مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
اختلال وسواسی - اجباری
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی - رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش علایم اختلال وسواسی – اجباری در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی اصفهان اجرا گردید.
روش: بدین منظور تعداد هشت بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری به روش تصادفی زمانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه چهار نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواسی – اجباری مادزلی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون در مورد دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت یک ماه تحت درمان شناختی - رفتاری به شیوه گروهی قرار گرفتند و آزمودنی های گروه کنترل در فهرست انتظار بودند.
یافته ها: درمان گروهی شناختی – رفتاری منجر به کاهش معنی دار علایم وسواسی – اجباری در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجه گیری: روش شناختی – رفتاری به شیوه گروهی می تواند جایگزین مناسبی در درمان اختلال وسواسی - اجباری باشد.
مقایسه الگوی همبودی اختلال وسواسی- اجباری در کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه همبودی اختلال وسواسی - اجباری در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک صورت گرفت.
روش: در این پژوهش تعداد 100 نفر (50 نفر کودک و نوجوان، 50 نفر بزرگسال) مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I و بستری در بیمارستان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. تشخیص اختلال دوقطبی بر پایه پرسشنامه های K-SADS (اطفال) و SCID (بزرگسالان) در نظر گرفته شد. همبودی و فنومنولوژی اختلال وسواسی - اجباری به صورت مادام العمر و با استفاده از چک لیست DSM-IV و پرسشنامه های ییل - براون کودکان و بزرگسالان ارزیابی گردید.
یافته ها: میزان همبودی اختلال وسواس - اجبار در کودکان و نوجوانان 52% و در بزرگسالان 28% بود و اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت. مقایسه فنومنولوژی وسواس - اجبار در دو گروه نشان داد تنها در گروه وسواس های مذهبی، جنسی، پرخاشگری و سوماتیک و اجبارهای چک کردن تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد (22% کودکان در مقابل 6% بزرگسالان).
نتیجه گیری: میزان بالای همبودی اختلال وسواسی - اجباری در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I خصوصا کودکان و نوجوانان در تایید مطالعات پیشین است. میزان بالاتر اختلال وسواسی - اجباری در گروه کودکان و نوجوانان می تواند مطرح کننده زیر گروه بالینی خاصی از اختلال دوقطبی باشد که نیازمند برنامه درمانی متفاوتی است.
گزارش یک مورد اختلال ساختگی و کالتی با علایم وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تا کنون موارد معدودی از اختلال ساختگی، با علایم روانپزشکی در کودکان گزارش شده است. آشنایی با چنین بیمارانی می تواند به درمانگران لزوم مدنظر قرار دادن این تشخیص را یادآوری کند.
روش: در این نوشتار یک کودک هشت ساله، توسط مادربزرگ خود برای درمان علایم وسواسی ارجاع داده شده است. این کودک در سه سال گذشته برای درمان این علایم به پزشکان مختلف مراجعه کرده و تحت درمان با فلوکستین تا 60 میلی گرم در روز بوده است.
یافته ها: در طی دوره درمان هیچگاه بهبودی مشاهده نشد. در بررسی های به عمل آمده، هیچ علامت وسواسی در کودک ملاحظه نشد. عملکرد کودک در حوزه های تحصیلی و بین فردی کاملا طبیعی بود. مادر بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی پارانویید بود و کودک از این مساله رنج می برد. کودک با مادربزرگ خود زندگی می کرد و ارتباط عاطفی مناسبی با مادر و مادربزرگ خود نداشت. کودک از قول مادربزرگ خود، اظهار می کرد که رعایت شدید بهداشت می تواند مانع ابتلای او به بیماری مشابه مادرش شود. مادربزرگ بیمار از احساس گناه ناشی از عدم درمان مناسب دخترش رنج می برد. او دارو را با دو برابر مقدار تجویز شده به کودک می داد و اصرار بر تغییر یا افزایش دارو با توجه به عدم پاسخ کودک به درمان داشت.
نتیجه گیری: با توجه به بررسی های به عمل آمده، تشخیص اختلال ساختگی وکالتی برای کودک گذاشته شد. جدا کردن کودک از مادربزرگش، و جلسات روان درمانی حمایتی موجب بهبود علایم وسواس کودک شد.
