فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
395 - 418
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سرشت و منش با نشانه های درونی سازی شده و بیرونی سازی شده نوجوانان با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان بود. این پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان اندیمشک بود. نمونه شامل 326 نفر (165 دختر و 161 پسر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودسنجی نوجوانان (Achenbach et al.)، پرسشنامه شخصیتی سرشت و منش (Cloninger et al.) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (et al. Garnefski) استفاده شد. نتایج نشان داد که برای هر دو مسیر غیرمستقیم اثر سرشت و منش بر نشانه های درونی سازی شده از طریق تنظیم هیجان مثبت و منفی مورد تایید قرارگرفت. همچنین، دو مسیر غیرمستقیم اثر سرشت و منش بر نشانه های بیرونی سازی شده از طریق تنظیم هیجان مثبت و منفی مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های به دست آمده از این پژوهش می توان گفت که راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان با اثرگذاری بر ابعاد سرشت و منش شخصیت، موجب بروز و یا تدوام مشکلات رفتاری درونی و بیرونی سازی شده نوجوانان می شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش/ تعهد و آموزش تنظیم عاطفه بر بدتنظیمی هیجانی و افسردگی در افراد مبتلا به صرع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
73 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی درمان پذیرش/تعهد و آموزش تنظیم عاطفه بر بدتنظیمی هیجانی و افسردگی در افراد مبتلا به صرع بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه افراد مبتلا به صرع مراجعه کننده به انجمن صرع شهر تهران در سال 1402 بودند. از این تعداد، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل جایگزین شدند. مقیاس بدتنظیمی هیجانی و افسردگی اجرا شد. سپس، درمان پذیرش/ تعهد با گروه آزمایش 1 و آموزش تنظیم عاطفه با گروه آزمایش 2 به صورت گروهی و هر کدام 8 جلسه 90 دقیقه ا ی هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس آزمون پس از مداخله و مرحله پیگیری 2 ماه بعد اجرا گردید. داده ها با تحلیل واریانس مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری داشته است و آموزش تنظیم عاطفه اثربخشی بیشتری داشت. می توان گفت که آموزش تنظیم عاطفه و درمان پذیرش/تعهد می توانند به عنوان شیوه های مناسب برای افراد مبتلا به صرع به کار برده شوند و تقدم استفاده با آموزش تنظیم عاطفه است.
بررسی نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه بین تجربیات اولیه زندگی و اندیشه پردازی پارانوئید در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف رایج بودن تفکر پارانوئید در جمعیت عمومی، سؤالاتی را درمورد عواملی که در پارانویای شدید یا بالینی نقش دارند ، برمی انگیزاند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه بین تجربیات اولیه زندگی و اندیشه پردازی پارانوئید انجام شد. مواد و روش ها طرح مطالعه همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. تعداد 272 دانشجو دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و ابزارهای تجربیات اولیه زندگی (ELES)، مقیاس اندیشه پردازی پارانوئید گرین-8 (GPTS-8)، مقیاس شرم درونی و بیرونی (EISS) و فرم کوتاه مقیاس خودانتقادگری/خوداطمینان بخشی (FSCRS-SF) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، مدل معادلات ساختاری و آزمون بوت استروپ و نرم افزار های SPSS و Liserl به ترتیب نسخه 24 و 80/8 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها افکار پارانوئید با شرم (r=0/56, P=0/01)، انتقاد از خود (r=0/31, P=0/01) و تجارب اولیه زندگی (r=0/51, P=0/01) رابطه مثبت و معنی داری داشت. رابطه غیرمستقیم بین تجارب اولیه زندگی و افکار پارانوئید نیز از طریق شرم با ضریب مسیر استاندارد 0/25 معنی دار بود (0/05>P)، اما رابطه غیرمستقیم بین تجارب اولیه زندگی و افکار پارانوئید از طریق انتقاد از خود معنی دار نبود (0/05 نتیجه گیری براساس نتایج می توان گفت تجربه های اولیه در دوران کودکی باعث ایجاد شرم و خودانتقادگری در افراد می شود که با پیدایش اندیشه پردازی پارانوئید همراه است. بنابراین متغیرهای شرم و خودانتقادگری را می توان در تدوین مداخلات درمانی برای اندیشه پردازی پارانوئید در نظر گرفت. با وجود معقول بودن مدل مورد بررسی در اینجا، ممکن است مدل های توضیحی هم زمان دیگری برای این روابط با استفاده از متغیرهای دیگر یا در نظر گرفتن انواع یا جهت های ارتباط دیگر وجود داشته باشد.
