فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از خصوصیات بارز جامعه ایرانی از گذشته های دور تاکنون که دستاوردهای باشکوهی در عرصه توسعه فرهنگ و تمدن ایرانی خارج از مرزها در مقاطع مختلف تاریخی به دنبال داشته است، مهاجرت قبایل ایرانی به سرزمین های دور و نزدیک جهان است. مهاجرت ایرانیان بلوچ به زنگبار و نقش محوری این جزیره در استقرار بلوچ ها در بخش هایی از کشورهای امروزین تانزانیا، کنیا و اوگاندا به همراهِ مناسبات دوستانه آن ها با بومیان مسلمان این کشورها، یکی از این نمونه هاست که نتایج مهمی را نیز به دنبال داشته است. در این مقاله با پرداختن به دلایل مهاجرت و نحوه مهاجرت و مهاجرت بلوچ های ایرانی از بلوچستان ایران و عمان به زنگبار، وضعیت عمومی بلوچ ها در این جزیره از حدود 350 سال پیش تاکنون و نقش آفرینی آنها در انتشار جلوه هایی از فرهنگ و تمدن ایرانی در زنگبار بررسی شده است. سؤال اصلی پژوهش عوامل اصلی مهاجرت و نحوه اقامت بلوچ های ایرانی در زنگبار و فرضیه اصلی نیز چگونگی ارتباط مردمان بلوچ با بومیان زنگبار و مقبولیت عمومی آنان است. چارچوب مقاله بر مبنای نقش مؤثر مهاجران ایرانی در توسعه فرهنگ و تمدن ایران است و نتایج سیاسی- فرهنگی حاصل از استقرار بلوچ ها در زنگبار متغیرهای پژوهش قلمداد می شوند. در این مقاله با بهره گیری از روش تحلیل و توصیف تلاش شده است عوامل اصلی کنشگر بر فرایند مهاجرت و سکونت ایرانیان بلوچ در زنگبار بررسی شوند.
کاربست روش تاریخ شفاهی در تحلیل و بررسی شیوع بیماری ام اس در منطقه پیربکران (1345تا1395ش/1966تا2016م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین فلسفه تاریخ نگاری محلی، پرداختن به موضوعات محلی در برش مکانی مشخص و زمانی محدود است. مکان، پایه اصلی تاریخ نگاری محلی است و بررسی بستر جغرافیایی (مکان) هر رویداد اهمیت چشمگیری در پژوهش های تاریخ محلی دارد. مطالعه و مشاهده دقیق محل وقوع هر رویداد به مورخان محلی برای شناخت بهتر ابعاد حیات اجتماعی زندگی گذشته و حال انسان در آن محل کمک می کند؛ بر اساس این ، پژوهش حاضر بر منطقه پیربکران متمرکز است. منطقه پیربکران با 86 کیلومترمربع وسعت و 54 هزار و 642 نفر جمعیت در 15 کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان واقع است. با توجه به جمعیت، این منطقه بیشترین درصد بیماران ام اس ایران را دارد و 125 نفر در این منطقه به ام اس مبتلا هستند. این آمار بیش از سه برابر میانگین جهانی، هفت برابر میانگین ایران و شش برابر میانگین استان اصفهان است. آمار مبتلایان به ام اس در پیربکران به آمار مبتلایان در جزیره اورکنی در شمال اسکاتلند نزدیک است که بیشترین درصد ام اس جهان را دارد. در نیم قرن گذشته، بیماری ام اس که نوعی اختلال در اعصاب مرکزی، مغز و نخاع، است به مهم ترین بحران زیست سلامتی اهالی منطقه پیربکران تبدیل شده است. پژوهش حاضر، به بررسی تاریخی چرایی و چگونگی تبدیل شدن منطقه پیربکران به یکی از کانون های شیوع ام اس در ایران می پردازد. در این راستا، این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که فعالیت های انسانی برای تغییر محیط زیست در نیم قرن گذشته و استعداد محلی افراد، شیوع ام اس را باعث شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند که ام اس بین اهالی بومی منطقه پیربکران و به ویژه در برخی خانواده ها شیوع بیشتری دارد؛ همچنین رابطه معنی داری بین آمار بیماران ام اس و فاصله محل سکونت افراد با مراکز آلوده کننده صنعتی و معدنی وجود دارد. این پژوهش به روش میدانی و با کاربست روش و ابزار تاریخ شفاهی، به صورت مصاحبه فعال با 25 نفر از مبتلایان به ام اس انجام شد. با توجه به ماهیت میان رشته ای موضوع، از نتایج پژوهش های رشته های همبسته نیز استفاده شد.
