مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
ایلخانیان
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققان علوم مرتبط با آثار تاریخی و باستانی، کتیبه ها را به عنوان سند و مدرک معتبری به شمار می آورند که می-توانند کمک قابل توجهی برای کشف و بررسی اوضاع تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری و به تبع آن ها، شناخت هویت ملی جوامع نمایند و در حل ابهامات گذشته جوامع بشری قابل استناد باشند. کتیبه ها، به تاریخ و فرهنگ جوامع بشری هویت ماندگار و پایدار می بخشند. مقاله حاضر قصد دارد با بررسی و خواندن کتیبه های تزیینی کوفی و ثلث، در بنای آرامگاهی پیربکران، زمینه دستیابی به شناخت جامع تری نسبت به هویت ملی- اسلامی ایرانیان در دوره ایلخانیان فراهم نماید. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی از کتیبه های مقبره پیربکران در 30 کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان است، ضمن معرفی مختصر بنا، پیشینیه ساخت و موقعیت کتیبه های مقبره پیربکران در نقشه معماری آن مشخص شده، سپس در ادامه با استفاده از ابزار تصویر برداری (از سال 1384 تا 1389)، نمونه هایی از آثار کتیبه ای ثبت و قرائت شده اند. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد «کتیبه-های مقبره پیربکران»، حاوی مفاهیم و مضامین بسیار با ارزش هستند که به عنوان میراث و سند فرهنگی معتبر برای پایداری و تقویت هویت ایرانی – اسلامی می بایست، بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
بررسی مولفه های معماری اسلامی دوره ایلخانان از دریچه تاریخ اجتماعی (دوره ایلخانیان: معمار و صنف معماری، ناظر صنف، حامیان و بانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک اثر معماری زنجیری بهم پیوسته از مولفه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دوران خود است. معمار، حامیان و بانیان، ناظران و قانون های شرعی و عرفی، هر یک به نوعی در مسیر یک اثر تاثیرگذار هستند. تاریخ اجتماعی گرایشی از تاریخ محسوب می شود که می تواند به مطالعه این حوزه ها و بررسی نقش گروه ها در فرآیند یک اثر معماری بپردازد. در این مقاله جهت امکان سنجش چنین رویکردی در برسی معماری اسلامی ایران، با انتخاب دوره ایلخانیان و بررسی و تحلیل متون این دوره، به بحث در باب شأن اجتماعی معمار و صنف معماران در این دوران، و اینکه ناظران این صنف و بانیان و حامیان چه اختیاراتی داشتند، پرداخته خواهد شد. نتایج این تحقیق، از وجود چهار گروه معماران در مراتب متفاوت اجتماعی، نظارت و اختیارات وسیع محتسب بر صنف معماران و ساخت و سازهای شهری، و طیف وسیعی از حامیان و بانیان حکومتی و مردمی با شأن اجتماعی متفاوت خبر می دهد.
مقایسه تطبیقی معماری مقابر دوره سلجوقیان و ایلخانیان در شهرستان مراغه با نگرش کالبدی
حوزههای تخصصی:
بناهای آرامگاهی ایران در دوره های پس از اسلام در قالب ساخت مقابر باشکوه برسر گور اولیای مذهبی و گاه شاهان و افراد مشهور، رواج پیدا کرد. در دوره سلجوقیان(5و6ه.ق) احداث این مقابر به عنوان یک بنای مذهبی به اوج خود رسید و ساخت مقابر با پلان های متنوع در تمام پهنه تحت حکومت سلجوقیان فراگیر شد. در دوره ایلخانیان(7و8ه.ق) نیز مقابر بسیاری ساخته شده که ویژگی آن ها پیروی از الگوهای متداول عهد سلجوقیان بوده است. هدف این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با رویکردی کیفی به بررسی ویژگی های کالبدی معماری مقابر دوره سلجوقیان و ایلخانیان مراغه پرداخت شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل مقبره های دو دوره سلجوقیان و ایلخانیان در شهرستان مراغه بوده و با توجه به محدود بودن تعداد آن ها به چهار عدد، نمونه های آماری پژوهش، هر چهار مقبره، شامل گنبد سرخ، برج مدور، گنبد کبود(دوره سلجوقیان) و گنبد غفاریه(دوره ایلخانیان) را در بر گرفته است. روش پژوهش در بخش ادبیات و پیشینه ی پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و در بخش تحلیلی از منطق قیاسی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات، مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به همراه بازدید، مشاهده و برداشت میدانی بوده است. چهار مقبره مورد بررسی در این پژوهش، از لحاظ کاربرد مصالح و تکنیک ساخت با توجه به دوره زمانی و موقعیت مکانی یکسان، مشابهت های بسیاری دارند. می توان گفت معماران ایلخانی، پلان و مصالح و روش های ساختمانی را از دوران سلجوقیان در این منطقه اقتباس کرده اند.
