مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مصدق
حوزه های تخصصی:
حوادث گذشته گاهی از طریق نوشتار و گاهی نیز از طریق زبان شفاهی به دیگران منتقل می شوند. بدین ترتیب، تاریخ در هر دو شکل مکتوب و شفاهی ابزاری برای ارتباط میان انسان هاست. از این منظر تاریخ نوعی گفتمان است؛ چرا که گفتمان ابزار معناداری برای تعامل و ارتباط انسان ها با یک دیگر است. زبان و زمان دو عامل اصلی در شناخت گفتمان هستند. روایت هسته اصلی تاریخ به منزله گفتمان را تشکیل می دهد و پنجره شناخت آن زبان و زمان کاربرد واژه ها و مفاهیم است. تاریخ به منزله گفتمان نه تنها ریشه در قدرت و بر آن دلالت دارد بلکه به دلیل چرخش قدرت از طریق آن پیوندی تنگاتنگ با گفتمان سیاسی مسلط نیز دارد. چنین پیوندی سبب شده تا در تاریخ نگاری هر مقطع گونه هایی خاص از کلمات و واژه ها به کار رود و از بیان برخی گفتارها و واژه ها جلوگیری شود. گواه صحت این ادعا جای گاه دو شخصیت سیاسی معاصر ایران، یعنی دکتر مصدق و آیت اله کاشانی، در تاریخ نگاری ایران در نخستین سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. بدین معنا که رقابت گفتمان های متفاوت در آغازین پس از پیروزی انقلاب سبب معرفی نقش این دو شخصیت در جریان ملی شدن صنعت نفت شده است.
بستر شناسی، جایگاه و تحلیل دو سند تازه یاب از رهبران نهضت ملی دربارة کودتای 28 مرداد 1332
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر ایران که نتیجه تلاشهای سیاسی ـ اجتماعی ملت پس از شهریور 1320 است، دوره نهضت ملی میباشد. دستاورد تلاشهای مردم در این دوره به همان میزان که بسیار بزرگ و با اهمیت بود، به آسانی نیز از دست رفت. شناخت عوامل افول، به ویژه در میان رهبران نهضت ملی، برای اصلاح مسیر امروز و فردای این ملت در نیل به توسعه و سعادت پایدار، ضرورت دارد. از میان خیل اسناد متعلق به رهبران نهضت ملی، دو سند تکبرگی، یکی نامه آیتالله کاشانی و دیگری نامه دکتر محمد مصدق به یکدیگر، بسیار در خور توجه و شاخص میباشند. این دو، رهبران مقتدر جنبش مردم در وقایع نهضت ملی میباشند که در اواخر عمر دولت مصدق به سختی با یکدیگر در افتادند؛ جدالی که دستاوردهای فوری و سوء استفاده دشمنان از آن، سرکوبی نهضت ملی و از بین رفتن آسان نتایج آن بوده است.
محتوای دو نامه رد و بدل شده میان مصدق و کاشانی، بیانگر عمق فاجعهای است که در پی عدم مدیریت و اختلافات در آن زمان، در کشور ما رخ داده بود، از این رو باز شناسی عوامل شکلگیری آنها بسیار ضروری مینماید.
این نوشتار ابتدا در صدد است تا با بسترشناسی تاریخی، زمینهها و علل شکلگیری نامهها را بررسی کند و با به کار گیری اصول سندشناسی، جایگاه آنها را بشناسد، سپس نگاه منابع گوناگون به ایندو نامه را ارائه و تحلیل کند، و پس از آن با توجه به محورهای عمده موجود در اسناد و تحلیل جداگانه محتوای هر یک از آنها، حدود اعتبار و علل پذیرش یا رد نامهها را روشن نماید.
در تحقق استراتژی کنترل ارتش توسط نهادهای غیر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
این تحقیق تلاش دارد با توجه به استراتژی دکتر محمد مصدق در قبال نیروهای نظامی، موفقیت کودتا علیه وی را در 28 مرداد 1332 مورد بررسی قرار دهد. فرضیه تحقیق این است که استراتژی مصدق برای کنترل نیروهای نظامی با استراتژی حفظ سلطنت در تضاد بود. همین مساله سبب شد در جایی که نیاز بود تا مصدق دست به اقدام جدی برای تسلط کامل بر ارتش بزند، به علت احتیاط برای به خطر نیفتادن سلطنت،از اقدام خودداری کند. در ایام کودتا نیز، مصدق میان به صحنه آوردن مردم و کنترل کامل اوضاع، و اقدام برای حفظ سلطنت در تردید بود. همین مساله سبب شد نتواند اقدام موثری مقابل کودتاچیان انجام دهد. در نتیجه به جای برخورد قاطع با نیروهای نظامی طرفدار سلطنت، با نیروهای اجتماعی طرفدار خود مقابله کرد. این وضعیت سبب شد زمینه اجتماعی برای اقدام کودتاچیان فراهم و دولت وی سرنگون شود.
