مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شناختی رفتاری
حوزه های تخصصی:
تأثیر برنامه آموزش شناختی- رفتاری بر رضایت زناشویی زنان دچار کم کاری میل جنسی
حوزه های تخصصی:
کارکرد جنسی سالم هر یک از همسران از عوامل برجسته و تأثیرگذار بر کیفیت رابطه زناشویی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش شناختی- رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی زنان دارای اختلال کم کاری میل جنسی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش دربرگیرنده زنان دچار کم کاری جنسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه بودند. نمونه های به اندازه 30 نفر با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری گمارده شدند. نخست پیش آزمون اجرا شد، سپس گروه آزمایش فرارو برنامه آموزش شناختی– رفتاری قرار گرفتند. در پایان آموزش در هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده های دریافتی با کمک نرم افزار آماری 19SPSS، آزمون های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش شناختی- رفتاری بر رضایت زناشویی زنان دچار کم کاری میل جنسی با ضریب اثربخشی 48/0 تأثیرگذار است. به این معنی که برنامه آموزش، شناختی- رفتاری به طور معنی داری در زنان دارای کم کاری میل جنسی مایه افزایش رضایت زناشویی شده است (001/0P=). با توجه به تأثیر آموزش شناختی- رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی زنان بکار بستن این آموزش ها از سوی کارآزمودگان ورزیده در برنامه درمانی زنان دارای اختلال کم کاری میل جنسی پیشنهاد می گردد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نستوهی و کیفیت زندگی زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نستوهی و کیفیت زندگی زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. این پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری را تمامی زوجین جوان زیر پوشش کمیته امداد شهرستان قوچان تشکیل می داد. نمونه آماری این گونه تهیه شد که پس از اعلان عمومی و فراخوان، 91 خانم به صورت داوطلبانه شرکت کردند. در ابتدا پرسش نامه خشونت خانگی(Mohseni Tabrizi et al, 2013) بمنظور غربالگری اجرا و از بین زنانی که دارای بالاترین مقدار خشونت خانگی بودند (37 زن انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (19 نفر) و گروه کنترل (18 نفر) قرار گرفتند و هم چنین، آزمودنی ها به پرسش نامه نستوهی و کیفیت زندگی(SF-36) پاسخ دادند و درمان شناختی رفتاری گروهی، برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. یافته های پژوهش نشان دادند که درمان گروهی شناختی رفتاری بر نستوهی و کیفیت زندگی زنان قربانی خشونت خانگی، تأثیر دارد. از آن جا که خانواده درمانی شناختی رفتاری بر نستوهی و کیفیت زندگی زنان قربانی خشونت خانگی اثربخش و مطلوب بود، اجرای این روش مداخله را بمنظور بهبود روابط زوجین و بهبود عملکرد خانواده توصیه می شود.
تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان و اضطراب و افسردگی کودکان دیابت نوع یک
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: بازی درمانی تأثیری مثبت بر تنظیم شناختی هیجان، کاهش اضطراب و افسردگی کودکان دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان و اضطراب و افسردگی کودکان دیابت نوع یک انجام شده است.
مواد و روش کار: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایشی و گواه است. جامعه آماری مطالعه حاضر، کلیه کودکان دیابتی نوع یک 9 تا 11 سال شهرستان ساری سال 96-95 می باشد. از بین جامعه آماری، 18 در مرحله پیش آزمون به تعداد 18 نفر پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و پرسشنامه اضطراب بک (BID) و پرسشنامه افسردگی بک) داده شد تا تکمیل نمایند، پس از جمع آوری پرسشنامه ها از بین کسانی که در پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان نمره بالا و اضطراب و افسردگی نمره پایین کسب کرده اند، به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه (هر کدام 9 نفر) قرار گرفتند. سپس برای کودکان دیابتی گروه آزمایشی به مدت دو ماه، هشت جلسه آموزش بازی درمانی مبتنی بر شناختی رفتاری برگزار شد. اما به گروه گواه، آموزش خاصی داده نشد. سرانجام در پایان آموزش، دو گروه در یک جلسه به پس آزمون پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و پرسشنامه اضطراب بک (BID) و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان دادند, بازی درمانی به شیوه شناختی- رفتاری موجب افزایش تنظیم شناختی هیجان و کاهش اضطراب و افسردگی کودکان مبتلا به دیابت نوع یک شده است.
