مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کندگامی شناختی، از اختلال های جدیدی که به طور جدی در روان شناسی شناختی مورد توجه قرار گرفته است و می-تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی باشد. از این رو، هدف این پژوهش تدوین مدل ساختاری تبیین کندگامی شناختی بر اساس نظم جویی شناختی- هیجانی و توانایی شناختی با متغیر واسطه ای بار شناختی در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. بدین منظور از بین جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 401-1400 تعداد 200 دانش آموز به شیوه غربالگری و با استفاده از مقیاس کندگامی شناختی پنی و همکاران(2009) به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. سپس آزمون نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی وهمکاران (2001)، توانایی های شناختی نجاتی (1392) و مقیاس بار شناختی کلپش و همکاران (2017) روی افراد نمونه اجرا شد. در نهایت داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS 22 و SMART PLS و آزمون سوبل تحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل مفهومی تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که نظم جویی شناختی- هیجانی و توانایی شناختی بر کندگامی شناختی اثر مستقیم و معناداری دارند(01/0˂p). همچنین، توانایی شناختی بر بارشناختی اثر مستقیم و معناداری داشت(01/0˂p) ولی نظم جویی شناختی- هیجانی بر بارشناختی اثر مستقیم و معناداری نداشت (15/0˂p). نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که نظم جویی شناختی- هیجانی و توانایی شناختی با متغیر واسطه ای بارشناختی بر کندگامی شناختی اثر معناداری دارد (01/0˂p). براساس نتایج نظم جویی شناختی- هیجانی و توانایی شناختی بر بار شناختی و کندگامی شناختی موثر هستند. از این رو، تدوین برنامه هایی جهت آموزش و افزایش نظم جویی شناختی- هیجانی و توانایی شناختی و کاهش بار شناختی در افراد مبتلا به کندگامی شناختی، می توان انتظار بهبود کندگامی شناختی را در آنان داشت.
رابطه علی بین عاطفه مثبت/منفی با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عاطفه ی مثبت فعال/غیر فعال و عاطفه منفی فعال/غیرفعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت می باشد. روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در آن، از روش آماری الگویابی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم ابتدایی شهر بوشهر می باشند که از طریق نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، 450نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، پرسشنامه لینینبرگ-گارسیا و همکاران(2011) بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین عاطفه مثبت غیرفعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت، معنی دار بود. همچنین رابطه بین عاطفه مثبت فعال با اتلاف اجتماعی معنی دار بود اما رابطه بین عاطفه مثبت فعال با تعامل گروهی مثبت معنی دار نبود. رابطه بین عاطفه منفی فعال و تعامل گروهی مثبت، معنی دار بود. افزون بر این، رابطه بین عاطفه منفی غیر فعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت معنی دار نبود. در مجموع مدل پیشنهادی تحقیق به خوبی برازنده داده ها بود. نتیجه گیری: به طور کلی و بر طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر، جو هیجانی حاکم بر فرد، می تواند پیش بینی کنندهُ توانایی های شناختی و عملکرد او، صرف نظر از نوع تکلیف و بازدارنده های مرتبط با آن می باشد. به عبارتی دیگر، عاطفه فرد تعیین کننده واکنش های عاطفی به عناصر اجتماعی آموزشی می باشد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر روی خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامه های خودآگاهی هیجانی ریفی و همکاران (2008)، مشکلات بین فردی انگلس و همکاران (2005) و پرخاشگری باس و پری (1992) 30 نفر از زنانی که دارای پرخاشگری بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته یک بار) فنون CFT را بر اساس بسته آموزشی گیلبرت آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. پس از اجرای CFT، مبدأ خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری اعضای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و تک متغیری (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده هم در تحلیل مانکوا و هم در تحلیل آنکوا برای متغیرهای خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری در هر دو گروه تفاوت معنادار را نشان داد. یافته های این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش های مشابه حاکی از آن است، روش CFT می تواند نقش موثری در افزایش خودآگاهی هیجانی و کاهش مشکلات بین فردی و پرخاشگری زنان پرخاشگری داشته باشد.
اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی: نقش تعدیلی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی باتوجه به نقش تعدیلی جنسیت انجام گرفت. روش: دو گروه( زن و مرد) که هر گروه شامل 24 نفر 30-18 ساله بودند از بین دانشجویان دانشگاه تبریز با روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود .در مرحله ی پیش آزمون، تکلیف کامپیوتری همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی اجرا شد. سپس 2 جلسه 20 دقیقه ای تحریک الکتریکی فراجمجمه ای اعمال شد. در مرحله پس آزمون، دوباره همان تکلیف همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی اجرا شد. در آخر یافته ها توسط تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی بعد از اعمال تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در هر دو گروه افزایش یافت و جنسیت اثر این تحریک را تعدیل نکرد. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر همنوایی در زنان و مردان اثر یکسان دارد. همچنین تحریک کاتدی کرتکس پیش پیشانی بطنی-میانی بطور قابل توجهی تمایل به همنوایی اجتماعی-اطلاعاتی را در زنان و مردان زمانی که تصمیم اولیه شرکت کنندگان از نظر اکثریت متفاوت است، افزایش می دهد. از آنجایی که تحریک کاتدی شلیک عصبی، تحریک پذیری قشر مغز و پتانسیل های برانگیخته حرکتی را کاهش می دهد، استدلال می شود که کاهش تحریک قشر پیش پیشانی بطنی-میانی باعث افزایش رفتار همنوایی در افراد می شود.
بررسی رابطه کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با میانجی گری نظریه ذهن کودکان 9 تا 11 ساله شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توسعه نظریه ذهن دارند. نظریه ذهن نیز در توانایی کودکان برای درک و تفسیر رفتار دیگران نقش اساسی دارد. همچنین رابطه مثبتی بین کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قضاوت اخلاقی وجود دارد. ازین رو در پژوهش حاضر، هدف بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با توجه به نقش میانجی نظریه ذهن است.روش: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کودکان ۹ تا ۱۱ ساله شهر ایلام است که 370 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از سه پرسشنامه قضاوت اخلاقی Sinha and Verma (1971)، نظریه ذهن Ghamrani و همکاران (2006) و کارکردهای اجرایی Barkley (2012) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده ها به روش های همبستگی اسپیرمن و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS نسخه 24 وsmart PLS نسخه 3 تحلیل شدند. یافته ها: بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (246/0=β و 05/0>P)، کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن (545/0=β و 05/0>P)، نظریه ذهن و قضاوت اخلاقی (494/0=β و 05/0>P) رابطه وجود دارد. همچنین نقش میانجی نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (269/0=β و 05/0>P) تایید شد.نتیجه گیری: کارکرد اجرایی، ظرفیت شناختی زیربنایی است که شناخت سطح بالاتر مانند استدلال و تصمیم گیری در موقعیت های اخلاقی را ممکن می سازد و تسهیل می کند. همچنین کارکرد اجرایی بر ارتقای سطح نظریه ذهن نیز اثر دارد. بنابراین جهت بهبود قضاوت اخلاقی برنامه های مداخله ای که رشد کارکردهای اجرایی را هدف قرار دهند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند؛ زیرا می توان از طریق بهبود کارکردهای اجرایی، بستر مناسبی برای ارتقای سطح نظریه ذهن فراهم آورد و ارتقای نظریه ذهن بر پیشرفت قضاوت های اخلاقی تأثیر خواهد گذاشت.
اثر عدم اطمینان درباره افراد بر همنوایی با رفتار جامعه پسند و نقش تعدیل کننده جنسیت و نیاز به بندش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر عدم اطمینان درباره افراد بر همنوایی با رفتار جامعه پسند و نقش تعدیل کننده جنسیت و نیاز به بندش انجام گرفته است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل زنان و مردان 20 تا 40 سال بود که از آن تعداد 120 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها تکلیفی مبتنی بر رایانه به شکل یک بازی سودآور با استفاده از نرم افزار سایکوپای طراحی گردید تا میزان رفتار جامعه پسند آنها در شرایط مختلف مواجهه با محرک مبهم بررسی شود. همچنین از فرم کوتاه پرسشنامه نیاز به بندش ریس و پیلاتی (2020) نیز استفاده شد. داده ها با روش مدل های آمیخته و در نرم-افزار R مدل سازی شد. یافته ها: در مدل یابی حاصل از نتایج پژوهش، مطلوب ترین مدل نشان داد که مواجهه با محرک مبهم با ضریب 84/0 و متغیر نیاز به بندش با ضریب 54/0 موجب افزایش رفتار همنوایی در بروز رفتار جامعه پسند شده اند و نیاز به بندش نقش تعدیل کننده دارد. همچنین جنسیت در مدل مطلوب وارد نشده و اثر آن معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که مواجهه با شرایط مبهم موجب افزایش همنوایی بروز رفتار جامعه پسند می نماید و نیاز به بندش این امر را افزایش می دهد اما جنسیت نقشی در این اثر ندارد.
تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر براساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرار شونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی انجام گرفت. روش: در این مطالعه از میان تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز ۲۰۸ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و موردمطالعه قرار گرفتند، جهت جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل، پرسشنامه افکار تکرارشونده، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی استفاده شد. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. تجزیه وتحلیل داده ها و ارزیابی مدل توسط نرم افزارهای AMOS و SPSS صورت گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل بیانگر تأیید مدل کلی ارتباط بین علائم اختلال اضطراب فراگیر و عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی بوده است. همچنین یافته های حاصل از پژوهش ضمن تأیید اثر مستقیم عدم تحمل بلاتکلیفی بر علائم اختلال اضطراب فراگیر، جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده و حساسیت اضطرابی نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی از طریق میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، انعطاف پذیری شناختی به طور غیرمستقیم با علائم اختلال اضطراب فراگیر مرتبط است. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش، حاکی از این بود که این روابط به صورت مدل می تواند علائم اختلال اضطراب فراگیر را پیش بینی کند. بنابراین استفاده از مداخلاتی برای بهبود این ویژگی ها می تواند در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثر باشد.
ارتباط هم جوشی شناختی و پردازش هیجانی با پریشانی روانشناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط هم جوشی شناختی و پردازش هیجانی با پریشانی روانشناختی در نوجوانان بود. این پژوهش از نظر ماهیت، بنیادی و از منظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمامی نوجوانان پسر شهر ماهدشت از توابع شهرستان کرج بود. 280 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های پریشانی روانشناختی کسلر و همکاران (2002)، هم جوشی شناختی گیلاندرز و همکاران (CFQ، 2014) و پردازش هیجانی باکر و همکاران (2010) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که هم جوشی شناختی و پردازش هیجانی هر کدام با پریشانی روانشناختی رابطه مثبت معنادار دارند. بین خرده مقیاس های پردازش هیجانی شامل سرکوبی، تجربه هیجانات ناخوشایند، تجربه هیجانات پردازش نشده، اجتناب و کنترل هیجان با پریشانی روانشناختی رابطه مثبت معنادار وجود داشت. نتایج نشان داد که 39 درصد از تغییرات پریشانی روانشناختی، می تواند توسط متغیرهای هم جوشی شناختی و مؤلفه های پردازش هیجانی تبیین شود. از این نتایج می توان به منظور کاهش پریشانی روانشناختی در نوجوانان استفاده کرد.
دو زبانگی و کنترل عاطفی: مقایسه ظرفیت حافظه کاری هیجانی در کودکان دختر تک زبانه (فارسی) و دوزبانه (ارمنی- فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه ظرفیت حافظه کاری هیجانی در کودکان دختر 7 تا 9 سال و 11 ماه و 29 روز تک زبانه (فارسی) و دوزبانه (ارمنی- فارسی) شهر تهران بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی با دامنه ی سنی 7 الی 9 سال و 11 ماه و 29 روز نیمسال دوم تحصیلی 1401-1402 مدارس منطقه 6 تهران بودند. نمونه آماری شامل 30 دانش آموز دختر یک زبانه (فارسی) و 30 دانش آموز دختر دوزبانه (ارمنی- فارسی) بود که از میان دانش آموزان پایه اول تا سوم مدارس دولتی و با روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات، از آزمون سنجش ظرفیت حافظه کاری هیجانی کودکان و آزمون ظرفیت عدد (فراخنای ارقام رو به جلو و معکوس) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون کلمگروف اسمیرونف جهت بررسی نرمال بودن داده ها و جهت مقایسه ی دو گروه آزمون تی مستقل و رگرسیون لوجستیک، در نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین کودکان یک زبانه و دوزبانه در گروه های سنی بین 7 سال و 6 ماه تا 8 سال و 11 ماه و 29 روز تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05)، اما در سایر گروه های سنی تفاوت معناداری مشاهده نشد (p>0.05). همچنین، افزایش سن (به میزان یک واحد) موجب کاهش 5/80 درصدی تفاوت نمرات افراد یک زبانه و دوزبانه شد (p>0.01). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت دو زبانگی نسبت به تک زبانگی بر ظرفیت حافظه کاری هیجانی و کارکردهای شناختی- هیجانی کودکان اثرگذار است و می بایست در برنامه ریزی آموزشی و شغلی بدان توجه شود.
