مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سیستم های مغزی - رفتاری
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین توان پیش ینی کنندگی ویژگی های شخصیتی، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، سبک های دلبستگی و سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی آمادگی فعال و غیر فعال به اعتیاد و تکانشگری در دانشجویان بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود که در سال تحصیلی 93-92 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش تعداد 360 دانشجو می باشد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس آمادگی به اعتیاد، مقیاس تکانشگری بارت، پرسش نامه پنج عاملی شخصیت، پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور، پرسش نامه سیستم های مغزی/رفتاری و پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. جهت تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی کاننی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد قوی ترین رابطه را با بعد اول کاننی بین متغیر تکانش گری از متغیرهای مجموعه اول (وابسته) و سیستم فعال ساز رفتاری از متغیرهای مجموعه دوم (مستقل) در نظر گرفت. نتیجه گیری: فردی که سیستم فعال ساز رفتاری بالاتری دارد، تکانش گری بیشتری نیز خواهد داشت. این امر در درمان و پیش گیری حائز اهمیت شایان است.
نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سایکوپاتی مجموعه ای از خصوصیات عاطفی، بین فردی و رفتاری است که نمایانگر سنگدلی، بی پروایی، فربیکاری، بزرگ منشی، هیجان خواهی و پرخاشگری می باشد. مدل سه بخشی سایکوپاتی که این اختلال را بر اساس سه سازه تهور، پستی و بازداری زدایی توصیف می کند، با هدف تلفیق و ترکیب مفاهیم و رویکردهای تاریخی مختلف و متضاد نسبت به ارزیابی سایکوپاتی توسعه یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی می باشد.\nروش: در یک طرح همبستگی از نوع علی غیر آزمایشی در قالب مدل یابی معادلات ساختاری، تعداد 450 نفر از زندانیان دارای جرایم مختلف زندان مرکزی ارومیه بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و مقیاس سه بخشی سایکوپاتی و مقیاس فعال ساز رفتاری/ بازداری رفتاری(BIS/BAS) کارور و وایت اجرا گردید. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با بر آورد حداکثر برازش تحلیل شد.\nیافته ها: نتایج نشان داد که مدل نظری پژوهش برازش مناسبی دارد. همچنبن سیستم جنگ/گریز/اجتناب (FFFS) اثر مثبت معناداری بر تهور و اثر منفی معناداری بر بازداری زدایی و پستی دارد. سیستم فعال ساز رفتاری(BAS) اثر مثبت معناداری بر تهور، پستی و بازداری زدایی داشته و سیستم بازداری رفتاری (BIS) نیز اثر مثبت معناداری فقط بر تهور داشته و بر پستی و بازداری زدایی اثر معناداری ندارد.\nنتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این مطالعه بطور کلی نقش سیستم های مغزی- رفتاری را در تبیین ابعاد سه گانه مدل سه بخشی مورد تأیید قرار داده و نشان داد که تئوری حساسیت به تقویت تأثیر مهمی در بسط تئوریکی و پژوهشی سبب شناسی سایکوپاتی داشته و از نقش اساسی تر سیستم فعال ساز رفتاری در اختلال سایکوپاتی حمایت می کند.
مقایسه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری بین ورزشکاران رشته های ورزشی انفرادی و گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نظریه ی زیستی سیستم های فعال ساز رفتاری گری، یکی ازنظریه های مهم در حیطه ی تبیین تفاوت های فردی است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری بین ورزش کاران رشته های انفرادی و گروهی بود. روش: طرح پژوهش حاضر به لحاظ نوع طرح، از نوع پژوهش های مقایسه ای و جامعه ی آماری آن را، ورزش کاران رشته های ورزشی اصفهان و شهرکرد تشکیل می دادند که به طور حرفه ای در سال 1394 در حال فعالیت بودند. نمونه های موردنظر در این پژوهش 120 نفر، شامل چهار گروه سی نفری از ورزشکاران رشته های ورزشی انفرادی (بدن سازی و دوچرخه سواری) و گروهی (ایروبیک و فوتبال) بودند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ی شخصیتی گری-ویلسون بود که توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار «اس پی اس اس» و تحلیل کوواریانس (به دلیل تفاوت معنادار متغیرهای جمعیت شناختی بین دو گروه) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد از بین شش مؤلفه پرسشنامه شخصیتی گری-ویلسون، در مؤلفه روی آوری بین ورزشکاران رشته های انفرادی و گروهی تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد سایر متغیرهای پژوهش، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج: از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مؤلفه روی آورد سیستم مغزی-رفتاری (که به معنی جستجوی فعالانه تقویت کننده های مثبت است) ممکن است در انتخاب رشته های ورزشی انفرادی و گروهی نقش داشته باشد.
