فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مغولان اقوامی صحراگرد بودند که به صورت قبیله ای زندگی می کردند. آن ها مجبور بودند برای دوام آوردن در زندگی سخت کوچ نشینی، رابطه خود را با قبایل دیگر مستحکم کنند. یکی از راه های حصول به این هدف، ازدواج های سیاسی بود که زنان نقش مهمی در آن داشتند. چنگیز خان که از میان همین قبایل مغولی برخاسته بود، توانست تمام قبایل مغولی و غیر مغولی ساکن در مغولستان و اطراف آن را با پیوندهای سیاسی به خود نزدیک کند و به وسیله آن ها به سرزمین های متمدن آن روز (چین- ایران) حمله کند. در این پژوهش تأثیر ازدواج های سیاسی بر ساختار قدرت در دوره چنگیزخان (623 ه .ق) مورد بررسی قرار می گیرد، شیوه این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده است که با گردآوری منابع و داده ها از کتابخانه ها و تحلیل مطالب گردآوری شده به نگارش و تدوین شده است.
بررسی تحلیلی تأثیر پیوند ایلخانان و دربار مرکزی مغول در مسئله جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از تصمیم قوریلتای دربار مرکزی مغول و اعزام هلاکو به غرب، حکومت ایلخانی در ایران طی فرایندی تاریخی و تابع تحولات دربار مرکزی و اقدامات نظامی و سیاسی هلاکوخان شکل گرفت. هدف لشکرکشی هلاکو به غرب، تثبیت حاکمیت مغولان بر سرزمین های فتح شده و نیز فتح مناطق جدید بود و تشکیل حکومت ایلخانی در ایران جزو اهداف مأموریت هلاکوخان در غرب تعیین نشده بود. تحولات امپراتوری مغول پس از مرگ منگوقاآن و رقابت های جانشینی که به نشستن قوبیلای قاآن بر تخت خانی انجامید، بین دو برادر فاتح خاندان تولوی یعنی قوبیلای و هلاکو روابطی مبتنی بر مصالح و منافع دوجانبه برقرار کرد؛ روابطی که قوبیلای را در برابر رقیبان از حمایت هلاکو برخوردار کرد و هلاکوخان، یکی از مقتدرترین خان زادگان خاندان چنگیزی، را به اندیشه تبدیل مناطق فتح شده معادل ایران و قلمرو پادشاهان باستانی آن به حصه خاندانی راهنمایی و تأیید قوبیلای زمینه تشکیل حکومتی دودمانی را در این قلمرو فراهم کرد. اگرچه این مناسبات به علت تحولات درونی امپراتوری مغول و ساختار جغرافیایی آن نمود چندان فعالی در معادلات محلی و منطقه ای نداشتند، تأیید دربار مرکزی به علت پاره ای ویژگی ها و ماهیت سیاسی و اجتماعی حکومت ایلخانی، در مشروعیت بخشی به فرمانروایان ایلخانی و چالش های جانشینی ایشان حداقل تا برآمدن پادشاهان مسلمان مغول نقش مهمی داشتند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، نقش و تأثیر مناسبات ایلخانان و دربار مرکزی را در مسئله جانشینی بررسی می کند.
نظام مدیریت چینی- ختایی در بخارای دوره مغول
حوزه های تخصصی:
تاریخ بخارا بسیار طولانی و باشکوه بوده است اما هیچ دوره ای از تاریخ آن برای مورخ به صورت بالقوه جذاب تر از زمان حکومت مغولان (۱۲۲۰ تا ۱۲۶۰ م) نیست. طی این دوره، منطقه بخارا و شهرهای بزرگ آن به معنای واقعی کلمه از خاکستر برخاستند تا نه تنها در ترکستان بلکه در بیشتره مناطق شرقی جهان اسلام، موقعیت برتر را به دست آورند. به هر حال با وجود اهمیت خاص این موضوع، اطلاعات ما در مورد این دوره در بهترین حالت ناقص است و پیش از آنکه بتوان به نتیجه گیری قطعی درباره ی تأثیر کلی مغولان در تاریخ بخارا یا حتی خطوط اصلی تحول در این منطقه برسیم، باید به بسیاری از سؤالات اساسی جواب داده شود. بخشی که به خصوص مشکل ساز است، حوزه کمتر شناخته شده تاریخ دیوانسالاری است. ما در این زمینه با فقدان مطلق اسناد دست اول مواجهیم و اطلاعات بسیار محدودی هم که در مورد این موضوع در دست داریم، از منابع متأخر به دست آمده است. این اطلاعات به ما می گویند که یک حکومت مغولی در این ناحیه وجود داشته اما اطلاعاتی که غیر از این در اختیار ما قرار می دهند، چیزی بیشتر از اسامی حکمرانان و نایب الحکومه های مختلف و معدودی از القاب و عناوین نیست.
