فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
173 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین فلسفی مفاهیم بنیادین دانش مشاوره با استفاده از نظرات صدرالمتألهین است؛ ازاین رو با استفاده از دو روش «تحلیل محتوا» و «توصیف و تحلیل» برخی متون مشاوره و فلسفه بررسی شد؛ تا بخشی از مسائل مهم فلسفه مشاوره تبیین شود. تجزیه وتحلیل و تبیین فلسفی مفاهیم دانش مشاوره از جهاتی مهم و ضروری است؛ نخست در حوزه نظریه پردازی کاربرد دارد؛ دوم در حوزه نشر و تعلیم دانش مشاوره موردنیاز است و سوم نقش مهمی در به کارگیری درستِ دانش مشاوره برای مشاوران ایفا می کند. ابتکار پژوهش حاضر بهره مندی از نظرات پدیدآور مکتب حکمت متعالیه و یکی از بارزترین فیلسوفان اسلامی در تبیین برخی از مفاهیم بنیادین دانش مشاوره است. ارتباط، نخستین مفهوم اساسی در دانش مشاوره است که از منظر صدرا نتیجه و اثر حقیقتی پویا به نام «نفس» است؛ ایشان فرایند ارتباط را در ضمن شش ایستگاه تبیین می کند و به کیفیت تأثیر گذاری و تأثیرپذیری نفس می پردازد. انتخاب دومین مفهوم اساسی در دانش مشاوره و به عنوان آخرین مرحله از فرایند اراده است. صدرا در فرایند اراده، چهار مرحله مطرح می کند: شناخت، شوق، تصمیم و میل به تحقق و حرکت اعضا و جوارح؛ سومین مفهوم اساسی در دانش مشاوره، تغییر رفتار است؛ در نظر صدرا مهم ترین عامل تغییر رفتار، تغییر ایمان (نظام باورها) و مهم ترین عامل تغییر ایمان، ایجاد شناخت ها و دانش های اساسی در فرد و مهم ترین عامل ایجاد شناخت در فرد، انجام و تکرار رفتارهای متناسب است.
نقش میانجی نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روان شناختی زنان و مردان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
78 - 67
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش قابل توجه میزان طلاق، پژوهشگران را برآن داشته تا برای پیدا کردن عوامل تاثیرگذار و راه حل های مناسب جهت مقابله با این آشفتگی ها و پریشانی های ناشی از آن اقدام کنند. کاهش پریشانی روانشناختی زوجین هم به بهبود روابط آن ها و هم به استحکام بنیان خانواده و به طبع آن سلامت جامعه منجر خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر، از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن کلیه متقاضیان طلاق در نیم سال اول (بهار و تابستان) 1402 شهرستان مشهد تشکیل می دادند که برای طی کردن مراحل طلاق به مراکز مشاوره مورد تایید دادگستری مراجعه کرده بودند. از بین جامعه، 300 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس خانواده اصلی، پرسشنامه پریشانی روانشناختی کسلر و مقیاس نیاز به تعلق بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق با یکدیگر رابطه مثبت دارند. همچنین نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق، نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که جهت کاهش پریشانی روانشناختی زوجین در آستانه طلاق، می توان از مداخلات مبتنی بر دلبستگی و تغییر نگرش افراد نسبت به روابط خانواده مبدأ خویش و تخلیه هیجانی نسبت به آن ها استفاده کرد.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه شرم و گناه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: احساسات شرم و گناه در طیف وسیعی از اختلالات روان شناختی دیده می شود و این احساسات در اختلالات مرتبط با خوردن و چاقی، از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه شرم و گناه، انجام شد.
روش: پژوهش فعلی ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی از نوع روان سنجی بود. جامعه آماری شامل تمام مراجعه کنندگان به کلینیک های تغذیه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1401 بود که دارای شاخص توده بدنی بالا (25BMI>) بودند و تعداد 573 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن (2013)، شرم و گناه (2022) و شرم بیرونی (1994)، استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و به منظور بررسی روایی سازه، به روش تحلیل عاملی تأییدی، از نرم افزار SPSS نسخه 25 و Lisrel نسخه 8/8 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که این پرسشنامه از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است. بین پرسشنامه حاضر با مقیاس شرم بیرونی همبستگی مثبت معنادار (66/0=r) و با پرسشنامه انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن همبستگی منفی معنادار (63/0-=r) وجود دارد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس 87/0 به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به ویژگی های مطلوب روان سنجی پرسشنامه شرم و گناه و کوتاه بودن فرم پرسشنامه (8 سؤال)، این پرسشنامه می تواند در افراد با شاخص توده بدنی بالا و افراد دارای اختلالات خوردن، مورداستفاده قرار گیرد
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر طرحواره بر خستگی شناختی و کیفیت روابط زناشویی زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه کیفیت روابط زناشویی و خستگی شناختی یکی از مفاهیمی است که به طور وسیع در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می گیرد.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر طرحواره بر خستگی شناختی و کیفیت روابط زناشویی زنان متأهل شهر آمل بود.
روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک نوید آرامش و طلوع مهر شهر آمل جهت دریافت خدمات مشاوره ای در خصوص مشکلات خانوادگی در سال 1401 بود که تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت روابط زناشویی (1995)، پرسشنامه خستگی (1994) و پروتکل درمان شناختی مبتنی بر طرحواره یانگ و همکاران (2003) به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه ۲۲ نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(001/0=P). به طور کلی درمان شناختی مبتنی بر طرحواره موجب افزایش نمره کلی کیفیت روابط زناشویی و کاهش خستگی شناختی شد.
نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر طرحواره با بهره گیری از تکنیک های شناختی، به بهبود کیفیت روابط زناشویی و کاهش خستگی شناختی زنان متأهل می انجامد؛ لذا می توان این برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت افزایش روابط زناشویی پیشنهاد نمود.
تأثیر سبک های فرزندپروری بر طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی سبک های مقابله ای جبران افراطی و اجتناب
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طبق مطالعات شدت طرحواره های ناسازگار اولیه به طور مستقیم با تجارب والدینی و شیوه های مقابله مرتبط است.
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر سبک های فرزندپروری بر طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی سبک های مقابله ای جبران افراطی و اجتناب انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره کارشناسی در سطح کشور بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای (پس از تقسیم کل کشور به 5 ناحیه و انتخاب 5 دانشگاه توسط شخص محقق و پنج همکار آموزش دیده)، 1509 شرکت کننده به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های طرحواره یانگ (YSQ-S3)، فرزندپروری یانگ (YPI)، اجتناب یانگ-رای (YRAI) و جبران افراطی یانگ (YCI) پاسخ دادند.
تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-24 انجام شد.
یافته ها: یافته ها برازش مناسب مدل (93/0CFI= ,77/31, X2/df =087/0RMSEA=) را نشان داد. سبک های فرزندپروری بر طرحواره های ناسازگار اولیه اثر مستقیم و مثبت (27/0β=) معنادار داشت (P<0.01). همچنین، سبک های فرزندپروری از طریق متغیرهای میانجی سبک های مقابله ای اجتناب و جبران افراطی بر طرحواره های ناسازگار اولیه اثر غیرمستقیم و مثبت (21/0β=) معنادار را دارا بود (P<0.01). تخمین بوت استراپ برای بررسی معناداری اثرات استفاده شد.
نتیجه گیری: از نتایج این پژوهش می توان جهت تبیین عوامل مؤثر بر طرحواره های ناسازگار اولیه و به عنوان مدل مناسبی برای طراحی برنامه های جامع در این زمینه بهره برد.
بررسی ارتباط بین صفات چهارگانه تاریک شخصیت و حیطه های خاصِ خطر پذیری در جمعیت عمومی جوانان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صفات تاریک شخصیت به عنوان خوشه ای از صفات آزارنده اجتماعی شناخته می شود که با مجموعه ای از عوامل خطر سلامت روان و مشارکت در رفتارهای پرخطر مرتبط شده است اما مشخص نیست که هر کدام از صفات جامعه ستیزی، دیگر آزاری، خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم به شکل اختصاصی با کدام حیطه های خاص رفتارهای پرخطر ارتباط بیشتری دارند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین صفات چهارگانه تاریک شخصیت و حیطه های خاصِ خطر پذیری در جمعیت عمومی جوانان شهر تهران انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه جوانان 18 تا 40 ساله شهر تهران در بازه زمانی اجرای پژوهش بود که به روش نمونه گیری در دسترس و در قالب نمونه گیری آنلاین 848 نفر وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس چهارگانه کوتاه شخصیت (SD4) (پالهوس و همکاران ،2021) و مقیاس خطرپذیری خاص- حیطه (DOSPERT) (بلایس وبر، 2006) بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با روش ورود گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش با رفتارهای پرخطر نشان داد که همه مؤلفه هایی که تحت عنوان مؤلفه های آزارنده اجتماعی و یا صفات چهارگانه تاریک شخصیت مطرح هستند مانند جامعه ستیزی، دیگرآزاری (سادیسم)، خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم با حیطه های خاص خطر پذیری ( اجتماعی، تفریحی، قماربازی، سلامتی و اخلاقی) همبستگی مثبت و معنادار دارند و از میان این صفات چهارگانه، جامعه ستیزی و دیگرآزاری بالاترین میزان همبستگی و خودشیفتگی و ماکیاولیانیسم به میزان کمتری با رفتارهای پرخطر همبستگی داشته اند، این در حالی بود که فقط ماکیاولیانیسم و خودشیفتگی با حیطه سرمایه گذاری پرخطر مرتبط بودند.
