مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
خاندان اردلان
حوزه های تخصصی:
کردستان از دیرباز کانون جنبش های ضد استعماری و اشغالگری بوده است. بر همین اساس تعداد حرکت های اصلاح خواهانه علیه رژیم های قاجار و پهلوی و جنبش های استعمار ستیزی علیه کشورهای اشغالگر خارجی در یکصد سال اخیر (از مشروطه تا دوره ی انقلاب اسلامی) در این دیار قابل توّجه است. یکی از جنبش های مهمی که در این منطقه در اواخر حکومت قاجار، علیه حضور بیگانگان به ویژه روس ها روی داد، قیام سنجرخان وزیری بود. در این مقاله کوتاه سعی بر آنست تا این جنبش که نه تنها به لحاظ محلی اهمیت دارد بلکه از نظر ملّی نیز، شایان مداقه بیشتر است را با نام قیام سنجرخان وزیری علیه نفوذ روس ها در ایران خاصه کردستان، بر اساس منابع قابل دسترس و موثق و بر اسلوب تحقیق تلفیقی (کتابخانه ای و میدانی) بررسی نماید. یافته های تحقیق حاکی از آنست که شورش سنجرخان نه به خاطر منافع شخصی، بلکه از روی احساسات میهن پرستانه و رهایی مردم کردستان و شهر های همجوار از یوغ اشغالگرها بوده است.
ساختار سیاسی– اداری خاندان اردلان کُردستان (با تکیه بر مناسبات با صفویان)
حوزه های تخصصی:
خاندان اردلان، حاکمیت کردستان اردلان، را که یکی از ایالت های مهم ایران بود، طی قرن های هفتم تا سیزدهم هجری قمری در اختیار داشتند. حکمرانی این خاندان در دوره صفویه، با انتخاب شدن آنان از سوی حکومت مرکزی و تغییر مذهب کاملاٌ تثبیت گردید. با توجه به موقعیت راهبردی منطقه کردستان اردلان، تمایلات گریز از مرکز حکومت ها و خاندان های محلی و نقش حساسی که این خاندان می توانست در روابط میان ایران صفوی و عثمانی ها ایفا کند، حکومت صفوی علی رغم تضاد مذهبی ای که با این خاندان داشت، همواره سعی می کرد در برخورد با حکام این منطقه مهم جانب احتیاط را نگه دارد.
پژوهش حاضر در پی آن است تا با تکیه بر تواریخ دست اول محلی ضمن معرفی اجمالی این خاندان به عنوان یکی از خاندان های مهم حکومتگر عصر صفوی، ساختار سیاسی و اداری این خاندان و میزان نفوذ و تأثیر آنان را در عرصه حکومت مرکزی نشان دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حکام اردلان از قدرت قابل توجهی در منطقه تحت حکومتشان برخوردار بوده اند و شاید اعطای این میزان خودمختاری به آنان از سوی حکومت مرکزی دلیلی بر اهمیت منطقه تحت فرمانروایی شان باشد.
چرایی حکومت فرهادمیرزا معتمدالدوله بر کردستان و پیامدهای آن (1284تا1291ق/1867تا1874م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان قدرت یابی خاندان اردلان، ایالت کردستان ایران تحت حاکمیت بنی اردلان اداره می شد و حکمرانان آن مناسبات خود را با دولت های مرکزی به نحوی تنظیم می کردند که استقلال خود را در جایگاه حکومتی محلی حفظ کنند. این خاندان تا زمان ناصرالدین شاه قاجار بر کردستان حکومت کرد؛ اما در این زمان و در راستای سیاست تمرکزگرایی ناصری و قاجاری کردن حکومت ایالات، شاهزاده فرهادمیرزا معتمدالدوله به حکومت کردستان تعیین شد و این گونه، به حیات سیاسی اردلان ها پایان داده شد. معتمدالدوله شورش های کردستان را سرکوب کرد و ناامنی را از بین برد و نظم و امنیت را در آنجا برقرار کرد. این شورش ها و ناامنی ها در اثر ناتوانی آخرین والی اردلان و خودسری های بزرگان اورامان و حملات عشایر جاف پدید آمده بود. او سپس در این ایالت، اقدامات عمرانی و اصلاحی انجام داد. در این پژوهش، دوران حکومت معتمدالدوله بر کردستان پس از برافتادن حکومت محلی اردلان و اقدامات وی در این ایالت برای تثبیت قدرت قاجارها، به شیوﮤ توصیفی تحلیلی، بررسی شده است. یاﻓﺘﮥ پژوهش نشان می دهد که تغییر سیاست قاجارها در مقابل خاندان اردلان، به سیاست تمرکز قدرت توسط دربار قاجار بستگی داشت و معتمدالدوله با مهار کانون های بحران و برقراری امنیت، در تثبیت قدرت قاجارها بر کردستان نقش مهمی ایفا کرد.
