فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۲۱ تا ۳٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۳۲-۱۶۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها موید تأثیر عوامل روانی بر پیدایش بیماری های قلبی و عروقی همچون فشارخون است. این دسته بیماری ها برکیفیت هیجان ها و سلامت افراد اثرگذارند. تاکنون درمان های مختلفی برای کاهش فشارخون به انجام رسیده ولی به نظر می رسد به نقش درمان های روانشناختی همچون درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در نظم جویی هیجانی و به تبع آن کاهش فشارخون توجه کافی نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نظم جویی هیجان و کاهش فشارخون در افراد مبتلا به بیماری کرونری قلب بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری 6 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به کرونری قلب مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی شهر نوشهر بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از افراد مبتلا به کرونری قلب که با استفاده از نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه نظم جویی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) و دستگاه فشارسنج به دست آمد. پروتکل مورد استفاده در این پژوهش، براساس پیشنهاد هربرت و فرمن (2011) بود که در 8 جلسه 60 دقیقه ای طراحی و اجرا شد. داده ها با استفاده از روش مانکوا و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات قبل و بعد از مداخله بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p<). به این صورت که در میانگین فشارخون افراد در پیش آزمون گروه آزمایش 16/15 و در مرحله پس آزمون به 83/12 کاهش یافته بود، در حالی که در گروه گواه تغییر معناداری صورت نگرفته بود. در نهایت یافته ها بیانگر آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نظم جویی هیجان و کاهش فشارخون در افراد مبتلا به بیماری کرونری قلب تأثیر معناداری از نظر آماری دارد. نتیجه گیری: باتوجه به اثربخش بودن درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش فشارخون و نظم جویی هیجان افراد بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای بهبود نظم جویی هیجان و کاهش فشارخون در افراد مبتلا به بیماری کرونری قلب به کار روند. پیشنهاد می شود زمینه لازم برای آشنایی عملی و کاربردی چنین رویکردهایی برای روانشناسان، پزشکان و پرستاران فراهم گردد.
بررسی اثربخشی روانشناسی مثبت گرا بر معناداری زندگی و افسردگی دانشجویان دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۱۰۰۰-۹۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است دانشجویان از جمله آسیب پذیرترین افراد نسبت به پیامدهای اختلال افسردگی هستند. از سوی دیگر، افسردگی با تسهیل افکار بدبینانه و غیرمنطقی نسبت به آینده می تواند رضایت و معنای زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش های مختلف نشان داده اند که میزان افسردگی و معنای زندگی دانشجویان را می توان با بهره گیری از مداخلات روانشناختی تعدیل کرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روانشناسی مثبت گرا بر معناداری زندگی و افسردگی دانشجویان دانشگاه هنر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه هنر در سال 1399 بود. از این جامعه آماری، تعداد 60 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 30 نفری آزمایش (گروه مداخله روانشناسی مثبت گرا) و گواه گمارده شدند. در جلسات مداخله آموزشی روانشناسی مثبت گرا از بسته آموزشی کوئیلیام (2003) و برای جمع آوری داده ها از نسخه دوم مقیاس افسردگی بک (1996) و پرسشنامه معناداری زندگی مورگان و فارسیدز (2009) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس تک متغیری و نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد مداخلات روانشناسی مثبت گرا بر افزایش معناداری زندگی و کاهش افسردگی دانشجوبان دختر و پسر مؤثر بوده است (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش روانشناسی مثبت گرا می تواند ضمن کاهش میزان افسردگی، به افزایش معناداری زندگی دانشجویان نیز کمک کند. بنابراین توجه به مداخلات روانشناسی مثبت گرا می تواند با تأکید بر توانمندی ها و افزایش شادمانی، نقش مهمی در بهبود ابعاد روانشناختی و حتی معنوی دانشجویان داشته باشد.