نقش شیوخ اورامان در تحولات سیاسی تاریخ معاصر، با تکیه بر جنگ جهانی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاستگاه نقشبندیه، ماوراءالنهر و خراسان بود و از این مراکز به سایر مناطق، از جمله کردستان نفوذ پیدا کرد؛ که این مهم در کردستان توسط مولانا خالد شهرزوری بود. چرایی و چگونگی نفوذ شیوخ اورامان بین مردم و نقش آنها در تحولات سیاسی قرن بیستم مسئلة محوری این پژوهش می باشد. مشایخ و بزرگان طریقت ها در کردستان به ویژه نقشبندیه، به واسطة حمایت و پشتیبانی مردم از آنها و همچنین با حذف حکومت های محلی، در راستای افزایش نفوذ و اعتبار سیاسی و اجتماعی در عرصه های گوناگون بودند. نفوذ سیاسی شیوخ اورامان در دوران قاجار و به خصوص در زمان مشروطه و پس از آن افزایش یافت. با وقوع جنگ جهانی اول فرمان جهاد در مقابل روس و انگلیس صادر کردند و با جذب مریدان و پیروان بیشتر آنان را به جنگ تشویق نمودند. به طور کلی فعالیت سیاسی طریقت نقشبندیه به خصوص شیوخ اورامان در دورة قاجاریه به بالاترین سطح خود رسیده بود.
مقایسه تحلیلی سیره رسول خدا (ص) با دوره خلفای راشدین در تقسیم غنایم
حوزههای تخصصی:
سیره رسول خدا (ص) در تقسیم غنایم و مقایسه آن با دوره خلفا یکی از مباحثی است که سزاوار بررسی های عمیق و چند سویه است. بررسی و تبیین دقیق این موضوع می تواند بسیاری از ابهامات تحولات بعدی تاریخ صدر اسلام، به ویژه فتنه های دوران خلافت امام علی (ع) را روشن نماید. غنایم از جمله مواردی است که نقش مهمی در تحولات صدر اسلام داشت. در سیره رسول خدا شاهد تقسیم غنایم بر اساس نص صریح احکام الهی و عدالت هستیم؛ درحالی که پس از آن حضرت، این رویه به تقسیمی ناعادلانه و واگذاری امتیازات بر اساس وابستگی و منافع سیاسی تبدیل شد. در دوره خلفا به دنبال فتوحات مسلمانان غنایم بسیاری به دست مسلمانان افتاد. عدم مدیریت درست غنایم، تقسیم ناعادلانه و واگذاری امتیازات بر اساس وابستگی و منافع سیاسی در این دوره، موجب تغییر ارزش های اسلامی شد. فاصله طبقاتی و تضاد منافع در جامعه اسلامی هویدا گشت. در نتیجه فاصله طبقاتی در جامعه اسلامی آشکار شده و زمینه ساز دنیاگرایی مسلمانان و بروز فتنه هایی همچون جمل، صفین و قاعدین شد. در این مقاله ابتدا با استناد به منابع اصلی و آیات قران، درباره پیشینه و مفهوم شناسی غنیمت پرداخته شده و سپس با روشی توصیفی -تحلیلی به مقایسه سیره رسول خدا (ص) با دوره خلافت پرداخته شده است.
توزیع اعتبارات مالی در لرستان در عهد پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت پهلوی اول، از طریق تخصیص اعتبارات مالی لازم می کوشید تا برنامه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد نظر خود را در لرستان به عنوان یک منطقه با ویژگی های خاصِّ، محقق سازد. در این مقاله با شیوه توصیفی- تحلیلی، نحوة توزیع اعتبارات مالی در لرستان در عهد پهلوی اول مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در دوره پهلوی اول، ارتش به عنوان مهم ترین نهاد جهت تحقق اهداف دولتی در لرستان به شمار می رفت. در نتیجه، اجرای برنامه های دولتی و توزیع اعتبارات مالی در این منطقه عمدتاً متکی بر ارتش و فرماندهان نظامی بود که عموماً اعتبارات دریافتی را در اموری چون جذب عشایر لرستان، پرداخت حقوق افسران ارتش، تأمین تدارکات نظامیان، تأسیس مدارس عشایری و احداث سازه های نظامی استفاده نمودند.