گرایش امان الله خان اردلان به شیخیه علل و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاندان اردلان یکی از خاندان های حکومتگر در منطقه کردستان بود که به سبب عوامل متعدد فرهنگی و تاریخی، ضمن امتناع از پذیرش مذهب رسمی تشیع، اطاعت از صفویه را پذیرفت و تا اواخر قاجاریه، اعضای این خاندان تابع حکومت مرکزی بودند. اگرچه ساکنان منطقه بر مذهب شافعی باقی ماندند، ولی خاندان والی از اواسط عهد صفوی به بعد مذهب شیعه را پذیرفتند. آخرین والی اردلان، امان الله خان دوم (حک: 1265-1284 ق)، که از طرف مادر قاجاری بود، به شیخیه گروید و برای مدتی (هرچند کوتاه) سنندج را به یکی از مراکز تبلیغات شیخیه مبدل ساخت. این پژوهش به روش تاریخی، ضمن بررسی روند حضور شیخیه در کردستان، علل همراهی امان الله خان دوم با شیخیه و همچنین پیامدهای این قضیه را مورد بررسی قرار داده است. این مقاله نشان می دهد که همراهی امان الله خان والی با شیخیه در نتیجه عوامل و انگیزه های مختلف سیاسی، شخصی و خانوادگی بوده است. حضور و فعالیت شیخیه در کردستان، برای ترویج عقاید خود، قریب به سه سال به طول انجامید. در نتیجه گرایش والی به شیخیه، همدلی میان ساکنان کردستان با وی از میان رفت و روابط والی با دولت مرکزی نیز تحت تأثیر قرار گرفت. سرانجام این امر به زوال زودرس حکومت اردلان کمک کرد.
تاریخ سلاطین هورامان تداوم یا تحول تاریخ نگاری محلی در کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایالت کردستان، مقارن دورة قاجار،در زمینة تألیف تاریخ های محلی حیات بالنده ای داشته است. تواریخ محلی تواریخی هستند که گرایش های زیست بوم نگاری پررنگی دارند. این تاریخ ها، به دلیل نگاه مورخان از پایین به بالا، محتوایی متنوع دارند؛ لذا در بررسی تاریخ اجتماعی حائز اهمیت هستند.یکی از مهم ترین نمونه های این تواریخ، تاریخ سلاطین هوراماناست. این کتاب، در عهد مظفری، با محوریت سلسله سلاطین هورامان و در منطقة هورامان کردستان نگارش یافته است. خاندان سلاطین هورامان، از امرای حاکم بر بلوک هورامان،از بلوکات تابع ایالت کردستان ایران به مرکزیت سنندج بودند که تاسال 1284ق. خاندان کرد اردلان بر این ایالت حکومت می کردند. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان آثار عرضه شده در کردستان، از صدر قاجار تا پایان عهد مظفری، به جز کتاب تحفة ناصریاز میرزا شکرالله سنندجی، که برخی دیدگاه های نوین نسبت به تاریخ نویسی داشته است، بقیة تواریخ از جمله تاریخ سلاطین هورامانبه سبک و سیاق مورخان سنّتی نگارش یافته است.
رابطه ی دو خاندان کُردی «وکیل» و «اردلان» در سال های 1193 تا 1217ق.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی تاریخ سیاسی حکومت بنی اردلان در کردستان، خاندان های متعددی در دستگاه قدرت آنان صاحب نفوذ بودند که طبق گزارش منابع محلی، در برخی برهه ها، دایره نفوذ کسانی از این خاندان ها چنان افزایش می یافت که گاه والی اردلان به آلت فعل آنان و به قدرتی در سایه تبدیل می شد. در محدوده زمانی1193 1217ق. خاندان وکیل یکی از مهم ترین خاندان های مقتدر محلی کرد بود که با گسترش نفوذ خود، افزون بر قدرت سیاسی، نبض حیاتِ اقتصادی و اجتماعی کردستان را گاه از آنِ خود ساخت و در راستای دست یابی به اهداف خویش، قدرت خاندان اردلان را متزلزل نمود. اما این قدرت یابی ها در زمان امان الله خان بزرگ درهم شکست و از خاندان وکیل در این برهه تنها اسمی به جا ماند. در این پژوهش، به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی رابطه خاندان وکیل و اردلان در دوره امان الله خان بزرگ و علت تیرگی روابط اعضای این دو خاندان با یکدیگر بررسی شده است. یافته پژوهش نشان داده است که قدرت طلبی خاندان وکیل و تضاد منافع آنان با خاندان اردلان از عوامل مهم اختلاف میان آنان و تضعیف موقعیت خاندان وکیل در دستگاه قدرت امان الله خان اردلان بوده است.