مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
پردازش شناختی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین ابعاد شخصیت و ناگویی خلقی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با ناگویی خلقی و مولفه های آن شامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی (غیرتجسمی) بود. سیصد و چهل و شش دانشجو (156 پسر و 190 دختر) از رشته های مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد "مقیاس شخصیت NEOPI-R" و نسخه فارسی "مقیاس ناگویی خلقی تورنتو FTAS-20-" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نوروزگرایی و ناگویی خلقی رابطه مثبت معنادار و بین برونگرایی و تجربه پذیری با ناگویی خلقی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، نوروزگرایی، برونگرایی و تجربه پذیری می توانند تغییرات مربوط به ناگویی خلقی و مولفه های آن را پیش بینی کنند. نوروزگرایی با افزایش ناگویی خلقی و برونگرایی و تجربه پذیری با کاهش ناگویی خلقی در ارتباط قرار می گیرد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که خصیصه های شخصیتی بر توانمندی های فرد در زمینه پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها تاثیر می گذارند. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد
تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجه ای مغز بر حافظه کاری و زمان واکنش دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تکنی ک ه ایی که مستقیماً فعالیت قشر مغز را مورد بررسی و تنظیم قرار می دهند قابلیت خوبی برای بهب ود حافظه ی کاری و زمان واکنش دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تحریک مغناطیسی فراجمجه ای مغز بر حافظه کاری و زمان واکنش در دختران ورزشکار است. روش: روش اجرای این تحقیق از نوع نیمه تجربی است که با استفاده از دو گروه و با طرح پیش آزمون-پس آزمون انجام شد. تعداد 30 نفر از دانش آموزان ورزشکار دختر شهرستان شادگان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در فرایند تحقیق شرکت کردند. ابتدا یک پیش آزمون گرفته شد. بدین ترتیب که از تمام شرکت کنندگان آزمون زمان واکنش و نیز آزمون حافظه کاری به عمل آمد. پس از آن شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دوگروه تحریک الکتریکی مغز و گروه کنترل تقسیم شدند. مرحله اکتساب به صورت 2 جلسه یک روز در میان برگزار شد. نتایج: نتایج نشان داد که تحریک مغناطیسی مغز سبب بهبود حافظه کاری پیش رونده، پس رونده، کنترل ذهنی، حافظه منطقی، بازنگری و یادگیری تداعی ها شد. همچنین سبب کاهش زمان واکنش ساده و انتخابی می شود. نتیجه گیری: در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که تحریک مستقیم مغز در ناحیه قشر پیش پیشانی در دانش آزموان دختر یکی از راههای است که می تواند موجب بهبود حافظه کاری و نیز کاهش زمان واکنش در دختران ورزشکار گردد.
مقایسه ی پردازش شناختی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: ناتوانی یادگیری، از مهم ترین مشکلات دوران مدرسه می باشد و کودکانی که دچار ناتوانی های یادگیری هستند، اغلب در جریان تحصیل و یادگیری کنار می مانند. هدف این پژوهش مقایسه ی پردازش شناختی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی در شهر قائم شهر می باشد.
مواد و روش کار: روش پژوهش علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی می باشدکه به مرکز تخصصی وابسته به آموزش و پرورش شهرستان قائم شهر (توانا) در سال تحصیلی 95-1394 مراجعه نموده اند (97n=). از این جامعه آماری، نمونه ای به تعداد 80 دانش آموز (40 دانش آموز دارای ناتوانی یادگیری و 40 دانش آموز عادی) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های پردازش اطلاعات عمیق اسکئونبرگ و اسکیلدر و مهارت های اجتماعی ماتسون استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیری MANOVA) در سطح معنی داری 0/05<P استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان دادکه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری از لحاظ پردازش شناختی و مهارت های اجتماعی نسبت به دانش آموزان عادی وضعیت نامطلوب تری دارند.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش بین پردازش شناختی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری با دانش آموزان عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین دانش آموزان عادی در مقایسه با دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری، از پردازش شناختی و مهارت های اجتماعی بهتر و مناسب تری برخوردارند.