طراحی مدل رفتار روانشناختی خریداران وسواس گونه در ارتباط با برندها: مبتنی بر رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دو دهه اخیر، ادبیات حوزه رفتار مصرف کننده به موضوع خرید وسواس گونه توجه بسیاری نشان داده است؛ اما شکاف هایی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش، طراحی مدل رفتار روانشناختی خریداران وسواس گونه در ارتباط با برندها براساس رویکرد کیفی بود. روش: در پژوهش از رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه مورد مطالعه شامل ساکنین شهر تهران در سال ۱۴۰۰ با دامنه سنی ۱۶ تا ۵۰ سال که دارای اختلال خرید وسواس گونه بودند و متخصصان دکترای روانشناسی و روانپزشکی و مدیران بازاریابی شهر تهران با حداقل ۱۰ سال سابقه است. به منظور جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه تشخیص خرید وسواس گونه ماکارون و شوفیلد (۲۰۱۷) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری، انتخابی، نرم افزار مکس کیودی ای نسخه ۲۰ و SPSS نسخه ۲۶ استفاده شد. یافته ها: مدل بدست آمده نشان داد، شرایط زمینه ای (عوامل روانشناختی و جامعه شناختی)، همراه با شرایط مداخله گر (مفاهیم مربوط به برند، نمایش سبک زندگی، درآمد، تشدید کننده احساسات منفی)، در شکل گیری رفتار خریداران وسواس گونه در ارتباط با برندها مؤثر و مزایای اجتماعی و احساسی حاصل از خرید برند، علت این رفتار بودند. در این میان رفتاری که خریداران وسواس گونه در ارتباط با برندها از خود نشان می دهند (شناوری در میان برندها و گوش به زنگی نسبت به برندها) منجر به پیامدهای نامطلوبی از منظر بازاریابی می شود. نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده شکل گرفتن احساس تنفر از برند، لطمه ای جبران ناپذیر بر برند وارد می کند و با توجه به حضور شبکه های اجتماعی این احساسات در میان مصرف کنندگان، به سرعت قابل انتقال است و منجر به صدمه دیدن شهرت برند می گردد.
پیش بینی تعهد زناشویی بر مبنای صفات سه گانه تاریک و پنج عامل بزرگ شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۱۲۰-۱۱۰۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعهد زناشویی در روابط بلند مدت تحت تأثیر عوامل زیربنایی از جمله صفات شخصیتی است. پیشینه پژوهش نشان می دهد که ناهمسانی های متعددی در رابطه با اینکه کدام صفات شخصیتی با تعهد زناشویی رابطه دارد، دیده می شود. بعلاوه عمده این پژوهش ها بر پنج عامل بزرگ شخصیت متمرکز بوده اند و به نقش صفات سه گانه تاریک در پیش بینی تعهد زناشویی بسیار کم پرداخته شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس صفات سه گانه تاریک و پنج عامل بزرگ شخصیت در زنان متأهل انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش 327 زن متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شیراز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان درخواست شد تا مقیاس صفات سه گانه تاریک، فرم کوتاه (جونز و پائولوس، 2014)، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (مک کری و کاستا، 2004)، پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه استاندارد استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در بین متغیرهای صفات سه گانه تاریک و پنج عامل بزرگ شخصیت، روان رنجورخویی (0/001p<،0/301- β=) و ماکیاولیسم (0/05p<، 0/105- β=) پیش بینی کننده های منفی و معنادار و وظیفه شناسی (0/01 p<، 0/214 β=) پیش بینی کننده مثبت و معنادار تعهد زناشویی است. همچنین ترکیب متغیرهای پژوهش به طور معناداری با تعهد زناشویی رابطه دارد و 25/9 درصد از واریانس آن را تبیین می کند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که روان رنجورخویی، وظیفه شناسی، و ماکیاولیسم نقش مهمی در پیش بینی تعهد زناشویی دارند. بنابراین جهت افزایش تعهد زوجین در روابط بلند مدت، توجه به نقش این متغیرها ضروری است.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بریوگا برشادکامی و بهزیستی ذهنی مادران غیرشاغل شهرگرگان
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مادر در خانواده و نقش اساسی آن ها در مشکلات زناشویی و اختلالات اجتماعی_عاطفی فرزندان. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر یوگا بر شادکامی و بهزیستی ذهنی مادران غیر شاغل و حداقل این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران غیر شاغل شهر گرگان و داوطلب شرکت در کلاس های یوگا در نیمه دوم سال 1401 را تشکیل می دهند. 24 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) تحت آموزش فن های یوگا توسط مربی یوگا قرار گرفتند؛ و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHI ارگایل، 2001) و پرسشنامه بهزیستی ذهنی (کی یز و همکاران، 2003) استفاده شد. برای بررسی فرضیه ها آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد و داده ها با نرم افزار آماری spss26 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از آزمون کوواریانس نشان داد که اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر یوگا و فن های آن برافزایش شادکامی و افزایش بهزیستی ذهنی مؤثر بوده است. نتایج نشان داد که ذهن آگاهی مبتنی بر فن های یوگا بر شادکامی و بهزیستی روانی مادران غیر شاغل تأثیر مثبت و معناداری دارد. و به پژوهشگران توصیه می شود در کار با مادران غیر شاغل دارای افسردگی و نارضایتی از زندگی از روش های مداخله کوتاه مدت و بلندمدت مبتنی بر ذهن آگاهی ازجمله یوگا که کم هزینه و در دسترس هستند استفاده کنند.