رابطه مشکلات تنظیم هیجانی و عاطفه منفی با ولع مصرف با توجه به میانجی گری افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مشکلات تنظیم هیجانی و عواطف منفی با ولع مصرف با توجه به میانجی گری افسردگی بود. روش: روش پژوهش مطالعه حاضر همبستگی از نوع مطالعات ساختاری بود. جامعه آماری شامل معتادان بستری در مراکز ترک اعتیاد استان آذربایجان غربی بود که در 6ماهه دوم 1394در مراکز بستری شده بودند (N=526). نمونه مورد مطالعه 216 نفر از افراد مذکور با استفاده از نمونه گیری دردسترس از جامعه انتخاب شدند و به پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری، عاطفه منفی پاناس، مشکلات تنظیم هیجان، افسردگی بک و ولع مصرف پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل روابط ساختاری نشان داد که ضرایب استاندارد مسیر مشکلات تنظیم هیجان به ولع مصرف (0/62 =β)؛ مسیر مشکلات تنظیم هیجان به افسردگی (0/35 =β)؛ مسیر عواطف منفی با ولع مصرف(0/59 =β)؛ مسیر عواطف منفی به افسردگی (0/41=β) و مسیر افسردگی به ولع مصرف (0/43 =β) در سطح آماری معنا دار بود؛ و همچنین حدپایین و حد بالای مسیرهای غیرمستقیم مشکلات تنظیم هیجان و عاطفه منفی به ولع مصرف از طریق افسردگی صفر را در بر نگرفت و این حاکی از معنا دار بودن این مسیرهای غیر مستقیم است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه یکی از مشکلات اساسی جامعه اعتیاد است واین معضل بیشتر افراد فعال جامعه را درگیر خود کرده، و افسردگی و کنترل هیجانات نقش اساسی در این مشکل دارد؛ پیشنهاد می شود خانواده ها و دستگاه های دولتی در پیشگیری از اختلالات رفتاری فعال تر عمل کنند و از مراکز مشاوره جهت درمان و آموزش مهارت های زندگی بهره مند شوند.
رابطه سیستم های مغزی-رفتاری و عواطف با اضطراب اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش جهت بررسی روابط همبستگی بین میزان حساسیت سه سیستم مغزی رفتاری با شدت اضطراب اجتماعی انجام شده است. همچنین بررسی رابطه میزان عاطفه مثبت و منفی به عنوان واسطه، و اینکه در پیش بینی شدت اضطراب اجتماعی چقدر نقش دارند. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و از مسیریابی نیز برای بررسی روابط همبستگی بین متغیرها استفاده گردید. تعداد 409 نفر دانشجو، از دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سه پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانُور و همکاران، 2000)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس (واتسون و همکاران، 1988) و مقیاس سیستم های مغزی رفتاری (کاروِر و وایت، 1994) را به صورت خودگزارشی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل ساختاری و با نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری به صورت مستقیم با اضطراب اجتماعی رابطه معنادار دارد، همچنین به صورت غیرمستقیم از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. این سیستم با عاطفه مثبت، رابطه منفی و معنی دار دارد. سیستم روی آوری رفتاری نیز به طور غیرمستقیم و از طریق عاطفه مثبت می تواند بر اضطراب اجتماعی اثرگذار باشد. همچنین سیستم جنگ/گریز/بهت از طریق عاطفه منفی با اضطراب اجتماعی رابطه دارد. عاطفه مثبت و عاطفه منفی نیز هر دو با اضطراب اجتماعی رابطه معنی دار دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، سیستم های مغزی رفتاری با اضطراب اجتماعی رابطه دارند. از طرف دیگر تغییرات سطح عاطفه مثبت و منفی، می توانند در پیش بینی اضطراب اجتماعی موثر باشند.