بررسی روند شکل گیری تشکیلات اداری مغول ها در ایران با تاکید بر دوره چینتمور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیرات غلبه و حکمرانی مغول ها در ایران، از جنبه های مختلف درخور بررسی است. از جمله این تاثیرات نحوه مدیریت و شیوه راهبرد بخش های اداری است. مغول ها در هنگام ورود به ایران، روش اداری خاص خود را داشتند و به طبع، در تشکیلات موجود در ایران دگرگونی هایی ایجاد کردند. در نتیجه با حکمرانی مغول ها، تشکیلات کهن اداری ایرانی اسلامی دگرگون شد. در برابر این تشکیلات و عناصر جدید، سنت های کهن اداری ایرانی اسلامی چه دگرگونی هایی پیدا کرد؟ چنین به نظر می رسد که با وجود به کارگیری کاربدستان ایرانی در نظام اداری مغول ها در ایران که امری ناگزیر بود، اصطکاک و تناقض و تباین میان این عناصر محتمل بود. این عامل موجب شد که در روزگار نخستین سلطه مغول، بر پیچیدگی رویدادهای دیوانی و نحوه تلفیق تشکیلات اداری مغول ها با تشکیلات ایرانی اسلامی افزوده شود. گزارش این تحول به قلم دیوانسالاران ایرانی که بی تردید، ذهنیت ایرانی را در متن وارد کرده اند نیز به ابهامات موجود افزون خواهد شد. ازاین رو، این مقاله درصدد است تا با بازخوانی ویژگی تشکیلات مغول ها و تشکیلات اداری ایرانی اسلامی از یک سو و بررسی گزارش مورخان ایرانی از رویدادهای اداری و سیاسی در روزگار نخستینِ ایجاد تشکیلات مغول ها در ایران از سوی دیگر، روند تحولات و دگرگونی هایی را که در تشکیلات اداری ایران در مواجه با مغول ها به وجود آمد، تبیین کند.
موضع شیعیان نسبت به مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ام تا موضع شیعیان را نسبت به حکومت مغولان در ایران روشن نمایم. شیعیان همیشه توسط خلفا و حکومت های وابسته به آنها سرکوب شده بودند. بنابر این شیعیان دشمن خلفا بودند. اما سرانجام سلسله خلافت عباسی به دست مغولان مضمحل شد. بی تردید شعیان از این واقعه خوشحال شدند. از نظر شیعیان هر دو آنها غاصبان حکومت بودند. با این حال، مغولان برای شعیان بهتر بودند. زیرا مغولان نسبت به پیروان همه مذاهب بردبار بودند و با شیعیان رفتاری مهربانانه تر داشتند. بنابراین، روابط شیعیان با ایلخانان نزدیکتر بود.
این دیدگاه شعیان دلایل تاریخی، سیاسی و فقهی داشت. بنابراین شعیانبه حکومت مغولان نزدیک تر شدند. آنها جان بسیاری از شعیان و سنیان به ویژه دانشمندان را نجات دادند و کتاب های زیادی را از نابودی نجات دادند. همچنین اوقاف را احیاء کردند و مؤسسات علمی بسیاری را در سراسر کشور تأسیس کردند. سیاست آزادی مذهبی مغولان و برخورداری شعیان از قدرت سیاسی و ثروت بیشتر موجب گسترش تشیع شد.