نقش مدیریت استرس در بیماری های قلبی: بررسی سیستماتیک مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 75
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان یک عامل رایج در زندگی امروزه، تأثیرات عمیقی بر سلامت قلب دارد. این مقاله به بررسی ارتباط بین استرس و بیماری های قلبی می پردازد و نقش عوامل روان شناختی در این فرآیند را مورد بررسی قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی نقش مدیریت استرس در بیماری های قلبی هست. روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی می باشد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مدیریت استرس در بهبود بیماری های قبلی موثر می باشد و راهبردهای مدیریت استرس عبارتند از: کاهش افسردگی، کنترل خشم، پرهیز از خصومت، کاهش انزوای اجتماعی، کاهش اضطراب، عوامل شخصیتی، برخورداری از سلامت معنوی، کنترل وضعیت اجتماعی/اقتصادی. همچنین مداخلات روان شناختی در بهبود مدیریت استرس و در نتیجه بهبود بیماری های قلبی از قبیل درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طرحواره درمانی، تصویرسازی ذهنی هدایت شده، آموزش ذهن آگاهی، آموزش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد اسلامی، درمان مبتنی بر شفقت، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان فعالسازی رفتاری گروهی، مدیریت هیجان های عاطفی همچنین از سویی، استرس از طریق مسیرهای بیولوژیکی متعددی از جمله افزایش فشار خون و آلودگی عروق، به تغییرات در ساختار قلب و عروق منجر می شود. در نتیجه، مدیریت استرس و تقویت عوامل روان شناختی مثبت، به عنوان یک راهبرد پیشگیری از بیماریهای قلبی و بهبود سلامت قلبی، حائز اهمیت است. توصیه ها شامل توسعه مهارت های مقابله با استرس، ترویج فعالیت های ورزشی منظم، ارتقاء فرآیندهای آموزشی مدیریت استرس، تشویق به روحیه مثبت و ترویج سبک زندگی سالم هستند.
عوامل مؤثر بر ادراک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۸۷-۵۶
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف شناخت عوامل موثر بر ادراک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه و تبیین جایگاه و اهمیت آن در چالش های پیش روی تثبیت نقش مشاوران مدارس انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش مرور نظام مند و توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی- پژوهشی چاپ شده در مجلات معتبر داخلی و خارجی در دهه اخیر بوده است. مقالات این مطالعه مروری از طریق جستجوی پایگاه های نورمگز، پایگاه اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، پرتال جامع علوم انسانی، الزیویر، سیج، تیلور و فرانسیس، اسپرینگر، وایلی و ام.دی. پی.آی به دست آمدند. یافته ها: 25 مقاله بر اساس معیار های ورود مطالعه وارد مرور نهایی شدند. این مقالات در قالب روش های اقدام پژوهی، پیمایشی، روش کیو، آزمایشی، گروه متمرکز، مصاحبه، پدیدارشناسی، همبستگی و گراندد تئوری صورت پذیرفته بود. واکاوی این پژوهش ها نشان داد سه دسته عوامل شامل عوامل مربوط به مدرسه و اجتماع، عوامل مربوط به معلمان و مدیران و عوامل مربوط به مشاوران در ادارک مدیران و معلمان از نقش مشاور مدرسه مؤثرند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت عدم آگاهی مدیران و معلمان از نقش تحول یافته مشاوران مدارس از مهم ترین عوامل مربوط به ادارک متناقض معلمان و مدیران بوده و بهترین روش برای حل این مسئله وجود یک شورای مشاوره در هر مدرسه، متشکل از مدیر، معلمان و مشاور مدرسه است. این شورا با آگاه سازی مدیران و معلمان از نقش مشاور و پیگیری اهداف و برنامه مشاور مدرسه موجبات تثبیت نقش مشاور مدرسه فراهم کرده و فرایند تحقق اهداف آموزش وپرورش را تسهیل می کند.