نقش سیستم های مغزی-رفتاری و تیپ های صبحی-عصری در پیش بینی اختلالات رفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
35 - 58
حوزه های تخصصی:
اختلالات رفتاری به شرایطی اطلاق می شود که رفتارهای کودک متناسب با سن عاطفی و روانی وی نیست و همواره با عوامل زیستی و شخصیتی در ارتباط بوده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش سیستم های مغزی-رفتاری و تیپ های صبحی– عصری در پیش بینی اختلالات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و نمونه پژوهش 180 دانش آموز دوره ابتدایی شامل پایه ها ی چهارم، پنجم و ششم بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سیستم های مغزی-رفت اری کارور و وایت، صبحی– عصری هورن- آستبرگ و اختلال رفتاری راتر(فرم والدین)استفاده شد و داده های گرد آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که اختلالات رفتای با مؤلفه حساس به پاداش (01/0 > p، 45/0- = r) و سائق (01/0 > p، 52/0- = r) از سیستم فعال سازی رفتاری و مؤلفه صبحی- عصری بودن (01/0 > p، 28/0- = r)، رابطه منفی؛ اما با مؤلفه جستجوی سرگرمی (01/0 > p، 36/0 = r) و حساسیت به تنبیه (01/0 > p، 59/0 = r)، رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سیستم بازداری رفتاری می تواند اختلالات رفتاری دانش آموزان را پیش بینی کند.به نظر می رسد هرچه سیستم بازداری رفتاری فعال تر باشد و افراد گرایش به تیپ های عصری داشته باشند، اختلالات رفتاری بیشتری نمایان می شود.
مقایسه کنترل شده سیستم های مغزی- رفتاری بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
31 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر،مقایسه کنترل شده سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون (شامل فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ - گریز) بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده(درمان شده) با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(همزمان مصرف متادون و سایر مواد)بوده است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش مقایسه ای بوده و جامعه آن را کلیه افراد معتاد مراکز ترک اعتیاد شهرستان خمینی شهر در سال 1395 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر مرد در گروه تثبیت شده با متادون، 57 نفر مرد در گروه وابسته به متادون، و 57 نفر مرد در گروه وابسته ترکیبی بودند که در مورد آنها پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون(1989) مربوطه اجرا شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده نرم افزار SPSS-18و روش تحلیل کوواریانس(به منظور کنترل برخی از ویژگی های جمعیت شناختی)تحلیل شد.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین شش بعد سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ - گریز در سه گروه وجود ندارد. با این حال،سطح معناداری مولفه خاموشی در مقایسه با سایر مولفه های سیستم های مغزی-رفتاری به سطح معناداری نزدیک تر بوده و در گروه تثبیت شده با متادون پایین تر از دو گروه دیگر بوده است.نتیجه گیری:اگرچه بین مولفه های در بین سه گروه تفاوت معناداری وجود ندارد با این حال،تفاوت هایی بین سه گروه،خصوصا بین گروه وابسته به متادون با دو گروه دیگر وجود دارد.
نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی – رفتاری با رفتارهای خوردن در افراد دارای اضافه وزن و چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش حاضر نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی – رفتاری با رفتارهای خوردن در افراد دارای اضافه وزن و چاقی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری شامل زنان و مردان مبتلا به اضافه وزن و چاقی مراجعه کننده به خانه های سلامت، مراکز رژیم درمانی و باشگاه های ورزشی شهر تهران در پاییز و زمستان 1395 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، 500 نفر از آنها انتخاب شده و در پژوهش شرکت کردند. اطلاعات مورد نظر با استفاده از پرسشنامه های رفتار خوردن، تنظیم شناختی هیجان و مقیاس های نظام های بازداری/فعال سازی رفتاری جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که تنظیم شناختی هیجان ناسازگار به صورت نسبی رابطه بین سیستم های مغزی - رفتاری و رفتارهای خوردن را میانجی گری می کند. در نهایت مشخص شد، مدل با داده های مشاهده شده برازش مطلوب دارد و متغیرهای پیش بینی کننده 53 درصد از واریانس رفتارهای خوردن را تبیین می کنند. سیستم های مغزی-رفتاری و تنظیم شناختی هیجان، نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای خوردن افراد دارای اضافه وزن و چاقی ایفا می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی باید مد نظر قرار گیرند.