مجلس شانزدهم و تحولات سیاسی ایران (1328-1330 ش)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مجلس شورای ملی دوره شانزدهم (1328-1330 ش) از مجالس مهم و پرتکاپوی عصر پهلوی دوم به شمار می آید که در مقایسه با سایر مجالس آن دوره از اهمیت و حساسیت بسیار برخوردار بود. این مجلس در شرایطی تشکیل یافت که دولت ساعد با حمایت انگلستان و دربار پهلوی تلاش می کرد تا قرارداد الحاقی نفت (گس-گلشائیان) را به تصویب مجلس برساند. پس از رد قرارداد مزبور از سوی کمیسیون مخصوص نفت، زمینه ملی شدن صنعت نفت ایران فراهم گردید. با ملی شدن نفت و روی کار آمدن دولت مصدق، مجلس شانزدهم از اهمیت بیشتری برخوردار گشت و نقش موثری در تحولات سیاسی آن دوره ایفا نمود. در نوشتار حاضر به بررسی نحوه انتخابات مجلس شانزدهم، ترکیب سیاسی-اجتماعی نمایندگان، مصوبات عمده و اثرگذار مجلس و چگونگی روابط مجلس با دولت مصدق پرداخته شده است.
تاملی در محاکمه و دفاعیات دکتر محمد مصدق در دادگاه نظامی رژیم پهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با پیروزی کودتای 28 مرداد 1332 یکی از دغدغه های اصلی حکومت کودتا نحوه بر خورد با دکتر محمد مصدق نخست وزیر ساقط شده ایران بود. از آنجایی که رژیم پهلوی تاخیر در محاکمه مصدق را به زیان موجودیت خود می دید بر آن شد تا با محاکمه و سپس محکومیت مصدق، نهضت ملی ایران و هواداران آن را از صحنه سیاسی کشور حذف کند. در این راستا رژیم برای محاکمه مصدق دادگاه نظامی تشکیل داد. مصدق تشکیل دادگاه علنی را برای محاکمه خود به فال نیک گرفت و آن را به فرصتی برای دفاع از خود و نهضت ملی ایران تبدیل نمود و با دفاعیات خود رژیم کودتا و حامیان خارجی آنرا به چالش کشید. سیر برگزاری جلسات محاکمه مصدق و یارانش در دادگاه نظامی و لایحه دفاعیه و واکنش های او و هوادارانش موضوع این مقاله است.
سه جریان سیاسی مهم تأثیرگذار در جامعه ایران از 1320ـ1332ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده تا سه جریان سیاسی و فرهنگی مهم تأثیرگذار در فاصله سال های 1320 تا 1332ش (جریان سنتی، جریان ملیگرایان، جریان مذهبیها) با هدف شناسایی ویژگیهای هرکدام و به قصد مقایسه عملکرد ان ها تحلیل شوند. روش این پژوهش، تحلیلی ـ توصیفی با تکیه بر اسناد و گزارش های تاریخی است.
ویژگیهای اصلی سه جریان سیاسی مزبور عبارت بودند از: 1. جریان سنتی: اشرافیگری، تعامل با قدرت های بزرگ، استفاده از رقابت های آنها برای حفظ استقلال نسبی کشور، همکاری نسبی با علما، و عملکرد مستبدانه. 2. جریان ملیگرایان: همراهی با منافع انگلیس (جز در یک مورد)، استفاده ابزاری و مقطعی از علما و مذهبیها، و دشمنی شدید با فداییان اسلام. 3. جریان مذهبیها: نفوذ بالای اجتماعی؛ ب. تبعیت از ولایت و مرجعیت؛ ج. تلاش در اجرای احکام اسلام، و ایجاد گفتمانی جدید در عرصه سیاسی کشور.