تبیین اشتغال پذیری از طریق انطباق پذیری، خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی و آمادگی برای شانس: یک مدل میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۳۵۱-۳۲۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انطباق پذیری مسیر شغلی و اشتغال پذیری با میانجی گری متغیرهای خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی و آمادگی برای شانس در میان بیکاران ایرانی بود. روش: داده ها در این پژوهش از طریق نمونه گیری داوطلبانه و بر روی یک نمونه ی 719 نفری از بیکاران ایرانی گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی، مقیاس خودکارآمدی کاریابی، شاخص ادراک پیچدگی، شاخص آمادگی برای شانس و مقیاس اشتغال پذیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب تأثیر انطباق پذیری مسیر شغلی بر خودکارآمدی کاریابی (001/0>p و 75/0= γ)، ادراک پیچیدگی (001/0>p و 64/0= γ) و آمادگی برای شانس (001/0>p و 88/0= γ) به لحاظ آماری معنادار است. علاوه براین، ضریب تأثیرخودکارآمدی کاریابی (001/0>p و 39/0= β)، ادراک پیچیدگی (001/0>p و 17/0 = β) و آمادگی برای شانس (001/0>p و 6/0= β) براشتغال پذیری بعنوان متغیر وابسته ی درون زا از نظر آماری معنادار است. همچنین انطباق پذیری مسیر شغلی با اشتغال پذیری به طور غیرمستقیم از طریق این متغیرها رابطه داشت. نتیجه گیری: به طور کلی، با توجه به یافته این پژوهش مبتنی بر وجود رابطه غیر مستقیم بین انطباق پذیری مسیر شغلی و اشتغال پذیری، بایستی خاطر نشان کرد که برای افزایش اشتغال پذیری نه تنها توجه به انطباق پذیری ضروری است بلکه توجه به راهبردهای افزایش خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی مبتنی بر سیستم تفکر باز و نیز افزایش آمادگی برای شانس اهمیت دارد.
رابطه سبک فرزندپروری والدین با خلاقیت دانش آموزان در مدارس استعدادهای درخشان و مدارس عادی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اساسی از انتخاب موضوع و انجام تحقیق در زمینه خلاقیت دانش آموزان و نگرش های فرزند پروری والدین، دستیابی به نتایجی است که احتمالا حاکی از ارتباط برخی از عوامل بین آن هاست. برای انجام پژوهش از روش توصیفی (پیمایشی) استفاده شده است. نوع نگرش فرزندپروری والدین به عنوان متغییر مستقل و میزان خلاقیت دانش آموزان به عنوان متغییر وابسته در نظر گرفته شده است. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، اطلاعات مورد نیاز از طریق اجرای دو پرسشنامه (1- آزمون زمینه یابی مداد کاغذی چندجوابی سنجش خلاقیت 2- پرسشنامه زمینه یابی ارزشیابی نگرش والدین) جمع آوری شده است. روش کار: اجرای هر دو پرسشنامه درمدارس تیزهوشان به روش سرشماری ودرمدارس عادی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام گرفته است. جامعه و نمونه آماری درمدارس استعدادهای درخشان 100 نفر پسر و 90 دختر (جمعا 190 نفر) و والدین آن ها تشکیل داده است و در مدارس عادی نیز100نفرپسر و 90 نفر دختر (جمعا190نفر) به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی با نرم افزار آماری16 SPSS صورت گرفته است . نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی است ضریب همبستگی بین شیوه های فرزندپروری والدین و رشد خلاقیت دانش آموزان مدارس عادی رابطه معنی داری وجود دارد. ، ضریب همبستگی بین شیوه های فرزند پروری والدین و رشد خلاقیت دانش آموزان استعدادهای درخشان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون Tمستقل نشان داد بین شیوه های فرزندپروری دانش آموزان مدارس عادی و استعدادهای درخشان تفاوت معنی داری وجود دارد.
