یک پرسشنامه 7 سؤالی محقق ساخته، در مقیاس لیکرت بود. نتایج این مطالعه منجر به تدوین الگوی طراحی چندرسانه ای آموزشی ADPIE [2]در ۵ مرحله شامل تحلیل، طراحی، تولید، اجرا و ارزشیابی طراحی گردید. الگوی مذکور می تواندراهنمایی برای طراحان آموزشی، متخصصان و معلمان آموزش ویژه در تولید چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی باشد. یافته های اعتبار سنجی نشان داد که ویژگی های عناصر طراحی الگوی چندرسانه ای از نظر متخصصان مطلوب (در حد زیاد) است.
مقایسه خودبازداری، بنیان های اخلاقی و جهت گیری زندگی در والدین سازگار و ناسازگار کودکان آموزش پذیر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه جهت گیری زندگی، بنیان های اخلاقی وخودبازداری در والدین سازگار و ناسازگارکودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه پژوهش را کلیه والدین دارای کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر شهرستان نقده در بهار سال 1395 تشکیل می دادند که از بین آنها 130 نفر (65 نفر والد سازگار و 65 نفر والد ناسازگار) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسش نامه سازگاری بل، پرسش نامه جهت گیری زندگی، پرسش نامه خودبازداری و پرسش نامه مقیاس ویژگی های اخلاقی استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بنیان های اخلاقی در خرده مقیاس های اخلاق بر مبنای یادگیری (02/0=p) و اخلاق برمبنای تأیید دیگران (03/0=p) و در جهت گیری زندگی (001/0=p) بین والدین سازگار و ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین جهت گیری زندگی والدین سازگار به صورت معنی داری بیشتر از والدین ناسازگار است. در رابطه با خودبازداری، در مؤلفه های کنترل تکانه (05/0=p) و مراعات دیگران (005/0=p) و مسئولیت پذیری (05/0=p) در والدین سازگار و ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین کنترل تکانه و مراعات دیگران و مسئولیت پذیری در والدین سازگار بیشتر از والدین ناسازگار است، ولی در مولفه فرونشاندن خشم (32/0=p) تفاوتی بین والدین سازگار و ناسازگار وجود ندارد. نتیجه گیری: براساس یافته های تحقیق نتیجه گرفته می شود که والدین ناسازگار در مقایسه با والدین سازگار در جهت گیری زندگی و خودبازداری و در اخلاق برمبنای یادگیری و اخلاق برمبنای تأیید دیگران نمره کمتری را گزارش کردند که برنامه ریزی و آموزش هایی برای افزایش میزان جهت گیری زندگی و خودبازداری و رفتارهای اخلاقی در والدین ناسازگار کودکان کم توان ذهنی پیشنهاد می شود.
مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی-های رشدی و هوشی بود، طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 در دوره ابتدایی بود. تعداد 200 نفر از این گروه از طریق روش نمونه گیری هدفمند دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و مقیاس های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک (2002) و سلامت روانی دراگوتیس و همکاران (1976) برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که در بین دلبستگی به خدا، دلبستگی ایمن منجر به افزایش سلامت روانی، دلبستگی اضطرابی باعث کاهش سلامت روانی و دلبستگی اجتنابی منجر به کاهش سلامت روانی و تاب آوری می شود. افزون بر این، تاب آوری عامل افزایش سلامت روانی شد، ولی تاب آوری در رابطه دلبستگی به خدا و سلامت روانی، نقش واسطه ای ایفا نکرد. باتوجه به اهمیت سازه های معنوی تحولی در ارتقای سلامت روانی و کاربرد آن هم در حوزه های پژوهشی و مداخله های روان شناختی، برای والدین کودکان نارسایی های رشدی و هوشی و دیگر گروه ها پیشنهاد می شود.
مقایسه عملکرد عصب روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روانشناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر بود. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه مورد پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون که در مرکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا نیمه وقت مشغول فعالیت های توان بخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر از طریق پرسشنامه زوال عقل برای افراد با ناتوانی ذهنی، انتخاب شدند و سپس برای مقایسه ی عملکرد عصب روانشناختی آن ها از آزمون های بندر -گشتالت و چهارمین مقیاس وکسلر کودکان و به منظور بررسی سوالات و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه ی پژوهش، از t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر گشتالت نشان داد بین دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با آلزایمر در فراوانی خطاها، تفاوت معنی داری ازنظر آماری وجود دارد و فراوانی خطاها در گروه با آلزایمر بیشتر است. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر نشان داد بین دو گروه در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه ی فعال و سرعت پردازش تفاوت معنی داری وجود نداشت. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود داشت، افراد در گروه بدون بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه با آلزایمر از عملکرد بهتری برخوردار هستند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای تفاوت در برخی زمینه ها میان این دو گروه است.