نقش عوامل شناختی، شخصیتی، سابقه خانوادگی و فشار روانی در پیش بینی اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل شناختی (شامل باورهای ناکارآمد، تفسیر مزاحمت های ذهنی، تمایل به فرونشانی افکار، توانایی ادراک شده کنترل فکر و راهکارهای کنترل فکر)، صفات شخصیتی، سابقه خانوادگی و فشار روانی در پیش بینی ابتلا به اختلال وسواسی - اجباری بود. 103 آزمودنی مبتلا به اختلال وسواسی - اجباری و 103 آزمودنی غیربالینی در این پژوهش شرکت داشتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: برنامه مصاحبه برای اختلالات اضطرابی در DSM-IV- نسخه تمام عمر، پرسشنامه باورهای وسواسی، سیاهه تفسیر مزاحمت های ذهنی، سیاهه فرونشانی خرس سفید، پرسشنامه کنترل فکر، پرسشنامه توانایی کنترل فکر، سیاهه پنج عاملی شخصیتی نئو، مقیاس رویدادهای زندگی و پرسشنامه اطلاعات شخصی. نتایج تحلیل ممیز همزمان نشان داد که به کمک متغیرهای فوق می توان ابتلا به اختلال وسواسی - اجباری را پیش بینی نمود. تابع حاصل 58% واریانس تفاوت ها گروه ها را تبیین می کند. این تابع 87.9% از افراد دو گروه را به درستی به گروه های خود منتسب می کند. تحلیل ممیز گام به گام نیز نشان داد که به ترتیب متغیرهای تمایل به فرونشانی افکار، سابقه خانوادگی، برونگرایی، استفاده از راهکار تنبیه برای کنترل فکر، وظیفه شناسی، باورهای ناکارآمد در حیطه کمال گرایی / قطعیت و صفت شخصیتی توافق بیش از سایر متغیرها در تمایز دو گروه سهیم هستند.
مقایسه سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و مقایسه آن با افراد سالم بود. بدین منظور 144 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و پس از اعمال ملاک های ورود در این پژوهش شرکت کردند. نیمی از شرکت کنندگان را نمونه بالینی (افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری) به همراه مادرانشان و نیم دیگر را افراد سالم به همراه مادرانشان تشکیل دادند. این پژوهش توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای بود. از مقیاس غربالگری وسواس مادزلی، پرسشنامه سلامت عمومی، مقیاس کمال گرایی هیل و مقیاس پیوند والدینی به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی و همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد کمال گرایی مثبت مادران افراد سالم بیش تر از مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است و کمال گرایی منفی مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بیش تر از مادران افراد سالم است. هم چنین در زیرمقیاس حمایت افراطی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری و افراد سالم تفاوت معناداری دیده شد؛ بدین معنی که ادراک حمایت افراطی مادر در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بیش تر از افراد سالم است، ولیکن در زیرمقیاس های حمایت متعارف، مراقبت بی تفاوت و مراقبت متعارف از پرسشنامه پیوند والدینی در دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. بر طبق نتایج توجه به ویژگی های مادران مانند سطوح کمال گرایی و تأثیر آن بر آینده روانی فرزندان با اهمیت به نظر می رسد. بنابراین، توصیه می شود به منظور ارتقاء سلامت روان افراد جامعه، والدین و کارشناسان حوزه سلامت روان توجه لازم را به سطوح کمال گرایی مادران و تأثیر آن بر فرزندانشان مبذول دارند.
بررسی بازداری رفتاری در مبتلایان به وسواس شستشو: پارادایم توقف علامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: علایم وسواس شستشو، احتمال نقص در بازداری رفتاری را مطرح می سازند. پارادایم توقف علامت در بررسی بازداری رفتاری به کار می رود و از آن جا که تکلیف توقف علامت، نیازمند بازداری یک پاسخ حرکتی به راه افتاده است، هدف این پژوهش، بررسی بازداری رفتاری در افراد مبتلا به وسواس شستشو در چهارچوب این پارادایم بوده است.