نتیجه گیری: تصمیم گیری بالینی در خصوص سنجش ارتباط بین صفات تاریک شخصیت و رفتارهای پرخطر زمانی دقیق تر است که به جای سنجش ارتباط کلی این مولفه ها با همدیگر ارتباط خاص و ویژه صفت- حیطه آن ها نیز مد نظر قرار بگیرد.
بازنگری الگوی عمومی تدریس، مبتنی بر مطالعات علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بازنگری الگوی عمومی تدریس بر اساس مطالعات علوم اعصاب تربیتی انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قیاسی انجام گردید. در این مطالعه با مطالعات گسترده، منابع دیجیتالی، مجلات، کتب و پایان نامه ها از تاریخ 1990 تا 2021 با استفاده از پایگاه هایی مانند ERIC, Springer, Sciencedirect, Wiley, Google Scholar, Library, Genesis Libdl, Knowledge E, SID بررسی شد و از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی؛ teaching method، Brain-based learning، educational neuroscience در جستجو استفاده گردید. تعداد 183 مقاله و کتاب مرتبط به دست آمد که از این تعداد آن منابعی که به نوعی به یادگیری سازگار با مغز پرداخته بودند، انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات برخاسته از متون و تحلیل محتوای آن و حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه 1416 کد به دست آمد که با قرار گرفتن در 109 طبقه اولیه و 31 طبقه فرعی در 4 طبقه اصلی الگوی عمومی تدریس شامل مراحل قبل از تدریس، قبل و ضمن تدریس، ضمن تدریس و بعد از تدریس، جایگزین شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش، 28 اقدام آموزشی را با رویکرد مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس تبیین نمود که با روش تحلیل عاملی تأییدی، مورد اعتباربخشی خبرگان و متخصصان علوم اعصاب تربیتی (روان شناسی، علوم شناختی و علوم تربیتی) قرار گرفت و برازش آن تأیید شد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که به کارگیری اقدامات حاصل از مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس بتواند در بهبود عملکرد مغز فراگیران و در نتیجه افزایش یادگیری آن ها تأثیرگذار باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
142 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی در استان لرستان در زمان شیوع کرونا انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری شامل زنان شاغل در کادر درمان استان لرستان بود که به دلیل خیانت زناشویی همسر در دوران کرونا به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. 30 نفر از این زنان به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی هیجان محور، ACT و کنترل تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه احساس مثبت به همسر و پرسشنامه میل به طلاق روزلت بود. مداخلات درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طول دو ماه برگزار شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد زوج درمانی هیجان محور و ACT به طور معناداری موجب افزایش احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در مقایسه با گروه کنترل شدند. زوج درمانی هیجان محور به طور نسبی اثربخشی بیشتری در افزایش احساس مثبت به همسر داشت. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دهنده تفاوت های معنادار بین گروه ها و اثرات تعاملی زمان و گروه بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هر دو رویکرد درمانی زوج درمانی هیجان محور و ACT می توانند در بهبود احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر باشند. این نتایج می تواند به مشاوران و درمانگران در ارائه مداخلات موثرتر کمک کند و بهبود کیفیت زندگی و روابط زناشویی را تسهیل نماید.
مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
625 - 640
حوزههای تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص شد که تاکنون مطالعه ای با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه را مورد بررسی قرار نداده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه می باشد.