مخالفت ها علیه میلسپو در ایران ( 1323 تا 1321ش/۱۹۴۲ تا ۱۹۴۴م)
حوزه های تخصصی:
پس از وقایع شهریور1320ش/1942م، به علت مواجهه دولت ایران با مشکلات فراوان اقتصادی دولتمردان ایران تصمیم گرفتند، آرتور میلسپو را مجدداً استخدام کنند؛ بنابراین مجلس دوره سیزدهم شورای ملی، در تاریخ 21آبان1321ش/1943م، قانون استخدامی میلسپو را با سمت رئیس کل دارایی ایران تصویب کرد. میلسپو در راه انجام وظایف اقتصادی خود در ایران، با مخالفان فراوانی روبه رو بود؛ اما در این میان دولت شوروی و حزب توده و نیز مصدق و ابتهاج، مخالفان اصلی وی به شمار می رفتند. اتحاد شوروی و حزب توده، به هرگونه تلاش آمریکا، برای کسب نفوذ بیشتر در ایران مشکوک بودند؛ همچنین برخی از سیاستمداران ناسیونالیست، مانند مصدق، با نظارت افراد خارجی بر امور ایران مخالف بودند. ابتهاج نیز از مخالفان اصلی میلسپو به شمار می رفت. مقاله پیش رو را با استفاده از اسناد مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران، روزنامه اطلاعات سال های 1322 و 1323ش/1944و 1945م، مذاکرات مجلس دوره سیزدهم و چهاردهم شورای ملی ایران و همچنین روش توصیف و تحلیل اطلاعات تاریخی تنظیم و سعی کرده ایم، به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که مخالفان اصلی میلسپو چه کسانی بوده و چه اقداماتی علیه او انجام داده اند؟
سیاست موازنه منفی دکتر مصدق و بازتاب های خارجی آن
حوزه های تخصصی:
سیاست موازنه منفی در ایران، اولین بار توسط دکتر محمد مصدق در جریان درخواست امتیاز نفت شمال از سوی شوروی ارائه شد، که رویکرد تازه ای در برخورد با زیاده خواهی های قدرت های خارجی بود. موفقیت آن سیاست در عدم واگذاری امتیاز به شوروی و مکلف نمودن دولت در عدم واگذاری امتیازی به دول دیگر باعث شد در دورانی که رقابت های نفتی میان شرکت های خارجی برای دریافت سهم بیشتر صورت گرفته بود، ناکام گذارد. به مرور با ادامه فعالیت این جریان شکل گرفته، خواست نمایندگان مجلس مبنی بر احقاق حقوق تضییع شده در میزان سود دریافتی شرکت نفت ایران و انگلیس موجب شد تا تلاش برای ملی شدن صنعت نفت در راستای چنین سیاستی در دستور کار قرار گیرد. ملی شدن صنعت نفت و انتخاب مصدق به نخست وزیری راه را برای اتخاذ این سیاست هموارتر نمود. لذا از اردیبهشت 1330 تا 28 مرداد 1332 شمسی، به مدت 27 ماه سیاست موازنه منفی در سیاست داخلی و خارجی کشور به اجرا در آمد و شرایطی را به وجود آورد که نتایج خاص خود را داشت. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی، درصدد بازنمایی تأثیر شکل گیری سیاست موازنه منفی بر تحولات داخلی و نتایج آن در روابط خارجی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست موازنه منفی، به مرور به نوعی رفتار سیاسی و مقاومت در تقابل با جریان خارجی تبدیل گردید.
گفتمان دولت شوروی در برابر ملی شدن صنعت نفت
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و تحلیل سیاست دولت شوروی در برابر جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گذراندن قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی موجب شکل گیری بحرانی در روابط ایران با دول قدرتمند روز گردید که از جمله این دولت ها، دولت شوروی بود که برای رسیدن به امتیاز نفت شمال تلاش های زیادی نمود؛ که با ملی شدن صنعت نفت امید آنان به یأس تبدیل شد. بنابراین با اینکهدولت اتحاد جماهیر شوروی به هیچ وجه مایل به پیروزی ایران در مبارزه علیه امپریالیست های انگلیسی و آمریکائی نبوده ، اما در برابر نهضت استعماری ایران نیز نمی توانست به طور آشکار جبهه گیری و مخالفت کند. لذا سیاست دوگانه ای در برابر ایران در پیش گرفت؛ از یک طرف با ارسال نمایندگانی درصدد برطرف نمودن اختلافات مرزی و مالی با ایران شد؛ و از طرف دیگر با پیوستن به تحریم کنندگان نفت ایران و با حمایت از حزب توده، در جهت اهداف امپریالیستی انگلیس و آمریکا گام برداشت.