ارزیابی سوگیری توجه در پردازش شناختی واژههای خنثی و عاطفی با استفاده از آزمون استروپ معنایی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سوگیری توجه در پردازش شناختی واژه های خنثی و عاطفی با استفاده از آزمون استروپ معنایی در دانشجویان انجام شده است. روش: تعداد 50 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به صورت تصادفی انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک به آزمون استروپ معنایی پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون T گروه های مستقل و T گروه های وابسته انجام شد. یافته ها: میانگین درصد پاسخ های صحیح نمونه (دختران و پسران) در واژه های عاطفی کمتر از واژه های خنثی بوده. تفاوت بین میانگین درصد پاسخ های خطای نمونه در واژه های خنثی و عاطفی معنادار نبود. بین میانگین درصد بدون پاسخ نمونه برای واژه های خنثی و عاطفی در سطح 001/0 تفاوت معنادار است. بین میانگین زمان پاسخ نمونه برای واژه های خنثی و عاطفی در سطح 05/0 تفاوت معنادار است. از سویی، بین میانگین درصد پاسخ های صحیح پسران در واژه های خنثی و عاطفی تفاوت معناداری مشاهده نشد اما برای دختران در سطح 05/0 تفاوت معنادار بود. تفاوت بین میانگین زمان پاسخ واژه های خنثی و عاطفی در سطح 001/0 برای هر دو جنس معنادار بود.
نقش آزار کودکی و دلبستگی ناایمن در تبیین اختلال سلوک نوجوانان به واسطه پردازش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
117 - 138
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش آزارهای کودکی و دلبستگی ناایمن در تبیین اختلال سلوک با میانجی گری پردازش شناختی در نوجوانان بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر شهر قروه می شد که در سال تحصیلی 1400-1399 در دوره اول متوسطه مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 300 دانش آموز انتخاب شدند که در دامنه سنی 15-12 سال بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مشکلات رفتاری آخنباخ، کودک آزاری، دلبستگی کولینز و رید، پردازش اطلاعات عمیق، مقیاس حافظه وکسلر برای کودکان و آزمون کلمه- رنگ استروپ استفاده شد و داده ها با روش همبستگی و معادلات ساختاری تحلیل شدند. طبق یافته های پژوهش آزار کودکی، دلبستگی ناایمن و پردازش شناختی رابطه مستقیم و معناداری با اختلال سلوک دارند و آزار کودکی و دلبستگی ناایمن با اختلال سلوک از طریق پردازش شناختی دارای ارتباط غیرمستقیم و معنادارند. همچنین یافته های پژوهش نشان از برازش خوب مدل داشته است. نتایج این پژوهش نشان داد، آزار کودکی و دلبستگی ناایمن با میانجی گری پردازش شناختی اختلال سلوک را تبیین می کنند. لذا یافته های این پژوهش می تواند کاربردهای بالینی داشته باشد و در برنامه های پیشگیری و آموزشی مورد توجه متخصصان حوزهای بهداشت و روان و آموزش و پرورش قرار گیرد.
تدوین بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر و مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
319 - 296
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر و مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان آنان بود. روش پژوهش : روش پژوهش از نوع ترکیبی طرح اکتشافی متوالی و حاوی دو بعد کیفی و کمی بود. هدف بخش کیفی تعیین محتوا، ساختار و شکل نهایی بسته آموزش ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر بر مبنای تجارب زیسته آن ها بود. برای تد وین بسته آموزشی ارتقا وضعیت روانشناختی فرزندان شاهد و ایثارگر از رویکرد کیفی و برای مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی از رویکرد کمی و روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه استفاده شد ه است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، علاوه بر متون علمی، شامل کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج بود، که در سال تحصیلی 1397-1398 در مدارس متوسطه شاهد و دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. جامعه بخش کمی را کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج تشکیل دادند. نمونه گیری کیفی، به صورت هد فمند انجام و با 15 نفر مصاحبه نیمه ساختار یافته تا اشباع نظری انجام شد . د ر بخش کمی نیز 45 نفر از فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به سه گروه آزمایش اول (15 نفر)، آزمایش دوم (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادف کاربندی شد ند . گروه آزمایش اول با استفاده از بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی محقق ساخته در هشت هفته و گروه آزمایش دوم با استفاده از درمان پردازش شناختی ریسک و همکاران (2007) در دوازده هفته 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای پژوه پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) بود. د اد ه های کیفی به روش پدیدارشناسی و به شیوه مورد تاکید کلایزی و د اد ه های کمی به کمک آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد ند . یافته ها: محتوای بسته ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شامل چهار مفهوم اصلی است: آموزش مقابله با سوگ و فقدان، مقابله و غلبه بر رنج و درد، گسترش حمایت اجتماعی، سازگاری هدفمند با شرایط و موقعیت بود و روایی بسته آموزشی نیز برابر با 87/0 گزارش شد. بخش کمی نتایج نشان دادند دو گروه آموزش بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان شاهد و ایثارگر و درمان پردازش شناختی بر تنظیم شناختی هیجان (0.035=F=3.64،P) و تحمل پریشانی (0.001=F=8.70، P) موثر بودند و این تاثیر در مرحله پیگری پایدار بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش نبود (05/0<P). نتیجه گیری : از آنجا که بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی و درمان پردازش شناختی، تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان را ارتقاء میدهد؛ بنابراین برای بهبود تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر می توان از آن استفاده کرد.