بررسی و تحلیل گچ بری های نویافته ایلخانیان آوه
حوزههای تخصصی:
هنر گچ بری در دوره اسلامی، هم از نظر فن و هم از نظر نقش مایه های تزئینیِ به کار رفته در آن، برگرفته از هنر تزئیناتی دوره ساسانی است. نقوش گچ بری های دوره ساسانی با الهام از محیط طبیعی اطراف خود، ارتباطی نه صدرصد ولی نزدیک به آن، برقرار می کند و به راحتی می توان نمونه های مشابه آن ها را شناسایی کرد. این امر نشان می دهد که مباحث انتزاعی کم تر در این نقوش به کار رفته و هنرمند گرایش کم تری به این سمت نشان داده است. امّا این عناصر در پرتو حکمت و اندیشه های اسلامی، تغییر شکل و معنا یافته اند. یکی از یافته های بااهمیت و شاخص در محوطه آوه1 که در جریان نجات بخشی امام زاده فضل بن سلیمان در فصل سوم کاوش های این محوطه تاریخی در سال 1388 ش. به دست آمد، تزئینات گچ بری بود. باتوجه به تاریخ قیدشده برروی یکی از کاشی های زرین فامِ یافت شده از این بنا، یعنی 684 ه .ق.، این تزئینات متعلق به دوره ایلخانیان است. نگارنده در پی اثبات هرچه بیشتر چنین تاریخ گذاری، به مطالعه فنی و شکلی این نقوش و مقایسه آن ها با تزئینات گچ بری سایر اماکن تاریخیِ برجای مانده از دوره ایلخانیان پرداخته است. پژوهش حاضر به دنبال اثبات این فرضیات است که در اجرای نقوش تزئینی گچ بری های بنای مورد پژوهش، دو شیوه تزیینات گچی با برجستگی زیاد و تزئینات گچی مُجوّف و نقوش تزئینی عبارت اند از نقوش گیاهی، هندسی و کتیبه نگاری؛ و این نقوش و شیوه های اجرایی آن ها، از الگو و سبک های مشخص تزئیناتی دوره ایلخانی تبعیّت کرده اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی، و مطالعات آن به صورت کتابخانه ای و میدانی به سرانجام رسیده است. فعالیت های میدانی این پژوهش شامل کاوش های گسترده باستان شناسی در دشت آوه و در مکان امام زاده فضل بن سلیمان و نیز طراحی داده های به دست آمده از کاوش، هستند.
لور، تثبیت ایلخانان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
105-114
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهش های دامنه داری در زمینه چگونگی رویارویی ایلخانان مغول و پایان دادن به کار عباسیان و اسماعیلیان صورت گرفته است اما هنوز زوایای ناگفته بسیاری نزد مورخان و محققان وجود دارد. آنچه مقرر است در این نوشتار بررسی شود زاویه ای متفاوت برگرفته از این پرسش است که آیا بخشی از رویارویی نظامی ایلخانان با عباسیان و اسماعیلیان در نقاطی رخ داده که به دور از برد پژوهشی مورخان و در پس پرده تاریک مانده باشد؟ نخستین فرضیه ای که به ذهن متبادر می شود آن است که سیاست تسخیر یا خرید قلعه های متعدد و نفوذ در کوهستان های مختلف توسط اسماعیلیان و همچنین یا فتن راه های نزدیک برای نفوذ به بغداد توسط ایلخانان، جدال ایلخانان با اسماعیلیان و عباسیان را به کوهستان زاگرس جنوب غرب نیز کشانده باشد. براساس شواهدی که در دست داریم حکومت های محلی قرون 5 و 6 ه .ق. به شدت از آدمکشی های کوهستانیان اسماعیلی ترس داشتند. یکی از مناطقی که موقعیت مناسبی برای اسماعیلیان بود، کوهستان های شمال شهر لور1 بود که از طریق گذرگاه مهمی می توانست به بغداد وصل شود. این گذرگاه استراتژیک توانسته است مرکز ثقل سه دشمن دیرین باشد. ایلخانان بنا بر اسناد مغولی این بار هدف شان تنها نابود کردن مناطق و تاراج نبود، بلکه آمده بودند تا در آسیای غربی پیروزی های درخشانی به دست آورند، زیرا ده سال بود که قلمرو آنان در این سمت توسعه نیافته بود. وضع مغولان چنان متزلزل بود که پیوسته از دربار قاآن استمداد می جستند و درخواست برچیدن حکومت خلفای بغداد و اسماعیلیه را داشتند. بر این اساس این بار با برنامه و نقشه های از قبل طراحی شده وارد ایران شده بودند. از طریق گذرگاه جنوب غرب شهر لور، هلاکو در دسامبر 1257م./655ه .ق. نبرد علیه خلفای بغداد را آغاز کرد و در دهم فوریه سال 1258م./656 ه .ق. وارد بغداد شد. براساس اسناد و نقشه های ارائه شده در این مقاله، شهر لور به عنوان یک مرکز استراتژیک نقش مؤثری در غلبه ایلخانان بر دو دشمن دیرینه آن ها داشته است. مقاله حاضر پس از بررسی و اثبات شهر لور، به اهمیت سیاسی نظامی این شهر در رویارویی ایلخانان با عباسیان و اسماعیلیان می پردازد. شیوه کار بر اساس جمع آوری شواهد از اسناد باستان شناسی و کتاب های معتبر تاریخی و تحلیل و نتیجه گیری از آن هاست.