تنزل رژیم غذایی و سقوط دودمانی در امپراطوری مغول
حوزه های تخصصی:
عادات و رژیم غذایی مغولان در دورهٔ پیش از امپراطوری و دورهٔ امپراطوری، دارای تفاوت های عمده ای بود، رژیم غذایی پیش از امپراطوری، ساده، محدود و دارای کالری کافی بود و مهم تر اینکه دسترسی محدودی به نوشیدنی های الکلی داشتند، اما در دورهٔ امپراطوری؛ فراوانی و تنوع ویژه ای در رژیم غذایی مغولان پدید آمد، به طوری که تنوع در نوشیدنی های الکلی بخش عمده ای از رژیم غذایی مغولان را تشکیل می داد. تنزل رژیم غذایی و تأثیر آن بر سقوط دودمانی فرمانروایی مغولان هدف این مقاله است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دورهٔ پس از تشکیل امپراطوری، اخلاف چنگیز خان اعتیاد شدیدی به میگساری پیدا کردند، به طوری که تأثیر عمده ای در جنین و کاهش باروری در مردان به دنبال داشت و میانگین طول عمر فرمانروایان مغولی را به طور بی سابقه ای کاهش داد و در نتیجه حکومت آنان را سریع تر به ورطهٔ سقوط کشاند.
نقش خاندان های اشرافی در تحولات گرجستان در دوری یورش مغول و حکومت ایلخانی (بررسی موردی خاندان جاکلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله مقاله ی حاضر تبیین و تحلیل رفتار خاندان جاکلی در پیوند با مغولان و حکومت ایلخانان و سیر قدرت و حکومت آنها در گرجستان در دوره ی مورد نظر است. یافته ها نشان می دهد که خاندان جاکلی تلاش کردند، با در پیش گرفتن سیاست های مختلفی در مقابل امرای مغول، دولت ایلخانان و پادشاهی باگراتیدی به تقویت موقعیت و افزایش قدرت خود در گرجستان مبادرت کنند. از سوی دیگر، امرای مغول و دولت ایلخانان نیز می کوشیدند تا از طریق خاندان هایی مانند خاندان برجسته جاکلی از قدرت یابی بیش از حد پادشاهی باگراتیدی جلوگیری کرده و از این حاکمان تابع برای پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی و اعمال حاکمیت خود بهره برند.
ناسازگاری های زندگی کوچرویی با زندگی شهری و روستایی در ایران دورة مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود مغول ها نظام اجتماعی کوچ رویی در ایران غلبه یافت و از آن جا که نسبت به تجربة اجتماعی زندگی کوچ رویی ایرانیان شرایط بسیار ابتدایی تری داشت، پیامدهای اجتماعی ناگواری به بار آورد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل تاریخی، ضمن بررسی ویژگی های اجتماعی و فرهنگی جماعت کوچ رو و یک جانشین، پیامدهای ناشی از گسترش تضاد بین زندگی یک جا نشینی و صحراگردی و مناسبات حاکم بر آن در دورة مغول در ایران بررسی می شود. حضور صحراگردان ترک و مغول پیرامون برخی مراکز شهری ایران سبب افزایش تعارضات زندگی صحراگردی و یک جانشینی، کم توجهی به ساختارهای زندگی شهری، و تلاش برای حفظ ارزش های خود در این دوره شد. این امر سبب ویرانی روستاها و شهرهای ایران، زوال مناسبات شهری، کاهش جمعیت، تبدیل شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک و شهرهای کوچک به روستا، تضعیف بخش های تولیدی در پی کاهش نیروی کار و ضعف مناسبات بازارها، فقر بیش تر روستاییان و پیشه وران شهری، تغییر شیوه های بهره برداری از منابع و مراتع، و تخریب کشاورزی و شبکه های آبیاری شد.
سیاست های دینی مغولان و تأثیر آن بر ادیان و مذاهب؛ مطالعه موردی شیعیان ایران
حوزه های تخصصی:
مقاله « سیاست های دینی مغولان و تأثیر آن بر ادیان و مذاهب؛ مطالعه موردی شیعیان ایران» در پی آن است تا با نگاهی تاریخی - تحلیلی ضمن بررسی نگرش سیاسی مذهبی مغولان و با در نظر گرفتن تسامح مذهبی که از سوی این قوم صحرا نورد در ایران، به اجرا درآمد وضعیت سیاسی، اجتماعی و مذهبی شیعه در این برهه از تاریخ ایران را مورد مداقه قرار داده و مشخص گرداند سیاست تسامح مذهبی مغولان که تمامی ادیان و مذاهب موجود در ایران را از خود متأثر ساخته بود، چه سرنوشتی را برای شیعه و شیعیان به ارمغان آورده و چگونه موجب گردید که دانشمندان شیعی و بزرگان تشیع با استفاده از فضای به وجود آمده زمینه های قدرت یابی شیعه در مقابل مذهب رسمی تسنن و ایجاد زمینه های لازم برای استقرار یک حکومت شیعی در ایران را فراهم نمایند.