بحث و نتیجه گیری: مطابق با یافته های این پژوهش بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری تأثیر مثبت بر کاهش اضطراب و افسردگی در کودکان دارد. همچنین، بازی درمانی با رویکرد شناخی رفتاری راهبرد مفیدی برای کاهش اضطراب و افسردگی در کودکان و نوجوانان می باشد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویر بدن بر رضایت جنسی و سازگاری زناشویی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویر بدن بر رضایت جنسی و سازگاری زناشویی زنان نابارور بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری زنان نابارورِ مراجعه کننده به 26 مرکز درمان ناباروریِ شهر تهران در نیمه اول سال 1396 بود که طبق پرسشنامه چند بُعدی بدن کَش (1994) از تصویر بدن خود ناراضی بودند. 30 زن نابارور با روش نمونه گیری خوشه ایِ دو مرحله ای از 2 مرکز رویش هلال احمر و خاتم النبیاء انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و پرسشنامه های رضایت جنسی لارسون، اندرسون، هولمن و نیمان (1998) و سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) را تکمیل کردند. درمان شناختی رفتاریِ تصویر بدن برگرفته از پژوهش کَش و استارچن(2002) و روزن، سالتزبرگ و سربنیک(1989) در مورد گروه آزمایش هفته ای یک بار در 9 جلسه 90 دقیقه ای اجرا و داده ها از طریق تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج تفاوت معنی داری را بین گروه آزمایش و گواه در میزان افزایش رضایت جنسی (173/6 =F، 019/0 =P) و سازگاری زناشویی (768/4 =F، 039/0 =P) در مرحله پس آزمون و پس از دو ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاریِ تصویر بدن، با اصلاح باورهای منفی درباره ظاهر جسمانی و جایگزینی آن ها با افکار مثبت و منطقی، منجر به اعتماد به نفس در روابط جنسی و در نتیجه بهبود رضایت جنسی و سازگاری زناشوئی زنان نابارور می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با ذهن آگاهی بر روان درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۷ شماره ۶۸
491-499
حوزه های تخصصی:
زمینه : دیابت نوع دو یکی از بیماری های مزمنی است که به سبب مشکلات جسمانی، احتمال ابتلا به اختلال های روانی را افزایش می دهد. از این رو مداخلات روان شناختی، احتمالا می توانند تغییرات مثبتی در شاخص های فعالیت ایمنی و روان شناختی بدن ایجاد کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه درمان شناختی رفتاری با ذهن آگاهی بر روان درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران مبتلا دیابت به نوع 2 و عضو انجمن حمایت از بیماران دیابتی تهران در سال 1397 بود. از بین آنها 60 نفر به تصادف انتخاب شدند. پس از اجرای اولیه پیش آزمون روان درستی ریف (1989)، 48 نفر دارای کم ترین نمره روان درستی، انتخاب و به تصادف در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها از طریق تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل، هر دو روش مداخلاتی شناختی رفتاری (0/05 p< ) و ذهن آگاهی (0/05 p< ) به طور معناداری موجب افزایش سطح روان درستی بیماران گردید؛ اما میزان تأثیر مداخله های شناختی- رفتاری بر افزایش روان درستی بیشتر از آموزش های ذهن آگاهی بیماران بود (0/01 p< ). نتیجه گیری : بر این اساس، مداخله شناختی رفتاری با تغییر باورهای بیمار، بهتر از مداخله رقیب به بیمار در فراگیری و تمرین مهارت های مقابله با مسائل روانی ناشی از بیماری کمک می کند.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری آسیب محور بر سازش یافتگی پس از طلاق زنان مطلقه ساکن شهر تهران
حوزه های تخصصی:
طلاق و ازهم پاشیدگی کانون خانواده معضلی اجتماعی است که پیامدهای آن از مشکلات اساسی جوامع کنونی به شمار می رود. بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری آسیب محور در سازش یافتگی پس از طلاق زنان مطلقه ساکن شهر تهران بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری این پژوهش 49 زن مطلقه ای بودند که در بازه زمانی مهر تا آبان ماه 1396 به مرکز خدمات مشاوره مهرآور واقع در جمال زاده تهران به علت مشکلات سازش یافتگی و روان شناختی ناشی از طلاق مراجعه کرده بودند. در این تحقیق از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که پس از طی مراحل اولیه ارزیابی از بین 49 مراجعه کننده که کمترین میانگین را در نمره مقیاس سازش یافتگی پس از طلاق فیشر (1976) کسب کرده بودند 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 زن) و کنترل (15 زن) گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله هفتگی را به شکل گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در نمره کل ساز پس از طلاق (68/10= F ، 003/0= p ) در مرحله پس آزمون و پیگیری نشان داد. نتایج نشان می دهد که مداخله درمان شناختی-رفتاری آسیب محور منجر به بهبود سازش یافتگی پس از طلاق در زنان مطلقه می شود. ازاین رو توصیه می شود درمانگران ازاین روش درمانی در جهت بهبود سازگاری، روابط بین فردی و ارتقاء سطح کیفی زندگی پس از طلاق در زنان مطلقه استفاده کنند.