روش کار: نمونه های این مطالعه ی توصیفی پس-رویدادی از میان مبتلایان مراجعه کننده به مطب روان پزشکان در سطح شهر مشهد انتخاب شدند که شامل 30 نمونه ی بالینی مبتلا به اختلال وسواس شستشو و 30 نمونه ی غیر مبتلا به وسواس بودند. پرسش نامه های افسردگی بک ویرایش II، پرسش نامه ی بازنگری شده ی اختلال وسواسی اجباری و آزمون توقف علامت در کلینیک روان شناسی دانشکده ی علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد بر روی نمونه ها اجرا گردیدند. داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزارSPSS نسخه ی بیست، تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل یافته ها نشان دهنده ی معنی دار شدن عامل گروه است (05/0>P و 37/4=F). بررسی آزمون های تعقیبی مربوط به تاثیرات بین آزمودنی ها نشان داد که تفاوت میانگین ها در متغیر زمان واکنش علامت توقف معنی دار بوده است (05/0>P، 90/8=F). در این میان، تفاوت مربوط به میانگین های مربوط به متغیر تاخیر زمان واکنش معنی دار نشده است (18/0=P، 83/1=F).
نتیجه گیری: معنی دار شدن تفاوت مربوط به متغیر زمان واکنش علامت، نشان دهنده ی نقص بازداری حرکتی است که در افراد دچار وسواس شستشو با علایم اصلی این اختلال، هماهنگی دارد.
بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی در والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری با گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بنا به نظر پژوهشگران، ویژگی های شخصیتی والدین و رفتار ایشان با کودک بر اختلالات روان پزشکی از جمله اختلالات اضطرابی و وسواسی-اجباری وی، می تواند اثرگذار باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ویژگی های شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و مقایسه ی آن با گروه شاهد انجام گردید.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-مقطعی، شامل والدین کودکان و نوجوانان 18-6 ساله ی مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در فروردین تا شهریور 1392 هستند که با روش نمونه گیری در دسترس، والدین30 کودک و نوجوان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری (60 نفر) بر اساس معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و تایید دو روان پزشک کودک و نوجوان رسیده بودند وارد مطالعه شدند. گروه شاهد (60 نفر) همگن با گروه آزمون از خانواده های کودکان و نوجوانان سالم در مدرسه انتخاب شدند. تمام والدین توسط آزمون تیپ شناسی مایرز-بریگز ارزیابی گردیدند. داده ها با آمار توصیفی، مجذور خی و نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 15 تحلیل شدند.
یافته ها: بنا بر یافته ها در ابعاد شخصیتی درون گرایی-برون گرایی، حسی-شمی، قضاوت گرا-ادراک گرا و تیپ های شانزده گانه ی مایرزبریگز بین دو گروه شاهد و آزمون، تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). تنها در بعد شخصیتی عقلانی-حسی بین دو گروه، تفاوت معنی داری مشاهده گردید (026/0=P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، به نظر می رسد که ارتباط معنی داری بین اکثر ویژگی های شخصیتی والدین با بروز یا شیوع اختلال وسواسی-اجباری در کودکان و نوجوانان دیده نمی شود.
علایم وسواسی-اجباری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در جمعیت غیربالینی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی OCD براساس متغیرهای باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر انجام شده است. روش: نمونه ای شامل 433 نفر از شهروندان شهرستان اشنویه (شامل 176 زن و 257 مرد) بود که بصورت در دسترس انتخاب و به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های وسواس سنج مادزلی (MOCI)، باورهای فراشناختی ولز (MSQ-30) و راهبردهای کنترل فکر (TCQ) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با علایم وسواسی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. از میان خرده مقیاس ها، کنترل ناپذیری و خطر، تنبیه، نگرانی و اطمینان شناختی به ترتیب بهترین پیش بینی کننده های علایم وسواسی بودند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با تایید نقش باورهای فراشناختی و کنترل فکر در علایم وسواسی، می تواند تغییر و اصلاح باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل ناسازگارانه را به منظور کنترل علایم این اختلال توجیه کند.
