مقالات
حوزه های تخصصی:
با پیروزی انقلاب مشروطه در ایران، هواداران استبداد در منطقه ماکو پشت سر محمدعلی شاه قرار گرفتند و به مقابله با نظام جدید و نهادهای آن پرداختند. همچنین هواداران مشروطیت در خوی برای دفاع از دستاوردهای انقلاب گروه های مجاهد تشکیل دادند و به مقابله با مستبدین ماکو پرداختند. حاصل این نزاع خود را در قالب جنگ ها و کشتارهای وسیعی از طرفین نشان داد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به زمینه های آغاز منازعه مشروطه خواهان خوی با مستبدین ماکو، نتایج و عوامل دخیل در آن پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد گرایش های فکری و خاستگاه طبقاتی متفاوت خوانین ماکو با مشروطه خواهان خوی از عوامل اصلی درگیری آنها در صدر انقلاب مشروطه بود. این اختلافات همچنین بازتابی از تقابل طرفداران استبداد و مشروطه خواهان در دیگر مناطق ایران بود که در این منطقه با کشتارهای فراوانی همراه گردید.
مناسبات سیاسی و نظامی بربرها با خلفای اموی اندلس (138-422ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگجویان بربر نقش مهمّی در تجدید حیات خلافت اموی از زمان عبدالرحمن داخل (138-172 ق.) تا دوره خلافت ایفا کردند. ستاره اقبال آنان به جهت توانایی ها و ویژگی های نظامی در تمام دوره حکومت اموی فروزان بود و از این رو برخی از آنان توانستند به فرماندهی سپاه اموی دست یابند و امرا و خلفای اندلس برای مقابله با شورش ها از بربرها یاری می گرفتند؛ امّا انحصارطلبی و عرب گرایی حاکمان اموی موجب بروز اختلافاتی میان این دو شد که تا واپسین روزهای دوره اموی ادامه داشت و موجب انواع شورش های مذهبی، سیاسی و قبیله ای از سوی بربرها شد. نوشتار حاضر به دنبال بررسی این مسئله است که مناسبات سیاسی و نظامی بربرها با امویان اندلس چگونه بوده است؟ ارائه تصویری واقع بینانه در زمینه مناسبات سیاسی و نظامی بربرها و حکومت اموی اندلس هدف مقاله حاضر است که نیل بدان تنها از طریق توصیف و تحلیل وقایع قابل انجام است و می توان گفت روابط سیاسی و نظامی بربرها با حکومت اموی به قدرت حاکم و منافع آنها مرتبط بوده است.
عبدالله سویدی و روایتی سلَفی از کنگره تقریب نادرشاه افشار در نجف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنگره نجف که با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی و به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه جعفری در سال 1156ق./1743م. برگزار شد، یکی از آخرین تلاش های نادرشاه افشار برای ایجاد تغییر در نظم سیاسی-مذهبی معارض میان ایران شیعی و عثمانی سنی بود. اگرچه تاکنون اشارات و مطالعات متعددی در باب گزارش این نشست و اثرات آن صورت گرفته است، اما این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی در مطالعات تاریخی که مبتنی بر بررسی موشکافانه اسناد و مدارک کتابخانه ای است، تلاش می کند روایت سنّی سلفی این نشست را که برآمده از مشاهدات شیخ عبدالله سُوَیدی، نماینده والی بغداد در نجف بود مورد تحقیق قرار دهد. در این زمینه بسط و تفسیر مقدماتی همچون شناخت سیاست های مذهبی نادرشاه افشار، شرایط سیاسی، اجتماعی عراق در نیمه قرن هجدهم میلادی و زمینه های شکل گیری اندیشه سلفی در میان علما و متفکران مسلمان مورد توجه قرار خواهد گرفت. همچنین غایت این پژوهش بررسی خاستگاه های اجتماعی و فکری جریان سلفی در عراق و ارائه تاریخی مختصر از روند شکل گیری کنگره نجف است که با مقایسه تطبیقی دو روایت شیعی و سنی از این نشست، تصویری تازه از مناسبات فکری و فرهنگی رایج در طیف سنی و سلفی علمای عراق ارائه خواهد شد.
سیر تطور معنایی واژه قزلباش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترکمانان مهاجر از شام و آناطولی طرفدار خاندان صفویه معاصر با دوران شیخ حیدر صفوی به توصیه شیخ خویش ملزم به استعمال نوعی کلاه سرخ رنگ دوازده ترک شدند. از آن پس این گروه به واسطه رنگ سرخ این سرپوش به قزلباش (سرخ سر) موسوم گشتند. کلاه قزلباشی به نماد طرفداری از جریان سیاسی-مذهبی صفویه مبدل گردید و مرز بین دوستان و دشمنان این خاندان با استعمال و عدم استعمال آن مشخص شد. واژه قزلباش از همان زمان تا دوران معاصر،در اراضی تاریخی دولت های صفوی، عثمانی و ازبک معانی و مفاهیم متفاوتی چون ترکمانان طرفدار طریقت صفوی، ارتش صفوی، دولت صفوی، سرزمین ایران، مذهب تشیع اثنی عشری، علویان، غالیان و ... به خود گرفت. این مفاهیم از سرزمینی به سرزمین دیگر و از دوره ای به دوره دیگر متغیر بود. با عنایت به اهمیت تشخیص درست مفهوم قزلباش در متون مختلف تاریخی، این پژوهش بر آن است تا با بهره مندی از منابع و مآخذ تاریخی و تاریخ نگاری سه حوزه سیاسی-جغرافیایی ایران، عثمانی و ازبک در زبان های فارسی، ترکی عثمانی، ترکی آذربایجانی و بعضاً عربی، ضمن شناخت کامل چگونگی و دلایل ابداع کلاه قزلباشی، خصوصیات ظاهری این کلاه، پیشینه استعمال سرپوش های سرخ رنگ و کلاه های ترکدار، تحقیر و تفاخر نسبت به استعمال آن، به تبیین سیر تطور معنایی واژه قزلباش در زمان ها و مکان های گوناگون بپردازد. نوع مطالعه در این پژوهش کتابخانه ای است و در آن از دو روش توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است.