مصدق و نهضت ملی شدن نفت
حوزه های تخصصی:
مصدق از شخصیت های تأثیرگذار در تاریخ ایران معاصر است که در دوره ی نخست وزیری اقدامات و اصلاحات مهمی داشته است. او اولین سیاست مدار خاورمیانه بود که با ملی کردن صنعت نفت پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت های استعماری را بر افراشت. او به طرق مختلف سرمشقی برای سران ملی گرای دیگر همچون جمال عبدالناصر بود و در این مسیر طرفداران زیادی پیدا کرد که البته مخالفان داخلی و خارجی نیز داشت. از جمله نیروهای مؤثر طرفدار مصدق در این برهه تاریخی، جبهه ملی بود. که در راستای اهداف مشترکی متشکل از گروه های مختلف ظهور یافت. ارتباط و پیوند این گروه ها و سپس اختلاف و جدایی آن ها از هم، در تصمیمات و اقدامات نخست وزیر مصدق تأثیرگذار بود. مصدق با رهبری نهضت ملی، مبارزه علیه استعمار و سپس استبداد داخلی را شروع کرد، دشمنان خارجی وی از جمله انگلیس و آمریکا به منظور منافع نفتی و اقتصادی و دشمنان داخلی وی به خاطر منش دموکرات و ضد استبدادی و انجام اصلاحاتش با وی برخورد کردند. بر این اساس، این پژوهش به دنبال بررسی اقدامات مصدق و جبهه ملی در ملی شدن صنعت نفت و دلایل شکست این نهضت می-باشد و با مرور و تحلیل بخشی از دوره ملی شدن نفت و در واقع تشکیل جبهه ملی و نقش مصدق، مبارزات و خواسته ی مردم ایران در این دوره بیان می شود و به شناخت بیشتری از جریانات و اهداف بازیگران عرصه سیاست خواهیم رسید.
واکاوی نقش طیب حاج رضایی در کودتای 28 مرداد 1332
حوزه های تخصصی:
پس از سقوط رضا شاه در شهریور 1320، پسرش محمدرضا با تلاش های محمدعلی فروغی و خواست متفقین بر سریر قدرت نشست. هرچند در ابتدای حکومت پهلوی دوم، آزادی های سیاسی برقرار شد و فضا برای تنفس احزاب و گروه های سیاسی بوجود آمد، اما همین آزادی موجب گردید که رفته رفته مخالفان حکومت از گوشه و کنار سر بر آورده، نوای اعتراض سر دهند و درصدد به لرزه درآوردن پایه های سلطنت پهلوی و سپس نابودی آن شوند. در چنین شرایطی که هیاهوی اعتراض از هرسو شنیده می شد، دولت و شاه از هر وسیله ای برای پیش بردن امیال و خواسته های خود سود می جستند. یکی از این ابزارهای کارآمد، گروه هایی از افراد جامعه بودند که با توسل به زور بازو و قبضة چاقو به اهداف خود دست می یافتند. این افراد که با کارهایی چون چاقوکشی، درگیری لفظی و فیزیکی با مردم، زورگویی و گاهی قتل و خونریزی باعث ارعاب مردم می شدند، به حربه ای در دست دولت بدل گردیدند. یکی از این افراد که به عنصری دولتی بدل شده بود و در راستای امیال حکومتی گام بر می داشت، طیب حاج رضایی بود. نقش او را به طور گسترده در حادثة 9 اسفند 1331، کودتای 28 مرداد 1332، دخالت در حوزه های انتخاباتی مجلس هجدهم و درگیری با عوامل ملی گرای مخالف شاه می توان مشاهده کرد. تغییر موضع ناگهانی طیب حاج رضایی و روی گردانی وی از رژیم شاه و روی آوردن به نهضت امام خمینی(س)، جنبة دوم زندگانی طیب را تشکیل می دهد، به طوری که نقش وی را در قیام ضد حکومتی پانزده خرداد 1342 به وضوح می توان مشاهده کرد. بدین ترتیب، این مقاله با شیوة توصیفی- تحلیلی و با هدف شناخت نقاط تاریک کودتای سال 1332 به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که طیب حاج رضایی با چه هدفی در این کودتا شرکت کرد، چه نقشی در کودتا ایفا نمود و عملکرد او چه تاثیری در روند وقوع کودتای 28 مرداد داشت#,