مقایسه ی کارآمدی درمان های فراشناختی و شناختی-رفتاری در کاهش نشانه های اجبار شست و شو، اضطراب و افسردگی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به ماهیت پیچیده و نشانگان متنوع اختلال وسواسی-اجباری، درمان های متفاوتی برای این اختلال استفاده می شود. هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه کارآمدی دو درمان شناختی – رفتاری و فراشناختی در کاهش نشانه های اجبار شست و شو، اضطراب و افسردگی بود. روش : به این منظور 6 بیمار زن مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری از نوع شست و شو بر اساس معیار تشخیصی و آماری SCID انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فراشناختی و شناختی – رفتاری قرار گرفتند. بیماران هر دو گروه به مدت 12 جلسه یک ساعته درمان های مربوط به خود را دریافت نمودند . ابزارهای پژوهش شامل نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و نسخه ویراست شده پرسشنامه وسواس- اجبار ( OCI-R ) در چهار نوبت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری اولیه و ثانویه توسط بیماران تکمیل شد و داده ها به دو صورت انفرادی و گروهی تحلیل گردید. در تحلیل انفرادی از شکل ها، تحلیل دیداری و اندازه اثر و در تحلیل گروهی داده ها از تحلیل واریانس با یک عامل بین گروهی (گروه های درمانی) و یک عامل درونی (زمان آزمون ها) استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی – رفتاری در کاهش نشانه های اجبار شست و شو کارآمدتر از درمان فراشناختی عمل کرده است. اما در کاهش اضطراب و افسردگی درمان فراشناختی قدرتمندتر بود. نتیجه گیری : با توجه به این نتایج به نظر می درمان فراشناختی برای بیماران مقاوم مناسب تر باشد. با این حال، نتیجه گیری قطعی در مورد کارآمدی این درمان ها نیازمند مطالعات بیشتری است .
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندها و پیامدهای سردردهای میگرنی در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سردرد میگرنی، یکی از شایع ترین دردهاست و به دلیل فراوانی، از مهم ترین انواع سردردها به حساب می آید. هدف از پژوهش حاضر، آزمون شناسایی پیشایندها و پیامدهای سردردهای میگرنی در جمعیت غیربالینی دانشجویان بود . نمونه ی پژوهش را، 310 نفر از دانشجویان تشکیل می دادند که به صورت تصادفی طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تشخیص میگرن، اضطراب-افسردگی-استرس، حالت-صفت بیان خشم، مقیاس باورهای وسواسی، فهرست 90 نشانه ی مرضی، مقیاس سنجش شدت خستگی و پرسش نامه ی کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام ضرایب مسیرهای مستقیم بین متغیرهای پژوهش ازلحاظ آماری معنی دار است . طبق نتایج پژوهش، رابطه ی غیرمستقیم خشم، اختلال وسواسی اجباری و اضطراب با کیفیت زندگی، افسردگی و خستگی از طریق میانجی گری میگرن معنی دار به دست آمد؛ همچنین رابطه ی باورهای وسواسی با میگرن از طریق میانجی گری اختلال وسواسی اجباری معنی دار بود. یافته های پژوهش حاضر، چارچوب مفیدی را برای شناسایی عوامل تأثیرگذار در شروع سردردهای میگرنی و پیامدهای حاصل از آن فراهم می کند.