طراحی الگوی ویژندسازی منابع انسانی حوزه سلامت با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
107-121
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بی اطلاعی یا بی اعتنایی سازمان به هنجارها و ارزش های اجتماعی آثار منفی بسیاری در زمینه جامعیت و ویژند سازمان در جامعه دارد. در این پژوهش تلاش شده است تا به پرسش های اساسی در زمینه معیارهای ویژندسازی بر اساس مبانی ایرانی-اسلامی پاسخ داده شود و الگوی ویژندسازی منابع انسانی را مبتنی بر فرهنگ و دستورهای اسلامی ارائه کند. روش کار: این پژوهش از نظر روش از انواع پژوهش های ترکیبی (کیفی و کمّی)، از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات پیمایشی است. نتایج به دست آمده از مرحله کیفی پژوهش به طراحی الگوی مفهومی پیشنهادی ویژندسازی منابع انسانی منجر شد. بر این اساس در بخش اول تحقیق به منظور ارائه الگویی جامع از روش پژوهشی کیفی فراترکیب استفاده شد و پس از شناسایی مقولات، مفاهیم و کدهای ویژند منابع انسانی از طریق روش فراترکیب، برای ارائه ترکیب مطلوب مؤلفه های الگو به گونه ای که بتوان رابطه بین مقوله های ویژند منابع انسانی را بهینه نمود از روش الگو سازی ساختاری (ISM) استفاده شد و الگوی اولیه به دست آمد و سپس از طریق روش حداقل مربع جزئی (PLS) الگو اعتبارسنجی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: الگوی موردنظر متشکل از هشت مقوله اصلی (ویژندسازی منابع انسانی-اسلامی، ارزیابی عملکرد منابع انسانی، آموزش و توسعه منابع انسانی، رهبری سازمانی، عدالت سازمانی، رضایت و تعهد منابع انسانی، فرهنگ سازمانی و ویژندسازی داخلی) و 43 مقوله فرعی است که می تواند الگوی ویژندسازی منابع انسانی را با رویکرد اسلامی نمایش دهد. نتیجه گیری: هر سازمانی در حوزه سلامت در فرایند استعدادیابی های خویش می تواند علاوه بر استفاده از اصول علمی شایسته سالاری و مدیریت استعدادها، شاخصه های اسلامی استخراج شده در این پژوهش را برای ویژندسازی خود به کار گیرد و درنهایت نیز با اتکا به اصول و مبانی دینی و اسلامی، با جذب و نگهداری نیروهایی مستعد، فرایند ویژندسازی خود را تکمیل نماید.
پیامدهای منفی ترویج تفکر آزادی جنسی غربی در کشور: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
76-90
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نوجوانان و جوانان بیش از هر قشر دیگری در معرض قسم های مختلف تهاجم فرهنگی غربی قرار دارند و بسیاری از مفاهیم ذیل تهاجم فرهنگی مانند آزادی جنسی بدین دلیل است که افراد از پیامدهای منفی آن آگاهی ندارند. بنابراین ممکن است با تبیین پیامدهای منفی آزادی جنسی، نگرش و دیدگاه جامعه ایرانی به ویژه قشر جوان نسبت به این پدیده مذموم تغییر یابد و بستر لازم برای مقابله با آزادی های مطلق جنسی فراهم گردد. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی جهت تبیین پیامدهای منفی ترویج تفکر آزادی جنسی غربی در کشور انجام شده است. روش کار: روش اصلی این تحقیق فراترکیب کیفی است که در آن از طریق جست وجوی کلیدواژه های مرتبط، مطالعات پیشین درباره پیامدهای آزادی جنسی استخراج شد. در ادامه شاخص های شناسایی شده در مقالات مختلف کدگذاری شد و با دسته بندی کدها موضوعات اصلی به دست آمد. با استفاده از رویکرد فراترکیب، الگویی مفهومی شامل سه بُعد اصلی، پنج مضمون و 37 کد به دست آمد. سه بُعد اصلی شناسایی شده شامل پیامدهای فردی، خانوادگی و اجتماعی-فرهنگی بود. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: رتبه بندی عوامل نشان داد که پیامدهای اجتماعی-فرهنگی اهمیت بیشتری داشت و پیامدهای خانوادگی و فردی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار داشتند. همچنین محاسبه ضریب کاپا کوهن، ضریب هولستی، ضریب پی اسکات و ضریب آلفای کرپیندروف نشان داد که الگوی به دست آمده در این تحقیق اعتبار مناسبی داشت. نتیجه گیری: هدف دولت های غربی از ترویج تفکر آزادی جنسی در کشورهای اسلامی تأثیرگذاری بر باورهای فرهنگی و رفتارها و هنجارهای اجتماعی است. با ترویج تفکر آزادی جنسی، زمینه و بستر لازم برای نفوذ و نهادینه سازی سایر هنجارهای غربی در جامعه نیز فراهم می آید؛ به شکلی که می توان آزادی جنسی را دروازه ای جهت ورود دیگر ارزش های غربی در نظر گرفت که اغلب در تضاد کامل با فرهنگ و اندیشه اسلامی قرار دارد.