بررسی تحلیلی تأثیر پیوند ایلخانان و دربار مرکزی مغول در مسئله جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از تصمیم قوریلتای دربار مرکزی مغول و اعزام هلاکو به غرب، حکومت ایلخانی در ایران طی فرایندی تاریخی و تابع تحولات دربار مرکزی و اقدامات نظامی و سیاسی هلاکوخان شکل گرفت. هدف لشکرکشی هلاکو به غرب، تثبیت حاکمیت مغولان بر سرزمین های فتح شده و نیز فتح مناطق جدید بود و تشکیل حکومت ایلخانی در ایران جزو اهداف مأموریت هلاکوخان در غرب تعیین نشده بود. تحولات امپراتوری مغول پس از مرگ منگوقاآن و رقابت های جانشینی که به نشستن قوبیلای قاآن بر تخت خانی انجامید، بین دو برادر فاتح خاندان تولوی یعنی قوبیلای و هلاکو روابطی مبتنی بر مصالح و منافع دوجانبه برقرار کرد؛ روابطی که قوبیلای را در برابر رقیبان از حمایت هلاکو برخوردار کرد و هلاکوخان، یکی از مقتدرترین خان زادگان خاندان چنگیزی، را به اندیشه تبدیل مناطق فتح شده معادل ایران و قلمرو پادشاهان باستانی آن به حصه خاندانی راهنمایی و تأیید قوبیلای زمینه تشکیل حکومتی دودمانی را در این قلمرو فراهم کرد. اگرچه این مناسبات به علت تحولات درونی امپراتوری مغول و ساختار جغرافیایی آن نمود چندان فعالی در معادلات محلی و منطقه ای نداشتند، تأیید دربار مرکزی به علت پاره ای ویژگی ها و ماهیت سیاسی و اجتماعی حکومت ایلخانی، در مشروعیت بخشی به فرمانروایان ایلخانی و چالش های جانشینی ایشان حداقل تا برآمدن پادشاهان مسلمان مغول نقش مهمی داشتند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، نقش و تأثیر مناسبات ایلخانان و دربار مرکزی را در مسئله جانشینی بررسی می کند.
مواﺟﻬﮥ نظم کهن و نظم جدید در تجرﺑﮥ مشروطیت: نمونه انتخابات زنجان در دورﮤ چهارم مجلس شورای ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه و به دنبال آن شکل گیری مجلس شورای ملی، نخستین تجرﺑﮥ نظام سیاسی مبتنی بر قانون اساسی و الگوی تقسیم قوا در جاﻣﻌﮥ سیاسی ایران بود. این تجربه در بستر فرهنگ سیاسی ریشه داری اتفاق افتاد که هنوز آمادﮤ پذیرش و هضم آن نبود. در پژوهش حاضر که با تکیه بر اسناد انجام شده است، این مسئله بررسی شده است که تجرﺑﮥ انتخابات تا چه میزان مسائل ناشی از رویارویی نظم سنتی با نظم جدید برآمده از انقلاب مشروطیت را بازتاب داده است. به این منظور، نمونه انتخابات زنجان در دورﮤ چهارم مجلس شورای ملی بررسی شده است. در این نمونه، نقش جهانشاه خان امیرافشار، حاکم وقت زنجان و یکی از نمایندگان نظم کهن، در سرنوشت انتخابات زنجان محوریت یافته است و تلاش شده است سهم اقتدار محلی و ابزارهای وی برای حفظ نفوذ در ساختار سیاسی جدید روشن شود. ﻧﺘیﺠﮥ بررسی نشان می دهد که باوجود نظارت یکی از هواداران سرسخت نظم جدید، یعنی علی اکبر دهخدا که سمت مفتش رسمی داشت، امیرافشار درنهایت با حفظ فرادستی پیشین و ادارﮤ عناصر زیردست خود، سرشت قانون مدار نظام مشروطه را تحت ﺗﺄثیر قرار داد.