مقایسه درمان فراشناختی، فلووکسامین و درمان ترکیبی در بهبود راهبردهای کنترل فکر و نشانه های توقف در اختلال وسواسی- اجباری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی میزان بهبود راهبردهای کنترل فکر و نشانه های توقف آداب وسواسی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ( OCD ) با درمان فراشناختی در مقایسه با فلووکسامین و درمان ترکیبیِ فراشناختی با فلووکسامین بود. روش : از میان بیماران سرپایی مراجعه کننده به کلینیک های شهر تهران، 21 بیمار مبتلا به OCD انتخاب شده، به طور تصادفی به یکی از سه گروه درمانی فراشناختی، فلووکسامین (50 تا 300 میلی گرم در روز) و ترکیبی اختصاص یافتند. هر سه گروه به مدت 10 هفته مورد درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها پیش و پس از درمان، به پرسش نامه های کنترل فکر ( TCQ ) و نشانه های توقف ( SSQ ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری کروسکال والیس، U من ویتنی و تحلیل کوواریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها : درمان فراشناختی و ترکیبی در مقایسه با فلووکسامین منجر به بهبود راهبردهای نگرانی، خودتنبیهی، ارزیابی دوباره و نشانه های توقف شدند (01/0 p< ). تفاوت معناداری میان درمان های فراشناختی و ترکیبی وجود نداشت. نتیجه گیری : درمان های فراشناختی و ترکیبی در بهبود راهبردهای کنترل فکر و نشانه های توقف آداب وسواسی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری مؤثرتر از فلووکسامین (300-50 میلی گرم در روز) هستند. افزودن دارو به درمان فراشناختی منجر به بهبود بیشتر بیماران نمی شود.
گروه درمانی چندبعدی اختلال وسواسی- اجباری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر گروه درمانی چند بعدی بر شدت نشانه های اختلال وسواسی- اجباری ( OCD ) بود. روش : از میان 53 فرد مبتلا به OCD مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع) تهران، 12 نفر به گروه آزمایش و 12 نفر به گروه کنترل اختصاص یافتند. مبتلانبودن آزمودنی ها به اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت تأیید شد. برای گردآوری داده ها مصاحبه بالینی بر مبنای ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR ، آزمون بالینی شخصیت کتل و مقیاس وسواسی- اجباری ییل براون (Y-BOCS) به کار رفت. Y-BOCS پیش، میان و پس از درمان برای سنجش شدت نشانه ها به کار رفت. گروه درمانی چندبعدی در 30 جلسه دوساعته، هماهنگ با برنامه درمانی کلارک و در چارچوب درمان چندبعدی لازاروس متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی اجرا شد. یافته ها : از نمره خرده مقیاس شدت نشانه ها در طول درمان کاسته شد (001/0 p< ). نتیجه گیری : گروه درمانی چندبعدی طراحی شده هماهنگ با فرهنگ اسلامی توانست در درمان نشانه های OCD مؤثر باشد.
پایایی و روایی نسخه فارسی مقیاس وسواسی- اجباری ییل- براون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی پایایی و روایی نسخه فارسی مقیاس وسواسی- اجباری ییل - براون ( Y-BOCS ) بود. روش : 140 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ( OCD )، به عنوان گروه آزمایش و 30 فرد سالم، به عنوان گروه گواه، به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، افزون بر Y-BOCS ، مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلال های محور I در DSM-IV ( SCID-I ) و خرده مقیاس وسواسی- اجباری سیاهه 90 گویه ای نشانه ها ( SCL-90-R-OCS )به کار رفت. پایایی به سه روش آلفای کرونباخ، بازآزمایی و دونیمه سازی و روایی به صورت ملاک هم زمان (همبستگی با دو ابزار SCID-I و SCL-90-R-OCS ) و سازه (تحلیل عامل اکتشافی) بررسی شد. در مورد هنجاریابی Y-BOCS نیز، پس از تعیین نرمال بودن توزیع و تأیید نداشتن کجی و کشیدگی، از میانگین و انحراف معیار به عنوان مناسب ترین شاخص گرایش مرکزی و پراکنش، استفاده شد. یافته ها : ثبات درونی دو بخش سیاهه نشانه ( SC ) و مقیاس شدت ( SS )، به ترتیب 97/0 و 95/0، اعتبار دونیمه سازی برای SC و SS به ترتیب 93/0 و 89/0 و اعتبار بازآزمایی 99/0 به دست آمد. میان SC با SCL-90-R-OCS و SS با SCID-I همبستگی مثبت (001/0 p< ) وجود داشت. تحلیل عامل اکتشافی برای SC و SS به ترتیب سه و دو عامل نشان داد. نقطه برش نُه برای تمایز بیمار/ سالم پیشنهاد شد. نتیجه گیری : نسخه فارسی Y-BOCS برای بررسی محتوا و شدت نشانه های وسواسی- اجباری، پایایی و روایی مناسبی دارد.