ارزیابی مبتنی بر بازی کودکان با تجربه تروما: یک مطالعه فراترکیب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف تروما «پاسخ هیجانی به رویدادی وحشت انگیز مثل تصادف، تجاوز و یا بلایای طبیعی» است. ترومای دوران کودکی عامل خطر کلیدی برای آسیب شناسی روانی است. با در نظر گرفتن اثرات نامطلوب بالقوه ترومای دوران کودکی، ارزیابی های مناسب ازنظر رشدی برای این کودکان جهت شروع فرآیند بهبودی مورد نیاز است. ارزیابی های مبتنی بر بازی می توانند سودمند باشند. این مطالعه با هدف بررسی رایج ترین مضامین بازی در کودکان با تجارب تروما از طریق فراترکیب مطالعات کیفی انجام شده است. مواد و روش ها این مطالعه فراترکیب براساس مدل فرا-قوم نگاری است. 2 پایگاه داده پابمد و گوگل اسکالر به صورت نظام مند بین سال های 2001 تا می 2024 جست وجو شدند. در کل 1846 منبع ابتدایی شناسایی شد و درنهایت 5 مقاله و 1 پایان نامه دکتری که معیارهای ورود را داشتند انتخاب شدند. یافته ها براساس هفت مرحله فراقوم نگاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها در تجزیه و تحلیل داده ها، 2 محتوای اصلی بازی کودکان ترومادیده شناسایی شد: آسیب پذیری در برابر تروما و حل و فصل تروما. نتیجه گیری کودکانی که تروما را تجربه کرده اند، با بازآفرینی ترومایشان در خلال بازی و همچنین نمایش احساس ترس و ناامنی، آسیب پذیری شان را در برابر تروما نشان دادند. درعین حال فضای امن بازی به کودکان این امکان را می داد تا به شکل نمادین ترومای شان را حل کنند. کودکان از طریق مبارزه مستقیم با نماد تهدید و خنثی سازی تهدید، وارد کردن قدرت های برتر و بازگشت به زندگی عادی، به شکل نمادین بر ترومای شان مسلط شدند.
مقایسه بازشناسی و اطمینان به حافظه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری (شستشو کننده، وارسی کننده) و اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازشناسی و اطمینان به حافظه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری (شستشو کننده و وارسی کننده) و اختلال اضطراب فراگیر، با رویکردی تجربی و پس رویدادی انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۴۵ نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک بیمارستان رازی تبریز در سال ۱۴۰۲ بود که به سه گروه ۱۵ نفره تقسیم شدند: افراد مبتلا به وسواس اجباری نوع شستشو، وسواس اجباری نوع وارسی، و اختلال اضطراب فراگیر. افراد مورد بررسی از هر دو جنس، در رده سنی ۲۰ تا ۴۵ سال و دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم بودند. در این پژوهش، حافظه آزمودنی ها به کمک دو فهرست واژه شامل فهرست بازشناسی و فهرست یادآوری با بهره گیری از نرم افزار رایانه ای مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل چندمتغیره بررسی شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه های پژوهشی از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه تفاوت معناداری وجود دارد (p < 0.05)؛ به طوری که گروه وارسی کننده عملکرد ضعیف تری از نظر بازشناسی و اطمینان به حافظه، نسبت به دو گروه دیگر از خود نشان داد. نتایج این پژوهش بیانگر تأثیر تفاوت های اختلالات هیجانی بر جنبه های حافظه و اطمینان شناختی است و بر اهمیت مداخلات هدفمند شناختی و روان درمانی برای بهبود عملکرد حافظه در بیماران وسواس و اضطراب تأکید دارد.