بررسی اثربخشی ذهن آگاهی بر پردازش شناختی، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی معلمان
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ذهن آگاهی بر پردازش شناختی، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی معلمان در سال تحصیلی 1400-1399 انجام گرفت. در این پژوهش از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. در پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 نفر از معلمان به صورت نمونه گیری در دسترس و به روش تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل جایگزین و به پرسشنامه های پردازش شناختی، تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و بهزیستی روان شناختی ریف پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش ذهن آگاهی هفته ای دوبار به مدت 45 دقیقه دریافت کردند و مشارکت کنندگان گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مستقل نشان داد که آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش پردازش شناختی، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی معلمان شده است. مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر بودن آموزش ذهن آگاهی در ارتقاء پردازش شناختی، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی معلمان می باشد. ازاین رو به مسئولین آموزش وپرورش توصیه می شود گام های مؤثری در جهت حفظ و ارتقاء بهزیستی روان شناختی معلمان بردارند.
مقایسه بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پردازش شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پردازش شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی (آشفته و پارانوئید) و افراد بهنجار می باشد. روش پژوهش حاضر علّی – مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (30 نفر پارانوئید و 30 نفر آشفته) و 30 نفر از افراد بهنجار که از لحاظ جنس، سن و تحصیلات با گروه بیمار همتا شده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان، آزمون حافظه وکسلر، آزمون استروپ و پرسشنامه پردازش اطلاعات استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبیLSD استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین سه گروه در بازشناسی بیان چهره ای هیجان تفاوت معنی دار وجود دارد و افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در بازشناسی چهره ای هیجان نقص دارند. همچنین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید از نظر متغیر فوق بهتر از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی آشفته عمل کردند. علاوه بر این، بین سه گروه در سرعت پردازش، پردازش اطلاعات و حافظه کلامی و غیرکلامی تفاوت معنادار وجود داشت. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از نوع آشفته از نظر متغیرهای پردازش اطلاعات، حافظه کلامی و غیرکلامی نسبت به دو گروه دیگر در وضعیت پایین تری قرار داشتند، از لحاظ سرعت پردازش افراد بهنجار در وضعیت بالاتر نسبت به دو گروه دیگر قرار داشتند. نقص در بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پردازش شناختی در بیماران اسکیزوفرنی عمیق تر از افراد بهنجار می باشد، همچنین این نقایص در بیماران آشفته برجسته تر از بیماران پارانوئید می باشد. این نتیجه ها تلویحات مهمی برای پیگیری و درمان مبتلایان به اسکیزوفرنی دارد.
اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۱۶-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه سه تبریز در نیمه دوم سال 1400 بود. نمونه آماری شامل40 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه پردازش شناختی (CPI) کروز (1999) و پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ-K) گارنفسکی و همکاران (2012) و پرسشنامه توجه (JADDI) جردن (1992) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه تقویت حافظه کاری را طی 16 جلسه 50 دقیقه ای در هشت هفته (هفته ای دو جلسه) دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به این یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله تقویت حافظه کاری درمان موثری برای بهبود توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در کودکان بوده است.
اثربخشی برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
81 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه پسران 8-14 سال دارای اختلال طیف اوتیسم بودند که در سال 1401 عضو مؤسسه اوتیسم خیریه تبریز بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 22 نفر بود که به روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 11 نفر) جایگزین شدند و به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از نیمرخ مهارت اجتماعی اوتیسم (بلینی و هوپف، 2007)، ارزیابی سیستم شناختی ناگلیری و داس (1997) و خرده مقیاس رفتارهای کلیشه ای مقیاس (گارز-2، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS.21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم تأثیر دارد (05/0>P). در واقع برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن باعث افزایش کفایت اجتماعی و پردازش شناختی و کاهش رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم می شود. نتایج این مطالعه از قابلیت کاربرد و کارایی برنامه شناخت اجتماع مبتنی بر تئوری ذهن برای افزایش پردازش شناختی و اصلاح کفایت اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای در کودکان دچار اختلال طیف اوتیسم حمایت می کند.