تحلیل تطبیقی سفالینه های مینایی و کاشی های زرین فام (سده 6 تا 7 هجری) با نگاره های نسخه کلیله و دمنه 707 ه.ق آل اینجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
5 - 19
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تحلیل ترکیب بندی و مطالعه مشخصه های تصویری سفالینه های مینایی پیش از مغول (سده ششم و اوایل سده هفتم هجری) ، کاشی های زرین فام ایلخانی ( کاشان- سده هفتم هجری ) با نسخه کلیله و دمنه آل اینجو (شیراز- 707 ه.ق) می پردازد. هدف از این پژوهش تطبیق مؤلفه های تصویری این آثار است که در ادوار مختلف با ماهیت و مضامین متمایزی ترسیم شده اند. همچنین در پی یافتن الگوی های همانند و زمینه های پیدایی وجوه همسان با وجود فاصله زمانی دو سده در آثار مذکور است. سوالات پژوهش عبارتند از: 1- به کارگیری کدام الگوهای مشابه در تصویرنگاری آثار مذکور تداوم یافته است؟ 2- آیا می توان نگاره های نسخه کلیله و دمنه آل اینجو را دارای منشأ اثرپذیری مشترک یا ملهم از سفالینه های مینایی و کاشی های زرین فام دانست؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی انجام شده است و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ایی صورت گرفته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد علی رغم دگرگونی های سیاسی، اجتماعی و رسوخ فرهنگ های مختلف در خلال سده ششم تا هشتم هجری، تأثیرپذیری و استمرار سنت های تصویری همانند، نظیر مبانی کهن و باستانی در این آثار مشاهده می شود. سیاست های فرهنگی حاکمان، بستر های اقتصادی نظیر توسعه تبادلات تجاری بین شیراز و شهرهای سازنده این سفالینه ها (نظیر کاشان، ری یا نیشابور) در این ادوار، شکل گیری نظام مند آموزش و رواج مهاجرت هنرمندان (به خصوص در ادوار بعد از حمله مغول به فارس)، در ملهم بودن نگاره های این نسخه از سفالینه های مذکور تأثیرگزار بوده است.
بررسی و مطالعه سفال های زرین فام نویافته آوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
116 - 125
حوزههای تخصصی:
سفال های بدست آمده در محوطه آوه با رعایت تقدم و تأخر زمانی از پیش از تاریخ تا دوران تاریخی و دوران اسلامی را دربرمی گیرد که بیش ترین آن ها مربوط به دوره ایلخانی و سفال زرین فام است. اهداف اصلی این پژوهش، معرفی و تحلیل نقوش سفال های زرین فام آوه و شناخت منشأ تولید چنین ظروفی در این منطقه است. سؤالات اصلی پژوهش عبارت اند از اینکه: 1- عناصر اصلی تزئینی سفال های زرین فام آوه، چه نقوشی هستند؟ 2- چه میزان همانندی و تفاوت میان نقوش تزئینی سفال های زرین فام آوه با نقوش تزئینی سفال های زرین فام سایر مراکز ایران وجود دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نقوش تزئینی سفال های زرین فام آوه به نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی قابل تقسیم است و علیرغم وجود شباهت هایی کلی در ترکیب بندی نقوش تزیینی با سایر مراکز تولید اینگونه سفال، با وجود تفاوت هایی در صورت نگاری زنان از جمله گسستگی ابرو، قرارگیری نوع خاصی از تاج بر سر زنان آوه ای (تاج دو لبه ای)، هاله ای به رنگ آبی در اطراف آنها و بدست آمدن آثاری از تولید سفال همچون جوش کوره، به احتمال بسیار منطقه آوه را می توان مرکز تولید اینگونه آثار در نظر گرفت.این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی به سرانجام رسیده است.