ارائه ابعاد روانشناختی مدل شادی سازمانی در وزارت امور اقتصادی و دارایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شادی سازمانی به دلیل افزایش احساسات مثبت و ارتقای سطح زندگی کارکنان، ارتباطات بین افراد را بهبود و منجر به بهبود سلامتی جسمانی و روانشناختی آن ها می شود.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد روانشناختی مدل شادی سازمانی در وزارت امور اقتصادی و دارایی بود.
روش: پژوهش حاضر کیفی و از نوع مطالعات توسعه ای بود. جامعه تحقیق شامل مدیران ارشد و میانی و خبرگان دانشگاهی شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود. بر این اساس ۱۰ نفر از مدیران ارشد و میانی وزارت امور اقتصادی و دارایی و ۱۰ نفر از اساتید دانشگاهی در رشته مدیریت رفتار سازمانی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل مصاحبه بود و از روش تحلیل مضمون، به شناسایی ابعاد، مولفه ها و شاخص های مرتبط با شادی سازمانی پرداخته شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی میزان اهمیت هر یک از مولفه ها و شاخص ها تعیین شد. جهت بررسی اعتبار مدل بدست آمده، پرسشنامه سنجش مدل به صورت طیف پنج درجه ای تنظیم و در اختیار ۱۵ نفر از متخصصان این حوزه قرار داده شد. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های ویژگی های فردی،کیفیت زندگی، روابط اجتماعی، تعلق خاطر، سلامت جسمی، ارزیابی خود، محیط فیزیکی، کیفیت زندگی کاری، روابط سازمانی، معنادار بودن کار، ساختار سازمانی منعطف و مدیریت مشارکتی به عنوان مولفه های روانشناختی مدل شادی سازمانی شناسایی شدند
نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می شود جهت افزایش شادی و بهره وری کارکنان در سازمان ها، ابعاد روانشناختی در مدل ارائه شده مورد توجه قرار گیرد.
رابطه دشواری در تنظیم هیجان با رفتارهای مرتبط با اعتیاد بیماران سرطانی: نقش واسطه ای خودکارآمدی درد و پذیرش درد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
121 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی پذیرش و خودکارامدی درد در رابطه آمادگی به اعتیاد با دشواری در تنظیم هیجان بیماران سرطانی بود. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران سرطانی شهر اراک در سال 1399-1400 بود که از بین آن ها 215 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بیماران پرسش نامه ها ی دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گراتز و رومر، 2004)، پرسشنامه پذیرش درد مزمن (CPAQ، اکلستون و کارکن، 2004)، پزسشنامه خودکارآمدی درد (PSEQ، نیکولاس، 2007) و پرسشنامه آمادگی به اعتیاد وید و باچر (TAQ، وید و یاچر، 1992) را تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که پذیرش درد و خودکارامدی درد به طور مستقیم، اثر منفی بر آمادگی به اعتیاد دارد (01/0>P). همچنین دشواری در تنظیم هیجان به طور غیر مستقیم از طریق پذیرش درد و خودکارامدی درد بر آمادگی به اعتیاد اثر مثبت دارد (01/0>P). شاخص های برازش نیز نشان دهنده ی تایید مدل بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که پذیرش درد و خودکارآمدی درد نقش میانجی در دشواری در تنظیم هیجان و آادگی به اعتیاد دارند.
مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
131 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی همسران بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی از همسران مراجعه کننده به مراکز مشاوره مستقر در منطقه 4 شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. که تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران (2011، IFI) بود. مداخله تحلیل رفتار متقابل برن (1958) و پروتکل روایت درمانی وایت و اپستون (1990) در 8 جلسه 120 دقیقه ای هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مکرر نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری بخشودگی بین فردی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، درمان تحلیل رفتار متقابل نسبت به روایت درمانی به طور معناداری بر بخشودگی بین فردی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی از همسران اثربخش تر بود (05/0>P) و هر دو درمان دارای ماندگاری اثر در دوره ی پیگیری بودند (05/0>P). بنابراین بین دو درمان تحلیل رفتار متقابل و روایت درمانی تفاوت معنادار وجود دارد و درمان تحلیل رفتار موثرتر بود.
فراتحلیل اثربخشی مطالعات انجام شده بر پردازش سرعت خواندن دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
53 - 62
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل مطالعات انجام شده بر پردازش سرعت خواندن دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص انجام شد. جامعه آماری پژوهش، پایان نامه های کارشناسی ارشد، دکتری و تحقیقات چاپ شده در زمینه مداخلات در مجلات و کنفرانس های علمی تخصصی ایران شامل (Noormags, SID ,Magiran, irandoc, Civilica) بودند که در طی ده سال گذشته (1400- 1390) در زمینه مداخله های آموزشی انجام شده بر سرعت خواندن دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص که حجم نمونه مناسبی داشته و از نظر روایی و اعتبار ابزار اندازه گیری و روش نمونه گیری شرایط لازم را داشته اند. بدین جهت 6 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. جست و جو در پایگاه های علمی با استفاده از کلیدواژه های؛ سرعت خواندن، درک خواندن، صحت خواندن، سرعت ردیابی خواندن با محوریت مداخلات آموزشی انجام شده در زمینه اختلالات یادگیری، انجام شد. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. مراحل اجرای این فراتحلیل براساس مراحل فراتحلیل هویت و کرامر بود. نتایج این فراتحلیل نشان داد که اندازه اثر مداخلات آموزشی انجام شده بر سرعت خواندن دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص دانش آموزان 51/0 بود. مهم ترین نکته این است که مداخلات توانبخشی شناختی- رایانه ای و تمرین های عملی عصب روان شناختی بیشتر مورد توجه پژوهشگران بود.
بررسی ادعای عدم اهمیت این همانی شخصی در بقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله این همانی شخصی، مسئله یافتن ملاکی برای بقای شخص در طول زمان است. بین این همانی شخصی و بقای شخص رابط های مستقیم برقرار است. اما Derek Parfit این همانی شخصی را برای بقا بی اهمیت می داند. او ادعا می کند ما هیچ دغدغه اساسی و مستقیمی درباره وجود خود در آینده و بهروزی آن نداریم. آن چه برای ما اهمیت بنیادی دارد این است که در آینده اشخاصی وجود داشته باشند که به نوعی با ما مرتبط بشوند (رابطه R). نحوه ارتباط یافتن آنها با ما نیز از طریق یک سری پیوندهای روانی است که می تواند استمرار پیدا بکند. به نظر بسیاری از فیلسوفان، اهمیت این همانی شخصی به این است که مبنای بسیاری از امور دیگر، از جمله امور دینی، اخلاقی، حقوقی و ... است. مثلاًً نمی توان بدون داشتن تصویری درست از چیستی شخص و بقای او، درباره سقط جنین یا مرگ آسان به راحتی موضع گیری کرد. ولی Parfit در تلاش بوده است تا این مبنا را تغییر دهد. او حفظ مجموع های از اتصالهای روانی (و نه بقای شخص) را مبنای امور یاد شده می داند. به عبارت دیگر، به نظر او آن چه مهم است، حفظ روابط روانی مانند حافظه آشکار، باور، میل، شخصیت و غیره است و نه حفظ این همانی شخصی. نقد اصلی به ادعای Parfit این است که مسیر استدلال را برعکس کرده است. در واقع آنچه در اینجا بنیادی است (به ویژه بر اساس طرفداران نظریه بسیط درباره این همانی شخصی)، این همانی شخصی است. از این رو با اصل قرار دادن آن می توان به تصورناپذیری/امکان ناپذیری و در نتیجه نادرستی برخی از فروض Parfit پی برد. یعنی هر فرضی که به نقض این همانی شخصی بیانجامد فرضی غیر قابل پذیرش است.