بررسی روابط سیاسی ایران و امریکا در دوره مصدق (1330-1332 ه . ش)
حوزههای تخصصی:
روابط مستقیم ایران و ایالات متحد امریکا که از دوره ناصرالدین شاه آغاز شده بود، در دوران رضاشاه نقشی حاشیه ای در سیاست خارجی ایران داشت. همکاری امریکاییان در ساخت راه آهن سراسری، قطع رابطه ی چند ساله و ناکامی در انعقاد قرارداد نفتی بین دو کشور مهم ترین فرازهای این رابطه است. پس از اشغال ایران در شهریور 1320 ش که نیروهای امریکایی به درخواست دولت ایران وارد این کشور شدند، امریکا نقش مهم تری در ایران پیدا کرد. در این دوره به امریکا به عنوان نیروی سوم در مقابل انگلیس و شوروی نگریسته می شد. تضمین خروج از ایران پس از پایان جنگ در کنفرانس تهران، اولتیماتوم ترومن به استالین برای خروج نیروهای شوروی از ایران و کمک های امریکا به ایران در قالب کمک های اصل چهار از مهم ترین وقایع در روابط دو کشور در دهه ی 20 ش بود. محمدرضاشاه پس از ترور نافرجام خود در 1327 ش از سوی حزب توده گرایش بیشتری به امریکا پیدا نمود و سفری طولانی به این کشور داشت. امریکا در ابتدای اختلافات نفتی ایران و انگلیس هم از موضع ایران حمایت نمود. روابط ایران و ایالات متحده امریکا در دوران نخست وزیری مصدق یکی از مهم ترین فرازهای خود را پیمود که بر روابط آینده ی دو کشور مؤثر بود. در ابتدا با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد نگاهی به سابقه ی این روابط می شود وبعد از آن مراحل مختلف روابط را بررسی می کنیم.
تأثیرات جنگ جهانی دوم در بروز بحران مواد غذایی در آذربایجان (1320تا 1324شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ جهانی دوم تبعات فراوانی داشت که گریبان گیر کشور ایران نیز شد. مهم ترین مسئله در آن زمان کمبود غله بود که اشغال کشور به وسیله متفقین و احتکار گندم به وسیله محتکرین را می توان از عوامل اصلی آن برشمرد. این عوامل سبب شد تا مردم اَزلحاظِ وضعیت اجتماعی دچار بحران شوند. در این بین آذربایجان با توجه به دلیل اینکه به وسیله قوای شوروی اشغال شده بود وضعیت سخت تری داشت.هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر اجتماعی بحران نان بر زندگی روزمره مردم آذربایجان است و در این راستا به سؤال های زیر پاسخ می دهد؟ 1.پیامدهای اشغال آذربایجان چه تأثیری بر بحران نان در محدوده زمانی مدنظر گذاشته بود؟ 2.کمبودنان و غله چه نقشی در زندگی اجتماعی مردم داشت؟ هدف:هدف پژوهش بررسی تأثیرات جنگ جهانی دوم بر بحران مواد غذایی در آذربایجان است.همچنین واکاوی نقش فرقه دموکرات آذربایجان و تأثیر آن بر بحران غله و نان هدف دیگر این پژوهش است. روش و رویکرد:در این مقاله با تکیه بر اسناد و منابع تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته می شود. یافته ها و نتیجه گیری:نویسندگان مقاله بعد از بررسی اسناد و منابع تاریخی به این نتیجه رسیدند که حضور نیروهای متفقین و ارسال گندم منطقه آذربایجان به نقاط دیگر موجب کمبود و قحطی مواد غذایی در آذربایجان شده بود. همچنین بااستقرارمسلحانه فرقه دموکرات درآذربایجان بسیاری از ارباب ها کشته یا از روستاها متواری شدند و نظم و نسق کشت و زرع در روستاها به هم ریخت و بسیاری از مالکان روستاها دیگر به آذربایجان بازنگشتند و بعد از قحطی بسیاری از کشاورزان به عضویت قوای فرقه دموکرات درآمدند و عملاً کارکشاورزی درآذربایجان معطل ماند.
مطالعه ای در چگونگیِ برقراری امنیت و بازسازیِ کرمان پس از حملة آقامحمدخان قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حملة آقا محمدخان قاجار به کرمان پیامدهای گستردة امنیتی و سیاسی در بر داشت. افزایشِ تکاپوهای هسته های محلی، در جنوب شرقِ ایران، وضعیتِ پرمخاطره ای به وجود آورده بود، به گونه ای که احتمالِ انتزاعِ سیستان از ایران منتفی نبود. این وضعیت موجب شد تا قدرتِ مرکزی، برای برقراری امنیت در ایالتِ کرمان و بازسازی شهر کرمان که بخش عمده ای از زیرساخت های شهری اش را از دست داده بود، حکمرانانی از شاهزادگانِ عالی رتبة قاجار را به کرمان اعزام کند. در طیِ حکومت سلسلة قاجار روند برقراری امنیت از سویِ حکمرانان قاجاری در دستور کار قرار گرفت. در نوشتارِ حاضر، این موضوع با تأکید بر این مسئله بررسی خواهد شد که روندِ برقراری امنیت و ادارة سیاسیِ ایالتِ کرمان در دورة قاجار چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شاهان قاجار، علی رغمِ بروز شورش های محلی، با انتصابِ شاهزادگانِ عالی رتبه و دیوانسالارانِ کهنه کار قاجاری به درجات، به برقراری امنیت و بازسازیِ شهر ویران شدة کرمان پرداختند.