تأثیر آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری بر بهبود رابطه والد- کودک و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تولد یک کودک کم توان ذهنی، به عنوان یک بحران می تواند تأثیرات نامطلوبی بر مادران داشته و آنها را تحت تنش های جسمی، روانی، و اجتماعی قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری بر بهبود رابطه والد- کودک و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی شهرستان رشت در سال 1395 بوده است که از این تعداد نمونه ای به حجم 28 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ارزیابی رابطه مادر- کودک رابرت و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. برای گروه آزمایش، آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری در 10 جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد، درحالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت تنیدگی توانسته مؤلفه های حمایت بیش ازحد، سهل گیری بیش ازحد، و طرد مربوط به رابطه مادر- کودک را کاهش، و مؤلفه پذیرش را افزایش دهد و همچنین بهزیستی روان شناختی را در مادران کودکان کم توان ذهنی افزایش دهد (001/0>P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش مدیریت تنیدگی یکی از کارآمدترین روش های درمانگری است که در کاهش تنیدگیی و بهبود بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی مؤثر است.
تأثیر راهبردهای مقابله با تنیدگی بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدین کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نگهداری کودک کم توان ذهنی برای خانواده بسیار تنش آور است و گاهی منجر به تعارضات زناشویی می شود. این پژوهش با هدف تأثیر آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی بر روی رضایت زناشویی و تنیدگی والدین کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1393-1392 شهر رشت بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 20 زوج والدین کودکان کم توان ذهنی بودند که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی-21 و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ برای جمع آوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش در 12 جلسه راهبردهای مقابله با تنیدگی را به صورت هفتگی آموزش دیدند درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی به طور معناداری بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدین مؤثر بوده و والدین در گروه آزمایش افزایش معناداری در رضایت زناشویی و کاهش معناداری در تنیدگی نشان دادند (05p<0/). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی را به عنوان یک روش مؤثر در افزایش رضایت زناشویی و کاهش تنیدگی زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی به کار برد.
تأثیر بازخورد هنجاری بر زمان واکنش و خود کارآمدی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بازخورد هنجاری شامل اطلاعاتی است که می تواند یادگیری و اجرای مهارت را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر بازخورد هنجاری بر زمان واکنش و خود کارآمدی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی است. روش: در این مطالعه نیمه تجربی، به صورت نمونه گیری در دسترس 42 دانش آموز که ازلحاظ بهره هوشی در یک سطح قرار داشتند انتخاب شدند و بعد از اجرای پیش آزمون (زمان واکنش ساده، زمان واکنش انتخابی و خود کارآمدی) در سه گروه 14 نفری بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری واقعی و گروه کنترل قرار گرفتند. این مطالعه شامل سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و یاد داری بود. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه بازخورد هنجاری مثبت در مراحل پس آزمون و یاد داری در مقایسه با بازخورد هنجاری واقعی و گروه کنترل، زمان واکنش کوتاه تری از خود نشان دادند و بعدازآن گروه بازخورد هنجاری واقعی در زمان واکنش ساده، نسبت به گروه کنترل زمان واکنش کوتاه تری در مراحل یاد داری و پس آزمون از خود نشان دادند. نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد، گروه بازخورد هنجاری مثبت و واقعی در مقایسه با گروه کنترل از خود کارآمدی بالاتری برخوردار بوده اند
بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی شهر شیراز بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 7 تا 12ساله شهر شیراز به همراه والدین شان تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شیراز، یک مدرسه انتخاب و از میان دانش آموزان آن 40نفر به همراه والدین شان (40مادر و 24پدر) به طور تصادفی انتخاب و به 2گروه آزمایش و گواه به طور مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش با حضور مادران و پدران دانش آموزان طی 12جلسه تحت آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور قرار گرفت ولی به گروه گواه آموزشی ارایه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان ماتسون و برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه آزمایش و گواه دست کم در یکی از خرده مقیاس های مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری داشتند (01/0 > P). نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان، کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری اثر مثبت داشته اما در مولفه برتری طلبی این تاثیر معنادار نبوده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور باعث بهبود مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان،کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری دانش آموزان کم توان ذهنی شد.