تدوین مدل علّی آسیب پذیری نوجوان به اعتیاد براساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری ترومای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
101 - 111
حوزههای تخصصی:
نوجوانان به شدت تحت تأثیر تغییرات اجتماعی و فرهنگی هستند که در معرض محرک های محیطی مضر مانند اعتیادآور قرار دارند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی آسیب پذیری نوجوان به اعتیاد بر اساس حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با میانجیگری ترومای دوران کودکی در شهر مشهد انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 228 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد انیسی، حساسیت پردازش حسی آرون و آرون، سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه ترومای برنشتاین و همکاران استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS27 و Lisrel8.8 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیرهای حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری بر آسیب پذیری به اعتیاد اثر مستقیم و معنادار دارند. نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که ترومای دوران کودکی می تواند میانجی حساسیت پردازش حسی و سیستم های مغزی رفتاری با آسیب پذیری به اعتیاد باشد.
The Effects of Participation in Physical Activity and Exercise on Mental Health and Quality of Life of the Nurses
حوزههای تخصصی:
Objective: Despite numerous studies on the influence of regular engagement in physical activity and sports on mental health and quality of life across various demographics, there has been limited focus on its impact within the nursing profession. As a result, this study seeks to explore the effects of sports and physical activity participation on the mental health and quality of life of nurses.Methods: The current study utilized a descriptive correlational design and was conducted in a cross-sectional manner. The target population consisted of all nurses employed in the hospitals of Tehran. The research sample was selected using an available sampling method, specifically among nurses who expressed their willingness to participate in the study. A total of 384 male and female nurses took part in the research and successfully completed the provided questionnaires. Standard questionnaires were used for data collection. Pearson correlation test and the structural equation modeling were used for data analysis.Results: Results reveled that physical activity significantly affected depression (T= - 5.254), anxiety (T= - 6.471) and stress (T= - 4.527). In addition, physical activity significantly affected quality of life (T=3.627). Results of model fit are presented in Table 3 and indicated that the research model has good fit. Conclusion: This implies that nurses could greatly enhance their well-being through increased engagement in physical activity and a decrease in sedentary habits. As a result, we strongly urge healthcare policymakers to implement measures aimed at increasing physical activity levels among nurses.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر دارای اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر دارای اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها بر حسب ملاک های ورود به پژوهش و به روش نمونه گیری هدفمند 30 دانش آموز دارای اضطراب فراگیر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برنامه ی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گروس و تامپسون، 2007) را دریافت کردند و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پردازش شناختی کروز (1999) و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه در پردازش شناختی (F=27/50،P<0/001) و تحمل پریشانی (F=17/51،P<0/001) وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر اثربخش است و بنابراین با توجه به یافته های پژوهش، می توان از آموزش تنظیم شناختی هیجان در کاهش مشکلات افراد دارای اضطراب فراگیر استفاده کرد.
مقایسه تأثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه و روان نمایشگری بر آشفتگی روان شناختی در نوجوانان دارای ضربه های مغزی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ضربه مغزی آسیب زا با شیوع بالا از مهم ترین علل ناتوانی های طولانی مدت محسوب می شود. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه(tDCS) و روان نمایشگری بر آشفتگی روان شناختی در نوجوانان دارای ضربه های مغزی خفیف (mTBI) بود. روش کار: روش این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. از بین تمامی نوجوانان دارای آسیب مغزی خفیف که در نیمه دوم سال 1401 به بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر که در مقیاس کمای گلاسکو نمره 15-13 کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره ( دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) Lovibond و Lovibond (1995) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکوا) در فضای نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل کوواریانس حاکی از تفاوت معنادار بین گروه ها در مراحل پس آزمون وپیش آزمون بود. هر دو روش مداخله موجب کاهش آشفتگی روان شناختی نوجوانان شدند. هم چنین بین میزان نمرات آشفتگی روان شناختی گروه آزمایش تحریک فرا جمجمه ای مغز با گروه روان نمایشگری تفاوت معنا دار وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، مداخله های درمانی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه و روان نمایشگری به عنوان شیوه های مکمل در درمان نوجوانان دارای آسیب های مغزی خفیف توصیه می شود.