تحلیل ویژگی های مضمونی، بصری و ساختاری در محراب های زرین فام دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سراسر تاریخچه سفالگری و از میان تمام شیوه های تزئین سفال، لعاب زرین فام به سبب درخشش و انعکاس طلاگونه اش همواره مورد توجه و تحسین همگان بوده است. کاشی های طلایی یا کاشی های زرین فام با آغاز قرن 7ق به تزیین محراب ها راه پیدا کردند. این شاهکارهای به جای مانده از اعصار خوارزمشاهی، مغول، ایلخانی و حتی تیموری، نشان دهنده اوج به کارگیری تکنیک های تزئینی برای ساخت محراب ها هستند؛ لیکن از میان نمونه های برجای مانده در دوره های تاریخی مختلف، محراب های زرین فام دوره ایلخانی از کثرت و تنوع بیشتری برخوردارند. از همین رو، این پژوهش می کوشد با رویکردی زیباشناسانه، به مطالعه اجزای کالبدی و کاربرد عناصر بصری در محراب های زرین فام دوره ایلخانی بپردازد. پرسش مقاله حاضر این است که در اجزای کالبدی محراب های زرین فام دوره ایلخانی چه ویژگی هایی وجود دارد؟ برای دستیابی به پاسخ، در گام نخست تلاش شده تمامی محراب های زرین فام موجود از دوره ایلخانی شناسایی شود. سپس به منظور کشف کیفیت اجزای کالبدی آثار، ویژگی های مضمونی، بصری و ساختاری محراب های زرین فام این دوره تاریخی تحلیل و بررسی می شود. نتایج کلی تحقیق بر این نکته تاکید دارند که محراب های زرین فام دوره ایلخانی از کیفیتی مطلوب در اجزای کالبدی آثار برخوردارند، لیکن این کیفیت در ادوار پایانی دوره ایلخانی دچار افت شدیدی شده و بسیاری از ویژگی های مثبت و درخشان این آثار رنگ باخته است.
نگاهی به زندگی و فعالیت های علمی ابن فوطی تالیف مجمع الآداب و ارتباط با جامعه روشنفکران
حوزههای تخصصی:
کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق معروف به ابن صابونی یا ابن فوطی، از مورخان و راویان حدیث در دوران حکومت ایخانیان است. از جمله آثار او می توان به مجمع الآداب فی معجم الالقاب، اشاره کرد که در زمره تراجم بزرگ قرار می گیرد و علی رغم از میان رفتن بخش های زیادی از آن، اطلاعات مهمی را در دسترس قرار می دهد. در میانه شرح حال های موجود در مجمع الآداب، نکاتی از زندگانی خود ابن فوطی نیز آشکار می گردد. با توجه به این نکات، چگونگی زندگی و فعالیت های علمی ابن فوطی، منابع تألیف این کتاب و نیز شرایط اجتماعی، علمی و دینی زمان او آشکار می شود. نویسنده، نوشتار حاضر را با ارائه پیشینه مختصری از پژوهش های انجام شده پیرامون ابن فوطی و آثار وی، آغاز می کند. به زعم وی، علی رغم اذعان پژوهشگران معاصر به اهمیت کتاب مذکور و استفاده فراوان از آن در تحقیقات گوناگون، تاکنون در مورد شرایط زندگی ابن فوطی و مشخصه های کتاب مجمع الآداب، تحقیقی جامع صورت نگرفته است. از این رو، وی در نوشتار خود، سه مسئله محوری را در دستور کار قرار داده است: ترسیم تصویری کلی از حیات ابن فوطی، ساختار، منابع و مشخصه های مجمع الآداب، و فعالیت های علمی ابن فوطی و ارتباطات وی با دانشمندان و جامعه روشنفکران معاصر خود.