روش: روش پژوهش کمی توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. در پژوهش حاضر نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در نظر گرفته شده اند، که تعداد 300 نفر از نوجوانان (دختر) نیمه اول متوسطه، پایه نهم شهر تهران به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند، که از این تعداد افراد در نظر گرفته شده تعداد 284 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل و عاری از هرگونه اخلال به مرحله بررسی تجزیه و تحلیل آماری رسیده اند، همچنین از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی توسط مک ایلروی و بانتینگ (۲۰۰۱)، پرسشنامه خودراهبری یادگیری توسط فیشر، کینگ و تاگو (2001) جهت جمع آوری داده ها استفاده شد.
یافته ها: در نهایت بر اساس یافته های تحقیق مشاهده شد که خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه با مقدار (0001/0 =Sig، 346/12 =t) و ضریب تأثیر (793/0 =β) اثر مثبت معناداری دارد، همچنین مدل ارتباطی تحقیق دارای برازش لازم می باشد.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود؛ با شرکت فعال دانش آموزان در یادگیری، روبه رو شدن با تجارب چالش انگیز در یادگیری، جبران سریع اشتباهات، انگیزش بیشتر برای یادگیری، استفاده از راهبردهای مختلف در یادگیری توسط معلمین باعث افزایش خودراهبری یادگیری در دانش آموزان شوند.
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
74 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل شهر شاهین شهر بوده است. روش پژوهش همبستگی از نوع پیش بینی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن در شهر شاهین شهر بوده که از بین آنها تعداد ۲۰۰ نفر به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (۱۹۷۶)، پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (۱۹۸۳) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. محاسبات آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، نسخه 24 و نرم افزار آماری AMOS، نسخه24 انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که شیوه های حل تعارض توان پیش بینی کنندگی سازگاری زناشویی را دارند. نتایج تحقیق نشان داد که از بین سبک های حل تعارض که شامل سبک یکپارچگی، سبک مصالحه، سبک مسلط، سبک ملزم شده و سبک اجتناب کننده بوده است، سبک های یکپارچگی و مصالحه با سازگاری ارتباط معنادار نشان داده اند (001/0 >P) و سبک های دیگر ارتباط معنادار نداشته اند (05/0 <P).
اثربخشی طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت های طرحواره بر نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
135 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت ها بر نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی مراجعه کنندگان (زن و مرد) مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مقاوم به درمان ساکن شهر تهران بود که از سال 1401-1400 به کلینیک های روانشناسی شهر تهران مراجعه کرده بودند که از بین آن ها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (16 زن و 14 مرد) به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه (15 نفر آزمایش، 15 نفر کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس نشخوار فکری (RRS، نولن هوکسما و مارو، 1991)، مقیاس کمالگرایی چندبعدی (FMPS، فراست، 1990) و پرسشنامه بازنگری شده وسواسی - اجباری (OCI-R، فوآ و همکاران، 2002) بود. پروتکل طرحواره درمانی طی 12جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون نشخوار فکری و کمالگرایی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت های طرحواره بر فرایند نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان موثر بوده است.
The role of the food pattern in predicting weight, lifestyle and quality of life of students of Mohaghegh Ardabili University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The food pattern in clinical practice has been considered in weight loss, lifestyle, and quality of life, which can lead in weight loss and affect lifestyle and quality of life. The aim of this study was to investigate the role of food pattern in predicting students' weight, lifestyle and quality of life.Methods: The research method was descriptive-correlational and the statistical population was all students of Mohaghegh Ardabili University in the academic year of 2016-2017. The sample size was considered 280 students selected randomly from the statistical population. To collect data, the Quality of Life Questionnaire World Health Organization's 1996 (IRQOL), Health Promotion Lifestyle Questionnaire Walker, Kerr, Pender and Sachrist (1990), and Nutrition Table were used, and SPSS 22 software was used to analyze the data. Pearson correlation and regression correlation tests were also used to analyze the data.Results: The results showed that there was a significant correlation between food pattern and weight, lifestyle and quality of life (r=0.258, sig = 0.027, r = 0.057, sig = 0.000, and r=0.677, sig= 0.012 respectively).Conclusion: The finding showed that the component of food pattern can predict 60% of weight, but cannot be a good predictor of lifestyle and quality of life due to the insignificance of regression model.