اثربخشی بازی درمانگری بر کاهش اضطراب پنهان و آشکار دختران 12-4 سال بدسرپرست ساکن در مراکز شبه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانگری شناختی رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب پنهان و آشکار دختران 4 تا 12 سال بدسرپرست ساکن در مراکز شبه خانواده در استان تهران انجام گردیده است. روش پژوهش حاضر از نوع طرح های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است که در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد. در این پژوهش کودکان 12-4 ساله ساکن در مراکز شبه خانواده بهزیستی با روش نمونه گیری هدفمند، مورد مطالعه قرار گرفتند، گروه نمونه شامل 28 کودک حاضر در مرکز شبه خانواده گل نرگس می باشند که بر طبق پرسشنامه اضطراب اسپنس و اضطراب پنهان و آشکار اشپیل برگر (1970)، دارای سطوحی از اضطراب هستند. ابتدا آزمودنی ها به دو گروه 14 نفری گروه گواه و گروه آزمایش به صورت تصادفی تقسیم بندی شدند. سپس پیش آزمون از هر دو گروه انجام شد. گروه آزمایش در طول حدود دو ماه و طی 12 جلسه 90 دقیقه ای در بازی درمانی با رویکرد شناختی رفتاری شرکت داده شده اند، در حالی که به گروه گواه این آموزش ارائه نشد و داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که استفاده از بازی درمانی با رویکرد شناختی رفتاری موجب کاهش اضطراب در دختران ساکن در مراکز شبه خانواده می شود. با توجه به نتایج پژوهش فوق به نظر می رسد که بازی درمانی با رویکرد شناختی رفتاری می تواند به طور چشمگیری در کاهش اضطراب دختران ساکن در مراکز شبه خانواده بهزیستی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مشاوره گروهی شناختی رفتاری بر باورهای ناکارآمد ازدواج و تعهد زناشویی زنان متقاضی عمل زیبایی صورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
111 - 128
حوزه های تخصصی:
پژوهش نیمه آزمایشی حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی شناختی رفتاری بر باورهای ناکارآمد ازدواج و تعهد زناشویی زنان متقاضی عمل زیبایی صورت انجام شد. جامعه آماری شامل زنان متاهل متقاضی زیبایی صورت در یکی از کلینیک های زیبایی شهر مشهد در سه ماهه سوم سال 1396 بود. نمونه آماری مورد نیاز این پژوهش به صورت داوطلبانه از بین مراجعین متاهل دو کلینیک زیبایی در پاییز 96 به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار داده شدند. مشاوره گروهی شناختی رفتاری، به صورت گروهی و طی 10 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه باورهای ناکارآمد ازدواج و تعهد زناشویی بودند. یافته ها نشان داد که مشاوره گروهی شناختی رفتاری بر باورهای ناکارآمد ازدواج زنان متقاضی عمل زیبایی صورت تأثیر معنی داری داشته است. با توجه به مجذور ایتای سهمی، می توان گفت مشاوره گروهی شناختی رفتاری، 5/23 درصد از واریانس باورهای ناکارآمد ازدواج زنان متقاضی عمل زیبایی را تبیین می کند. همچنین مشاوره گروهی شناختی رفتاری بر تعهد زناشویی زنان متقاضی عمل زیبایی صورت تأثیر معنی داری داشته است و با توجه به مجذور ایتای سهمی، می توان گفت مشاوره گروهی شناختی رفتاری، 5/34 درصد از واریانس تعهد زناشویی زنان متقاضی عمل زیبایی را تبیین می کند. بنابراین با توجه به اثربخشی این روش مداخله، اجرای آن به منظور بهبود زندگی زنان پیشنهاد می گردد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک کارآزمایی بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. مواد و روش ها: در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، 68 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق مطب پزشکان مغز و اعصاب، مراکز درمانی پزشکی و انجمن بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس خراسان رضوی انتخاب و به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش در ده جلسه هفتگی 2ساعته تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و آزمودنی های گروه کنترل این درمان را دریافت نکردند. در پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه خودکارآمدی درد، مقیاس شدت خستگی، مقیاس امید به زندگی اشنایدر و پرسش نامه افسردگی بک ویرایش دوم روی تمام آزمودنی ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تی در نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری به طور معناداری منجر به افزایش خودکارآمدی در درد (0/001=P)، امید به زندگی (0/001=P) و کاهش خستگی (02/0=P) و افسردگی (0/003=P) در مقایسه با گروه کنترل می شود. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری در بهبود خودکارآمدی در درد، امید به زندگی، خستگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤثر است.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