بررسی و تحلیل شورش و یاغی گری رضاخان جوزدانی در اطراف اصفهان (1337- 1329ق/ 1911-1919م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوتاه زمانی پس از تشکیل مجلس شورای ملی، مشکلات متعددی در عرصه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به وقوع پیوست. این مشکلات، ناامنی را در حوزه های مختلف به همراه داشت که از آن جمله می توان به ناآرامی ها و شورش های محلی در نقاط مختلف کشور اشاره کرد. به سبب خلاء قدرت و تحت تأثیر عوامل دیگر، ناامنی در مسیرهای ارتباطی شهرهای مختلف و اطراف آنها شکل گرفت که اصفهان نیز از این امر مستثنی نبود. دزدی ها و غارتگری اشرار در مسیرهای مواصلاتی و حومه شهر، این ناحیه را به یکی از مناطق ناامن مرکزی تبدیل کرد. رضاخان جوزدانی یکی از این اشرار بود که فعالیت ها و شورش وی از سال 1329 تا 1337ق / 1911-1919م ادامه داشت. اینکه چه عواملی باعث شرارت رضاخان جوزدانی شد؟ عملکرد او چگونه باعث ناامنی پیرامون اصفهان شد و اینکه چرا می توان او را یاغی و بر فعالیت های او عنوان شورش نهاد؟ سؤال های اصلی این پژوهش است. این پژوهش ضمن پاسخگویی به سؤالات فوق، به بررسی و تحلیل شورش و یاغیگری رضاخان جوزدانی در منطقه اصفهان می پردازد. به نظر می رسد «عواملی چون قحطی، شیوع بیماری های واگیردار، نبود حاکمی قدرتمند و دخالت های بیگانگان در ایران» باعث رشد دزدی، غارتگری و یاغیگری ها شد که رضاخان جوزدانی یکی از محصولات آن بود.
عباسیان و به کارگیری ذمیان: موانع نظری و نیاز عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عباسیان پس از استقرار نظام خود کوشیدند تا از تجربه و مهارت اقوام مختلف قلمرو خویش بهره گیرند و اوضاع را به سمت روالمندی مدیریت کنند. در آن میان، شماری از اهل کتاب که با دولت اسلامی وارد پیمان شده بودند و به اهل ذمه شهرت داشتند، به حیث کاردانی و مهارت می توانستند در نظام اداری و دیوانی خلافت ایفای نقش کنند. دولت عباسی برای جذب و استخدام این عناصر با چه مانعی روبه رو بود و چگونه به حل آن مبادرت ورزید؟ یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است، نشان می دهد که هر چند مخالفت فقیهان در به کارگیری ذمیان با نیاز عملی عباسیان در بهره برداری از تجارب این عناصر در تقابل بود، اما سرانجام خلفای عباسی با نادیده گرفتن آرای فقیهان، به جذب ذمیان در نظام اداری و دیوانی خود پرداختند تا هم از تجربه و کاردانی آنها بهره مند شوند و هم میدان را برای فقیهان در همه امور سیاسی باز نگذارند.