بازخوانی و نقد روایات ایلغار مغول بر اساس روش مطابقت ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مورد اینکه «تاتارها آمدند و کشتند و سوختند و بردند و رفتند» هیچ شکی نیست. اما قبول میزان قتل و غارتی هم که از سوی برخی از مورخان و محققان بیان شده است، کار آسانی نیست. در برخی از این روایت ها از کشتار چند میلیونی مردم ایران به دست مغولان و نابودی کامل شهرهای خراسان و ماوراء النهر خبر داده اند و چنین نتیجه گرفته اند که این شهرها تا هزار سال دیگر، آن جمعیت و رونق سابق خود را به دست نمی آورند. پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از منابع تاریخی قبل و بعد از حمله مغول و قانون مطابقت ابن خلدون، درستی روایات مطرح شده درباره آثار و پیامدهای حمله مغول به ایران را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. در این چهارچوب، میزان درستی روایات با واقعیت های طبیعی، اجتماعی و منابع دیگر سنجیده می شود و آنچه با امور واقعی و عقل بشری مطابقت نداشته باشد، اخباری غیرواقعی، اغراق آمیز و غیر قابل قبول معرفی می شود.
نتیجه این تحقیق نشان می دهد مغولان تنها در برخی از شهرهای خراسان و ماوراء النهر که مقاومت کرده و قبول ایلی ننمودند، یا عضوی از خاندان چنگیز را به قتل رساندند، قتل و غارت شدیدتری انجام دادند، البته نه در حدی که برخی از مورخان ادعا کرده اند، اما در اغلب شهرها که مردم تسلیم شدند، قتل و غارت گسترده ای صورت نگرفت و شهرها همان وضعیت و سیستم قبلی خود را حفظ کردند. بنابراین، خراسان، ماوراء النهر و دیگر مناطق ایران به کلی ویران نشد و میزان قتل و غارت خیلی کمتر از آن بود که برخی از مورخان و محققان از آن سخن گفته اند.
پناه بردن ایرانیان به سرزمین هند هنگام یورش مغولان (616 تا653 ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسبات دیرپای اقتصادی و فرهنگی بین ایران و هند هرگز قطع نشده است. لیکن هندوستان گاهی پناهگاه ایرانیانی بوده که از ستم حاکمان یا تیغ تجاوزگران، به آن سرزمین کوچیده اند. یکی از این دوره های پناه جویی با یورش مغولان آغاز شد.در برابر این پرسش که چرا ایرانیان هنگام یورش مغولان به هندوستان پناه بردند؟ و این که سرنوشت پناه جویان ایرانی در هند چه بود؟ مدعای این تحقیق چنین است: طبیعت ناشناخته، جنگل های انبوه و دشت های پهناور مملو از گونه های اقوام و مذاهب رازآلود، پناهگاهی دور از دسترس شمرده می شد. شباهت های فرهنگی بین ساکنان دو سوی سند و روحیه اعتدال گرایانه هندیان نیز انگیزه این مهاجرت ها بود و به همین دلایل، در قرن هفتم هجری این سرزمین مأمن حفظ برخی از مفاخر فرهنگی ایران گردید. دراین نوشتار به روش «توصیفی- تحلیلی» و با مراجعه به منابع دست اول، ضمن توصیف چگونگی گریزایرانیان، دلایل پناه جستن آنان در هند مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج بررسی نشان می دهد که هنگام یورش مغول، ایرانیان با انگیزه های متفاوتی به آن دیار کوچیدند و ثمره ی مهاجرت آنان رواج زبان فارسی و سنت های تمدّن ایرانی و بخشی از دستاوردهای فرهنگ ایرانی در هند بود.