The Impact of Social Support on Job Performance by mediating Role of Enrichment and Innovative Work Behaviors among Physical Education Chancellors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Applying supportive policies by the organization towards human resources can provide a suitable basis for creating mutual benefits. On one hand, this issue will affect their behavioral and functional approaches, and on the other hand, it will determine the type of their perceptions towards the job. Accordingly, in this research, the impact of social support on the job performance of employees by considering the role of job enrichment and innovative work behaviors has been investigated. The statistical population of this research included physical education managers of Iranian universities which 333 people participated in it according to the rule of at least five times the number of statements and with the convenience sampling method. The data collection tool was a standard questionnaire taken from reliable sources including innovative work behaviors scale by De Jong & Den Hartog, (2010), job performance scale by Chirumbolo & Areni, (2010), perceived social support by scale Mack & Rhineberger-Dunn, (2019) and job enrichment scale by Vijay & Indradevi, (2015) and data analysis and hypothesis testing has been done by using the structural equation modeling technique with the partial least squares approach in the PLS software. The research findings indicate that social support has a significant and positive effect on innovative work behaviors, job enrichment and job performance. There is a positive and significant relationship between innovative work behaviors and job enrichment with job performance. Job enrichment and innovative work behaviors play a mediating role in the relationship between social support and job performance.
اثربخشی ذهن آگاهی بر آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
61 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر آشفتگی ذهنی وضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل بزرگسالان شهر شیراز بود که دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند و به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز در سال 1400-1401 مراجعه کرده بودند. به روش نمونه گیری در دسترس 10 نفر که ویژگی های لازم را داشتند در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بزرگسالان بارکلی، پرسشنامه آشفتگی ذهنی MWQ و برنامه آموزش ذهن آگاهی بود که طی 8 جلسه ۴۵ دقیقه ای، یک بار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو گروه در سه مرحله اندازه گیری شد و با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۲ تجزیه وتحلیل گردید.یافته ها: نتایج بیانگر تغییرات نمرات شرکت کنندگان از پیش آزمون به پس آزمون است، به نحوی که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اثر داشته (p<0.05) و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است (p<0.05).بحث و نتیجه گیری: از آنجا که آموزش ذهن آگاهی در کاهش علائم مرتبط با بیش فعالی موثر بوده است؛ می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای بهبود آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نیز سایر افرادی که دچار ناتوانی های مشابه هستند استفاده کرد.
بررسی رابطه کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با میانجی گری نظریه ذهن کودکان 9 تا 11 ساله شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توسعه نظریه ذهن دارند. نظریه ذهن نیز در توانایی کودکان برای درک و تفسیر رفتار دیگران نقش اساسی دارد. همچنین رابطه مثبتی بین کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قضاوت اخلاقی وجود دارد. ازین رو در پژوهش حاضر، هدف بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با توجه به نقش میانجی نظریه ذهن است.روش: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کودکان ۹ تا ۱۱ ساله شهر ایلام است که 370 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از سه پرسشنامه قضاوت اخلاقی Sinha and Verma (1971)، نظریه ذهن Ghamrani و همکاران (2006) و کارکردهای اجرایی Barkley (2012) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده ها به روش های همبستگی اسپیرمن و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS نسخه 24 وsmart PLS نسخه 3 تحلیل شدند. یافته ها: بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (246/0=β و 05/0>P)، کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن (545/0=β و 05/0>P)، نظریه ذهن و قضاوت اخلاقی (494/0=β و 05/0>P) رابطه وجود دارد. همچنین نقش میانجی نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (269/0=β و 05/0>P) تایید شد.نتیجه گیری: کارکرد اجرایی، ظرفیت شناختی زیربنایی است که شناخت سطح بالاتر مانند استدلال و تصمیم گیری در موقعیت های اخلاقی را ممکن می سازد و تسهیل می کند. همچنین کارکرد اجرایی بر ارتقای سطح نظریه ذهن نیز اثر دارد. بنابراین جهت بهبود قضاوت اخلاقی برنامه های مداخله ای که رشد کارکردهای اجرایی را هدف قرار دهند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند؛ زیرا می توان از طریق بهبود کارکردهای اجرایی، بستر مناسبی برای ارتقای سطح نظریه ذهن فراهم آورد و ارتقای نظریه ذهن بر پیشرفت قضاوت های اخلاقی تأثیر خواهد گذاشت.