بررسی کودتای 28 مرداد 1332 براساس نظریه والراشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودتای 28 مرداد از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران است. درباره این رویداد تاکنون مقالات و کتاب های بسیاری نگاشته شده است. نوشتار پیش رو برآن است تا از منظری متفاوت به بررسی این رویداد بپردازد. یکی از نظریاتی که از سطحی کلان و براساس رویکردها و مبانی فرانظری انتقادی به پدیده های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می نگرد نظریه «نظام جهانی» والراشتاین است. بر این اساس مطالعه کنونی در تلاش است تا با رویکردی تازه و در چارچوب این نظریه به تحلیل کودتای 28 مرداد بپردازد و به طور خاص به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان با استفاده از نظریه «نظام جهانی» وقوع کودتا و سقوط مصدق را تبیین کرد؟ به اعتقاد نویسندگان این مقاله براساس دو مؤلفه از نظریه والراشتاین، یعنی «حفظ رابطه استثماری» (حفظ نابرابری در عرصه جهانی) و «کنترل بر مواد خام» از سوی کشورهای مرکز و به طور ویژه هژمون جهانی، می توان چرایی وقوع کودتای آمریکایی- انگلیسی علیه مصدق را تبیین کرد. این مقاله ضمن بیانی کوتاه از نظریه والراشتاین، در دو قسمت جداگانه، دو مؤلفه یادشده را بر زمینه های کودتای 1332 تطبیق می دهد و وقوع کودتا را در چارچوب این نظریه تحلیل می کند.
بررسی معمای قتل افشار طوس (1332 ش)
حوزه های تخصصی:
رمز موفقیت کودتای 28 مرداد و سرکوبی نهضت ملی در ایجاد تفرقه بین مصدق و آیت الله کاشانی و ایجاد فضایی مملو از بدبینی بین ایشان بود که به زشت ترین نوع از تخاصم و تنازع سیاسی به طرفداران دو جناح نیز منتقل گردید، تا جایی که در حساس ترین لحظات تاریخ ساز مردم در نهایت بی تفاوتی به کناری رانده شدند و قلیلی از وابستگان به بیگانه، مراکز مهم را با حمایت مالی، تبلیغاتی و اطلاعاتی آمریکا وانگلیس به تصرف درآوردند وشاه را که فرار را بر قرار ترجیح داده بود دوباره به قدرت باز گرداندند. بی شک یکی از تاثیرگذار ترین وقایع مهم در تنافر و جدایی دو رهبر ملی ومذهبی نهضت را ربایش وقتل افشارطوس رئیس شهربانی دکتر مصدق باید دانست که معمار اجرا و به بار نشستن این فتنه یک رجل سیاسی کهنه کار از درون نهضت ملی «مظفر بقایی» بود. در این تحقیق، مستندات غیرقابل تردید از نقش وی در این عملیات مؤثر، از طریق جمع آوری، بررسی و تحلیل کتاب سندهای موضوعی، خاطرات رجال سیاسی و کتب معتبر موضوعی ارائه می گردد برای اولین بار تکلیف قطعی مهم ترین سند اتهامی او در این قتل یعنی دفترچه جیبی افشارطوس روشن می گردد.
بررسی روابط سیاسی ایران و امریکا در دوره مصدق (1330-1332 ه . ش)
حوزه های تخصصی:
روابط مستقیم ایران و ایالات متحد امریکا که از دوره ناصرالدین شاه آغاز شده بود، در دوران رضاشاه نقشی حاشیه ای در سیاست خارجی ایران داشت. همکاری امریکاییان در ساخت راه آهن سراسری، قطع رابطه ی چند ساله و ناکامی در انعقاد قرارداد نفتی بین دو کشور مهم ترین فرازهای این رابطه است. پس از اشغال ایران در شهریور 1320 ش که نیروهای امریکایی به درخواست دولت ایران وارد این کشور شدند، امریکا نقش مهم تری در ایران پیدا کرد. در این دوره به امریکا به عنوان نیروی سوم در مقابل انگلیس و شوروی نگریسته می شد. تضمین خروج از ایران پس از پایان جنگ در کنفرانس تهران، اولتیماتوم ترومن به استالین برای خروج نیروهای شوروی از ایران و کمک های امریکا به ایران در قالب کمک های اصل چهار از مهم ترین وقایع در روابط دو کشور در دهه ی 20 ش بود. محمدرضاشاه پس از ترور نافرجام خود در 1327 ش از سوی حزب توده گرایش بیشتری به امریکا پیدا نمود و سفری طولانی به این کشور داشت. امریکا در ابتدای اختلافات نفتی ایران و انگلیس هم از موضع ایران حمایت نمود. روابط ایران و ایالات متحده امریکا در دوران نخست وزیری مصدق یکی از مهم ترین فرازهای خود را پیمود که بر روابط آینده ی دو کشور مؤثر بود. در ابتدا با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد نگاهی به سابقه ی این روابط می شود وبعد از آن مراحل مختلف روابط را بررسی می کنیم.