تحمل نکردن بلاتکلیفی و نگرانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی- اجباری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه مؤلفه های شناختی تحمل نکردن بلاتکلیفی و نگرانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواسی- اجباری و افراد سالم بود. روش : از سه گروه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و افراد سالم، هریک 31 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها مقیاس تحمل نکردن بلاتکلیفی ( IUS ) و پرسش نامه نگرانی ایالت پن ( PSWQ ) به کار رفت. داده ها به روش تحلیل واریانس چند متغیره ( MANOVA ) تحلیل شدند. یافته ها : در دو خرده مقیاس «تصور نااطمینانی به ناتوانی برای عمل کردن منجر می شود» و «نااطمینانی پریشان کننده و آشفته کننده است»، هم چنین از نظر نگرانی آسیب شناختی میان سه گروه تفاوت وجود داشت (0001/0 p< ). در نمره کل تحمل نکردن بلاتکلیفی و دو خرده مقیاس «وقایع غیرمنتظره منفی هستند و باید از آنها دوری کرد» و «وجود نااطمینانی غیرمنصفانه است» تفاوت هر یک از دو گروه مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و وسواسی- اجباری با گروه گواه معنادار بود (0001/0 p< ). نتیجه گیری : تحمل نکردن بلاتکلیفی یک ویژگی مشترک اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی- اجباری است و آنچه که باعث تمایز دو اختلال می شود، راهبردهای مقابله ای به کاررفته برای کاهش بلاتکلیفی است.
آمیختگی فکر– عمل دراسکیزوفرنیا و اختلال وسواسی– اجباری
حوزه های تخصصی:
آمیختگی فکر - عمل احتمال به معنی اعتقاد به این که داشتن افکار خاصی ممکن است احتمال وقوع رویدادها یی را افزایش دهد، دارای شباهت مفهومی با جنبه هایی از روانپریشی است . بدین ترتیب می توان فرض کرد که آمیختگی فکر -عمل احتمال، نوع خاصی از تفکر سحرآمیز است که احتمالاً در هر دو اختلال اسکیزوفرنیا و وسواسی –اجباری وجود دارد. به منظور بررسی این فرضیه سه گروه از بی ماران اسکیزوفرنیک ( 16 نفر)، وسواسی –اجباری ( 30 نفر ) و دانشجویان به عنوان نمونه گواه ( 28 نفر) به وسیله مقیاس تجدیدنظر شده آمیختگی فکر –عمل مورد مقایسه قرار گرفتند . نتایج نشان داد گروه ها از لحاظ آمیختگی فکر -عمل اخلاقی و نیز ارزش و اهمیتی که به فکر داده می شود تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. در احتمال خود و هر سه زمینه احتمال دیگری (منفی، مثبت و پیشگیری) بیماران وسواسی –اجباری نمرات بالاتر از گروه گواه داشتند ولی در مقایسه با بیماران اسکیزوفرنیک تنها در مورد احتمال خود، به طور معنادار نمرات بالاتری به دست آوردن د. در مورد مسئولیت داشتن این افکار بیماران وسواسی -اجباری در زمینه رویدادهای منفی و مثبت احساس مسئولیت بالاتری نسبت به گروه گواه نشان دادند، در حالی که بیماران اسکیزوفرنیک در زمنیه افکار مربوط به رویدادهای مثبت و پیشگیرانه احساس مسئولیت بالاتری نسبت به گروه گواه داشتند . نتایج بر اساس کارکردهای پدیده آمیختگی فکر –عمل مورد بحث قرار گرفته است.