الگویابی روابط ساختاری مهارت های ارتباطی با میانجیگری کیفیت زندگی اسلامی با تاب آوری روان شناختی در پرستاران زن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
167-182
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگو یابی روابط ساختاری مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی با تاب آوری روان شناختی در پرستاران زن انجام شد. پژوهش «توصیفی» و از نوع همبستگی مبتنی بر روش الگو یابی معادلات ساختاری (به طور خاص معادلات رگرسیونی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران بیمارستان است که با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 25 برای هر متغیر آشکار در الگو 217 پرستار به روش «نمونه گیری هدفمند» به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های «مهارت ارتباطی» بارتون (1990)، پرسشنامه «کیفیت زندگی اسلامی» نژادمحمد نامقی و همکاران (1394) و پرسشنامه «تاب آوری» کونر و دیویدسون (2003) بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از الگو یابی معادلات رگرسیونی ساختاری و نرم افزار SPSS 18 و Amos 23 استفاده شد. یافته ها نشان داد: مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی اثر مستقیمی بر تاب آوری روان شناختی دارند، و مهارت های ارتباطی با میانجیگری کیفیت زندگی اسلامی بر تاب آوری روان شناختی اثری غیرمستقیم دارند. همچنین الگوی پژوهش تأیید شد و 69 درصد از تاب آوری روان شناختی توسط مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی قابل تبیین است. نتایج این پژوهش با توجه به نقش اثرگذار مهارت های ارتباطی و کیفیت زندگی اسلامی می تواند در محیط های اجتماعی و شغلی، تاب آوری روان شناختی را در شغل های دارای فشار روانی زیاد افزایش دهد.
انسجام خانوادگی و والدآزاری: نقش واسطه ای خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزت نفس و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
19 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزت نفس و تاب آوری در رابطه بین انسجام خانوادگی و والدآزاری در دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد و مادران آنان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 779 نفر به روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان این پژوهش پرسش نامه والد آزاری فرم پسران (PAS-bv)، مقیاس والد آزاری (دختر- مادر)(PAS-gm)، مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی (VCED)، مقیاس به تعارض زناشویی والدین (PMCS)، پرسشنامه انسجام خانواده (SFC)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و تاب آوری کانر دیویدسون (CD-RIS)، را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین خشونت خانگی، تعارض زناشویی، انسجام خانوادگی، عزت نفس و تاب آوری با والد آزاری رابطه معناداری وجود دارد. مدل نهایی برازندگی مناسبی را نشان داد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که که انسجام خانوادگی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزت نفس و تاب آوری بر والد آزاری اثر معنادار دارد.
بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های مثبت روانشناختی بر احساس خودارزشمندی و باورهای فراشناختی فرزندان جانبازان مبتلا به PTSD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
139 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های مثبت روانشناختی بر خودارزشمندی و باورهای فراشناختی فرزندان جانبازان مبتلا به PTSD انجام گرفت و از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی بود. نمونه پژوهشی در این بررسی شامل 40 نفر از نوجوانان فرزند جانبازان شهرستان کرمانشاه در سال 1400 بود که به روش نمونه گیری داوطلبانه با جایگزینی تصادفی بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. داده های تحقیق از طریق پرسشنامه های خودارزشمندی کروکر و همکراان (2003) و پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (MCQ-30) جمع آوری گردید. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-20 و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون خودارزشمندی (14/0=ἡ، 05/0˂P، 09/6=(1و35)F) و باورهای فراشناختی (39/0=ἡ، 01/0˂P، 65/22=(1و35)F) بعد از حذف اثر پیش آزمون، در گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد و آموزش مؤلفه های مثبت روانشناختی منجر به ارتقای خودارزشمندی و کاهش باورهای فراشناخت منفی در اعضای گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، در مقایسه با گروه کنترل شده است. بر اساس نتایج حاصله می توان گفت که آموزش مؤلفه های مثبت روانشناختی منجر به ارتقای وضعیت روانشناختی و خودارزشمندی فرزندان جانبازان شد.