زمینه های شکل گیری اعتصابات کارگری نفت در خوزستان (1330-1329)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بحبوحه نهضت ملی شدن نفت، مناطق نفت خیز جنوب از جمله خوزستان کانون توجه قرار گرفت. علاوه بر وجود صنعت نفت در این مناطق که بحث بر سر در اختیار گرفتن آن به اوج رسیده بود، اعتصابات کارگران شرکت نفت در اواخر 1329 ش و اوایل 1330 ش سبب شد تا موضع گیری هایی در این زمینه صورت گیرد. در اسفند 1329 ش مبلغی از حقوق کارگران شرکت نفت کسر گردید که سبب شد جرقه اعتصابات در این مناطق زده شود. کارگران در مقابل کسر حقوق خود، شرکت نفت را مسئول ایجاد آشوب در مناطق نفتی میدانستند. حزب توده با سیاست دوگانه سعی میکرد کارگران را متشکل کند و جبهه ملی و سران آن سعی در ایجاد آرامش در مناطق نفتی داشتند. شرایط بد اقتصادی و معیشتی از جمله زمینه های ایجاد تحرکات کارگری در مناطق نفت خیز جنوب به شمار می آمد و در این میان موقعیت حساس این مناطق به دلیل مبارزه برای ملی کردن نفت سبب شده بود تا تحولات این مناطق مورد توجه قرار بگیرد. اما این پژوهش ضمن بررسی این اعتصابات؛ در پی یافتن پاسخ این سوال است که: چه زمینه هایی سبب شکل گیری اعتصابات کارگران صنعت نفت در خوزستان بود و رویکرد جبهه ملی و حزب توده در مقابل این اعتصابات چه بوده است؟ به نظر می رسد اقدام شرکت نفت در کسر حقوق کارگران و به دنبال آن سر باز کردن نارضایتی ها از شرکت نفت که سبب فعالیت حزب توده در میان کارگران نیز شده بود، سرانجام به متشکل شدن کارگران منجر شد.. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نگارنده کوشیده با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسناد، داده های موردنیاز را جمع آوری کند.
کاپیتولاسیون و نقض حاکمیت ملی نگاهی تطبیقی بر رویکرد سیاسی امیرکبیر، مصدق و امام خمینی
حوزه های تخصصی:
کاپیتولاسیون (رژیم قضاوت کنسولی) به معنای مصونیت بیگانگان از محاکمه طبق قانون کشور میزبان است. تحمیل این رژیم نشان دهنده تسلیم کشور ضعیف دربرابر بیگانگان است. پس از جنگ های دوره دوم ایران و روس، انعقاد قرارداد ترکمنچای زمینه شکل گیری تعریف مشخصی از کاپیتولاسیون را در سیاست عملی ایرانِ دوره قاجار فراهم کرد و اجرای این رژیم، پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناگواری را برای ایران به دنبال آورد. اهمیت کاپیتولاسیون در ساختار سیاسی ایران به دلیل نقض حاکمیت ملی است. برای آنکه اتباع خارجی بتوانند از این مصونیت در کشور میزبان استفاده کنند لازم بود دو پیش شرط فراهم شود: 1- قانون و ضمانت اجرایی آن؛ 2- وجود قدرتی که براساس آن، حقوق حقه ملی موردقبول دولت های صاحب منافع قرار گیرد. باتوجه به تأثیر کاپیتولاسیون در برداشتِ اتباع بیگانه از ساختار قضایی، و حاکمیت و قدرت سیاسی کشور میزبان، دولت مردان به ارائه تعریفی مشخص از حاکمیت ملی و تعیین حد و حدود قوانین مدون توجه کردند تا دربرابر سوءاستفاده اتباع خارجی راه حلی بیابند که اتباع خارجی نتوانند با ناچیز پنداشتن اختیاراتِ حاکمیت، استقلال ملی را نادیده بگیرند. در همین راستا برای درک برداشت های سیاسی از کاپیتولاسیون، واکنش سه شخصیت سیاسی در موقعیت های متفاوت دربرابر کاپیتولاسیون موردتوجه این مقاله قرار گرفته است: امیرکبیرْ صدراعظم ناصرالدین شاه، مصدقْ نخست وزیر دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، و امام خمینیْ معترض و منتقد اعطای مصونیت قضایی به صورت لایحه قانونی در انقلاب سفید محمدرضاشاه. مقاله پیشِ رو برمبنای روش مقایسه ای تدوین شده است؛ به این ترتیب که به بررسی اندیشه و دیدگاه امیرکبیر، مصدق، امام خمینی و برداشت شان از کاپیتولاسیون می پردازد. در این مقاله این پرسش مطرح می شود که از نظر این سه شخصیت، مفهوم کاپیتولاسیون و نقض حاکمیت ملی چه تأثیری بر جایگاه سیاسی ایران و روابط خارجی آن با کشورهای دیگر داشته است؟
تاریخ نویسی مکی: کنشگری سیاسی، قهرمان گرایی و نسبت آن با حرفه تاریخ نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسین مکی کنشگر فعال سیاسی است که با باور به نظریه قهرمان تاریخ نوشته است. پژوهش حاضر نسبت کنشگری سیاسی مکی با حرفه تاریخ نویسی او را بررسی می کند و بر این فرضیه استوار است که باور به قهرمان و تغییر قهرمانان نزد مکی ارتباط نزدیکی با پیشه سیاستمداری او دارد و پیشه مکی به عنوان یک سیاستمدار این رابطه را در تاریخ نویسی اش پررنگ جلوه می دهد. بر بنیاد نظریه قهرمان گرایی که او بدان باور داشته است، در تاریخ نویسی فقط سیاستمداران، به ویژه سیاستمداران برجسته در تاریخ حضور دارند و توده های مردم و طبقات فرودست که پایه و شالوده شکل گیری رخدادهای این دوران مانند نهضت ملی شدن نفت بودند، غایب هستند. در نتیجه نوشتار مکی از یک سو تحت تأثیر این نظریه موجب فرایند حاشیه رانی و حذف توده های مردم و طبقات فرودست جامعه در تحولات تاریخ معاصر ایران شده است و به تبع آن تاریخ نویسی او به شدت سیاست محور و فردمحور است و کلیت جامعه و نقش آفرینی گروه های اجتماعی مغفول مانده است. در برابر فرایند حذف و حاشیه رانی، مکی از برجسته سازی استفاده می کند. او از نقش بی بدیل خود و برخی دیگر از قهرمانان مدنظرش در تحولات دهه بیست و سی شمسی پرده برمی دارد؛ قهرمانانی که به دلیل منافع سیاسی و حزبی بعد از مدتی به ضد قهرمان مبدل می شوند.
نقش عوامل داخلی در کودتای 28 مرداد1332
با گذشت بیش از 66 سال از کودتای 28 مرداد 1332 و پخش مقالات و کتاب های بیشمار، هنوز بحث پیرامون این واقعه تاریخی و پیامدهای آن از سوی پژوهشگران داخلی و خارجی همچنان ادامه دارد. هریک از این منابع و پژوهشگران ماجرا را از زاویه و دیدگاه خاص خود به رشته تحریر در آورده و بررسی نموده اند. حال هدف از این نوشتار روشنگری هرچه بیشتر و بهتر نکات مبهم کودتای 28 مرداد، شناخت علل آسیب پذیری دولت مصدق در برابر مخالفان داخلی و بررسی علل عدم حضور مردم در روز کودتا بصورت بیطرفانه و شفاف می باشد. بر این اساس، به طرح این پرسش پرداختیم که عوامل داخلی کشور چه نقشی در شکست مصدق و به ثمر رسیدن کودتای 28 مرداد 1332 داشتند؟ در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی برپایه استفاده از منابع کتابخانه ای این فرضیه بیان می شود؛ به نظر، طراحان اصلی کودتا (آمریکا و انگلیس) توانستند از اصل غافلگیری، نفوذ داخلی در ارگان ارتش و رهبران جنبش و ایجاد شورش خیابانی در روزهای منتهی به کودتا، با استفاده از مزدبگیر و عوامل داخلی خود در کشور اسباب تخلیه خیابان ها از مردم و طرفداران مصدق را فراهم آورده و با حمله به مراکز حساس حکومتی، منزل مصدق و در نهایت شکست جنبش و پیروزی کودتا را به ثمر رسانند.