259 - 294
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته تدوین شده ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 10 زوج) قرار داده شدند. یک گروه 12 جلسه بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و یک گروه 12 جلسه مشاوره زناشویی شناختی-رفتاری دریافت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس های تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی و دلبستگی بزرگ سالان بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار 22- SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر تمامی ابعاد دلبستگی و تعهد زناشویی مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری دارد (05/0p<) و در مقایسه با گروه مشاوره زناشویی شناختی – رفتاری اثربخشی بیشتری بر هر سه بعد دلبستگی و تعهد ساختاری دارد (05/0p<). گروه شناختی–رفتاری در مرحله پس آزمون فقط بر دو بعد دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) (05/0>p) اثربخشی معنادار داشته است که این اثرات پایدار نماند (05/0<p) ولی اثرات پایدار معناداری بر هر سه بعد تعهد زناشویی نشان داد (05/0>p). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از بسته ارتقاء روابط بین فردی زوجین براساس رویکرد هیجان مدار در مقایسه با مداخله شناختی-رفتاری جهت بهبود دلبستگی و تعهد زناشویی زوجین دچار تعارض زناشویی اولویت دارد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر اندیشناکی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم خلقی/ اضطرابی و اندیشناکی نوجوانان افسرده اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی در بین نوجوانان در حال افزایش است و می تواند به صورت چشمگیری عملکردها را مختل کند؛ لذا، هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر اندیشناکی در مقابل درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم خلقی/ اضطرابی و اندیشناکی نوجوانان افسرده اقدام کننده به خودکشی است. روش: سی نوجوان دختر نوجوان افسرده که با مشکل اقدام به خودکشی به واحد اورژانس از اول آبان تا 15 اسفند 1398 مراجعه کرده بودند به روش هدفمند و پس از داشتن ملاک های شمول وارد پژوهش شدند و پرسشنامه ها تکمیل شدند. شرکت کنندگان پس از انتخاب به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل (10 نفری) تقسیم شدند. یک گروه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر اندیشناکی و گروه دیگر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در ده جلسه انفرادی دریافت کردند. ابزارهای پژوهش مقیاس افسردگی بک-2، مقیاس پاسخ نشخواری، مقیاس تشخیصی علائم خلقی و اضطرابی و پرسشنامه اضطراب بک بودند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس تک و چند متغیره با اندازه گیری مکرر و نسخه 25 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: هر دو مداخله اثر معنی دار ی بر کاهش نشانه های خلقی/ اضطراب و اندیشناکی داشته است و در طول دوره پیگیری دو ماهه نیز پایدار بوده است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروه های آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و مجذور کای استفاده شد. یافته ها: بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی با آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
194-167
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی و شناختی رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند ( P<0.01 ) . همچنین، روش شناختی رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی رفتاری عمل نموده است. نتیجه گیری : با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش ها به وسیله روان شناسان و مشاوران در برنامه های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزش زوجی براساس این یافته ها تنظیم گردد.