مقایسه فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان دارای فرسودگی شغلی بالا و فرسودگی شغلی پایین سازمان تامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
151 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان دارای فرسودگی شغلی بالا و فرسودگی شغلی پایین سازمان تأمین اجتماعی بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش را کلیه کارکنان مرد و زن شاغل در سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران در سال 1400- 1399 تشکیل دادند که از بین آنها 50 کارمند دارای فرسودگی شغلی بالا و 50 کارمند دارای فرسودگی شغلی پایین به عنوان نمونه و به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و همکاران (MBI، 1981) و استرس شغلی پارکر و همکاران (MPS، 1983) بود. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین مقایسه فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان دارای فرسودگی شغلی بالا و کارکنان دارای فرسودگی شغلی پایین تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ به طوری که اندازه اثر حاکی از آن است که حدود 7/58 درصد از تغییرات فشار زمانی و 57 درصد از تغییرات اضطراب مربوط به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی تحت تأثیر «میزان فرسودگی شغلی» در آن ها است. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که فرسودگی شغلی در افزایش فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی موثر است.
پیشبینی اضطراب فراگیر بر اساس سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب فراگیر بر اساس سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر شیراز در سال 1402 بود. حجم نمونه آماری 384 نفر برآورد گردید و این افراد با روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر-ویرایش چهارم (IV-GADQ، نیومن و همکاران، 2002)، پرسشنامه فرزندپروری آلاباما (APQ، شلتون و همکاران، 1996) و پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده مک مستر (FAD، اپشتاین و همکاران، 1983) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مولفه های حل مساله (001/0=p)، ارتباطات (001/0=p)، واکنش های عاطفی (003/0=p) و سبک فرزندپروری اقتدار منطقی (001/0=p)، به صورت منفی و معنادار و سبک های فرزندپروری استبدادی (001/0=p) و آزاد گذار (008/0=p)، به صورت مثبت و معنادار قادر به پیش بینی اضطراب فراگیر نوجوانان می باشند. دیگر نتایج حاکی از آن بود که سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در مجموع 33 درصد از واریانس نمرات اضطراب فراگیر را تبیین می کند. بنابراین عملکرد خانواده و نحوه ی ارتباط والدین با فرزندان می تواند در بروز اختلالات اضطرابی در نوجوانان نقش داشته باشد.
مقایسه امکان سنجی آموزش چند حسی و توانمندسازی شناختی بر سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
193 - 204
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه امکان سنجی آموزش چند حسی و توانمندسازی شناختی بر سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی پایه دوم تا پنجم مراجع کننده به مراکز اختلال یادگیری شهرستان رشت در سال تحصیلی 1402 - 1401 بود. حجم نمونه به صورت هدفمند شامل 45 کودک بود که تشخیص اختلال یادگیری ریاضی را دریافت کردند و به طور تصادفی در سه گروه 15 نفره گمارده شدند (2گروه آزمایش و گروه گواه). ابزار پژوهش شامل نسخه چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (WISC-IV، 2003)، جهت ارزیابی سرعت پردازش و حافظه کاری، آزمون تشخیصی ایران کی مت (KMDT، 1988)، آزمون مهارت های دیداری - حرکتی بندر گشتالت (BVMGT، 1938) و آزمون ماتریس های پیشرونده ریون (PMRT،1936) بود. داده ها با روش اماری تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح (05/0> p) وجود داشت. علاوه بر این، بین میزان اثر بخشی دو مداخله تفاوت معناداری وجود نداشت ( 05/0P> ). بنابراین هر دو مداخله جهت بهبود سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی مفید واقع می گردد.
نقش واسطه ای خشونت زناشویی در رابطه بین صفات تاریک شخصیت با فرسودگی زناشویی در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
205 - 214
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خشونت زناشویی در رابطه بین صفات تاریک شخصیت با فرسودگی زناشویی در زنان متاهل انجام شد. این پژوهش توصیفی - همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز بهزیستی و مشاوره شهر تنکابن در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش 278 نفر از زنان متاهل بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از سنجش فرسودگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، پرسش نامه های تاکتیک های حل تعارض (CTS-2) استراس و همکاران (1996) و سه گانه تاریک شخصیت (SD3) جونز و پالهوس (2014) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. همچنین نتایج نشان داد که اثر مستقیم صفات تاریک شخصیت بر خشونت زناشویی و فرسودگی زناشویی و خشونت زناشویی بر فرسودگی زناشویی معنادار بود (05/0>P). در نهایت نتایج نشان داد که نقش میانجی خشونت زناشویی بین صفات تاریک شخصیت و فرسودگی زناشویی معنادار بود (05/0>P). می توان نتیجه گرفت که صفات تاریک شخصیت به صورت مستقیم و به واسطه خشونت زناشویی می توانند بر فرسودگی زناشویی تاثیر داشته باشند.