آمادگی جسمی و فعالیت بدنی مرتبط با سلامت افراد با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نشانگان داون رایج ترین بیماری ژنتیکی در افراد دارای کم توانی ذهنی با شیوع 1 در 800 تا 1200 تولد زنده است. افراد با نشانگان داون جمعیت منحصربه فردی در عامل های آمادگی جسمی مرتبط با سلامتی هستند.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی یود. نوع پژوهش ، نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مادران دارای کودک عقب ماده ذهنی که فرزندان شان در مدارس استثنایی شهرستان در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه فوق 30 از مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند(هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی طی 10 جلسه نود دقیقه ای، (هر هفته یک جلسه)درمان گروهی را دریافت کردند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل و مقیاس شرم درونی شده کوک بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش وگواه از سازگاری زناشویی و احساس شرم درونی شده تفاوت معناداری وجود دارد(001/0>p). به طور کلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان گروهی پذیرش و تعهد را بر افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش احساس شرم درونی شده در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف بود. روش: روش این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. تعداد 21 فرد کم توان ذهنی خفیف پس از بررسی ملاک های ورودی به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (جمعاً سه گروه هفت نفره) قرار گرفتند. برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) استفاده شد. ابتدا نمرات مهارت های اجتماعی از طریق پرسش نامه جمع آوری شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 20 جلسه به صورت انفرادی آموزش دیدند. یکی از گروه های آزمایش آموزش حل مسئله و گروه دیگر آموزش ایفای نقش را دریافت نمود. پس از اجرای جلسات آموزشی پس آزمونی به منظور بررسی مهارت های اجتماعی در گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی باعث افزایش میانگین نمرات مهارت های اجتماعی در پس آزمون در هر دو گروه شده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نیست. با این وجود مقایسه میانگین ها نشان داد که روش ایفای نقش نسبت به روش حل مسئله تأثیر بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی داشته است. نتیجه گیری: با استناد به یافته های این پژوهش می توان گفت روش هایی که فرد را در آموزش درگیر نگه می دارند می توانند اثرگذاری بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی در افراد کم توان ذهنی داشته باشند.
بررسی تأثیر انیمیشن های داستانی بر رشد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر انیمیشن های داستانی بر رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان کم توا ن ذهنی آموزش پذیر 14- 8 ساله شهرستان دزفول در سال تحصیلی 94-1393 است. روش پژوهش، شبه تجربی بود که با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مشغول به تحصیل در مدرسه استثنایی سوده به تعداد 70 نفر بود. نمونه پژوهش، 40 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر دختر و پسر با طیف بهره هوشی 60 الی 74 بود که به صورت تصادفی ساده، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ریون رنگی کودکان، مقیاس رشد اجتماعی وایلند و پرسش نامه سازگاری اجتماعی کودکان بود. پایایی آزمون های رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 0/75 و 0/77 به دست آمد. گروه آزمایش 22 جلسه مداخله گروهی (تماشای داستان های الکترونیکی با انیمیشن) دریافت کرده و در مقابل، گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس مانکوا انجام شد. مقایسه نتایج آزمودنی ها در پس آزمون، نشان داد که میانگین رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش معنی داری یافته بود. بنابراین، نتیجه گرفته می شود که انیمیشن های داستانی بر رشد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیر مثبتی دارند.
مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات و سوگیری هیجانی در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی در شهر شیراز انجام شد.
روش: در این پژوهش، جامعه آماری شامل همه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر شیراز بودند. نمونه پژوهش شامل120نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی (6 دختر و60 پسر) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس سنجش مهارت های تشخیص هیجانات کودکان بود. داده ها با استفاده آزمون های تحلیل واریانس و خی دو موردتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که با افزایش سن، توانایی تشخیص هیجانات در کودکان کم توان ذهنی افزایش می یابد و از لحاظ توانایی تشخیص هیجانات، تفاوتی در 2جنس مشاهده نشد. همچنین سوگیری بیشتر دانش آموزان بر هیجان غم متمرکز بود. به این ترتیب که داستان ها و تصاویر مبهم را غمگین ارزیابی کردند.
نتیجه گیری: توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی با بالا رفتن سن، افزایش می یابد. همچنین نوعی سوگیری هیجانی مبتنی بر غم در تشخیص هیجانات این گروه از دانش آموزان مشاهده شد که این مسئله باید در نحوه فرزندپروری والدین شان و نیزآموزش های مدرسه ای و تعاملات این گونه دانش آموزان در جامعه پیگیری شود.
تأثیر آموزش تاب آوری خانواده بر سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش تاب آوری خانواده بر سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی شهر شوش بود. این پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش مادران مراجعه کننده به مراکز توان بخ شی شهر شوش در سال 95-94 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از این مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بود که از میان افراد داوطلب و در دسترس گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. مادران در گروه آزمایش برای زمانی برابر 9 جلسه تحت آموزش تاب آوری خانواده قرار گرفتند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سلامت روانی گلدبرگ بود. برآمدها نشان داد که در هم سنجی با گروه گواه، آموزش تاب آوری خانواده، سلامت روانی و سه بعد از آن (اضطراب، اختلال در کارکرد بدنی و افسردگی) را کاهش داد ولی تأثیر قابل توجهی در کاهش اختلال در کارکرد اجتماعی نداشت. برآمدهای تحلیل کوواریانس چند متغ یره نشان داد که آموزش تاب آوری خانواده بر افزایش سلامت روانی این مادران تأثیر دارد (05/0p < ) و می تواند سلامت روانی آن ها را بهبود بخشد.
افزایش وضوح گفتار در کودک مبتلا به فلج مغزی: گزارش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی می تواند به عنوان اختلال کنترل حرکتی و وضعیت بدنی تعریف شود که از طریق صدمه به سیستم اعصاب مرکزی، آسیب هایی را به زندگی آینده فرد تحمیل می کند.