سیاست های مصدق و توسعه سیاسی در ایران
حوزه های تخصصی:
در دوره نخست وزیری محمد مصدق استقلال طلبی، آزادی خواهی، تحمل مخالفان و رواداری نسبت به آنان به گفتمان حاکم تبدیل و بخشی از گفتمان استبدادی دربار به چالش کشیده می شود. به این ترتیب، فضای سیاسی ایران متکثرتر، قدرت شاه محدودتر، احزاب متنوع تر، اقتدار، قانونی و مردمی شده و بیشترین تحمل و مدارا با مخالفان صورت می گیرد. با تصویب قانون برای مطبوعات، نه تنها بیشترین رواداری در قبال مخالفان پیش بینی شد بلکه، دستگاه های دولتی نیز از برخورد با مطبوعاتی که با دولت مخالفت یا از شخص نخست وزیر انتقاد می کردند، منع شدند. به همین سبب است که دوره حکومت مصدق را عصر مطبوعات آزاد دانسته اند. گفتمان غالب این دوره، گفتمان استقلال، آزادی، حاکمیت مدنی، مشارکت سیاسی و رفاه عمومی بود. مصدق در دوره 28 ماهه نخست وزیری خود کشور را تقریباً بدون هیچ درآمدی از نفت، استوار نگه داشت و نه تنها خدشه و خللی بر اقتصاد وارد نیامد، بلکه اقتصاد ایران که پیش از این دوره، بحران زده و گرفتار رکورد و حتی ورشکستگی بود، سلامت خود را بازیافت و به صورت اقتصادی متوازن و متعادل درآورد. این شاخصه ها نشان می دهد که مجموعه برنامه ها، عملکردها و اعتقادات مصدق در دوره 28 ماهه نخست وزیری، بیشترین قرابت را با شاخص های توسعه سیاسی دارد.
بررسی بازتاب عملکرد دکتر محمد مصدق در تحولات سیاسی مصر در دهه ی 1950م
حوزه های تخصصی:
ملی کردن صنعت نفت در ایران توسط دکتر محمد مصدق یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر خاورمیانه در دهه ی 1950م می باشد. این اقدام گامی بزرگ برای کوتاه کردن دست استعمار از کشور ایران و کسب آزادی ملی بود. که علاوه بر بازتاب داخلی، بازتاب های منطقه ای و فرامنطقه ای وسیعی برجای گذاشت. بارزترین جلوه های این رخداد همانا از بین بردن تصور شکست ناپذیری کشورهای استعماری و شکستن تابوی استعمار در منطقه خاورمیانه می باشد. بیشترین تأثیر این جنبش ضد استعماری ایران، در کشور مصر متجلی گردید. برای اینکه ملت مصر نیز مانند ایرانیان طعم تلخ استعمار را در طول قرون متمادی چشیده بودند. بنابرین آزادی خواهان مصر با الگو قرار دادن اقدامات ضد استعماری دکتر مصدق، تلاش مضاعفی را در راه نجات کشورشان از استعمار خارجی و استبداد داخلی با شور و هیجان بیشتری دنبال نمودند؛ و در نهایت موفق به الغاء سلطنت و برقراری حکومت جمهوری شدند. این شور و هیجان ملی با روی کار آمدن سرهنگ جمال عبدالناصر دوچندان شد. وی با تاثیر پذیرفتن از دکتر مصدق اقدام به ملی کردن کانال سوئز که در حقیقت شریان حیاتی مصر و تحت نفوذ و سلطه انگلیس و فرانسه بود، کرد. البته ناگفته پیداست که این اقدام جمال عبدالناصر، بدون تردید به نوعی ادامه راه دکتر محمد مصدق بود که دومین ضربه ی بزرگ را بر پیکر استعمار وارد ساخت.