اثربخشی برنامه آموزش تاب آوری و سرسختی روانشناختی بر رضایت شغلی و انگیزه پیشرفت (مورد مطالعه: کارکنان شرکت گاز البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
211 - 222
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش تاب آوری و سرسختی روانشناختی بر رضایت شغلی و انگیزه پیشرفت کارکنان شرکت گاز البرز در سال 1401 انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و به لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان شرکت گاز البرز تشکیل می دهدکه از بین 187 نفری که به روش نمونه گیری تصادفی ساده بررسی شدند، تعداد بیست نفر که نمرات پایین تر از حد متوسط را در متغیرهای تحقیق کسب کرده بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در تحقیق آزمایشی شرکت کردند. در این تحقیق نمونه های انتخاب شده در دوازده ساعت دوره آموزشی در زمینه تقویت تاب آوری و سرسختی روان شناختی شرکت داده شدند و مجدداً سطح هر چهار متغیر وابسته و مستقل در آنان مورد سنجش قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سرسختی کوباسا، تاب آوری کانر و دیویدسون، ارزیابی مسیر پیشرفت شغلی دلانگ و رضایت شغلی اسپکتور(JSS) بهره گرفته شد. داده ها با استفاده از از نرم افزار های SPSS 24 و PLS 2 تحلیل شدند. پس از اطمینان از نرمال بودن داده های تحقیق از آزمون تی جفت شده استفاده شد. تحلیل داده های حاصل از قیاس میانگین نمرات قبل و بعد از مداخله در هر چهار متغیر حاکی از آن است که تفاوت معنی داری در رضایت شغلی، سرسختی روانشناختی، تاب آوری و انگیزه پیشرفت گروه آزمایش قبل و بعد از مداخله وجود دارد، که نشان از تأثیر مداخله آموزشی دارد.
مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
260 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی بود. روش این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش بیماران دیالیزی شهر کاشان از فروردین تا مرداد سال 1403 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین(2023) و با روش نمونه گیری هدفمند 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی کسلر(K-10) کسلر و همکاران(2003)، سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ(FMI) والش و همکاران(2006)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود(SF-SCS) رائس و همکاران(2011) و مقیاس تجربه توان خودمراقبتی(ESCAS) کئرنی و فلیسچر(1979) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. نرم افزار تحلیل داده ها برنامه SPSS و AMOS نسخه 28 بود. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم ذهن آگاهی(0/62-=β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/53- =β و 0/001=sig) بر پریشانی روانشناختی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی (0/50- =β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/47- =β و 0/002=sig) با پریشانی روانشناختی نقش میانجی و معنادار دارد. مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/05=RMSEA و 0/05>p). با توجه به یافته های این پژوهش و اهمیت نقش ذهن آگاهی و شفقت به خود در پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی استفاده از آموزش ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر شفقت به خود برای بهبود پریشانی روانشناختی در این بیماران پیشنهاد می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ﺑﯿﻤﺎران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام.اس شهر تبریز در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از جامعه آماری بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی درگروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 60 دقیقه ای در طول چهار هفته و هفته ای دو جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (1970 ،DAS)، مقیاس کارآمدی در افتادن کمپن و همکاران (2008 ،FES-I) و پرسشنامه نشانگان افت روحیه کیسان و همکاران (2004 ،DS) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه تفاوت معناداری وجود دارد. (01/0P<). در نتیجه به کمک درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توان گام مؤثری در بهبود اضطراب مرگ، ترس از سقوط و نشانگان افت روحیه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس برداشت.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۶۲-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. 53 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 18 نفر). دانش آموزان گروه های آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای به صورت جداگانه دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI؛ آخنباخ و رسکورلا، 2001) و پرسشنامه شایستگی اجتماعی (SCQ؛ فلنر و همکاران، 1990) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد (0001/0>P). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بیانگر آن بود که بین اثربخشی این دو مداخله بر شایستگی اجتماعی تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0≤p). بر اساس یافته های پژوهش حاضر، جهت بهبود شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده می توان از دو روش مداخله ای درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور استفاده کرد.