مؤلفه ها و شاخصه های تاریخ نگاری محلی آذربایجان از شکل گیری تا پایان عصر مظفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر خلاف دیدگاه رایج، که ایالت آذربایجان را فاقد تاریخ نگاری محلی در قرون اولیه می داند و شروع آن را به ادوار متأخرتر نسبت می دهد، آغاز تاریخ نگاری محلی آذربایجان هم زمان با سایر مناطق روی داده است. در فهرست های موجود اشاره های گذرا و پراکنده ای به تواریخ محلی آذربایجان شده است. تاریخ نگاری محلی این ایالت از اخبار فتوحات شروع شده و طی قرون بعدی، با فراز و نشیب هایی تداوم یافته، ولی اکثر این آثار در حوادث ایام از بین رفته اند. در این میان، عوامل تأثیرگذار بر تکوین و تداوم تاریخ نگاری محلی آذربایجان در برخی مؤلفه ها؛ اشتراکات و افتراقاتی با سایر مناطق ایران دارد. پژوهش حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، سیر تاریخ نگاری محلی آذربایجان، از ابتدای شکل گیری تا شروع تاریخ نگاری معاصر، را بررسی و ضمن شناسایی علل و زمینه های تأثیرگذار، تفاوت های آن با سایر مناطق را روشن کند و پاسخی برای این سؤال بیابد که تاریخ نگاری محلی در آذربایجان از چه زمانی آغاز شد و علل و زمینه های توجه به آن کدامند؟
موزه های تاریخ علوم اسلامی
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
85 - 118
حوزههای تخصصی:
دریافت علوم اسلامی بدون شناخت اسلام امکان پذیر نیست. علوم زیادی از مناطق مختلف جهان توسط مسلمانان اخذ و در جهان اسلام نشو و نما گردید. از این رو علوم متعددی در جهان پا به عرصه ظهور گذاشت و مسلمانان توانستند در تمامی علوم از سایرین پیشی جویند و با تأسیس بیت الحکمه های و دانشگاه های اسلامی دانشمندان بزرگی را به دنیا معرفی نمایند. این دانشمندان با تاسی از علوم اسلامی و قرآن آثار متعدد مادی و معنوی از خود به یادگار گذاشتند که امروزه آرایه تمامی موزه های جهان اسلام و غیر اسلامی شده است. گفتار حاضر بر آن تا با رویکرد منطقی و با روش توصیفی تبیینی، تحول علم و دانش و دستاوردهای دانشمندان مسلمان را با تاسی از قرآن در تمامی عرصه مورد بررسی قرار داده و به معرفی آنها بپردازد.
روند دگرگونی شعائر مذهبی بر روی سکه های دوره ایلخانی
حوزههای تخصصی:
جامعه ایرانی همگام با جوامع معاصر خود تحت تأثیر نوآوری ها و ارتباطات متقابل سایر دول قرار گرفت. الگوها و ابعاد هنری سایر ملل را به شیوه مطلوبی به عاریه گرفت و به نحوی با هنر و فرهنگ ایرانی تلفیق نمود که سبکی کاملاً ایرانی را به مخاطب معرفی نمود. سکه نیز از این مقوله مستثنی نیست. از زمانی که ایرانیان به تأسی از لیدی ها به ضرب سکه مبادرت نمودند، مسکوکات اولیه خود را با الهام از افکار و عقاید خویش ضرب نمودند. این موضوع در طول دوره باستان با نقر نقوش و شعائر ملی، تجلی دین و دولت سلسله های حاکم ایرانی بود. در دوره اسلامی نیز شعائر نقر شده بر روی مسکوکات متأثر از تعالیم و شعائر اسلامی بود. اگر چه در ادوار مختلف دارای فراز و نشیب خاص خود بوده اما روح کلی، شاکله اصلی و هویتی محسوس بر روی سکه های این دوره قابل مشاهده است. با پیدایش مغولان و تشکیل دولت ایلخانی شرایطی خاص ایجاد گردید. ایلخانان به خاطر چگونگی تسلط بر ایران، اعتقادات مذهبی و تسامح و تساهل دینی، ضمن ادامه روند به کارگیری شعائر شیعی و اهل تسنن؛ موجبات پیدایش شعائر غیراسلامی را بر روی مسکوکات فراهم نمودند. در این مقاله ضمن تشریح مسکوکات موجود براساس توالی سلطنت حاکمان ایلخانی، به روند دگرگونی شعائر مذهبی نقر شده بر روی این مسکوکات پرداخته شده است.