بررسی و مطالعه معماری و شهرسازی آوه در دوره ایلخانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر و شهرسازی در دوره ایلخانیان، با توجه به اسناد و مدارک مکتوب باقی مانده از این دوره چون، مبارک غازانی، تاریخ اولجایتو، جامع التواریخ رشیدی و ... و نیز آثارمعماری چون شنب غازانیه، سلطانیه، ربع رشیدی و ... اهمیت بسزایی در نزد حاکمان این دوره داشته است. در ساخت و شکل گیری این شهرها، عوامل متعدد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و بویژه مذهبی دخیل بوده اند. آنچه که در نگاه کلی به نقشه این شهرها ذهن مخاطب را متوجه خود می سازد، پیروی از الگوی ایرانی ساخت شهرها یعنی سه بخش اصلی به نام کهندژ، شارستان و ربض است. بررسی ها و کاوش های انجام شده در منطقه آوه در نهایت منجر به دست یابی به نمونه ای دیگر از چنین گرایشی به مقوله شهر و شهرنشینی در مساحت 220 هکتار در دوره ایلخانی گردید. بدست آوردن آثار معماری از این منطقه از جمله ارگ، شارستان و نیز نوع تزئینات مختص به دوره ایلخانی از جمله کاشی کاری با تاریخ 684 ه.ق. تاییدی بر مطالب فوق الذکر است. نوشتار حاضر به بررسی ویژگی های معماری و شهرسازی آوه، به عنوان نمونه ای نویافته از معماری و شهرسازی ایلخانیان می پردازد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و مطالعات آن به صورت میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است.
پرسش های پژوهش
1: ساختار شهر آوه چگونه است؟
2: مصالح عمده معماری این شهر چه بوده؟
بررسی تطبیقی نگاره دیو در مکاتب نگارگری دوران ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۱
62 - 75
حوزههای تخصصی:
در هنر نگارگری، نگارگران تمامی مکاتب ذهنیتی کامل و فعال درباره نبرد کیهانی میان آفرینش اهریمنی و آفرینش ایزدی داشتند. در این میان دیو که نماد اهریمن و دشمن است با چهره های حیوانی با شاخ ودم و عریان، با سلاح های بدوی و دیگر موارد نشان داده شده است. نگارگران با نمایش این ویژگی ها به نوعی به برتری آفرینش ایزدی در مقابل آفرینش اهریمنی اشاره کرده اند. هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش دیو در نگاره های دوره ایلخانی و تیموری (هرات وشیراز) و تفاوت طراحی نگاره های آن است . سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از؛1- ویژگی ها و شاخصه های شکلی دیو در نگاره های دوره ایلخانی و تیموری چیست؟2: تفاوت چهره دیوان در نگاره های دوره ایلخانی و تیموری چگونه قابل تبیین است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، دیو در نگاره های این دوران با توجه به وجه حیوانی آن ترسیم و با ویژگی های حیوانی در کالبد آدمی نقش شده است. از سویی دیگر تفاوت در تصویر نقش آن در این مکاتب ابتدا برگرفته از وجه استعاری شاهنامه و سپس تلقی شخصی نگارگر و خوانش او از متن، سلیقه هنری دوران او و مکتبی که در آن رشد کرده و یا اقتضای شرایط اجتماعی و فرهنگی او است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و براساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
عملکرد رصدخانه مراغه در گسترش دستاوردهای علم نجوم در عصر ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
55 - 79
حوزههای تخصصی:
رصدخانه مراغه از مهم ترین رصدخانه های دوره اسلامی است که در سده هفتم هجری قمری و در زمان سیطره ایلخانیان بر ایران ساخته شد. پایه گذاری رصدخانه مراغه به مثابه مرکزی آموزشی و پژوهشی؛ زمینه های گردهمایی دانشمندان، گردآوری اسناد و کتب علمی معتبر و انجام پژوهش در فضایی آزاد به همراه امکانات لازم را فراهم ساخت. نتیجه آنکه ارائه دستاوردها و کشفیات این مرکز علمی در جهان آن روز است. آوازه و شهرت این مرکز علمی باعث گردید تا توجه بسیاری از سرزمین ها را به سوی خود جلب سازد تا جایی که بعضی حکمرانان، آرزو می کردند تا بتوانند نظیر چنین مرکزی را در سرزمین خویش برپا ساز ند. حال با توجه به اهمیت این مجموعه پر ارزش از نظر تاریخ علم ایران و جهان، سؤالی که ضرورت پاسخ گویی به آن وجود دارد، این است که عملکرد رصدخانه مراغه به عنوان مهم ترین مرکز علمی پژوهشی دوره ایلخانان<strong> </strong>در گسترش علم نجوم چگونه بوده که به الگویی برای ساخت رصدخانه های دیگر تبدیل شده است؟ پژوهش حاضر قصد دارد با روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع کتابخانه ای به این سؤال پاسخ بدهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که رصدخانه مراغه به تمام معنی یک مرکز علمی پژوهشی و آموزشی بود. این بنیاد علمی بی نظیر همچون فرهنگستان های پیشرفته امروزه، فضای بسیار وسیعی را در جای مناسبی در مراغه به خود اختصاص داده بود که باعث گردید این رصدخانه به عنوان مهم ترین مرکز علمی پژوهشی و نجومی دوره ایلخانان در سده هفتم هجری قمری شناخته شود.