نقش میانجی انزوای اجتماعی در رابطه بین سیستم های مغزی-رفتاری و ویژگی های شخصیتی هگزاکو با تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
221 - 258
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگترین مشکلات جوامع انسانی معضل وابستگی به مواد است که سلامت جامعه، خانواد و فرد را به خطر می اندازد و باعث از دست رفتن کارکردهای فردی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی می شود. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی انزوای اجتماعی در رابطه بین سیستم های مغزی-رفتاری و ویژگی های شخصیتی هگزاکو با تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 400 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین(2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، مقیاس سیستم های مغزی/رفتاری کارور و وایت، سیاهه ویژگی های شخصیتی هگزاکو اشتون و لی و مقیاس انزوای اجتماعی راسل پاسخ دادند. پس از کنار گذاشتن 63 پرسشنامه داده پرت، 337 نفر با ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد بیشتر مسیرهای مستقیم معنادار شدند. همچنین اثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی هگزاکو(صداقت-فروتنی، برون گرایی و توافق) از طریق انزاوی اجتماعی بر تحمل پریشانی معنادار بود، اما اثرات غیرمستقیم سیستم های مغزی-رفتاری از طریق انزاوی اجتماعی بر تحمل پریشانی معنادار نبودند. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر می باشد.
نقش تشخیصی سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در پیشبینی تحمل پریشانیِ افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: سطح پایین تحمل پریشانی می تواند زمینه ساز وابستگی به مواد مخدر شود و عوامل بسیاری از جمله ویژگی های رفتاری، شخصیتی و اجتماعی با آن در رابطه است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی نقش تشخیصی سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در پیش بینی تحمل پریشانی افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش: طرح پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش 1452مرد وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1399 بودند؛ که از این میان 400 نفر، به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس بر اساس دیدگاه کلاین(2015) انتخاب شدند. با توجه به اهداف پژوهش، 136 نفر (71 نفر دارای تحمل پریشانی بالا و 65 نفر دارای تحمل پریشانی پایین) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005)، مقیاس سیستم های مغزی/رفتاری کارور و وایت(1994)، سیاهه ویژگی های شخصیتی هگزاکو اشتون و لی(2009) و مقیاس انزوای اجتماعی راسل(1996) بود. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و با استفاده از روش تابع تشخیص (ممیزی) تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل ممیزی نشان داد که با کمک متغیرهای پیشبین میتوان تحمل پریشانی را پیش بینی کرد و تحلیل ممیزی میتواند با 1/89 درصد پیش بینی صحیح افراد وابسته به مواد مخدر را به دو گروه دارای تحمل پریشانی بالا و پایین طبقه بندی نماید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر عواملی همچون سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگیهای شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی بر تحمل پریشانی تاثیرگذار است و میتوان در تدوین برنامه های پیشگیری از وابستگی به مواد مخدر و مداخلات برای ترک وابستگی، در سازمان های ذیربط مانند مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی، مراکز ترک اعتیاد و غیره از نتایج این پژوهش استفاده کرد.
مدل یابی معادلات ساختاری پیش بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی بر اساس سیستم های مغزی _ رفتاری (BAS, BIS, FFFS) ، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و باورهای هوشی با توجه به نقش میانجی استرس انتظارات تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
۲۳۶-۲۱۵
حوزه های تخصصی:
رفتارهای خودشکن تحصیلی با اختلال در فرآیند شناختی_رفتاری در محیط یادگیری بر عملکرد افراد تاثیر گذار است. از این رو توجه هر چه بیشتر به این مقوله ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش آزمون مدل پیش بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی براساس سیستم های مغزی-رفتاری، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و باورهای هوشی با میانجیگری استرس انتظارات تحصیلی بود. روش از نوع توصیفی-همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد استان قم بودندکه در سال 400-1399مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 420 نفر از دانشجویان بودندکه به شیوه در دسترس و از طریق خودگزارشی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی با توجه به شرایط پاندمی کووید 19 در پژوهش شرکت کردند. ابزار شامل پرسشنامه سیستم های مغزی _ رفتاری جکسون (2009)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیقی فریستون(1994)، پرسشنامه باورهوشی عبدالفتاح (2006)، مقیاس استرس انتظارات تحصیلی آنگ و هوان (2006)، مقیاس رفتار و شناخت خودشکن کانیگهام ( 2007) بود. یافته نشان داد اثرات غیر مستقیم به واسطه استرس انتظارات برای سیستم مغزی به رفتارخودشکن (000/0P = , 219/0 = β) تحمل ناپذیری بلاتکلفی به رفتار خودشکن (000/0P = , 158/0 = β ) و باور هوشی به رفتار خودشکن (000/0P = , 110/0 = β) است.