ارزیابی عوامل اقتصادی، سیاسی و مذهبی در توسعه ساختار شهر کرمانشاه در دوره قاجار با تکیه بر شواهد تاریخی و باستان شناسی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی فضایی شهرهای اسلامی بازتابی از شرایط اقلیمی طبیعی، مناسبات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی جامعه است؛ از این رو در هر دوره از تاریخ شهرسازی اسلامی، ظهور شکل خاصی از شهر با مناسبات اجتماعی و اقتصادی مسلط آن دوران هماهنگی می یابد. اوج توسعه و رونق شهر کرمانشاه در دوره قاجار با دوران حکومت محمدعلی میرزای دولتشاه آغاز می شود و فرزندش عمادالدوله آن را تکمیل می کند. به جهت حمایت شاهزادگان قاجاری یاد شده، شهر کرمانشاه به بزرگ ترین شهر منطقه غرب ایران تبدیل می شود. بر این اساس پژوهش حاضر در نظر دارد تا با تکیه بر اسناد دستِ اول تاریخی و شهرسازی عوامل مهم اقتصادی، سیاسی و مذهبی را در توسعه شهر کرمانشاه در دوره قاجار بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساختار منظم بازار، قرارگیری ارگ حکومتی، مسجد جامع و میدان اصلی شهر در کنار یکدیگر و در مجاورت محله های مرتبط با آنها، عناصر اصلی ساختار شهر کرمانشاه را در دوره قاجار تشکیل می دهند. این عناصر در داخل حصاری مرتفع محصور بودند. در این میان اهمیت حمایت گسترده شاهزادگان قاجاری از امور تجاری و به دنبال آن توسعه بازار و گمرک به عنوان مهم ترین عامل در توسعه ساختار شهر، در مقایسه با عوامل دیگر بسیار چشمگیرتر بوده است. همچنین وجود مساجد محله ای متعدد، تکایا و راه زیارتی عتبات عالیات و وجود رودخانه آبشوران، ارتفاعات در شمال و جنوب و دشت های وسیع در شرق و غرب نیز در شکل دهی مراکز محلات و استحکام ارتباط آنها با بازار و ارگ حکومتی مؤثر بوده است.
سیری در شکل گیری و تحولات قالی بافی مدرسه اسلام در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران حکومت مظفرالدین شاه با گسترش آزاداندیشی و ترقی طلبی در ایران، مدارس جدید یکی پس از دیگری در تهران و سپس شهرهای دیگر مانند تبریز آغاز به کار کردند. در این میان، تنها چند مدرسه خاص وجود داشت که هنر و صنعت در آنها در کنار آموزش نظری مورد توجه قرار گرفت. مدرسه اسلام در تهران شاخص ترین این مدارس بود که هنر قالی بافی در آن به اوج رسید و اکنون یک جفت قالیچه از بافته های آن در مجموعه موزه فرش ایران محفوظ است. مقاله حاضر با روش پژوهش تاریخی به کنکاش در اسناد و نوشته های دوره قاجار و تحلیل آنها پرداخته و از این طریق به چگونگی توجه به هنر قالی بافی در این مدرسه و نتایج آن دست یافته است. مدرسه اسلام به دست سید محمد طباطبایی که خود از سران مشروطه و از روحانیون مشهور بود، با این هدف سربرآورد که نفوذ شخصیت او پایه های مدارس جدید را استوار سازد و ادامه حیات این مراکز را تضمین کند. مؤسس و مسئولان مدرسه که از شناخته شده ترین روشنفکران و دگراندیشان آن زمان بودند، هنر قالی بافی را به صورت هدفدار وارد برنامه آموزش مدرسه کردند تا از این طریق شاگردان را در هر دو حوزه علم و صنعت پرورش دهند. در کمتر از دو سال قالی های این مدرسه به چنان درجه و لطفی رسید که پای آن به دربار باز شد و سپس به عنوان هدیه در عرصه روابط بین الملل از آن بهره گرفته شد. اما با اوج گرفتن مشروطه و درگیری بیش از پیش طباطبایی و اطرافیانش در سیاست، مدرسه اسلام و قالی باقی آن به حاشیه رانده شد و سپس از رونق افتاد.
عباسیان و به کارگیری ذمیان: موانع نظری و نیاز عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عباسیان پس از استقرار نظام خود کوشیدند تا از تجربه و مهارت اقوام مختلف قلمرو خویش بهره گیرند و اوضاع را به سمت روالمندی مدیریت کنند. در آن میان، شماری از اهل کتاب که با دولت اسلامی وارد پیمان شده بودند و به اهل ذمه شهرت داشتند، به حیث کاردانی و مهارت می توانستند در نظام اداری و دیوانی خلافت ایفای نقش کنند. دولت عباسی برای جذب و استخدام این عناصر با چه مانعی روبه رو بود و چگونه به حل آن مبادرت ورزید؟ یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است، نشان می دهد که هر چند مخالفت فقیهان در به کارگیری ذمیان با نیاز عملی عباسیان در بهره برداری از تجارب این عناصر در تقابل بود، اما سرانجام خلفای عباسی با نادیده گرفتن آرای فقیهان، به جذب ذمیان در نظام اداری و دیوانی خود پرداختند تا هم از تجربه و کاردانی آنها بهره مند شوند و هم میدان را برای فقیهان در همه امور سیاسی باز نگذارند.