سلیمان شاه ایوه و حملة مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت ترکمانان ایوایی، به زعامت آل پرچم، در نیمة دوم سدة ششم هجری در بخش غربی منطقة جبال، شکل گرفته و با حاکمیت سلیمان شاه ایوه در نیمة اول سدة هفتم به اوج قدرت رسید. در جریان تنازع میان خلافت و سلطنت سلجوقی (و بعد از آن خوارزمشاهی)، موقعیت خود را تثبیت نموده و به عنوان یک دولت حائل به رسمیت شناخته شد. پس از حملة مغول و نابودی حکومت خوارزمشاهی، ترکمانان ایوایی به سرکردگی شهاب الدین سلیمان شاه ایوه با پیوستن به جلال الدین خوارزمشاه به مقابله با مغولان برخاستند. بعد از مرگ خوارزمشاه با خلافت عباسی متحد شده و قریب به سی سال در برابر پیشروی مغولان به سوی بغداد ایستادگی کردند؛ ولی سرانجام با فتح بغداد در 656 ق، و قتل سلیمان شاه، امارت ایوه نیز از هم پاشید.
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، نقش و جایگاه امارت ایوایی و سلیمان شاه ایوه در تحولات سیاسی- نظامی جهان اسلام در آستانة سقوط بغداد را بررسی می کند.
محکمه ی یارغو؛ پژوهشی در باب محکمه ی قضایی ایلخانان مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Yarghv was the exclusive mongol jurisdiction court to resolve claims and disputes in various fields and was formed in most areas of the mongol Empire, including the patriarch of Iran (654-750 AH). The court mostly took place for political and some economical and social crimes, in Mongol military camps. In this court, some methods similar to Islamic courts were used, such as testimony, forced confession by torture, and presentation of written documents; and criminals were judged based on Yassa.
As Yarghvchy people were at the top of this Court. Yarghvchys, who were mostly Mongolian princes and commanders, judged based on Mongolian laws which rooted in Yassa. Dominance on yassa was the condition of becoming Yarghvchy.
In this paper we notice this court, its manner and trial style, via study of Ilkhanid Texts; and by this means throw light on history of judicial system in Iran.
جایگاه اجتماعی طریقت قادریه از پیدایش تا پایان دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلسله صوفیانه قادری بعد از تأسیس در نیمه دوم قرن ششم هجری، از معروف ترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعیِ بخش قابل توجهی از جامعه را تحت تأثیر آموزه های اجتماعی ـ فرهنگی خود قرار داد. روند رو به گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند محوشدن این طریقت از ساختار اجتماعی و فرهنگی رقم خورد.
در مقالة حاضر ابعاد نفوذ اجتماعی این سلسله صوفیانه بر جامعه بررسی می شود و همچنین به این مسئله پرداخته می شود که چرا و تحت چه شرایطی از قرن نهم هجری تا عصر صفوی، این سلسله صوفیانه جایگاه اجتماعی خود را در جامعه ایران از دست داد؟ در این مقاله با روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی و طریقتی، به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است یافته های نوین ارائه دهد.
بر اساس یافته های تحقیق، این سلسله در طول حیات خویش سه دوره متمایز از یکدیگر را تا پایان عصر صفوی، به منظور حفظ نفوذ اجتماعی خویش در جامعه از سرگذراند. در دوره نخست (از بدو شکل گیری تا پیش از تهاجم مغول) ، سلسله قادریه با تأکید بیشتر بر جنبه فقاهتی، توانست در جامعه، به ویژه نزد اصناف، جایگاه ویژه ای به دست آورد. در دوره دوم پس از تهاجم مغول، سلسله قادریه تغییراتی در مشی طریقتی، با تأکید بیشتر بر جنبه صوفیانه ایجاد کرد، دوره سوم (از قرن نهم هجری به بعد) که هم زمان با مطرح شدن تشیع و فرقه های منجی گرا بود، قادریه رفته رفته پایگاه اجتماعی خود را از دست داد و با اعمال سیاست های ضد تسنن و تصوف صفوی کاملاً محو شد.