اختلال وسواسی- اجباری و شیوع بیماری ویروسی کرونا: مروری بر دانش موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع و همه گیری بیماری ویروسی کرونا و ابعاد ناشناخته آن به نظر می رسد بزودی بروز و شیوع اختلال های روانی از جمله اختلال وسواسی- اجباری در جامعه افزایش معناداری داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مرور دانش موجود درباره اختلال وسواسی- اجباری و شیوع بیماری ویروسی کرونا انجام شد تا به پیشگیری اولیه از طریق آموزش کمک کند. یافته ها نشان داد که افراد جامعه را در ارتباط با اختلال وسواسی- اجباری و شیوع کروناویروس می توان به دو طبقه کلی غیروسواسی ها و وسواسی ها و در مجموع به چهار دسته تقسیم کرد: افراد غیرمستعد، مستعد، وسواسی درمان شده یا تحت درمان، و وسواسی های درمان نشده. در بین این چهار دسته وضعیت وسواسی های درمان نشده از دیگر افراد نگران کننده تر به نظر می رسد. به طور خلاصه با هر دسته از این افراد باید به صورت زیر مواجه شد: اطمینان دادن به غیرمستعدها، آزمون و آموزش مستعدها، احیا، ابقا و استحکام دستاوردهای درمان برای درمان شده ها و در نهایت انگ زدایی و ارجاع فوری، برای درمان نشده ها. در متن نکات بیشتری درباره شیوه برخورد با هر دسته از این افراد مطرح شده است.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر حساسیت اضطرابی، تحمل پریشانی و علائم وسواسی-اجباری در افراد دچار اختلال وسواسی اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمان فراتشخیصی یکپارچه از جمله درمانهای جدید روان شناسی است که اثر آن بر بسیاری از متغیرهای روان شناسی تایید شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر حساسیت اضطرابی، تحمل پریشانی و علائم وسواسی-اجباری در افراد دچار اختلال وسواسی-اجباری بود. روش تحقیق این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش،30 نفر از بیماران دارای اختلال وسواسی-اجباری شهر سنندج به صورت تصادفی در گروه آزمایشی (9 زن و 6 مرد) و کنترل (9 زن و 6 مرد) جایگزین شدند. جلسات درمان هفته ای یک جلسه به مدت 60 دقیقه طی 12 هفته متوالی برگزار شد. برای جمع آوری داده ها در پیش آزمون پس آزمون از پرسشنامه های مقیاس حساسیت اضطرابی (Reiss,1986)، پرسشنامه تحمل پریشانی (Simons & Gaher, 2005) و پرسشنامه وسواس ییل براون (Goodman, 1986) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری (MANOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج MANOVA نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0 p<و 634/4F =). یافته ها نشان داد که درمان فراتشخیص بر کاهش حساسیت اضطرابی و علائم وسواسی اجباری و افزایش تحمل پریشانی در افراد دارای اختلال وسواسی-اجباری موثر است (). بر اساس یافته ها درمان فراتشخیصی یکپارچه باعث کاهش حساسیت اضطرابی و علائم وسواسی-اجباری و افزایش تحمل پریشانی در افراد دارای اختلال وسواسی-اجباری استفاده شد.
مقایسه درهم آمیختگی فکر-عمل و شفقت خود در افراد با الگوهای مختلف نشانه های اختلال وسواس-اجباری و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
1 - 11
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط با اختلال وسواسی - جبری به ویژه در مقایسه با گروه های غیربالینی، دارای اهمیت است. در این راستا، هدف مطالعه حاضر مقایسه درهم آمیختگی فکر – عمل و شفقت خود در افراد با الگوهای مختلف نشانه های اختلال وسواسی – جبری و عادی بود. روش: بدین منظور از میان افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناختی شهرستان بهبهان که دارای علائم وسواس فکری - عملی بودند، 45 نفر (گروه وارسی= 15 نفر، شست وشو= 15 نفر و وسواس مذهبی= 15 نفر) و از میان جمعیت عادی، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های وسواسی – اجباری مادزلی (MOCL)، وسواس مذهبی (PIOS)، درهم آمیختگی فکر - عمل ولز، ویلیامز، هاتن (TFI)، شفقت خود ریس و همکاران پاسخ دادند. سپس داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد عادی و افراد دچار الگوهای مختلف اختلال وسواسی – اجباری از نظر آمیختگی فکر - عمل (0/001>P) و شفقت خود (0/001 >P) تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد افراد دارای نشانگان اختلال وسواسی – جبری، نسبت به افراد عادی، آمیختگی فکر – عمل بالاتری داشته و نسبت به خویش شفقت کمتری دارند.