رابطه بین سوءرفتار دوران کودکی و آسیب های طیف برونی ساز در افراد مصرف کننده مواد: نقش میانجی گر اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۵۲-۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سوءرفتار دوران کودکی و آسیب های طیف برونی ساز در افراد مصرف کننده مواد بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی مصرف مواد شهر سنندج بود که از بین آنها 333 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کودک آزاری، سیاهه آسیب های طیف برون سازی و پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. سوءرفتار دوران کودکی بر آسیب های طیف برونی ساز اثر مستقیم و معنی دار داشت و اجتناب تجربه ای در رابطه بین سوءرفتار دوران کودکی و آسیب های طیف برونی ساز نقش واسطه ای ایفا کرد. نتیجه گیری: شناخت دوره بحرانی کودکی و اثرات پایدار تجارب آسیب زا، که می تواند منجر به برونی سازی اختلالات طیف و استفاده از مکانیسم های مقابله ای ناکارآمد مانند اجتناب تجربی شود، بسیار مهم است. یافته های این مطالعه می تواند با آموزش والدین در مورد نقش حیاتی آنها در پیشگیری از مشکلات مصرف مواد، پیامدهای عملی داشته باشد. بنابراین، تأکید بر این عوامل برای پرداختن مؤثر به مسائل مصرف مواد ضروری است.
مدل خود خاموشی و افسردگی در زنان متأهل با نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین خود خاموشی و افسردگی در زنان متأهل انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 262 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک - فرم کوتاه (BDI-13، بک، 1972)، مقیاس خود خاموشی (STSS، جک و دیل، 1992) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که خود خاموشی و تنظیم هیجان (سرکوبی و ارزیابی مجدد) به صورت مستقیم قادر به پیش بینی افسردگی بودند (۰01/۰p‹) و همچنین خود خاموشی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (سرکوبی و ارزیابی مجدد) توانست افسردگی را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که خود-خاموشی با توجه به نقش مهم تنظیم هیجان می تواند تبیین کننده افسردگی در زنان متأهل باشد.
مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
26-36
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان افزایش یافته است و به نظر می رسد که طرح واره های ناسازگار اولیه و شفقت به خود در آن نقش داشته باشند. در نتیجه، این پژوهش با هدف تبیین مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود انجام شد. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول شهر قم در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر 391 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه رفتارهای خودآسیب رسان (سانسون و همکاران، 1998)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1999) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (ریس و همکاران، 2011) بودند. داده های این پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای AMOS و SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که مدل ساختاری پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود برازش مناسبی داشت. همچنین، اثر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر شفقت به خود، اثر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر رفتارهای خودآسیب رسان و اثر مستقیم شفقت به خود بر گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان معنی دار بود (001/0P<). افزون بر آن، اثر غیرمستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه با میانجی گری شفقت به خود بر گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در آنان معنی دار بود (001/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، برای کاهش گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان می توان از طریق کارگاه های آموزشی میزان طرح واره های ناسازگار اولیه آنها را کاهش و میزان شفقت به خود آنان را افزایش داد.