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر حافظه سرگذشتی و تجربه سوگ در بازماندگان کرونا دارای استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1775 - 1785
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال استرس پس از سانحه ناشی از تجربه مستقیم یک آسیب شدید، مثل مرگ ناگهانی عضوی از خانواده، ممکن است با ایجاد تغییر در شناخت، سلامت فرد را تحت الشعاع قرار دهد و موجب پایداری نشانگان سوگ و اختلال در حافظه سرگذشتی شود. تاکنون مطالعات متعددی در مورد تأثیر درمان پردازش شناختی بر کاهش نشانه های استرس پس از سانحه ناشی از داغدیدگی و برنامه ریزی شناختی انجام شده است، اما در مورد تأثیر این رویکرد درمانی بر نشانگان سوگ و حافظه سرگذشتی، پژوهشی دیده نشد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پردازش شناختی بر حافظه سرگذشتی و تجربه سوگ در بازماندگان کرونا دارای علائم استرس پس از سانحه، انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، پژوهش شامل بازماندگان دارای علائم استرس پس از سانحه مبتلا به داغدیدگی بودند که در سال 1400 به مراکز مشاوره شهر شیراز مراجعه کرده بودند و بر اساس پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان، کادل و تیلور، 1988)، مبتلا به این اختلال تشخیص داده شده بودند. بدین صورت 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، تحت درمان پردازش شناختی در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان، کادل و تیلور، 1988)، تجربه سوگ (بارت و اسکات، 1989) و حافظه سرگذشتی (ویلیامز و برودبنت، 1986) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار SPSS-27 انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تأثیر درمان پردازش شناختی بر نمرات آزمون تجربه سوگ و آزمون حافظه سرگذشتی در سه طبقه محرک واژه مثبت، منفی و خنثی معنادار بوده است (05/0 >P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان پردازش شناختی با ایجاد شناخت عمیق از تجربه آسیب زا بر بهبود عملکرد حافظه سرگذشتی و کاهش نشانگان سوگ مؤثر است و پیشنهاد می شود درمانگران از آن برای درمان بازماندگان با علائم استرس پس از سانحه مبتلا به داغدیدگی، استفاده کنند.
پرورش هم نوآوری از طریق هم آفرینی ارزش و دانش مشتری در باشگاه های ورزشی: نقش تعدیل کننده پردازش شناختی و درگیری رفتاری مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم نوآوری به سازمان های ورزشی این امکان را می دهد که با شرکای خارجی مانند مشتریان، برای ایجاد محصولات و خدمات جدید همکاری کنند. هدف تحقیق حاضر بررسی نقش تعدیل کننده پردازش شناختی و درگیری رفتاری مشتریان باشگاه های ورزشی بر رابطه بین هم آفرینی ارزش، هم نوآوری و دانش مشتری است. روش تحقیق حاضر همبستگی است که بصورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق مشتریان باشگاه های ورزشی شهر ناصریه در عراق بودند که تعداد 408 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. از پرسشنامه های هم نوآوری آریاز-پرز و همکاران (2020)، دانش مشتری بهنام و همکاران (2020)، هم آفرینی ارزش نیسوین و پدرسن (2014) و پردازش شناختی و درگیری رفتاری هولبیک و همکاران (2014) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 18 و پی ال اس نسخه 4 استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش مشتری بر هم آفرینی ارزش تاثیر معناداری دارد اما بر هم نوآوری تاثیر معناداری ندارد. این تحقیق نشان داد که هم آفرینی ارزش بر هم نوآوری اثر معناداری دارد. همچنین، با توجه به نتایج هم آفرینی ارزش بر رابطه بین دانش مشتری و هم نوآوری نقش میانجی دارد. در نهایت، این تحقیق برجسته کرد که پردازش شناختی نقش تعدیلی بر رابطه بین دانش مشتری و هم آفرینی ارزش دارد. تحقیق حاضر نشان داد که دانش مشتری به عنوان یک منبع خارجی دانش، نقش کلیدی در هم آفرینی ارزش داشته، که این منجر به هم نوآوری با خدمات و باشگاه ها بویژه در مشتریانی که سطح شناختی بیشتری دارند، می شود.