روند دگرگونی شعائر مذهبی بر روی سکه های دوره ایلخانی
حوزههای تخصصی:
جامعه ایرانی همگام با جوامع معاصر خود تحت تأثیر نوآوری ها و ارتباطات متقابل سایر دول قرار گرفت. الگوها و ابعاد هنری سایر ملل را به شیوه مطلوبی به عاریه گرفت و به نحوی با هنر و فرهنگ ایرانی تلفیق نمود که سبکی کاملاً ایرانی را به مخاطب معرفی نمود. سکه نیز از این مقوله مستثنی نیست. از زمانی که ایرانیان به تأسی از لیدی ها به ضرب سکه مبادرت نمودند، مسکوکات اولیه خود را با الهام از افکار و عقاید خویش ضرب نمودند. این موضوع در طول دوره باستان با نقر نقوش و شعائر ملی، تجلی دین و دولت سلسله های حاکم ایرانی بود. در دوره اسلامی نیز شعائر نقر شده بر روی مسکوکات متأثر از تعالیم و شعائر اسلامی بود. اگر چه در ادوار مختلف دارای فراز و نشیب خاص خود بوده اما روح کلی، شاکله اصلی و هویتی محسوس بر روی سکه های این دوره قابل مشاهده است. با پیدایش مغولان و تشکیل دولت ایلخانی شرایطی خاص ایجاد گردید. ایلخانان به خاطر چگونگی تسلط بر ایران، اعتقادات مذهبی و تسامح و تساهل دینی، ضمن ادامه روند به کارگیری شعائر شیعی و اهل تسنن؛ موجبات پیدایش شعائر غیراسلامی را بر روی مسکوکات فراهم نمودند. در این مقاله ضمن تشریح مسکوکات موجود براساس توالی سلطنت حاکمان ایلخانی، به روند دگرگونی شعائر مذهبی نقر شده بر روی این مسکوکات پرداخته شده است.
مطالعه تطبیقی نقش ابزار جنگیِ منجنیق در نسخه جامع التواریخ ایلخانی با ساز و کار علمیِ ابزار در منابع علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
377 - 412
منجنیق ابزاری جنگی است که در اوایل دوران اسلامی و پیش از ابداع توپ کاربرد بسیاری داشته است. در نگاره هایی از نسخه جامع التواریخ رشیدی متعلق به دوره ایلخانی، تصاویری از این ابزار جنگی در صحنه های مختلفی مصور شده است. بنا بر این شناسایی چگونگی بازنمایی، کیفیت بصری و نقش ابزار منجنیق در نگاره های نسخه جامع التواریخ ایلخانی و نیز شناخت میزان پایبندی نگاره های آن به اصول علمی در مصورسازی ابزار منجنیق و تمهیدات اتخاذشده از سوی نگارگران انجام شده است. بر این اساس پرسش های پژوهش عبارتند از: 1- نقش ابزار منجنیق در نگاره های جامع التواریخ چگونه بازنمایی و مصور شده است؟ 2- کیفیت بصری منجنیق در نگاره های جامع التواریخ چگونه است؟ 3- نگاره های جامع التواریخ ایلخانی تا چه اندازه ای به اصول علمی پایبند بوده اند؟ این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی و با بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای انجام شده و نمونه های مورد بررسی پنج نگاره از نسخه جامع التواریخ متعلق به دوره ایلخانی است که به روش غیراحتمالی و هدفمند انتخاب شده اند و این موارد با دو نمونه از تصاویر منابع علمی یعنی کتاب الاسلحه و آلات القتال اثر احسان هندی و کتاب الانیق فی المناجنیق اثر ابن ارنبغا الزردکاش و چهار نمونه از آثار موجود در موزه تاریخ علم و تکنولوژی اسلامی استانبول مقایسه شده اند. در این مقایسه، تصاویر منجنیق های مصور شده در نگاره های نسخه جامع التواریخ رشیدی بر اساس ساز و کار علمی این ابزار جنگی واکاوی شده است و میزان پایبندی نمونه های مصور شده به ساختار علمی ابزار سنجیده شده است. نتایج پژوهش نیز نشان می دهد نگارگران بر ساز و کار علمی ابزار منجنیق اشراف کامل و دقیقی نداشته اند و صرفاً به تصویرپردازی ظاهری آن اقدام کرده اند و هم چنین بررسی نمونه ها حاکی از آن است که همه نمونه ها براساس منجنیق نوع عربی یا فارسی و ترکی تصویر شده اند و انواع رومی یا فرنگی و نیز سلطانی در بین نمونه ها دیده نمی شود.