بررسی نقش عوامل اجتماعی در نابودی گویش بهدینان کرمان و تلاش برای نجات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان نشانگر هویّت و گذشته هر مردمی است، ولی شاهدیم که بسیاری از زبانهای اقلیّت تحت نفوذ زبانهای رسمی از بین رفته اند یا شانسی برای بقا ندارند. زبان زرتشتیان، دَریdari))،گَورونیgavruni)) یا بهدینی نامیده می شود که خود دارای دو لهجه اصلی بهدینی یزدی و کرمانی است. امروزه تنها شمار بسیار کمی از سالمندان زرتشتی را یارای سخن گفتن با گویش بهدینی کرمانی است. هدف از این نوشتار افزون برگامی برای دوباره زنده کردن این گویش، بهره گیری از دستاوردهای آن برای نگهداری دیگر لهجه های گویش بهدینی است. این نوشتار به بررسی جایگاه گویش بهدینی کرمانی از گذشته تا امروز، شماری از تفاوت های بین این گویش و گویش بهدینی یزدی، چگونگی جای گرفتن این گویش کهن در زمره زبانهای «رو به نابودی» و پروژه هایی که برای نجات این گویش در دست انجام است می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که همان گونه که زرتشتیان کرمان بنا به دگرگونی های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دگرگونی شیو ه زندگی، گسترش رسانه های گروهی، کاهش ارزش و پایگاه اجتماعی گویش و کم شدن کاربرد آن در جامعه و خانواده زبان مادری خود را کنار گذاشته اند، باید امروز نیز همگی با دگرگونی در احساسات، نگرش ها و باورها نسبت به نقش، کاربرد و اهمیت پایگاه زبان مادری گام بردارند و مدرسه های زرتشتیان، کلاس های دینی، رسانه های گروهی، انجمن ها و سازمانهای زرتشتی، سیاستمداران و بزرگان جامعه و سازمانهای نگهبان میراث زبانی نقش بزرگی را در زنده کردن این گویش دارند.
تحلیل و بررسی تکاپوهای سیاسی - اقتصادی ممالیک در دریای مدیترانه در تقابل با ایلخانان (648-923 ه . ق/1250-1517 م)
حوزههای تخصصی:
دوران سیصدساله ی فرمانروایی ممالیک بر مصر و شام، حدفاصل میان دو دولت ایوبی و عثمانی (648-923 ه . ق/1250-1517 م)، از مهم ترین ادوار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این منطقه به شمار می رود. از دیدگاه سیاسی سلاطین مملوک علاوه بر آنکه به مثابه سدی در برابر یورش مغولان قد برافراشتند؛ مهاجمان صلیبی را در هم شکستند و از سرزمین فلسطین بیرون راندند. ممالیک برای توسعه سیاسی – اقتصادی خود از تقابل و دشمنی با ایلخانان به عنوان یک محور اصلی بهره بردند و همه ی روابط خود با دولت های درگیر در منطقه ی مدیترانه را بر اساس این محور شکل دادند. از لشکرکشی به ارمنستان تا عهد و پیمان با اروپائیان همگی بر اساس این محور شکل گرفت و درنهایت نیز در موارد بسیاری به ممالیک نقش یک دولت واسطه گر در منطقه ی مدیترانه را داد. بر این اساس این بررسی به دنبال کنکاش در روابط سیاسی و اقتصادی ممالیک با محوریت توجه به دولت ایلخانی می باشد و همواره این سؤال مطرح می گردد که ممالیک در دریای مدیترانه چه نقش اقتصادی داشتند و جایگاه آن ها در ارتباط با حکومت های وقت چگونه بود؟ از این رو محور اصلی بحث بررسی نقش واسطه گری ممالیک با قدرت های منطقه است. نتایج نشان می دهد که سلاطین مصر در تقابل با ایلخانان با استفاده از این روش موفق بوده اند.
زمینه ها و پیامد های مهاجرت نخبگان ایالت فارس نمونه پژوهی: خاندان هاﺷﻤیﮥ شیراز ( 1207تا1245ق/1792تا 1829م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و واکاوی رویدادهای تاریخ ایران که بخش اعظمی از آن خاندان محور تلقی می شود، مستلزم شناخت نخبگان و خاندان های محلی و دیوانی، تبیین روابط آنان با حکومت ها و همچنین فهم جابه جایی و تحرک این کانون اثرگذار است. این جستار با رویکردی تاریخی و با تأکید بر پدیدﮤ سیاسی و اجتماعی مهاجرت، تلاش می کند زمینه ها و پیامدهای مهاجرت خاندان هاشمیه شیراز (1207تا1245ق/ 1792تا 1829م) را تبیین کند. یافته های پژوهش نشان می دهند که فروپاشی ﺳﻠﺴﻠﮥ زندیه، جابه جایی کانون سیاسی و اداری قدرت از شیراز به تهران، بینش محدود و عشیره ای قاجارها و نیاز مبرم آنها به نخبگان، توانمندی تشکیلاتی و دیوانی خاندان هاشمیه، آسیب پذیرشدن حیات سیاسی و اجتماعی شهر شیراز و... باعث مهاجرت ادواری و دائمی بخش عمده ای از خاندان هاشمیه شیراز به تهران و دیگر مراکز شهری این دوره شد. به طور کلی کمک بخشی به استقرار و تثبیت پایه های قدرت قاجارها، مشروعیت آفرینی و ﻏﻠﺒﮥ حکومت بر بحران های پیش رو، قلع وقمع خاندان هاﺷﻤیﮥ شیراز در زمان فتحعلی شاه، استمراریافتن و درعین حال سهیم شدن این خاندان در شکل بخشی به پاره ای از تحولات سیاسی این دوره و پس ازآن، ازجمله پیامدهای غالب این مهاجرت ها بود.