تبیین رفتارِ خوردن بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری؛ نقش میانجی گری تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
523 - 541
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، تبیین رفتارِ خوردن بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری و کارکردهای اجرایی و نقش میانجیگری تنظیم هیجانی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان و مردان بین 30 تا 40 سال شهر تهران در سال 1400 بودند که از میان آن ها 190 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای رفتار خوردن (داچ، 1986)، سیستم مغزی-رفتاری (جکسون، 2009) و تنظیم شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Amos-V8.8 استفاده گردید. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها: همچنین نتایج نشان داد ضریب استاندارد مسیر مستقیم بین رفتار خوردن و 5 زیرمقیاس سیستم مغزی-رفتاری یعنی سیستم فعال سازی رفتار (196/0)، سیستم بازداری رفتار (217/0) و گریز (256/0) با سطح معناداری کمتر از 05/0 و جنگ (436/0) و انجماد (379/0) با سطح معناداری کمتر از01/0 معنادار هستند بنابراین سیستم مغزی-رفتاری به صورت مثبت و معنادار رفتار خوردن را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سیستم مغزی-رفتاری، رفتار خوردن را با میانجی گری تنظیم شناختی هیجانی به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند. بنابراین سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجانی، نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای خوردن افراد دارای اضافه وزن و چاقی ایفا می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی لازم است مد نظر قرار گیرند.
اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی و اضطراب اجتماعی بر اساس سیستم های مغزی - رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (اسفند) ۱۴۰۱ شماره ۱۲۰
۲۴۹۹-۲۴۸۷
زمینه: تحقیقات نشان می دهد ناگویی هیج انی و مؤلفه های دش واری در شناس ایی احساسات با نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی رابطه مثبت دارند و فاکتورهای شناختی اختلال اضطراب اجتماعی را حفظ و موجب اجتناب از دیگران می شوند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی، در زنان دارای ناگویی هیجانی بالا و بر اضطراب اجتماعی، در زنان دارای اضطراب اجتماعی بر اساس سیستم های مغزی - رفتاری آن ها و تعیین میزان تفاوت اثربخشی در دو گروه از این زنان، طرح و اجرا گردید. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس با طرح دو گروهی (گروه آزمایش و گروه کنترل) همراه با پیش آزمون -پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 16 نفر از زنان در دسترس دارای ناگویی هیجانی بالا و 16 نفر از زنان دارای اضطراب اجتماعی، بدلیل در دسترس بودن، در سال 1398 بود که هر کدام به دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس آمیخته تغییراتِ معنادار دو گروه را برای عامل درون گروهی نشان داد و اثرات گروه و تعاملی زمان و گروه نیز معنادار بود. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری برای مقایسه اثر گروه بر ترکیب خطی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی در زنان دارای ناگویی هیجانی بالا و بر اضطراب اجتماعی، زنان دارای اضطراب اجتماعی بر اساس سیستم های مغزی - رفتاری آن ها در کوتاه مدت و بلندمدت نشان داد که اثر عامل گروه بر ترکیب خطی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی... در پس آزمون و پیگیری از لحاظ آماری معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیرهایی همچون ناگویی هیجانی و اضطراب اجتماعی، تحت تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر اساس سیستم های مغزی - رفتاری تغییر نمودند و تفاوت اساسی در دو گروه آموزشی بوجود آمد که پیش از این مابین این دو اختلال، بطور همزمان مقایسه ای صورت نگرفته بود. شماره ی مقاله: ۱۰
بررسی سیستم های مغزی-رفتاری به عنوان پیش بین های تیپ های شخصیتی C ، A و D(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۲
87 - 112
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی سیستم های مغزی-رفتاری (سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ و گریز) به عنوان متغیرهای پیش بین تیپ های شخصیتی A، C و D در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا گردید. نمونه شامل 273 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه شهید چمران اهواز بود، که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه یی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های گری- ویلسون (GWPQ)، تیپ A(TAQ)، تیپ شخصیتی C (TCPI) و تیپ D(DS14) بود. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از همبستگی متعارف استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که ترکیب خطی تیپ های شخصیتی A، C وD به وسیله ی ترکیب خطی سیستم های مغزی-رفتاری (سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ و گریز) قابل پیش بینی است. طبق تابع متعارف اول در این پژوهش، به ترتیب تیپ های شخصیتی D، C و A به وسیله سیستم های بازداری رفتاری و جنگ و گریز قابل پیش بینی هستنند. همان طور که نتیجه ها نشان دادند، تیپ های شخصیتی A،C و D به وسیله ی سیستم های مغزی-رفتاری متفاوتی قابل پیش بینی هستند. با توجه به این نتیجه ها این سه تیپ شخصیتی از این نظر از هم قابل تمیز و تفکیک هستند.