اثربخشی مدیریت استرس به شیوه درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی زنان مواجه شده با خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
207 - 222
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مدیریت استرس به شیوه درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در زنان مواجه شده باخیانت همسر شهر تهران در سال 1400 بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری و جامعه آماری را 94 زن مواجه شده باخیانت همسر که به مراکز مشاوره منطقه 11 شهر تهران مراجعه نموده بودند، تشکیل دادند که پس از غربالگری، 40 زن واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری آنتونی و همکاران (2009) را به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو، (1991) و پریشانی روان شناختی لاویبوند (1995) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 و با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مدیریت استرس به شیوه درمان شناختی رفتاری بر کاهش نشخوار فکری (74/5=F، 020/0=P) و کاهش افسردگی (45/18=F، 001/0=P)، اضطراب (93/17=F، 001/0=P) و تنیدگی (05/17=F، 001/0=P) در زنان مواجه شده باخیانت همسر مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان مدیریت استرس به شیوه درمان شناختی رفتاری، مداخله مؤثری در کاهش نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در زنان مواجه شده باخیانت همسر است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر بدکارکردی جنسی در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
447 - 465
Aim: The aim of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and schema therapy on sexual dysfunction in infertile women. Method: The research method was quasi-experimental with pre-test, post-test design and follow-up with experimental and control groups. The study population was all infertile women referred to infertility centers in Sari in the first 6 months of 2019. The sample consisted of 60 people who were selected by purposive sampling method and randomly assigned to three groups of cognitive-behavioral therapy (20 people), schema therapy (20 people) and control (20 people). The first experimental group received cognitive-behavioral therapy (Becky, Owen and Wright, 2019) and the second experimental group received Young Schematic Therapy (2006) in 8 sessions of 90 minutes. The research instruments were Rosen et al.'s (2000) Sexual Performance Index Questionnaire. Data were analyzed by repeated measures analysis of variance using SPSS-22 software. Results: The results showed that cognitive-behavioral therapy and schema therapy improved sexual dysfunction and subscales of sexual desire (F=12.86, P<0.001), psychological stimulation (F=22.65, P<0.001), moisture (F= 24.84, P<0.001), orgasm (F=16.14, P<0.001), satisfaction (F= 21.23, P<0.001) and sexual pain (F=78.35, P<0.001) has been infertile in women. But there was no significant difference between the effects of these two methods on sexual dysfunction in infertile women (P>0.05). Conclusion: It can be concluded that cognitive-behavioral therapy and schema therapy are effective in improving sexual dysfunction in infertile women.
اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان و سرزندگی تحصیلی
زمینه و هدف : بررسی مسائل و مشکل های دانش آموزی در زمینه تحصیلی و شخصیتی و شناسایی عواملی که احتمالاً مانع رشد فردی و اجتماعی آنان می گردد در هر جامعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی ناحیه 2 شهر ساری بودند. در این پژوهش نمونه ای متشکل از 30 نفر از دانش آموزان که با روش نمونه گیری داوطلبانه از میان کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی ناحیه 2 شهر ساری انتخاب شدند. به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری ( بازی درمانی شناختی رفتاری و گروه گواه) تقسیم بندی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان کودکان ( ورن و بنسون ،2004) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی ( مارتین و مارش، ٢٠٠٦) ) جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار spss.22 تحلیل شد. سطح معناداری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی شناختی رفتاری منجر به بهبود معنی دار گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در کاهش اضطراب امتحان (001/0> P ) و افزایش سرزندگی تحصیلی (001/0> P ) در دانش آموزان پسر شد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان از بازی درمانی شناختی رفتاری برای بهبود اضطراب امتحان و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان در مراکز روان شناسی و مشاوره استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر بهبود اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر کاهش اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان سیل زده شهر پل دختر انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون چهار گروهی انجام گرفت. جامعه آماری، شامل همه زنان میانسال سیل زده شهر پل-دختر استان لرستان بود که طی دو ماهه نخست سال 1398 به مراکز سلامت و روانشناختی مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 60 نفر که دارای بیشترین میزان اختلال استرس پس از سانحه بودند، در سه گروه آزمایش (N = 45; Mage = 42.02, SD = 7.03) و یک گروه کنترل (N = 15; Mage = 41.50, SD = 7.91) به تصادف گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل آزمون حافظه سرگذشتی ویلیامز و برودبنت (1986) و مقیاس اضطراب بک و استر (1990) بود. داده های آماری به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی بن فرونی و آزمون L-Matrix مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد هر سه مداخله درمان شناختی رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت نسبت به گروه کنترل مؤثر بودند (01/0>p). علاوه بر این، نتایج L-Matrix نیز نشان داد درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی شناختی تأثیر بیشتری نسبت به EMDR بر افزایش حافظه سرگذشتی در زنان سیل زده داشتند از این رو می توان نتیجه گرفت، هیپنوتراپی شناختی رفتاری و در پی آن درمان شناختی رفتاری و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت زنان سیل زده از اثربخشی مطلوبی برخودارند.
اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
554 - 570
حوزه های تخصصی:
هدف: بر اساس افراد مبتلا به ام اس از کیفیت زندگی و خودکارآمدی پایینی برخوردار هستند. بنابراین، مطالعه ای حاضر با هدف بررسی خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (درمان طرحواره ای=گروه آزمایش اول درمان شناختی رفتاری و گروه آزمایش دوم و گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه (2 گروه آزمایش و گروه گواه)، مداخلات درمانی (یعنی درمان طرح واره ای و درمان شناختی رفتاری) هر کدام به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعته (90 دقیقه ای) بر روی گروه های آزمایش اعمال شد و یک هفته پس از اتمام جلسات درمان، از گروه-های آزمایش و گواه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی (49/219 = F، 001/0 P =) و خودکارآمدی (929/21 = F، 001/0 P =) نمونه آماری پژوهش تأثیر معناداری داشت. همچنین، معناداری آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از پایداری تأثیرات هر دو درمان بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به سیاست گذاران سلامت پیشنهاد می شود اقدامات و برنامه های درمانی شناختی-رفتاری جهت بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان مبتلا به ام اس صورت گیرد.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر هیجانات منفی در زنان مبتلا به ام اس
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هیجانات منفی از مواردی است که فرد مبتلا ب ه ام اس ب ا آن درگی ر است و موجب کاهش فرصت های آنها برای برقراری تعاملات اجتماعی می شود و این مسئله روابط اجتماعی، کیفیت زندگی و درنتیجه سلامت روان آنها را با تهدید مواجه می کند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر هیجانات منفی در زنان مبتلا به ام اس در شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. در این پژوهش به منظور انتخاب نمونه پژوهش، ابتدا بین بیماران زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که جهت دریافت خدمات درمانی به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) شهر کرمانشاه مراجعه بودند، پرسشنامه های مورد پژوهش (با توجه به رعایت تمامی اصول بهداشتی در مواجه با بیماری ویروسی کرونا) توزیع شد، ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه DASS-21 بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته ها مبین این بود که در نمرات کلی هیجانات منفی شرکت کنندگان در گروه کنترل نسبت به نمره هیجانات منفی شرکت کنندگان در گروه مداخله اول (طرحواره درمانی) و شرکت کنندگان در گروه درمانی شناختی رفتاری از لحاظ آماری دارای تفاوت معنی داری بودند. این درحالی است که نمره هیجانات منفی در بین دو گروه مداخله طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری تفاوت معنی داری نداشت. این وضعیت، در باره دو مولفه افسردگی و استرس صدق می کند. یعنی سطح افسردگی و استرس افراد حاضر در دو گروه مداخلات آموزشی نسبت به افراد حاضر در گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است، اما تفاوتی بین دو گروه مداخله وجود نداشته است. درباره مولفه اضطراب نیز نتایج آزمون تعقیبی حاکی از آن است که هرچند اضطراب دو گروه مداخله دارای اختلاف میانگین (27/2 و 07/2) با گروه کنترل هستند اما این اختلاف معنادار نشده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود تفاوتی میان اثر دو روش طرحواره درمانی و درمان شناختی - رفتاری بر کاهش هیجانات منفی وجود نداشت.