بررسی تاریخی ناامنی های عهد مغول و نقش آن در انحطاط اخلاقی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره استیلای مغول، با به خطر افتادن امنیت مردم و لرزان شدن پایه های زندگی اجتماعی و فردی، ارزش های اخلاقی تا حدودی رو به انحطاط رفت؛ زیرا بارزترین انواع امنیت- که در پناه آن می توان آسوده زندگی کرد- مانند امنیت اجتماعی، اقتصادی، شغلی، فردی، قضایی، روانی و فرهنگی، همگی دچار سیر نزولی شدید شدند و با تنگ شدن عرصه زندگی بر ایرانیان، مبارزه آنان با حاکمان مغول به مبارزه برای بقا تبدیل شد و مسئله فرهنگ و اخلاق اصیل به مرتبه دوم سقوط کرد.البته باید اذعان کرد که مغولان علت تامه انحطاط اخلاقی نبودند، یعنی نمی توان همه نابسامانی ها در این حوزه را به آنان منتسب کرد؛ اما روش حکومت و سیاست گذاری های آنان به گونه ای بود که منجر به تشدید این انحطاط شد؛ انحطاطی که از قبل آغاز شده بود.پس از پایان حاکمیت مغول، تمامی خسارات در حوزهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، شغلی و... جبران شد، اما خسارت های اخلاقی تا مدت ها پایدار و پابرجا بود؛ به گونه ای که بعضی صاحب نظران معتقدند که تاکنون نیز تأثیر اقدامات آنان در لایه های زیرین تفکر و فرهنگ ایرانی مشهود است.در این مقاله، با روش تحلیلی به تبیین این موضوع می پردازیم.
وزارت در فترت اولیه حکومت ایلخانی: از ارغون تا بایدو 694-683 ﻫ.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره ایلخانی و در پایان کار خاندان جوینی، تا روی کار آمدن غازان نهاد وزارت وارد دوره ای پر فراز و فرود شد. ارغون که در واکنش به دوره ی احمد تگودار و برتری خاندان جوینی به ایلخانی رسید، امیری مغولی را به مقام وزارت برگزید. روی کار آمدن امیر بوقا وقفه ای درفرآیند سازماندهی دیوانسالاری ایلخانی توسط ایرانیان و همسازی دولت ایلخانی با الگوی ملکداری ایرانی ایجاد کرد. با این حال ضرورت های اداره قلمرو ایلخانی و پیامدهای تمرکز امارت و وزارت در دست امیری مغول بدون پیشینه ی دیوانسالاری, به کار بوقا پایان داد. پس از بوقا در دوره ارغون, گیخاتو و بایدو، وزیران برجسته ی ایرانی در حکومت ایلخانی به قدرت رسیدند. در این زمان سعدالدّوله یهودی و صدرالدّین خالدی زنجانی از وزیران برجسته ایرانی بودند که با وجود کفایت در اداره امور قلمرو ایلخانی, به سبب پاره ای ناهمسازی ها و رقابت های درونی حکومت ایلخانی و گرایش های تمرکز گریز امرای مغول، دوران وزارت ایشان با وجود بارقه هایی از امید برای سامان حکومت ایلخانی و امور ایران چندان نپایید مع ذلک ایشان توانستند راه را برای همسازی مغولان با جامعه ایرانی بوسیله دستگاه دیوانسالاری هموار کنند. مقاله حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی وزیران این دوره ی تاریخ ایلخانی و تکاپوهای ایشان را مورد بررسی قرار می دهد.
روابط اروپا با دربار مغول
حوزه های تخصصی:
خصومت ایلخانان با مملوکان مصر و دشمنی دیرین ملل مسیحی با مسلمین مصر و شام از علل ارتباط دربار ایلخانان با دستگاه پاپ و دربارهای اروپا محسوب می شود. اروپایی ها با ابزار دین و به جهت تبلیغ دین مسیحیت وارد شرق شدند و اطلاعات مردم شناسی و نظامی بدست آوردند. روابط سیاسی مغولان و کشورهای مسیحی با مبادله هیأتهای سیاسی، جهت ترویج آیین مسیح با هدف خاتمه دادن به نفوذ مسلمین بود. روابط خانان مغول با اروپا همیشه دارای یک ثبات و به یک شکل نبود، گاهی این روابط پررنگ و گاهی کم رنگ تر می شد و خوانین در گسترش این روابط نقش به سزایی داشتند. آنچه که مسلم است اروپاییان زیرکانه حداکثر استفاده را از این روابط بردند و زمانی که از جهت حمله مغولان آسوده خیال شدند مثل سایر ملل توانستند از عواقب مساعد مانند تشکیل امپراتوری مغول استفاده فراوانی ببرند. این پژوهش بر آن است به ارزیابی روابط ایلخانان با اروپا و پیامدها و نتایج آنها بپردازد.