Comparing the Efficacy of a Specialized Package for Women with Body Dysmorphic Disorder and Schema Therapy on Perfectionism and Maladaptive Schemas in Women with Body Dysmorphic Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the efficacy of a specialized package for women with body dysmorphic disorder and schema therapy on perfectionism and maladaptive schemas in women afflicted with body dysmorphic disorder. Methods: The research employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up phases involving two experimental groups and one control group, conducted among women with body dysmorphic disorder visiting psychological centers in Isfahan in the first half of 2022. For this purpose, 45 women were selected by convenience and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The first experimental group received the specialized package for women with body dysmorphic disorder (researcher-designed), and the second experimental group underwent schema therapy according to the protocol of Young and colleagues (2023) over ten 90-minute sessions, while the control group received no intervention. Participants completed the Perfectionism Questionnaire (1995) and Young's Schema Questionnaire (1998) at pre-test, post-test, and follow-up stages. Data were analyzed using repeated measures ANOVA with SPSS software. Findings: There were significant differences between the groups receiving the specialized package and schema therapy and the control group in terms of negative perfectionism and rejection schemas (p < .01). Additionally, there were differences between the group receiving the specialized package and the schema therapy group in terms of positive perfectionism, autonomy schemas, impaired performance, and impaired limits (p < .01), such that the specialized package had an effect on positive perfectionism, and schema therapy had an impact on autonomy schemas, impaired performance, and impaired limits (p < .05). Moreover, neither treatment had an effect on schemas of other-directedness and hypervigilance. Conclusion: Specialists are recommended to utilize both interventions to improve women with body dysmorphic disorder in terms of reducing negative perfectionism and rejection schemas, to use the specialized package for enhancing positive perfectionism, and to employ schema therapy for reducing autonomy schemas and impaired functioning and limits.
The Effectiveness of Strength-Based Intervention on Attitude Toward Marital Infidelity and Sexual Self-Concept in Women with Marital Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a strength-based intervention on altering attitudes toward marital infidelity and enhancing sexual self-concept among women experiencing marital conflict. Methods: A randomized controlled trial design was employed with 30 women from the Mehravar Counseling Center in Tehran, divided equally into intervention and control groups. The intervention consisted of eight 75-minute sessions based on strength-based principles. Data were collected at three points using the Attitudes Towards Infidelity Scale (ATIS) and the Sexual Self-Concept Inventory (SSCI). Statistical analysis was conducted using ANOVA with repeated measurements and Bonferroni post-hoc tests, utilizing SPSS-27. Findings: The intervention group showed significant improvements in both measured outcomes. Attitudes toward marital infidelity decreased from a pre-test mean of 42.53 (SD = 5.67) to 37.82 (SD = 5.12) at follow-up. Sexual self-concept increased from a pre-test mean of 30.88 (SD = 4.45) to 35.64 (SD = 3.72) at follow-up. The ANOVA results revealed significant time effects and time x group interactions for both variables (p < .001). Conclusion: The strength-based intervention was effective in significantly improving attitudes toward marital infidelity and sexual self-concept among women with marital conflicts. These findings suggest that such interventions can be beneficial in marital counseling settings, offering a promising approach for enhancing marital satisfaction and individual well-being.
The Mediating Role of Early Maladaptive Schemas in Explaining the Causal Relationships Between Childhood Maltreatment, Attachment Styles, and Forgiveness in Betrayal Victims(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The primary goal of this study was to present a forgiveness model based on childhood maltreatment and attachment styles, with the mediating role of early maladaptive schemas in betrayal victims. Methods: This descriptive correlational study involved betrayal victims who had sought counseling in Tehran in 2022, with a sample of 653 individuals selected through convenience sampling. The instruments used included Bernstein et al.'s (2003) Childhood Trauma Questionnaire, Hazan and Shaver's (1987) Attachment Style Questionnaire, Young's (1999) Early Maladaptive Schema Questionnaire, and the Forgiveness Questionnaire by Ray et al. (2001). Data were analyzed using SPSS version 25 and AMOS version 24. Findings: The results indicated a negative relationship between childhood maltreatment, insecure attachment styles, and early maladaptive schemas with forgiveness, while secure attachment showed a positive relationship with forgiveness. Furthermore, the results suggested that early maladaptive schemas mediated the relationship between childhood maltreatment, attachment styles, and forgiveness in betrayal victims. Conclusion: Overall, the results indicated that the evaluated structural model was well-fitted, and the findings could assist therapists and counselors in better understanding the forgiveness process in betrayal victims.