تزیینات هندسی در آرایه های معماری مسجد جامع ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع ورامین، یکی از بناهای برجای مانده از دوره ایلخانی است که به واسطه معماری و تزیینات خود، اهمیتی جهانی دارد و برخی محققان آن را از جمله کامل ترین نمونه های معماری مساجد سنتی در ایران قلمداد کرده اند. در این بنا، گچ بری ها و کاشی کاری ها وسعت زیادی از تزیینات را به خود اختصاص داده است و تزیینات هندسی، سهم بسیار مهمی را در در آرایه های این بنا برعهده دارد. این تزیینات دارای ویژگی های هنری ارزشمندی است که کم تر معرفی و بدان پرداخته شده است؛ لذا هدف این مقاله علاوه بر مستندنگاری نقوش، معرفی و بررسی انواع تزیینات هندسی موجود در آرایه های معماری مسجد جامع ورامین است که برای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه پژوهشی میدانی و منابع مکتوب؛ استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که بیشترین تزیینات هندسی موجود؛ در نمای شمالی (سردر) و جنوبی (ایوان و گنبدخانه) مسجد جامع ورامین متمرکز بوده که با تکنیک آجر و کاشی؛ کاشی معرق و گچ بری اجرا شده است. هم چنین گره ها در بخش های شاخص هر فضا و در سطوح گسترده مشاهده می شود و بیشتر شامل انواع گره هایی است که در آنها از شمسه های شش، هشت و دوازده پر استفاده شده است.
بازخوانی و تحلیل مضامین کتیبه نیایشگاه دستکند امامزاده مَعصوم وَراُئوی (وَرجُوی) مراغه آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
۳۸۱-۳۶۸
مجموعه دستکند اِمامزاده معصوم شهرستان مراغه به دلیل داشتن کتیبه قرآنی، عناصر معماری و تزیینی، بستری مناسب برای مطالعات تاریخ سیاسی، اجتماعی و دینی مراغه است. با این حال در پژوهش های پیشین، در زمینه خوانش کتیبه سنگی این نیایشگاه کاستی ها و ضعف هایی بوده است. در این مطالعات عموماً به مفاهیم سیاسی- دینی پنهان در بطن این کتیبه بی توجه بوده اند. این در حالی است که کتیبه ها یکی از اسناد مهم در زمینه گاه نگاری و تحلیل ماهیت کارکردی فضاهای معماری است. در پژوهش حاضر تلاش شد تا ضمن بازخوانی کتیبه قرآنی ایجادشده در بدنه داخلی نیایشگاه دستکند اِمامزاده معصوم، به تأثیر لایه های آشکار و پنهان سیاست و باورهای اعتقادی ایلخانیان و ساختار آیینی- دینی مراغه، براساس مضامین این کتیبه پرداخته شود؛ از این رو پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی- تطبیقی و تفسیری - تحلیلی و براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام شده و به دنبال پاسخ گویی به پرسش های زیر است؛ ۱. براساس گاه نگاری کتیبه سنگی، نیایشگاه امامزاده معصوم متعلق به کدام دوران است؟ ۲. چه ارتباطی میان مضامین کتیبه و تحولات دینی-سیاسی جامعه مراغه می توان در نظر گرفت؟ نتایج پژوهش نشان می دهد این کتیبه در دوران اصلاحات دینی غازان خان ایجاد شده و مضامین آن برای بیان شعائر اسلام و برتری آن بر سایر ادیان به خصوص بودایی و مسیحی ساکن در مراغه بوده است. نتایج دیگر پژوهش مشخص کرد پس از این دوره، تغییراتی در ماهیت کاربری مجموعه دستکند امامزاده معصوم ایجاد شده که بر اساس آن نیایشگاه ماهیت اسلامی (مسجد و خانقاه) پیدا کرده است.