خصوصیات روان سنجی مقیاس صمیمیت و فریبکاری آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس صمیمیت و فریبکاری آنلاین در دانشجویان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می داد. نمونه پژوهش متشکل از 331 نفر (41 پسر و 290 نفر دختر) بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس صمیمیت و فریبکاری آنلاین استانتون و همکاران (2016)، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت فرم کوتاه (کاستا و مک کری، 1999) و مقیاس خودافشایی مجازی استفاده شد. جهت بررسی اعتبار مقیاس از روش همسانی درونی و برای بررسی روایی مقیاس از همبستگی خرده مقیاس های پرسشنامه، و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب آلفا برای عامل صمیمیت آنلاین 71/0 و برای فریبکاری آنلاین 75/0 به دست آمد. نتایج حاصل از شاخص های برازش تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که این مقیاس از برازش مناسبی برخوردار است (93/0=CFI، 90/0=NFI و 073/0=RMSEA). در نتیجه می توان گفت که این مقیاس ابزار مناسبی جهت سنجش رفتار صمیمانه و فریبکارانه در فضای مجازی است
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حضور اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حضور اجتماعی دانشجویان به شیوه مجازی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بوده است (16500). بر اساس فرمول کوکران نمونه برابر با ۳۶۷ نفر براساس روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه حضور اجتماعی ین و تو (2008) بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. در بخش یافته ها پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ برای مقیاس کلی و ابعاد آن تائید گردید. روایی تأییدی پرسشنامه بر اساس دیدگاه متخصصان روانشناسی مورد تائید قرار گرفت. بر اساس تحلیل عاملی تأییدی گوته های پرسشنامه حضور اجتماعی بار عاملی مناسب و معنادار داشت و حضور اجتماعی از چهار عامل بافت اجتماعی، حریم خصوصی، تعامل و ارتباط آنلاین تشکیل شده است. شاخص های برازش نشان داد که مدل اندازه گیری پرسشنامه حضور اجتماعی از برازش مناسب برخوردار است. روی هم رفته نتایج گویای این بود که پرسشنامه حضور اجتماعی با اندازه گیری چهار بعد بافت اجتماعی، حریم خصوصی، تعامل و ارتباط آنلاین ابزاری معتبر برای تعیین میزان برخورداری افراد از این ویژگی توانمندساز است و به همین سبب به راحتی مورداستفاده پژوهشگران و متخصصان در عرصه روانشناسی و علوم اجتماعی قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمالکاری تحصیلی، خودناتوان سازی و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان معتاد به شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمالکاری تحصیلی، خودناتوان سازی و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان معتاد به شبکه های اجتماعی بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 1401-1402 بود که تعداد 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری دردسترس (دانش آموزان با نمره ی بالاتر از سطح برش-50- در پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل) به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان با گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شده و گروه آزمایش 8 جلسه درمان دریافت کرد. شرکت کنندگان به عنوان پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، پرسشنامه خودناتوان سازی جونز و رودولت (1982) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) پاسخ دادند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش اهمالکاری تحصیلی، خودناتوان سازی و بهبود انعطاف-پذیری شناختی در دانش آموزان معتاد به شبکه های اجتماعی تأثیر دارد (p<0/01). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند جز برنامه های مداخلاتی مراکز مشاوره مدارس به منظور کاهش اهمالکاری و سایر متغیرهای دخیل در گروه های هدف باشد.