مطالعات روان شناسی بالینی
مطالعات روان شناسی بالینی سال 13 زمستان 1402 شماره 53 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: سرپرست شدن زنان از جمله شایع ترین مسائل روانی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی گروهی بر متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده بود.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان سرپرست خانواده طبقه پایین اقتصادی اجتماعی بودند. از میان آن ها، 30 نفر با روش نمونه گیری به شیوه هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسش نامه صفت تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، پرسش نامه شکفتگی (دینر و همکاران، 2009) و پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) را تکمیل کردند. گروه آزمایش 10 جلسه طرحواره درمانی هیجانی گروهی و گروه کنترل آموزش شیرینی پزی (مداخله نما) را دریافت کردند. دو گروه پرسشنامه ها را در دو مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر صفات تاریک شخصیت، شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<).بحث و نتیجه گیری: بنابراین طرحواره درمانی هیجانی گروهی می تواند به متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده کمک کند.
بازنویسی تصویر برای افسردگی: پیشرفت های اخیر و جهت گیری های آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی یک اختلال روانی شایع و عود کننده و یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. تعداد زیادی از افراد افسرده خاطرات منفی مزاحم را گزارش می کنند این در حالی است که استراتژی درمانی مشخصی وجود ندارد که به طور خاص این خاطرات را هدف قرار دهد. در این راستا بازنویسی تصویر یک تکنیک روان درمانی است که به خاطرات و تجربیات قبلی می پردازد و هدف آن بهبود احساسات منفی از طریق تغییر بازنمایی درونی خاطرات و تصاویر منفی است. گرچه این درمان در ابتدا برای افراد تروماتیک پیشنهاد شد، اما مداخلات متعدد نتایج امیدوارکننده ای را برای مبتلایان به سایر اختلال های روان شناختی به همراه داشته است. همچنین به نظر می رسد که علاقه به بازنویسی تصویر و کاربردهای آن برای افسردگی به سرعت در حال افزایش است. در این راستا هدف از این مطالعه، مروری بر مطالعات بالینی برای ارزیابی اثرات بازنویسی تصویر بر افسردگی و فرآیندهای احتمالی زیربنایی آن است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نوع مقالات مروری است که با مطالعه 37 مقاله در زمینه بازنویسی تصویر، بازنویسی، تصویرسازی، تصویرسازی ذهنی، تصاویر ذهنی، خاطرات مزاحم و افسردگی گردآوری شده است.یافته ها: در مجموع مرور انجام شده نشان می دهد که بازنویسی تصویر با کاهش علائم شناختی، عاطفی و رفتاری افسردگی و پریشانی مرتبط با آن همراه است و مداخله ای مؤثر برای افسردگی، پریشانی خاطرات مزاحم و سایر متغیرهای مرتبط است.بحث و نتیجه گیری: با این حال به نظر می رسد که تحقیقات بیشتری برای مقایسه پروتوکل های مختلف بازنویسی تصویر، بررسی مکانیسم های تغییر، ارزیابی عوامل تعدیل کننده و تغییرات درمانی برای کارایی بیشتر آن مورد نیاز است. لذا، بر اساس مرور انجام شده یک دستور کار تحقیقاتی آینده پیشنهاد می شود تا بستری برای پژوهش های بیشتر در جامعه ایران ایجاد گردد.
بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال وسواسی- جبری: نقش واسطه ای خودتنظیم گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال وسواسی- جبری: نقش واسطه ای خودتنظیم گری صورت گرفت.
روش شناسی پژوهش: روش پژهش توصیفی- همبستگی مبتنی برمعادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مراجعه کننده به کلینیک های عمومی و خصوصی روان پزشکی در سطح شهر کرمانشاه در سال 1400 بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج و دریافت تشخیص اختلال وسواسی-جبری توسط روان پزشک و بر اساس مصاحبه بالینی ساختاریافته (DSM-5) به شیوه دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اختلال وسواسی- جبری فوا و همکاران (2002)، خودتنظیم گری ایبانز و همکاران (2005) و طرحواره های یانگ (2005) بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS-21 و PLS-3 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مدل مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است (90/0= NFI و 079/0= SRMR). نتایج تحلیل ها نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه با اختلال وسواسی- جبری رابطه مثبت و معنادار و خودتنظیم گری با اختلال وسواسی- جبری رابطه منفی ومعنادار دارند. همچنین طرحواره های ناسازگار اولیه ازطریق خودتنظیم گری بر اختلال وسواسی- جبری اثرگذار است.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش پیشنهاد می کند که درطراحی مداخلات روان شناختی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، به نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و خودتنظیم گری توجه شود.