تأثیر آموزش شفقت به خود بر بهزیستی ذهنی و دل بستگی مادر- جنین در زنان با حاملگی ناخواسته: یک مطالعه نیمه تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : بارداری ناخواسته یکی از مسائل مهم مرتبط با سلامت مادران در دوران بارداری است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش شفقت به خود بر بهزیستی ذهنی و دل بستگی مادر - جنین زنان با حاملگی ناخواسته بود. روش ها : این مطالعه باطرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و با گروه گواه نیمه تجربی در 80 زن باردار که بارداری ناخواسته داشتند و مراجعه کننده به پایگاه های سلامت شهر کرمانشاه انجام شد. نمونه ها به روش خوشه ای و در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی، به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مشخصات جمعیت شناسی، بهزیستی ذهنی و دل بستگی مادر - جنین استفاده گردید. برای گروه آزمایش، هشت جلسه گروهی به صورت یک بار در هفته در بازه زمانی ۹۰ دقیقه ای آموزش شفقت به خود بر اساس الگوی صیدی برگزار شد و در این مدت گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیلی به منظور بررسی شاخص های توصیفی از فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و جهت بررسی همسانی متغیرهای جمعیت شناختی از آزمون های دقیق کای اسکوئر (آزمون دقیق فیشر)، کای اسکوئر و آزمون یومن ویتنی و به منظور بررسی یافته های از آزمون های ناپارامتریک فریدمن و یومن ویتنی استفاده شد.سطح معنی داری برای تمامی آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. نتیجه : بر اساس نتایج آزمون فریدمن، در طی زمان مداخله در گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است. همچنین بر اساس نتایج آزمون یومن - ویتنی، بین گروه آزمایش و کنترل در نوبت دوم و سوم سنجش تفاوت معناداری وجود داشت. بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش شفقت به خود موجب ارتقاء بهزیستی ذهنی و دل بستگی مادر - جنین در زنان دارای بارداری ناخواسته می شود؛ بنابراین پیشنهاد می گردد، در مراکز ارائه دهنده ی خدمات به زنان باردار، از آموزش شفقت به خود استفاده گردد.
روابط ساختاری نگرانی، نشخوار فکری، بی خوابی و عواطف منفی با افکار پارانوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
177 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط ساختاری نگرانی، نشخوار فکری، بی خوابی و عواطف منفی با افکار پارانوئید بود. طرح پژوهش حاضر، از نوع توصیفی همبستگی است. برای این منظور، 420 نفر از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با استفاده از نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا، مقیاس نشخوار فکری نالن هاکسما، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند، مقیاس بی خوابی بوستین و مقیاس افکار پارانوئید که در اختیار آن ها گذاشته شده بود، پاسخ دادند. تحلیل دادهها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقهبندی، پردازش و تحلیل دادهها و بررسی فرضیههای پژوهش از نرم افزارهای آماری 22SPSS و لیزرل 85,8 استفاده شد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخصهای برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازهگیری، برازش دارد (98/0CFI=، 96/0NFI=، 048/0 RMSEA=). نتایج نشان داد که بی خوابی به صورت غیر مستقیم از طریق عاطفه منفی و نگرانی و نشخوارهای فکری بر افکار پارانویا و همچنین عاطفه منفی به صورت غیرمستقیم از طریق نشخوار و نگرانی بر افکار پارانوئید تاثیر دارد. میتوان براساس یافتههای پژوهش، نتیجه گرفت که عاطفه منفی و نگرانی و نشخوارهای فکری در رابطه بین بی خوابی و افکار پارنویا نقش واسطهای دارد. توجه به این مکانیسم تاثیر، در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای کاهش افکار پارانویا میتواند موثر باشد.
واکاوی وجوه تاثیرگذار بر ایجاد فاصله میان نظریه و عمل در معلمان ابتدایی: یک پژوهش روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی وجوه تاثیرگذار بر ایجاد فاصله میان نظریه و عمل در معلمان ابتدایی است. بدین منظور از روش روایت پژوهی استفاده شده است و بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، با 16 نفر از معلمان نمونه مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران تا رسیدن به اشباع نظری داده ها مصاحبه شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های روایی و نیمه ساختاریافته و همچنین یادداشت های میدانی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمونی روایت ها بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که 4 مضمون (عامل) اصلی ( تجربیات معلم، آموزش، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی) به عنوان وجوه تاثیرگذار بر عمل معلمان وجود دارند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که عمل معلمان تنها متاثر از آموزش نیست؛ بلکه 3 عامل تجربیات معلم، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی نیز وجود دارد که فاصله میان نظریه ی نظریه پردازن تربیتی و عمل معلمان ابتدایی را توجیه می کند. نادیده گرفتن این 3 عامل موجب پایین آمدن بازده دوره های آموزشی پیش، بدو و ضمن خدمت معلمان می شود.