بررسی تطبیقی نگاره دیو در مکاتب نگارگری ایران از دوره ایلخانی تا پایان دوره قاجار
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶
18 - 40
حوزههای تخصصی:
ادبیات ایران بدلیل داشتن سویه فرهنگی غنی و نفوذ در سایر هنرها از جمله نقاشی، یکی از شاخص ترین زمینه های ادبیات تطبیقی بشمار می رود. ادبیات تطبیقی از دو جهت می تواند ارتباط شعر و نقاشی را بررسی کند: نخست اینکه چگونه مفهومی یکسان در هنر نوشتاری و هنر دیداری نمود پیدا می کند و دوم آنکه این هنر نوشتاری یا شعر چگونه در هنر دیداری یا نقاشی تأثیر می گذارد. شاهنامه فردوسی یکی از اسطوره متن های فرهنگی است که از بستر نشانه ای نخستین خود خارج می شود و در حوزه های گوناگون معرفتی و هنری حضور می یابد و آنها را متأثر می سازد. یکی از موضوعات مهم در نگارگری ایران، نبرد میان دیو و آدمی است. هدف اصلی نوشتارحاضر، بررسی فرمی و شکلی دیو در نگاره های مکاتب دوره ایلخانی تا پایان قاجار و چرایی تفاوت در ترسیم آنان بر اساس نظریه پل ریکور Paul Ricour است. سؤالات اصلی این پژوهش عبارتند از: 1) ویژگی ها و شاخصه های شکلی نگاره دیو در مکاتب دوره ایلخانی تا پایان قاجار چیست؟ 2) تفاوت نگاره دیوان در مکاتب دوره ایلخانی تا پایان قاجار چگونه قابل تبیین است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نقش دیو در نگاره های این دوران با ویژگی های حیوانی در کالبد آدمی نقش شده است. از سویی دیگر، تفاوت در تصویر نقش آن در این مکاتب ابتدا برگرفته از وجه استعاری شاهنامه و سپس تلقی شخصی نگارگر و خوانش او از متن، سلیقه هنری دوران او و مکتبی که در آن رشد کرده و یا اقتضای شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و عرفانی او می باشد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
بررسی تطبیقی نقوش چرم های قلعه کوه قاین با نقش مایه های سامانی، سلجوقی، ایلخانی و گلیم های امروزین قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
قلعه کوه قاین از جمله محوطه های تاریخی غنی مربوط به عصر سلجوقی در استان خراسان جنوبی است، که در جریان آواربرداری سال 1385، تعدادی شی چرمی منحصر به فرد از نظر قدمت و فن ساخت یافت شد؛ و در بین آن ها دو نمونه دارای نقش تزئینی شمسه مانند بودند. با توجه به ساختار آسیب پذیر چرم، معمولاً این آثار به ندرت در شرایط تدفین باقی می مانند. از این رو، بررسی تطبیقی این نقش ها در درک بهتر قدمت این آثار، مفاهیم و پیشینه ی نقوش آن ها اهمیت دارد. این نوشتار توصیفی، تحلیلی و تطبیقی بر آن است تا جهت انتساب این آثار به هنر سلجوقی، میان نقش مایه های تزئینی آثار چرمی قلعه کوه و سایر آثار هنری سلجوقیان، ارتباط و شباهت هایی منطقی بیابد. همچنین به تأثیر پذیری این نقوش از هنر دوره ی سامانی و نیز تأثیرگذاری بر هنر ایلخانیان و نقش شمسه در تزئین گلیم های امروزین قاین پرداخته است. بر اساس نتایج حاصل، نقوش شمسه به کار رفته در این آثار که دارای مفاهیم عرفانی و دینی است و نمادی از نور و روشنایی در هنر اسلامی است؛ از نقش های رایج در هنر عصر سلجوقی بوده که با تغییراتی، تداوم نقش های هنر سامانیان است و در دوره ی ایلخانیان نیز در شکل های گوناگون با تغییراتی، مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین، شمسه هایی که امروزه در گلیم های قاین دیده می شود، ریشه در باور، فرهنگ و هنر پیشین این منطقه دارد، و تأثیرپذیری از نقش تزئینی چرم ها، در آن ها قابل مشاهده است.
انواع طنزهای موقعیتی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنش های نامتعارف رفتاری در یک موقعیت متعارف، نوعی از طنز را پدید می آورد که نامش طنز موقعیتی است. حافظ استاد طنزهای موقعیتی است، چون به موازات تلاش برای رسیدن به اوج هنرنمایی های ادبی، حساسیت به موضوعات سیاسی و اجتماعی نیز از دغدغه های اساسی در زندگی و اشعار اوست. گونه های طنز موقعیتی در اشعار او بیش از طنزهای ادبی است. این موضوع نشان دهنده ی آن است که در عصر حافظ، رفتار شخصیت های سیاسی و فرهنگی به حدی تمسخرآمیز و تعجب انگیز و متناقض بوده است که شاعری چون حافظ و هم چنین عبید زاکانی، نیاز چندانی به آفرینش طنز به شیوه ی تصنعی در اشعار و آثار خود احساس نمی کرده اند. آن ها با تصویر واقعیت های جاری در جامعه، گونه های مختلفی از طنز را پدید آورده اند که نامش طنز موقعیتی یا رفتاری است. حافظ با خلق شخصیت های آرمانی چون پیر مغان و رند بازاری تلاش می کند تا ارزش های مقبول عرفی را به عنوان مناسب ترین جای گزین ها در برابر گفتمان های مسلط و منفور سیاسی، دینی و عرفانیِ حاکم بر جامعه، الگوسازی کند.