چرایی حکومت فرهادمیرزا معتمدالدوله بر کردستان و پیامدهای آن (1284تا1291ق/1867تا1874م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان قدرت یابی خاندان اردلان، ایالت کردستان ایران تحت حاکمیت بنی اردلان اداره می شد و حکمرانان آن مناسبات خود را با دولت های مرکزی به نحوی تنظیم می کردند که استقلال خود را در جایگاه حکومتی محلی حفظ کنند. این خاندان تا زمان ناصرالدین شاه قاجار بر کردستان حکومت کرد؛ اما در این زمان و در راستای سیاست تمرکزگرایی ناصری و قاجاری کردن حکومت ایالات، شاهزاده فرهادمیرزا معتمدالدوله به حکومت کردستان تعیین شد و این گونه، به حیات سیاسی اردلان ها پایان داده شد. معتمدالدوله شورش های کردستان را سرکوب کرد و ناامنی را از بین برد و نظم و امنیت را در آنجا برقرار کرد. این شورش ها و ناامنی ها در اثر ناتوانی آخرین والی اردلان و خودسری های بزرگان اورامان و حملات عشایر جاف پدید آمده بود. او سپس در این ایالت، اقدامات عمرانی و اصلاحی انجام داد. در این پژوهش، دوران حکومت معتمدالدوله بر کردستان پس از برافتادن حکومت محلی اردلان و اقدامات وی در این ایالت برای تثبیت قدرت قاجارها، به شیوﮤ توصیفی تحلیلی، بررسی شده است. یاﻓﺘﮥ پژوهش نشان می دهد که تغییر سیاست قاجارها در مقابل خاندان اردلان، به سیاست تمرکز قدرت توسط دربار قاجار بستگی داشت و معتمدالدوله با مهار کانون های بحران و برقراری امنیت، در تثبیت قدرت قاجارها بر کردستان نقش مهمی ایفا کرد.
نگاهی به تأثیر نظام مالیاتی بر شورش غریب شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شورش های اعتراض آمیز که واکنشی به اوضاع نامطلوب حاکم بر جامعه محسوب می شوند، علت های مختلفی دارند که بازشناسی آنها رهیافتی به زندگی اجتماعی مردم و بازیابی تاریخ اجتماعی است. بررسی شورش های دوره صفویه نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ به ویژه که در تاریخ نگاری این دوره، زندگی اجتماعی مردم و طبقات فرودست، جز اشاراتی واگذاشته شده است. شورش مردم گیلان در آغاز پادشاهی صفی که به نام شورش غریب شاه شناخته می شود، نمونه مهمی از شورش های گروه های فرودست است که این پژوهش علت ها و عوامل مؤثر در آن را بررسی می کند. این بررسی مبتنی بر دو دسته از گزارش ها و نوشته هاست: گزارش های مورخان دوره صفویه و نظریه ها و تحلیل های پژوهشگران معاصر. بررسی دقیق گزار ش ها نشان می دهد که شورش گیلان در آغاز پادشاهی شاه صفی، به طور مشخص اعتراض به پادشاهی شاه صفی نیست بلکه ریشه ها و زمینه های آن را باید در دوره پادشاهی شاه عباس جستجو کرد. مهم ترین علت ها در نحوه حکومت و اداره ایالت گیلان و فشارهای مالیاتی در قالب گرفتن اخراجات گوناگون است که موجب سلب امنیت اقتصادی مردم این ایالت در دوره شاه عباس اول شد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از گزارش های تاریخی و اسناد و تحلیل های پژوهشگران به موضوع می پردازد.