روابط ساختاری سیستم های مغزی- رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی روابط ساختاری سیستم های مغزی- رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر است. برای انتخاب نمونه، 240نفر (120 نفر پسر و 120 نفر دختر) از دانشجویان دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده و به این پرسشنامه ها پاسخ دادند: مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) و نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر ((GAD-Q-ΙV برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. ارزیابی مدل ساختاری با استفاده از شاخص های مجذور کای، نسبت مجذور کای به درجه آزادی، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد، ریشه میانگین مربعات باقیمانده استاندارد شده، شاخص نیکویی برازش، شاخص برازش مقایسه ای، شاخص برازش هنجار شده، شاخص برازندگی فزآینده و شاخص توکر- لوئیس نشان داد که سیستم های مغزی- رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان روابط معنی داری با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر دارد و مدل فرضی از برازندگی مناسبی برخوردار است. با تکیه بر این یافته ها می توان دریافت، دشواری در تنظیم هیجان می تواند نقش واسطه ای قابل توجهی بین سیستم های مغزی رفتاری و اختلال اضطراب فراگیر ایفا کند.
پیش بینی افکار خودکشی بیماران افسرده بر اساس حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۸
109 - 135
حوزه های تخصصی:
افسردگی با علائم بسیاری از جمله افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی در پیش بینی افکار خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی بود. ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از مقیاس افسردگی بک، 100 نفر از بیماران افسرده بستری شده در بیمارستان روان پزشکی رازی شهر تبریز انتخاب شدند. سپس پرسشنامه افکار خودکشی بک، پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی، پرسشنامه سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه سبک های اسنادی سلیگمن برای جمع آوری اطلاعات به آن ها ارائه شد. سپس بررسی و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه، با کمک نرم افزار SPSS انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که حس انسجام 44%، سیستم های مغزی-رفتاری 9/28% و سبک های اسنادی 9/33% از واریانس افکار خودکشی بیماران افسرده را تبیین می کنند؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی از متغیرهای تأثیرگذار بر افکار خودکشی بیماران افسرده هستند.
مدل یابی اضطراب اجتماعی بر مبنای سیستم های مغزی-رفتاری، دل بستگی به والدین و همسالان و خودکارآمدی اجتماعی با میانجی گری مهار هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مدل یابی اضطراب اجتماعی بر مبنای سیستم های مغزی-رفتاری، دل بستگی به والدین و همسالان و خودکارآمدی اجتماعی با میانجی گری مهار هیجان در نوجوانان بود. این پژوهش توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال 1400 بود. جهت انتخاب نمونه ابتدا به روش نمونه گیری خوشه ای هجده مدرسه انتخاب گردید، سپس از میان آن ها 564 نفر به شیوه در دسترس وارد مطالعه و به پرسشنامه های سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری (BIS/BAS، کارور و وایت، 1994)، دل بستگی به والدین و همسالان (IPPA، آرمسدن و گرینبرگ، 1987)، خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی (SESS، گودیانو و هربرت، 2003)، مهار هیجان (ECQ، راجر و نجاریان، 1989) و هراس اجتماعی (SPIN، کانر و همکاران، 2000) پاسخ دادند. نتایج این پژوهش حاکی از برازش قابل قبول الگوی پیشنهادی با داده های گردآوری شده بود. یافته ها نشان داد سیستم بازداری رفتاری به طور مثبت (01/0>P) و سیستم فعال سازی رفتاری (05/0>P)، دل بستگی به والدین و همسالان و خودکارآمدی اجتماعی (01/0>P) به طور منفی و به واسطه مهار هیجان بر اضطراب اجتماعی اثر معنادار دارند. درنتیجه نظر به نقش تعدیل کننده مهار هیجان، توسعه مهارت های تنظیم هیجان می تواند به کاهش قدرت عوامل زمینه ساز و تخفیف علائم اضطراب اجتماعی نوجوانان یاری برساند.