اثربخشی ذهن آگاهی بر آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر آشفتگی ذهنی وضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل بزرگسالان شهر شیراز بود که دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند و به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز در سال 1400-1401 مراجعه کرده بودند. به روش نمونه گیری در دسترس 10 نفر که ویژگی های لازم را داشتند در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بزرگسالان بارکلی، پرسشنامه آشفتگی ذهنی MWQ و برنامه آموزش ذهن آگاهی بود که طی 8 جلسه ۴۵ دقیقه ای، یک بار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو گروه در سه مرحله اندازه گیری شد و با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۲ تجزیه وتحلیل گردید.یافته ها: نتایج بیانگر تغییرات نمرات شرکت کنندگان از پیش آزمون به پس آزمون است، به نحوی که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اثر داشته (p<0.05) و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است (p<0.05).بحث و نتیجه گیری: از آنجا که آموزش ذهن آگاهی در کاهش علائم مرتبط با بیش فعالی موثر بوده است؛ می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای بهبود آشفتگی ذهنی و ضرب آهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نیز سایر افرادی که دچار ناتوانی های مشابه هستند استفاده کرد.
اثربخشی برنامه آموزش جرأت ورزی قربانیان بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قربانی قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی برنامه آموزش جرأت ورزی قربانیان بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قربانی قلدری بود.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 14 تا 17 ساله منطقه 17 مدارس دولتی شهر تهران بود. تعداد 40 نفر از نوجوانانی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند و نمره بالایی در پرسشنامه قربانی هارتر کسب کردند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت والکر و همکاران (1987) بود که در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزش جرأت ورزی نوجوانان قربانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری اندازه گیری مکرر تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد آموزش جرأت ورزی به نوجوانان قربانی در متغیرهای خوشکوفایی و رشد معنوی (44/6=F و 003/0=P)، مسئولیت پذیری درباره سلامت (327=F و 002/0=P)، روابط بین فردی (47/4=F و 019/0=P)، مدیریت استرس (10/5=F و 009/0=P) و تغذیه (52/4=F و 022/0=P) تأثیر دارد. این در حالی بود که این میزان برای متغیر فعالیت بدنی (01/0=F و 988/0=P) اثربخش نبود.بحث و نتیجه گیری: در نهایت بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت آموزش جرأت ورزی قربانیان بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان 14 تا 17 ساله اثربخش بوده و می توان از این آموزش جهت ارتقای سلامت آن ها استفاده کرد و آگاهی والدین، معلمان، مدیران و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند کمک کننده باشد.
اثربخشی درمان گروهی روان شناسی مثبت نگر بر تاب آوری و اضطراب مرگ در بین افراد مبتلابه بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان گروهی روان شناسی مثبت نگر بر تاب آوری و اضطراب مرگ در بین افراد مبتلابه بیماری کرونا بود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی از نوع پژوهش های نیمه از مایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران بستری در بیمارستان قائم واقع در شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ بود. با توجه به جامعه آماری تعداد ۳۰ نفر (هر گروه ۱۵ نفر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. جهت سنجش متغیرها از ابزار پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰) و تاب آوری کو نور و دیوید سون (۲۰۰۳) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر مثبت نگری بر تاب آوری با ۷۹۹/۳۱=F(1,37) و اضطراب مرگ با ۴۶۷/۴۶=F(1,37) افراد تأثیر داشته است که این مقادیر (۰٫۰۱α≤) معنادار بوده است.بحث و نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان گفت درمان روان شناسی مثبت نگر برافزایش تاب آوری و کاهش اضطراب مرگ مؤثر بوده و می توان از این درمان در جهت افزایش تاب آوری و کاهش اضطراب مرگ در افراد مبتلابه بیماری کرونا استفاده کرد.