مقایسه سیستم های مغزی رفتاری در سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سیستم های مغزی رفتاری سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم انجام شد. روش: این تحقیق به شیوه توصیفی مقطعی از نوع علی مقایسه ای بود که در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری اول پژوهش شامل کلیه سربازان مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی روان پزشکی بود که دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی بودند و جامعه آماری دوم متشکل از سربازان فاقد تشخیص و سالم به لحاظ روان شناختی بودند. حجم نمونه در هر گروه 106 نفر بود. پژوهش از نوع دردسترس بود و داده ها توسط پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس نظام های بازداری/فعال سازی رفتاری جمع آوری شد. داده های به دست آمده ازطریق شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با استفاده نسخه 25SPSS تحلیل شدند. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که عملکرد سیستم فعال سازی رفتار و بازداری رفتار در سربازان سالم در مقایسه با
رابطه سیستم های مغزی- رفتاری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجیگری صفات تاریک شخصیت
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به نظر می رسد یکی از عوامل مهم تاثیرگذار در اختلالات خوشه B شخصیت، سیستم های مغزی- رفتاری و صفات تاریک شخصیت است بنابراین هدف پژوهش حاضر رابطه سیستم های مغزی -رفتاری گری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجی گری صفات تاریک شخصیت می باشد. روش پژوهش: طرح این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر کنترل متغیرها، یک روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه تعداد 450 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ابعاد تاریک شخصیت یوسفی و ایمان زاد (1397)، مقیاس تجدید نظر شده حساسیت به تقویت جکسون (2009) و آزمون بالینی چند محوری میلون (1970) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سیستم فعالساز رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین سیستم بازداری رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه منفی وجود دارد. بین صفات تاریک شخصیت با اختلال شخصیت نمایشی رابطه مثبت وجود دارد (05/0 > p). بین سیستم بازداری رفتاری و جنگ و گریز گری با صفت تاریک ماکیاولیسم رابطه منفی وجود دارد (05/0 > p). همچنین نتایج پژوهش نشان داد که صفات تاریک شخصیت نقش میانجی معنی داری در رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اختلالات شخصیتی دارند (05/0 > p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که توجه به متغیرهای سیستم های مغزی رفتاری و صفات تاریک شخصیت نقش مهمی در اختلالات شخصیتی دارند.
رابطه بین سیستم های مغزی- رفتاری، الگوهای سرشت و منش با اضطراب حالت- صفت
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سیستم های مغزی- رفتاری و الگوهای سرشت و منش با اضطراب حالت- صفت بود. نمونه ای شامل 307 دانشجو (153 دختر و 154 پسر) از دانشگاه ارومیه به پرسشنامه های سیستم های مغزی رفتاری (BAS-BIS)، پرسشنامه الگوهای سرشت و منش (TCI-125) و پرسشنامه اضطراب حالت- صفت (STAI) پاسخ دادند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم اما منفی بین سیستم بازداری رفتاری و اضطراب حالت- صفت وجود دارد. رابطه بین سیستم فعال سازی رفتاری و اضطراب حالت – صفت منفی و مستقیم اما ضعیف است؛ یعنی با افزایش فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری میزان اضطراب حالت – صفت کاهش می یابد. همچنین بین الگوهای سرشت و منش، ابعاد آسیب پرهیزی، خودراهبری و بعد همکاری با اضطراب حالت- صفت رابطه معنی دار وجود دارد. رابطه بین بعد آسیب پرهیزی و اضطراب حالت- صفت مثبت و مستقیم می باشد، یعنی با افزایش آسیب پرهیزی میزان اضطراب حالت- صفت نیز افزایش می یابد؛ اما رابطه بین ابعاد خود- راهبری و همکاری با اضطراب حالت- صفت منفی و معکوس می باشد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، آسیب پرهیزی، خود- راهبری، سیستم بازداری رفتاری و همکاری 40 درصد از واریانس اضطراب حالت و 41 درصد از واریانس اضطراب صفت را پیش بینی کردند. این یافته نشان می دهد که عوامل زیستی شخصیت می تواند در تبیین زیربناهای عصب روان شناختی اضطراب به پژوهشگران راهگشای مفیدی باشد.